تداخل جناح بندیهای حکومتی در روند جایگیری حکمت اسلامی در قطب بندیهای جهانی

مقدمه:ا

مجسن ابراهیمی از رهبری گروه تقوائی اخیرا مقاله ای طبق معمول بلند بالا داشت  در رابطه با “توهمات خامنه ای در مورد نظم جدید جهانی”(۱)که البته معلوم نکرد خودش و گروهش بالاخره قبول دارند که نظم تک محوری امریکائی در حال سقوط است یا اینکه مثل تلویزیون عربستان حزب ایشان نیز مدعی است که دنیا بر محور امریکا و غرب می گردد و چیزی تعییر نکرده؟!

آیا ایشان “توهم” خامنه ای را در اعلام سقوط امریکا می بیند یا اسلام گرائی معمول خامنه ای؟ داستان اسلام سیاسی و نظم جهانی چه الان چه دوران خمینی یک بحث است و نفی روند گذاری که شاهدش هستیم چیز دیگر!

اگر با دقت مدیای وابسته به غرب را دنبال کنیم می فهمیم که این مدیا کاملا منکر افول امریکا و غرب است .حزب تقوائی از انجا که مدتهاست دنبال گرفتن بلندگو در تلویزیون انترناشنال بوده و خود را در “غربیگری” اساسا تعریف کرده طبیعتا از سایر گرایشات راست پروغرب کمتر قابل تمایز است.

خزب تقوائی همانطور که بین انقلاب مخملی غرب و انقلاب با قیام واقعی مردم فرقی نمی گذارد حتی قطب بندی جدید جهانی را منکر است و کنار فوکویاما مدعی تدام قدرت امریکا و غرب است!

از این نکته می گذرم و بحثم را که مدتهاست در خصوص تداخل روند گذار جهانی با تحولات و بحران رژیم اسلامی اغاز کرده ام(۲)ادامه می دهم و امیدوارم کمکی باشد برای تدقیق این بحثها:

(۱)قطب بندیهای درونی رژیم اسلامی و تاثیرش در قرارگرفتن حکومت ایران در مدار قطب شرق:

همانطور که در مقالات قبلیم توضیح دادم حکومت اسلامی چاره ای ندارد که برای بقای خود بیشتر به قطب شرق(چین-روسیه)نزدیک شود اما این روند بی تردید خودش بحرانساز است از این رو که درون حکومت دو گرایش متضاد غرب گرا و “شرق گرا” در حال نیردند و لذا مدتهاست که حکومت گاهی دست مودت می دهد به قطب شرق و بعدا دست پیش می کشد.

نمونه های زیادی هست منجمله درگیری گرایشات نزدیک به ظریف با گرایشاتی که بیشتر حول خامنه ای و سپاه در جال قطب بندی هستند و هردوی اینها درون دولت رئیسی نفوذ دارند.

این قطب بندیها در حال جدال هستند و دستگاه تبلیغاتی غرب هم مرتب جناح غربگرا را باد می زند و مثلا در مورد هیاهوی “جزایر ۳ گانه”فرصتی یافت تا گرایش شرق گرا را به اتحاد با روسیه و چین خائن متهم کند.

اگر تلویزیون عربستان که انقلاب مخملی سازست را دنبال کنید می بینید اینها چه سهمی داشتند در باد زدن این هیاهو که به اندازه بازی بر سر نام خلیچ فارس بیهوده و بازی سیاسی است.

موضوع دیگر هم داستان خرید سوخوی ۳۵ است و مضحکه ای که مدتهاست در حال جریانست که فعلا به اینجا رسیده که سوخودی ۳۵ معامله اش به هم خورده و وزیر دفاغ رئیسی اعلام کرده که داستان بامزه خودش را دارد.تردیدی نمی بینم این “ندادن سوخو۳۵” هم می شود ابزار هیاهوی ین جناح های حکومتی.

(۲)توهمهای اسلام سیاسی و روند تکمیل محور شرق:

با توجه به حساسیت بسیار ژئوپولیتیک ایران در منطقه خاورمیانه هردو کشور چین و روسیه حکومت اسلامی را بعنوان بخشی از محور شرق جدی می گیرند و قطب امریکا و غرب نیز تلاش دارد نگذارد ایران به دامن قطب شرق بیفتد لذا طی ماههای گذشته “مذاکرات غیر علنی و مستقیم بین امریکا و ایران” راه افتاده که هر چه ممکنست جناح فرب گرا را تقویت کند و رژیم را در تصمیم گیریهای نهائی متزلزل نگه دارد.

حکومت رئیسی همانطور که گفتم یکدست نیست و عناصری دارد که هنوز به داستان برجام و نزدیگی به امریکا نظر دارند و لذا در مجموع رژیم اسلامی هنوز بطور قاطع کنار قطب شرق نایستاده و اینست که ما هنوز کشمکشهائی داریم.

نقش تبلیغات اسلام سیاسی در این میان چیست؟ 

از دید من درست مثل زمان خمینی این مهملات اسلامی فقط ارزش مصرف داخلی دارد برای حامیان خامنه ای و هیچ دو طرف قطب بندیهای شرق و غرب مهملات اسلامی حکومت ایران را جدی نمی گیرند.

(۳)معضلات سیاسی حکومتهای محور شرق در برخورد به ایران:

حکومتهای روسیه و چین هم زیر فشار حکومتهای غرب و اسرادیل قرار دارند در برخورد به ایران و دستشان باز نیست.

مثلا گفته می شود که حکومت اسرائیل فشار زیادی روی پوتین آورده تا فروش سوخوی ۳۵ را به حکومت اسلامی عملی نکند تا در مقابل در جنگ اکرائین اسرائیل بنفع زلنسکی وارد نشود.

لذا روند اتحاد و سازماندهی قطب شرق روندی ساده نیست هرچند من فکر می کنم که با همه فراز و نشیبها حکومت اسلامی و قطب شرق به همکاری با هم نیاز حیاتی دارند.

(۴)آیا رژیم اسلامی می تواند در روند گذار به قطب بندی جدید جهانی خود را در قطب شرق تثبیت کند؟

این سوال را در مقالات قبلیم هم تکرار کرده ام و پاسخ ساده ندارد.عوامل و پارامترهای زیادی در جریانند و خصوصا اهمیت قیام مردم ایران را نباید از نظر دور داشت.

قیام مردم ایران هم اثر تسریغ کننده روی نزدیکی رژیم به قطب شرق دارد و هم عال تشدید قطب بندیهای درون رژیم خواهد شد.اینها بردارهای هم جهت نیستند و زمان لازمست که غبارها بخوابد و صحنه ها روشنتر شود.

آنچه مهم است و در مقاله محسن ابراهیمی غائب است این واقعیت “روند سقوط دوران تک قطبی” است و یکسره این را “توهم یک آخوند اسلامیست” دانستن به سبک تلویزیون انترناشنال!

خیر ! قطب بندیهای جهان ما عینیت دارند و دوران قدر قدرتی امریکا تمامست و مسئله جایگاه ایران در جهان جدید بسیار فراتز از رژیم کنونی ایران، مسئله همه حکومتهای بعدی هم خواهد بود.چپ رادیکال و سوسیالیستی هم نیاز دارد بسیار جلوتر از “ادبیات” تاریخ گذشته صحنه های روبرو را ببیند و راه نشان دهد.

برای اینکه طبقه کارگر چه در ایران و چه همه جای دنیا ملعبه این قطب بندیها نشود باید ابتدا این قطب بندیها را ببیند و درک کند و اگاهی اغاز مبارزه برای پشرفت اجتماعی است.

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منابع بیشتر:

(۱)توهمات خامنه ای در باره “نظم جدید جهانی(مجسن ابراهیمی) 

www.azadi-b.com/?p=35880

(2)مقالات اخیر این نویسنده در موضوع جایگاه رژیم اسلامی در قطب بندی در حال شکل جهانی:

دوران “فراامریکائی” و جایگاه رژیم اسلامی 

www.azadi-b.com/?p=33482

آیا عضویت حکومت اسلامی در پیمان شانگهای می تواند جلوی بحران ایران را بگیرد؟

www.azadi-b.com/?p=35588

سفر رئیسی به سوریه ، استراتژی “محور مقاومت” در عرصه اقتصاد سیاسی 

www.azadi-b.com/?p=33964

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate