پنج سال اول بین الملل کمونیستی / لئون تروتسکی

لئون تروتسکی

پنج سال اول بین الملل کمونیستی

جلد ۱

درس اساسی کنگره سوم

ترجمه: ژاله سهند

طبقات ریشه در تولید دارند. طبقات تا آن زمانی به حیات خود ادامه میدهند که بتوانند نقش مهمی را در فرایند سازماندهی اجتماعی کار ایفا نمایند. طبقات زمانی شروع به از دست دادن زمین در زیر پای خود می کنند که شرایط لازم برای حیات بیشتر آنها با تضعیف نیروهای مولد، یعنی توسعه اقتصادی بیشتر، تناقض پیدا می نماید. بورژوازی در حال حاضر در چنین وضعیتی است که خود را پیدا می نماید.

اما این ابدا بدین معنی نیست که یک طبقه، که پایه های حیات خود را از دست داده و انگل گونه گشته است، به همین دلیل محکوم به مرگی آنی است. مادامی که که اقتصاد پایه و اساس حاکمیت طبقاتی را تشکیل میدهد، طبقات مربوطه با استفاده از دستگاه های دولتی و سیاسی نظیر ارتش، پلیس، حزب، دادگاهها، مطبوعات و غیره، و غیره، خود را در قدرت حفظ می نمایند. با کمک این ارگان ها که در ارتباط با بنیاد اقتصادی، “روبنا ” را نمایندگی می کنند، طبقه حاکمه ممکن است سالها و دهه ها پس از آنکه تبدیل به یک ترمز مستقیم بر توسعه اجتماعی گشته است، خود را در قدرت پایدار نگه دارد. اگر چنین وضعیتی برای مدتی طولانی دوام بیاورد، یک طبقه حاکمه دوام آورده می تواند آن کشورها و افرادی را که بر آنها حکمرانی می نماید، به زیر بکشاند.

از این رو ضرورت انقلاب بوجود می آید. طبقه جدید با ریشه های حیاتش در توسعه اقتصادی – پرولتاریا – باید بورژوازی را سرنگون نماید، قدرت را از دستانش بدر آورد و دستگاه دولتی را تبدیل به ابزار سازماندهی مجدد اقتصادی جامعه نماید.

بورژوازی حتی قبل از جنگ جهانی به طبقه ای انگلی و ضد اجتماعی تبدیل شده بود. ناسازگاری حکومت بورژوایی با توسعه بیشتر اقتصاد و حتی با حفظ بیشتر اقتصاد، در مقیاس بزرگی در طول جنگ آشکار گشته است. علاوه بر این، جنگ نه تنها این ناسازگاری را آشکار کرده است، بلکه آن را به شدت تقویت نموده است و آن را به بالاترین سطح شدت رسانده است. جنگ بنیان اقتصادی جامعه بورژوایی را در هم ریخته است.  این جنگ پایه اقتصادی جامعه بورژوایی را از بین برد. 

در عین حال، جنگ ارگان‌های سیاسی حاکمیت بورژوازی: دولت، ارتش، پلیس، پارلمان، مطبوعات و غیره را به‌طور فوق‌العاده‌ای بی‌ نظم، تضعیف، بی‌اعتبار و فلج نموده است. در دوره اولیه پس از جنگ، بورژوازی در وضعیت سرگردانی شدید قرار داشت;  از روز حساب پس دهی بیمناک بود، اعتماد خود را به روش‌ها و کاربردهای قدیمی حاکمیت خود از دست داده بود، مدام با نگرانی کشور را بررسی می‌کرد، دائم در حال تردید بود و به آسانی با مصالحات موافقت می‌کرد. در بحرانی‌ترین سال برای بورژوازی، یعنی سال ۱۹۱۹، پرولتاریای اروپا بدون شک اگر در راس خود یک سازمان انقلابی واقعی داشت که اهداف روشنی را تعیین می‌کرد و قادر به تعقیب آنها می بود، یعنی یک حزب قدرتمند کمونیست، می‌توانست با حداقل فداکاری‌ها بر مالکیت دولت غلبه نمایدد. اما در آنجا هیچ کدام وجود نداشت. برعکس، پس از جنگ در جستجوی تسخیر شرایط زندگیی ای جدید برای خود و بعهده گرفتن تهاجم علیه جامعه بورژوایی، طبقه کارگر مجبور بود احزاب و اتحادیه های کارگری انترناسیونال دوم را ، که تمام تلاش آنها، آگاهانه و بطورغریزی، اساساً در جهت حفظ جامعه سرمایه داری بود، بر پشت خود حمل نماید.

بورژوازی با به کاربستن این سپر سوسیال دمکراتیک، توانست از طلسم زنده به بهترین شکل ممکن استفاده نماید. از وحشت خود رهایی یافت، ارگانهای دولتی خود را تثبیت نمود، آنها را با باندهای مسلح ضدانقلاب تکمیل کرد و آغاز به انتخاب سیاستمدارانی نمود که متخصص به کارگیری روشهای ترکیبی در مبارزه علیه جنبش آشکار انقلابی هستند و از طریق ارعاب، رشوه، تحریک، تفکیک، تقسیم، و غیره و غیره عمل می نمایند. وظیفه اصلی این متخصصان این است که گروه‌های منزوی پیشتاز پرولتاریا را در یک سلسله نبردها درگیر نمایند، آنها را بچاپند و در نتیجه ایمان طبقه کارگر به امکان موفقیت را به تحلیل بیاورند.

در زمینه بازسازی اقتصادی، بورژوازی در طول سه سالی که از جنگ گذشته است، به هیچ چیز اساسی دست نیافته است. برعکس، تنها امروز است که پیامدهای اقتصادی جنگ به شکل بحرانی بی‌سابقه ای در تاریخ سرمایه‌داری در گستره ای کامل خود را آشکار می‌ نمایند. بنابراین ما در اینجا یک تصویر بسیار گرافیکی داریم که نشان می دهد شرایط سیاسی حاکمیت، اگرچه در آخرین تحلیل به شرایط اقتصادی وابسته است، اما اصلاً موازی با این شرایط اقتصادی نیست و به طور خودکار از آنها سرچشمه نمی گیرد. در حالیکه امروز دستگاه سرمایه داری جهانی در عرصه تولید و مبادله، در چنان بی سازمانی کاملی فرو رفته است که وضعیت سال ۱۹۱۹ در مقایسه با وضعیت کنونی اوج رفاه به نظر می  رسد، در عرصه سیاست، بورژوازی در این فاصله تا حد زیادی موفق به تقویت ارگانها و ابزارحاکمیت خود گردید. رهبران بورژوازی نیز به وضوح  شکاف ژرف اقتصادی ای که در مقابلشان دهن دره میکند، را می‌بینند. اما آنها آماده هستند و تا به آخر خواهند جنگید. آنها از منظر استراتژی سیاسی با وضعیت موجود برخورد می کنند. آنها با خونسردی و حسابگرانه هر حرکت پرولتاریا را می پایند و نیز به دنبال شکست‌های خونین پراکنده هستند.

در طول سه سال گذشته کارگران بسیار زیاد جنگیده اند و فداکاری های زیادی را متحمل گشته اند. اما آنها قدرت را به دست نیاورده اند. در نتیجه توده‌های کارگر محتاط ‌تر از ۲۰-۱۹۱۹ شده‌اند. در طول یک سلسله حملات خودجوش و نیمه خودجوش، کارگران هر بار بهتر جلو رفته اند و سازماندهی بهتری را در تقابل با مقاومت بدست آورده اند و آنها را به عقب رانده اند. آنها فهمیده اند و احساس کرده اند که پیش نیاز موفقیت، یک رهبری مستحکم است، اینکه باید محاسبه و برنامه ریزی را فرا گرفت، اینکه استراتژی انقلابی ضروری است. اگر توده‌های کارگر امروز دیگر به ‌طور مستقیم به شعارهای انقلابی به مانند سال‌های  ۱۹۱۹ – ۱۹۱۸ پاسخ نمی‌دهند، به این دلیل نیست که کمتر انقلابی شده‌اند، بلکه به این دلیل است که کمتر ساده لوح و بیشتر دقیق‌تر شده اند. آنها طالب تضمین های سازمانی برای پیروزی اند. تنها آن حزبی قادر خواهد بود که آنها را به نبردهای سرنوشت ساز هدایت نماید که در عمل، تحت هر شرایط و موقعیتی، نه تنها آمادگی اش برای مبارزه را، یعنی شجاعتش را، بلکه همچنین توانایی رهبری توده ها را در مبارزه، ظرفیتش برای مانور در حمله یا عقب نشینی را، مهارتش در خارج نمودن آنها از خط آتش در مواقعی که موقعیت نامناسب است را، توانایی اش در ترکیب همه نیروها و ابزارها برای یک ضربه را در عمل آشکار نماید، و به این ترتیب، به طور سیستماتیک نفوذ و اقتدار خود بر توده ها را افزایش بدهد. در اینکه احزاب انترناسیونال کمونیستی تا کنون توجه کافی به این وظیفه نداشته اند، شکی نیست. منبع اصلی اشتباهات تاکتیکی و بحران های داخلی در میان احزاب مختلف کمونیست در اینجاست.

یک درک کاملاً مکانیکی از انقلاب پرولتاریا – که از این واقعیت ناشی می‌شود که اقتصاد سرمایه‌داری همچنان رو به زوال است – گروه‌های خاصی از رفقا را به تفسیر تئوری‌هایی سوق داده است که تا عمق خود نادرست هستند: نظریه نادرست اقلیت آغازگر که با قهرمانی خود “دیوار انفعال جهانی” پرولتاریا را می شکنند. تئوری نادرست تهاجمات بی وقفه که توسط پیشاهنگ پرولتاریا به مثابه  “روش جدیدی” از مبارزه انجام می پذیرد; نظریه نادرست نبردهای جزئی که با بکار بستن متدهای های قیام مسلحانه انجام می شود. و و چیزهایی از این دست. کاملا بدیهی ست این که تئوری های تاکتیکی از این قبیل هیچ غرابتی با مارکسیسم ندارند. بکار بردن آنها در عمل به معنای به بازیچه فرار گرفتن مستقیم در دست رهبران نظامی- سیاسی بورژوازی و استراتژی آنها است.

بدون تردید این روش ها و نظریه های ماجراجویانه به مثابه یک واکنش به گرایش های رفرمیستی و میانه رو در جنبش کارگری، که مکمل مستقیم آنها هستند، بوجود می آیند. اما در حالی که گرايشات رفرمیستی و میانه رو به نيرويي عمدتا بيروني و به دشمنی آشکار مبدل گشته اند، گرايشات ماجراجويانه و ذهني در وهله اول یک خطر داخلي را نشان میدهند كه كاملا غير قابل پذيرش خواهد بود که گرانش آنها دست کم گرفته شود.  “مشکل سوبژکتیویسم انقلابی”، آنطور که هرزن Herzen [1] آن را بیان کرد، این است که ماه دوم یا پنجم بارداری را با ماه نهم اشتباه می گیرد. هنوز هیچ کس این کار را بدون مجازات انجام نداده است.

کنگره سوم فروپاشی بیشتر پایه های اقتصادی حکومت بورژوایی را ملاحظه نمود. اما در عین حال با زور به کارگران پیشرفته بر ضد هرگونه تصور ساده لوحانه ای که از این بطور خودکار از طریق تهاجم بی وقفه پرولتاریا مرگ بورژوازی انجام می پذیردد، هشدار داده است. پیش از این هرگز غریزه طبقاتی خود صیانتی بورژوازی، به مانند امروز مسلح با چنین روش‌های چندگانه دفاعی و تهاجمی نبوده است. پیش شرط های اقتصادی برای پیروزی طبقه کارگر در  دسترس هستند. قصور در این پیروزی، وعلاوه بر آن، تا زمانی که این پیروزی در آینده ای کم و بیش نزدیک به دست نیاید، تمامی مدنیت در معرض زوال و انحطاط قرار می گیرند. اما این پیروزی تنها میتواند با اجرای ماهرانه نبردها و مهمتر از همه، در ابتدا با بدست آوردن اکثریت طبقه کارگر بدست آید. این درس اصلی کنگره سوم است.

اولین بار در پراودا، شماره ۱۵۰، ۱۲ ژوئن ۱۹۲۱ منتشر گردید

تبصره

  1. هرزن   Herzen – یک دموکرات انقلابی در اواسط قرن نوزدهم، بنیانگذار نارودنیکیسم روسی (پوپولیسم) بود. در زمان سلطنت تزار نیکلاس اول، هرزن مجبور شد به اروپا مهاجرت کند (لندن) در جایی که او مجله انقلابی معروف کولوکول را منتشر نمود

https://www.marxists.org/archive/trotsky/1924/ffyci-1/ch25.htm 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate