چین مسیر توسعۀ جهانی را به سمت سوسیالیسم تغییر میدهد
دمیتری نویکوف (Dmitry Novikov)، معاون اول صدر حزب کمونیست فدراسیون روسیه
ا. م. شیری
اولین قسمت از سفر هیئت حزب کمونیست روسیه به چین، سفر به استان هوبی بود. در اینجا، در پایتخت منطقه، کنفرانس بینالمللی در مورد تاریخ معاصر حزب کمونیست چین برگزار شد.
یکی از وظایف مهم نشست ووهان، آشنایی احزاب سیاسی خارجی با نحوۀ سازماندهی کار کمیتههای حزب کمونیست چین در سطوح استانی و محلی بود. هنگام بحث در بارۀ تجربۀ تحولات در جمهوری خلق چین، فعالیتهای عملی در راستای اجرای ایدههای شی جینپینگ دایر بر ساخت سوسیالیسم با ویژگیهای چینی در دورۀ جدید مورد بررسی قرار گرفت.
در این مجمع که به ابتکار شعبۀ بینالمللی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین سازماندهی شده بود، بیش از ۲۰۰ مهمان از ۲۸ کشور جهان حضور داشتند. در روند این کنفرانس، رهبران همۀ هیئتهای خارجی فرصت سخنرانی و ارائه موضع احزاب خود را داشتند.
دمیتری نوویکوف، نایب رئیس کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه در این کنفرانس سخنرانی کرد. متن سخنان او:
ــ رفقای محترم!
سفر هیئتی از مسئولان شعبۀ تبلیغ و ترویج حزب کمونیست فدراسیون روسیه به چین آغاز میشود. من مطمئنم که این امر به تقویت و تعمیق هر چه بیشتر روابط ما و همچنین، به اعضای فعال حزب کمونیست فدراسیون روسیه در ترویج تجربۀ ساخت سوسیالیسم با ویژگیهای چینی در دورۀ جدید کمک خواهد کرد. من فرصت را مغتنم شمرده، مراتب قدردانی و سپاسگزاری حزب کمونیست فدراسیون روسیه را از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین و دفتر روابط بینالملل آن بهخاطر کار بزرگ و چندوجهی در اجرای یادداشت همکاری بین دو طرف اعلام میکنم.
به باور کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، اهمیت مثبت تجربۀ ساخت سوسیالیسم در چین در شرایط تشدید بحران عمومی سرمایهداری و رشد تنش در جهان تقویت میشود. ما همچنین معتقدیم که دستاوردهای جمهوری خلق چین برای توسعۀ یک راهبرد موفق برای توسعۀ روسیه در قرن ۲۱ اهمیت زیادی دارد.
برای ترویج تجربۀ موفق چین، حزب کمونیست فدراسیون روسیه از رسانههای مختلف، روزنامههای پراودا و ساوتسکایا روسیا، اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکند. در سال ۲۰۲۲، کانال تلویزیونی حزب ما- «خط سرخ»، همراه با گروه انتشارات بینالمللی چینی «شانس»، پروژۀ تلویزیونی «چین امروز» را» راهاندازی کرد. بینندگان این کانال از تماشای فیلمهای چینی به زبان روسی بهره میبرند.
حزب کمونیست فدراسیون روسیه از ابتکارات حزب کمونیست جمهوری خلق چین در تبادل تجربه بین حزبی استقبال میکند. در ۱۵ مارس، جلسۀ گفتگو در سطح بالا بین حزب کمونیست چین و احزاب سیاسی جهانی برگزار شد. موضوع اصلی آن، «مسیر نوسازی: مسئولیت احزاب سیاسی» بود. سیریل رامافوزا (آفریقای جنوبی)، نیکلاس مادورو (ونزوئلا)، الکساندر ووچیچ (صربستان)، دانیل اورتگا (نیکاراگوئه)، کیت میچل (گرانادا) و بسیاری دیگر در آن جلسه سخنرانی کردند.
گزارشی اساسی را شی جینپینگ، رئیس جمهور و دبیر کل کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین ارائه کرد. او تأکید کرد که حزب کمونیست چین کارزار جدیدی را برای ساختن سوسیالیسم با ویژگیهای چینی به راه انداخته است. از آنجائیکه وظیفۀ بهبود رفاه مردم نمیتواند در «انحصار دایرۀ کوچکی از کشورها» باشد، باید در فرآیند مدرنسازی حل شود. در عین حال، نوسازی در چین باعث تحرک و تسریع «کار بزرگ مدرنسازی کل بشریت» میشود.
رفیق شی جینپینگ در سخنرانی خود ابتکار تمدن جهانی را مطرح کرد. او خواستار «احترام به تنوع تمدنها، حفظ ارزشهای جهانی، … تلاشهای مشترک برای فعال کردن تبادلات بینالمللی پایدار و همکاری» شد. من مطمئنم که این ابتکار مهم مستحق حمایت کامل است.
بشریت امروز با چالشهای خارق العادهای مواجه است. خطر اصلی رویکرد امپریالیسم آمریکاست. این کشور با تداوم آسیبشناختی، به دنبال تثبیت سلطۀ خود و ایجاد یک الگوی استعماری جدید برای استثمار جهان است. برای این منظور، ایالات متحده در حال تشکیل اتحادهای نظامی است و از سیاست تحریم، سازماندهی جنگ در اوکراین و دست زدن به اقدامات تحریکآمیز در اطراف تایوان پیروی میکند.
در این شرایط، ابتکار بزرگ شی جینپینگ در مورد تمدن جهانی، در اصل بمعنی فراخوان برای جلوگیری از جنگ جهانی و توسعۀ پایدار و هماهنگ است. این، مفهوم جامعه با سرنوشت مشترک برای نوع بشر را به طور منطقی توسعه میدهد و حزب کمونیست چین از این طریق کمک بزرگی به توسعۀ تمدن بشری میکند. این سیاست با اهداف بلند مدت و عملکرد سیاسی حزب کمونیست فدراسیون روسیه کاملاً منطبق است.
ایدۀ نوسازی به سبک چینی، به نوآوری نظری مهم بیستمین کنگرۀ حزب کمونیست چین تبدیل گردید. و این، دستاوردهای جمهوری خلق چین که مزایای سوسیالیسم را به وضوح نشان میدهد و به تغییر توازن قدرت در مقیاس جهانی کمک میکند، تعمیم داد.
جهان به طور پویا در حال تغییر است. زمین آشکارا از زیر پای هژمون سالخورده میلغزد. مراکز جدید قدرت با اطمینان بیشتر و بیشتر منافع مشروع خود را اعلام میکنند. مدل چینی مدرنسازی – با در نظر گرفتن منافع مشترک- تأثیر فزایندهای بر روند تاریخ جهان خواهد داشت. همانطور که اتحاد جماهیر شوروی در زمان خود منشاء تحولات بود، امروز نیز جمهوری خلق چین مسیر توسعۀ جهانی را به نفع سوسیالیسم تغییر میدهد.
موفقیت چین برای همۀ کشورها و ملتها مهم است. حزب کمونیست فدراسیون روسیه اطمینان دارد که تجربۀ چین روز به روز جهانیتر میشود. گنادی زیوگانوف، صدر کمیتۀ مرکزی حزب ما، بارها به این موضوع اشاره کرده است. او در سخنرانی خود در مجمع احزاب مارکسیست جهان که به ابتکار حزب کمونیست چین در اواسط سال گذشته برگزار شد، بار دیگر بر این موضوع تأکید کرد.
ما بر این باوریم که اجرای ابتکارات نوآورانۀ شی جینپینگ، دبیر کل کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین، بشریت را به دستیابی به اهداف توسعۀ پایدار، عدالت و رفاه مشترک نزدیکتر میکند.
نقل از: وبسایت حزب کمونیست فدراسیون روسیه
https://eb1384.wordpress.com/2023/06/04/
۱۴ خرداد-جوزا ۱۴۰۲
___________________
سوئد، کُردها و ناتو
والری بورت (Valery BURT) روزنامهنگار، مورخ، نویسنده.
ا. م. شیری
آنکارا که بسیاری از کُردهای مقیم سوئد را تروریست و جداییطلب تعریف میکند، از استکهلم خواستار اقدام سختگیرانه است. در غیر این صورت، ترکیه با پذیرش سوئد در ناتو مخالفت خواهد کرد.
مهاجرت گسترده به سوئد در دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. در ابتدا، بیشتر آنها مردمی از شرق و جنوب اروپا و آمریکای لاتین بودند. در اواخر قرن بیستم، مهاجرانی از خاورمیانه و آفریقا پدید آمدند. سوئد مهاجران را با مزایای اجتماعی مانند مسکن، کمک هزینههایی که میتوان بدون کار با آن زندگی کرد، تحصیل رایگان برای کودکان جذب کرد. این نهر به رودخانه تبدیل شد. در مدت پنج سال (۲۰۱۵-۲۰۲۰)، سوئد ۱۶۰۰۰۰ مهاجر پذیرفت. در میان آنها سومالیاییها، سوریها، چچنها، افغانها، هندیها، کردها بودند.
تازه واردها در مناطق «خود» متمرکز شدند، به زبان خودشان صحبت میکردند و معلوم نبود از آنها چه انتظاری باید داشت. با این حال، به زودی معلوم شد که جرم و جنایت در سوئد افزایش یافته است. مهاجران به باندهای تبهکار پیوستهاند و با موفقیت در میان هموطنان خود پنهان میشوند. پلیس درمبارزه با آنها ناتوان است.
کُردها که از دهۀ ۷۰ به سوئد مهاجرت کردند، بویژه موجب نگرانی مقامات ترکیه هستند. بسیاری از آنها فعالیتهای سیاسی را گسترش دادهاند. در پارلمان سوئد چندین نمایندۀ کردتبار وجود دارد: امینه کاکاباوه، گولان آوچی، لوون ردار، سارا گیله.
اخیراً فعالان کُرد – اعضای «کمیتۀ روژآوا» مطالبی دال بر مبارزه برای ایجاد یک کشور کردستان مستقل با پرچم حزب کارگران کردستان در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند (حزب کارگران کردستان در ترکیه، آمریکا و اتحادیۀ اروپا یک سازمان تروریستی شناخته میشود). فخرالدین آلتون، رئیس ادارۀ ارتباطات ریاست جمهوری ترکیه خواستار پاسخگویی و توقف برگزارکنندگان این اقدام شد».
لحن کلی اظهارات سیاستمداران ترکیه چنین است: کشوری که از تبلیغ تروریسم جلوگیری نمیکند، چگونه میتواند به دفاع از ناتو کمک کند؟
آنکارا معتقد است که استکهلم باید قانون منع توهین به مقدسات را تصویب کند، آتش زدن قرآن را ممنوع اعلام نماید و تظاهرات کُردها را ممنوع کند. از دیگر خواستههای ترکیه میتوان به قطع حمایت از حزب کارگران کردستان، استرداد دست اندرکاران این جنبش، فتح الله گولن، رهبر گروه تروریستی ممنوعه در ترکیه، مظنون به سازماندهی کودتای ژوئیه ۲۰۱۶، و همچنین استرداد تعدادی از پناهندگان کُرد در سوئد، به ویژه، زمان بولنت کنش، سردبیر «روزنامۀ بستۀ امروز» اشاره کرد. سوئد از استرداد کنش خودداری میکند. زیرا معتقد است که هیچ دلیل کافی برای این کار وجود ندارد.
زمانی که سوئد یک کشور بیطرف بود، کُردها در آنجا احساس امنیت میکردند. اما حالا، زمانی که سوئدیها به معنای واقعی کلمه به ناتو کشیده میشوند، باید بهانه بیاورند.
کُردها از این میترسند که در مناقشۀ ترکیه و سوئد به یک وسیلۀ معامله تبدیل شوند و ترکیه باید تسلیم شود. با این حال، اگر سوئد پناهندگان سیاسی را مسترد نماید، حکومت کشور در معرض خطر مواجهه با یک اعتراض بسیار قدرتمند در جامعه روبرو خواهد شد.
در عین حال، استکهلم درهای ناتو را دائماً دقالباب میکند. اولف کریسترسون، نخست وزیر سوئد در مقالۀ منتشرۀ خود در فایننشال تایمز: «زمان بررسی جدی درخواست سوئد برای پیوستن به ناتو فرا رسیده است»، از ترکیه خواست که تصمیم مثبت اتخاذ کند، به ویژه قانون ضد تروریسم که زمانی آنکارا بر آن اصرار داشت، روز گذشته اجرایی شد.
آنتونی بلینکن که اخیراً به سوئد سفر کرده است، با اشاره به این موضوع اظهار داشت: «زمان آن رسیده که به جلو حرکت کنیم». ینس استولتنبرگ مشخصتر ابراز عقیده کرد: «سوئد میتواند قبل از نشست ویلنوس به عضویت ناتو درآید» (اجلاس در روزهای ۱۱ تا ۱۲ ژوئیه برگزار میشود). او افزود: «من در تماس نزدیک با مقامات ترکیه هستم تا اطمینان حاصل کنم که سوئد در اسرع وقت به عضویت کامل ناتو درمیآید. من بارها با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در این خصوص صحبت کردهام».
اردوغان یک وقتی گفت: «در سیاست فقط امروز وجود دارد. همه چیز میتواند در ۲۴ ساعت تغییر کند».
حالا چطور خواهد بود؟
مسلۀ کُردها در فنلاند همسایه نیز مطرح بود. تعداد مهاجران کُرد در این کشور در حدود ۲۰ هزار نفر است (در سوئد بسیار بیشتر است: طبق برآوردها حدود ۸۵-۱۱۰ هزار نفر). ترکیه نیز در برابر هلسینکی مطالباتی را مطرح کرد، اما اختلافات حل شد. فنلاند بیطرف (در گذشته) در حال حاضر به عضویت پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) درآمده است.
در آیندۀ بسیار نزدیک خواهیم دید، که دموکراسی در سوئد چقدر انعطافپذیر است و پناهندگان رادیکال کُرد در این کشور آماده انجام چه کاری هستند.
برگرفته از: وبسایت بنیاد رهنگ راهبردی
پ. ن. مترجم: حیرتانگیز است بعد از ۷۳ سال موجودیت پیمان تروریستی آتلانتیک شمالی (ناتو) و با وجود اتحاد شوروی و پیمان ورشو تا سالهای ۱۹۹۰، چه اتفاق افتاده که سوئد و فنلاند تازه فیلشان هوای هندوستان کرده و برای عضویت در پیمان تروریستی ناتو سر از پا نمیشناسند.
معلوم میشود اربابان خودخواندۀ جهان قصد دارند در مقابل برآمد تعدادی از کشورها مانند چین، روسیه، کرۀ دموکراتیک، کوبا، ایران، ونزوئلا و… و همچنین، تشکیل یکسری اتحادیهها مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای، اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا و غیره، برای جلوگیری از ایجاد نظم نوین جهانی، همۀ شغالان و کفتاران در گوشه و کنار خوابیدۀ خود را زیر پرچم واحد ناتو گردآورند. با این حساب، دستور، دستور ارباب است و سوئد و فنلاند تابع فرمان!
https://eb1384.wordpress.com/2023/06/05/
۱۵ خرداد-جوزا ۱۴۰۲
_______________________
طرح خطرناک فراخزری
رناتا عالماوا (RENATA ALIMOVA)
ا. م. شیری
در متن درگیری روسیه و اوکراین، علاقهمندی اروپاییها به پروژههای خزر در برابر چشمان ما در حال افزایش است. اتحادیۀ اروپا خرید گاز آذربایجان را افزایش میدهد و موضوع احداث خط لولۀ گاز فراخزر در بستر دریا، دوباره در دستور کار قرار گرفته است.
آذربایجان و ترکیه برای ساخت خط لولۀ انتقال گاز از خاک خود به مصرفکنندگان اروپایی اعلام آمادگی کردهاند. با این حال، در شرق دریای خزر، در عشق آباد، آنها همچنان نسبت به پروژۀ خط لولۀ فراخزر موضعی ضعیف دارند. و بعید است مقامات ترکمنستان ضمن درک الویت ادامۀ توسعۀ همکاری با شرکای تجاری سنتی خود – چین، ایران یا روسیه، در تنظیم مشارکت با اتحادیۀ اروپا اشتباه کنند.
دلیل از سرگیری گفتگوهای بیسر و صدا در مورد خط لولۀ گاز فراخزری برای همه روشن است. بازرگانان و سیاستمداران غرب جمعی برای پر کردن خلأ ایجاد شده در بازار اروپا در اثر ممنوعیتهای اعمال شده توسط اروپا در عرضۀ گاز از فدراسیون روسیه، نیاز فوری به منابع جایگزین داشتند. به نظر میرسد که هیچ چیز سادهتر از ساخت خط لولۀ دریایی در حال حاضر وجود ندارد، به خصوص که کریدور گاز جنوبی فعال است و مصرفکنندگان اروپایی با گاز آذربایجان تأمین میشوند.
با وجود این، اگر مشکل خط لولۀ گاز فراخزری را با دقت بیشتری بررسی کنیم، معلوم میشود که موانع جدی مالی و سیاسی وجود دارد که مانع اجرای این پروژۀ بزرگ میشود. سازماندهی کل فرآیند نقل گاز ترکمنستان به اروپا، و نه فقط ساخت یک خط لوله در بستر دریا، به سرمایهگذاری هنگفتی نیاز دارد.
همانطور که تجربۀ باکو در شکلگیری کریدور گاز جنوبی نشان میدهد، آذربایجان باید سرمایهگذار اصلی میشد. کریدور گاز جنوبی شامل خط لولۀ گاز باکو-تفلیس-ارزروم، خط لولۀ گاز ترانس آناتولی ترکیه و خط لولۀ گاز ترانس آدریاتیک به سمت جنوب اروپا است. و گاز آذربایجان از همۀ این لولهها عبور میکند، اما حجم آن محدود است. در هر صورت، ترکمنستان به قراردادهای بلندمدت گازی با اروپاییها نیاز خواهد داشت تا نه تنها درآمد عشقآباد را تضمین کند، بلکه برای توسعۀ میادین گاز و سرمایهگذاری در توسعۀ کریدور گاز جنوب، چندین میلیارد دلار از بانکهای غربی وام دریافت کند.
با این حال، ده سال دیگر اروپاییها به خرید گاز ترکمنستان با شرایط مناسب عشقآباد علاقه نخواهند داشت. در آینده، آنها به گاز با قیمتهای بالا نیاز نخواهند داشت و تحقق خواستهای اتحادیۀ اروپا در مورد گذار به انرژیهای تجدیدپذیر، نیاز اروپاییها به گاز طبیعی را کاهش میدهد. در نتیجه، بروکسل و خریداران اروپایی بمنظور گرفتار کردن ترکمنستان در باطلاق بدهی، از عشقآباد خواهند خواست گاز ترکمنستان را با قیمتهای پائین به آنها بفروشد.
علاوه بر این، اتحادیۀ اروپا همکاری انرژی در بخش انرژی را با سایر کشورها پیوسته به الزامات سیاسی کاملاً خاص مرتبط میکند. این واقعیت را تقابل کنونی بین اتحادیۀ اروپا و روسیه بوضوح نشان میدهد. انفجار خطوط لولۀ گاز زیرآبی نورد استریم نشان داد که از نظر سیاستمداران و مقامات اروپایی دستیابی به اهداف سیاسی از تأمین گاز قابل اعتماد برای مصرف جمعیت و صنعت اروپا مهمتر است.
ترکمنها، این قوم باستانی، به این واقعیت خیلی علاقهمند نیستند که از طریق همکاری نزدیک در عرصۀ انرژی با پایتختهای اروپایی، آنها به القای ارزشهای بدنام دموکراتیک و برنامۀ سیاسی غرب، علیه شرکای سنتی عشقآباد دست بزنند.
منبع: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/06/03/
۱۳ خرداد-جوزا ۱۴۰۲
__________________________
«عوامل کرملین» در مرکز اروپا
والری بورت (Valery BURT) روزنامهنگار، مورخ، نویسنده.
ا. م. شیری
علائم روانپریشی تودهای
یکشنبه ۵ ژوئن، بزرگترین تظاهرات زمانهای اخیر در لهستان برگزار شد که به گفته برخی منابع، بیش از نیم میلیون نفر در آن شرکت کردند. تظاهرکنندگان با دعوت دونالد توسک (Tusk)، نخست وزیر سابق و رهبر حزب مخالف «پلتفرم مدنی»، به خیابانها آمدند.
با تصمیم سِیم (نام پارلمان) و آندری دودا، رئیس جمهور، کمیسیون ویژهای برای بررسی «نفوذ روسیه در سیاست لهستان» در دورۀ سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۲ تشکیل شد. توسک مظنون اصلی ارتباط با مسکو است و به همین دلیل، حامیان خود را به اعتراض برانگیخت.
آنها قصد دارند توسک را از شرکت در انتخابات پارلمانی که در پاییز برگزار میشود، حذف کنند و اگر ثابت شود که او عامل کرملین است، میتوان این کار را انجام داد. زدن چنین برچسبی بر روی یک شخص (و حتی یک لهستانی!) که هرگز کوچکترین همدردی با روسیه را تجربه نکرده، آسان نیست. اما، مقامات با تمام توان وارد میدان شدهاند.
تنها توسک در مظان اتهام نیست. بلکه، همهجا دیوانهوار به دنبال «عوامل نفوذی روسیه» میگردند. یانوش نوسک (Nosek)، رئیس سابق ضد جاسوسی نظامی لهستان، یک مطالب اتهامی تحت عنوان «حزب حاکم قانون و عدالت کاملاً از عوامل روسی اشباع شده است»، در روزنامۀ «Wyborcza» منتشر کرد.
نوسک، رئیس جمهور دودو، نخست وزیر موراویسکی و یاروسلاو کاچینسکی، مؤسس و رئیس حزب «قانون و عدالت» را که حتی از روسیه متنفرند، به ارتباط با مسکو متهم کرد.
مقامات متقابلا یانوش نوسک را متهم کردند و خود او را به این دلایل جزو «عوامل کرملین» نامیدند، که اولاً، بیش از حد پر حرفی میکرد و ثانیاً، زمانی پس از سفر به سنپترزبورگ، با یک کلاه که روی آن کلمۀ «آورورا»نوشته شده بود، عکس گرفته است.
با نیم نگاهی به آنچه در لهستان روی میدهد، بیاختیار به یاد حملات روانپریشی تودهای خواهید افتادد.
شرکت کنندگان در تظاهرات یکشنبه که راهپیمایی نفرت و تحقیر نامیده شد، بدون سر دادن شعارهای تند علیه مقامات،خواستار سرنگونی دولت شدند. و به زودی کمیسیون بررسی «نفوذ روسیه در سیاست لهستان» نتایج کار خود را ارائه خواهد کرد. …
شیمون گولوونیا، رئیس حزب لهستان-۲۰۵۰، میگوید: «رئیس جمهور، آندری دودا تصمیم گرفته است در لهستان جنگ داخلی به راه اندازد».
لخ والسا نیز با اظهار نظر در مورد رویدادهای لهستان گفت، که در صورت باقی ماندن دودا و حزب «قانون و عدالت» در قدرت، ناآرامی در کشور آغاز خواهد شد.
والسا تردید ندارد که در انتخابات پارلمانی آینده تقلب خواهد شد. رئیس سابق اتحادیۀ همبستگی میگوید: «با علم به اینکه آنها در حال شکست هستند، به گونهای عمل میکنند که زمان بخرند و آماده شوند تا زودتر به زندان نروند». او با اشاره به عوامل ناشناس کرملین، به عنوان نمونه از آنتونی ماتسریویچ، وزیر دفاع ملی سابق نام میبرد که به گفتۀ والسا، «روابط خوبی با روسیه داشت و هنوز هم دارد».
در مقابل، والسا دونالد توسک را یکی از بهترین سیاستمداران لهستان میداند و او را با خودش مقایسه میکند. والسا وعده میدهد در انتخابات از توسک حمایت کند و میگوید: «لهستان باید از جنگ داخلی نجات یابد. همچنین لازم است کشور را از شر کاچینسکی، ماسیرویچ و دیگرانی که به میراث لهستان آسیب میرسانند و نابود میکنند، خلاص کنیم». والسا میگوید، دودا باید نام خود را تغییر دهد، به صومعهای برود، روی زانوهایش بنشیند و برای آمرزش گناهانش دعا کند.
از قضا، در فرانسه نیز که گزارش تحقیقات پارلمانی در مورد ارتباط حزب اتحاد ملی با روسیه تا حدی منتشر شده، اتفاق مشابهی در حال رخ دادن است. نتیجه اصلی: مارین لوپن با مسکو همکاری میکند، در سال ۲۰۱۷ با پوتین ملاقات کرد، از روسیه وام گرفت… لوپن همچنین به خاطر اظهاراتش در مورد کریمه که آن را بخشی از روسیه میداند، مقصر شناخته میشود (کریمه را بخشی از کدام کشور میتوان شناخت؟).
مارین لوپن به طور خلاصه به متهمکنندگان خود پاسخ داد و گفت که او قربانی یک «کارزار افترا غیرقابل قبول مبتنی بر سوءظن است، نه واقعیت».
نقل از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
https://wordpress.com/post/eb1384.wordpress.com/8139
۱۷ خرداد-جوزا ۱۴۰۲
_________________________
تلاش اربابان غرب برای تبدیل جهان انسان به یک دسته هرمافرودیت جهشیافته
آگنیا کرنگل (AGNIA KRENGEL)
ا. م. شیری
مافیای تراجنسیتی
عموم مردم همیشه متوجه نمیشوند که جنبشها چقدر ناهمگن هستند و آنها را همگن میدانند و حتی به نظر میرسد که به عنوان یک جبهه متحد عمل میکنند. بنابراین، با قضاوت بر اساس نظرات، همه نمیدانند که مبارزات گلادیاتورهای شایستۀ میدان کولوسئوم در داخل قبیلۀ منحرفان (LGBTQ +) در جریان است: فمینیستها ناگهان متوجه شدند که آنها را از آبشخور سیاسی کنار میزنند. حتی بدتر: به زودی مردان دوباره شروع به ظلم به زنان خواهند کرد و با این حدس و گمان میگویند که آنها، متولدان مرد، اکنون نیز زن هستند!
خشونت ترانسجندرها در دفاع از «حقوق» خود یادآور جنگ باندهای خیابانی است. دیلی میل مینویسد: «وقتی اسلحه به سر انسان نشانه برود، به هر کاری تن میدهد یا هر حرفی را بر زبان میآورد. آنها به اتکاء این واقعیت که تقریباً در تمام نهادهای کشور به طرز ماهرانه نفوذ کردهاند، جدی هستند. اگر آنچه شما میگویید یا اعتقاد دارید برخلاف عقاید آنها باشد، آنها به سراغ شما خواهند آمد. نه به صورت علنی و صادقانه، نه با وارد شدن به مناظره یا تلاش برای به چالش کشیدن شما از نظر فکری، بلکه از طریق ارعاب».
انحرافات جنسی به ابزاری برای لابیگری سیاسی تبدیل شده است. مانند هر مافیایی، لابی-ترنس دارای رقبا، مخالفان، افراد خارجی یا برعکس، کسانی است که ابتدا به این قلمرو آمدند.
تعارض منافع به جنگ باندی منجر میشود. اکنون لابی-ترنس برای سرکوب فمینیستها سعی میکند. آنها همچنین طرفدار «آزادی خودشناسی جنسی» (؟؟؟) هستند، اما نمیخواهند افراد تراجنسیتی به هدف اصلی خود- نابود کردن مفاهیم «مرد» و «زن» برسند. فمینیستها همیشه در شبکههای اجتماعی مینویسند که مردانی که خود را زن معرفی میکنند، زن نیستند.
از نظر لابی- ترنس، آن کسی دشمن است که با برنامۀ اعلام شدۀ آنها مبنی بر اینکه مردان تغییر جنسیت داده (زنان ترنس)، زنان واقعی هستند، مخالف باشد. آنها میخواهند نسلهای بعدی از این ایده که جنسیت بیولوژیکی چیست و چه چیزی با آن مرتبط است، هیچ تصوری نداشته باشند. آنها بیشتر و بیشتر خواهان «نه مرد و نه زن» هستند و می خواهند جای مرد و زن توسط موجودات ناتوان از نظر فیزیکیی و اخلاقی اشغال شود. دنیای انسان باید به دنیای جهشیافتههای هرمافرودیت تبدیل شود.
جامعۀ تهاجمی لواطیان (همجنسبازان) و لزبینها حتی خواستار ممنوعیت کلمات «زن» و «مرد» و جایگزینی آنها با عبارت «بدن با اندام تناسلی زن – مرد» هستند، نه بدن انسان! نابودی هر چیز با ممنوعیت تلفظ نام آن شروع میشود.
۱
سارا واین در دیلی میل مینویسد: «ما دوست داریم خودمان را گول بزنیم و فکر کنیم در زمانهای متمدنتری زندگی میکنیم. اما، واقعیت این است که این روزها همۀ ما این سلاح استعاری را به سمت سر خودمان نشانه رفتهایم. نوع جدیدی از مافیای فرهنگی در شهر پدیدار شده است که ظاهری مهربان، دلسوز، رحیم و از نظر اجتماعی ظریفتر دارد، اما در واقع، به همان اندازه بیرحم است، به همان اندازه خشن است که ما را تابع ارادۀ خود سازد».
درک انسان غربی در حال حاضر به دلیل تبلیغات مبنی بر تبدیل افراد از جنسهای مختلف به هرمافرودیتهای «بین جنسیتی» بسیار تحریف شده است. فمینیستها خشمگین هستند، اما مغرورانه انکار میکنند که حملات خود آنها به مردان در لباس ناسزاگویی دربارۀ برابری، آغاز خلسۀ باکانالیا بوده است.
در جنگ باندها، کنترل یک قلمرو و اخراج کسانی که قبلاً آن را در دست داشتند، معمول است. و اگر مردان عادی، در مواجهه با مظاهر فمینیسم رادیکال، از مبارزه دوری کنند، افراد تراجنسیتی با اعلام اینکه آنها نیز زن هستند، وارد جنگ میشوند.
زنان بهنجار از این کار منزجر میشوند، اما سکوت میکنند.
«زمانی که مردان بیولوژیک مبالغ نامحدودی برای تبلیغ تامپون و سوتینهای ورزشی دریافت میکنند، ما تمام تلاشمان را به کار میبندیم تا متزلزل نشویم. در حالی که به کودکان هورمونهای ضد بلوغ تزریق میشود و برای مثله کردن بدنشان تشویق میشوند، ما نظاره میکنیم. ما به مجرمان متجاوز اجازه میدهیم که به زندان زنان نفوذ کنند…».
این غرب است و معیار سنجش انحطاط آن نیز چنین.
در حال حاضر سازمانهایی از نوع مرتبط با مسائل جنسیتی، که از بازگشت به جنسیت مرد و زن به وضوح حمایت میکنند، به تدریج پدید میآیند. اما این در مقایسه با فضای اطلاعاتی که توسط مافیای ترنسجندرها تصرف شده و برای نابودی مفاهیم «مذکر» و «مؤنث» و نابودی گونۀ «انسان خردمند» تلاش میکنند، بسیار ناچیز است.
برگرفته از: وبسایت بنیاد رهنگ راهبردی
پ. ن. مترجم:
آ ــ کلمات و عبارات آبی رنگ در متن مقاله، پیوند هستند.
ب ــ آن چنان که پیداست، ابزارهای پیشین اربابان خودخواندۀ جهان مانند قدرت نظامی، پلیسی و امنیتی و امثالهم برای کنترل بشریت جهان دیگر آن کارایی سابق را ندارند. بر این اساس، آنها برای حفظ و تداوم آقایی خود، بجای تلاش برای تأمین نیازمندیهای سادۀ بشر، سعی میکنند از ابزارها و روشهای کارآمدتر برای کنترل کامل بشر و کاهش شتابان جمعیت سیارۀ زمین استفاده کنند. مهمترین ابزارهای آنها عبارت است از:
۱ــ مغز شویی بشر و ایجاد بحران شناختی بواسطۀ ابزارهای تبلیغاتی مانند رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی؛
۲ــ نفی کامل دو جنس انسان، عادیسازی انحرافات جنسی و هر رابطۀ غیرطبیعی با ایجاد جنس جدید (هرمافرودیت)؛
۳ــ واکسیناسیون عمومی برای نصب چیپ در بدن انسان با مشاطهگری سازمان تروریستی به اصطلاح بهداشت جهانی؛
۴ــ تبدیل انسان خردمند، صاحب اراده و اختیار به یک ابزار الکترونیکی کاملاً قابل اداره و کنترل از طریق تطبیق عمومی هوش مصنوعی؛
۵ــ ترویج و گسترش اعتیاد به انواع مخدرات.
https://eb1384.wordpress.com/2023/06/05/
۱۵ خرداد-جوزا ۱۴۰۲
__________________________
همهگیری حماقت انسان
قبل از مطالعۀ مطلب حاضر و مطالب مرتبط، توجه به دو نکتۀ زیر لازم به نظر میرسد:
۱ــ سازمان جهانی بهداشت بر اساس برنامه و پول بنیاد راکفلر برای تبدیل سلامتی بشر به کالای سودآور بدست برادران دالس- آلن دالس، رئیس سازمان سیا و جان دالس، وزیر خارجۀ آمریکا در سال ۱۹۴۸ تشکیل گردید.
۲ــ آدهانوم تدروس گبریسوس، مدیر کل سازمان بهداشت جهانی تحصیلات پزشکی ندارد. نام او به دلیل سازماندهی نسلکشی در اتیوپی در پایگاه دادههای تروریسم جهانی ثبت است.
***
والری ایلین (VALERY ILYIN)
ا. م. شیری
معامله با یک کارتل مواد مخدر کلمبیایی امنتر از کار با سازمان بهداشت جهانی است
روز ۲ ژوئن، سازمان بهداشت جهانی به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس خود، جشن بزرگی در مقر خود در ژنو برگزار میکند. مدعوین ملزم به ارائه گواهی واکسیناسیون اجباری بودند. این یک هشداری است به همه که با توجه به برنامههای سازمان جهانی بهداشت برای غصب قدرت جهانی تحت عنوان «همهگیری» جدید در هفتاد و ششمین مجمع جهانی بهداشت اعلام شد: «برای یک بیماری همهگیری مرگبار بدتر از کووید-۱۹ آماده شوید»!
این هشدار ۲۴ مه داده شد و روز قبل از آن، سازمان بهداشت جهانی و بنیاد راکفلر همکاری خود را «برای گسترش آمادگی جهانی علیه همهگیری در عصر تغییرات آب و هوایی» اعلام کرده بودند.
مطابق اطلاعات موجود در وبسایت بنیاد راکفلر، همکاری در زمینههای زیر انجام خواهد شد:
ــ گسترش ظرفیت نظارت جهانی ژنومی از طریق شبکۀ بینالمللی نظارت بر پاتوژن که اخیراً تأسیس شده است؛
ــ توسعۀ یک کارپایۀ رقومی برای ایجاد ارتباط بلادرنگ بین تحلیلگران سلامت عمومی و محققان در سراسر جهان؛
ــ توسعۀ محصولات اطلاعاتی برای تصمیمات سازمان بهداشت جهانی برای جمعآوری اطلاعات در مورد بیماریهای همهگیر؛
ــ بهبود تشخیص شیوع بیماریها.
به گزارش رویترز، بمنظور «تقویت حفاظت جهان در برابر پاتوژنهای نوظهور»، کشورهای عضو سازمان بهداشت جهانی باید قوانین همهگیر جدید را در ماه مه ۲۰۲۴ تأئید کنند. و در حال حاضر، نیروهایی که در پشت سازمان جهانی بهداشت قرار دارند، برای دستیابی به یک دستورالعمل جهانی که جایگزین فرامین دولتهای ۱۹۴ کشور عضو (از جمله روسیه، [چین و ایران]) میشود، تلاش میکنند.
توافقنامۀ به اصطلاح همهگیری نشان میدهد که سازمان بهداشت جهانی میتواند بستن مرزها، اقدامات قرنطینه و «گواهی واکسیناسیون» را برای کشورهای عضو تطبیق کند: «این طرحها نشان میدهند که سازمان بهداشت جهانی از یک نهاد مشورتی به یک نهاد بهداشتی با اختیارات اجرایی قابل توجه تبدیل میشود».
میسلاو کولاکوسیچ، نمایندۀ پارلمان اروپا از جمهوری کروات، ضمن اظهار نظر در مورد توافقنامۀ همهگیری، خواستار اعلام سازمان بهداشت جهانی به عنوان یک سازمان تروریستی شد. زیرا، «معامله با کارتل مواد مخدر کلمبیا برای بشریت سودمندتر و امنتر از سازمان بهداشت جهانی است. [که] باید یک سازمان تروریستی اعلام شود».
نام آدهانوم تدروس گبریسوس، رئیس سازمان جهانی بهداشت به دلیل سازماندهی نسلکشی در اتیوپی در پایگاه دادههای تروریسم جهانی ثبت شده است.
هفتاد و ششمین مجمع سازمان جهانی بهداشت در ژنو، «پیامدهای تغییرات آب و هوایی برای سلامت جهانی» را نیز مورد بحث قرار داد. در بیانیۀ پایانی آن آمده است که «حق جهانی بشر برای سلامتی دیگر نمیتواند تضمین شود. بنابراین، سازمان جهانی بهداشت باید نقش کلیدی در غلبه بر بحران آب و هوایی ایفا کند».
و دو هفته پیش از شروع به کار هفتاد و ششمین مجمع جهانی بهداشت، مشاوران محیط زیست دولت آلمان پیشنهاد کردند که از «راهبرد کووید-۱۹» برای «محدود کردن دقیق» رفتار مردم استفاده شود.
اوکراین تعهدات اقلیمی برای رسیدگی به مسئلۀ انتشار گازهای گلخانهای توسط شرکتهای صنعتی را تأئید میکند
بلاروس قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ انتشار گازهای گلخانهای را تا ۳۵ درصد کاهش دهد
هیستری آب و هوا در حال گسترش است
همراه با سازمان بهداشت جهانی، بنیاد جهانی آب و هوا که در سرتاسر جهان به خوبی سازماندهی شده و بودجه دارد، تحت «برندهای» مختلف فعالیت میکند. تصمیم اخیر مقامات آلمانی برای جیرهبندی گوشت نشان میدهد که همزمان با آرزوهای «همهگیری» «شاخکهای دستور کار جدید آب و هوا» چگونه به دولتهای همۀ کشورها تعمیم داده میشود.
جم اوزدمیر، وزیر فدرال محصولات غذایی آلمان از حزب سبز، قصد دارد مصرف گوشت توسط همۀ شهروندان آلمانی را به شدت کاهش دهد. هدف «تغییر برنامۀ تغذیه به نفع حفاظت از آب و هوا است». «گیاهخواری» برای همه و حداکثر ۱۰ گرم گوشت در روز برای هر نفر در نظر گرفته شده است!
این دستور کار با برنامههای دولت آلمان مانند تجهیزات پمپهای حرارتی مرتبط است (بمنظور تأمین ۶۵ درصد گرما از منابع تجدیدپذیر، از سال ۲۰۲۴ تجهیزات گرمایشی باید در خانههای آلمانی نصب یا ارتقا داده شود).
همۀ اینها در حالی اتفاق میافتد که گزارشهایی در تأئید ورود اقتصاد آلمان به رکود منتشر شده است. رسانههای مستقل گزارش میدهند که اخیراً مرکز صنعتی و لوکوموتیو اقتصادی اروپا توسط جهانیگرایان نابود شده است.
استراتژی غذایی جدید آلمان نشان میدهد که چگونه جنون آب و هوایی گسترش یافته توسط سازمان جهانی بهداشت، خطرناکتر از «همه گیری» کووید-۱۹ خواهد شد. آن، باید نوآورانه به شهروندان اعلام و در تمام نهادهای اجتماعی آلمان فدرال اجباری شود. آنها پیشنهاد میکنند که گوشت طبیعی، شیر، برنج و غیره را در رژیم غذایی انسان، نه حتی با سبزیجات، میوهها یا غلات، که محصولات آنها در حال حاضر در اتحادیۀ اروپا همراه با مزارع در حال نابودی است، بلکه با «غذاهای جایگزین» مانند موجودات اصلاح شدۀ ژنتیکی، «گوشت» آزمایشگاهی و حشرات جایگزین کنند.
منبع: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
مطالب مرتبط:
ــ خادمان کووید و تروریسم واکسیناسیون فایزر
ــ ایجاد اردوگاههای اجباری برای اروپاییهای مخالف واشینگتن
ــ گاوهای هلندی و خلبانان آلمانی
ــ ترسناکتر و سودآورتر از کووید- ۱۹
ــ باشگاه بیلدربرگ چرا به هوش مصنوعی نیاز دارد؟
https://wordpress.com/post/eb1384.wordpress.com/8096
۱۲ خرداد-جوزا ۱۴۰۲
___________________________
هوش مصنوعی و پهپادهای قاتل
ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)
ا. م. شیری
کشورهایی که بخشی از بلوک نظامی پیمان امنیتی سهجانبه بین استرالیا، انگلستان و آمریکا (AUKUS) هستند، بر روی تعامل دستهای از پهپادهای خودران با هواپیماهای سرنشیندار، نیروهای زمینی و دریایی شروع به کار کردهاند. شبیهسازیهای رایانهای اخیراً برای دفع تهاجم فرضی چین به تایوان انجام شده است که نشاندهندۀ کارآمدی پهپادهای کنترلشونده با هوش مصنوعی در غلبه بر سامانههای دفاع موشکی و هوایی چین است.
دیوید اوچمانک (Ochmanek)، محقق ارشد شرکت RAND، گفت که شبیهسازیهای انجامشدۀ مشترک توسط نیروی هوایی ایالات متحده و شرکت RAND نشان داد که تبادل دادههای گروهی از پهپادها با استفاده از شبکۀ ارتباطی لیزری «مشبک» هنگام شبیهسازی عبور از سامانۀ چینی A2 / AD عملکرد خوبی داشتند.
A2 / AD (محدودیت و ممنوعیت دسترسی و مانورanti-access and area denial =) – به مفهوم بازدارندگی دشمن با افزایش خطر برای استقرار یا حرکت نیروهای دشمن به منطقۀ حفاظتشده است.
استفاده از لیزرهای خط دید مستقیم برای ارسال و دریافت دادهها بین پهپادها، به آنها استقلال عمل میدهد و اجازه میدهد تا فوراً دادههای پرواز و هدفگیری را مبادله کنند.
اوچمانک با تشریح چندین راه که گروه پهپادها میتوانند جریان را به نفع ایالات متحده و تایوان برگردانند، خاطرنشان کرد که میتوان از آنها همراه با جتهای جنگنده رادارگریز اف-۳۵ و اف-۲۲ برای هدف قرار دادن کشتیهای جنگی، هواپیماها و سامانههای موشکی چین استفاده کرد.
او گفت که پهپادهای شناسایی به هواپیماهای سرنشیندار اجازه خواهند داد تا با رعایت سکوت الکترونیکی خود، از شناسایی توسط رادارهای دشمن جلوگیری کنند.
پهپادهای متشکله در شبکه، آگاهی موقعیتی و قابلیتهای دستیابی به هدف را برای سکوهای سرنشیندار به طور چشمگیری افزایش میدهند و همزمان رادارهای دشمن را با چندین هدف پر میکنند و آنها را مجبور میکنند تا موشکها را روی طعمههای فریبنده به هدر دهند.
باب ورک (Bob Wark)، معاون سابق وزیر دفاع ایالات متحده اخیراً علناً اعلام کرد که در واقعیترین شبیهسازی حمله به تایوان که ایالات متحده میتوانست انجام دهد، ایالات متحده با نتیجه ۱۸ بر صفر به چین باخت. این شکستها نشان داد که قابلیتهای A2/AD چین به حدی توسعه یافته است که ایالات متحده دیگر نمیتواند انتظار برتری سریع هوایی، فضایی یا دریایی را داشته باشد.
ایالات متحده و متحدانش در پیمان امنیتی سهجانبه (AUKUS) روی انبوهی از پهپادهای خودمختار حساب میکنند تا سلطۀ نظامی گستردۀ چین در منطقۀ هند و اقیانوس آرام را خنثی نمایند.
دادن خودمختاری بیشتر و بیشتر در امر حملۀ مستقل به انبوه پهپادهای دشمن نه تنها در میان روشنفکران غیرنظامی که از «قیام روباتها» میترسند، بلکه در میان ارتش نیز نگرانکننده است.
حادثۀ اخیر که در خلال شبیهسازی کامپیوتری ارتش ایالات متحده از مأموریت گروهی از پهپادهای نظامی تحت کنترل هوش مصنوعی با نظارت یک متصدی، پهپاد اپراتور را «کشت»، نفت بر آتش پاشید.
پهپادها قرار بود تجهیزات پدافند هوایی دشمن را نابود کنند و برای هر حمله مجوز نهایی از اپراتور بگیرند. همه چیز طبق برنامه پیش میرفت تا اینکه اپراتور، انهدام تعدادی از تجهیزات را که توسط هوش مصنوعی به عنوان هدف شناسایی شده بود، ممنوع کرد. هوش مصنوعی با تشخیص اینکه اپراتور در مأموریت تداخل دارد، آن را منفجر کرد.
برای اصلاح این وضعیت، برنامهنویسان نظامی که شبیهسازی را اجرا میکردند، هوش مصنوعی را از کشتن اپراتورهای آن منع کردند. پس از آن، هوش مصنوعی به سمت دیگری رفت: برج ارتباطی را منفجر کرد تا دیگرهیچ کس نتواند از انجام مأموریت آن جلوگیری کند.
تاکر همیلتون، سرهنگ نیروی هوایی در کنفرانس دفاعی ماه مه انجمن سلطنتی هوافضا با موضوع تواناییهای رزمی هوایی و فضایی آینده در مورد این حادثه صحبت کرد. پس از انتشار خلاصۀ گزارشها در سایت جامعه، منطقۀ جنگی، اینسایدر و گاردین در این باره نوشتند.
اگرچه سخنگوی ستاد نیروی هوایی در پنتاگون انجام چنین شبیهسازی را رد کرد، اما انجمن سلطنتی هوافضا خلاصۀ سخنرانی سرهنگ همیلتون را از وب سایت خود حذف نکرده است. و سرهنگ همیلتون آدمی نیست که داستان بگوید. او بخش آزمایش و عملیات هوش مصنوعی و نیروی ویژۀ ۹۶ را زیر چتر آزمایشی ۹۶ در پایگاه نیروی هوایی اگلین در فلوریدا رهبری میکند. پهپادهای پیشرفته خودران در این مرکز مورد آزمایش قرار میگیرند.
سرهنگ در مصاحبه با Defense IQ گفت: «ما باید با جهانی روبرو شویم که هوش مصنوعی در آن وجود دارد و جامعۀ ما را تغییر میدهد. هوش مصنوعی همچنین بسیار شکننده است. به این معنی که میتوان آن را به راحتی فریب داد و یا دستکاری کرد. ما باید راههایی را توسعه دهیم تا هوش مصنوعی را قابل اعتمادتر کنیم و بهتر درک کنیم که چرا رمزهای برنامهنویسی تصمیمات خاصی که ما آن را توضیحپذیری هوش مصنوعی مینامیم، میگیرد».
سرگئی راستارگوییف، دانشمند برجستۀ روس، استاد دانشگاه دولتی لومونسوف روسیه، سالهای زیادی به مطالعۀ مسائل قابل توضیح هوش مصنوعی پرداخت. او در تکنگاری بنیادی بیست سال پیش زیر عنوان «هدف بمثابه رمزنگاری. تجزیه و تحلیل رمز اهداف مصنوعی» که به مطالعۀ روانشناسی (!) هوش مصنوعی اختصاص داشت، مینویسد: «امروزه برای دنیای برنامههای کامپیوتری، کسب استقلال به یک عمل انجام شده تبدیل شده است… محصولات نرمافزاری، ادامۀ ناخودآگاه جمعی انسان هستند که در چارچوب روانشناسی تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفتهاند…».
نوربرت وینر، پدر علم سایبرنتیک در کتاب سایبرنتیک خود خاطرنشان کرد: «ایدۀ دستگاههای غیرانسانی که دارای قدرت و توانایی زیادی برای اجرای سیاستهای خود هستند و خطر آنها، به خودی خود چیز جدیدی نیست. آنچه جدید است این است که ما اکنون از این دست دستگاههای کارآمد داریم».
سرگئی راستارگوییف مینویسد که «افزایش قابلیت اطمینان و پیچیدگی به حافظه و پیچیدگی بیشتر و بیشتری نیاز دارد و در برخی مواقع نرمافزار سیستمی برای خود شروع به زندگی میکند و برای خود هدفی پیدا میکند». و مجموعۀ کامپیوتری هرچه پیچیدهتر باشد، «برنامه مستقلتر عمل میکند»!
دانشمند روس خطر اصلی را نه در انواع ویروسها، قطع برق یا خطاهای اپراتور، بلکه در استقلال رو به رشد نرمافزار، به عبارت امروزی- در هوش مصنوعی میبیند.
تمایل ارتش انگلیسی-آمریکایی برای خنثی کردن برتری نظامی جمهوری خلق چین در منطقۀ هند و اقیانوس آرام، با پیشروی در مسیر به حداکثر رساندن پیچیدگی و خودکارسازی پهپادهای قاتل با کمک هوش مصنوعی، حوادثی مانند آنچه را سرهنگ همیلتون بیان کرد، به یک ویژگی ضروری جنگهای آینده تبدیل میکند.
منبع: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
یادوری: کلمات و عبارات آبی رنگ در متن مقاله، پیوند منابع مورد استفاده هستند.
https://eb1384.wordpress.com/2023/06/07/
۱۷ خرداد-جوزا ۱۴۰۲