ریزگردها و پرتگاه نیستی: بیابان زائی و جنگل زدائی، تراکم جمعیت و تراکم دامها

طبق داده های امروز، مساحتی که ما ۸ میلیارد نفر روی کره زمین برای سکونت و زیر ساخت های زندگی شهری اشغال کرده ایم تنها یک درصد از کل مساحت قابل سکونت کره زمین یا ۱.۵ میلیون کیلومتر مربع است. به عبارت دیگر، منطقه ای کوچکتر از ایران تنها چیزی است که ما امروز برای جا دادن همه مان روی زمین استفاده کرده ایم. پس برخلاف شماری از داستان های علمی تخیلی، ما نیازی به تسخیر سیارات دیگر به دلیل کمبود جا نداریم. تمام ۶۴ میلیون کیلومتر جاده در سراسر جهان به همراه دو و نیم میلیارد واحد مسکونی و سایر تاسیسات زیرساختی (منهای فضاهای باز) در منطقه ای کوچکتر از ایران جای می گیرند. اما آیا مطلوب است که همه، یا حتی انبوهی از مردم با تراکم بالای جمعیت در یک محل زندگی کنند؟ البته که نه.

شهرنشینی قدمتی چند هزار ساله، اگر نگوییم ده هزار ساله، دارد. تعیین شاخص هایی که بکمک آنها بتوان اسکان تجمعی از افراد را شهرنشینی نامید خارج از حوصله این یادداشت است اما حداقل شاخص شهر نشینی در تمام ادوار تاریخی و روابط تا کنونی تولیدی، تراکم افراد و مراکز تولید و خدمات است. تراکم جمعیت مترادف با کاهش هزینه تولید است. اگر چه شهرنشینی در تمام ادوار تاریخی وجود داشته است اما تنها در شیوه تولید سرمایه داری شیفت از روستانشینی به شهرنشینی بوقوع میپیوندد. در ابتدای قرن شانزدهم تنها بالغ بر چهار درصد جمعیت جهان یا ۱۹ میلیون نفر شهرنشین بودند. این نسبت در ۱۹۰۰ به بالغ بر شانزده درصد یا ۲۷۰ میلیون نفر از جمعیت جهان رسید‌. در سال ۱۹۵۰ قریب سی درصد از جمعیت دنیا یا ۷۵۰ میلیون نفر شهرنشین بودند و امروز ۵۷.۵ درصد از جمعیت کره زمین یا ٤ میلیارد و ششصد میلیون نفر شهر نشین هستند‌‌‌. برای درک چگونگی تا کردن سرمایه داری با مسئله زمین و تراکم جمعیت در اسکان بشر، ما به آمار افزایش مطلق جمعیت احتیاج داریم. درصدها کمکی بما نمیکنند.

تنها در هفتاد سال گذشته قریب ۴ میلیارد نفر به جمعیت شهرها افزوده شده است. اسکان این خیل عظیم جمعیت در شهرها با عمودی شدن ساختمانها پاسخ گرفته است که در این میان چندین شهر در چین، چند سر و گردن از تمام کشورهای دیگر بلندتر هستند. هر چه مساحت شهر کوچکتر و آسمانخراشها بلندتر، هزینه های زیر ساخت و در راس آنها هزینه جاده سازی برای تردد داخل شهری، کمتر میشود. علاوه براین، گسترش سیستم های آموزشی و سایر خدمات در مناطق شهری هزینه کمتری نسبت به گسترش آن در مناطق روستایی یا حتی شهرهائی با تراکم کمتر جمعیت دارد. شهرنشینی در هر کشوری که کارگران دستا‌ورد قابل ملاحظه ای نداشته اند، مانند ایران، کشورهای جنوب و جنوب شرقی آسیا و آفریقا با نسبت بالایی از فقرای شهری که در زاغه‌ها زندگی می‌کنند همراه بوده است که در این میان آفریقا سرآمد همه محرومان است: جمعیت زاغه‌نشین جنوب صحرای آفریقا بیش از ۶۰ درصد ساکنان شهری است. آنها از خدمات اولیه شهری مانند دسترسی به سرویس بهداشتی، آب پاک، انرژی و دفع زباله جامد محروم اند. تا آنجا که به مسئله گسترش فیزیکی شهرها برمیگردد، سقف تراکم شهرنشینی چیست؟

جامعه ای که هدفش رفاه انسان و به همان اندازه رفاه همه موجودات زنده است می تواند زیستگاهی سازگار با طبیعت ایجاد کند تا فضای مطلوب زندگی را با تراکم قابل قبولی از جمعیت برای همه ما متحقق کند. اما وقتی جهت گیری جامعه انباشت ثروت برای انباشت ثروت است، نتیجه آن این است: ساکنین مگاسیتی های دلتای یینگزی در چین با جمعیتی بیش از ۱۱۵ میلیون نفر در مساحتی کوچکتر از استان اصفهان زندگی میکنند؛ وسعت خلیح گواگ دونگ – هنگ کنگ – ماکائو با جمعیتی نزدیک به ۷۵ میلیون نفر تقریباً برابر با مساحت استان آذربایجان شرقی است؛ نزدیک به ۹۰۰ میلیون نفر ساکنین ۴۵ کلان شهر دنیا در مساحتی کمتر از یک سوم ایران زندگی میکنند!

نمونه های فوق راه حل سمی سرمایه داری در اسکان ما در شهرهائی با مساحت کم و با تراکم جمعیت بسیار بالا و غیر انسانی است.

تناقض روابط طبقاتی – به ویژه سرمایه داری – در بکارگیری زمین بیشتر از همه در صنعت کشاورزی قابل مشاهده است، صنعتی که در ادامه ی انقلاب نوسنگی ۱۰ تا ۱۳ هزار سال پیش، عامل دخالت اراده، عملکرد و در نتیجه تأثیر فعالیت انسان بر طبیعت و خصوصا زمین بوده است. کره زمین از آن هنگام یک سوم از جنگل های خود را از دست داده است. نیمی از این مقدار در طی هزاران سال از بین رفت در حالی که نیمی دیگر فقط در یک قرن، قرن بیستم، از بین رفت! به این ترتیب، از ۶۰ میلیون کیلومتر مربع جنگل، امروزه تنها ۴۰ میلیون کیلومتر آن باقی مانده است. اگر چه میزان جنگل زدایی در مقایسه با قرن گذشته کاهش یافته است اما هنوز هم سالانه منطقه ای به وسعت بنگلادش جنگل زدایی می شود. برای چه میشود؟

جنگل زدائی عمدتا برای افزایش زمین های کشاورزی است. چنین پدیده ای ممکن است مضر به نظر نرسد چرا که ما هنوز از زمین برای کاشت استفاده می کنیم، درست است؟ مشکل اینجاست که ما به این مقدار زمین کشاورزی نیاز نداریم. ۷۷ درصد از محصولات صنعت جهانی کشاورزی برای تغذیه دام هایی استفاده می شوند که تنها ۱۸ درصد کالری و ۳۷ درصد از پروتئین مورد نیاز ما را تامین میکنند. در این میان دام ها از جمله گوسفند و گاو و بز و مرغ و خوک و زنبور و ماهی و خرگوش ها … زندگی وحشتناکی را با آنچه تراکم جمعیت بینهایت راس در هر متر مربع بنظر میرسد در مزارع گوشت طی میکنند. همچنین نزدیک به ۱۵ درصد گاز گلخانه ای متان حاصل آروغ زدن بیش از یک میلیارد گاو است.

حال اگر از مضرات کودهای مصرفی در مزارع، سوء استفاده از زمین های حاصلخیز که به تدریج آنها را غیرقابل استفاده می کند و مصرف بالای آب آشامیدنی برای تهیه گوشت صرف نظر کنیم، با صنعتی مواجه هستیم که سود بالایی از فروش گوشت میبرد در حالی که حداقل ارزش مصرف را تولید میکند. نه تنها کارگران این صنعت به شدت مورد استثمار قرار می‌گیرند، نه تنها با حیوانات اهلی به بدترین شکل ممکن رفتار می‌شود و در نهایت سلاخی می‌شوند، نه تنها ارزش مصرف چنین صنعتی بسیار نازل است بلکه صنعت به اصطلاح کشاورزی نفس زندگی را بر روی زمین به لبه پرتگاه نزدیک می‌کند.

از جمله تخریب های زمین در ایران جمهوری اسلامی میتوان به مورد ریزگردهای جاری اشاره کرد‌. طبق گزارشی از رادیو فردا، سازمان حفاظت محیط زیست روز ۱۱ تیر ۱۴۰۲ اعلام کرد به دلیل تغییرات اقلیمی، بادهای چهار ماهه سیستان و بلوچستان به شش ماه افزایش پیدا کرده است. همچنین، مدیرکل امور بیابان سازمان منابع طبیعی روز ۲۷ خرداد اعلام کرده بود سالانه یک میلیون هکتار به بیابان‌های ایران افزوده می‌شود. خشک شدن تالاب‌ها و تبدیل آنها به کانون‌های ریزگرد یکی از عوامل افزایش بیابان‌زائی در ایران است. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری ایران تیرماه سال گذشته از افزایش ۶۶ درصدی استانهای بیابانی در کشور خبر داده و گفته بود که مناطق بحرانی برای ریزگردها در حدود ۴۳ درصد گسترش یافته است. بر اساس این گفته، تعداد استان‌های بیابانی ایران از ۱۴ مورد در انتهای ۱۳۸۲، به حدود ۲۱ استان تا سال گذشته افزایش یافته بود.

از تراکم صد هزار نفر در هر کیلومتر مربع در شهرهای مختلف فیلیپین تا زندگی جهنمی دام‌ها و تا نابودی زمین تحت عنوان ‘صنعت کشاورزی’ و از جنگل زدائی تا بیابان زائی اجزای مختلفی از یک نظام اجتماعی واحد هستند که نابودی زمین و ساکنین روی آن نتیجه بلافصل کارکرد روزانه اش است. نظامی که انباشت ثروت از طریق سود علت وجودیش را تشکیل میدهد. موارد فوق ممکن است به دلایل ما بر لزوم نابودی بلافاصله سرمایه داری بیافزایند اما علاوه بر دلایل، ما به سازماندهی و عمل انقلابی نیاز داریم.

***

منابع و ماخذها: گزارشی از سازمان‌ملل، یک کار تحقیقی از دانشگاه هاروارد، ویکی پدیا و منابع مشابه

________________________________________

یادداشتهای عباس گویا

https://goo.gl/OkX13O

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate