جامعهٔ کارگری در اول ماه مه [روز جهانی کارگر]

جامعهٔ کارگری همواره با دو موضوعِ موازاتِ هم، یعنی اعتراض به بی‌حقوقی و بی‌عدالتی و نیز تعرض از سوی کارفرمایان، صاحبان تولیدی و ارگان‌های حامی طبقهٔ سرمایه‌داری روبرو است. دو طبقهٔ متضاد از هم هستند و کارگر علیرغم فروش نیروی کارِ بسیار پائین، فاقدِ حق‌وحقوقِ ابتدایی ازجمله واخواهی و دست از کار کشیدن نسبت به اجحاف و تعرض به دستمایه‌های خود هست. بدین‌سان پاگیری اول ماه، مربوط به اعتراضِ کارگرانِ شیکاگو و متعاقباً تعرض خونین توسط نیروی سرکوبِ وابسته به طبقهٔ حاکمِ بود. پس سنتاً جامعهٔ کارگری ایران هم، پیام خود را در این روز [اول ماه مه] در دو حوزه بنمایش می‌گذارد. نخست اتحاد، یکپارچگی و همبستگی با دیگر کارگرانِ سرتاسر جهان [علیه ظلم و ستم واردهٔ سرمایه‌داران و صاحبان تولیدی]، سپس گرامیداشت از کارگرانی که در اثر تهاجمِ ارگان‌های سرکوب طبقهٔ حاکمِ مجروح و جان خود را از دست دادند. با این اوصاف آنچه بار دیگر موردتوجه جهانِ انسانی [و کارگران ایران] در اول ماه قرار می‌گیرد، بیانِ بی‌عدالتی‌ها از سوی سرمایه‌داران به سازندگان اصلی جوامع بشری است؛ فریاد به اوضاعِ درهم‌ریخته و نابرابری است که استثمارگران و ظالمان به میلیون‌ها کارگر سرتاسر جهان تحمیل کرده است.

به‌طور یقین آمار و ارقام در قسمت‌های متفاوتِ تولیدی یعنی اعتراض و اعتصاب، مرگ‌ومیر در اثر فرسودگیِ ابزار و آلات سوددِ، فقدان لوازم ایمنی و اولیه، عدم پرداخت دستمزدها و نظایر این‌ها بسیار فراوان و روزبه‌روز به میزان آن‌ها اضافه می‌شود. زیرا که دولت‌های سرمایه‌داری در پی سودآوریِ درازایِ خانه‌خرابی بیش‌ازپیش زندگی کارگران هستند. واضح‌تر اینکه هیچ گوشه‌ای از جهانِ کارگری از تعدی بی‌امانِ حاکمان و استثمارگران در امان نیست. تحمیل جنگ‌های ارتجاعی، غارتِ ثروت جامعه و دستمایه‌های کارگران به سیاست‌های روتین و دائمی قدرت‌مداران بین‌المللی و صاحبان تولیدی تبدیل‌شده است. دولت‌های امپریالیستی به یمن نهادها و دم‌ودستگاه‌های سرکوب در پیش هستند و در مقابل جامعهٔ کارگری بی‌نصیب از سازمانِ متناسب با قانون‌مندی‌های حاکم در جهان سرمایه‌داری است؛ ضعف و کاستی که در سوهای متفاوت جهان محسوس و به‌جای خود مانع تحقق خواسته‌ها و پیشرفت اعتراضات و اعتصابات کارگری شده است.

همه‌جا هم جور هست و محرز است که وظیفهٔ نظام‌های حاکم به رسمیت و محترم شمردن به حقوقِ کارگران نیست. کثرت نهادها و سازمان‌های منتسب با مصالحِ صاحبان تولیدی در میدان‌های تولیدی به شکل‌ها و بانام‌های متفاوت اضافه و اضافه‌تر می‌شود. سازمان دادن و گسیل عناصر خودفروش به‌منظور شناسایی رهبران کارگری و پس‌ازاین حملهٔ فیزیکی و مسلحانه به تجمعات اعتراضی آنان در بیرون از میدان‌های تولیدی نمودار سیاستِ نوشته‌شدهٔ نظام‌های سرمایه‌داری است. طبقهٔ حاکمِ سازمان مختص به خود را در حوزه‌های سیاسی – صنفی سازمان داده و گستاخانه در پیش هست و مجالی برای زندگی بخورونمیر کارگران نگذاشته است. بنابراین پرداختن و نگاه به اول ماه [روز جهانی کارگر]، تنها خوانش و یا شرح و حال چندین‌بارهٔ اعتراضات و اعتصابات، غارتِ دستمایه‌های کارگران و نظایر این‌ها از طرف صاحبان تولیدی و نهادهای سرکوب وابسته به‌نظام امپریالیستی نیست، بلکه بازگویی ایرادها و مهم‌تر چاره‌اندیشی عملی برای برون‌رفت از وضعیت کنونی است. زیرا که موضوعِ اساسی جامعهٔ کارگری، نظر به اعتراضات و اعتصابات، اعلام منشورهای بدون پشتوانه‌های عملی، تصویب قطعنامه‌ها و یا توصیه‌های غیرمسئولانه این و یا آن نمایندهٔ سیاسیِ بی‌ارتباط با طبقهٔ کارگر نیست بسا که اشاره به نواقصِ کار، عللِ عدم پاگیری تشکل‌های کارگری و مهم‌تر توضیح و جایگاهِ وظایفِ عملی سازمان و یا حزب مدعی رهایی طبقه کارگر است. برای اینکه بیش‌ازاندازه طبقهٔ کارگر در انجام وظایفش در پیش است و بیش‌ازاندازه نظام‌های سرمایه‌داری را در میدان‌های متفاوت طبقاتی به چالش کشیده است. کثرت اعتراضات و اعتصابات در سرتاسر دنیا و ازجمله [۴ هزار اعتراض و اعتصاب کارگری] در ایران نمودار حضور گسترده و نقش‌آفرینی طبقه کارگر به‌منظور بازستانی حقوق پایمال‌شده‌اش، بخصوص نمودار تنفر و انزجار وی از طبقهٔ سرمایه‌داری است. متأسفانه بنابِ دلایل روشن زندگی طبقه کارگر [به دلیل فقدان هدایت‌گران سالم و کمونیستی] در حوزه‌های متعدد در موقعیت اسف‌باری قرارگرفته است. تعرض افسارگسیختهٔ کارفرمایان و صاحبان تولیدی در قسمت‌های مختلف، کارگران را فرسوده و در همان حال به طبقهٔ بدونِ پشتوانه‌های عملی و کمونیستی تبدیل کرده است. منظور از اینکه جامعهٔ کارگری ایران بمانند دیگر جوامع نیازمند تغییر ریل مطابق با مصالح صاحبان تولیدی و استثمارگران است. مسئله‌ای که به مدت چهار دهه میدان‌های تولیدی ایران را احاطه کرده و زندگی کارگران را به تباهی کشانده است. پس کار صرف تبلیغی، افشاگری علیه صاحبان تولیدی و دولت حامی آن، یا صدور فرمان‌ها و پند و اندرزها پاسخگوی معضلات رودررو و عملی کارگران نیست، بلکه انتخابِ اقدامات عملی در برابر عوامل بازدارندهٔ خواسته‌ها و مطالبات کارگری است. پیداست اعتراضات و اعتصابات پراکنده کارگری و آن‌هم به هر میزان و مقیاسی ثمربخش و تمام‌کننده نیست؛ سازمانِ مختص با قوانین حاکم در درون جامعهٔ خود را می‌طلبد و بدون آن در حلقهٔ سیاست‌های ضد کارگری نظام امپریالیستی گیر خواهد کرد.

بالاخره زمانی جامعه کارگریِ ایران از مصائب و سختی‌های دست‌ساز سرمایه‌داران و دیگر دار و دسته‌های منفعت‌طلب رها خواهد شد که نمایندگان حقیقی آن در تقابل با نهادها و ارگان‌های ریزودرشت طبقهٔ سرمایه‌داری، پرچم سازمانی متناسب با منفعت کارگران را در میدان‌های متفاوت طبقاتی برافرازند و مانع تعرض بیش‌ازپیش استثمارگران و ارگان‌های سرکوب شوند؛ زمانی زمینه‌های تشکل‌های کارگری آماده خواهد شد که سازمان سیاسی – نظامیِ منتسب با جامعهٔ کارگری، ارگان‌های وابسته به‌نظام جمهوری اسلامی را در عرصه‌های متفاوت به چالش کشند. بدین ترتیب والاترین گرامیداشت از روز اول ماه مه [روز جهانی کارگر]، نه ارائهٔ چشم‌اندازها و تصاویر غیرحقیقی، بلکه بیان حقیقت، توضیحِ ایرادات اساسی، نقدِ منشورهای مقابله‌ایِ بی‌مایه و پرهیاهو، بخصوص اقدامات عملی از سوی نمایندگان حقیقی طبقهٔ کارگر علیه ارگان‌های حافظ بقای امپریالیستی در برون‌رفت از موقعیت دردناک جامعهٔ کارگری است.

۳۰ آپریل ۲۰۲۳

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate