پیش به سوی تجمع و تشکل توده‌ای!

جامعه‌ی ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی روز به روز به سمت نابودی است و می‌رود تمامی پتانسیل‌ها و امیدهای جامعه از بین برود. اگر به محیط زیست نگاهی بندازیم این واقعیت بسیار روشن و عیان است و حتی با چشم غیر مسلح و غیر متخصص هم دیده می‌شود. کافی است در هر جایی زندگی می‌کنید به کوهها، رودخانه‌ها، دریاها و دریاچه‌ها، جنگل‌ها، معادن و منابع زیرزمینی نگاهی بیافکنید، بلافاصله فاجعه‌ای که رخ داده است را مشاهده می‌کنید. همین فاجعه را علاوه بر طبیعت در جامعه‌ی انسانی هم می‌توان مشاهده کرد. بیکاری، گرانی، فقر، حاشیه‌نشینی، تن‌فروشی، ناامنی محل کار، افسردگی، اعتیاد، بی‌آبی، قطعی برق، فقدان امکانات درمانی و آموزشی، محرومیت شدید برخی از استانها و شهرها و روستاها و دهها آسیب دیگر توده‌های زحمتکش را به ورطه‌ی مرگ تدریجی و خودکشی کشانده است. بگذارید اخبار یک هفته‌ی گذشته را با هم مرور کنیم:

«به گزارش خبرگزاری دولتیِ ایرنا یک زن کارگر ۲۶ ساله اهل نیشابور در حین کار با دستگاه تزریق پلاستیک مصدوم شده و جان باخت. این کارگر در حین کار با دستگاه دکل (تزریق پلاستیک )، به علت گیر کردن شال و کشیده شدن به داخل دستگاه، به شدت مصدوم و دقایقی بعد در محل کار جان باخت.»

«انفجار در مخزن مواد اولیه کارخانه الند شیمی در شهرستان اشتهارد در استان قزوین منجر به فوت یک کارگر شد. ابراهیم کردلو (فرماندارشهرستان اشتهارد) با تایید این خبر گفته است: انفجار مربوط به مواد اولیه کارخانه الند شیمی بوده که بلافاصله گروه‌های امدادی به محل حادثه اعزام شدند که متاسفانه یک کارگر حدود ۵۴ ساله در این حادثه جان باخت.»

«بررسی میدانی روستاهای مرزی استان‌های کردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه نشان میدهد که جمعیت زنان و نوجوانان ساکن در این مناطق برای کولبری با افزایش قابل توجهی روبه‌رو شده است.

با از بین رفتن دامداری و کشاورزی، تنها گزینه زنان در این روستاها کولبری است. بخشی از این زنان سرپرست خانواده هستند!»

«طبق گزارش منتشرشده شرکت نورد ایوان غرب به عنوان تنها تولید کننده میلگرد ساختمانی(روزانه ۱۵۰ تن) در استان ایلام و فعالترین واحد تولیدی در شهرک صنعتی ایوانغرب که قریب ۵۰ نفر کارگر در آن مشغول به کار بوده‌اند، به دلیل اختلاف فی مابین مشاور برق و مالک این شرکت، از عصر روز(یکشنبه ۲۱ خردادماه)خط تولید آن به طور کامل از مدار خارج و کاملاً تعطیل شده است.»

«یک ماه پس از آنکه معاون وزیر کشاورزی ادعا کرد که ایران می‌تواند آب دو میلیارد نفر را تامین کند، آب در برخی مناطق پایتخت قطع شد. حالا شهروندان تهرانی یا در صف دریافت از تانکر آب‌رسانی هستند یا در فروشگاه‌ها به دنبال آب معدنی می‌گردند. اگرچه امروز آبفای تهران اعلام کرد که آب همه مناطق وصل شد، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد همچنان آب در برخی مناطق تهران قطع است.

گزارش‌های رسیده نشان می‌دهد در برخی مناطق از جمله صادقیه، بهجت‌آباد و سهروردی آب منطقه همچنان قطع است. برخی از ساکنین مناطقی که با قطعی آب مواجه شدند خبر از کمیاب و گاهی نایاب شدن آب معدنی در فروشگاه‌ها می‌دهند.»

«یکی از کارگران پروژه مسکن مهر ایلام اقدام به خودکشی کرد.

گفته میشود علت این کار واریز نشدن ۴ ماه حقوق این کارگر بوده است»

«آب سیستان‌وبلوچستان در بخش کشاورزی از وضعیت فاجعه عبور کرده و معلوم نیست نهایت این بحران به کجا می‌انجامد. آب آشامیدنی نیز از پایین‌ترین کیفیت برخوردار است و برای مردم روستاها همین آب بی‌کیفیت هم به یک آرزو تبدیل شده است که شاید به لب چادر یا خانه آنها برسد.»

مشت نمونه‌ی خروار است و اینها تنها خبرهایی هستند که انتشار یافته‌اند. توده‌های تهیدست که از این اوضاع جهنمی به تنگ آمده‌اند از سال ۹۶ تاکنون چندین خیزش توده‌ای را هم در سطح سراسری و هم در سطح استانی به راه انداختند و‌ معترضان قربانیان زیادی داده‌اند. با توجه به ماهیت استبدادی رژیم اسلامی توده‌های خشمگین و ناراضی از داشتن سازمان‌های سراسری یا حتی محلی بی بهره بوده‌اند. این ضعف سازمانی یاعث شده که توده‌ها متحمل هزینه‌های بیشتری شوند و دستاوردهای کمتری به دست بیاورند. در واقع مهم‌ترین رسالت پیشروان کارگری، پاسخ دادن به نیاز مبارزاتی توده‌ها -یعنی آگاهی و تشکل- است. توده‌ها نهایت فداکاری و جانفشانی را نشان داده‌اند و ضعف اصلی مربوط به پیشروان است که نتوانسته‌اند با توده‌ها ارتباطی ارگانیک برقرار کنند و به نیاز سازمان و آگاهی پاسخ مناسبی بدهند. اما این همه‌ی ماجرا نیست. یکی از پیامدهای سیاسی و آثار جانبی خیزش‌های گذشته پیشرفت و پیشروی در عرصه‌ی سازماندهی بوده است. معلمان و بازنشستگان که موفق شده‌اند بدنه‌ی هم‌سرنوشت خود را در ابعاد بزرگی سازمان دهند و به میدان مبارزه بکشانند و با دخالت دادن توده‌های هم منفعت از چهارچوب محافل فعالین منزوی خارج شوند. علاوه بر آنها بقیه بخش‌های ستمدیده و معترض جامعه نیز به این حقیقت رسیده‌اند که «فقط کف خیابون به دست میاد حقمون» و به همین منظور دریافته‌اند که برای بهبود توازن قوا بهتر است در سطح سراسری عمل کنند. گام بعدی تحمیل تشکل‌های توده‌ای همه‌ی رسته‌های کارگری و زحمتکشان جامعه و حرکت به سمت عمل مشترک و اتحاد ستمدیدگان جامعه است. بیایید برای مثال دو‌ خبر روزها گذشته را مرور کنیم:

«روز، یکشنبه ۲۱ خرداد علاوه بر تهران و کرمانشاه، معلولان در شهرهای اراک، قم، بروجرد، اردبیل و کرمان هم در پاسخ به فراخوان کمپین معلولان در مقابل اداره بهزیستی این شهرها تجمع کردند و خواستار اجرای ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت شدند.

مهمترین بخش این ماده‌ی قانونی دولت را مکلف می‌کند کمک هزینه معیشت افراد دارای معلولیت بسیار شدید و یا شدید فاقد شغل و درآمد را به میزان حداقل دستمزد سالانه تعیین و اعتبارات لازم را در قوانین بودجه سنواتی کشور منظور کند اما پنج سال است که دولت‌های جمهوری اسلامی از اجرای این ماده‌ی قانونی سر باز می‌زنند.»

«جمعی از خانواده‌های بیماران هموفیلی در مقابل سازمان غذا و دارو (وزارت بهداشت) به دلیل در دسترس قرار ندادن داروی نوین بیماران هموفیلی به نام «هملبیرا» تجمع کردند.

مادر یکی از بیماران با انتقاد از سازمان غذا و دارو برای مجوز ندادن به توزیع این دارو، تأکید کرد: هزینه این دارو نسبت به داروهای قدیمی، کمتر از یک چهارم است؛ اما سازمان غذا و دارو به بهانه این که این دارو قیمت‌گذاری نشده‌است، از توزیع آن خودداری می‌کند.»

می‌بینیم که حتی بیماران هم برای دریافت دارو و امکانات درمانی تجمع توده‌ای برگزار می‌کنند. مقابله با بحران بیکاری، مسکن، بی‌آبی، قطعی برق، بحران‌های عرصه‌ی درمان و آموزش و آسیب‌های اجتماعی برگزاری تجمع‌های توده‌ای و سازمان دادن اراده‌ی توده‌های مشترک المنافع است. تنها راه چاره‌ی زحمتکشان وحدت و تشکیلات است. تنها با تداوم، کسترش و متشکل شدن اعتراضات توده‌ای و عقب راندن حاکمیت بورژوازی جمهوری اسلامی می‌توان جامعه از خطر انفجار یا نابودی تدریجی نجات داد.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate