نگاهی گذرا به سیر نزولی کومەله …

حزب کمونیست ایران (بندر انزلی) اولین جریان مارکسیستی بود که سلطانزاده ازرهبری آن در کمینترن بود و این حزب با بلشویکها ارتباط نزدیک داشت . این حزب بدلیل اوضاع سیاسی اجتماعی عقب افتادۀ ایران و نفوذ کمش نتوانست نقشی در جامعه داشته باشد .

شکست کمونیسم و غلبۀ استالینیسم در جهان و جدایی مائویسم از استالینیسم جریان انحرافی کمونیسم در دنیا را دو قطبی کرد .

در سالهای قبل از قیام در ایران تشکل ها و محافلی بر علیه شاه مبارزه میکردند.

محفلی دانشجویی هم در اواخر دهۀ چهل که بعد ها اکثر افراد آن دستگیر و زندانی شدند و به مائویسم گرایش داشتند محفلی سیاسی ساختند .

خوش نامی ، مقاومت و ایستادگی هستۀ اولیۀ این محفل اولیه در زندان و شناخت مردم از افراد وابسته به این محفل ، جانباختن یکی از رهبران محفل (محمد حسین کریمی) در روزهای قیام و روز مرگ او را محفل “هم میهنان مبارز” به اعلام وجود سازمان زحمکتشان کردستان ایران (کومه له) تبدیل نمود .

ناردونیک ها(خلقیون) کومه له قبل از قیام در کنار کار و فعالیت بیهودۀ در روستاها “هم میهنان مبارز”عنوان شبنامه هایی بود که عمدتا” در سنندج پخش میکردند . شبنامه هایی ساده و با زبانی توده ای ، موثر و در جهت سرنگونی رژیم و در سطحی محدود پخش میشد

افشای شاه و قیادۀ موقت و جریان مفتی زاده از دیگر موارد این شبنامه ها بود .

در جریان قیام و در کنار نام سازمان هایی چون چریکها و جریان م .ل . مجاهدین و در کردستان هم کومه له سر بر آورد .

کومه له سازمانی مستقل و سر سخت در مقابل حاکمیت اسلامی ، ضد حزب توده ایران و مخالف مشی چریکی و با افکاری پوپولیستی و مائویستی بود .

مبارزۀ مردم دارسیران در مریوان و حرکت اعتراضی در دادگستری سنندج به پشتیبانی از مبارزات کاک فواد در زندان سنندج در سال ۵۶ را محافل تشکیلات کومه له سازمان داد .

رشد جنبش آزادیخواهی در ایران ، کومه له را هم در کردستان برجسته نمود .

با ادغام کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست و تشکیل حزب کمونیست ایران ، سیاست ها و افکار درست منصور حکمت را کومه له به سیاست های خود تبدیل کرد . حزب کمونیست ایران سنگری شد برای چپ ایران زیر ضرب حکومت در آن سالها .

سازمان ها و محافل چپ در قیام وزنه ای موثر نبودند . قیام همچون سیلی به راه افتاده آنها را هم با خود برد . جریان خمینی وزنۀ اصلی قیام شد و چپ همراه قیام .

در کردستان مخالفت اصلی با شاه بود و چپ و کومه له همراه قیام

. از کومه له هنوز در جریان قیام نامی نبود .

سیل خروشان قیام در ایران را توده ها راه انداختند . مشی عقب افتاده و غالب بر کومه له ، رفتن به میان دهقانان در دوران قیام هم هیچ بازده عملی و مفیدی نداشت .

قیام در خیابانها بود و خونی تازه به رهروان جا مانده و عقب افتاده زد . قیام کومه له را هم نجات داد .

در واقعۀ شهر سنندج دو ماه بعد از قیام و اولین جنگ بین مردم و حکومت در این شهر و اعلام حمله به پادگان از رادیو و شاید از تلویزیون هم از طرف صدیق کمانگر و حضور سرسخت او در جریان مذاکرات با سران حکومت به مثابۀ نمایندۀ اصلی مردم در آن واقعه ، نام و آوازۀ صدیق کمانگر را برجسته نمود . بدون اینکه مردم بدانند که او از سران کومه له است .

تشکیل شورای محلات و شهر در آن مقطع به کومه له ربطی نداشت . مردم مبارز موسس آن بودند و کومه له و کادرهایش هم در آن نقش داشتند .

تشکیل جمعیت های دموکراتیک در شهرهای کردستان نتیجۀ فعالیت نیروهای چپ و در صدر آن کومه له بود .

بنکۀ های محلات را مردم مبارز راه انداختند . فعالین و محافل کومه له هم در آن نقش داشتند و حمایت کنندۀ اصلی آن محافل کومه له بود .

طراح و مجری اصلی کوچ مریوان فواد مصطفی سلطانی بود . راهپیمایی سنندج به مریوان و راه پیمایی مشابه دیگری را چپ و کومه له سازمان دادند .

در جریان حملۀ حکومت به کردستان و پخش اطلاعیۀ “خلق کرد در بوتۀ آزمایش” کومه له و حضور و نبرد های این سازمان او را در میان احزاب چپ در کردستان نیروی اصلی کرد . محافل دیگری که بعضی از قبل قیام تشکیل شده بودند هم به کومه له ملحق شدند .

ورود کومه له بعد از مدت کمی به شهرها و در قامت یک تشکل نظامی و حضورش در هیئت نمایندگی خلق کرد این تشکل را توده ای کرد .

حضور نظامی در شهر ها و مناطق ، خلع سلاح سپاه رزگاری ، افشای سیاست های سازمان چریک ها و در بحبوحۀ حملۀ دوم حکومت به کردستان و دفاع اکثریت این سازمان از رژیم و آب شدن کوه یخی آن در ایران و بخصوص در کردستان ، دفاع و تعرض کومه له ، او را به یگانه نیروی چپ در کردستان تبدیل کرد .

تحول در عرصۀ فکری و نقد پوپولیسم و گرایش به مارکسیسم منصور حکمت و تشکیل حزب کمونیست ایران کار بعدی کومه له شد .

ادغام کومه له با اتحاد مبارزان کمونیست و تشکیل حزب کمونیست ایران ، سیاست ها و افکار درست منصور حکمت را به سیاست های کومه له تبدیل نمود .

حزب کمونیست ایران سنگری شد برای چپ ایران زیر ضرب حکومت در آن سالها .

تحول و دگرگونی در یک جامعه که خواهان در هم شکستن استبداد و برپایی آزادی است تمام ته مانده های ملی و سنتی ، افکار و عقاید موجود در جامعه مانده را رو میآورد . جدل ها و تناقض ها را به صحنه میکشد و پیروزی یکی شکست دیگران خواهد شد .

مذهب شیعه در ایران و در قیام پیروز شد . در کردستان وضعیت دیگری هم بود . جنبش آزادیخواهی ادامه داشت و ارتجاع حاکم این را بر نمیتابید .

حملۀ حکومت به کردستان هیچ ربطی به سنی بودن و کرد بودن این منطقه نداشت و ندارد . آزادیخواهی مردم و وجود چپ در منطقه را نمیتوانست تحمل کند .

اگر مذهب بر مردم ایران غالب شد در کردستان ناسیونالیسم هم به وبال مردم این منطقه گردید . تاثیرات مخرب این تفکر و رشد و نمویش را در ابعاد سازمانی و بر فرهنگ و شعور مردم این منطقه میتوان دید و درک کرد .

رهبری کومه له …

اوضاع جهانی و قیام مردم کردستان عراق و سرنگونی صدام ، حزب کمونیست ایران را به انشقاق کشاند .

حزب در آن شرایط یک جریان چند بنی با گرایشات اجتماعی مختلف بود .

گرایش های راست (عبداله مهتدی و عمر ایلخانی زاده) ، چپ (منصور حکمت) و سانتر و میانی (ابراهیم علیزاده) بودند .

منصور حکمت

از حزب کمونیست ایران جدا شد و حزب خود را ساخت .

عبداله مهتدی و عمر ایلخانی زاده

اولین قربانیان این شرایط شدند . صف شان جدا شد و به ناسیونالیسم کرد پیوستند .

بخش اعظم نیروی کومه له هم کنار رفت و در کنار چپ های منفرد دیگر در کردستان به ناسیونالیسم پیوستند .

جواد مشکین

در مخالفت با دیدگاه های درست منصور حکمت و نه ماندن با دیگران ، از سیاست کنار گرفت .

ابراهیم علیزاده

از منصور حکمت کنده شد و در کومه له و برزخ ناسیونالیسم ماند .

ساعد وطن دوست

با رفتن منصور حکمت با علیزاده ماند و با داشتن نظراتی او و همفکرانش از حزب اخراج شدند . از موسسین جریان فراکسیون بود .فراکسیون هم بعد از مدتی در پیشبرد اهدافش باز ماند .

شعیب زکریایی

در جریان فراکسیون از اعضای رهبری آن بود نقطه نظرات خود را هر از گاهی نوشته است که تم اصلی آن را میتوان سوسیال دمکراتیک تحلیل کرد .

حسین مراد بیگی

با منصور حکمت رفت و بعد از مرگ منصور حکمت با انشعابیون دیگر حزب حکمتیسم را ساختند . در انشعاب بعدی از حکمتیست های رسمی جدا شد و حکمتیست های غیر رسمی را ساختند . متاسفانه بدلیل ابتلا به مریضی اکنون آکتیو نیست .

ایرج فرزاد

همان مسیر حسین مراد بیگی را پیمود . با این تفاوت که از موضع انتقاد از حکمتیست های غیر رسمی هم کنار رفت . . اکنون مستقل است .

بهروز شادیمقدم

۳۰.۱.۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate