استیصال نئوتوده ایزم زیر حلد “کمونیزم کارگری” در دفاع از توهمی بنام “انقلاب زن زندگی آزادی”!

استیصال نئوتوده ایزم زیر حلد “کمونیزم کارگری” در دفاع از توهمی بنام “انقلاب زن زندگی آزادی”!

پاسخهائی به یاشار سهندی از حزب حمید تقوائی

مقدمه اول:

قیام ۱۴۰۱ به دو علت اصلی یکی ناتوانی سازماندهندگان آن برای تعمیق و توسعه سازمانیافته کارگری و دیگری سازماندهی نظام سرکوب رژیم اسلامی در حال عقب نشینی است و همانطور که از ابتدای اغاز این قیام گفته ام ، وقتی عقب نشینی جامعه باشد طبیعتا رژیم اسلامی به موقعیت تهاجمی وارد می شود و دستگیریها به فاز اعدامها و نمایشهای تلویزیونی و اعتراف گیریها می رسد و کار مردم و خانواده های زندانیان به “کمپین های پشتیبانی” برای اعدام نکردن و کمتر جبس دادن!

مورد توماج صالحی اخرین نمونه که بعد اینهمه کمپین ازادیخواهان باید نفسی تازه کنند که او اعدام نشد!و هنوز باید نگران جانش بود حتی وقتی رسما ۶ سال زندان برایش بریده اند یا نمونه سپیده قلیان که ۲ سال برایش بریده اند و قرار است توماج دیگر آواز نخواند و سپیده از تهران خارج نشود! خوب این صحنه ها یکی دو تا نیست و جان هزاران هزار اسیر آزادیخواه در سراسر ایران در خطر است.

هر انسان آزادیخواه طبیعتا در کنار قیام مردم چه قبل و چه بعد اغاز قیام ۱۴۰۱ ایستاد منتها زاویه ایستادن بسته به خواستگاه سیاسی و طبقاتی بسیار متفاوت بود و نیروهائی که در مقابل این قیام بودند و نیروهائی که در این “جنبش” شرکت داشتند هم یکسان نبودند . 

یک بخش مهم وظیفه برای پیشروان فکری این قیام همانا روشن کردن زوایای بسیار پیچیده درگیر شدن طبقات مختلف و نیروهای داخلی و خارجی و نشان دادن راه پیروزی بوده و خواهد بود.این قیام ۱۴۰۱ از دید من تنها یک مدرسه و تجربه بود برای نسل جوانی که تجربه سال ۵۷ را ندارد و طبیعتا در فضای دیکتاتوری بسیاری تجربه را دوباره آزموده و الان طبیعتا مشغول جمع بندی این تجارب است.

در این میانه گرایشات سیاسی احزاب و افراد فعال سیاسی به طبیعت ماهیت خود  قطب بندی شدند و چپ و راست جامعه هم در” صف انقلاب ” و هم “صف ضد انقلاب” قطب بندی شدند.منجمله ضد انقلاب خارج کشوری که دیدیم دنبال پروژه انقلاب مخملی و رنگی بوده و با پدیرش کلمه “انقلاب” موهومی بنام “زن زندگی آزادی” را پرجم کرد و با سازماندهی تلویزیون عربستان بنام “انترناشنال” از انجا که بی بی سی و صدای امریکا خیلی ابرو باخته بود تبدیل شد به موتور جریانات راست. 

انچه بامزه بود اینست که جریان حمید تقوائی بنام “کمونیزم کارگری” اتفاقا افتاد کنار این راست پروغربی و اون توهم “انقلاب زن زندگی آزادی” را حلوا حلوا کرد و زور زد چند دقیقه ای هم در تلویزیون انترناشنال میکروفون بگیرد! خویختانه بسیاری گرایشات چپ دست این تردستیها را خواندند و امروز حزب تقوائی بسیار منزوی تر از گذشته با ریزشهائی که از سطح رهبرانش متحمل شده پاسخگوی انتقادات نیست حامیانش به جوک گفتن و حمله به اسیاب بادی پرداخته اند که خود گول بزنند مثل سایر فرقه ها.

مقدمه دوم:

خوانندگان با توجه به مقالات من در سایت آزادی بیان که به بیش از ۱۵۰۰ رسیده طی بیش از دهسال گذشته متوجه شده اند که حیات سیاسی من در اوایل جوانی با فعالیت در سازمان جوانان حزب توده اغاز شد و بعد از احراج از این حزب قبل از سرکوبهای سال ۶۰ و ۶۱ بخاطر انتقاداتم به سیاستهای این حزب ، دومین تجربه ام رسیدن به مسئولیت کادری در حزب کمونیست کارگری بود و کاندید شدن برای کمیته مرکزی این حزب که باز با شلاق اخراج مواجه شدم انهم بخاطر انتقاداتی که بر سیاستهای حمید تقوائی داشتم! 

لذا فکر می کنم در دو سر زندگی سیاسیم یک تجربه کم نظیر دارم که نسل اول و نسل سوم کمونیزم ایرانی را از نزدیک شناخته ام و طی سالها به نزدیکیهای عحیب سیاستها و رفتارهای تشکیلاتی این دو یعنی حزب توده و حزب حمید تقوائی پی برده ام و خود را محق می بینم که بهتر از سایر فعالین چپ این شباهتها را روشن کنم و جلوی نسل جوان بگذارم.

تئوده ایزم بواقع تکرار سیاستهای پوپولیستی دست راستی “حل شدن در جنبشهای همه با همی” و حفظ ماسک چپ و مارکسیزم لنینیزم است و معشوش کردن مرزهای طبقاتی مبارزه .حزب توده اگر پرجمدار توده ایزم بود الان حمید تقوائی و شرکا پرجمدار همان سیاستها هستند البته با نام چپ که همانطور که گفتم خوشبختاه همین قیام ۱۴۰۱ چهره اینها را بهتر افشا کرده و به انزوای بیشتر اینها انجامیده.

این دو مقدمه را داشته باشید تا برسم به “پاسخهای” یاشار سهندی در مقاله اخیرش(۱) که البته برای اگاهی خوانندگان و نسل جوان است و الا اعضای حل شده در فرقه را هیچ امیدی به چشم گشودن نیست!

(۱)صورت مسئله اختلاف چه بود و جه هست؟

در مناظره جدی ادم عاقل می رود سر صورت مسئله و انها که می خواهند خاک هوا کنند عموما از ماندن روی صورت مسئله فراریند و حاشیه می زنند و اسمان بریسمان می بافند.یاشار سهندی در مقالات قبلیش همین بوده و تغییر هم نخواهد کرد.

ایشان در مقاله اخیرش معلوم نیست دارد به کی پاسخ می دهد! ایشان هیچ مورد از نقدهای من به ایشان را مورد پاسخ قرار نداده و وقت خود و خواننده را به ذکر مصائبش در مقابل ناصر پایدار سرگرم نگه داشته! 

صورت مسئله ساده بود و هست!

ایا انچه در سال گذشته اتفاق افتاده انقلاب است؟ ایا اگر فردی بیاید و علل شکست این قیام را بررسی کند می شود “تاریخ شکست خوردگان؟” انطور که اقا یاشار فرمودند؟! ایا با اوردن نام منصور حکمت یک جادوئی می شود مخالف دود می شود می رود هوا؟

ایا این قیام توسط یک طبقه اجتماعی اتفاق افتاد؟ ایا چیزی بنام “انقلاب مخملی” و ضد انقلاب متمرکز شده در دستگاه تلویزیون عربستان” وجود ندارد؟ ایا طبقه کارگر ایران در این انقلاب برای کسب قدرت سازمان یافته و اگر می یافت این قیام اینقدر ساده شکست می خورد؟

آیا فکر کردن و مقاله نوشتن در مورد این سوالات جرم است؟ کفر است؟یا واجب است به هر دلسوز انقلاب واقعی که عبارتست از کسب قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر؟ 

هیچکدام از این سوالات را اقا یاشار پاسخ نداده که هیچ عمدا ازش فراریست همانطور که رهبرش!

(۲)آیا مخالفین چپ آقا یاشار “چپ قافیه باخته” هستند و “شب و روزشان توهین است به مردم و انقلاب”!

آرشیو مقالات من در موضوع قیام ۱۴۰۱ در سایت آزادی بیان موجود است(۳) با چه مستنداتی من به مردم و انقلاب توهین کردم؟! این بی پرنسیبی ها و دروغ پردازیها و خاک هواکردنها که را کمک کرده که اقا یاشار هنوز از این متدها استفاده می کند؟

آیا این راست است که من و امثال من “از سرکوب قیام مردم شادمانی کردیم”؟!این مهملات آیا ابزار پیروزی آقا یاشار است در این مناظره؟کدام آدم عاقلی با این ابزارها راه برده؟ منصور حکمت این را به آقا یاشار یاد داده؟

سرنوشت سیاسی رجویزیم کافی نیست؟

چرا امثال اقا یاشار نمی پذیرند که یک چپی هست که مهملات بافته شده از فرقه تقوائی را برنمی تابد و از مسبر رادیکالیزم و ماکیزمالیزم عقب گرد نکرده و دنبال “انقالاب همه با هم نیست” و هنوز درسهای قیام ۵۷ را فراموش نکرده؟

چه می شد که در جامعه ایرانی منجمله چپ ایرانی فرهنگ رابطه بالا می رفت و بجای مهمل بافی و خاک هوا کردن عقل و منطق رد و بدل می شد؟علت چیست که ۳ نسل چپ هنوز اسیر این مهمل بافیها و لیچار ها مانده اند .مهم اختلاف نیست مهم متدهای ارائه متمدنانه اختلاف است.

من فکر نمی کنم که فرقه تقوائی از اسمان نازل شده و یک استثناء است.ساخته شدن فرقه ها بخشی از دینامیزم فرهنگی ایرانیست.لذا از اسمعیلیه تا الان از رجوی تا تقوائی و در اینده حتی باز مستعد فرقه ایزم خواهیم ماند مگر روشنفکری چپ و تحولات مادی جامعه و توسعه ازادی بالاخره دارندگان این فرهنگ تمام شوند و نسلهای بعدی یادشان برود چه گندابی بود!

(۳)آیا شعار مرگ بر بردگی یعنی مبارزه بر علیه سرمایه داری؟

آقا یاشار اوج حرفش این بود که مدعی است بازنشستگان که گفتند “مرگ بر بردگی “ارند ضد سرمایه داری شعار می دهند! 

از انجا که من در سال ۵۷ در تظاهرات مردم بودم و مهملات حزب توده را بسیار شنیدم ، این حرف آقا یاشار برایم مضحک است! در سال ۵۷ این مدل شعارها توسط آخوندها هم داده می شد!

تقلیل مبارزه بر علیه سرمایه داری به این نوع شعارها نشان “یکسانی” کیفیت مبارزه نیست بلکه حاملان این شعارها به هر انگیزه عامدا نمی خواهند وارد بخش گود مبارزه طبقاتی شوند چنانچه در “منشور حداقلی” هم چنین کردند و دقیقا همین منشور است که فرقه تقوائی را کنارش دیده و نه حتی منشور رادیکالتر (و ناقص)”آزادی رفاه برابری” که حداقل افق پایان سرمایه داری را اعلام کرده!

همانطور که در مقالات متعددم اشاره کردم کار فرقه تقوائی از “ماکیزمالیزم” منصور حکمتی به اینجا رسیده که بگوید “مرگ بر بندگی یعنی همان مرگ بر سرمایه داری ” و گرایشات نیم بند اجتماعی را حمایت کند که چه؟

از دید من قیام ۱۴۰۱ یکی از دستاوردهایش همین خودافشاگریهای حامیان تقوائی است!

(۴)آقا یاشار نمی داند چرا پاسخ می دهد، سعید صالحی نیا حرفی برای گفتن نداردو..!

منطق آقا یاشار اینست که چون سعید صالحی نیا غلط املائی داشته لذا آقا یاشار نمی داند چرا پاسخ می دهد! و در آخر می فرماید که سعید صالحی نیا “چیزی برای گفتن ندارد”!

خوب آدم عاقل می پرسد چرا ایشان که نمی داند چرا پاسخ می دهد به کسی که چیزی برای گفتن ندارد در این گرداب می افتد؟

از دید من آقا یاشار خیلی حرفها برای گفتن داشته منتهی همه اش همینجوریست!

من همواره از مناظره با ایشان و همفکرانش حمایت کرده ام چه بطور کتبی چه در مقابل دوربین.سالهاست و سالها لیچار اتهام بایکوت “پاسخ” بوده.

آلان هم فکر می کنم کار درستی است که مثل همیشه با صبر و متانت این فرمایشات باقیمانده فرقه تقوائی را نقد کنم.این را وظیفه خود می دانم دقیقا برای اینکه برای مبارزات مردم در ایران برای پیروزی سوسیالیزم احساس مسئولیت می کنم.

مبارزه روشنفکری کمونیستی بسیار فراتر و عمیقتر از هوچی بازیهای حزبی و سازمانی است.هدف این کنکاشها روشن کردن اهداف است و نقد مهملاتی که انسان ازش خلاصی ندارد و در هر راهیپمائی بسوی پیشرفت می شود کابوس و زنجیر.

کمونیزم ایرانی تا تکلیفش را با این ۳ نسل کمونیزم روشن نکند و زش عبور نکند امکان تاثر گذاری اجتماعی ندارد .نسل بعد نسل مجدد فرقه می سازد و رهبران مقدس می زاید.

قیام مردم ایران خیلی وقت لازم دارد که به یک انقلاب فراروید.شورشها و حتی قیامها امکان سرکوب دارند مهم اینست که درسها گرفته شود و اشتباهات تکرار نشود.فرقه تقوائی و حامیانش در حد بررسی اشتباهات و علل شکستها نیستند اصلا حامی “انقاب مداوند” و کسی که واقعیت را یاد آور شود به “تاریخ شکست نخوردگان” مراجعه اش می دهند!

 همانطور که بارها گفتم خوب شد منصور حکمت مرد و چنین حامیانی ندید!

قضاوت را می گذارم به عهده خواننده و دردمندان واقعی که عشقشان به پیروزی سوسیالیزم بعنوان راه حل واقعی مسائل ایران و جهان متمرکز است و ساختن دنیای انسانی را لازم می دانند و ممکن!.

زنده با مبارزه برای توسعه و تعمیق روشنفکری کمونیستی!

زنده باد جنبش برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منابع بیشتر:

(۱)اصرار چپ قافیه باخته بر تحقیر یک انقلاب (یاشار سهندی)

www.azadi-b.com/?p=35725

(۲)مقالات اخیر این نویسنده در پاسخ به یاشار سهندی

:

چپ غیر سیاسی و بی ربط” شعار حکومت کارگری

www.azadi-b.com/?p=35656

توهمی بنام “ازادی بی قید و شرط سیاسی و بیان” و یقه گیری یاشار سهندی

www.azadi-b.com/?p=33772

نگاهی به چرائی تناقضات یاشار سهندی در “دفاع” از “منشور مال باختگان” 

www.azadi-b.com/?p=32020

(3)برخی مقالات این نویسنده در حاشیه قیام ۱۴۰۱:

نگاهی به منشور آزادی رفاه برابری , نگاهی فراتر از نظم سرمایه داری

www.azadi-b.com/?p=33990

اول ماه مه امسال طبقه کارگر باید منشور خود را جلوی قیام مردم ارائه دهد!

www.azadi-b.com/?p=33638

رویائی “منشورها” اثبات دیگری بر صحت نظریه نبرد الترناتیوها و رد “انقلاب همه با همی”

www.azadi-b.com/?p=3227

رژیم اسلامی بدنبال زدن و قلع و قمع کردن قیام ۱۴۰۱

www.azadi-b.com/?p=33304

آزادی حجاب” چرا رژیم اسلامی در مقابل مردم فعلا  عقب کشیده؟

www.azadi-b.com/?p=32976

سال ۱۴۰۲ و درسهای قیام ۱۴۰۱

www.azadi-b.com/?p=32592

قیام ۱۴۰۱ و معضل تداوم و پیروزی

www.azadi-b.com/?p=29943

نیاز قیام امروز در ایران به اتحاد کمونیستها حول شعار “آزادی-برابری-حکومت کارگری”

www.azadi-b.com/?P=29767

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate