پایان دلار آمریکا
پال کریگ رابرتس*
ا. م. شیری
آیا برای تورم بالا و کاهش استانداردهای زندگی آمادهاید؟
قدرت ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم بر مبنای سلطۀ مالی خود، ناشی از این واقعیت است که بانکهای مرکزی به جای طلا، دلار را بعنوان ذخیره ارزی در اختیار دارند. زیرا، دلار ارزی بود که برای تسویه حسابها در تجارت بینالمللی استفاده میشد. بر این اساس، هر کشوری به دلار نیاز داشت. این امر باعث افزایش تقاضا به دلار و عرضۀ آن از کسری بودجه و تراز تجاری فزاینده آمریکا شد. در واقع، دلار به عنوان ارز ذخیرۀ جهانی به ایالات متحده اجازه داد تا صورت حسابهای خود را با چاپ پول پرداخت کند.
در سالهای اخیر، سوء استفادۀ واشینگتن از قدرت مالی ایالات متحده، مانند تحریمهای روسیه و سایر کشورها و سرقت ذخایر بانک مرکزی روسیه، به جهان آموخت که واشینگتن از سیستم دلار با اهداف اجباری برای سلب استقلال سایر کشورها استفاده میکند. در نتیجه، همانطور که پپه اسکوبار توضیح میدهد، استفاده از دلار به عنوان ارز ذخیره به سرعت کنار گذاشته میشود. به عبارت دیگر، تقاضا برای دلار دائماً در حال کاهش است.
اما بدون تدارک، عرضه به حالت انفجاری میرسد. در حالی که فدرال رزرو رشد اقتصادی و پایه مالیاتی را کاهش میدهد و کسری بودجۀ به تریلیونها دلار سر میزند، هیچ کاری نمیتوان برای کسری تجاری آمریکا انجام داد. تصمیم برای ارسال محصولات تولید شده به ایالات متحده برای اقتصاد ویرانگر بود. کالاهایی که اپل، نایک، لوی و بقیه در چین و آسیا تولید میکنند، به ایالات متحده وارد میشوند در آنجا به عنوان واردات فروخته میشوند. ایالات متحده که تولید خود را به خارج از کشور منتقل کرده، نمیتواند برای پوشش کسری تجاری ناشی از واردات، صادرات داشته باشد. خارجیها با استفاده از مازاد تجاری با ایالات متحده برای خرید اوراق خزانهداری آمریکا، کسری بودجه و هزینۀ جنگهای آن را تأمین کردند. از آنجایی که کشورها اغلب عدم تعادل تجاری خود را با ارزهای دیگر تسویه میکنند، تقاضای خارجی برای بدهی ایالات متحده در حال کاهش است.
نتیجۀ این امر این است که عرضۀ دلار افزایش مییابد، اما از تقاضا برای آن کاسته میشود. این، به معنی کاهش قیمت دلار و افزایش قیمت واردات است. بدترین تورمها ناشی از کاهش نرخ ارز است. این تورمی است که بانک مرکزی نمیتواند با بیکارکردن مردم با آن مبارزه کند.
این است آیندۀ آمریکا و منظورم، البته، ده سال آینده نیست.
من نسبت به روند این اتفاق هشدار دادهام، اما رسانههای رسمی هیچ واقعیت غیردوستانه یا روایت رسمی را گزارش نمیکنند که همه آنها دروغ است. ایالات متحده میتواند با مجبور کردن بانکهای مرکزی ژاپن، اروپا و انگلیس به چاپ ارزهای خود برای خرید دلار، مدت طولانیتر مقاومت کند و از کاهش ارزش دلار بکاهد. اما پیامد این امر این است که ارزش این ارزها در مقایسه با ارزهای خارج از سیستم دلار نیز کاهش مییابد. به عبارت دیگر، وضعیت اسفبار دلار در سراسر امپراتوری گسترش خواهد یافت.
وال استریت، مدیران حریص و هیئت مدیرۀ شرکتها و سیاستمداران نالایق در واشنگتن، تولیدات آمریکایی را به خارج از کشور منتقل کرده و ایالات متحده را به واردات وابسته کردهاند.
در ادامه، آنها دلار را به عنوان ارز ذخیرۀ جهان نابود کردند و با این کار، باعث کاهش ارزش دلار در مقابل سایر ارزها گردیدند که، آن هم قدرت ایالات متحده را از بین میبرد.
منبع: بعد از شوک
مطلب مرتبط: صادرات دلار و جنگ- بنیان اقتصاد آمریکا
*- پال کریگ رابرتس، اقتصاددان آمریکایی، معاون وزارت خزانهداری آمریکا در زمان تصدی «رونالد ریگان»، رئیسجمهوری وقت آمریکا در دهۀ هشتاد و از مؤلفین اقتصاد ریگانی. او دبیر و ستوننویس سابق والاستریت ژورنال، بلومبرگ بیزنسویک و سرویس خبری اسکریپس هاوارد بود.
۱۷ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲
در جستجوی تعادل بین آمریکا و چین
ویکتور پیروژنکو (VIKTOR PIROZHENKO)
ا. م. شیری
اتحادیۀ اروپا استراتژی خود را در رابطه با چین توسعه میدهد
در حال حاضر، اتحادیۀ اروپا سندی در مورد استراتژی جدید روابط با چین است تهیه میکند. این استراتژی قرار است در نشست شورای اروپا در ماه ژوئن تصویب شود و وزرای خارجه اتحادیۀ اروپا برای جمعبندی بحثها در ماه مه گرد هم خواهند آمد. مجموعۀ بازدید مقامات ارشد تعدادی از کشورهای اتحادیۀ اروپا از جمهوری خلق چین، که با دیدار شولتس، صدراعظم آلمان در دسامبر ۲۰۲۲ آغاز شد، بررسی گزینههای سیاسی در قبال جمهوری خلق چین بود.
پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا در اوایل آوریل از چین بازدید کرد. سفر مکرون، رئیس جمهور فرانسه، با همراهی فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، چشمگیرترین بود. به دنبال آنها، آنالنا بربوک، وزیر امور خارجۀ آلمان از چین بازدید کرد. نتایج این بازدیدها مطالبی را برای بحثهای جاری در اختیار اروپا قرار داده است. روندها نیز شناسایی شده است. ماهیت بحث این است که چگونه بروکسل میتواند در روابط بین ایالات متحده و چین در سه موضوع اصلی: بحران اوکراین، مسئله تایوان و روابط چین و آمریکا تعادل ایجاد کند.
دو دیدگاه- به طور مشروط نرم و سخت، با هم رقابت میکنند. علاوه بر این، هر دوی آنها بر لزوم محدود کردن مشارکت چین در بخشهای حیاتی برای امنیت ملی و تعامل با چین در سایر زمینهها تأکید دارد.
دیدگاه اول- رویکرد نرم به روابط با چین، بر ترس از دست دادن خودمختاری استراتژیک توسط اتحادیۀ اروپا و رشد وابستگی یکجانبه به ایالات متحده مبتنی است. بر این اساس، توسعۀ روابط تجاری با چین، این امکان را به اتحادیۀ اروپا میدهد که برای جبران ضررهای مالی اروپا در اثر از دست دادن بازار روسیه و منابع انرژی آن و در نتیجۀ انتقال صنایع مهم به ایالات متحده، به بازار و سرمایهگذاری چین تکیه کند. اعتماد به ایالات متحده در مورد مسائل امنیتی باید به بحران اوکراین محدود شود و هرگونه مداخلۀ اتحادیۀ اروپا در روابط چین و آمریکا بر سر موضوع تایوان باید کنار گذاشته شود.
این دیدگاه در مورد روابط اتحادیۀ اروپا با چین توسط مکرون در سفر ماه آوریل به پکن ارائه شد. به نظر میرسد که چارلز میشل، رئیس شورای اروپا، از او حمایت میکند. او در اواخر آوریل گفت، که بسیاری از رهبران اتحادیۀ اروپا از تمایل مکرون برای «خودمختاری استراتژیک» از ایالات متحده حمایت میکنند، اما هنوز در مورد آن علناً صحبت نمیکنند.
نگاه دوم از این واقعیت سرچشمه میگیرد که علاوه بر محدود کردن مشارکت چین در بخشهای حیاتی برای امنیت ملی و توسعۀ همکاری با چین در سایر زمینهها، یک جهت دیگر نیز باید اضافه شود و آن، تقویت روابط با متحدان غربی در منطقۀ هند و اقیانوس آرام برای مقابله با چین، از جمله، حمایت از ایالات متحده در موضوع تایوان است. حامیان آن آشکارا از ضرورت مداخلۀ اتحادیۀ اروپا در موضوع تایوان در کنار ایالات متحده صحبت میکنند.
طرفداران این رویکرد سختگیرانهتر نیز بهطور قابلتوجهی حوزۀ تعامل قابل قبول با جمهوری خلق چین را تا حد گسست کامل اقتصادی محدود میکنند. جمهوریهای حوزۀ بالتیک- دستنشاندگان اقتصادی ضعیف ایالات متحده و با ملاحظات خاصی لهستان طرفدار این دیدگاه در اتحادیۀ اروپا هستند. خارج از اتحادیۀ اروپا، ثابتترین حامی آن انگلیس بوده و از بسیاری جهات باقی میماند. اما اخیراً در محافل حاکم آن حرکت به سمت نرم کردن رویکرد سختگیرانه در رابطه با چین مشاهده میشود.
بازتاب بیرونی بحثی که در اتحادیۀ اروپا جریان دارد، نشاندهندۀ ناهماهنگی اتحادیۀ اروپا در روابطش با چین است.
پس از همۀ سفرهای مقامات اتحادیۀ اروپا به چین در ماه آوریل، بورل تصریح کرد که چالشهای جهانی بدون چین قابل حل نیست و گفت: «اتحادیه اروپا مایل است با چین در مبارزه با تغییرات آب و هوایی همکاری کند». در اواسط آوریل، بورل از دستاوردهای عظیم چین پس از اصلاحات تمجید کرد و تقویت بیشتر دیپلماسی عمومی بین اتحادیۀ اروپا و چین، تشدید تبادلات فرهنگی و همکاری برای حل مشکلات جهانی را خواستار شد. بورل پیش از این گفته بود که اتحادیۀ اروپا در اتخاذ سیاست محدودیتهای اقتصادی و تجاری علیه چین از الگوی آمریکا پیروی نخواهد کرد.
با این حال، بورل یک هفته بعد، در ۲۲ آوریل، یادداشتی منتشر کرد که در آن با موضع خود به شدت مخالفت کرد. وی از اتحادیۀ اروپا خواست تا در موضوع تایوان نقش فعالتر ایفا کند و از نیروی دریایی کشورهای اتحادیۀ اروپا خواست تا در تنگۀ تایوان گشتزنی کنند. بدیهی است که ترکیب این دو خط متنافر غیرممکن است.
روابط تجاری و اقتصادی نزدیک بین چین و آلمان نیز از عدم قطعیت استراتژی کلی اتحادیۀ اروپا رنج میبرد. در ۱۲ آوریل، مشخص شد که وزارت اقتصاد آلمان در حال تجدید نظر در تأئیدیه خود برای خرید ۲۴.۹ درصد از سهام یکی از سه پایانۀ شرکت لجستیک اچاچالآ (HHLA) در بندر هامبورگ توسط شرکت لجستیک چینی کوسکو (Cosco) است. دلیل آن این است که پایانۀ «Tollerort» در سال جاری توسط ادارۀ فدرال امنیت و اطلاعات آلمان به عنوان زیرساخت حیاتی طبقهبندی شد. کارشناسان چینی نسبت به این وضعیت بدبین هستند. زیرا، مطالعۀ اضافی پروژۀ سرمایهگذاری در متن بحثهای آزاد در آلمان در مورد موضوع کاهش وابستگی اقتصادی به چین «نشاندهندۀ تأئید آن نیست».
با این زمینه، وانگ ونتائو، وزیر بازرگانی چین سفر موفقی به آلمان داشت که هدف از آن بحث در مورد اجرای توافقات تجاری و اقتصادی دوجانبه و همچنین تشدید همکاریها در زمینههای مختلف، از جمله، وسایل نقلیۀ برقی و انرژیهای نو بود. وانگ ونتائو در برلین با هابک، وزیر اقتصاد و حفاظت از آب و هوا، رهبران انجمن صنایع مهندسی آلمان، اتاق بازرگانی و صنعت آلمان، رهبری گروه «ZEISS» و فدراسیون صنایع خودروسازی آلمان گفتگو کرد.
بحث در کدام سمت پیش میرود؟
امروزه، روندی اما هنوز ضعیف از رویکرد نرم اتحادیۀ اروپا در روابط با چین مشاهده میشود. موضع بریتانیا در اینجا آشکار است. جیمز کلورلی، وزیر امور خارجه، در یک سخنرانی کلیدی در پارلمان در ۲۵ آوریل، به جای تلاش برای منزوی کردن چین در یک جنگ سرد جدید، خواستار یک رابطۀ «قوی و سازنده» با چین شد. کارشناسان چینی خاطرنشان میکنند که بررسی جامع سیاست خارجی و دفاعی به روز شدۀ کابینۀ سوناک، برخلاف دورۀ لیز تراس، از چین به عنوان یک «چالش دورانساز» به جای «تهدید» یاد میکند.
کشورهای قارۀ اروپا به اندازۀ انگلستان در استراتژی ژئوپلیتیک واشینگتن عمیقاً درگیر نیستند و هنگامی که چین محدودیتهای کرونا را لغو کرد، تبادلات سطح بالا در زمینههای مختلف به سرعت بین چین و اروپا از سر گرفته شد. با این حال، انگلیس در این تعاملات غایب است. به گفتۀ کارشناسان چینی، تغییر رویکرد لندن در قبال چین، نشاندهندۀ تمایل محافل حاکم انگلیس برای گرفتن ابتکار عمل از دست اتحادیۀ اروپا در دسترسی به بازار و سرمایهگذاری چین است.
کارشناسان چینی به طور کلی به تقویت استقلال استراتژیک اتحادیۀ اروپا و آیندۀ روابط چین و اروپا خوشبین هستند. سان کتسین، پژوهشگر مؤسسۀ امور بینالملل معاصر چین گفت: «برخلاف بحثهای قبلی، بحث کنونی زمانی مطرح میشود که یکسری تعاملات سطح بالا بین چین و اروپا اتفاق افتاده است که به اروپا کمک میکند تا رویکرد متعادلتری نسبت به چین داشته باشد».
نقل از: تارنمای بنیاد فرهنک راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/05/
۱۵ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲
استراتژی چند وجهی ایران
پهپه اسکوبار، تحلیلگر ژئوپلیتیک و خبرنگار ویژه پورتال آسیا تایمز
ا. م. شیری
اتحاد راهبردی روسیه و ایران تقریباً به عنوان یک امر اجتنابناپذیر تاریخی به نظر میرسد. این، یادآور زمانی است که اتحاد جماهیر شوروی سابق پس از محاصره از سوی آمریکا و اروپا از طریق کره شمالی به ایران کمک نظامی کرد.
پوتین و رئیسی روابط دو کشور را به سطح جدیدی ارتقا میدهند. مسکو و تهران در حال توسعۀ راهبرد مشترک برای مقابله با استفاده از تحریمها توسط غرب به عنوان یک سلاح هستند.
در همه حال، ایران سابقۀ فوقالعاده در کار در هم شکستن گزینههای «فشارهای حداکثری» دارد. علاوه بر این، اکنون با چتر هستهای راهبردی سه قدرت روسیه، هند، چین در گروه بریکس گره خورده است.
به این ترتیب، تهران اکنون میتواند برای توسعۀ ظرفیت اقتصادی گستردۀ خود از طریق طرح یک کمربند- یک جاده، به عنوان مثال در سازمان همکاری شانگهای، اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا و مشارکت در «آوراسیای بزرگ» به رهبری روسیه برنامهریزی کند.
بازی مسکو در اتحاد استراتژیک نفتی سطح بالا با عربستان سعودی و در عین حال، تعمیق مشارکت استراتژیک خود با ایران واقعاً پیچیده است.
ایران بلافاصله پس از سفر پاتروشف به تهران، از توسعۀ موشک بالستیک مافوق صوت خود خبر داد که بسیار شبیه «کینژال-خ-۴۷ ام ۲» روسیه است.
و یک خبر مهم دیگر در ارتباط با ایران، تکمیل ساخت بخشی از راه آهن از بندر استراتژیک چابهار تا مرز با ترکمنستان بود. این به معنای ارتباط مستقیم ریلی ایران با کشورهای آسیای مرکزی، روسیه و چین است.
حالا، نقش غالب اوپک پلاس، توسعۀ بریکس پلاس و تلاش عمومی آوراسیایی برای تعیین قیمتهای تجارت، بیمه، امنیت، سرمایهگذاری به روبل، یوان، ریال و غیره را به اینها اضافه کنید.
این یک واقعیت آشکار است که تهران به دفعالوقت بیپایان دستهجمعی غرب در مورد برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام) که به عنوان «توافق هستهای ایران» شناخته میشود، اهمیت نمیدهد. آنچه در حال حاضر واقعاً مهم است تعمیق روابط با بریکس است.
تهران از امضای پیشنویس جعلی توافق هسته ای اتحادیه اروپا در وین خودداری کرد. بروکسل خشمگین بود. جایگزینی نفت ایران با نفت روسیه، اروپا را «نجات» نخواهد داد.
واشینگتن از اینکه نتوانست با حمایت از اختلافات درون اوپک، آن را تقسیم کند، خشمگین بود. با توجه به تمام موارد فوق، تعجبی ندارد که اندیشکدههای تراستهای آمریکایی مانند یک دسته مرغ تازه سر بریده رفتار میکند.
در صف پیوستن به بریکس
در نشست سران سازمان همکاری شانگهای در سمرقند در سپتامبر گذشته، برای همۀ بازیگران مشخص بود که چگونه امپراتوری نزدیکترین متحدان خود را نابود میکند.
و در عین حال، کوچک شدن «حوزۀ ناتو» به سمت داخل میچرخد؛ بر «دشمنان داخلی» تمرکز میکند؛ شهروندان عادی را بیرحمانه به گوشه میراند و آنها را مجبور میکند تا با جنگ دوگانه – ترکیبی و غیره علیه رقبا- روسیه و چین همگام شوند و کاملاً موافقت کنند.
حالا این را با شی جینپینگ، رئیس جمهور چین در سمرقند مقایسه کنید که چین و روسیه را با هم به عنوان بالاترین «قدرتهای مسئول جهانی» که به دنبال ایجاد جهان چند قطبی هستند، معرفی کرد.
آنچه که به بریکس مربوط میشود، این است که «بیش از ده کشور»، از جمله، ایران برای عضویت در آن در صف ایستادهاند. در این رابطه لاوروف گفت: «ما انتظار داریم که کار بر روی معیارها و اصول مورد توافق که باید مبنای گسترش بریکس باشد، زیاد طول نمیکشد. اما ابتدا لازم است پنج عضو پیشگام، پیامدهای گسترش بریکس را تحلیل کنند».
و دوباره تقابل: واکنش اتحادیۀ اروپا به این تحولات چیست؟ اعمال بستۀ دیگری از تحریمها علیه مسئولان و مقامات مرتبط با سازمانهای «انتظامی و امنیتی» ایران و راهاندازی کارزار علیه آنها به اتهام «خشونت و سرکوب».
در تاریخ معاصر اتفاقات عجیبتری میافتد. آشتی ایران و عربستان با میانجیگری چین، مذاکرات چهار جانبۀ روسیه، ایران ترکیه و سوریه، حمایت عربستان از بازگشت سوریه به اتحادیۀ عرب و …از آن جمله اتفاقات و همه بنحوی مرتبط با راهبرد چند وجهی ایران است.
منبع: مطبوعات آزاد
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/03/
۱۳ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲
گردهمایی بینالمللی «لجستیک حملونقل منطقۀ خزر – ۲۰۲۳»
ولادیمیر پوتین چوشکین (VLADIMIR CHUSHKIN)، رئیس بخش سیاست تجاری دبیرخانۀ کمیتۀ ادغام آوراسیااکونومیک در سالهای ۲۰۰۹-۲۰۱۳، مشاور مدیر بخش اروپا، آمریکای شمالی و سازمانهای بینالمللی وزارت توسعۀ اقتصادی فدراسیون روسیه در سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۷.
ا. م. شیری
روزهای ۲۶ تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۳، آستاراخان میزبان مجمع بینالمللی «لجستیک حملونقل منطقۀ خزر – ۲۰۲۳» بود. این مجمع برای بحث در مورد مسائل کلیدی اکوسیستم حملونقل و لجستیک ولگا-خزر و کریدورهای حملونقل بینالمللی آوراسیای بزرگ برگزار گردید. مأموریت این انجمن عبارت از گرد هم آوردن کارشناسانی از جامعۀ تجاری، بخش غیرانتفاعی، رؤسای سازمانهای دولتی از روسیه، ایران، هند، آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و سایر کشورهای خارجی برای جستجوی استراتژیهای تجاری مؤثر و تغییر مسیرهای حملونقل جهانی و تبدیل منطقۀ خزر به یک قطب در جهات اصلی شمال-جنوب، غرب-شرق، شمال-شرق، جنوب-غرب بود.
نمایندگانی از محافل تجاری و کاری کشورهای حاشیۀ خزر و هند در این مجمع شرکت داشتند. مخاطبان مورد نظر این مجمع، کارکنان بنادر، پایانهها، شرکتهای حملونقل و لجستیک، حملونقل و صاحبان کالاها، مالکان کشتیها و کشتیسازان، شرکتهای سرمایهگذاری، سازمانهای دولتی و ادارات محلی بودند.
برنامۀ کاری این مجمع شامل موارد زیر بود:
ــ ظرفیت حملونقل و لجستیک منطقۀ خزر. ترکیب بازار حملونقل و جریان اصلی محموله در منطقه؛
ــ امکانات بندری. نوسازی زیرساختها؛
ــ مسیرهای رقابتی حملونقل دریایی و زمینی از طریق کشورهای همسایه؛
ــ مراکز لجستیک و منطقۀ ویژۀ اقتصادی در راهرو بینالمللی «شمال-جنوب»؛
ــ پایگاه بار و کشتیرانی در ولگا. محدودیتهای زیرساختی و سودآوری حملونقل کالا؛
ــ ویژگیهای لجستیک در این زمینه: مشکلات و راهحلها.
روسیه، ایران و هند در سال ۲۰۰۰، توافقنامهای دایر بر ایجاد یک راهرو حملونقل بینالمللی «شمال-جنوب» امضا کردند که خط عبور از دریای خزر، یکی از بخشهای آن است (قزاقستان در سال ۲۰۰۳، بلاروس و عمان در سال ۲۰۰۴، تاجیکستان در سال ۲۰۰۵ و آذربایجان در سال ۲۰۰۶ به این قرارداد ملحق شد. ارمنستان سوریه و بلغارستان از سال ۲۰۰۶ ناظر بودهاند). چهار کشور از پنج کشور عضو آوراسیا به این توافقنامه پیوستند. ترکمنستان با وجود عبور خط راهآهن ژاناوزن- قیزیلقایا- برکت- اترک- گرگان از خاک این کشور، که در سال ۲۰۱۴ بعنوان یکی از مسیرهای «شمال – جنوب» در سمت شرقی دریای خزر افتتاح شد و قزاقستان، ترکمنستان و ایران را به هم متصل میکند، هنوز به این موافقتنامه ملحق نشده است.
راهرو حملونقل بینالمللی «شمال-جنوب» انتخاب یکی از سه مسیر تحویل- شامل زیرساختهای حملونقل ریلی، جادهای و مسیرهای آبی داخلی، بنادر دریایی در دریای خزر (آستراخان، اولیا، ماخاچقلعه، باکو، آلیات، آکتائو، / کوریک ، ترکمنباشی، انزلی، نوشهر، امیرآباد)، بنادر خلیج فارس (بندرعباس و چابهار)، پستهای بازرسی جادهای و ریلی و همچنین فرودگاههای بینالمللی را امکانپذیر میسازد. این راهرو از فوریه ۲۰۲۲ پس از اعمال تحریمهای اقتصادی متعدد علیه روسیه اهمیت ویژهای پیدا کرده است. حملونقل از طریق دریای خزر در مقایسه با مسیرهای سنتی از ایران و هند به روسیه و کشورهای اروپایی، فرصتهای بسیار خوبی فراهم میآورد. با این حال، با توجه به محدودیت شرایط کشتیرانی در ولگا، این مسیر همیشه سودآور نیست.
اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا یک سیاست حملونقلی هماهنگ را دنبال میکند که مجموعهای از تدابیر و اقدامات مشترک کشورهای عضو اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا را در برمیگیرد. تضمین یکپارچگی اقتصادی، تشکیل تدریجی یک فضای حملونقل واحد بر اساس اصول رقابت، شفافیت، ایمنی مطمئن، قابل دسترس و سازگاری با محیط زیست، هدف این سیاست است. فضای حملونقل واحد، حرکت بدون مانع مسافران، جابجایی کالاها و وسایل نقلیه، سازگاری فنی و فنآوری سامانههای حملونقل کشورهای اتحادیۀ را تضمین میکند.
اجرای پروژههای زیربنایی بزرگ، توسعۀ موفقیتآمیز ساختارهای حملونقل کلیۀ کشورهای عضو اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا، تشکیل بازار مشترک خدمات حملونقل و فضای حملونقل واحد در اتحادیه را تضمین میکند. در چارچوب دستورکار دیجیتال (رقومی) کشورهای اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا، توسعۀ حملونقل سریع و پرسرعت، سامانههای حملونقل و ناوبری هوشمند، وسایل نقلیۀ بدون سرنشین و ایجاد مناطق ترافیکی بدون سرنشین برنامهریزی شده است. این امر باعث تسریع تحویل کالا، کاهش وزن بار در حملونقل و بهبود سطح خدمات عمومی میشود. در نتیجۀ کاهش هزینههای حملونقل، بهرهوری نیروی کار و کیفیت زندگی شهروندان افزایش خواهد یافت. فنآوریهای رقومی در تمام مراحل حملونقل کالا تطبیق خواهند شد.
هدف از اجرای سیاست هماهنگ حملونقل عبارت است از توسعۀ یکپارچگی در همۀ شیوههای حملونقل. فهرستی از پروژههای زیربنایی اصلی اتحادیه در زمینۀ حملونقل برای پیوند آوراسیا با کمربند اقتصادی جادۀ ابریشم با کشورهای «پنج» مورد توافق قرار گرفت. برای آزادسازی مرحله به مرحلۀ حملونقل مساحله (کابوتاژ) برای دورۀ ۲۰۱۶-۲۰۲۵ نیز برنامهریزی شده است که طرحهای تحویل کالا به کشورهای اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا را سادهتر نموده و هزینهها را کاهش میدهد.
استفاده از فنآوریهای دیجیتال (رقومی) در زمینۀ حملونقل و اجرای پروژههای زیرساختی بزرگ، ضامن توسعۀ موفقیتآمیز ساختارهای حملونقل در همه کشورهای عضو اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا است. این فرآیندها به شکلگیری یک بازار مشترک برای خدمات حملونقل و ایجاد یک فضای حملونقل واحد در اتحادیه کمک خواهد کرد.
منبع: وبسایت بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/02/
۱۲ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲
گلباران مقبرۀ سرباز گمنام و یادوارۀ مارشال گئورگی ژوکوف در مسکو
ا. م. شیری
روز ۸ مه، در مسکو، در آستانۀ هفتاد و هشتمین سالگرد پیروزی بزرگ، تاجهای گل بر آرامگاه سرباز گمنام و یادوارۀ گئورگی ژوکوف، مارشال اتحاد جماهیر شوروی اهداء شد. در مراسم نثار تاجهای گل، گنادی زیوگانوف، صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه و رهبر نیروهای میهنپرست خلق روسیه شرکت داشت.
قبل از شروع مراسم، زیوگانوف طی سخنانی خطاب به شرکت کنندگان گفت:
رفقای عزیز! دوستان محترم!
من جشن اصلی همۀ جهان را به شما تبریک میگویم! این، جشن نجات بشر از فاشیسم، از طاعون قهوهای وحشتناک است، که تمام اروپا را در نوردید و به مرزهای قدرت بزرگ شوروی حمله کرد.
ما پیروز شدیم. ما مدیون پدران، پدربزرگان و نیاکانمان هستیم که این پیروزی بزرگ را تضمین کردند. ۲۷ میلیون نفر از با استعدادترین، شجاعترین، دلاورترین فرزندان اتحاد جماهیر شوروی در راه دفاع از بشریت در برابر بربریت، در مقابل فاشیسم و خطر نابودی جان باختند.
…
زیوگانوف در ادامۀ سخنانش ضمن اشاره به یکسری اقدامات در زمینۀ برگزاری هر چه با شکوهتر هفتاد و هشمین سالگرد پیروزی بر فاشیسم مانند تشکیل مجمع جهانی ضد فاشیستی در روز ولادت لنین در مینسک، پایتخت جمهوری بلاروس و ارسال کمکهای بشردوستان به جمهوریهای دونباس گفت:
ما در حال انجام کارهای بسیار مهم، شگفتآور، مفید و شریف هستیم. هدف از همۀ آنها تقویت کشور، دوستی، برادری و زندگی شایسته برای کارگران است. ما برای متحد کردن جبهۀ میهنپرستان به هر کار ممکن دست میزنیم. جبهۀ میهنپرستان در نتیجۀ اتحاد دهها سازمان، از جمله اتحادیۀ سراسری زنان روسیه – «امید روسیه» شکل گرفته است. زنان میهن ما نمونۀ بارز این هستند که چگونه میتوان در این دوران سخت و پرمسئولیت به کودکان، به سالمندان و به همۀ کسانی که امروز روزگار سختی را میگذرانند، کمک کرد.
ما سه پیروزی دیگر به دست آوردیم. ما با بازآفرینی یک قدرت بزرگ در قالب اتحاد جماهیر شوروی پیروز شدیم. ما با احداث ۹ هزار کارخانه ظرف ده سال، زمان را شکست دادیم. ما فضا را فتح کردیم. در مدت سه ماه بعد از آغاز جنگ کبیر میهنی توانستیم یک هزار و پانصد واحد از بهترین مؤسسات تولیدی و بیش از ده میلیون نفر را به آن سوی رود ولگا منتقل کنیم. و آنها به معنای واقعی کلمه دو باره به تولید تانکها، هواپیماها، تسلیحات پر قدرت شروع کردند و پیروزی ما را تضمین نمودند.
ما وارثان پدران و اجداد پیرومند خود هستیم. ما کمونیستها همیشه در صف مقدم مبارزان علیه فاشیسم رزمیدهایم. زمانی نازیها با شبیهسازی آتش زدن رایشتاگ توسط کمونیستها، برای مقابله با آنها، راندن آنها به اردوگاههای کار اجباری و تیراندازی به آنها شروع کردند. سپس نازیها خاتین را آتش زدند و صدها هزار شهروند کشور ما- روسها، اوکراینیها، لهستانیها، یهودیان و غیره را در بابییار تیرباران کردند. و اکنون آنها در سرزمین ما دو باره آتش برافروختهاند و همۀ مخالفان نازیسم و فاشیسم را تحت تعقیب قرار دادهاند.
…
امروز آمریکاییها تروریستهای اصلی جهان هستند. دلار تروریست مالی اصلی است. نازیها، فاشیستها و باندریها متجاوزان اصلی هستند. و ما باید کاملا درک کنیم که کار بزرگ پدران و پدربزرگان پیروزمان را ادامه میدهیم. دلیل پیروزی ما این است که ما از یک امر عادلانه دفاع کردیم.
امروز برای مقابله با تهاجم جدید به وحدت نیاز داریم. و من علاقهمندم پوتین- فرمانده کل قوا، شایگو- وزیر دفاع، میشوستین- نخست وزیر و رؤسای پارلمان- ماتوینکو و ولودین درک کنند که باید با نازیسم، فاشیسم، باندرا و تروریستها به شکل واقعی مبارزه کرد. اگر هواپیماهای بدون سرنشین دشمن به میدان سرخ میرسند، اگر نویسندۀ با استعداد در مرکز روسیه هدف ترور واقع میشود، اگر افراد بیدفاع همه روزه در دونباس مورد حمله قرار میگیرند، در واقع کار ما اشتباه است. ما باید تمام منابع را تا سرحد امکان بسیج کنیم و برای پیروزی هر کاری را انجام دهیم.
امروز مردم از ما، از همه نیروهای میهنپرست انتظار پیروزی دارند. من میخواهم از رزمندگانی که اکنون در سنگرها نشستهاند، از همۀ کسانی که از میهن ما دفاع میکنند و از آنهایی در مجتمع نظامی-صنعتی به کار مشغولند، تشکر کنم. ما فقط با عمل به سه شعار اصلی: همبستگی، اتحاد و پیروزی میتوانیم پیروز شویم. و همۀ افراد صادق روی کرۀ زمین منتظر پیروزی ما هستند.
روز پیروزی مبارک! باشد که با الهام از این جشن بزرگ، دوباره در جبهۀ مبارزه با نازیسم پیروز شویم!
با تلخیض از منبع: تارنمای حزب کمونیست فدراسیون روسیه- کاپیاراف
مطلب مرتبط: صادرات دلار و جنگ- بنیان اقتصاد آمریکا
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/09/
۱۹ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲
آداب وحشی، «هنجار جدید» به سبک انگلیسی
والری ایلین (VALERY ILYIN)
ا. م. شیری
پیروان شوآب پیش میروند
چارلز، شاهزاده ولز، در روز ۶ ماه مه، تاجگذاری میکند. در انگلستان، این رویداد با اعتراضات گسترده همراه خواهد بود. سازماندهان اعتراضات به رسانههای انگلیسی میگویند: «این بزرگترین تظاهراتی است که ما تا به حال برگزار خواهیم کرد، اما آخرین نخواهد بود».
دلایل چنین اظهاراتی در ضد سلطنتی بودن سازماندهان نیست. و حتی بسیاری از انگلیسیها موافق نیستند که یک رویداد باشکوه و پر هزینه از طریق مالیات آنها تأمین شود.
مشکلات بریتانیا بسیار عمیقتر از این است. ماهیت اقتصادی دارد و با تحمیل یک «هنجار جدید» به بریتانیاییها مرتبط است. همۀ اینها در حال حاضر ضربه محکمی به جیب و مغز مردم کشور وارد میکند. و با گذشت زمان، قدرت ضربه فقط افزایش خواهد یافت.
در گزارش دانشگاه آکسفورد و دانشکدۀ امپریال لندن در بارۀ دولت بریتانیا که در آستانۀ تاجگذاری منتشر شد، گفته میشود، که تمام فرودگاههای بریتانیا ظرف ۱۰ سال آینده مجبورند برای رسیدن «به اهداف آلایندگی آب و هوایی صفر تا سال ۲۰۵۰»، تعطیل شوند و مصرف گوشت گاو و خوک و گوسفند غیرقانونی خواهد شد.
منظور از همۀ اینها نشان دادن تبعیت انگلیس از الزامات قانون تغییرات آب و هوایی است، که هر گونه فعالیتی را که باعث «انتشار گازهای گلخانهای» شود، ممنوع میکند. از آنجایی که هر انسانی چیزی را «بیرون میریزد»، شوابیها اساساً خواستار نسلکشی جمعی اکثریت بشریت هستند.
طرح غرق شدن در یک «هنجار جدید»، به مقامات انگلیس توصیه میکند تا همۀ جمعیت را برای امتناع از خوردن گوشت آماده کنند، به ساختوسازهای جدید پایان دهند و سفرهای هوایی را متوقف سازند.
به ویژه، در دورۀ زمانی تا سال ۲۰۲۹، تمام فرودگاههای بریتانیا، به استثنای هیتروی لندن و دو فرودگاه بزرگ در گلاسکو و بلفاست، باید تعطیل شوند. پس از آن، بین سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۴۹، آخرین فرودگاهها نیز تعطیل خواهند شد.
ضربۀ محکمی به ساختوسازهای جدید در بریتانیا وارد میشود. مقایسۀ قیمت خرید خانه در سال ۱۹۹۰ و ۲۰۲۰ یک مثال جالب است. ۳۰ سال پیش یک خانه به طور متوسط ۵۷۷۲۶ پوند با درآمد سالانه ۲۰۴۴۸ پوند قیمت داشت، اما اکنون با درآمد ۳۷۱۰۰ پوند، ۲۳۷۸۳۴ پوند قیمت دارد.
«پرداخت غیرنقدی» در انگستان به دلیل کاهش درآمد در حال حاضر به قدری گسترده است که مقامات قصد دارند قانون جدیدی را علیه مالکانی که فعالانه از پرداخت غیرنقدی استفاده میکنند، تصویب کنند. علاوه بر این، این تنها پناهندگان اوکراینی نیستند که مجبورند اجارهبهای مسکن در انگلستان را با بدن خود بپردازند.
زنان آسیبپذیر بریتانیایی به داشتن رابطۀ جنسی برای پرداخت اجارهبها مجبور میشوند
در زمینۀ گوشت، جبهۀ دولت برای حیوانات خانگی… یک «سرکوبکنندۀ آروغ» آماده کرده است. در ماه آوریل، اعلام شد که مقامات از کشاورزان در انگلستان میخواهند آن را به غذای گاوها اضافه کنند تا «انتشار گاز متان آنها کاهش یابد». طبق برنامهای که دولت تدوین کرده، از سال ۲۰۲۵، افزودنیهای غذایی مناسب در تمام کشاورزی انگلستان اعمال خواهد شد. و نه تنها برای گاوها، حتی برای گوسفندان، که به گفتۀ مقامات، به بریتانیا کمک زیادی میکند که تا سال ۲۰۵۰ به «هدف اقلیمی انتشار کربن صفر» دست یابد.
گذار اعلام شده به چنین «دستور کار سبز» که بخش تفکیکناپذیری از «هنجار جدید» است، متضمن حل مجموعۀ بسیار پیچیدهای از مسائل است. این شامل: تخریب مدل دموکراتیک جامعه، «کاهش» قابل توجه سطح مصرف، در حالی که نفوذ شرکتهای بینالمللی در حال افزایش است. دیجیتالی کردن همه و هر چیز تا زمانی که کامل شود، به رشد خود ادامه خواهد داد. گوگل، آمازون و غیره به عنوان ارائهدهندگان خدمات شروع به کار کردند و اکنون خود مردم به خدمتگزاران خود تبدیل میشوند و برای امتیازها-اعداد و غیره، در رتبهبندیهای اجتماعی آزادی و منزلت میدهند.
طبقۀ متوسط بریتانیا باید کاهش قابل توجه در کیفیت زندگی خود و حتی کاهش کمی (و کاملاً قابل توجه) را بپذیرد. در واقع، همه چیز به جایگزینی نهادهای دموکراتیک با دیکتاتوری ختم میشود که در آن شخص مالک هیچ چیزی نخواهد بود و در عین حال «خوشحال» خواهد بود. زیرا، هیچ انتخاب دیگری برای او باقی نخواهد ماند و مقامات بریتانیا آن را به تمام جهان اعلام خواهند کرد.
جلد مجلۀ اکونومیست با سخنان نخست وزیر بریتانیا، اکتبر ۲۰۲۲
البته همۀ اینها به انگیزههای بسیار قابل توجه، قبل از همه، به ترس نیاز دارد. ترسی که مانع از تفکر میشود و فرد را مجبور میکند داوطلبانه با زندگی در یک اردوگاه دیجیتالی کار اجباری «هنجار جدید» موافقت کند. شایان ذکر است که حتی تابستان گذشته، نادین دوریس که در دولت بریتانیا هم وزیر بهداشت و هم وزیر دیجیتالیسازی فرهنگ و رسانه بود، اعتراف کرد که امکان جدا کردن والدین و فرزندان و قرار دادن آنها در «اردوگاههای ویژۀ کووید» را مورد بررسی قرار داد.
منبع: وبسایت بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/06/
۱۶ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲
نور جاودانۀ پیروزی بزرگ
یوری روبتسوف (Yuri RUBTSOV)- دکتر علوم تاریخ، عضو شورای علمی انجمن نظامی-تاریخی روسیه
ا. م. شیری
«نسلهای آینده مانند ما، به دین خود در قبال ارتش سرخ بدون قید و شرط اذعان خواهند کرد…»
خلقهای اتحاد شوروی با دفاع از میهن خود در جنگ کبیر میهنی، مردمان دیگر را از بردگی و نابودی فیزیکی نجات دادند، از مرگ بسیاری از کشورها جلوگیری کردند، اجازه تخریب تمدن روی زمین را ندادند.
از میان همۀ رهبران غربی که از نقش اتحاد جماهیر شوروی و ارتش سرخ آن در شکست فاشیسم آلمان ارزیابی بالایی ارائه کردند، چرچیل واضحتر از دیگران بیان کرد.
از سخنرانی وینستون چرچیل، نخست وزیر بریتانیا در رادیو در گرماگرم نبرد پیروزمندانۀ استالینگراد در ۱۵ فوریۀ ۱۹۴۳: «به جای پیروزیهای آسان و غنایم غنی که هیتلر و گروهش در غرب بدست آوردند، در روسیه فقط شکست خوردند، دچار هزیمت شدند، بیشرمانه مرتکب جنایات بیسابقه شدند، تعداد زیادی از سربازان آلمانی را از دست دادند و در قلمرو پر برف روسیه آنها فقط باد سرد بدست آوردند. این… در نهایت وضعیت جهان را تعیین میکند و پیروزی را که قبلاً ممکن نبود، امکانپذیر میسازد».
وینستون چرچیل در پیام شخصی به یوسف ویساریونویچ استالین در ۲۷ اکتبر ۱۹۴۴ تصریح کرد: «…این ارتش روسیه بود که ماشین جنگی آلمان را در هم کوبید». متن پیام شخصی نخست وزیر بریتانیا به استالین که چهار ماه بعد، در ۲۲ فوریه ۱۹۴۵ فرستاده شد، کمتر تأثیرگذار نیست: «نسلهای آینده مانند ما شاهدان زندۀ این دستاوردهای باشکوه، به دین خود در قبال ارتش سرخ بدون قید و شرط اذعان خواهند کرد».
فرانکلین روزولت نیز در بارۀ موفقیتهای نظامی چشمگیر ارتش سرخ سخن گفت. رئیس جمهور آمریکا در سال سخت ۱۹۴۲ برای ارتش سرخ نوشت: «در جبهۀ اروپا، بدون شک، مهمترین رویداد سال گذشته، حملۀ کوبنده ارتش بزرگ روسیه علیه یگانهای قدرتمند آلمانی بود. نیروهای روسی بیش از مجموع همۀ نیروهای کشورهای متحد، نیروهای انسانی، هواپیماها، تانکها و تسلیحات دشمن مشترک ما را نابود کردهاند و همچنان به نابود کردن آنها ادامه میدهند».
روزولت بعداً تأکید کرد: «ارتش سرخ و مردم روسیه بدون شک نیروهای مسلح آلمان را مجبور کردند تا در مسیر شکست نهایی قرار گیرند».
هری ترومن که بعد از مرگ ناگهانی روزولت به عنوان جانشین او، رئیس جمهور و فرماندهی کل قوا شد، علیرغم این واقعیت که او به مقابله با اتحاد جماهیر شوروی مصمم بود، اما در ارزیابی نقش اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم واقعبینی خود را نشان داد: «ما عمیقاً از سهم عظیم اتحاد جماهیر شوروی در غنای تمدن و آزادی قدردانی میکنیم. شما توانایی خلقهای آزادیخواه و فوقالعاده شجاع را در امر درهم شکستن نیروهای شیطانی بربریت، صرفنظر از قدرت آنها، نشان دادید».
اکنون غرب ارزیابیهای کاملاً متفاوتی ارائه میدهد. ظاهراً سخنان پیامبرگونۀ چرچیل مبنی بر اینکه «نسلهای آینده مانند ما، به دین خود در قبال ارتش سرخ بدون قید و شرط اذعان خواهند کرد»، محقق نشد…
اخیراً، کارول ناوروتسکی، رئیس مؤسسه یادبود ملی لهستان، با اظهار نظر در بارۀ تخریب بنای یادبود ارتش سرخ، که در سال ۱۹۴۵ در شهر گلوبچیتسا در منطقۀ اوپوله برای ابدی کردن خاطرۀ تقریباً ۷۰۰ سرباز جانباختۀ جبهۀ اول اوکراینِ ارتش سرخ در نبردها برای آزادی شهر ساخته شد، وقیحانه صحبت کرد. فاشیست لهستانی گفت: «ما بیش از ۳۰ سال صبر کردیم تا چنین پدیدهها تخریب شوند… و زمانی که آخرین آنها نابود شود، ما کاملا راضی خواهیم بود… این، یادوارۀ تحقیر قربانیان و بزرگداشت مجرمان است. ادای احترام به گناهکار است… ما با یادوارههایی سروکار داریم که شعور اجتماعی را تخریب میکنند». منظور ناوروتسکی از قربانیان، لهستانیهایی بودند که ارتش سرخ آنها را از دست آلمانها آزاد کردند و منظور او از مجرمان، جانباختگان آزادیبخش شوروی هستند. بهتر بود اجداد پان لهستانی جایی در آشویتس به صابون تبدیل میشدند تا ظهور «اشغالگران» روس را نبینند!
[کارول ناوروتسکی، این پان لهستانی مبتلا به سندروم استکهلم، بعید است حتی اطلاع کمی از تاریخ فاجعهبار کشورش نداشته باشد. او نه تنها نمیخواهد اردوگاه مرگ آشوویتس را بخاطر آورد، حتی نمیخواهد بداند که هیتلر بدنبال اشغال لهستان درست ۴۰ روز بعد از شروع جنگ جهانی دوم، آن را فرمانداری پنجم آلمان اعلام کرد و هانس فرانک، یکی از محکومان به مرگ در دادگاه نورنبرگ را به عنوان فرماندار لهستان تعیین کرد- مترجم].
این آقا از اینکه برخی از ساکنان لهستان، از جمله، مقامات محلی، به نظر او «به شکلی عجیب» از اظهار ناسپاسی به کسانی که جان خود را فدا کردند تا نسل فعلی لهستانیها زنده بمانند، تعجب میکند.
در طول سالها تغییرات زیادی روی داده است… با این حال، در غرب، همه حاضر نیستند شاهکار تاریخی ارتش سرخ را فراموش کنند.
در صوفیه، علیرغم تزلزلهای شرمآور مقامات (اجازه دادن یا نه؟)، در ۹ می، مراسم راهپیمایی هنگ جاویدان برگزار میشود. پاول ایوانف، رئیس بنیاد هنگ جاویدان در بلغارستان گفت که کمیتۀ سازماندهی قصد لغو این راهپیمایی را ندارد. این مراسم برگزار خواهد شد.
روز ۸ می، هنگ جاویدان از مرکز پاریس به سمت قبرستان پر-لاشز در پاریس حرکت کرد. روسها در معیت فرانسویها در آن شرکت کردند. به گزارش فیگارو، بمناسبت جشن هشتادمین سالگرد نبرد استالینگراد در ولگاگراد در فوریه، خوانندگان گزارش با نام مستعار ددال و سلون موی چنین واکنش نشان دادند: «متفقین به لطف روسها پیروز شدند و ایالات متحده در ارائه پشتیبانی تاکتیکی در فرانسه تأخیر کرد. برای اینکه قبل از آن در ایتالیا گیر کرده بود… اما افرادی که از جنگ جان سالم به در بردند، پیروزی در استالینگراد را به یاد دارند. و برای این دعا کردند. در نبرد برای شهر … ورماخت اولین شکست واقعی خود را در آن جنگ متحمل شد … و این رویداد یک نقطۀ عطف واقعی شد».
اگر چه با سختی، اما در مقابل فشار دیوانهوار دروغهای امروز میتوان مقاومت کرد! این، ممکن و لازم است!
تسلیم شدن به معنای خیانت به پدران و پدربزرگان است.
پیروزی بزرگ، قلهای بلند و غیرقابل تسلیم است!
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/10/
۲۰ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲
روز پیروزی مبارک!
ا. م. شیری
پیام تبریک هیئت رئیسۀ انجمن دانشمندان روسیه با جهتگیری سوسیالیستی
رفقا و دوستان عزیز!
مردم ما پیروزی بزرگ ما بر اروپای فاشیستی را برای هفتاد و هشتمین بار جشن میگیرد. یعنی پیروزی بر اروپای فاشیست به رهبری آلمان نازی را. کل گروه فاشیستهای «متمدن» اروپایی در سال ۱۹۴۱ به نخستین دولت پرولتری جهان – اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی – حمله کردند.
آغاز جنگ برای ارتش سرخ و خلقهای اتحاد شوروی دشوار بود. نیروهای ما به نبردهای دفاعی سنگین با نیروهای برتر دشمن برخاستند و با حملات متقابل و عقب راندنهای پی در پی، دشمن را مجبور کردند تا در موضع دفاعی قرار گیرد. بخشهایی از ورماخت در اولین نبردهای ژوئن ۱۹۴۱ نیمی از پرسنل خود را از دست داد. در ظرف کمتر از یک ماه نبرد، ۱۲۸۴ هواپیمای دشمن- یک سوم تمام نیروی هوایی ورماخت نابود شد. فرماندهی هیتلری به هیچ یک از اهداف استراتژیک برنامهریزی شده در طرح «بارباروسا» دست نیافت! نه لنینگراد و نه مسکو تصرف نشدند، نیروهای ورماخت نتوانستند به خط برنامهریزی شدۀ آرخانگلسک- آستاراخان برسند.
برای شکست دادن دشمن، بسیج همۀ نیروهای مردمی، برنامه و اقدامات مشخصی لازم بود. و آن در پیام معروف استالین خطاب به مردم در ۳ ژوئیه از طریق رادیو بیان شد. هدف برنامۀ استالینی، قبل از همه، متوقف کردن سیل تانکهای نازیها، جلوگیری از اجرای طرح «حملۀ برقآسای» آنها و حفظ ارتش و قدرت صنعتی کشور ما به هر وسیله و از هر طریق ممکن بود. رهبر شوروی به وضوح فهمید: «این کار را انجام خواهیم داد، این، گام تعیینکننده به سوی پیروزی خواهد بود».
و ما دقیقاً در همان زمان، در تابستان ۱۹۴۱، این کار را انجام دادیم. در میان آتش نبردهای تدافعی شدید، در تلاشها برای خروج از محاصره، در ضد حملات ناامیدانه، پیشنیازهای تعیینکننده برای پیروزی آینده فراهم شد.
فرماندهی ارتش سرخ را یوسف ویساریونویچ استالین برعهده داشت. او فرمانده کل قوا، رهبری مطمئن، محکم و دوراندیش، با اعتماد به نفس و بیباک، بدور از تشنجات عصبی و با آرامش درونی بود. او میدانست که چگونه به سرعت وضعیت را ارزیابی کند و به سرعت تصمیم بگیرد. استالین هرگز از توصیههای افراد شایسته غافل نمیشد: طرح او لزوماً در ستاد کل مورد بحث قرار میگرفت و فقط پس از آن در دستورکار ستاد فرماندهی کل قرار میگرفت. او هرگز به دلیل محاسبات نادرست، بدلیل کندی کار، از ابزار توبیخ استفاده نمیکرد. بلکه توضیح میداد، تشریح میکرد و توصیه میکرد که چه کاری، چه زمانی و چگونه باید انجام شود. دستورات و توصیههای او متفکرانه و مشخص بودند.
جنگ، به ویژه در مرحلۀ پایانی خود نشان داد که استالین یک طراح نظامی بینظیر و بیمانند در تاریخ جهان است. مفهوم استالینی عملیات تهاجمی استراتژیک متوالی امکان غافلگیر کردن دشمن، شناسایی ذخایر آن، تحمیل استراتژی خود بر او و حفظ ابتکار عمل تهاجمی را فراهم کرد. حمله در جبهۀ جدید زمانی که تهاجم قبلی در بخش دیگری هنوز ادامه داشت، آغاز میشد. دشمن مجبور میشد فوراً نیروهایش را به جبهۀ جدید منتقل کند و دفاع در بخش قبلی جبهه را تضعیف نماید و فرصتی برای سازماندهی آن در بخش جدید نداشته باشد.
اما نقش استالین در جنگ محدود به این نمیشد که مسئولیت تمام امور دشوار کشور در حال جنگ و فرماندهی همۀ نیروهای مسلح آن را بر عهده داشت. بالاتر از آن، او رهبری بود که مردم به او اعتماد بیحد و حصر داشتند و آماده پیروی از او در کارهای بزرگ بودند. او رهبری بود که توانست نیروهای بیشمار مردم را بسیج کند و آنها را به انجام این شاهکارها رهنمون سازد. این صلابت روح او بود که سرباز شوروی را بر آن داشت تا از سنگر زیر آتش مرگبار برخیزد و با خروش جادویی «در راه وطن!»، «در راه استالین!» به حملۀ پیروزمندانه دست بزند.
بر اساس تناسب منابع مادی، ما نباید پیروز میشدیم. زیرا، با قدرت نظامی-صنعتی تقریباً تمام اروپا که تحت حکومت هیتلر متحد شده بودند، رو در رو بودیم. ما با تکیه بر مهارت، ارادۀ قوی و استقامت فرماندهان و سربازان، با ایمان تزلزلناپذیر به پیروزی و نبوغ نظامی فرمانده کل قوا پیروز شدیم. خلقهای اتحاد شوروی در نبردها برای نجات میهن شوروی، با نام استالین و تحت رهبری استالین پیروز شدند.
ابرقدرت بزرگی که قهرمانان دوران استالین ساختند و از آن دفاع کردند، امروز از نقشۀ حذف شده است، البته به طور موقت! با این حال، خطوط آتشین پیروزمندی که توسط آنها ترسیم شد، برای همیشه در کنار نام استالین بر روی لوح تغییرناپذیر تاریخ باقی خواهد ماند. برای همیشه!
زنده باد خلقهای قهرمان اتحاد شوروی!
درود بر رزمندگان پیروز شوروی!
درود بر پیروزی بزرگ!
درود بر قهرمانان – کارگران پشت جبهه!
جشن مبارک! روز پیروزی مبارک!
مأخوذ از: تارنگاشت حزب کمونیست روسیه (کاپیاراف)
مطلب مرتبط: بمناسبت هفتاد و دومین سالروز پیروزی بر فاشیسم
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/09/
۱۹ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲
خادمان کووید و تروریسم واکسیناسیون فایزر
والری ایلین (VALERY ILYIN)
ا. م. شیری
در اسپانیا و سایر کشورهای اسپانیایی زبان روز ۱۳ مه به عنوان «روز جهانی قربانیان واکسن کووید-۱۹» اعلام شده است. در سراسر اسپانیا، گروه «افراد تحت تأثیر واکسن» بمنظور کمک به «محکوم کردن سکوت قبرستانی رسانهها، سیاستمداران و شرکتهای داروسازی در مورد عواقب زیانبار واکسیناسیون» و جلب توجه جامعه به قربانیان واکسیناسیون به سازماندهی یکسری اقدامات دست زدهاند.
در آلمان نیز نخستین یادوارۀ قربانیان واکسیناسیون پردهبرداری شد و محصولات فایزر برای زندگی و سلامت انسان خطرناک شناخته شد.
ستون یادبود قربانیان واکسیناسیون، در شهر زینوالد-جورگنفلد ساکسون در یک منطقۀ توریستی محبوب افتتاح شد.
در آفریقای جنوبی، گروهی از دانشمندان و متخصصان پزشکی از سراسر جهان از شرکت داروسازی فایزر شکایت کردند. این شکایت حاکی از افزایش بیسابقه عوارض جانبی شدید واکسن است.
یادبود قربانیان واکسیناسیون در استرالیا
در استرالیا، دولت و سازمان دارو به دلیل صدمات ناشی از واکسن مورد شکایت قرار گرفتهاند. غرامت پرداخت میشود. تا به امروز بیش از ۴ میلیون و ۸۷۰ هزار دلار به ۱۳۷ متقاضیِ غرامت پرداخت شده است (در مجموع ۳۵۰۱ درخواست در ماه آوریل دریافت شده و رسیدگی به ۲۲۶۳ درخواست ادامه دارد).
ادارۀ بهداشت فدرال آلمان دیگر واکسیناسیون علیه کووید-۱۹ را توصیه نمیکند. پزشکانی که به واکسیناسیون مردم ادامه دهند، پاسخگو خواهند بود. شورای جهانی بهداشت، پس از هشدارهای شدید متعدد، خواستار خارج کردن واکسنهای سی-۱۹ (C19) از فروش شده است.
لی فانگ، روزنامهنگاری تحقیقی در اواخر آوریل فاش کرد که غول داروسازی فایزر به گروههای ویژۀ فشار که دولتهای تعدادی از کشورها را برای اجرای دستورالعملهای شدید واکسیناسیون و تطبیق «پاسپورتهای» واکسن لابیگری میکردند، مخفیانه کمک مالی میکرد. فرستندۀ تلویزیونی «Rete4» ایتالیا گزارش داد که در دورۀ همهگیری در سال ۲۰۲۰، دولت دستورالعملهایی را به این نوع «متخصصان» ارائه داد که چه توصیههایی را به صورت عمومی بیان کنند.
معلوم شد که فایزر از حداقل ۱۲۲۳ مرگ پس از تزریق واکسن «واکس» (Vax) در ۹۰ روز اول آگاه بوده است. پیتر مک کالو، استاد قلب و عروق ایالات متحده گفت: «این بزرگترین فاجعۀ ایمنی زیست دارویی در تاریخ جهان است». مایکل هوانگ، یکی دیگر از پزشکان آمریکایی متخصص واکسن و مایهکوبی نیز از قربانیان متعدد صحبت میکند و میگوید که این نوع واکسیناسیون باید ممنوع شود.
در ماه آوریل، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا (CDC) به دلیل افزایش مرموز بیماریهای مغزی در میان کودکان کاملاً واکسینه شده، به انجام تحقیقات فوری اقدام کرد. به گفتۀ مقامات بهداشتی ایالات متحده، تعداد آبسههای مغزی نادر و جدی در میان کودکان در سال ۲۰۲۲ بیش از سه برابر افزایش یافته است.
افزایش ۸۰۰ درصدی مرگ و میر در میان کودکان واکسینه شده در انگلستان از اول ژانویه تا ۳۱ اکتبر ۲۰۲۱ در مقایسه با کودکان واکسینه نشده. سبز: کودکان واکسینه نشده؛ زرد: واکسینه شده – ۱ دوز؛ قرمز: واکسینه شده – ۲ دوز
نکته قابل توجه این است که حتی اولین واکسیناسیون علیه کووید-۱۹ بیشتر شبیه به یک آئین فداکاری غیبی بود. این واکسن در روز خورشید گرفتگی کامل در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰ به انسان تزریق شد (دونالد ترامپ نیز این واقعیت را مورد توجه قرار داد).
آنچه که در پشت آئین خادمان «عادی جدید» وابسته به مجمع جهانی اقتصاد، بنیاد گیتس و سازمان جهانی بهداشت قرار دارد، از مرگ و میر سرسامآور واکسینه شدهها علیه کووید گواهی میدهد. به عنوان مثال، در بریتانیا، رسانهها پس از تجزیه و تحلیل میزان مرگ و میر ناشی از «همهگیری» کووید بر اساس آمار دولتی، به این نتیجه رسیدند که ۹۰ درصد از مرگ و میر ناشی از کووید-۱۹ در میان واکسینه شدهها اتفاق میافتد و ۸۲ درصد از آنها کسانی هستند که سه بار واکسن تقویتی دریافت کردهاند. به گفتۀ رسانهها این روند تا امروز ادامه دارد.
به این واقعیت که واکسنها از ویروس کرونا خطرناکترند، خود «خادمان کووید» نیز اعتراف میکنند. همان بیل گیتس استفاده از آنها را «اشتباهی بزرگ» خواند و اظهار داشت که «ویروس بسیار کمتر از آنچه ما فکر میکردیم خطرناک است و واکسن بسیار خطرناکتر از آن است که هر کسی تصور میکند».
گیتس یک آدم عجیب غریب بی ضرر نیست که بطور اتفاقی مرتکب اشتباه شده باشد. او یک «خادم عادی جدید» موروثی است که ابزارهای کاهش جمعیت را با کمک ویروسها و بیماریهای همهگیر بر روی مردم تیز میکند.
پدربزرگ او، دکتر فردریک ال. گیتس، یک بار آزمایش مشابهی را گزارش کرد که بر روی اعضای ارتش ایالات متحده انجام شده بود. آنها را سه بار (از ۲۱ ژانویه تا ۴ ژوئن ۱۹۱۸) علیه اپیدمی باکتریایی ویروس «آنفولانزا» با فایزر معجزهآسای آن زمان، یعنی سرم به دست آمده از اسب واکسینه کردند. در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۲۰ اصطلاح «آنفولانزای اسپانیایی» یا «آنفولانزا» برای شروع ناگهانی یک بیماری با منشأ ناشناخته که تنها در اروپا جان میلیونها نفر را گرفت، شایع شد.
به گفتۀ پدربزرگ گیتس، آنها دوزهای تصادفی واکسن آزمایشی علیه یک بیماری باکتریایی را به سربازان تزریق کردند. پس از آن، در برخی از سربازان علائمی را مشاهده کردند که به عنوان مننژیت «کاذب» شناخته میشد، اما «دکتر گیتس تز فوقالعادهای دایر بر اینکه این مننژیت واقعی نیست، مطرح کرد».
پدر بیل گیتس، معروف به بیل گیتس پدر، در اوج «همهگیری کووید» به پسرش در بنیاد گیتس کمک کرد و انجمن اصلاحنژاد آمریکا را که با کاهش جمعیت «غیرلازم» کرۀ زمین و «انتخاب بهترین افراد» سروکار دارد، رهبری کرد.
روزنامۀ ۲۰۱۱، مقالۀ بیل گیتس: «کاهش جمعیت از طریق واکسیناسیون اجباری». نویسنده ادعا میکند که این «صادقانهترین راه حل برای محیط زیست» است.
این بیل گیتس یکی از اولین کسانی بود که جهان را با خطر یک اپیدمی ویروسی ترساند و در سال ۱۹۹۷ پیشبینی کرد که در آینده، «ویروسی به ریهها حمله خواهد کرد» و حتی حتی از ۱۰۰ میلیون دلار برای توزیع واکسن کووید دریغ نکرد. در سال ۲۰۱۹، نهادهای گیتس رویداد به اصطلاح ۲۰۱ را سازماندهی کردند و طی آن «همهگیری» آینده را شبیهسازی کردند.
در ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲، بنیاد گیتس و سازمان بهداشت جهانی یک تمرین جدید با عنوان ابتلای فاجعهآمیز (رویداد ۲۰۲) انجام دادند. و در اوایل سال ۲۰۲۳، گیتس گفت که تا سال ۲۰۲۵ یک بیماری همهگیر دیگر، احتمالاً «بسیار شدیدتر از کووید-۱۹» شایع خواهد شد.
همین موضوع در ماه آوریل توسط تعدادی از «خادمان کووید» از میان معماران «عادی جدید»، مانند آنتونی فائوچی، مشاور سابق «پزشکی» رئیسجمهور ایالات متحده گزارش شد. او گفت: «قطعاً یک بیماری همهگیر جدید، شاید هم سال آینده شایع بشود». آلبرت برشتاین، مدیر عامل فایزر، در مورد همهگیری جدید با اعتماد به نفس میگوید: «من واقعا فکر میکنم بهترین روزهای فایزر در پیش است، زیرا کووید برای من یک تمرین اساسی بود».
پیروان کلائوس شوآب در بخش پزشکی، احتمال میدهند که ۲۰ میلیون نفر در جریان یک اپیدمی جدید جان خود را از دست بدهد. ۱۵ میلیون نفر از آنها کودک خواهد بود. بسیاری از بازماندگان فلج و دچار آسیب مغزی خواهند شد. سازمان جهانی بهداشت و ساختارهای گیتس قصد دارند تا سال ۲۰۳۰ به بهانههای مشابه، بیش از ۵۰۰ واکسن نوع جدید عرضه کنند. واکسنهای ضد کووید-۱۹ فایزر فقط اولین واکسن از بسیاری از واکسنها خواهد بود، که در آیندۀ نزدیک بروز خواهند شد.
طبق نوشتۀ وب سایت سازمان بهداشت جهانی، ۹۰ درصد واکسنهای اصلی تزریق شده در دوران کودکی و نوجوانی باید تا سال ۲۰۳۰ تأمین شود. همچنین قصد دارد تعداد کودکانی را که به طور کامل از واکسیناسیون صرفنظر میکنند، به نصف کاهش دهد و صدها واکسن جدید را در کشورهای با درآمد کم و متوسط تطبیق نماید.
وظیفۀ کاربست «اشتراک پزشكی» مبتنی بر تخریب مصونیت طبیعی و الزام فرد به خدمات اجباری پزشكی از قبیل واکسیناسیون منظم، علاوه بر مدیریت غیبی، زمینۀ اقتصادی قدرتمندی دارد.
پایان همهگیری «تجارت» بزرگ مقیاس را به خطر میاندازد (فروش واکسن فایزر به تنهایی – BioNTech – در مقایسه با سال گذشته بیش از ۸۰ درصد کاهش یافته است). از این گذشته، «همهگیری» کووید-۱۹ به سودآورترین بحران در تاریخ تبدیل شده است. سود شرکتها در مدت ۳۰ سال (۱۹۶۵-۱۹۹۵) ثابت بود. پس از آن، سالهای حبابی فرارسید. و «همهگیری کووید» تنها دورۀ رکود اقتصادی بود که سود شرکتهای داروسازی سر به فلک کشید.
و در نهایت – یک واقعیت حیرتانگیز! فردی که در رأس سازمان جهانی بهداشت قرار دارد، تدروس گبریسوس، نه یک پزشک، بلکه یک تروریست به رسمیت شناخته شده است. او متعلق به جبهۀ آزادیبخش خلق تیگری است که در دهه ۱۹۹۰ از سوی دولت آمریکا به عنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی شد. در پایگاه دادههای جهانی تروریسم ثبت شده است.
نکته: علیرغم اینکه، رئیس اسمی سازمان مافیایی بهداشت جهانی، تروریست نامدار، آدهانوم تدروس گیبریسوس همین چند روز پیش پایان وضعیت اضطراری کووید-۱۹ را اعلام کرد، حیرتانگیز است هنوز هم برخی مقامات ایران، از جمله، رئیس جمهور و وزیر بهداشت کابینۀ او، اغلب با ماسک در مجامع ظاهر میشوند [م.).
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/05/11/
۲۱ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲