رحمان حسین زاده هم مقدسات دارد!

رحمان حسین زاده هم مقدسات دارد !

نگاهی به مجدد به کمونیستهای کارگری و مقدساتشان

مقدمه:

مقاله اخیر رحمان حسین زاده از رهبران “حکمتیستها” (حامیان ماکسیزمالیست منشور حداقلی!)که مدعی است “مقدسات ندارد و افترا زدن ممنوع است” من را بر این داشت جهت اطلاع بیشتر افکار عمومی خصوصا نسل جوان چند نکته ای در حاشیه این بیانات ارائه دهم.

مشکل کمونیستهای کارگری یکی دو تا نیست و مهمترینش اینست که بعد مرگ منصور حکمت اینها توان جلو بردن افکار او را ندارند و بدور او امامزاده ساخته اند و هر کدام هم بسختی معتقدند که خودشان کلید دارند و اون یکی”منحرف” است!

قیام پس قیام در ایران اتفاق می افتد و منشورهای دوران اخیر هم نشان نمی دهد که فعالین جنبش چپ در ایران ، دنباله روی این فرقه های بجامانده از منصور حکمت هستند.لذا این فرقه ها که دائم ادعا کرده اند “مقدسات ندارند” و آزادی بیان بلاقید و شرط است ، حتی تاب و شجاعت عملکردن به همین شعارها را هم ندارند و مخالف را با سانسور و بایکوت و همه متدهای چپ قدیم ایران پس زده اند و حول “نامقدساتشان” فرقه های خود را سخت چسبیده اند.

کمونیزم کارگری که در زمان منصور حکمت ادعای بیرون بردن بحران کمونیزم را داشت مدتهاست بعد مرگ او به بخشی از بحران و سدی بر راهگشائی تبدیل شده و دلیلش هم اینست که این نسل  درون فرهنگ ایرونی اسیرند و به رغم زندگی طولانی در غرب از درک مدرن هیچ نیاموخته اند و فکر کرده اند “ذخیره فکری” منصور حکمت کافی است تا ابد اینها بدورش بجرخند.

لذا براحتی می شود دید که هیچ اثر فکری جدی در میان این بازماندگان منصور حکمت وجود ندارد که طبیعتا  می بایست از نقد همه جانبه به منصور حکمت آغاز می شد و نقد لنینیزم .می بایست زیر بناها را نقد بگنیم تا برسیم به دستاوردهای جدی فکری و عبور از منصور حکمت می توانست علامت نوگرائی و زنده اندیشی اینها باشد که نبود و نخواهد بود.

در این مقاله به دو نکته از نوشته رحمان حسین زاده اشاره می کنم و فکر می کنم کافی باشد:

(۱)کی مقدسات ندارد و چگونه؟

رحمان حسین زاده ظاهرا “رو به جامعه” اعلام می کند که نباید مقدسات داشته باشد.خوب به ایشان خسته نباشید می گویم !

اینکه چرا ایشان و بسیاری هی تکرار می کنند و هی جامعه “مقدسات” دارد ، مذهب دارد و حتی وقتی مذهب ندارد باز “مقدسات” دارد را می شود با یک اعلامیه درست کرد؟ طبیعتا خیر! با سرنگونی رژیم اسلامی چطور؟ با بستن قوانین و مجازات آنها که “مقدسات دارند”؟! خوب آیا می شود “تقییرات روبنائی” را پیش برد بدون تغییرات زیربنائی؟ 

اساسا روانشناسی تکاملی در مورد بازسازی مقدسات چه می گوید؟ و کار کارشناسی کجای این احزاب وجود دارد؟ کدامشان رفته اند نظریات بازسازی مذهب آسمانی و زمینی و مقدسات سازی را و بازسازی تابوها را بخوانند و در آثارشان یک قدم از منصور حکمت جلو بروند؟

(۲)کارنامه رحمان حسین زاده و سایر ابواب جمعی کمونیست کارگری در “مقدسات زدائی ” چیست؟

الف:”مقدس گرائی در برخورد به برنامه حزبی و آثار و تاریخ منصور حکمت:

از دید من این سوال مرکزیست! برنامه حزبی این احزاب خواهر کمونیست کارگری بیش از یک ربع قرن قدمت دارد و احدی از اینها شهامت نداشته یک جمله این برنامه را تغییر دهد که هیچ اینها “این برنامه ” را سند مقدسی می دانند که یک کلمه نباید تغییر کند! 

آیا غیر اینست؟ سندی آقای حسین زاده یا سایرین دارند که ادعای من را رد کند؟ چرا؟

آیا کسی مدعی است که یک برنامه همچنان پاسخگوی تمامی نسلهاست؟ تا اینجا که در فرهنگ شرقی می بینیم این ادعای مذهبیون بوده که “مقدسات” داشته اند حالا این آدمها که “به مقدسات باور ندارند” در مقابل برنامه سیاسی خود چه می کنند؟! 

بله! چند حزب برای آولین بار در تاریخ ایران و شاید دنیا، یک برنامه واحد دارند که از عجایب روزگار است و کارنوال چپ ایرانی را بیشتر مضحک کرده!

پراتیک سیاسی منصور حکمت چطور؟ آیا ممکنست رهبری  دورانی طولانی پراتیک سیاسی بکند و هیچ ایرادی نداشته باشد؟ هیچ ایرادی؟ یک جمله خطا؟! خوب! اینهم حوزه مقدس دیگر اقای حسین زاده و بقیه کمونیستهای کارگری!

ب: نقد به لنینیزم و پراتیک لنین:

من در آرشیو جداگانه ای به سراغ لنینیزم (که شامل پراتیک لنین و مدعیانش می باشد) رفته ام و در سایت آزادی بیان موجود است.

کمونیستهای کارگری اما بعد مرگ منصور حکمت یک بحث جدی جلوتر در نقد لنین نداشته اند و به رغم تناقضات فاحش سیاستهای اینها با لنینیزم همواره خود را لنینیست نامیده اند چرا؟ چون منصور حکمت زمانی خود را لنینیست نامید!

خوب! مواردی مثل برخورد لنین به اعدام انقلابی یا زدن مخالف سیاسی منجمله کمونیستها یا زدن شوراها بنام حکومت حزبی همه اینها در تاریخ لنین ثبت است و دریغ از یک جمله یا یک مقاله از این ابوابجمعی منصور حکمت یک قدم جلوتر رفتن از آنچه منصور حکمت در باب تاریخ شکست شوروی نوشته! (در مناظره با غلام کشاورز) . کوروش مدرسی که برای فرار از نقد لنین مدعی شد که لنین و بلشویزم هم دوتا بودند .مثل برخی از حامیان خمینی که او را از حامیانش جدا می کنند! که این بحث مفصل می طلبد!

لذا در این عرصه هم می بینیم که کمونیستهای کارگری منجمله رحمان حسین زاده نشان داده اند به دقت “خط قرمزها” را رعایت کرده اند و نامش را “غیر مقدسات” گذاشته اند!

این بخش “مقدسات نداریم” رحمان حسین زاده را با این جملات می بندم که بله و خیلی هم مقدسات دارید و داشته اید” و مخاطب را  کم عقل فرض نفرمائید! وقتی خودتان مقدسات دارید به چه ادعا دیگران را منع می فرمائید”؟! چرا ناتوانید از ارائه نمونه از خودتان؟

(۳)”ازادی بدون قید و شرط بیان ” یا “افترا ممنوع است”!

رحمان حسین زاده می فرماید:

“نکته آخر مرز بین توهین و افترا را با طنزوهجو و نقد و کاریکاتورو …  در باره  “مقدسات” باید شناخت و به درستی از هم تشخیص داد. افترا به فرد حقیقی و حقوقی ممنوع است 

من در مقالات قبلی منجمله(۲) توضیح دادم که آزادی بیان نمی تواند محدود نباشد هم به دلایل نظری و هم عملی آزادی بیان و کلیت آزادی همواره محدود خواهند بود اما رو به گسترش و این وظیفه ساختارسازی کمونیستها و رهبران چپ جامعه است که این روند را مرتب توسعه دهند.

کمونبستهای کارگری اما در برنامه متناقضشان از آزادی بدون قید و شرط بیان حرف زده اند اما اینجا آقا بهرام بدرستی تنها یک مورد (افترا)را استثنا می کند که “ممنوع است”

از این بگذریم که بد نبود بگوید که ما خواهان ممنوع شدنش هستیم! اما از این بگذریمو اگر ممنوع است یعنی نامحدود نبوده که ممنوع است دیگر!

خوب اینجا رحمان حسین زاده بطور یواشکی نقض برنامه دنیای بهتر حرف زده و ممنوع اعلام کرده اما کجا باید خوانندگان بروند نقدهای ایشان به برنامه دنیای بهتر را بخوانند؟ دیگر رهبران این کمونیستهای کارگری چط.ر؟

یادم هست حمید تقوائی در استانه کنگره نهم حزبش یک قولهائی داد اما بعدش سکوت (سرشار از ناگفته ها)بسراغش آمد!

اینحا تقاطع دو ایراد این احزاب کمونیست کارگری: اولا ایستادن پشت خط قرمز مقدسات و عدم صداقت و دوما پذیرش محدودیت آزادی بیان در عین پذیرش ممنوع بودن بیان! 

از این تناقضات در نظریات و سیاستهای ایراتن احزاب کم نیست و اینها متاسفانه نتوانسته اند از منصور حکمت فراتر بروند که هیچ من ادعا دارم بسیار از او عقبتر رفته اند.لذا جامعه و چپ جامعه اینها را مدتهاست ترک کرده و کار درستی هم می کند!

خلاصه کنم:

به موازات قیامهای درون ایران که بطور طبیعی می آیند و نتیجه تضادهای طبقاتی و بحران حکومت هستند ، احزاب و سازمانهای چپ ایرانی متاسفانه درون پیله های خودساخته اسیرند و حتی به تناقضات خود فائق نمی آیند و درک و اندیشه دینامیک درشان نیست و خودفریبی دارد آنها را می خورد. یکی از دلایلی که روشنفکری کمونیستی لازمست همینجاست.

امیدم اینست که امثال رحمان حسین زاده دیگر مواظب باشند حرفهائی نزنند اقلا که اینجوری نشود که شد! من از اینکه ایشان پاسخی بدهد یا حتی این مقاله را بخواند امیدی ندارم و دقیقا همین مایه نگرانی منست که اینجوری این ادمها زندگی می کنند.اما زندگی منتظر اینها نمی شود! اینست که می بینیم و اینست نتیجه اینهمه تلاشسهای بی فایده نسلی که بدور منصور حکمت امامزاده ساخته! کاشکی منصور حکمت زنده بود و اینها هنوز دنباله روی او بودند اقلا!

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منابع بیشتر:

(۱)مقدسات نداریم(ؤحمان حسین زاده)

www.azadi-b.com/?p=34150

(2)توهمی بنام “ازادی بی قید و شرط سیاسی و بیان” و یقه گیری یاشار سهندی

www.azadi-b.com/?p=33772

 (۳)نگاهی به آرشیو نقد برنامه دنیای بهتر بعد از ۸ سال

www.azadi-b.com/?p=13320

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate