دلار محکوم به شکست است + ۶ ترجمه ديگر

آن‌ها که حریم پساشوروی را «جنگل بین چین و آمریکا» می‌بینند

والری ایلین (VALERY ILYIN)

ا. م. شیری

کلائوس شوآب مدت‌ها قبل از منفجر کردن نیروگاه برق آبی کاخوفکا، یعنی بلافاصله پس از شروع عملیات نظامی ویژۀ روسیه در اوکراین به صراحت اعلام کرد که اوکراین به «نخستین کشور صفرسازی بزرگ» تبدیل خواهد شد. و همدستان وی همچنین مسیرهایی را که در آن انجام خواهد شد، مشخص کردند: ۱- غیرصنعتی کردن به منظور «کاهش انتشار کربن» و بهبود محیط زیست (تخریب زیرساخت‌ها، صنایع، اقتصاد با ابزار نظامی)؛ ۲- حذف حاکمیت ملی بر سرزمین؛ ۳- کاهش جمعیت، در درجۀ اول معلولان – سالمندان، کودکان، مادران جوان؛ ۴- وابسته کردن حداکثری جمعیت باقیمانده به دولت؛ ۵- معرفی یک ساختار رتبه‌بندی اجتماعی همراه با الف- درآمد پایۀ جهانی، ب- شناسایی بیومتریک دیجیتال (تراشه)، ج- گذرنامه‌های واکسیناسیون. ۶- ادغام (در گوشی هوشمند یا تراشه ایمپلنت) کلیه زمینه‌های قانونی زندگی (اسناد، کارت‌های پزشکی، مجوزها، ممنوعیت‌ها، رتبه‌بندی‌ها، درآمد و جریمه‌ها و غیره).

از آن زمان، با وجود درگیری‌ها («جنگ با جنگ…»)، ساخت یک اردوگاه اجباری دیجیتال در قلمرو اوکراینِ اتحاد جماهیر شوروی سابق یک اولویت برای رژیم فعلی کی‌یف بوده است. در ماه اکتبر، با حضور رؤسای جمهور اوکراین و سوئیس، یادداشت همکاری در زمینۀ تحول دیجیتال امضا شد. بر اساس این یادداشت، همکاری در زمینۀ تحول دیجیتال «برای ترویج بازسازی اوکراین از طریق دیجیتالی شدن» در حال گسترش و تعمیق است. سوئیس بودجه‌ای تا سقف ۱۵ میلیون فرانک برای حمایت از توسعۀ بیشتر دیجیتالی کردن به عنوان یک رویکرد نوآورانه تأمین می‌کند. شرکت‌کنندگان از این کمک مالی برای گسترش برنامۀ حاکمیت الکترونیکی برای پاسخگویی دولت و مشارکت اجتماعی استفاده می‌کنند.

در عین حال، جنگی که در سال ۲۰۱۴ علیه دونباس توسط حاکمان کی‌یف به راه انداخته شد، مدت‌هاست که به تخریب فضای زندگی در شرق اوکراین اتحاد شوروی سابق تبدیل شده است. به گفتۀ کارشناسان، رژیم کی‌یف با جدیت در حال تدوین دستور کار برای گذار به یک «نظم جدید» است و این بستگی به نابودی نظم «قدیمی»، از جمله در قلمرو فدراسیون روسیه دارد. بنابراین، قوانین بین‌المللی «در جنگل قدم می‌زند»، به عنوان بقایای دنیای قدیم ویران می‌شود، مهاجرت دسته‌جمعی پناهندگان سازماندهی می‌شود، مؤلفه‌های قحطی و بیماری‌های همه‌گیر، از جمله با کمک بلایای دست‌ساز انسان ایجاد می‌شود. و روابط اقتصادی از هم می‌گسلد. همه چیز به گونه‌ای پیش می‌رود که افراد جدی در غرب از اهتمام برای پیشبرد پروژه قدردانی می‌کنند.

سناریویی که باید منجر به تخلیۀ جمعیت اوکراین اتحاد شوروی سابق و در آینده فدراسیون روسیه شود، در آثار ایگور شنورنکو، نویسندۀ آینده‌نگر تشریح شده است. و جرمی ریفکین، پیشقراول کلائوس شوآب، ایدئولوگ «انقلاب صنعتی سوم» و نویسندۀ کتاب «رؤیای اروپایی- ۲۰۰۴» اعلام کرد که تا سال ۲۰۳۰ قلمرو زمین از افراد و آثار فعالیت‌های آن‌ها «آزاد» خواهد شد.

در اوکراین، این پروژه بیش از یک دهه است که با مشارکت کل دستگاه مدیریتی و جمعیتی که درک نمی‌کنند آن‌ها را به کشتارگاه آورده‌اند، اجرا می‌شود. در ابتدا، بوروکراسی در سطح سازمانی با کمک دو «میدان» به تابعیت مکانیزمی درآمد، که برای انجام برنامۀ طراحان «صفرسازی بزرگ به سبک اوکراینی» ایجاد شد.

سپس نوبت به وحشت ترور کووید رسید و آن شرایطی فراهم کرد که زیست تودۀ عاری از عواطف انسانی، که جمعیت اوکراین اتحاد جماهیر شوروی سابق به آن تبدیل شده بود، هیچ حقی ندارد.

پس از چندین بار بررسی بوروکراسی رژیم به خون آغشتۀ کی‌یف برای کنترل الگوریتمی، معلوم شد ساختار برای رد کامل بقایای مداخله انسانی آماده است. بنابراین، نهادهای انسانی حاکم بر زندگی اجتماعی به سادگی از کار افتادند و اغلب به راحتی کنار گذاشته شدند.

وحشت کووید، دورانی را آغاز کرد که در آن فرد به عنوان یک مادۀ زیستی، گوشت دم توپ و یک جسم برای برداشت اعضای بدن یا آزمایش‌هایی برای تبدیل شدن به آدم مکانیکی در نظر گرفته می‌شود.

قبل از سازماندهی یک اردوگاه اجباری دیجیتال (رقومی)، جمعیت اوکراین مجبور به نابودی خود از طریق یک جنگ بی‌معناست. اهداف: خونریزی و کاهش جمعیت کل مناطق، پیدایش ارتش‌های خصوصی نئوفئودالی، که این دومی هر چیز باقی‌مانده در قلمرو را غارت می‌کند و برسر تصرف منابع با یکدیگر درگیر می‌شود. هر قانون و قاعده‌ای به دست فراموش سپرده می‌شود.

تخلیه-اعدام دسته جمعی جمعیت که الگوریتم‌های آن اکنون در شمال آمریکا (در کانادا) به بهانۀ بلایای طبیعی در حال انجام است، آغاز خواهد شد. ناتو برای تحمیل شکست نظامی به روسیه آماده می‌شود. جدایی ارضی، تکه‌تکه شدنِ راه‌اندازی شده در روزهای ترور کووید قانونی خواهد شد. جمعیت خود را در وسط باندهای سیری‌ناپذیر محلی از یک سو و نیروهای اشغالگر از سوی دیگر خواهد یافت. تخلیۀ جمعیت-اعدام‌ها به تدریج ماهیت نسل‌کشی جمعی مشابه آنچه که در ایرلند در زمان اشغال بریتانیا یا نابودی سرخ‌پوستان توسط مهاجران در ایالات متحده رخ داد، خواهد گرفت.

برگرفته از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/06/12/

۲۲ خرداد-جوزا ۱۴۰۲


سیا از طریق گوشی هوشمند شما را زیر نظر دارد

ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)

ا. م. شیری 

سازمان امنیت فدرال آمریکا همراه با سازمان امنیت فدرال روسیه، یک اقدام شناسایی توسط سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا را که با استفاده از دستگاه‌های تلفن همراه اپل (ایالات متحده آمریکا) انجام شده بود، کشف کردند.

در گزارش دفتر روابط عمومی سازمان امنیت فدرال روسیه مندرج در وب‌سایت این سازمان ویژه گفته می‌شود: «در جریان اطمینان از امنیت زیرساخت‌های مخابراتی روسیه، ناهنجاری‌هایی شناسایی شد که فقط برای کاربران تلفن‌های همراه اپل معمول است و ناشی از عملکرد نرم‌افزار مخرب قبلاً ناشناخته است که از آسیب‌پذیری‌های نرم‌افزار ارائه شده توسط سازنده استفاده می‌کند».

سازمان امنیت فدرال روسیه تصریح می‌کند: «مشخص شده است که چندین هزار دستگاه تلفن با این نام تجاری آلوده شده است. در عین حال، علاوه بر مشترکان داخلی، حقایق آلوده شدن شماره‌های خارجی و مشترکین با استفاده از سیم کارت‌های ثبت‌شده در نمایندگی‌های دیپلماتیک و سفارتخانه‌ها در روسیه، از جمله کشورهای بلوک ناتو و فضای پس از شوروی و همچنین اسرائیل، جمهوری عربی سوریه و جمهوری خلق چین آشکار شدند».

سازمان امنیت فدرال می‌گوید: « اطلاعات دریافتی سازمان‌های ویژۀ روسیه، همانطور که سازمان امنیت فدرال تأئید می‌کند، گواه همکاری نزدیک شرکت آمریکایی اپل با جامعۀ اطلاعاتی ایالات متحده، به ویژه آژانس امنیت ملی است و تصریح می‌کند که «سیاست حفظ حریم خصوصی اعلام شدۀ کاربران دستگاه‌های اپل صحیح نیست».

نه تنها آیفون‌های اپل، حتی تمامی نرم‌افزارهای مایکروسافت، یکی دیگر از غول‌های فن‌آوری اطلاعات آمریکا، بدون استثنا از کاربران آن‌ها جاسوسی می‌کنند.

سیستم عامل ویندوز ۱۰ (OS) تمام متن‌های تایپ شده روی صفحه کلید را رهگیری می‌کند، آن را در بسته‌ها جمع‌آوری نموده و هر ۳۰ دقیقه یک بار به سِرورهای مایکروسافت ارسال می‌کند. داده‌های موقعیت مکانی و داده‌های شبکه‌های Wi-Fi مجاور انباشته می‌شوند و همچنین هر نیم ساعت یک بار ارسال می‌شوند. این به سیستم عامل امکان می‌دهد تا حرکات کاربر را با دقت چند متری ردیابی کند.

متصدیان مایکروسافت تأئید می‌کنند که ظاهراً موتور جستجوی بینگ به این گزینه نیاز دارد. 

در ویندوز ۱۰ میکروفون همیشه روشن است. حتی پس از غیرفعال کردن دستیار صوتی کورتانا، میکروفون همچنان به ضبط و ذخیرۀ همۀ صداهای کاربر در هارد دیسک ادامه می‌دهد و پس از آن، صدای ضبط‌شده را به سرور مایکروسافت ارسال می‌کند.

تله‌متری ویندوز ۱۰ به معنای واقعی کلمه، همه فعالیت‌ها، از وضعیت رایانه و فعالیت کاربر، برنامه‌های نصب شده، برنامه‌های در حال اجرا و بسیاری موارد دیگر، از جمله قطعاتی از RAM تا داده‌ها و رمزهای عبور محرمانه را به مایکروسافت منتقل می‌کند.

ویندوز ۱۰ نام فایل‌های کاربر را رصد می‌کند و آن‌ها را با پایگاه دادۀ برنامه‌های دزدی که دائماً به روز می‌شود، مقایسه می‌کند. در صورت یافتن موارد منطبق، فهرست‌های راهنمای کاربر به مایکروسافت ارسال می‌شود. یعنی رایانه کاربر به صاحب خود اطلاع می‌دهد.

بلافاصله پس از فعال‌سازی ویندوز ۱۰، اطلاعات از وب‌کم به مایکروسافت منتقل می‌شود.

مایکروسافت در سال ۲۰۱۷ تأیید کرد که جمع‌آوری داده‌ها بدون اطلاع کاربر انجام می‌شود و خدمات تشخیص کلید DiagTrack را نمی‌توان غیرفعال کرد. جو بلفیور، معاون مایکروسافت گفت که این شرکت به نظرات کاربران توجه دارد و اگر عموم مردم این مشکل را در نظر بگیرند، می‌توان عملکرد خدمات تشخیص غیرفعال را تغییر داد.

ظاهراً DiagTrack پس از به روز رسانی از لیست خدمات ناپدید شد، اما به زودی مشخص شد که سرویس ردیابی تشخیص (DiagTrack) ناپدید نشده است. مایکروسافت به سادگی نام آن را به «خدمات تجربیات کاربر متصل و تله‌متری» تغییر داد.

ویندوز ۱۱، آخرین سیستم عامل مایکروسافت، به محض دانلود در رایانۀ کاربر به جمع‌آوری تله‌متری شروع می‌کند. تحلیلگران مستقل امنیت سایبری از کانال امنیتی رایانه شخصی (TPCSC) مستقر در بریتانیا، ویندوز ۱۱ را با استفاده از تحلیلگر پروتکل شبکۀ وایرشارک (Wireshark) آزمایش کردند و شگفت‌زده شدند: «به نظر می‌رسد جدیدترین و بهترین سیستم عامل در خط ویندوز از همان ابتدا برای جاسوسی از همه و همه چیز طراحی شده است».

اگر کسی تصمیم بگیرد در یکی از نسخه‌های قبلی ویندوز از چشم همه‌بین مایکروسافت پنهان شود، هیچ چیز کار نخواهد کرد. به‌روزرسانی‌هایی که اخیراً برای ویندوز ۷ و ۸ منتشر شده است، ماژول‌های مشابه آن‌هایی را مشاهده کرده‌اند که از کاربران در ویندوز ۱۰ جاسوسی می‌کنند.

جاسوسی از کاربران و گوشی‌های هوشمند شرکت کرۀ جنوبی سامسونگ. این نرم‌افزارهای جاسوسی در گوشی‌های هوشمند سامسونگ توسط شرکت آنتی‌ویروس «نقطه بازرسی» (Check Point) در سال ۲۰۱۷ کشف شد. سامسونگ به این رسوایی واکنش نشان نداد و گزینه‌های جاسوسی را حذف نکرد.

تحلیلگران کالج ترینیتی (دوبلین، ایرلند) مشخص کردند که تلفن‌های هوشمند هوآوی، شیائومی و ریلمی نیز اطلاعات کاربران را منتقل می‌کنند. اطلاعات گوشی‌های هوشمند به مایکروسافت، گوگل، لینکدین، فیس‌بوک (ممنوع در روسیه) و سایر شرکت‌ها ارسال می‌شود. خاطرنشان می‌شود که کاربران دستگاه‌های تلفن همراه اندروید در برابر جمع‌آوری اطلاعات ناتوان هستند.

جاسوسی از کاربران و «تلویزیون‌های هوشمند» (Smart TV) که به اینترنت متصل هستند و پشتیبان برنامه‌های مختلف، از آمازون پرایم ویدئو گرفته تا یوتیوب هستند، انجام می‌شود. بسیاری از تلویزیون‌های هوشمند از جستجوی صوتی، کنترل صوتی، و دارای وب‌کم داخلی برای چت ویدیویی و بازی پشتیبانی می‌کنند.

یکی از مطالب منتشرۀ ویکی‌لیکس در سال ۲۰۱۷ توضیح می‌دهد که چگونه سیا و ضدجاسوسی بریتانیا ام‌آی۵ برنامۀ ضبط صدا «Weeping Angel» را برای جاسوسی از صاحبان تلویزیون‌های هوشمند تنظیم کردند.

در واقع، تلویزیون هوشمند همان گوشی هوشمند است، فقط با صفحه نمایش بزرگ. بیشتر برنامه‌های اندرویدی را می‌توان روی تلویزیون‌های هوشمند نیز نصب کرد. به این معنی که خطر آسیب‌پذیری‌های مشابه روی گوشی وجود دارد.

بر اساس اسناد منتشر شده در ویکی‌لیکس، یک بخش ویژه‌ در شعبۀ دستگاه‌های متشکله در سازمان سیا (ادارۀ توسعۀ سیستم‌های تعبیه‌شده) به توسعۀ نرم‌افزارهای جاسوسی برای تلفن‌ها و تلویزیون‌های هوشمند مشغول است. در اینجا بود که آن‌ها برنامۀ «Weeping Ange» را برای جاسوسی از تلویزیون‌های هوشمند، «ShoulderSurfer» را برای استخراج داده‌ها از پایگاه داده‌های مایکروسافت، «Pterodactyl» را برای «راه حل سخت‌افزاری ویژه برای پشتیبانی از کپی رسانه‌های کاربر»، «кейлоггер SparrowHawk» را برای ضبط ضربه‌های کلید بر روی رایانه کاربر، «GyrFalcon» را برای ردیابی تمام ارتباطات کاربر و مجموعۀ نام و رمز عبور او و «SnowyOwl» را برای پیوند نرم‌افزارهای جاسوسی به «دارایی هدف» ایجاد کردند.

سازمان «سیا» و مایکروسافت به دنبال انحصار جاسوسی فن‌آوری اطلاعات هستند و به طور منظم و مرتب حقه‌های جاسوسان فن‌آوری اطلاعات کشورهای دیگر را افشا می‌کنند. بگونه‌ای که در ژوئیه سال گذشته، مایکروسافت شرکت اطلاعاتی اتریشی «حمایت از تحقیقات اطلاعاتی» (Forensic) را به توسعۀ جاسوس‌افزار «Subzero» متهم کرد که امکان می‌دهد از راه دور و بی‌صدا به رایانۀ قربانی، تلفن، زیرساخت شبکه و دستگاه‌های متصل به اینترنت نفوذ شود. «Subzero» مشابه نرم‌افزارهای جاسوسی «Pegasus» شرکت اسرائیلی «NSO Group» و یکی دیگر از جاسوس‌افزارهای «DevilsTongue» شرکت اسرائیلی Candiru است.

مایکروسافت در آوریل ۲۰۲۳، شرکت اسرائیلی «QuaDream» را به ایجاد و توزیع نرم‌افزارهای جاسوسی متهم کرد و پس از آن مجبور به توقف فعالیت شد.

همۀ این جاسوس‌افزارها، ابزار «نسل بعدی جنگ سایبری» هستند. هرکسی که از تجهیزات ساخت خارج استفاده کند، می‌تواند مورد نظارت و تحریک سازمان‌های اطلاعاتی خارجی قرار گیرد.

پی‌نوشت: اپل اطلاعات سازمان امنیت فدرال (روسیه) مبنی بر استفاده از دستگاه‌های آیفون برای جاسوسی از کاربران روسی در راستای منافع سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا را رد می‌کند. رویترز در بیانیه‌ای اعلام کرد: این شرکت هرگز با هیچ دولتی برای کاشت تله‌های نرم‌افزاری در هیچ یک از محصولات اپل همکاری نکرده است و هرگز این کار را نخواهد کرد.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

پی‌نوشت: از خوانندگان احتمالی این مطلب صمیمانه پوزش می‌خواهم از اینکه بدلیل آشنایی محدود به دستگاه‌ها، واژه‌ها و برنام‌های تجهیزات الکترونیکی، یکسری اصطلاحات  و اسامی را عیناً در گیومه نقل کردم.

https://eb1384.wordpress.com/2023/06/11/

۲۱ خرداد-جوزا ۱۴۰۲ 


اربابان پول، مشتاقان تصاحب جهان

والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصاد، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه

ا. م. شیری

اقتصاددان یونانی و عذرخواهی حیله‌گرانۀ ارز دیجیتال بانک مرکزی

در اواسط ماه مه، پروژۀ سندیکا مقاله‌ای با عنوان «چه کسی از ارزهای دیجیتال بانک مرکزی می‌ترسد؟»، منتشر کرد. نویسندۀ آن یانیس واروفاکیس، وزیر دارایی سابق یونان، رهبر حزب «MeRA25» و استاد اقتصاد دانشگاه آتن است.

او استدلال خود را از دور شروع می‌کند و در پایان به موضوع ارز دیجیتال بانک مرکزی می‌پردازد. مثال نظام بانکی آمریکا اساس استدلال او است. نویسنده تاریخچۀ بانک آمریکایی «First Republic Bank» را که در ماه آوریل بطور مجازی ورشکست شد، در نظر می‌گیرد. اگر روال ورشکستگی طبق قوانین آمریکا معین می‌شد، شرکت بیمۀ سپردۀ فدرال (FDIC) باید مبالغ هنگفتی از پول عمومی را در حد مبلغ بیمه شده (معادل ۲۵۰۰۰۰ دلار) به سپرده‌گذاران می‌پرداخت. اما گزینۀ دیگری انتخاب شد. مقامات پولی، فروش دارایی‌های «بانک اول جمهوری» (FRB) را به جی‌پی‌مورگان چیس ترتیب دادند. این بانک از لحاظ دارایی و برخی شاخص‌های دیگر بزرگ‌ترین بانک وال استریت است.

بر اساس قوانین آمریکا، هر بانکی که بیش از ۱۰ درصد از سپرده‌های بیمه شده در ایالات متحده را در اختیار داشته باشد، نمی‌تواند با تصاحب بانک دیگری در ایالات متحده گسترش یابد. و در جی‌پی‌مورگان چیس، این رقم بیش از ۱۰ درصد بود. و به خاطر صرفه‌جویی در پول عمومی، این الزام نقض شد. جیمی دیمون، رئیس قدرتمند جی‌پی‌مورگان چیس، در مورد خط اعتباری ۵۰ میلیارد دلاری در بانک خود و توافقنامۀ تقسیم ضرر با شرکت بیمۀ سپردۀ فدرال مذاکره کرد که به زیان ۱۳ میلیارد دلاری برای مالیات‌دهندگان آمریکایی منجر شده است.

عواقب منفی این عملیات نه تنها این است که مالیات‌دهندگان آمریکایی بار دیگر در نجات یک بانک در حال غرق شدن شرکت می‌کنند، بلکه همچنین این است که اندازۀ بانکی که در گروه بیش از حد بزرگ برای ورشکستگی قرار دارد، از همۀ هنجارهای مجاز فراتر رفته است. در نهایت، این خطرات نظام‌مند را افزایش می‌دهد.

یانیس واروفاکیس خود را «مارکسیست آزادیخواه» [گویا مارکسیست غیر آزادیخواه وجود دارد. م.] و دیگران او را «جان کینز با کمی شباهت به مارکس» می‌نامند. این اقتصاددان یونانی در مورد نجات «بانک اول جمهوری» صحبت می‌کند، در واقع از تهدیدات و پیامدهایی که در فرآیند تمرکز و متمرکزسازی سرمایۀ بانکی به وجود می‌آید، صحبت می‌کند.

واروفاکیس در مورد سقوط بانک‌های آمریکایی «Silicon Valley Bank»، «Signature Bank» و «First Republic» معتقد است که این‌ها تنها اولین نشانه‌ها هستند. روند فدرال رزرو برای افزایش بیشتر نرخ کلیدی به معنای کاهش بیشتر دارایی‌های بانک‌های ایالات متحده است که در سال‌های گذشته بستۀ بزرگی از اوراق بهادار خزانه‌داری کم‌بهره را انباشته‌اند. و ساکنان «ابدی» وال استریت، بانک‌های در حال سقوط را نجات خواهند داد. نویسندۀ مقاله با نتیجه‌گیری میانی مهم می‌نویسد: «این پویایی بعید است در آیندۀ نزدیک متوقف شود. بانک‌های بیشتری با شکست مواجه می‌شوند و به بانک‌های بزرگ ورشکسته کمک می‌کنند تا خطرات ساختاری حتی جدی‌تری برای جامعه ایجاد کنند. مقامات با این ادعا که گویا در مالیات‌شان صرفه‌جویی می‌شود، نه تنها مردم را گمراه می‌کنند ، بلکه زمینه را برای یک بحران بانکی آینده که باعث می‌شود مردم عصبانی هر چه بیشتر پرداخت کنند، فراهم می‌کنند».

آیا نظام بانکی فعلی با ورشکستگی‌ها، تمرکز و متمرکزسازی مستمر سرمایه بانکی خود جایگزینی دارد؟ به گفتۀ واروفاکیس، جایگزین وجود دارد و بر ایجاد یک نظام بانکی مبتنی بر ارز دیجیتال بانک مرکزی است. در اصل این ساختار باید متشکل از یک بانک مرکزی باشد که در آن بدون استثناء برای همۀ اشخاص حقیقی و حقوقی حساب باز شود. در این ساختار جایی برای بانک‌های تجاری وجود نخواهد داشت در پایان پروژۀ ارز دیجیتال بانک مرکزی، پول نقد و غیرنقدی از بین می‌رود و بانک‌های تجاری  تحت ‌عنوان غیرضروری لغو خواهند شد. این همان چیزی است که مردم از آن می‌ترسند و چنین مدلی را اردوگاه اجباری دیجیتال می‌نامند.

یانیس واروفاکیس از این موضوع استقبال می‌کند. منطق او چنین است: «بدون بانک تجاری- بدون مشکل». یعنی مشکلات با ورشکستگی مؤسسات اعتباری، تمرکز و متمرکزسازی سرمایه بانکی مرتبط است. به نظر او بانک‌های تجاری شرور هستند و بانک مرکزی با ارز دیجیتالش خوب است.

واروفاکیس یک تصویر فرضی از آنچه که مشتریان «First Republic Bank» امروزی انجام می‌دادند، ارائه می‌کند و می‌نویسد: «اگر دلار دیجیتال قبلاً معرفی شده بود، به این فکر کنید که یک ارز دیجیتال بانک مرکزی ایالات متحده یا ارز دیجیتال بانک مرکزی چگونه در مورد «First Republic Bank» عمل می‌کرد. به جای اینکه شرکت بیمۀ سپردۀ فدرال سپرده‌های بانکی را با پول مالیات‌دهندگان تضمین کند، فدرال رزرو برای صاحبان پس‌انداز در «First Republic Bank» حساب‌های دیجیتال (یا کیف پول) باز می‌کند و از موجودی خود به آن‌ها اعتبار می‌دهد. سپرده‌‌گذاران می‌توانند پول را در حساب جدید فدرال رزرو خود نگه دارند و با استفاده از نام کاربری و گذرواژۀ ارائه شده توسط فدرال رزرو، از آن پرداخت کنند یا موجودی خود را به هر حساب بانکی دیگر انتقال دهند. در عین حال، سپرده‌های آن‌ها در حساب فدرال رزرو بدون اینکه نیازی به بارگذاری مالیات‌دهندگان یا اخذ کارمزد از بانک‌های دیگر باشد، عملاً توسط فدرال رزرو تضمین می‌شود».

نویسندۀ مقاله به خوبی می‌داند که مخالفان زیادی خواهد داشت که خواهند گفت مدلی که او تبلیغ می‌کند، چیزی بیش از یک اردوگاه اجباری دیجیتال نیست. او به مخالفانش این‌گونه پاسخ می‌دهد: «آیا پول‌های غیرنقدی فعلی امکان ردیابی تراکنش‌های صاحبان آن‌ها و در صورت لزوم اعمال نفوذ لازم بر روی این مالکان (مثلاً مسدود کردن حساب‌ها در بانک‌های تجاری) را نمی‌دهد»؟

«من تصور می‌کنم مخالفان خشمگین ارز دیجیتال به سمت صفحه‌کلیدهایشان هجوم می‌آورند تا مرا به خاطر کمک به تلاش شرورانۀ برادر بزرگ برای به دست گرفتن کنترل تراکنش‌های هر شهروند محکوم کنند. اما آن‌ها از نقطۀ اشتباهی حمله می‌کنند. پول‌های دیجیتال در حال حاضر وجود دارند و به طور فزاینده جایگزین پرداخت‌های نقدی می‌شوند. ادارۀ مالیات، ادارۀ تحقیقات فدرال و حتی پلیس محلی می‌توانند در یک چشم به هم زدن به پرداخت‌های ما دسترسی داشته باشند. جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، برای مسدود کردن حساب‌های بانکی کامیون‌داران ضد واکسیناسیون معترض، به ارز دیجیتال نیاز نداشت. بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ فن‌آوری به سادگی تعطیل می‌شوند یا از تجارت با افرادی که دیدگاه‌هایشان نامناسب تلقی می‌شود، امتناع می‌کنند. به عبارت دیگر، ما در حال حاضر در یک جامعۀ تکنو-فئودالی زندگی می‌کنیم که باید از بانک خود و به طور غیرمستقیم از دولت خود برای پرداخت، مجوز درخواست کنیم. پرداخت‌های دیجیتال ما می‌تواند توسط شرکت‌های کارت اعتباری، بانک‌ها، بوروکرات‌ها و سایر واسطه‌های غیرشفاف و غیرقابل پاسخگویی به‌طور متمرکز مسدود شود».

اصل واقعیت – در مورد این بخش می‌توانم نظر بدهم. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای جهان مردم سرسختانه با پروژۀ «بهشت بی‌پول» که توسط بانکداران به آن‌ها تحمیل می‌شود، مبارزه می‌کنند.

برگرفته از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی

https://wordpress.com/post/eb1384.wordpress.com/8192

۲۳ خرداد-جوزا ۱۴۰۲


دلار محکوم به شکست است

می شینیو (Mei XINYU)، «هوانکیو شیبائو»- چین

ا. م. شیری

در ۲۷ ماه مه، الکسی دانیلوف، دبیر شورای امنیت ملی و دفاع اوکراین گفت که اوکراین برای انجام یک ضد حمله و هجوم به ارتش روسیه آماده است. والری زالوژنی، فرمانده کل نیروهای مسلح اوکراین، همان روز در کانال تلگرامی خود این موضوع را تأئید کرد. همۀ این‌ها نگرانی جامعۀ بین‌المللی را در مورد تشدید بیشتر درگیری‌ها بین مسکو و کی‌یف افزایش داد. قبل از انتشار اخبار «ضد حملۀ بزرگ»، کانون اصلی این درگیری آرتموفسک (نام اوکراینی باخموت) – شهر مهم در منطقۀ دونتسک بود. اگرچه طرف اوکراینی مدعی است که درگیری‌ها در آنجا ادامه دارد، اما جامعۀ بین‌المللی تصرف آرتموفسک به وسیلۀ ارتش روسیه را یک واقعیت انکارناپذیر می‌داند. نبرد برای شهر و ضد حملۀ اوکراین، که «به زودی آغاز خواهد شد»، به احتمال زیاد غرب را مجبور خواهد کرد که کمک‌های نظامی به کی‌یف را و تحریم‌ها علیه مسکو را افزایش دهد. همۀ این‌ها تأثیر بسیار جدی بر اقتصاد جهانی خواهد گذاشت.

اول- از آنجایی که روسیه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان منابع کلیدی مانند غلات، انرژی، فلزات و کودهای شیمیایی در جهان است، افزایش تحریم‌های ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا به طور قطع فشارهای تورمی بر بسیاری از کشورها را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم افزایش خواهد داد. برای قدرت‌های بزرگ غربی، که سیاست پولی آن‌ها اکنون به دلیل تمایل‌شان برای تثبیت رشد و مهار تورم از هم پاشیده، یقیناً این خبر خوبی نیست. با افزایش فشار، آن‌ها ممکن است مجبور شوند هدف خود برای تثبیت رشد را کنار بگذارند و به انقباض پولی ادامه دهند، که این هم می‌تواند آن‌ها را در معرض خطرات نزولی بالاتر و حتی وقوع بحران‌های اقتصادی و مالی قرار دهد.

این تحریم‌های شدید با تحریم تجاری همه‌جانبه که بر اتحاد جماهیر شوروی پس از انقلاب اکتبر (اشاره نویسنده به محاصرۀ اقتصادی کشورهای آنتانت که از اواخر سال ۱۹۱۷ با دولت بلشویک ها مواجه بودند) و کل اردوگاه سوسیالیستی در دورۀ جنگ سرد تحمیل شد، متفاوت است. در آن زمان کشورهای غربی از نظر ظرفیت تولید و ارائۀ کالا از کل جهان پیشی گرفتند و اعمال تحریم علیه سایر قدرت‌ها نمی‌توانست باعث کمبود قابل توجه کالاهای صنعتی داخلی یا افزایش قیمت تمام شدۀ محصولات شود. اما اکنون امکانات ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا به عنوان کشورهای صادرکنندۀ تولیدات صنعتی به درجات مختلف ضعیف شده است. اگر آن‌ها دامنۀ تحریم‌ها علیه روسیه را گسترش دهند و تلاش کنند برای برخی کشورها که از اقدام علیه مسکو خودداری کرده‌اند، محدودیت‌هایی اعمال کنند، تأثیر منفی آن بر خود غرب بیش از پیش افزایش خواهد یافت.

دوم- فشارهای اقتصادی و تجاری ناشی از تشدید تحریم‌های غرب، تأثیرات متفاوتی بر قدرت‌های مختلف دارد. رشد کُند اقتصاد جهانی، کاهش تقاضای کل جهانی، کاهش دوره‌ای و نوسانات قیمت‌های نفت، گاز طبیعی، غلات در بازارهای بین‌المللی – عمده‌ترین کالاهای دلاری – همه این‌ها می‌تواند بار تورمی کشورهای غربی را کاهش دهد. با این حال، فشار بر اقتصادهای بازار نوظهور که از نظر صنعتی شدن نسبتاً عقب مانده‌اند و با کسری تجاری فعلی مواجه‌اند، تشدید خواهد شد. زیرا، تشدید موازی سیاست پولی آمریکا و اروپا منجر به کاهش قابل توجه ارزش پول ملی این کشورها خواهد شد. حتی اگر ارزش دلاری کالاهای اساسی مانند نفت، گاز طبیعی و غلات کاهش یابد، قیمت‌ها به ارزهای ملی کشورهای در حال توسعه ممکن است همچنان افزایش یابد.

برعکس، اقتصاد کشورهای با بازار در حال ظهور که با موفقیت صنعتی شدن را ترویج می‌کنند و مازاد حساب جاری پایدار دارند، در موقعیت بسیار بهتری هستند. نرخ ارزهای ملی آن‌ها در برابر دلار نسبتاً ثابت است. بنابراین، زمانی که قیمت یک محصول به دلار کاهش می‌یابد، ارزش آن به ارز ملی نیز به همین ترتیب کاهش می‌یابد. علاوه بر این، چنین کشورهایی در مقاومت در برابر فشار اردوگاه غرب برای جلب آن‌ها به مشارکت در تحریم‌ها علیه روسیه بسیار مطمئن هستند. در نتیجه، آن‌ها می‌توانند معاملات بهتری در زمینۀ نفت، گاز طبیعی، غلات و سایر کالاهای اساسی – بسیار سودآورتر از غرب – داشته باشند. بنابراین، این قدرت‌ها به دلیل بحران تورمی در مسیر رسیدن به هدف رشد پایدار، محدودیت‌های کمتری خواهند داشت.

سوم- تشدید تحریم‌ها علیه مسکو به طور مصنوعی قیمت تمام شدۀ کالاهایی مانند منابع مولد انرژی و مواد خام را افزایش می‌دهد و این نیز به برنامه‌های فعلی کشورهای غربی در زمینه تولید و «صنعتی‌سازی مجدد» کمک نمی‌کند. علاوه بر این، با تشدید اوضاع، تأثیر منفی محدودیت‌ها بر ژاپن و کره جنوبی بسیار بیشتر از اروپا خواهد بود.

این واقعیت را قیمت گاز طبیعی نشان می‌دهد. «انقلاب شیل» که طی مدتی طولانی رخ داد، به رشد انفجاری تولید نفت و گاز شیل در ایالات متحده دامن زد. در نتیجه، آمریکا به سرعت قیمت گاز طبیعی جهان را به «رکود» کشاند. مصرف‌کنندگان این منبع در شرق آسیا مجبور شده‌اند «اضافه» بار موجود در بازار بین‌المللی گاز طبیعی را به دوش بکشند. وقتی قیمت‌های بازار در آن منطقه افزایش یافت، می‌توانست تا شش برابر قیمت همان انرژی در آمریکای شمالی باشد. این هزینه اضافی منجر به این واقعیت شده است که صنایع تولیدی چین، ژاپن، کره جنوبی و اقتصاد ملی آن‌ها به درجات مختلفی از افزایش قیمت انرژی متضرر شده‌اند. در نتیجه، کشورها مجبور شدند ظرفیت تولید صنایع تولیدی خود را به خارج از کشور منتقل کنند.

با این حال، با توجه به توسعۀ تجارت بین‌المللی گاز مایع و سایر مواد مرتبط، «اضافه هزینه‌های شرق آسیا» در بازار گاز طبیعی در سال‌های اخیر، عموماً متمایل به کاهش و حتی از بین رفتن بوده است. به خصوص پس از شروع درگیری اوکراین و افزایش قیمت این منابع در کشورهای اتحادیۀ اروپا، هزینۀ گاز در شرق آسیا حتی کمتر شد. با این حال، با افزایش عرضۀ گاز طبیعی غیر روسی در بازار اروپا و درگیر شدن ژاپن و کره جنوبی در تحریم‌های غرب علیه مسکو، هزینۀ اضافی آسیای شرقی به تدریج کاهش یافت. با توجه به وقوع چنین پدیدۀ نادر در هر دو حالت برای آن‌ها، مانند کسری تجاری بالا، اگر ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا پس از نبرد آرتیوموفسک و «ضد حملۀ بزرگ» تحریم‌های روسیه را تشدید نمایند، این قطعاً به نفع اقتصاد کشورهای شرقی نخواهد بود.

چهارم- غرب در حال افزایش کمک‌های نظامی خود به اوکراین است و فنلاند و سوئد روند پیوستن به ناتو را آغاز کرده‌اند (فنلاند قبلاً این روند را تکمیل کرده، الحاق سوئد توسط ترکیه از آخر ماه مه مسدود شده است). در همین راستا، تنش‌های غیرمستقیم بین ائتلاف آتلانتیک شمالی و روسیه تشدید شده و احتمال خطر درگیری نظامی مستقیم بین آن‌ها نیز افزایش یافته است. این امر باعث آسیب بیشتر و بیشتر به اقتصاد و جامعۀ اروپا می‌شود. بازار املاک و مستغلات بویژه نگران‌کننده است. افزایش شدید نرخ بهره توسط بانک‌های مرکزی ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا در حال حاضر به بحران در بازار املاک و مستغلات آن‌ها منجر شده است. در ماه مارس، شرکت سرمایه‌گذاری گروه بلک استون، ۵۶۲ میلیون دلار از اوراق بهادار وام مسکن تجاری املاک و مستغلات را نپذیرفت. این اوراق بهادار توسط دفاتر و فروشگاه‌های فنلاند که توسط گروه بلک استون در سال ۲۰۱۸ خریداری شده است، حمایت می‌شد. بر این اساس، تنش‌های نظامی غیرمستقیم و مستقیم بین ناتو و روسیه می‌تواند وحشت بیشتری در بازار اروپا برانگیزد. به ویژه، با توجه به شاخص‌های اساسی بازار املاک و مستغلات، فنلاند و سوئد در حال حاضر پایین‌تر از برخی از کشورها هستند. اکنون روابط اسلو و هلسینکی با مسکو به دلیل درخواست دو کشور برای پیوستن به ناتو تیره شده است و مطمئنا بازار واکنش منفی نشان خواهد داد.

علاوه بر این، اگر رویارویی بین ائتلاف آتلانتیک شمالی و روسیه تشدید شود یا حتی به سطح یک درگیری مستقیم نظامی برسد، یورو با خطر فروپاشی مواجه خواهد شد. در طول رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰، لندن به اجبار استاندارد طلا را کنار گذاشت و باعث سقوط نرخ مبادلۀ پوند استرلینگ شد. شورش اینورگوردون نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در سپتامبر سال ۱۹۳۱، که باعث کاهش شدید علاقه‌مندی بازار به نیروی دریایی سلطنتی و پوند گردید، «فتیله را روشن کرد». از آنجایی که استاندارد طلا در آن زمان به پوند چسبیده بود، انگلیس مجبور شد دست به اقدام بزند. دلار و یورو امروزی در مقایسه با پوند استرلینگ انگستان در آن زمان، صرفاً ارزهای اعتباری هستند و بیشتر به اعتماد فعالان بازار به قدرت کشور صادرکننده، که حاکی از قدرت نظامی آن است، متکی هستند. هنگامی که این اطمینان تضعیف شود، دلار و یورو ممکن است حتی بیشتر از پوند انگلیس در دورۀ  کنار گذاشتن استاندارد طلا سقوط کنند. 

نقل از‌: وب‌سایت حزب کمونیست روسیه- ساوتسکایا راسیا (روسیۀ شوروی)

https://wordpress.com/post/eb1384.wordpress.com/8153

۱۸ خرداد-جوزا ۱۴۰۲


اصول اخلاقی هوش مصنوعی در نسخۀ پنتاگون

ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)

ا. م. شیری 

هنوز پردۀ راز از روی آن برداشته نشده است

به گزارش وب‌سایت رسمی پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا رسماً اصول اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی را تأئید کرد.

مارک اسپر، وزیر دفاع ایالات متحده با اظهار نظری در بارۀ این پست اظهار داشت: «ایالات متحده به همراه متحدان و شرکای خود باید به زودی استفاده از هوش مصنوعی را برای پیروزی در میدان نبرد و حفاظت از نظم بین‌المللی آغاز کنند… با پذیرش اصول اخلاقی هوش مصنوعی پایبندی وزارت دفاع به بالاترین استانداردهای اخلاقی تعیین‌شده در استراتژی هوش مصنوعی را افزایش خواهد داد…».

پنتاگون پنج اصل اساسی مطرح می‌کند: هوش مصنوعی باید «مسئولانه»، «متناسب»، «قابل درک»، «قابل اعتماد» و «قابل مدیریت» باشد. تاکید می‌شود که این اصول اخلاقی بر معیارهای اخلاقی نیروهای مسلح آمریکا مبتنی است که بر اساس قانون اساسی آمریکا، فصل ۱۰ قانون آمریکا، قانون جنگ، معاهدات بین‌المللی و همچنین قواعد جنگی تعریف شده است.

این پنج اصل در مورد استفاده از ربات‌های جنگی (سامانه‌های تسلیحاتی خودگردان) در میدان جنگ اعمال می‌شود. ربات رزمی دستگاهی است که به طور مستقل برای جستجوی هدف و شلیک روی آن تصمیم می‌گیرد. چند سالی است که جامعۀ کارشناسان آمریکا در مورد قابل قبول بودن چنین درجۀ بالایی از استقلال تجهیزات تسلیحاتی خودکار بحث می‌کنند. تعدادی از کارشناسان مایلند که تصمیم به گشودن آتش باید توسط یک فرد، یعنی متصدی ربات جنگی گرفته شود. و اصول اخلاقی پذیرفته‌شدۀ هوش مصنوعی به این معنی است که هوش مصنوعی یک ربات رزمی، باید توسط متصدی به طور دقیق و قابل اعتماد کنترل شود تا از گشودن تصادفی آتش بر روی یک شیء دشمنِ قادر به یک حمله تلافی جویانه خردکننده (روسیه و چین)، جلوگیری کند. 

همچنین استفاده از هوش مصنوعی برای دستیابی به حداکثر جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل خودکار داده‌ها و ایجاد یک تلویزیون دیجیتال (رقومی) فراگیر در فضای به اصطلاح چند دامنه‌ای مورد نیاز است. حوزۀ (دامنۀ) جنگ در ایالات متحده نه تنها به عنوان عملیات نظامی سنتی، بلکه به عنوان رویارویی در زمینۀ دیپلماسی، جنگ اطلاعاتی و مالی-اقتصادی، رویارویی تکنولوژیک و جاسوسی صنعتی و همچنین تحریک درگیری‌های داخلی در کشورهای هدف با حمایت از مخالفان به رسمیت شناخته می‌شود.

پنتاگون توجه ویژه‌ای به سازماندهی اعتراضات اجتماعی به عنوان ارزان‌ترین شکل رویارویی در کشورهای هدف دارد. نقش اصلی در نظارت و سازماندهی اعتراضات اجتماعی در سرتاسر جهان را مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی آمریکا، واقع در بتسدا، مریلند، ایفا می‌کند و هماهنگی کارگروه‌های مختلف دانشمندان در چارچوب پروژۀ امبرز (EMBERS) پنتاگون را به عهده دارد.

پروژۀ امبرز در نتیجۀ مسابقه‌ای که در سال ۲۰۱۲ توسط جیسون متنی (Jason Matheny)، یکی از کارمندان «IARPA» (فعالیت‌های پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفتۀ هوش)، بخشی از دفتر مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده سازماندهی شد، پدید آمد. از سه تیم – از انستیتوی پلیتکنیک ویرجینیا تک، شرکت محاسبات کوانتومی فناوری‌های بی‌بی‌ان ریتون در کمبریج، ماساچوست و آزمایشگاه تحقیقاتی هیوز در مالیبو، کالیفرنیا – خواسته شد تا یک مدل پیش‌بینی اعتراض اجتماعی بسازند. پروژۀ «اخگرهای در حال سوختن» که توسط تیمی از دانشمندان ویرجینیا تک پیشنهاد شده بود، برنده شد.

تیم ویرجینیا بهترین سنتور، همزیستی از هوش جمعی افراد و الگوریتم‌های نرم‌افزاری را ایجاد کرده است. همانطور که نوشتیم، توسعه‌دهندۀ اصلی این الگوریتم‌ها گیزم کورکماز (Gizem Korkmaz)، استاد دانشگاه ویرجینیا و محقق اصلی پروژۀ Minerva پنتاگون بود. او مدل‌های شبکه‌ای و آماری را که با منابعی مانند رسانه‌های اجتماعی، خبری و وبلاگ‌ها، حتی مرورگر «تور» (Tor- سیستم سرور نیابتی که امکان اتصال شبکه‌ای ناشناس را از شنود محافظت می‌کند)، «برای پیش‌بینی اعتراضات اجتماعی، اعتصابات و نتایج انتخابات در کشورهای مورد هدف در آمریکای لاتین کار می‌کنند»، توسعه داد.

گیزم کورکماز می‌گوید: «ناآرامی‌های مدنی (اعتراضات، اعتصاب‌ها و «تسخیر کردن‌ها»)، از اعتراضات کوچک غیرخشونت‌آمیز با هدف حل مشکلات خاص تا رویدادهایی را که به شورش‌های دسته‌جمعی تبدیل می‌شوند، شامل می‌شود. جامعه‌شناسان و سیاست‌گذاران به شناسایی و پیش‌بینی این رویدادها بسیار علاقه‌مند هستند. زیرا، می‌توانند به تغییرات اجتماعی و فرهنگی مهمی منجر شوند».

این نسخۀ رسمی وظایف تعیین‌شده توسط پنتاگون برای توسعه‌دهندگان و شرکت‌کنندگان در پروژه‌های مینروا و امبرز است. در واقع، هدف این پروژه‌ها تحریک اعتراضات اجتماعی و توسعۀ برنامۀ نظامی دستگاه چشم‌انداز انسانی هستند. این پروژه‌ها که انسان‌شناسان، جامعه‌شناسان، دانشمندان علوم سیاسی و زبان‌شناسان در توسعۀ آن مشارکت داشتند، در سال ۲۰۱۹ ده‌ها کشور را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار داد و طرح‌هایی را برای کنترل ذهنیت مردم عراق و افغانستان در زمان تهاجم ارتش آمریکا به آن کشورها ارائه داد.

از زمان راه‌اندازی آن در سال ۲۰۰۷، برنامۀ «HTS» مورد انتقاد مردم‌شناسان و روزنامه‌نگاران قرار گرفته است. در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۷، هیئت اجرایی انجمن مردم‌شناسی آمریکا بیانیه‌ای علیه «HTS» صادر کرد و آن را «استفادۀ غیرقابل قبول از تخصص انسان‌شناسی» و بر خلاف منشور اخلاقی عنوان کرد. در سال ۲۰۱۴، مردم‌شناسان آمریکایی موفق شدند برنامۀ شستشوی مغزی برای مردم عراق و افغانستان را متوقف کنند.

هنگام اجرای پروژه‌های مینروا و امبرز، دانشمندان در صحنۀ عملیات حضور ندارند. و هیچ عملیات نظامی اجرای نمی‌شود. رایانه‌های قدرتمند با نظارت شبانه‌روزی بر میلیون‌ها منبع در کشورهای هدف، وقایع و رویدادهای بی‌اهمیت را طبق الگوریتم‌های تعیین‌شده از صافی می‌گذرانند. سپس این اطلاعات به متخصصان موضوع، متخصصان تحقیقات میان رشته‌ای ارائه می‌شود. آن‌ها وظیفه دارند وزن رویدادهای خاص، یعنی درجۀ اهمیت داده‌ها را تعیین کنند. با استفاده از روش تقریب‌های متوالی (تکراری)، سنتور جمعی (افراد و الگوریتم‌ها) به اصطلاح پارامترهای نظم را تعیین می‌کند- تعداد از عوامل بحرانی که اگر «داغ شوند» می‌توانند «آتش زیر خاکستر» را روشن کنند. اعتراضات موجب برانگیختن  «انقلاب رنگی» در یک کشور خاص می‌گردد. این روش زمینۀ «بهار عربی» را در کشورهای خاورمیانه آماده کرد.

در این حالت، هوش مصنوعی نقش یک ابزار مرتب‌سازی را برای صدها هزار عامل-منبع بازی می‌کند. به اصطلاح مدل‌سازی چندعاملی صورت می‌گیرد. آسیب‌پذیرترین نقاط کشور هدف توسط کارشناسان متخصصی که به عنوان نقطه‌بین «آتش اطلاعات» مانند توپخانه عمل می‌کنند، مشخص می‌شوند. آن‌ها فعالیت بسیاری از سازمان‌های غیردولتی، سیاستمداران اپوزیسیون، خودی‌ها در محافل حاکم را تصحیح می‌کنند.

الگوریتم‌های مرتب‌سازی عامل با مشارکت تحلیلگران مشخصات شرکت «MITER» در فرآیند تطبیق پیش‌بینی‌های انجام شده توسط تیم ویرجینیا تک با رویدادهای واقعی بهینه‌سازی می‌شوند. شرکت «MITER» همانطور که قبلا نوشتیم، ستاد عملیاتی پنتاگون برای سازماندهی اعتراضات اجتماعی و ناآرامی‌های مدنی در کشورهای مختلف جهان است.

مدل‌سازی فرآیندهای اجتماعی بر اساس الگوریتم‌های رویکرد چند عاملی در سراسر جهان، از جمله در روسیه به طور گسترده استفاده می‌شود. اما، فقط پنتاگون برای اقدامات خرابکارانه از هوش مصنوعی استفاده می‌کند.

پروژه‌های امبرز و مینروا به طور ارگانیک در چنین تحولات استراتژیک پنتاگون به عنوان نیروی اجباری گنجانده شده است. و تمام این فعالیت‌های خرابکارانه در پشت پردۀ کار تحقیقاتی پنهان می‌شود. هنوز پردۀ راز از روی آن برداشته نشده است.

نقل از: وبگاه بنیاد رهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/06/14/اصول-اخلاقی-هوش-مصنوعی-در-نسخۀ-پنتاگون/

۲۰- ۲۴ خرداد-جوزا ۱۴۰۲


هوش ترکیبی ایلان ماسک، ابزار جنگی تحت عنوان عوام‌فریبانۀ انسان‌گرا

ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)

ا. م. شیری 

شرکت ایلان ماسک- Neuralink اعلام کرده است که مجوز شروع آزمایش‌های کاشت عصبی روی انسان را دریافت کرده است. فرض بر این است که متخصصان Neuralink بافت‌هایی ایجاد خواهند کرد که پس از کاشت در مغز انسان، به مغز اجازه می‌دهد تا به طور مستقیم با نرم‌افزارهای کامپیوتری، از جمله استفاده از فن‌آوری‌های هوش مصنوعی تعامل داشته باشد.

ماسک در سال ۲۰۲۱ گفت که استارت‌آپ او، Neuralink، تراشه‌ای را با موفقیت در مغز میمون کاشته است که به آن اجازه می‌دهد بازی‌های ویدیویی را با «قدرت هوش» انجام دهد. او در این مورد به شنوندگان برنامۀ کلاب‌هاوس گفت: «ما یک میمون ایمپلنت جمجمه با سیم‌های ریز داریم. او می‌تواند با ذهن خود بازی‌های ویدئویی انجام دهد». به گفتۀ ماسک، این میمون «خوشحال» است و در «بهترین اتاق میمون‌های جهان» که Neuralink برای حیوانات آزمایشی راه‌اندازی کرده، زندگی می‌کند. او گفت: «ما می‌خواهیم آن‌ها با یکدیگر پینگ- پنگ فکری بازی کنند».

راه‌اندازی یک رابط مغز و کامپیوتر، در کمپانی Neuralink، در سال ۲۰۱۶ پایه‌گذاری شد.  هزینۀ ساخت این رابط ۱۵۸ میلیون دلار بود که ۱۰۰ میلیون دلار آن توسط ماسک تأمین شد. هدف اعلام شده از فن‌آوری در حال ایجاد، از میان برداشتن عواقب آسیب‌های مغزی و نخاعی و جبران توانایی‌های زایل شده با کمک کاشت یک تراشه است.

ماسک مطمئن است که رابط «مغز و ماشین» در حال توسعه توسط این شرکت، به بشر اجازۀ همزیستی با هوش مصنوعی می‌دهد. «ما فرصت ادغام با هوش مصنوعی را خواهیم داشت. این اختیاری خواهد بود. فقط در صورتی که شما بخواهید». مغز انسان دارای سازگان کناره‌ای (دستگاه لیمبیک) است که مسئول نیازها، خواسته‌‌ها و احساسات اولیه است. یک قشر حرکتی مسئول فرآیند فکر است. با این حال، از دیدگاه ماسک، هوش بیولوژیکی انسان ناقص است. او پیشنهاد می‌کند که توانایی‌های مغز انسان را با اتصال آن به هوش مصنوعی و ایجاد یک هوش ترکیبی گسترش دهد. در واقع، هوش ترکیبی در حال حاضر وجود دارد، زیرا مردم با تلفن‌های هوشمند، رایانه‌ها تعامل دارد، اما سرعت تعامل با آن‌ها بسیار پایین است.

در عین حال، سرعت ورود اطلاعات به مغز به دلیل ویژگی‌های بصری بسیار بالاتر است، اما زیاد نیست. پهنای عملیاتی پائین، توانایی فرد را برای ادغام با هوش مصنوعی محدود می‌کند.

به گفتۀ ایلان ماسک، هوش مصنوعی به قدری سریع در حال توسعه است که هوش انسان باید با هوش دیجیتال ادغام شود تا به ترکیبی از هوش مصنوعی و انسانی تبدیل شود. ماسک در اجلاس دولت جهانی در دوبی در سال ۲۰۱۷ گفت: «به مرور زمان، احتمالاً شاهد ادغام هوش بیولوژیکی و هوش دیجیتالی (رقومی) خواهیم بود.

تحولات هوش ترکیبی Neuralink یک هدف نظامی راهبردی دارد. هوش ترکیبی می‌تواند اثربخشی پروژه‌های اطلاعاتی و خرابکاری پنتاگون و سیا را به طور چشمگیر افزایش دهد.

امروز، در چارچوب پروژۀ EMBERS («زغال‌های در حال سوختن»)، با هدف سازماندهی و نظارت بر اعتراضات اجتماعی در کشورهای هدف، نوعی سنتور (یا سانتور)- همزیستی آگاهی جمعی مردم و نرم‌افزار ایجاد شده است. الگوریتم‌های تیمی دانشمندان با الگوریتم‌های کامپیوتری که داده‌های مربوط به وضعیت اجتماعی در کشور هدف را رصد می‌کنند، با هدف تحریک اعتراضات اجتماعی تعامل دارند.

توسعه‌دهندۀ اصلی این الگوریتم‌ها گیزم کورکماز (Gizem Korkmaz)، استاد دانشگاه ویرجینیا و محقق اصلی پروژۀ Minerva پنتاگون بود. این پروژه یکسری مدل‌های شبکه‌ای و آماری ایجاد کرده است که با منابعی مانند رسانه‌های اجتماعی، خبری و وبلاگ‌ها «برای پیش‌بینی اعتراض‌های اجتماعی، اعتصاب‌ها و نتایج انتخابات در کشورهای مورد هدف آمریکای لاتین کار می‌کنند».

گیزم کورکماز می‌گوید: «ناآرامی‌های مدنی (اعتراضات، اعتصاب‌ها و «تسخیر کردن‌ها») از اعتراض‌های کوچک غیرخشونت‌آمیز با هدف حل مشکلات خاص تا رویدادهایی را که به شورش‌های دسته‌جمعی تبدیل می‌شوند، شامل می‌شود. شناسایی و پیش‌بینی این رویدادها مورد توجه جامعه‌شناسان و سیاستمداران است».

این نسخۀ رسمی وظایف تعیین‌شده توسط پنتاگون برای توسعه‌دهندگان و شرکت‌کنندگان در پروژه‌های مینروا و امبرز است. در واقع، هدف این پروژه‌ها تحریک اعتراضات اجتماعی و توسعۀ برنامۀ نظامی دستگاه چشم‌انداز انسانی هستند که در آن انسان‌شناسان، جامعه‌شناسان، دانشمندان علوم سیاسی، زبان‌شناسان مشارکت داشتند و طرح‌هایی را برای کنترل ذهنیت مردم عراق و افغانستان در زمان تهاجم ارتش آمریکا به آنجا توسعه دادند.

هوش ترکیبی پروژه‌های امبرز و مینروا دارای تمام معایب فوق‌الذکر هستند، که از سرعت پائین عملیات «انسان و کامپیوتر» ناشی می‌شود. اگر آن‌ها در یک کل ترکیب شوند، کارایی و سرعت چنین سنتوری به طور چشمگیر افزایش می‌یابد. 

استیون فاکس، محقق ارشد مرکز تحقیقات فنی فنلاند و دانشیار دانشگاه فن‌آوری تامپره، در حال توسعۀ یک مدل هوش ترکیبی حتی پیشرفته‌تر است که آن را «چند هوش» می‌نامد و پیشنهاد می‌کند که «چند هوش» برای اهداف نظامی استفاده شود.

او معتقد است، که «بازسازی مهارت‌های حسی-حرکتی بدن انسان به هوش مصنوعی بسیار دشوارتر از وظایف استدلال متمرکز در مغز است که توانایی‌های ساختار‌های جنگی هوش ترکیبی را محدود می‌کند» و پیشنهاد می‌کند که هوش انسان و ماشین با هوش حیوانات و پرندگان تلفیق شود: «ساختار‌های ترکیبی چندهوشمند را می‌توان با ترکیب انواع مختلف هوش طبیعی و مصنوعی ایجاد کرد. به عنوان مثال، هوش انسانی و هوش پرندگان شکاری با هم ترکیب می‌شوند تا هواپیماهای بدون سرنشین را به سرعت و به صورت اقتصادی سرنگون کنند».

این پرندۀ شکاری پس از دریافت فرمان مأموریت جنگی از یک اپراتور انسانی تراشه‌دار، که به نوبه خود اطلاعات بلادرنگی در مورد وضعیت صحنۀ عملیات از هوش مصنوعی دریافت می‌کند، «می‌تواند پهپاد دشمن را به راحتی و بدون آسیب دیدن از پره‌های حامل آن بگیرد».

فاکس می‌گوید استفاده از هوش پرندگان در هوش ترکیبی بسیار موثرتر از ترکیب هوش انسان و هوش مصنوعی است و می‌نویسد: «سیستم‌های ترکیبی چندهوشمند نباید به هوش مصنوعی، انسان و هر هوش طبیعی دیگری محدود شود. به عنوان مثال، از زنبورها می‌توان در ارتباط با سگ، انسان و هوش مصنوعی برای شناسایی مین‌های کاشته شده توسط دشمن استفاده کرد. مزیت زنبورها این است که آن‌ها به اندازۀ سگ‌های مواد-یاب خوب هستند، اما آموزش آن‌ها ارزان‌تر و سریع‌تر است و به تعداد بسیار بیشتری قابل دسترسی هستند».

ایلان ماسک، تحت پوشش عوام‌فریبانۀ انساندوستی، عنصر اصلی سنتور ترکیبی یا چند فکری آینده – رابط را توسعه می‌دهد. او کاشت چیپ در میمون‌ها و خوک‌ها را دیگر آزموده و به زودی به آزمایش روی انسان‌ شروع خواهد کرد.

با این نقشه‌های شوم چگونه باید مقابله کرد و آیا چنین امکانی وجود دارد؟ آینده ما به پاسخ ما به این سؤالات بستگی دارد.

نقل از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی

یادوری: کلمات و عبارات آبی رنگ در متن مقاله، پیوند منابع مورد استفاده هستند.

https://eb1384.wordpress.com/2023/06/09/

۱۹ خرداد-جوزا ۱۴۰۲


عربستان سعودی آمریکا را به چالش می‌کشد

والری ایلین (VALERY ILYIN)

ا. م. شیری

واشنگتن پست با استناد به یک سند محرمانه گزارش داد: «محمد بن سلمان، ولیعهد پادشاهی عربستان سعودی در ماه ژوئن در واکنش به اظهارات جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه پادشاهی سعودی به دلیل تصمیم خود برای کاهش تولید نفت با تحریم مواجه خواهد شد، گفت که «دیگر با دولت آمریکا تجارت نخواهد کرد» و اعلام کرد که این «عواقب اقتصادی جدی برای واشینگتن خواهد داشت».

آمریکایی‌ها، با توجه به واکنش ولیعهد، برای اقدامات او آماده نبودند. علاوه بر این، عربستان سعودی ستون فقرات نظام دلارهای نفتی است که در دهۀ ۱۹۷۰ بر اساس قیمت‌گذاری صادرات نفت خام به ارز ایالات متحده تأسیس شد. به گفتۀ محققان، روابط عربستان سعودی و ایالات متحده در سال‌های اخیر، از سرد تا کمی گرم دائماً در نوسان بوده است. این وابستگی آشکارا بر سعودی‌ها که نمی‌خواهند بر سر ایفای نقش رهبری در منطقه رقابت کنند و نمی‌خواهند فقط یک ابزار برای سیاست دیگران باشند، سنگینی می‌کند. بنابراین، از ابتدای سال، ریاض، نه تنها به تهدید بسنده نکرد، بلکه به برچیدن ساختاری دست زد که دیگر مناسب آن نیست.

وزیر دارایی عربستان سعودی در ماه ژانویه اعلام کرد که این کشور رسماً برای تسویه حساب‌های تجاری نفت و گاز طبیعی به ارزهایی غیر از دلار آمریکا آماده است. محمد الجدان در گفت‌وگو با تلویزیون بلومبرگ در داووس گفت: «در مورد نحوۀ رسیدگی به تسویه حساب‌های تجاری خود، چه به دلار آمریکا، چه به یورو و چه به ریال سعودی مشکلی وجود ندارد».

بزرگترین صادرکنندۀ نفت جهان که در مدت چندین دهه پول خود را به دلار آمریکا وصل کرده است، بلافاصله تمایل خود را برای تقویت روابط خود با شرکای تجاری کلیدی، از جمله چین نشان داد. فایننشال تایمز می‌نویسد، تمایل پکن برای روی آوردن به خرید نفت از عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیۀ خلیج فارس به یوان، به شکل‌گیری نظم جدید جهانی انرژی منجر می‌شود.

عربستان سعودی در ماه مارس با نمایندگان کشورهای قارۀ آفریقا قرارداد فروش نفت با شیلینگ کنیا بجای دلار آمریکا امضاء کرد. همزمان وال استریت ژونال از قول ولیعهد عربستان نوشت، که «به شرکای خود گفته است که دیگر علاقه‌ای به جلب رضایت آمریکا ندارد». فاینشنال تایمز نوشت که «عربستان سعودی سیاست اقتصادی مستقل از آمریکا در پیش می‌گیرد».

مجلۀ فوربس اطمینان می‌دهد که در نشست سالانۀ اعضای بریکس در ماه سپتامبر، رویدادی در مقیاس عظیم رخ خواهد داد. به این معنی که روسیه، همراه با شرکای خود در این اتحادیه، عضویت عربستان سعودی در گروه کشورهای بریکس را رسماً اعلام خواهد کرد. به گزارش فایننشال تایمز، ریاض نه تنها در حال مذاکره است، بلکه قصد دارد به بانک جدید توسعۀ بریکس بپیوندد. این نشان‌دهندۀ آن است که نظم جهانی قدیمی نفت از بین رفته، نظم جدید به سرعت در حال استقرار است.

در این میان، عراق همسایه که با کمبود دلار مواجه شده، آماده است بهای واردات بخش خصوصی کشور از چین را به یوان پرداخت نماید. دومین تولیدکنندۀ بزرگ اوپک [عراق]، برای پیوستن به اقتصادهای پیشرو خاورمیانه مانند عربستان سعودی نه تنها به دلیل تمایل آن‌ها‌ برای تبدیل پرداخت‌های منابع به ارزهای ملی، بلکه به دلیل سبقت ناگهانی اقتصادی آن‌ها از کشورهای غربی تلاش می‌کند. در اوایل ماه مه، بلومبرگ گزارش داد که عربستان سعودی و عراق قیمت نفت را برای کشورهای اتحادیۀ اروپا افزایش دادند و قیمت آن را در ماه ژوئن به بالاترین حد در سال جاری رساندند.

نقل از: وب‌سایت بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/06/14/

۲۴ خرداد-جوزا ۱۴۰۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate