نگاهی به کارهای ایمان سلیمانی امیری منتقد اسلام و حملات اخیر  سلطنت طلبان به او 

مقدمه:

 چند سالست که فعل فرهنگی بنام ایمان سلیمانی امیری در میان مخالفین اسلام به مبارزه فکری متین و مبتنی بر اسناد تاریخ اسلام با مدعیان اسلام چه نوع شیعی و چه نوع سنی پرداخته و من از مباحث ایشان بسیار اموخته ام.خصوصا  به این دلیل که با منطق و متانت این مباحث را حتی در مناظره ها ارائه می دهد و فضای یک مناظره سالم را توسعه می دهد.

ایشان انطور که خودش می گوید مدتی است از ایران به دامن تبعید مثل بسیاری از ما آزادیخواهان پرتاب شده و تخصص حرفه ایش هم در حقوق است و در ایران صاحب دفر ثبت اسناد بوده.

فعالیتهای مشترک ایشان با تلویزیون اینترنتی مانی(که توسط فردی با گرایشات سلطنت طلب مدیریت می شود) در موضوع نقد تاریخ اسلام مدتها ادامه داشته همینطور در سایت تعدادی جوان بنام “جمهوری بی خدایان) که بیشترشان حامیان پهلوی هم هستند (و بارها دعوت من به مناظره در مورد این نوع خاص اته ایزم دست راستی اینها را سانسور کرده اند)

متعاقب آغاز و تداوم قیام ۱۴۰۱ مثل بسیاری از فعالین عرصه فرهنگی، آقای سلیمانی امیری مباحثش را به مباحت سیاسی توسعه داد گرچه به قول خودش در ۵ سال پیش(سال ۲۰۱۸) هم نقدهائی به نظام پادشاهی و در دفاع از نظام جمهوری داشته و منتشر کرده اما اینبار مباحثش در نقد نظام پادشاهی و فرهنگ عقب مانده “یکسان سازی” بنام “همبستگی ملی” را در یوتیوب منتظر کرد.

تا زمانی رسید که آدمهائی مثل “زئوس” که نام مستعار حوانی است که خود را دانشجوی تکنولوژی اطلاعات در خارج کشور می نامد و در سایت “جمهوری بی خدایان” نقدهایش را با اسلام ارائه می دهد و رسما هم گفته که “حامی پادشاهی است و شاهزاده پهلوی”، همراه تعداد زیادی از حامیان دیروزی ایمان سلیمانی، حملات به ایشان آغاز شد!

از زمانی که ایمان سلیمانی از حوزه نقد به اسلام به حوزه نقد به پهلویزم و تاریخش جلو رفت به عامل رژیم اسلامی متهم شد! که این هم فرهنگ شناخته شده ایرونی ها منجمله پهلوی چی ها و شاه اللهی هاست. الان ایمان سلیمانی بیشتر در حال توسعه مباحث سیاسی خود است که بیشتر رنگ و بوی یک لیبرالیزم جمهوریخواه را دارد و بیشتر بقول خودش در مبانی و از دیدگاه سکولار و عقلانی به روشنگری و روشنفکری همت گماشته .

اینها را من بعنوان مقدمه گفتم و از خوانندگان خواهش دارم با ایشان و کارهایش بطور مستقیم دیدن کند(*)

من در اینجا در دو لایه به مباحث ایشان نقد می کنم و فکر می کنم ایشان و حامیانش را باید در فضای فکری جدی گرفت و بعنوان انسانی متمدن و حامی سکولاریزم و ازاد اندیشی در سطح لیبرال برسمیت شناخت. از دید من شناخت انسانهائی مثل ایشان و توسعه فرهنگ نقد و مناظره برنده اش جوانانی است که در نفی رژیم اسلامی نمی توانند بمانند و لاجرم باید با درکی اثباتی به مبارزه با رژیم اسلامی و مفهوم سرنگونی برسند که این راهی است که بقول اقای ایمان سلیمانی تاریخ ۵۷ تکرار نشود که نگرانی من هم هست:

(۱)اته ایزم لیبرال ایمان سلیمانی!

در میان جوانانی که در ایران از اسلام و جنایتهایش ناراضی هستند انواع متفاوت و متناقضی از “اته ایزم” و “ضد اسلام” ارائه شده منجمله مباحث “فولادوند از انجمن پادشاهی” که ضد اسلام را با ضد عرب کثیفی الوده می کرد و ازش یک مهملی بنام انجمن پادشاهی می ساخت چرا که شازده پهلوی را بی عرضه می دانست!

از فولادوند رسیدیم به اقای مانی که با تربیت و اتو کشیده همچنان دنبال پهلویزم و سلطنت بوده و ضد اسلامش بیش از ضد اسلام نیست. و ایمان سلیمانی تلویزیون مانی را “خانه خودش” می دانست طی چند سال تا مباحثش را ارائه دهد.

ضد اسلام ایمان سلیمانی به اسلام محدود نیست و او در مباحث ثبلی بطور تلویحی کلیت مذهب را زیر سوال می برد از دیدگاه عقل و مدرنیته  .اینهم بسیار عالی.

نقد اساسی من به ایشان و اته ایزمش نقد به تمامی اشکال اته ایزم است که این نظریات عموما به زیر ساخت طبقاتی مذهب نمی پردازد و نقد مذهب را امری “فرهنگی” می بیند که با توضیح و روشنفکری می شود انرا از راه برداشت.

اما چرا اته ایزم دچار این گره گاهست؟ چون کلیت لیبرالیزم سکولار دچار همین مشکل است حتی ادمهائی مثل ریچارد داوکین در غرب .

از دیدگاه چپ رادیکال و کمونیستی مذهب یک بخش از ایدئولوژی طبقات حاکمه است که بخش دیگرش در دوران مدرنیته اتفاقا سکولاریزم لیبرال بوده و هست .این دو نظریه اساسی (مذهب “مدرن شده” و سکولاریزم مثل دو بال برای فریب افکار عمومی و تدوام نظام سرمایه داری بکار برده شده اند تا مردم باور کنند چیزی بنام “دموکراسی” که حکومت طبقه سرمایه دارست در لفافه سکولاریزم و لیبرالیزم بواقع مدینه فاضله می سازد.

 لذا نقد اساسی من به اقای ایمان اسماعیلی این درجازدگی ایشان به این نوع از اته ایزم لیبرال است که محالست بتواند مذهب را ریشه کن کند بلکه انرا در اشکال دیگر بازسازی می کند همانطور که در غرب شاهدیم.نظام سرمایه داری به انوع ایدئولوژیهای مذهبی و غیر مذهبی و حتی ضد مذهبی تکیه دارد تا بتواند نظام سرمایه داری و سود را که قانون اساسی این نظامست تداوم دهد.

(۲)خواستگاه سیاسی لیبرالیزم ایمان سلیمانی:

ایمان سلیمانی مثل بسیاری از “روشنفکران جهان سومی” بعد از نقد فرهنگ اسلامی ایرانی به استان لیبرالیزم غربی که بطور واقعی اساسا پراتیک هم نمی شود ، خود را زنجیر کرده و نقدش را در اینجا متوقف کرده.

در حالیکه ناقدانی مثل مارکس در این حد نماندند و ماهیت دست راستی لیبرالیزم را در زمانی که مرهم دوا نامیده می شد انهم در قرن ۱۸ بخوبی روشن کردند.

ایمان سلیمانی در دوران ما که تجارب لیبرالیزم شکست خورده در غرب و عقب نشینیهای ان تحت عنوان “نئولیبرالیزم” را شاهدیم و فشار طبقات حاکمه تحت عنوان دموکراسی به اکثریت مزدیگیر جامعه غرب را می بینیم و توجیهات این ئولیبرالیزم و پیامبرانش مثل کارل پوپر و ایزابرلین که تجاوزکاریهای امپریالیستی را هم برتافته بودند را دیده ایم، از دید من تازوه واردیست به دنیای لیبرالیزم “فلسفی” !

شارحان لیبرالیزم فلسفی در قرن ما همانقدر از واقعیات دورند که اخوندها از قرن ما فاصله دارند و ایدئولوژی را تبلیغ می کنند که هم در غرب شکست خورده و هم در شرق قابل اجرا نیست. نه از این جهت که آزادیخواهی و مشارکت مردم در قدرت سیاسی امکانپذیر نیست بلکه از این جهت که لیبرالیزم فقط ماسک طبقات حاکمه بوده و هست و نه آزادی و نه حاکمیت مردم را نمی شود با اصل مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و استثمار و حق استثمار عجین کرد!

خلاصه کنم:

ضمن اینکه از زحمات و دستاوردهای فکری ایمان سلیمانی در نقد اسلام و توسعه فرهنگ متمدنانه مناظره توسط ایشان بسیار تشکر می کنم ، در عین حال دو مورد مهم نقد به ایشان را در بالا بطور مختصر ارائه دادم.امیدم اینست که سایر اندیشمندان و روشنفکران چپ رادیکال و مدرن پا پیش بگذارند و نقدهای عمیقتری به نظرات ایمان سلیمانی و نحله اته ایزم لیبرال ارائه دهند.

اینکه اته ایزم را راه جل اسلامیزم و مذهب گرائی در ایران و جهان بدانیم را باید نقد کرد.اته ایزم نه از جهت نظری و نه از جهت سیاسی کارساز نیست و نمی تواند به ریشه کنی مذهب برسد بلکه خودش به فرقه ای تبدیل می شود در باغ وحش نظام سرمایه داری که حداکثرش این می شود که اته ایستهای غربی را می بینیم! اینها در هیچ جنبش اجتماعی و طبقاتی به نفع محرومین و کارگران شریک نیستند و فکر می کنند با “نقدهای فکری” می شود مذهب را از دور خارج کرد و مکانیزمهای درونی بازتولید مذهب  اسمانی و زمینی را در بستر مناسبات مادی جامعه نمی بیند و به جنبش ظبقه کارگر برای پایان نظام بهره کشی نمی پیوندد که هیچ مثل ایمان سلیمانی امیری در کنار لیبرالیزم قرن ۱۸ غربی جا خوش می کند!

منبع:

(*)کانال رسمی ایمان سلیمانی امیری:

https://t.me/s/Imansoleymaniamiri?before=5952

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate