شرم احساسی انقلابی است 

شرم احساسی انقلابی است 

«روز شنبه ۲۰ ماه مه لات و لوت های شاه اللهی در میدان ترافالگار لندن محمدرضا عالی پیام (ملقب به هالو) را که برای شرکت در تجمع علیه جمهوری اسلامی به این محل آمده بود، مورد فحاشی و حمله فیزیکی قرار دادند. جرم آقای عالی پیام این بود که انتقاداتی را متوجه رضا پهلوی و هوادارانش کرده بود.»

این سرآغاز اطلاعیه تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران است؛ که بدرستی رفتار لمپنی هواداران رضا پهلوی در برخورد به محمدرضاعالی پیام را محکوم کرده است. سیاوش مدرسی این اطلاعیه را در گروه واتسآپی بابک یزدی بنام «دوستان درسیاست» قرار دادند و من -اقبال نظرگاهی- رپلای دادم که {دبل ستاندارد غلط است و اگر تعرض طالبان سلطنت به محمدرضاعالی پیام محکوم است؛ پس چطور اتهام اخلاقی و ترور سیاسی اقبال نظرگاهی توسط کادرهای مرکزی حککا محکوم نیست؟ آیا رعایت پرنسیپ برای دیگران خوبه و نوبت خودمان میرسه بستگی به منافع حزب داره؟}این سوال من موجب عکسلعملهای غیر منطقی و غیر سیاسی و نهایتا حذف از گروه و اتهام جدید علیه من شد. اول فردی بنام اسد ای بی ۱۳۵۴ نوشت: «کسی به اقبال نظرگاهی فحاشی جنسی و هتاکی نکرده …» سپس مسعود آذرنوش نوشت: «شما چطور به خودتان اجازه می دهید که به یک حزب توهین کنید بدون مدرک و …» و به پرسش من که کدام توهین پاسخی نداد و تهدید به اخراج از گروه کرد. جناب ادمین -بابک یزدی- کامنتهای منو پاک کرد تا صورت مساله را پاک کرده باشد. و من نوشتم: {پاک کردن پرسش من از تشکیلات خارج کشور حککا توسط ادمین علامت ضعف فردی ایشان در پیگیری یک بی پرنسیپی تمام عیار توسط کمیته بغل دستیش نیست. این متد چپ حساب پس داده و مردود شده ی قرن بیستمی است که با نام و منافع حزب از روی حقوق اعضا رد شد و پایمال و لگدکوب کرد.} رفیق سیاوش مدرسی نوشت: «رفقای مورد اشاره شما در جلسه شما با دفتر سیاسی از شما عذرخواهی کردند.» اینجا لازم است این ادعای رفیق سیاوش جواب بگیرد. وقتی که محفل حزب در ونکوور علیه من بدلیل اینکه بی پرنسیپیهای متعددشان را نادیده نمی گرفتم (حاضرم کتبی و حضوری در هر گروهی که قصد شنیدن حقایق را دارند ثابت بکنم این ادعا را) پاپوش دوختند و هتک حرمت و اتهام اخلاقی بمن زدند؛ من از خودشان بخودشان شکایت بردم بتاریخ پاییز۲۰۲۱ . ماه ها گذشت و پاسخی نگرفتم. شکایت به کمیته خارج بردم؛ رفیق سیاوش مدرسی بعد از مطالعه شکایت و شنیدن صحبتهای طرف شکایت؛ از من ایمیلی عذرخواهی کرد. من همان موقع ضمن تشکر به رفیق سیاوش نوشتم که این محفل سه نفره در جمع اعضا و دوستان حزب منو ترور اخلاقی به هدف طرد سیاسی کرده اند و عذرخواهی انسانی ایشان نمی تواند جواب باشد. سپس به دبیرخانه حزب شکایت بردم و اصغر کریمی حاضر نشد رسیدگی کند. و البته برای هر شکایت ماه ها وقت دادم. سرانجام در آغاز ۲۰۲۳ به دفتر سیاسی شکایت بردم. محسن ابراهیمی گفت دو هفته وقت لازم دارد و من گفتم عجله ای نیست. تا بلاخره سه ماه بعد یک جلسه آنلاینی با حضور مینا بهروزی اتهام زننده و عباس ماندگار رییس محفل ونکوور برگزار شد. خانمی که گویا من به ایشان تعدی کرده ام را به جلسه نیآوردند. {درضمن این خانم اکنون عضو محفل عباس ماندگار و مینا بهروزی است} در این جلسه محسن ابراهیمی اقرار کرد که ساعتها با طرفین صحبت کرده. من همانجا گفتم من با شما سه تا پنج دقیقه ای (در کل ۱۵ دقیقه هم نشد و روشن گفتم عذرخواهی خصوصی را قبول نمی کنم باید در جمع باشد) صحبت کرده ام. پس معلوم بوده محسن ابراهیمی بجای اینکه با من صحبت کند و یا متن شکایاتی که کرده بودم را مطالعه کند ساعتها با عباس و مینا صحبت کرده بود. و تازه با این حق بجانبی که من قاضی نیستم و اینجا دادگاه نیست جلسه را شروع کرد. من فقط چند دقیقه فرصت داشتم اتهام وارده را بیان و رد بکنم و بگویم یا من ثابت می کنم یا آنها ثابت بکنند. مینا بهروزی ضمن صحبت از اینکه ما در ونکوور فعالیم و کارهای مهمی انجام داده ایم و غیره نهایتا گفت اشتباه کرده که مابین من و اون خانم واسطه شده و دخالت کرده و عذرخواهی میکنم. با شنیدن لغت عذرخواهی محسن ابراهیمی که قرار بود قضاوت نکند؛ فورا با شور و ذوق گفت که شهامت مینا را تحسین میکند و مساله را تمام شده میداند. به این ترتیب عباس ماندگار و عدم رسیدگی چندین ماهه به شکایات سه گانه من را از هرگونه پاسخ دهی معذور و بدر برد. من در متن شکایتم چندین مورد بی پرنسیپی و زیرپا گذاشتن موازین حزبی توسط عباس ماندگار را ادعا کرده ام و حاضرم ثابت کنم؛ اما محسن ابراهیمی با این شامورتی بازی مساله را تمام شده دانست. اکنون رفیق سیاوس مدرسی مدعی است که دفتر سیاسی با ما جلسه گذاشته و از من عذرخواهی شده. خیر رفیق گرامی. اینکه مینا بگوید عذرمیخواهم که مداخله کردم یعنی اینکه تعرض بوده اما بمن مربوط نبوده و نباید دخالت می کردم. اگر محسن ابراهیمی اجازه میداد من توضییح میدادم که اگر تعرضی بود ایشان نه فقط بهتر بود دخالت کنند بلکه وظیفه انسانی و کمونیستیش بود که مداخله کند. این ماستمالی را نباید بعنوان عذرخواهی پذیرفت این عین حقه بازی و کلاشی در عدالت است. 

جالب است که رفیق سیاوش مدرسی در ادامه در گروه واتسآپی بابک یزدی مینویسند: «پس اینکه تشکیلات حزبی به اعتراض شما اهمیت نداده حقیقت ندارد.» از آنجا که من را از گروه بیرون کردند مجبور شدم این یادداشت را بنویسم تا موضوع روشن باشد. تشکیلات حزبی اهمیت داده که با گذشت دو سال از ماجرا هنوز اتهام زننده و محفلشان از من عذرخواهی نکرده اند؟ واقعا برای یک عذرخواهی باید دو سال صبر کرد؟ آیا ترور اخلاقی کادر دیروزتان که در فعالیتهای اعتراضی مرتبا شرکت داشته کاری رواست؟ اگر نیست کجاست برخورد حزب با کادرهای خاطی؟ 

و بلاخره فردآخری که به سوال من از تشکیلات خارج برای دبل ستاندارد بودن واکنش نشان داد؛ بابک یزدی بود. بابک ابتدا کامنت منو حذف کرد و سپس اتهام جدیدی زد و فوری بعد از اتهام جدید؛ من از گروه بیرون انداخته شدم. حذف یک کامنت که از شما سوال میکند میتونه با این بهانه که به هدف گروه که مبارزه با جمهوری اسلامی است؛ ربط نداشت و لذا حذف میشه موجه است. اما این وقتیه که بابک واکنشهای اسد و مسعود را هم پاک می کرد. پس این یک بی پرنسیپی. دوم اینکه بابک با بی پرنسیپی تمام نوشته: «سیاوش عزیز این دوستمان اقبال خودش به دلایلی که اینجا درست نیست آورده شود و خیلی هم زن آزار بوده از حزب اخراج شده. حالا هم طلب کار است.» خوب چگونه است که اتهام میزنی و فرد را از گروه حذف میکنی که نتواند از خودش دفاع کند؟ غیر از این است که به کسانیکه سوال اقبال در مورد دبل ستاندارد بودن تشکیلات حزب بود؛ بگویی از حق اقبال در مورد ترور اخلاقی شدنش و از حق اقبال در سوال پرسیدن و از عدالت جویی اقبال دفاع نکنید چون این فرد زن آزار است؟ آیا این همان هدف وسیله را توجیه میکند نیست؟ آیا سایبریهای حکومت اسلامی نیامدند در سوشیال میدیا نوشتند که به حکم اعدام این سه زندانی در مورد خانه اصفهان اعتراض نکنید چون اینها قاتلند. جواب ما مگر این نبود در هیچ حالتی اعدام موجه نیست؟ پس بابک عزیز در هیچ شرایطی شما حق اتهام زدن برای توجیه برخوردهایی که به اقبال شده است را نداری. اتهام ممنوع مانند همانطور که اعدام ممنوع است؛ این باید یک روزی باید به قانون تبدیل شود تا هر لمپنی نتواند دست به ترور شخصیت دیگری بزند. ترور اخلاقی و ترور سیاسی و ترور فیزیکی ممکن است عین هم نباشند اما در یک کاتاگوریند؛ تعدی و تعرض به شخص حقیقی برای نابودی است و مذموم و ممنوع است. سوم گیرم من قاتل؛ شما چطور حق دفاع را از من میگیری؟ چطور حکم (زن آزار) را صادر اما حق دفاع نمی دهی؟ ظاهرا تفاوت عجیب و غریبی با قاضی های جمهوری اسلامی نداری؛ داری؟ همانطور که برای محسن ابراهیمی نوشتم؛ در بهترین حالت شما نمک گندیده هستید. پس جرم اقبال نظرگاهی که در کارناوال ماه مه ۲۰۲۱ در نورث ونکوور برای نوید افکاری برگزار شده بود؛ نه تعرض به یک خانم از محفل عباس ماندگار؛ بلکه عدم تمکین و سکوت در مقابل افتضاحات متعدد بود.

در پایان علت اخراج من از حزب بدلیل یک اظهار نظر بود. حزب برای کادرهای حزب (و نه اعضا حتا) یک گروه آنلاینی با مدیریت فریبرز پویا داشت. رفیق منصور ترکاشوند از ایران نوشت که اطلاعات دنبالش هستند و احساس خطر میکند. من نوشتم از حزب برو بیرون؛ فکر نکن حالا در حزب چه خبره. اینجا ما با عده ای روبرو هستیم که به صندلیهایشان چسبیده اند پست تشکیلاتی گرفته اند اما گوششان به چیزی بدهکار نیست. فریبرز پویا فوری منو از گروه حذف و سپس ایمیلی در دو خط از اصغر کریمی دریافت کردم که {این توصیه شما یعنی ضدیت با حزب و عملا عضویت خودتان را لغو کرده اید. آیا اعتراضی دارید. سال ۲۰۱۵}بله آقای یزدی شما ضمن دروغ گفتن در مورد علت اخراج من از حزب اتهام زن آزاری هم زده اید. من کسی هستم که از سال ۲۰۱۵ تا سال ۲۰۲۱ که مورد اتهام دوستان همکلاس شما قرار گرفتم علی رغم اخراج از حزب همه جا از حزب دفاع کردم. اکنون هم خط سیاسی حمید تقوایی را درست میدانم و از این سیاست دفاع می کنم. اما یاد گرفتم از هیچ حزبی دیگر دفاع نکنم. اگر گرباچف ها و یلتسین ها و پوتین ها از دل حزب کمونیست شوروی پدیدار شدند؛ اکنون هیچی نشده امثال شما و عباس و مینا حی و حاضر اتهام می زنند و حذف می کنند و با گردن افراشته بدون شرم در کمیته مرکزی یک حزب کمونیستی نشسته اند. براستی که شرم احساسی انقلابی است و انتظارش از هرکسی ساده گی است. من از شما به حککت شکایت نخواهم کرد؛ من دیگر اعتمادم را از دست داده ام.

اقبال نظرگاهی

زنده باد انسانیت؛ زنده باد عدالت؛ زنده باد حقوق فردی؛ شرم باد بی پرتسیپها در هر نام و گروه و حزبی

۲۳ مه ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate