تلاش جهان امروز برای فرار از نفوذ ظالمانه غرب + ۷ ترجمه ديگر

تلاش جهان امروز برای فرار از نفوذ ظالمانه غرب

ا. م. شیری

المیادین: جهان امروز در تلاش است تا از نفوذ ظالمانه غرب بگریزد.

«به زودی شاهد چنان تغییرات جهانی خواهیم بود که عواقب آن قرن‌ها دوام خواهد داشت».

صرفنظر از اینکه عملیات ویژه روسیه در اوکراین دلیل بحران بین روسیه و غرب بود، اما تأثیر زیادی بر آینده کشورها و روابط بین‌الملل جهانی دارد.

کانال عربی المیادین می‌نویسد: «سران روسیه و چین یک سال پس از آغاز عملیات ویژه در اوکراین با یکدیگر دیدار کردند تا در مورد توسعۀ بیشتر روابط بین کشورها گفتگو کنند. در طول این گفتگوها، آن‌ها در مورد همکاری در زمینۀ انرژی، صنعت، مالی (تسویه حساب به ارزهای ملی و سرمایه‌گذاری در مناطقی که حتی یک سال پیش هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد) صحبت کردند. جنگ در اوکراین نقش مهمی در این امر ایفا کرد. هند نیز به نوبۀ خود قرارداد مهمی برای واردات منابع انرژی از روسیه با قیمت پائین امضا کرد. توافقنامۀ مشابهی با چین منعقد شد. شایان ذکر است که هر دو کشور به پرداخت هزینۀ تأمین منابع انرژی روسیه به ارزهای ملی یعنی بدون استفاده از دلار روی آورده‌اند. این امر منجر به رشد محسوس صنایع هند و چین و افزایش قابلیت رقابت‌ آن‌ها در برابر کالاهای اروپایی و آمریکایی در آینده نزدیک خواهد شد».

چین، روسیه و ایران یک رزمایش دریایی مشترک با نام «کمربند امنیت دریایی- ۲۰۲۳» برگزار کردند که هیچ کس قبل از شروع عملیات ویژۀ روسیه در اوکراین به آن فکر نمی‌کرد. بزرگترین کشورهای تولیدکنندۀ انرژی امروز در سازمان همکاری شانگهای متحد شده‌اند و می‌تواند بر قیمت جهانی انرژی و عرضۀ آن‌ها تأثیر بگذارد. افزون بر این، کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در حال افزایش سهم ارزهای ملی در تسویه حساب‌های متقابل هستند و دلار آمریکا را به «مرگ» محکوم می‌کنند.

نویسندۀ مقاله، بثینه شعبان مطمئن است که اقتصاد روسیه، یک سال پس از شروع عملیات ویژه در اوکراین، وضعیت بهتری نسبت به پیش بینی‌ها دارد. صادرات نفت و گاز افزایش یافت. برای اینکه مسکو موفق شد برای بازارهای غربی به سرعت جایگزین پیدا کند. درآمد صادرات انرژی نیز با وجود تحریم‌های غرب افزایش یافت. به عبارت دیگر، محدودیت‌های اقتصادی به کسانی که آن را برقرار کرده‌اند، ضربه می‌زند. غرب اعتماد جهانیان نسبت به خود را از دست داده است. بسیاری از کشورها به فکر خلاصی از سلطۀ آمریکا افتادند، که آن هم بر نقش دلار به عنوان یک ارز بین‌المللی تأثیر گذاشت.

در غرب اوضاع فرق می‌کند. ایالات متحدۀ آمریکا کشورهای اروپایی را به قطع روابط با روسیه مجبور کرد، هر چند که این به نفع آن‌ها نبود. مسکو کشاورزی و صنعت آن‌ها را با انرژی ارزان تأمین می‌کرد. کشورهای اروپایی به انتظار فقر و عقب‌ماندگی در صنعت و کشاورزی نشسته‌اند. آن‌ها در آیندۀ نزدیک قادر به رقابت با محصولات چینی، هندی، اندونزیایی و برزیلی نخواهند بود که این خود، به خروج اروپا از فهرست مناطق صنعتی منجر می‌شود.

المیادین پیش‌بینی می‌کند: «در مورد اخلاق و انسانیت، غرب امروز در چنگال لیبرالیسم بدنام گرفتار شده است. امروز جهان در تلاش است تا خود را از نفوذ ظالمانه آن نجات دهد. هر کس همچنان به قدرت و خرد و شکست‌ناپذیری غرب و همچنین، به نحوی به الگو و آرمان بودن آن اعتقاد دارد، باید کمی صبر کند و به عکس آن قانع شود. به زودی شاهد چنان تغییرات جهانی خواهیم بود که پیامدهای آن طول قرن‌ها دوام خواهد داشت».

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/26/

۶ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲

———————————–

اول ماه مه، روز همبستگی انترناسیونالیستی کارگران جهان مبارک!

ا. م. شیری

از بن جان و از صمیم قلب روز همبستگی بین‌المللی کارگران جهان را به کارگران و زحمتکشان صاف و صادق، به تمامی انسان‌های رزمنده در راه رهایی انسان از قید و بند استثمار، ظلم و بی‌عدالتی سرمایه‌داران و نظام جابرانۀ سرمایه‌‌داری در سراسر گیتی شادباش عرض نموده و برایشان سال‌های پر ثمر در مبارزه آرزو می‌کنم. 

اول ماه مه به نماد برجستۀ عدالت، همبستگی و امیدهای روشن برای تغییر جهان به نفع انسان تبدیل شده است. شعار اصلی اول ماه مه «پرولتاریای همۀ کشورها متحد شوید!»، امروز با قدرت و مفهوم جدید، اتحاد همۀ انسان‌هایی را خواستار است که نیازمندی‌های مادی و معنوی، فرهنگی و اخلاقی زندگی در روی زمین را پدید می‌آورند، می‌سازند و محافظت می‌کنند.

اول ماه مه ما را متقاعد می‌سازد که گرانبهاترین ارزش زندگی، برادری و برابری است که هیچگونه مرز یا موانع نژادی و ملی نمی‌شناسد. 

جشن‌های این خجسته روز جهانی را بار دیگر در شرایطی برگزار می‌کنیم که یک سال دیگر سر به سر ظلم و ستم، بهره‌کشی و استثمار بر کارگران و دیگر گروه‌های تحت ستم جامعه گذشت. در این یک سال نیز به سیاق همۀ سال‌های موجودیت نظام بهره‌کشی، تجاوز به حقوق کارگران در طول و عرض و عمق با شدت تمام ادامه یافت. بی‌حقوقی کارگران به نقطۀ اوج خود رسید. بطوری که دیگر به هیچ روی قابل تحمل نیست. بخصوص اینکه، طی سال‌های اخیر، غاصبان جهانی و داخلی دسترنج استثمارشوندگان، علاوه بر تشدید سیاست اقتصادی نئولیبرالی، با فریبکاری‌های مداوم، ضربات سخت و جبران‌ناپذیری به پیکر نحیف طبقۀ کارگر و دیگر اقشار ستمدیدۀ جامعه وارد آورده‌اند و نام مبارک کارگر، دهقان (دهاتی)، حمال و غیره در جوامع سرمایه‌داری به فحش و توهین و تحقیر تبدیل شده است. 

صرفنظر از اینکه تاکنون بخش آگاه طبقۀ کارگر و اغلب احزاب و تشکل‌های سیاسی حامی ایدۀ رهایی‌بخش طبقۀ کارگر جشن اول ماه مه را همه ساله با تجمع در میادین و خیابان‌های شهرها و سر دادن شعارهای سیاسی- اجتماعی برگزار می‌کنند، اما در طول سه دهۀ پس از نابودی نظام سوسیالیستی «شرق»، کارگران و زحمتکشان فکری و یدی نه تنها به هیچ موفقیت ملموسی دست نیافته‌اند، حتی در اثر تشدید فشارهای امنیتی، سیاسی و پلیسی، بسیاری از حقوق و  دستآوردهای دهه‌ها و سده‌های گذشته مانند قرارداد جمعی را نیز از دست داده و اکثراً به کارگران روزمزد و پریکاریته تبدیل شده‌اند.

به این ترتیب، برای فروشندگان نیروی کار نه تنها جایی برای عقب‌نشینی، حتی برای ایستادن و توقف نیز باقی نمانده است. پشت سر، ورطۀ تحقیر و بی‌حقوقی و نابودی است و پیش رو، میدان وسیع مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی! اکنون دیگر مسئلۀ بود و نبود مطرح است و زمان انتخاب! 

اکنون زمان، زمان عمل است و طبقۀ کارگر و سایر اقشار استثمارشوندۀ جامعه برای پیشروی و پیروزی در این میدان نبرد طبقاتی و پایان دادن به خودسری‌ها، زورگویی‌ها و مظالم بی‌حد و حصر استثمارگران، هیچ راه و چارۀ دیگری جز سازمانیابی در تشکل‌های صنفی و سیاسی خود ندارند.

تنها اتحاد و همبستگی در مبارزه مشترک، امکان برقراری عدالت اجتماعی در جامعه را فراهم می‌کند!

تنها وحدت جهانی پرولتاریا می‌تواند جهان را از بند نظام متکی بر تقدس مالکیت خصوصی و بهره‌کشی انسان از انسان رها سازد.

خلاصۀ کلام، «چارۀ رنجبران، وحدت و تشکیلات است»!

پیروز باد رزم متحدانۀ کارگران و زحمتکشان جهان!

https://eb1384.wordpress.com/2023/05/01/

۱۱ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲


‌انجام تغییرات بی‌سابقه در صد سال گذشته

ایگور اسکریپکا (IGOR SKRYPKA)

ا. م. شیری

انگار این جملۀ شی جین‌پینگ، رهبر جمهوری خلق چین که هنگام خداحافظی با ولادیمیر پوتین در پایان سفر خود به مسکو بر زبان راند، به طور تصادفی به پرواز درآمد: «ما در حال انجام تغییراتی هستیم که در ۱۰۰ سال گذشته اتفاق نیفتاده است. مواظب خودت باش دوست عزیز»!

و واقعاً هم، نشانه‌های تغییر، که پس از آن جهان دگرگون خواهد شد، روز به روز آشکارتر می‌شود.

در خاورمیانه، روابط بین دو دشمن قدیمی- ایران شیعه و عربستان سعودی سنی عادی شده است. جنگ ده سالۀ یمن رو به پایان است. همزمان روابط عربستان و سوریه عادی شده و روند احیای روابط سوریه و ترکیه در حال انجام است. به یاد داریم زمانی این ترک‌ها و سعودی‌ها قاطعانه به دنبال سرنگونی دولت اسد بودند.

این ضرب‌المثل عربی به نوعی (از جهت مخالف) تأئید می‌شود: «اگر امروز دو همسایه با هم دعوا می‌کنند، یعنی روز قبل یک انگلیسی با یکی از آن‌ها ملاقات کرده است». به محض اینکه نفوذ آمریکا در این منطقه مهم تضعیف شد، درگیری‌های طولانی مدت رنگ باختند.

چرخش عربستان با توجه به اینکه شراکت راهبردی آن‌ با ایالات متحده در مدت چندین دهه بر اساس اصل «نفت در برابر حمایت» استوار بود، مهم‌تر است.

در این حالت، «نفت»، قبل از هر چیز به معنای سیاست قیمت‌گذاری در راستای منافع آمریکا بود. سعودی‌ها حداقل دو بار- در سال ۱۹۸۵ و ۲۰۱۴،  قیمت‌ها را پائین آوردند تا اتحاد جماهیر شوروی (و روسیه) را «ضربه فنی» کنند. اما روسیه در مقابل ضربۀ دوم مقاومت کرد.

و از همه مهمتر، نفت با دلار معامله می‌شد که یکی از مهم‌ترین عواملی بود که دلار را به جایگاه «پول جهانی» ارتقاء داد!

و اما سعودی‌ها (و نه فقط آن‌ها) احساس کردند که روسیه و چین در مقایسه با آمریکایی‌ها اعتماد بیشتری نسبت به آینده به آن‌ها می‌دهند. تصمیم اخیر اوپک پلاس برای کاهش سهمیه‌های تولید نفت برای حفظ قیمت آن که با نارضایتی شدید مواجه شد، این واقعیت را به وضوح نشان داد. و امتناع فزاینده از دلار به عنوان وسیلۀ تسویه حساب‌های بین‌المللی، از نظر ایالات متحده حساس‌ترین مسئله است.

از میان آخرین خبرها: چین و برزیل (اولین و هشتمین اقتصاد جهان) برای کنار گذاشتن دلار در تسویه حساب‌های متقابل توافق کردند. این اتفاق در جریان سفر لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل به چین رخ داد.  بدین نحو که در مراسم تحلیف دیلما روسف (رئیس جمهور سابق برزیل)، بعنوان رئیس جدید بانک توسعۀ بریکس، پیشنهاد ایجاد یک ارز جایگزین دلار برای استفاده در تسویه حساب‌ها ارائه شد. 

در بارۀ بریکس باید بطور خاص صحبت کرد. ایران، آرژانتین و الجزایر رسماً برای عضویت در این انجمن درخواست داده‌اند و ده‌ها کشور دیگر، از جمله اندونزی، مکزیک، عربستان سعودی و مصر برای عضویت در این انجمن ابراز تمایل نموده‌اند.

افزایش شدید علاقه‌مندی به عضویت در بریکس، نشان‌دهندۀ یک روند مهم است  و آن اینکه از «تنها هژمون» (ایالات متحده) دیگر نباید ترسید. اما ترس خود آمریکایی‌ها برای از دست دادن هژمونی را تاکر کارلسون، محبوب‌ترین مجری تلویزیون آمریکایی، به وضوح بیان کرد: «اگر دلار به عنوان یک ارز ذخیره متوقف شود، ما یک شبه گدا خواهیم شد».

شی جین‌پینگ تنها یک هفته پس از انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهور چین، یک سفر تاریخی به مسکو انجام داد و این نشان‌دهندۀ آغاز تجدید نظر اساسی در «نظم مبتنی بر قوانین» (۱) بدنام بود که به تازگی به عنوان توجیهی برای دیکتاتوری بین‌المللی ایالات متحده عمل کرد.

سفر لولا داسیلوا، رئیس جمهور برزیل به پکن و به دنبال آن، سفر سرگئی لاوروف، وزیر خارجۀ روسیه به برزیل، نشاندهندۀ این واقعیت است که بزرگترین اقتصاد آمریکای لاتین به مشارکت نزدیک با روسیه و چین می‌پیوندد.

همچنین، مکرون رئیس جمهور فرانسه به همراه اورسولا فون‌درلاین، رئیس کمیسیون اروپا از چین دیدن کرد. وی برخلاف مکرون با استقبال سرد چینی‌ها روبرو شد و جدای از نشست سه‌جانبۀ پروتکلی، مذاکرات رهبران فرانسه و چین بدون مشارکت وی انجام گرفت. در بیانیۀ مشترک پس از این مذاکرات، از تمایل طرفین به «تقویت نظام بین‌المللی چندجانبه در دنیای چندقطبی تحت نظارت سازمان ملل متحد» صحبت شده است. چند قطبی اصطلاحی است که  موجب عصبانیت واشینگتن می‌شود.

مکرون پس از بازگشت از چین گفت که اتحادیۀ اروپا باید به «خود مختاری استراتژیک» از ایالات متحده دست یابد و به «سومین ابرقدرت» تبدیل شود. البته، همه این‌ها با تضمین تعهد به روابط متفقین با ایالات متحده همراه بود. با این حال، آمریکایی‌ها حتی در اروپا، که دست نشاندۀ خودشان است، با «نافرمان‌ها» مشکل دارند.

واشینگتن با از دست دادن مواضع اقتصادی و سیاسی خود، آخرین شرط‌بندی را بر سر اوکراین می‌کند. ماتئوش موراویسکی، نخست وزیر لهستان، در این باره صریحاً گفت: «اگر ما اوکراین را از دست بدهیم، در واقع، جهان را برای چندین دهه از دست خواهیم داد. شکست در اوکراین می‌تواند آغازی بر پایان دوران طلایی غرب باشد».

خوب، هدف از اوکراین و اوکراینی‌ها در این طرح بسیار ساده است: گوشت دم توپ، مواد مصرفی ارزان قیمت در تلاش‌های آمریکا، اگر نه برای جلوگیری، حداقل برای به تعویق انداختن «تغییر بی‌سابقه در ۱۰۰ سال گذشته».

نقل از: پورتال بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/29/

(۱)– مطلب مرتبط: «نظم جهانی مبتنی بر قوانین»، خطری برای کل جهان

۱۰ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲


پیش‌گویی‌های زبیگنیف برژینسکی

والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه

ا. م. شیری

زبیگنیف برژینسکی (۱۹۲۸-۲۰۱۷) را به این دلیل به یاد آوردم که بسیاری از اظهارات کاملاً عجیب او در مورد روسیه، برای رهبری کشورمان مفید است.

اظهارات برژینسکی در مورد روابط روسیه و اوکراین، در مورد موضع غرب در رابطه با اوکراین و روابط روسیه و اوکراین، در مورد پیوستن کریمه به فدراسیون روسیه امروز اهمیت ویژه‌ای دارد.

برژینسکی حتی در مقالۀ خود تحت عنوان «مشارکت زودرس» (۱۹۹۴)، می‌نویسد: «روسیه می‌تواند یک امپراتوری یا یک دموکراسی باشد، اما نه هر دو در یک زمان… بدون اوکراین، روسیه نمی‌تواند یک امپراتوری باشد، با اوکراین تطمیع شده و زیر دست، روسیه به طور خودکار به یک امپراتوری تبدیل می‌شود».

برژینسکی در کتاب «صفحه شطرنج بزرگ» (۱۹۹۷)، از شش مرکز ژئوپلیتیک جدید نام می‌برد که پس از جنگ سرد در جهان در حال ظهور هستند و واشینگتن باید آن‌ها را تحت کنترل خود نگه دارد. در این فهرست، اوکراین در رتبۀ اول قرار دارد. پنج کشور دیگر عبارتند از آذربایجان، کره جنوبی، ترکیه و ایران [کشور ششم؟ م]. و این فکر دوباره تکرار می‌شود: «بدون اوکراین، روسیه یک امپراتوری اوراسیا نخواهد بود. بدون اوکراین، روسیه همچنان می‌تواند برای موقعیت امپریالیستی بجنگد و در این صورت، به یک کشور امپراتوری آسیایی تبدیل می‌شود». و برعکس: اگر مسکو دوباره کنترل اوکراین با ۵۲ میلیون نفر جمعیت، منابع بزرگ و همچنین دسترسی به دریای سیاه را به دست بگیرد، پس از آن، روسیه دوباره به طور خودکار یک ابزار جدی برای تبدیل شدن به یک کشور امپراتوری قدرتمند در سراسر اروپا و آسیا به دست خواهد آورد (جمعیت اوکراین در سال‌های پس از انتشار کتاب برژینسکی به شدت کاهش یافته است. در آستانۀ عملیات ویژۀ نظامی، ۴۱.۲میلیون نفر بود. کاتاسانوف).

برژینسکی بسیار نگران این بود که اوکراین به اولویت اصلی در سیاست خارجی مسکو که به دنبال ادغام مجدد همسایگان خود است، تبدیل شود. این که اوکراین به مرور زمان به نحوی «مجدداً ملحق» خواهد شد، از نظر بسیاری از نخبگان سیاسی روسیه، یک اصل اعتقادی شمرده می‌شود.

برژینسکی ابراز نگرانی می‌کند که واشنگتن ممکن است توجه کافی به مراکز ژئوپلیتیک نوظهور که اوکراین آن را نمایندگی می‌کند، نداشته باشد. زیرا، چالش‌های ژئوپلیتیکی دیگر حواس آن را پرت می‌کند.

«بقاء اوکراین… به ویژه، اگر توجه آمریکا به مسائل دیگری مانند بحران داخلی جدید در اروپا، افزایش بیشتر شکاف بین ترکیه و اروپا یا تشدید خصومت در مناسبات ایالات متحده و ایران معطوف شود، همچنان در هالۀ تردید باقی خواهد ماند».

برژینسکی پس از پیوستن کریمه به روسیه، توجه خود را به روابط روسیه و اوکراین افزایش داد. او نوشت: «من نمی‌دانم (کریمه از دست اوکراین خارج شده یا خیر)، اما این موضوع باید زمانی مورد بررسی قرار گیرد که روابط بین اوکراین و روسیه حداقل تا حدودی منطقی و دوباره به ثبات برسد. روس‌ها بی‌منطقی و احساسات به این روابط وارد شدند. آن‌ها مانند مافیا یک حمله گانگستری به کریمه سازمان دادند و آن را پنهان کردند. اما آن‌ها باید مراقب اعمال این رویکرد در کل اوکراین باشند- این به انفجاری بسیار قدرتمندتر در قلب اروپا و به یک درگیری که جهان از سال ۱۹۳۹ تاکنون ندیده، منجر خواهد شد». همانطور که از این عبارت پیداست، زبیگنیف از واشینگتن خواست تا مراقب باشد. اما سخنان این سیاستمدار آمریکایی در سال‌های ۲۰۲۲-۲۰۲۳ توسط رهبری ایالات متحده به فراموشی سپرده شد. این کشور به هر کار ممکن دست می‌زند تا یک انفجار قدرتمند در قلب اروپا ایجاد کند که خود آن می‌تواند به آمریکا نیز ضربه بزند.

در عین حال، برژینسکی در مورد توانایی دفاعی اوکراین تردید داشت. او در گرماگرم حوادث سال ۲۰۱۴ در کریمه نوشت: «در کریمه، از ۲۰۰۰۰ سرباز اوکراینی، حتی یک نفر به ابتکار و اختیار خود شلیک نکرد. من خودم اهل اروپا هستم. بنابراین، هنگامی که به موطن پدر و مادرم می‌‌اندیشم، نمی‌توانم تصور کنم زمانی که یک نیروی خارجی برای تصرف آن سعی می‌کند، حتی یک نفر از ۲۰ هزار سرباز لهستانی شلیک نکرده باشد. فکر می‌کردم یک قتل عام بزرگ رخ خواهد داد. این واقعیت که همه چیز در اوکراین به گونۀ متفاوت اتفاق افتاد، از واقعیت دیگری حکایت می‌کند. پوتین نیز نتایج خود را گرفت. متوجه شد که همه چیز حتی ساده‌تر از آن است که او انتظار داشت».

برژینسکی با حمایت از ارائه تسلیحات به اوکراین برای جنگ آینده با روسیه می‌نویسد: «عاقلانه است که به اوکراین سلاح‌های دفاعی مانند سلاح‌های ضد تانک یا خمپاره برای دفاع از شهرهای بزرگ ارائه کنیم. زیرا، باید هزینۀ خشونت روسیه را افزایش بدهیم. تسخیر شهری که جمعیت آن در حالت دفاعی قرار گرفته، به هزینۀ بسیار بالایی نیاز دارد».

با این حال، واشنگتن نتایج خود را از درس کریمه گرفت. در دورۀ ۲۰۱۴-۲۰۲۲ (حتی قبل از شروع عملیات ویژۀ نظامی) ایالات متحده کمک‌های نظامی جدی به «میدان» ارائه کرد. من در این باره در مقالۀ «جاروجنجال دبیرکل ناتو: کمک نظامی این بلوک به اوکراین به دو برابر بیشتر از تولید ناخالص داخلی بلوک ناتو افزایش یافته است»، توضیح داده‌ام.

برژینسکی معتقد بود که باید به اوکراین کمک کرد تا بخشی از اروپا شود. او در رابطه با روسیه معتقد بود، ورود به اروپا بهترین توازن است. زیرا در این صورت، هم کی‌یف و هم مسکو بواسطۀ بروکسل کنترل خواهند شد. برژینسکی در مصاحبه با شبکۀ تلویزیونی اوکراینی اینتر در اکتبر ۲۰۱۴ گفت: «اوکراین باید واقعاً ثابت کند که می‌خواهد بخشی از دنیای اروپا بشود. اگر به این امر دست یابد، روسیه تنها چشم‌انداز کنار آمدن با این واقعیت و تبدیل شدن به بخشی از خود اروپا را خواهد داشت… اگر [روسیه] این کار را نکند، به وابستۀ ویران چین تبدیل خواهد شد».

برژینسکی دو ماه قبل از مرگش، در مارس ۲۰۱۷، در مصاحبه با «Gazeta.Ru» چنین افشاگری کرد: «پوتین باید به آیندۀ خود فکر کند. البته، تمرکز بیش از حد نخبگان قدرت در روسیه بر کسب ثروت ممکن است به مرور زمان موجب واکنش‌های اجتماعی و برانگیختن درگیری‌ها شود. هنوز این اتفاق نیفتاده است، اما فکر می‌کنم خطر بالقوۀ چنین روندهایی وجود دارد». با این حال، این یک توصیۀ صحیح بود.

می‌خواهم سخن دیگری از برژینسکی نقل کنم که می‌توان آن را اشاره  به مسکو تصور کرد. برژینسکی در مصاحبه با دیوید ایگناتوس، روزنامه‌نگار «واشنگتن پست» به تاریخ ۰۴/۰۱/۲۰۰۸ گفت: «…اگر خط لوله قطع شود، عواقب آن در غرب فوراً محسوس خواهد بود و عواقب مالي آن در روسيه طي سه، چهار يا پنج سال ديگر احساس خواهد شد و این، به روس‌ها برتری كوتاه مدت برای اعمال فشار می‌دهد» (زبیگنیو برژینسکی «فرصت دوم. آمریکا و جهان»، ۲۰۱۸، ص ۳۶۹). من این سخنان را پیشگویی پیامبرگونه ارزیابی می‌‌کنم.

بخش اول پیشگویی این سیاستمدار آمریکایی اکنون محقق شده است…

البته، اقتصاد ما در ماه‌های اول جنگ تحریم‌ها، اضافه‌بار زیادی را تجربه کرد. اما اکنون همۀ مقامات روسیه یک صدا می‌گویند: اقتصاد ملی با وضعیت جدید «سازگار» شده است. حتی امید به رشد اقتصادی نیز وجود داشت. من فعلاً در مورد چنین انتظاری که در آن آرزو به عنوان واقعیت ارائه می‌شود، بسیار محتاط هستم. در رابطه با این موضوع، همین روزها مصاحبۀ بزرگ من زیر عنوان «غرب پیروزی اقتصادی روسیه را به رسمیت شناخت؟ گول نخورید»، منتشر شد.

برای اینکه بخش دوم «پیش‌گویی» برژینسکی محقق نشود («در سه، چهار یا پنج سال»)، دولت ما باید قاطع‌ترین اقدامات را برای بازسازی اقتصاد انجام دهد. یک سال گذشته است، اما من کوچکترین نشانه‌ای از آغاز نوسازی مشاهده نمی‌کنم. فقط «سازگاری با شراط» وجود دارد که هر لحظه می‌تواند با فروپاشی جایگزین شود.

برژینسکی شکنندگی اقتصاد روسیه را که بر اساس دستورالعمل‌های اجماع واشینگتن ساخته شده، درک می‌کرد. اقتصاد به اصطلاح بازار روسیه مطلقاً با ماندن طولانی تحت رژیم تحریم‌ها (و همچنین درگیری نظامی طولانی مدت) سازگار نیست. به جایگزینی مدل «بازاری» اقتصاد با مدل «بسیج» اقتصاد نیاز مبرم دارد. و بسیج برای شروع صنعتی کردن جدید ضروری است. اگر این کار انجام نشود، قسمت دوم پیشگویی زبیگنیو برژینسکی به حقیقت خواهد پیوست…

مأخذ: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/27/

۷ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲


درخواست سوریه از جامعۀ جهانی برای جلوگیری از سرقت این کشور بواسطۀ آمریکا

وزارت امور خارجۀ جمهوری عربی با صدور بیانیه‌ای از جامعۀ بین‌المللی خواست تا به غارت نظام‌مند منابع طبیعی خود بواسطۀ ایالات متحدۀ آمریکا و شبه‌نظامیان وابسته به آن پایان دهد.

خبرگزاری سانا با استناد به بیانیۀ وزارت خارجۀ سوریه، روز شنبه اعلام کرد: «سوریه اقدامات نیروهای اشغالگر آمریکا را محکوم کرده و خواهان جبران خسارات اقتصادی ناشی از صادرات غیرقانونی نفت از میادین شمال شرق این کشور است». 

در این بیانیه تأکید شده است که «غارت منابع طبیعی متعلق به مردم سوریه برخلاف قوانین بین‌المللی بشردوستانه است که به فقر و رنج شهروندان منجر می‌شود».

وزارت امور خارجۀ سوریه در این بیانیه‌ اعلام کرد که «آمریکا باید از حمایت از گروه‌های تروریستی و جدایی‌طلب دست بردارد و نیروهای خود را از خاک سوریه خارج کند».

اطلاعات مندرج در بیانیه نشان می‌دهد که از ابتدای ماه آوریل، چندین محمولۀ بزرگ نفت سوریه به کشورهای همسایه عراق و ترکیه منتقل شده است. به گفتۀ وزارت امور خارجه، در پایان سال ۲۰۲۲، خسارات سوریه در بخش نفت و گاز بالغ بر ۱۰۷.۱ میلیارد دلار بوده است.

آمریکا از سال ۲۰۱۵، ۹ پایگاه نظامی در شمال شرق کشور ایجاد کرده است که تحت کنترل نیروهای کُرد از نیروهای دموکراتیک سوریه است. چهار پایگاه از آن‌ها در نزدیکی میادین نفتی در دیرالزور و پنج پایگاه دیگر در استان همجوار حسکه واقع است. صدها نیروی نظامی ایالات متحده به نیروهای دموکراتیک سوریه در مبارزه با باندهای تروریستی فعال شده از سوی داعش (سازمان تروریستی ممنوعه در فدراسیون روسیه) کمک می‌کنند.

پی‌نوشت ا. م. شیری:

[آمریکا در ادامه و گسترش بهار خونین عربی که در سال ۲۰۱۱ در تعدادی از کشورهای عربی و شمال آفریقا سازمان داد، جنگ استعماری علیه سوریه را در قالب جنگ‌های نیابتی آغاز کرد. نیروهای مزدور و تروریست‌های دست‌ساز خود را از جای جای جهان به سوریه منتقل کرد و سپس، به بهانۀ «مبارزه با تروریسم» در رأس یک ائتلاف متشکل از ۶۰ کشور و شبه‌کشور مانند استرالیا، آلمان، فرانسه و غیره رسماً به سوریه حمله کرد.

در تمام این مدت ۱۲ سال جنگ استعماری- نیابتی در سوریه، آمریکا نه تنها یک وجب از خاک سوریه را از اشغال تروریست‌های دست‌ساز خود آزاد نکرده است، حتی اکثر زیرساخت‌های سوریه و ارتش این کشور را هدف بمباران‌های جنون‌آمیز خود قرار داده، علاوه بر ثروت‌های طبیعی، موزه‌ها، میراث فرهنگی و اشیای عتیقۀ این کشور به تاراج برده است. اما نکته جالب این است که جامعۀ جهانی مانند گوسفند گرگ‌دیده بی‌حرکت، فقط نگاه می‌کند. سکوت در مقابل جرم و جنایت، در اصل، به معنی کمک و تشویق مجرم و جنایتکار است]. 

برگرفته از‌: این نشانی

۴ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲


—————————————

ستون پنجم مفلوک

گنادی سیماکوف (GENNADY SIMAKOV)، نویسنده

ا. م. شیری

خیانت… بشر در تمام تاریخ خود هرگز نتوانسته است مسئله آن را حل کند. کشوری وجود دارد که تمام دنیا زهر آن را جرعه جرعه می‌نوشند و هنوز هم خواهد نوشید- ایالات متحدۀ آمریکا. کشوری که در سالۀ خائنان رونق یافته است. این کشور توسط باندهای راهزنی ساخته شد که از سرزمین مادری خود فرار کردند تا برای دشمنی با دیگران کار کنند.

در عین حال، خیانت، به طور متناقض، همیشه قابل توجیه است: هر خائن کاری انجام می‌دهد که برای خود مفید است. مهم نیست از چه چیزی حراست می‌کند- سرمایه یا زندگی. او این کار را منحصراً به هزینۀ دیگران انجام می‌دهد. عمل یک خائن به طور غیر مستقیم یا مستقیم بر رفاه بقیه تأثیر می‌گذارد.

اما وقتی از او می‌پرسند که آدم عوضی چرا به خدمت نازی‌ها درآمدی، او پاسخ می‌دهد: خوب، آن‌ها می‌توانستند مرا تیرباران کنند.

نوادگان قربانیان هولوکاست کاملاً آرام به کشوری نقل مکان می‌کنند که از پوست اجدادشان آباژور درست می‌کردند؛ نان‌هایی را می‌خورند که در مزارع حاصل از خاکستر پدربزرگ‌هایشان بارور شده است و هیچ چیز آن‌ها را آزار نمی‌دهد. علاوه بر این، آن‌ها موفق می‌شوند از هر دو- اتحاد جماهیر شوروی و روسیه متنفر باشند. آیا آن‌ها خائن هستند؟ آن‌ها در پاسخ بر سر من فریاد می‌زنند و ۹ مه را با محافظه‌کاران جشن می‌گیرند (چنین افرادی هم هستند). براستی، در عین حال آن‌ها بی سر و صدا برای سعادت دشمن ژئوپلیتیکی خدمت می‌کنند. یعنی برای وطنشان میهن‌پرستی ریاکارانه کافی است و به کشور بیگانه علم، کار و نیرو اهداء می‌کنند. 

و اما شگفت‌آورتر از همه: بسیاری از عقب‌مانده‌ها، آلودگان به ویروس لیبرالیسم، آن‌ها را کاملاً درک می‌کنند. ماهی همیشه دنبال جای عمیق‌تر است، می‌گویند قضاوت نکن تا مورد قضاوت قرار نگیری، شرایط همه متفاوت است. همه خواهان زندگی هستند.

البته، که همه می‌خواهند. کسانی که آلمانی‌ها دربارۀ آن‌ها نوشتند که ما نمی‌دانستیم با چه چیزی مواجه خواهیم شد، نیز می‌خواستند زندگی کنند. بله، همه خواهان زندگی بودند. اما بیشتر از آن می‌خواستند که از آرامگاه اجدادشان هتک حرمت نشود، که هیاهوی مهاجمان در شهرهای زادگاهان شنیده نشود، که بچه‌ها در کشور خودشان، در سرزمین مادری‌شان، در خانۀ خودشان بزرگ شوند.

روسیه پنجمین موج مهاجرت را تجربه می‌کند (و البته زنده خواهد ماند!). از این میان تنها مورد اول و تا حدی سوم قابل توجیه است. کسانی که در معرض تهدید نابودی فیزیکی مجبور به ترک کشور شدند، اما در عین حال همیشه از نظر روحی روسی باقی ماندند و هرگز کلمۀ بدی در مورد وطن متروک خود نگفتند. آن‌ها فقط به بازگشت امیدوار بودند و این امید به آن‌ها قدرت زندگی می‌داد.

موج فراریان از عملیات ویژۀ نظامی شرم‌آورتر از موج چهارم مهاجرت ناشی از شرایط سخت اقتصادی در موطن خود است که به زیر چتر دشمن، دشمنی که عامدانه یک کشور بزرگ را به ویرانه تبدیل کرد، سرازیر شدند. موج چهارم، علاوه بر رؤیای سوسیس‌های باواریا و سبزیجات پلاستیکی زیبا، در بارۀ میوه‌های ممنوعه توهماتی داشت، که شیرین به نظر می‌رسید.

اما موج پنجم، این گاوهای پیشانی‌ سفید که برای جان خود می‌لرزند، از چیزی جز اندیشۀ زیان‌بار گریز از مبارزه و از خودگذشتگی در راه مردم بیم ندارند.

روانشناسی مهاجران سه موج را می‌توان برای مدتی طولانی و بدون ذکر مثال، بدون پرداختن به اشخاص تحلیل کرد. زیرا، این اشخاص شایستۀ آن نیستند. اما مهاجرت جنبۀ دیگری نیز دارد. کسانی که در شرایط سخت، با انگیزه‌های ذهنی نه واقعی و عینی، کشور را ترک کردند، مطمئناً خائن هستند. و از آنجایی که امروز روسیه سنگر جهانی شیوۀ زندگی مرسوم و سلامت عقل است، روند مخالف آغاز می‌شود. روز به روز افراد بیشتری از به اصطلاح «دنیای متمدن» که به سردمداری آمریکا امروز در چاه شیطان‌پرستی می‌افتند، برای مهاجرت به سمت ما روی می‌آورند. حرکت آغاز شده است و حتی با وجود مشکلات روسیه، خوشحال هستند. و اما در اینجا فقط یک کلام می‌توان به آن‌ها گفت: خوش آمدید!

برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی

۵ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲ 


مرد ما در ناتو یا غرب هنوز اسرار دارد

ماکسیم عیسایف (MAXIM ISAEV)

ا. م. شیری

در این ماه گرم و مرطوب فروردین، نه تنها نهرها، حتی جویبارهایی از اطلاعات جالب نیز جاری می‌شوند. سپس در سد مخفی‌کاری بین آمریکایی‌ها رخنه ایجاد می‌شود و نقشه‌های محرمانۀ کی‌یف برای ضدحمله بیرون می‌ریزد و اکنون، اسناد جالبی از اطلاعات روسیه به بیرون نشت کرده است. هنوز فرصت نکردیم گذشتۀ کمونیستی طوفانی رئیس جمهور لیتوانی، هیتاناس نائوسدا را مانند یک بمب… هضم کنیم! شایع شد که ینس استولتنبرگ، یک مأمور روس یا به عبارت بهتر، یک افسر حرفه‌ای است.

شایعات در مورد یک مأمور سازمان اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی با نام مستعار «استکلوف» (Steklov) از مدت‌های زیادی پیش منتشر شده است. اما جزئیات جدید جالب‌تر هستند.

بر اساس بیوگرافی رسمی دبیرکل ناتو، او در سال ۱۹۹۰ در ادارۀ پلیس نروژ به داشتن رابطۀ طولانی مدت با یک دیپلمات روس اعتراف کرد. بعد از آن، از تمام تماس‌های بعدی امتناع کرد و از اینجا مسیر حرفه‌ای او  آغاز شد. 

حالا واقعیات جدید یا اسناد نوظهور چه می‌گویند؟ در سال ۱۹۸۹، استولتنبرگ پیشنهاد استخدام در سازمان اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی را پذیرفت. تحت آموزش‌های ویژه قرار گرفت و برای انجام کارهای اطلاعاتی غیرمجاز مأمور شد. او مخفیانه تابعیت شوروی را پذیرفت، سوگند یاد کرد و اولین درجۀ نظامی خود را به عنوان ستوان دوم دریافت کرد.

اعتراف استولتنبرگ در ادارۀ پلیس، یک افسانه‌پردازی برای نشان دادن وفاداری به سیاست ایالات متحده و تأئید تصویر یک «ضد شوروی» است. این عملیات توسط رئیس ادارۀ کل اول سازمان اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی و زیر نظر ولادیمیر کریوچکوف رئیس آن انجام گرفت.

معلوم می‌شود در بارۀ وجود چنین عامل امیدوارکننده و جسور به میخائیل گارباچوف گزارش نداده بودند. و گرنه، او این همه مدت مخفی نمی‌ماند و چنین مسیر حرفه‌ای حیرت‌آوری را طی نمی‌کرد. به هر حال، نام مستعار «استکلوف» مخصوصاً انتخاب شده بود- ینس همیشه مردی با ظاهری شیشه‌ای و بی‌معنی بوده است. تصویر یک سیاستمدار اجرایی ایده‌آل که در اروپا مورد نیاز آمریکایی‌ها است، یک «احمق مفید» است.

اما بعد، همه چیز به هم ریخت. همۀ چندین سال رشد حرفه‌ای متوقف شد. در دهه ۹۰، آن‌ها حتی او را فراموش کردند. در محفل اطلاعاتی‌ها به این می‌گویند «نگهداری برای مدت طولانی».

از قضا «استکلوف» مدت‌ها سعی کرد ارتباط برقرار کند. در آن زمان، برخی از دیپلمات‌ها شاکی از این بودند که استولتنبرگ در مکان‌های خلوت، در پذیرایی‌های رسمی به آن‌ها نگاه می‌کند، به چشم‌شان خیره می‌شود و عبارات عجیب و غریب (احتمالا رمز عبور) زیر لب زمزمه می‌کند.

اما همه چیز از سال‌های ۲۰۰۰ تغییر کرد. ارتباطات برقرار شد، و چقدر هم خوب. با کمک پول روسیه، ینس نه تنها به حرفۀ خود ادامه داد، بلکه مالیات معروف ۲۴۰۰۰ دلاری خانۀ مادربزرگش را نیز پرداخت.

از آن زمان، «استکلوف» با جدیت و موفقیت به نفع میهن جدیدش تلاش می‌کند. یک پایگاه مخفی زیردریایی ظاهراً متروکۀ ناتو در نزدیکی شهر ترومسیو را از طریق یک تاجر ساختگی نروژی به قیمت یک آپارتمان در مسکو به روس‌ها فروخت. ظاهراً روابط خواهرشهری این شهر با آرخانگلسک تصادفی نیست. ینس بخاطر فروش پایگاه، به درجۀ سرهنگی ارتقاء یافت. 

به ازای سال‌ها کار و امتناع منظم از پذیرش کی‌یف در ناتو، به افسر یک قطعه زمین در مسکوی جدید اعطا شد. با توجه به شکایت همسایه‌ها مشخص شد که زمین پوشیده از علف‌های هرز و گیاهان سخت‌جان بوده است. در ماه اکتبر، ینس بازنشسته می‌شود و قرار است به روسیه بیاید. از قرار معلوم ساخته خواهد شد.

این داستان یک قهرمان واقعی است. منتظر نشت اسرار بعدی هستیم.

برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/28/

۸ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲


شورش ریاض علیه میراث لورنس عربستان

دمیتری مینین (DMITRY MININ)

ا. م. شیری

پایان قرن‌ها تسلط آنگلوساکسون‌ها در خاورمیانه

در ماه مارس تا آوریل، پادشاهی عربستان سعودی گام‌های بزرگی برای شکستن نظام سلطۀ صدها سالۀ آنگلوساکسونی در سیاست خود برداشت. این کشور درخواست‌های رسمی مورد تأئید دولت را برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای و بریکس ارسال کرده است. با میانجیگری چین و توقف جنگ در یمن، عربستان اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» را که توسط آنگلوساکسون‌ها برای آن دیکته شده بود، ترک کرد. دمشق را به رسمیت شناخت و از به رسمیت شناختن آن توسط سایر کشورهای عربی حمایت کرد. حضور نیروهای آمریکایی در سوریه را کاملاً غیرقانونی دانست. در اوپک، عربستان سعودی با کاهش دیگری در تولید نفت موافقت کرد که به گفته واشینگتن، تلاش‌های غرب برای محاصرۀ روسیه را تضعیف می‌کند.

واکنش آمریکا تند و تقریباً هیستریک بود. در اواسط ماه آوریل، چهار هیئت آمریکایی به مدت چهار روز از ریاض بازدید کردند و به اتفاق آرا از ولیعهد، محمد بن سلمان که آن‌ها را پذیرفته بود، خواستند تا در این تصمیمات تجدید نظر کند. یک ناظر خارجی آن‌ها را «فرود ناامیدانه» نامید. ابتدا ویلیام برنز، رئیس سیا وارد عربستان سعودی شد. در ۱۱ آوریل، ولیعهد در جده، از لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی، یک جمهوری‌خواه جنگ‌طلب که به نظر می‌رسید «اجماع دو حزبی» را به سعودی‌ها نشان می‌دهد، پذیرایی کرد. در ۱۲ آوریل، محمد بن سلمان، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا را به حضور پذیرفت. در ۱۳ تا ۱۴ آوریل، برت مک‌گورک («دادستان» سابق سوریه) و هماهنگ‌کننده ویژۀ ایالات متحده در امور انرژی بین‌المللی، آموس هوخشتاین، هماهنگ‌کنندۀ شورای امنیت ملی ایالات متحده در خاورمیانه و شمال آفریقا، از عربستان سعودی دیدن کردند. تیم لندرگینگ، نمایندۀ ویژه آمریکا در امور یمن نیز در این هیئت حضور داشت.

با این وجود، هجوم کمی به کیفیت فرانروئید. در عوض، هرج و مرج حاکم بر دولت آمریکا را نشان داد و یک بار دیگر سعودی ها را متقاعد کرد که واشینگتن «دیگر همان نیست». اخیراً ولیعهد با پوتین تماس گرفت و ظاهراً او را از این «جهش عجیب» آگاه ساخت و تأکید کرد که ریاض قصد ندارد در تصمیمات خود تجدید نظر کند.

حکومت انگلیس در جهان

تسلط امپراتوری انگلیس در خاورمیانه و سپس ایالات متحده که به تدریج در این نقش جایگزین آن شد، حداقل یک قرن بعد از جنگ جهانی اول ادامه دارد. استقرار سلطۀ بریتانیا به طور نمادین با فعالیت‌های لورنس معروف عربستان مرتبط است که حاکمان محلی عرب را به شورش علیه امپراتوری عثمانی برانگیخت. اگرچه خود لورنس در کنفرانس صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ از خواسته‌های اعراب برای استقلال حمایت کرد، اما درخواست او نادیده گرفته شد. مثل همیشه، آرمان‌گرایان انقلاب می‌کنند و سفله‌ها میوۀ آن را می‌چینند.

پیتر اوتول در نقش لورنس عربستان

توماس ادوارد لورنس (عربستان)

کشورهای خاورمیانه مدت‌هاست از اراده و آداب و رسوم بیگانه که از بیرون بر آن‌ها تحمیل شده، خسته شده‌اند. این تمایلات به موازات کاهش قدرت اقتصادی و نظامی غرب رشد کرد. بیش از یک دهه پیش، با تحریک مستقیم آمریکا، تلاش برای دگرگونی منطقه با شعار «بهار عربی» برای معکوس کردن این روندها شروع شد، اما بی‌نتیجه بود.

امروز، ظرفیت خرابکارانۀ بهار عربی کاملاً از بین رفته است. خاورمیانه «تهاجم ترکیبی» به امور خود را تجربه کرده و آخرین لکه‌هایش را از تن خود می‌زداید. بازگشت قریب‌الوقوع سوریه به جهان عرب و گفتگوهای آشتی میان همسایگان در سراسر منطقه به این امر پایان داد.

این کیست که در پشت شاهزاده دیده می‌شود؟

به «عنکبوت‌های» خود بیاموزید!

نتیجۀ یک دهۀ پرتلاطم این است که کشورهای خاورمیانه، از جمله قدرتمندترین آن‌ها، عربستان سعودی، با قدرت بیشتری به تلاش برای حاکمیت کامل ادامه داده‌اند. به هر حال، نخبگان بومی  منشاء حملۀ «ترکیبی» را به خوبی می‌شناسند.

پویایی تجارت عربستان سعودی با چین، اتحادیه اروپا و ایالات متحدۀ آمریکا

تجارت بین عربستان سعودی و چین در سال ۲۰۲۱ (۸۷ میلیارد دلار) بیش از ۳ برابر تجارت با ایالات متحده (۲۵ میلیارد دلار) بود. اکنون این رقم به ۴ برابر نزدیک می‌شود. چین نسبت به کل غرب، شریک تجاری بزرگتری برای عربستان سعودی است. گذار ریاض به یوآن در تجارت با پکن به بلوغ رسیده و طبیعی است. پیدایش عامل پترو یوان در بازارهای بین‌المللی از پروندۀ عربستان سعودی، یکی از ضربه‌های هلاکت‌بار به موقعیت انحصاری دلار در امور مالی جهان است.

دیدار شی جین‌پینگ با رهبران کشورهای حوزۀ خلیج فارس در ریاض

عربستان سعودی از طریق اوپک و از منظر منافع خود در تجارت نفت، همکاری نسبتاً نزدیکی با روسیه دارد. آخرین تصمیم عربستان سعودی برای کاهش تولید نفت روزانه به میزان ۵۰۰ هزار بشکۀ دیگر، ضربۀ دیگری به روابط پر تنش بین واشنگتن و ریاض بود که «در نتیجۀ وخیم‌تر شدن آن در دولت جو بایدن، عربستان سعودی به روسیه و چین نزدیک‌تر شده است».

محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و  ولادیمیر پوتین

زدن «شلاق» نمایشی به روسیه در قالب تحریم و تصرف دارایی‌های خارجی آن که طبق نقشۀ آمریکایی‌ها قرار بود همه، از جمله عربستان سعودی را بترساند، نتیجۀ معکوس داد. سعودی‌ها این نقش را روی خود امتحان کردند و متوجه شدند که بدون روسیه به عنوان یک عامل تأثیرگذار در سیاست جهانی، ایالات متحده می‌تواند آن‌ها را به کاهش قیمت نفت و محروم کردن آن‌ها از دارایی خود مجبور کند یا بعنوان مثال، می‌تواند اوراق قرضه خود را که اعراب صدها میلیارد دلار در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند، بطور یکجانبه لغو کند. هر چیزی می‌تواند بهانه باشد: از داستان تا حدودی فراموش شدۀ خاشقجی تا مجازات‌های سخت حامیان دگرباشان جنسی در عربستان سعودی. بنابراین، امتناع از تحریم‌ها علیه مسکو مستقیماً در راستای منافع ملی ریاض است.

دی چَیت (آلمان) می‌نویسد که تغییر مسیر سیاسی عربستان سعودی فقط یک ‌«هوس‌بازی» نیست. طی دهه‌های گذشته، در متن اظهارات و اقدامات متناقض رؤسای جمهور آمریکا، سعودی‌ها متقاعد شده‌اند که نمی‌توان به ایالات متحده اعتماد کرد. در حال حاضر، غرب نمی‌تواند هیچ پیشنهاد قابل مقایسه‌ای به عربستان سعودی ارائه دهد. کشورهای اروپایی و آمریکا نمی‌توانند مقادیر زیادی نفت از عربستان خریداری کنند. آن‌ها نمی‌توانند درهای اتحادهای غربی خود را به روی چنین سلطنت مستبدی مانند عربستان سعودی باز کنند. دی چَیت در پایان می‌گوید: «اگر عربستان سعودی به بخش جدایی‌ناپذیر از اتحاد چین و روسیه تبدیل شود، این، خبر بسیار بدی برای غرب خواهد بود».

نظامیان آمریکایی در عربستان سعودی

وابستگی عربستان سعودی به ایالات متحده در حوزۀ نظامی، از جمله در تأمین تسلیحات همچنان به قوت خود باقیست. عربستان سعودی از نظر هزینه‌های دفاعی (۷۵ میلیارد دلار) رتبۀ پنجم جهان را به خود می‌دهد. از آنجائیکه این پادشاهی ۷۸ درصد از واردات تسلیحات خود را از ایالات متحده تأمین می‌کند و دائماً به قطعات یدکی و خدمات نیاز دارد، چین نمی‌تواند این شکاف را به راحتی پر کند. 

سعودی‌ها هنوز آماده نیستند  از زیر چتر آمریکا به طور کامل خارج شوند. اما در اینجا نیز در صورت پایان ناموفق درگیری در اوکراین برای آمریکایی‌ها، مسائل زیادی می‌تواند تغییر کند. اتفاقاً این یکی از دلایلی است که نه تنها به عربستان سعودی، بلکه به آسیب احتمالی در روابط نظامی آمریکایی‌ها با بسیاری از کشورهای دیگر نیز مربوط می‌شود. چرا که آن‌ها در کمال ناامیدی قصد دارند تا آخرین اوکراینی بجنگند.

مأخذ: بنیاد فرهنگ راهبردی

۹ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate