بار دیگر فرانسه در آتش و شورش بر علیه پلیس سرکوبگر و نژاد پرست

مقدمه:

نزدیک به یک هفته است که شهرهای فرانسه  منجمله پاریس دستخوش شورشی وسیع صدها هزار مردم ناراضی و عصیان زده بر علیه دستگاه پلیس و سرکوب حکومت فرانسه به خیابانها ریخته اند و حشم خود را با سوزاندن با حمله به پلیس و نابودی اتوموبیلها و ساختمانها نشان داده اند .تظاهرات و راهیپمائیها فقط محدود به “مهاجران “و رنگین پوستان نیست و صدها هزار انسان ازادیخواه از هر نژاد  و خصوصا جوانها یکپارچه برخوردهای کصیف پلیس فرانسه را که توسط حکومت فرانسه رهبری می شود به چالش کشیده اند.

طی سالهای گذشته فرانسه که از قضا یکی از دو رهبر اصلی اتحادیه اروپاست از پر التهاب ترین و ناارامترین کشورهای اروپا شده . بیم سایر رهبران کشورهای اروپائی اینست که این شورشها به قیامی وسیعتر در سراسر اروپا تبدیل شود.

مثل هر قیام ، شورشها معمولا از جای دیگری اغاز می شوند. در این ماجرای اخیر  اعدام یک حوان ۱۷ ساله توسط پلیس در شهری بنام نانتر آغاز شد که می گویند اصل مراکشی -الجزایری داشته و قبل از شلیک پلیس او را به “زدن تیر در مغزش” تهدید شده و به ایست پلیس گوش نکرده و فرار کرده. بواقع او را بخاطر عبور از چراغ قرمز اعدام کردند.

(۱)قانون حق تیر اندازی پلیس به مردم از سال ۲۰۱۷

بله! از سال ۲۰۱۷ متعاقب شورشهای متعدد شهری در فرانسه پلیس حق دارد که به مردم تیراندازی کند.طبق این قانون تاکنون دهها انسان بی گناه کشته شده اند و تعداد این اعدامها توسط پلیس رو به افزایش است.

دادن حق تیراندازی به پلیس نشان از استیصال حکومت فرانسه است در مقابل قیامهای مردم و اثبات می کند که حکومت بورژوازی  تمام ادعاهایش به ازادیخواهی و دموکراسی پوچ است و وقتی کار به “حفظ نظم” می رسد همان جنایتهائی را مرتکب می شود که در ایران وجود دارد.یادمان نرود که دستگاه سرکوب در ایران و کشورهای پیرامونی همه شاگردان این اراذل کشورهای مرکزی هستند و یادمان باشد حکومت فرانسه چه جنایاتی در افریقا و منجمله الجزایر  داشته.

لذا حداقل در سطح شورش اخیر مردم فرانسه اعتراضی است به این قانون ۲۰۱۷ و برای پایان دادن به جنایات پلیس سرکوبگر خصوصا نسبت به رنگین پوستان و مهاجران .

اینکه حکومت فرانسه چه می تواند بکند و با توجه به بحرانی وسیع که اروپا را در بر گرفته چه سرنوشتی این شورش دارد طبیعتا عامل مردم و نقش سازماندهی طبقه کارگر همچنان تعیین کننده است و من اینجا واردش نمی شوم.

(۲)دو برخورد و متد در تحلیل ریشه های این شورشها:

 اگر برخورد راستهای نژاد پرست و اسلامی ها را بگذاریم کنار که ارزش بررسی جدی ندارند ما با دو سطح برخورد مواجه هستیم:

اول: برخورد راست حاکم منجمله دولت ماکرون

دوم: چپ رادیکال و سوسیالیزم خواه

برخورد حکومت ماکرون همانست که سایر حکومتهای فرانسه. اینها اولش “متاسف می شوند و بعد برخوردهای خشن مردم را محکوم می کنند و بعد پلیس را سازمان می دهند (الان نزدیک به ۵۰ هزار پلیس) که مردم را با باتوم و گاز اشک آور و زندانی کردن(نزدیک به ۳ هزار نفر) بالاخره بفرستند خانه! بعدش یک مقداری تبلیغات که “بله ما احتیاج به رفرم داریم” که تهوع آور است و تکراری.و این می شود تا جامعه فرانسه منتظر شورش بعدی باشد.

دوم: برخورد چپ و رادیکالیزم:

در فرانسه یک گرایش رادیکال و پیشرو که بتواند جامعه را بر علیه کلیت نظام سرمایه سازمان دهد وجود ندارد.جنبش “جلیقه زردها” را قبلا نقد کرده ام و اینها پاسخ نیستند.دنبال کسب قدرت توسط طبقه کارگر نیستند و بیشتر بروز اعتراض اقشار خرده بورژوا هستند و راست طبقه کارگر.

اما ریشه یابی این شورشها و پیوند دادن انها به بحرانی که الان بسیار بیشتر از یک بحران بر علیه مهاجران است.پیوند دادن این بحران به بحران اساسی سرمایه داری و بحران توسعه یافته بخاطر جنگ اوکرائین که فرانسه را دارد می بلعد کاریست که این چپ رادیکال می تواند بکند.

حل مسئله فرانسه توسعه اعتراض بر علیه جنگ اوکرائین است برای خواست صلح در اروپاست برای پایان دادن کمکهای نظامی فرانسه در ناتو و نوکر صفتی ماکرون بعنوان یار حکومت امریکا.

همه اینها را باید به سازماندهی جنبش اتحادیه ای حول سیاسی شدن و تلاش برای سازماندهی تحزب رادیکال سوسیالیستی جهت داد.اگر این بشود برای این بحرانها راه حل جدی خواهیم داشت وگرنه چرخه این شورشها و سرکوبها ادامه خواهد یافت.

(۳)اروپا ی غربی در سراشیب یک بحران وسیع اجتماعی و سقوط اجتماعی و سیاسی متعاقب جنگ اوکرائین :

داستان امروز فرانسه حتی معادل شورشهای ثبلی نیست.جنگ اوکرائین یک پارامتر جدید است که در بحرانهای قبلی وارد شده .این جنگ عامل سقوط اقتصادی بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا شده و نفت و گاز ارزانی که از روسیه به این کشورها سرازیر شده بود و عامل توسعه و رونق اروپای غربی بود الان قطع است و قیمتها سرسام اور بالا رفته و دولتها توان سوبسید دادن به مردم خصوصا میلیونها مهاجر را از دست داده اند و اینست که جنگ اوکرائین یک سر فصل جدید در بحران جهانی سرمایه داری گشوده است.

اهمیت درک ورود پارامتر جنگ اوکرائین از این روست که شورش فرانسه را باید بیشتر در کانتکس بین المللی خصوصا اروپا در نظر گرفت و همینست که رهبر عقب مانده و نوکر صفت المان چند روز پیش اعلام کرد که حکومتش از انتقال شورش فرانسه به المان نگران نیست!(معنیش اینست که بدجوری نگرانست!)

(۴)چقدر امکان برای سازماندهی اعتراضات منونی به یک جنبش سراسری به رهبری طبقه کارگر وجود دارد؟

از دید من امروز حتی بیش از دهه گذشته خود بحران اوکرائین و سقوط جوامع غربی زمینه ساز نزدیک کردن جنبشهای اعتراضی است. فرانسه نقطه بسیار مهمی است در این میانه و تاثیر به سزائی در توسعه جنبش اعتراضی اروپا دارد.

سنت مبارزه مردم بالاست و سرعت سقوط جامعه فرانسه بیش از المان این احتمال را می دهد که شورش فرانسه تداوم یابد و حتی به کشورهای پیرامونی اروپا مثل اسپانیا و پرتغال حتی تا خود المان و انگلیس برسد. مشکلا فرانسه همان مشکلاتی است که کلیت مردم اروپا  را در هم می فشرد و نوکر صفتی حکومتهای اروپائی زیر پرجم امریکا بیش از امریکا دارد از اروپا تاوان می گیرد.

سنت مبارزاتی و سازماندهی طبقه کارگر در فرانسه بسیار بالاتر است از سایر کشورهای اروپائی و اینها همه زمینه های واقعی و مادی است که این بار مردم فرانسه اعم از سفید یا رنگین پوست اعم از مهاجر یا ساکن قدیمی همه زیر پرچم طبقه کارگر فرانسه به خیابان بیایند.

داستان فقط لغو قانون ۲۰۱۷ نیست و نباید باشد.نباید گذاشت حکومت فرانسه و راست سیاسی این بار هم قضیه را ماست مالی کند و تقلیل دهد به مهاجران فرانسه.نباید مهاجران را دلیل بحران معرفی کرد و توسعه بحران به تمامی طبقه کارگر فرانسه و اروپا را منکر شد.

خلاصه کنم:

شورش کنونی فرانسه خودش یک اتش زیر خاکستر است که فقط جرقه هائی ازش بیرون زده.این بحران فرانسه در بستر بحران وسیع و بی سابقه تاریخ اروپا در حال تعمیق است.سرمایه داری در کلش دچار یک بحران بی سابقه شده و احتمال توسعه این جرقه ها هم در عمق جامعه و هم بیرون مرزهای فرانسه بالا رفته.حکومت فرانسه با وارد شدن در درگیری حکومت امریکا با روسیه دست به یک فمار بزرگ زده که بازنده اش مردم اروپاست.

اینست که مجددا برمی گردیم به این سوتال که اینهمه زمینه و امکان و فرصت در مقابل فعالین ازادی و برابری در اروپا را چگونه پاسخ بگویند.شورشهای فرانسه می تواند موقتا پائین بیایند اما مسائل فرانسه و اروپا رو به رشدند و نیاز به پاسخهای رادیکال دارند.

یادمان باشد که همین عمیق بحرانها در خود امریکا هم در حال توسعه هستند و امکان توسعه شورشها در امریکا هم هست.دیگر دعوا فقط با نژاد پرستی نیست.دعوای اصلی با اساس همه ظلمهای بشریت یعنی نظم سرمایه داریست!

به امید رشد و تعمیق جنبش جهانی برای ازادی برابری و حکومت کارگری!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate