چپ انقلابی در متن یک انقلاب!  

جنبش عظیم و گسترده انقلابی که از شهریور ماه سال گذشته آغاز شد و حدود شش ماه به رویارویی کامل با حاکمیت انجامید و آن را تا لبه پرتگاه پیش برد، درس های زیادی برای ما دارد که خود چند جلد کتاب خواهد شد. اما در اینجا سعی می شود تا به یک بخش آن یعنی موقعیت و واکنش چپ انقلابی در متن آن شرایط انقلابی بپردازیم. موضوع سطح، کمیت و کیفیت این جنبش انقلابی  و اینکه چرا به یک انقلاب تمام عیار تا سرنگونی رژیم حاکم منجر نشد موضوع این مقاله نیست و صرفا انقلابی بودن شرایط آن دوره مبنای بحث مورد نظر است. البته واضح است که مردم دیگر مثل گذشته حاضر به زندگی نیستند و حکومت اسلامی نیز مثل گذشته نمی تواند حکومت کند.

دو نقطه ضعف و دو انحراف در کنار نقطه قوت ها قابل تعمق است که به اختصار در اینجا به آنها خواهم پرداخت. واکنش های چپ انقلابی جدای از تلاش برای تهیج و تبلیغ و تاکتیک های مناسبی که بیان می کرد در سطح عمومی رویکردی واقعگرایانه و متناسب با شرایط داشت و در حد ممکن تلاش برای ایجاد یک بلوک  سوسیالیستی را چه در داخل و چه در خارج کشور را در دستور کار قرار داد. با صف مستقل آکسیون هایی را ترتیب داد که هر چند با بایکوت خبری رسانه های پربیننده روبرو شد اما به هر شکل تاثیرات قابل توجه خود را در داخل و خارج کشور داشت.

در داخل کشور ضمن همراهی با مطالبات عمومی صنفی و سیاسی مردم، چپ انقلابی تلاش کرد مطالبات  طبقاتی را در حد ممکن به جنبش جاری پیوند بزند و تا حدودی و در حد توان در این پروسه موفق بود. در مورد شعار ها، شعارهایی مثل “مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر” و یا اینجا و آنجا طرح شعارهایی با آلترناتیو حاکمیت شورایی  و “نان کار آزادی” و …  و در اطلاعیه های تشکل های کارگری و دانشجویی و آکسیون ها و تبلیغات احزاب و سازمان های چپ انقلابی که رسانه تصویری داشتند ، از جمله فعالیت های قابل توجه بودند. در شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست هر چند اختلافاتی وجود داشت اما در مجموع توانستند پرچم دار آلترناتیو شورایی وضد سرمایه داری باشند. 

در داخل کشور هر چند دیر هنگام اما به هر شکل بیست تشکل کارگری و توده ای با ارائه منشوری حداقلی بلوک چپ و کارگری را تحکیم بخشیدند و صف چپ و راست در متن این جنبش انقلابی دو قطبی تر شد. اشارات مختصر به نقاط قوت چپ انقلابی که همچنان نیز می توان به آنها پرداخت ما را در شناخت وضعیت و موقعیت خود و توان و امکان تاثیر گذاری بر جنبش آگاهتر می کند و چراغ راه آینده است و به این اعتبار شناخت نقاط ضعف و انحرافات نیز ضروری است تا در پیکارهای طبقاتی پیش رو بهتر بتوانیم با آنها برخورد کنیم و به کژ راهه نرویم.

دو نقطه ضعف!

روند مبارزه طبقاتی اکثریت مردم ایران را در وضعیت انقلابی آن شش ماه در چنان شرایطی از توازن قوا قرار داد که طی بیش از چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی قرار نداده بود. اما چپ انقلابی  از سازماندهی کارگری و توده ای کافی برخوردار نبود تا بتواند نه تنها هدایت بیشتری بر مبارزات داشته باشد بلکه بر عمق و کیفیت آن نیز تاثیر گذار باشد. در واقع بدون تحقق استراتژی ایجاد تشکل های کارگری و توده ای قادر نیستیم هژمونی خود را بر جنبش توده ای ایجاد کنیم. 

متشکل شدن کارگران در دل جامعه به شدت استبدادی ایران امری بسیار دشوار، اما قابل تحقق است واقعیتی که طی چند دهه به سختی و با هزینه زیاد در جریان است و راه خود را به جلو باز می کند البته میدانیم که نه ولنتاریسم و نه آمپریسم نمی تواند  در این رابطه به ما کمک کند تا تشکل های کارگری به سرعت تکثیر شوند اما تشکل هایی که منشور حداقلی را امضا کردند و سپس شورای سازمانده اعتراضات کارگران پیمانی نفت هم از آن حمایت کردند، این نوید را می دهد که حتی با تعدادی کمتر از همه امضا کنندگان منشور حداقلی، می شود یک ظرف همکاری متشکل و دائمی ایجاد کرد.

تجربه چنین اقدامی در سطح پایین تر در اواخر دهه هشتاد در قالب شورای همکاری تشکل ها و فعالین کارگری در داخل کشور وجود دارد. آیا نمی شود پیرامون مبارزه برای متحقق شدن منشور حداقلی همکاری مستمری وجود داشته باشد؟ آیا ممکن نیست با وجود اختلافات و مرزبندی های واقعی، تعدادی از تشکل های امضا کننده منشور حداقلی بر مبنای توافق بر منشور حداقلی و یا تغییراتی که در آن ضروری میدانند، کار مشترک و متشکلی را در دستور کار قرار بدهند؟ اکنون با وجود منشور حداقلی زمینه برای همکاری و اتحاد عمل بیش از پیش فراهم شده است. چنین همکاری و اتحاد عمل مشترکی می تواند وزن چپ کارگری را افزایش داده و به تقویت بلوک چپ و کارگری کمک کند. اگر منشور حداقلی یکبار مطرح شود و سپس بایگانی شود چه تاثیر بسزایی خواهد داشت؟ متشکل شدن تشکل های کارگری و توده ای پیرامون آن، جهت همکاری است که مطالبات آن را می تواند مداوما در جامعه مطرح و تبلیغ کند.

متحزب نبودن جنبش توده ای در شرایط انقلابی یکی از بزرگترین نقطه ضعف های دیگر هر جنبش انقلابی است. حزب کارگری و یا تشکل های سیاسی منسجم انقلابی چپ قادر هستند سازماندهی لازم را برای روزهای تعیین کننده و سرنوشت ساز انجام بدهند.  هر چند جنبش خودبخودی توده ای گاه می تواند به سرنگونی قدرت سیاسی منجر گردد اما شانس موفقیت جنبش توده ای که تحزب انقلابی نقش مهمی در آن نداشته باشد بسیار کمتر است. آگاهی نسبت به ضرورت تحزب سیاسی درجه ای از ارتقاء مبارزه است که بسیاری حتی از منفردین چپ انقلابی از آن غافل هستند. کم نیستند فعالین سیاسی با گرایش چپ در داخل و خارج کشور که فعالیت فردی را انتخاب کرده اند. موضوع بر سر ضعف سازماندهی سیاسی در جامعه است هر چند استبداد بزرگترین مانع در این مورد است اما فقدان آگاهی بر این موضوع که بدون حزب کارگری و یا سازمان های سیاسی سوسیالیستی قدرتمند امکان پیروزی طبقه کارگر و مردم بر جمهوری اسلامی و در سطح وسیعتر بر طبقه سرمایه دار ضعیف است ، نکته ایست که آگاهی اندکی در مورد آن وجود دارد. اساسا و تاریخا جامعه ایران به استثناء کردستان، جامعه ی متحزبی نیست البته عوامل بسیاری در این مسئله دخیل بوده و هستند و همانطور که گفته شد در راس آنها استبداد است اما طیف وسیع و گسترده منفردین چپ که تعداد آنها چند برابر افراد متشکل در سازمان های سیاسی است بیانگر چه واقعیتی است؟ سرخوردگی های ناشی از چند دهه رکود و بحران، انشعابات و انحرافات برخی جریانات چپ موجی از سرخوردگی و گرایش به فعالیت فردی را دامن زده است. اما برای پیروزی و تحقق آرمان هایمان نه پناه بردن به فردگرایی بلکه تقویت جریان یا جریانات سوسیالیستی است که از کوران بحران ها سربلند بیرون آمده اند و می توانند با تمام ویژه گی های خود یک گرایش سوسیالیستی را نمایندگی کنند. اکنون شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست با تمام ویژگی ها و اختلافاتی که گاه در آن نمود پیدا می کند، یک بلوک سوسیالیستی حزبی و سازمانی را نمایندگی می کند که طیف وسیع منفردین چپ انقلابی در داخل و خارج کشور کمتر به آن توجه می کنند و در تقویت این بلوک نقش فعال و گسترده ای ندارند. منفردین چپ انقلابی حتی اگر تعلق سیاسی به یک حزب و سازمان ندارند اما با حمایت از شورای نیروهای چپ و کمونیست می توانند به تقویت بلوک سوسیالیستی کمک کنند. 

دو انحراف چپ رادیکال در جنبش انقلابی!

 افراد منفرد چپ با اوج گیری جنبش در ایران فعال شدند و در آکسیون ها و اعتراضات شرکت داشتند و در نهایت نیز در همایش کلن در کنار احزاب و سازمان های چپ در حمایت از منشور حداقلی نیز شرکت گسترده و چشمگیری داشتند. به راستی این همایش یکی از بزرگترین حرکات آکسیونی در حمایت از جنبش کارگری  توده ای در ایران و خارج بود که در بیش از چهل و چند سال حاکمیت جمهوری اسلامی کم نظیر بود. اوج آن در همایش کلن و در حمایت از منشور بیست تشکل داخل کشور خود را نشان داد و این اتحاد و پشتیبانی صحیح و به‌موقع را منفدین چپ همراه با احزاب و جریانات  چپ رادیکال به نمایش گذاشتند که به راستی یکی از بزرگترین حرکات آکسیونی در حمایت از جنبش کارگری و توده‌ای در ایران و خارج کشور بوده است. هرچند جریانات دست راستی و رفرمیستی و غیر کارگری نیز با شرکت در حمایش و یا با حمایت از آن سعی کردند رهبری پشتیبانی و حمایت از منشور حداقلی را بدست بگیرند و در واقع به کژ راهه ببرند اما با حضور فعال و قدرتمند چپ سوسیالیست -چه در قالب احزاب و سازمان ها و چه اکثریت منفردین چپ انقلابی- این اتفاق نیفتاد.

اما در حاشیه آن و به خصوص پس از آن ما شاهد یک موج احساسی هستیم که گرایش به متحد شدن چپ بدون در نظر داشتن اختلافات و گرایشات متعدد سیاسی است و بعبارتی دیگر  شاهد رشد یک گرایش و تفکر پوپولیستی هستیم که تلاش دارد چشم را به روی اختلافات و گرایشات واقعی ببندد و همه منفردین را در یک ظرف تشکیلاتی متحد کند.

اما در بهترین حالت موفقیت این دیدگاه، تبدیل شدن آنها به یک تشکل دیگر در کنار احزاب و سازمان ها است که اتفاق خواهد افتاد. آنها چه خط و سیاستی را می خواهند پیش ببرند که در قالب احزاب و سازمان های موجود نمی گنجد؟ با توجه به خیل گسترده دیدگاه ها و گرایشات سیاسی در طیف منفردین چپ این هدف یا متحقق نخواهد شد و قبل از شروع شکست خواهد خورد و یا در صورت متحقق شدن به سرعت دچار تناقضات نظری و عملی می گردد و فقط باعث سرخوردگی و صرف انرژی و وقت خواهد شد. به طور مشخص همایش کلن نیز از زاویه اجرایی از این رو موفق بود و توانست گرایشات و افراد زیادی را با تفاوت های دیگاهی و رویکرد در حمایت از منشور بسیج کند که یک اتحاد عمل موردی و مشخص بود. این مسئله قابل درک و نقطه مثبتی است که منفردین چپ بر ضعف منفرد بودن آگاه می شوند و واضح است که هر فعالیت جدی سیاسی و تاثیر گذار به معنای وسیع کلمه یک کار تشکیلاتی و جمعی است اما راه حل آن پوپولیسم نیست. در بین احزاب و سازمان های متعدد چپ انقلابی گرایشات و خط مشی ها روشن و هر یک محصول  سال ها فعالیت و فراز و نشیب هستند و به این اعتبار جایگاه و خط مشی آنها روشن و تا حدودی تثبیت شده است و راه حل گسست از کار فردی پیوستن به یکی از احزاب و سازمان های مشخص و موجود است و یا حد اقل همکاری و حمایت از شورای نیروهای چپ و کمونیست است که به ایجاد یک بلوک سوسیالیستی کمک می کند و نه با سیاستی پوپولیستی که خود می تواند باعث تکثر و سردرگمی جدیدی گردد.  

اتحاد عمل موفق و بزرگ کلن البته می تواند این درس بزرگ را داشته باشد که برای ایجاد بلوک چپ و انقلابی اینگونه اتحاد عمل های موردی با همکاری احزاب و منفردین خوب است باز هم تکرار شود و با واقع بینی متوجه می شویم که همین نوع همکاری قابل تحقق و موفق خواهد بود و فراتر از آن متشکل شدن و تقویت احزاب سوسیالیست و چپ موجود و آلترناتیو شورایی است.

انحراف دیگر سکتاریسم بود که البته و خوشبختانه در طیف کم و معدودی از جریانات و افراد چپ انقلابی خود را نشان داد. هیچ انقلابی بدون ضعف ها و ایرادات خود نیست و طبیعتا سوسیالیست ها تلاش می کنند تا آنها را اصلاح  و با انحرافات مبارزه می کنند. اما برخورد مخرب و کمال گرا تا آن حد که همه چیز را مطابق اهداف سازمانی و سیاسی خود بخواهیم و به خاطر نکات و موارد کوچک یک حرکت و فعالیت بزرگ را زیر سوال ببریم و بر مطالباتی مثل منشور حداقلی بیست تشکل خط بطلان بکشیم، چیزی نیست جز سکتاریسم و برخورد دگم. در جریان مبارزات توده ها، کمونیست ها حتی از مطالبه افزایش دستمزد و دیگر مطالبات پایه ای طبقه کارگر نیز حمایت می کنند و مهم این است که در آن سطح باقی نمانند و مطالبات صنفی و اجتماعی را با مطالبات سیاسی پیوند بزنند و یا تلاش کنند که هژمونی این مبارزات را بدست بگیرند و بر آنها تاثیر بگذارند. و البته مطالبات منشور حداقلی بسیار فراتر از مطالبات صرفا صنفی و اجتماعی بود و مطابق جنبش عظیم توده ها مطالبات مشخص سیاسی و اقتصادی پیشرویی را مطرح کرد. اگر ما به دنبال جنبش و جریانات کارگری و مطالباتی باشیم که بدون هیچ کم و کاستی وجود داشته باشد و با مواضع سیاسی یک جریان سیاسی چپ و یا افراد مطابقت کامل داشته باشد، فقط در لابلای کتب و جزوات مبارزه خواهیم کرد و به نیرویی حاشیه ای و صرفا روشنفکری تبدیل می شویم که نمی تواند با روند واقعی مبارزه طبقاتی پیوند برقرار کند.

واضح است که در پروسه مبارزه طبقاتی در ایران همین منشور نیز قابل ارتقاء یافتن و تغییر است و در کنار آلترناتیو انقلابی شورایی تکامل خواهد یافت. ما باید بتوانیم در بطن جنبش انقلابی کارگران و مردم، ضمن حمایت از آن، تبیین سوسیالیستی خود را مرحله به مرحله و با توجه به واقعیات جاری به میان فعالین کارگری و توده ها ببریم و در غیر این صورت به جریاناتی سکت و منزوی و صرفا خارج کشوری تبدیل خواهیم شد.  

تیرماه

۱۴۰۲    

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate