نگاهی به دردنامه “مبارزان کمونیست” و رویگردانی از “منشور حداقلی ها” و همایش کلن

مقدمه:

بیش از دوماهست که از انتشار “منشور حداقلی” گذشته .گفتند این منشور را تعدادی تشکل صنفی و کارگری نوشتند در ایران که بزند توی دهن منشور “راستها” . از آنزمان در خارج کشور تعدادی کمونیست رادیکال زیر بار این ادعاها نرفتند و موی دماغ شدند و ایراد گرفتند که این منشور خیلی مطالبات را نوشته تا اصل مطالبه طبقه کارگر یعنی حق حکومت کردن را زیر فرش کند و خوشحالم این عده کمونیست تعدادشان بیشتر شده و خصوصا بعد دو ماه تجربه وقتی دیدند این “منشور حداقلی” دارای پشت بند هم نبوده و در گرد و غبار حوادث و رویدادها گم شده و حتی آغازگر یک جنبش سازمانیافته نبوده بیشتر در “استقبال”اولیه خود شک کردند که این باز هم امر مفیدی است. همینکه در خارج کشور  آدمهائی هستند که حواسشان بیشتر جمع است و گول هیاهوها را نمی خورند از دید من سرمایه خوبی برای چپ رادیکال است.

اما ظاهرا این “منشور حداقلی” را  تعدادی حزب و سازمان مدعی چپ در خارج کشور ابزار آشتی کنان و هل من مبارز طلبیدن بر علیه رفقای ایرادگیرشان کردند و “همایش کلن” راه انداختند که درون و پشت پرده این “همایش” هم درامهای بامزه ای رخ داد که یکطرفش حواریون فرقه تقوائی بودند و گله شان که “اون نقد کننده های منشور چرا به درون “همایش” درز کرده اند و “همایش جای انتقاد نیست جای سینه زدن است”! حتما خواننده کنجکاو می داند من از چه حرف می زنم و این درام را بیشتر باز نمی کنم.

اینها که نوشتم به کنار، رسیدیم به انتشار یک دردنامه از سوی “مبارزان کمونیست” که تا آنجا که می دانم افرادی هستند  که بنام نودینیان خود را می نامند و از منصور حکمتیان بسیار غلیظ خود را می دانند و بقیه حامیان منصور حکمت را رقیق می دانند.

خواننده می داند که منصور حکمتیان گرایشی بودند که خود را “کمونیست ماکزیمالیست” و حداکثری می نامند و جای تعجب بود چرا همینها تبدیل شدند به حامیان “منشور حداقلی” ! حداقل باید احترام “ماکزیمالیزم” را نگه می داشتند که نشد!

حامیان “منشور حداقلی” به مخالفین گفتند که “اقا این منشور قرار نیست کار حزب بکند!” ما هم گفتیم “مگر طبقه کارگر حق ندارد  بطور مستقل خواست حکومت خود را اعلام کند و سوییچ این خواست باید دست احزاب اونهم خارج کشوری باشد؟” خوب در این مقاله من متمرکز می شوم روی دردنامه خانواده نودینیان (مبارزان کمونیست) ببینیم اینها در دردنامه شان(*) چه نوشتند:

(۱)اول: “مبارزان کمونیست” مخالف شرکت در “همایش کلن بودند”

ابتدا فرمودند که “مبارزان کمونیست” مخالف شرکت در همایش کلن بودند.خوب چرا؟ آیا مخالفت اینها از سر مخالفت با “منشور حداقلی” بوده یا مخالفت با سیاستهای “همایش گردانان”؟ در متنی که از مبارزان منتشر شده داستان مغشوش است. در عین ابنکه اینها ظاهرا از منشور دفاع می کردند در همان حال ظاهرا بعد دو ماه متوجه شدند که اصل منشور ایراد داشته خوب چرا در این بیانیه اینقدر کش و قوس هست؟ ایا ایرادی داشت این “مبارزان” از همان ابتدا می گفتند بنا به دلایلی اساسا این منشور “حداقلی” را ابکی می دانند و اطلاعیه می دادند؟ 

اینطور که معلومست دو ماه لازم بود بگذرد بی عملی منشوریان در داخل کشور از یکسو و درام خارج کشوریان حامی آن در کلن عیان شود تا…بالاخره دوریالی “مبارزان” بیفتد؟!

(۲)خواص سیاسی “منشور حداقلی” در اوایلش و حالا!

“مبارزان کمونیست” می فرمایند این “منشور حداقلی” اون اولها یک خواص سیاسی داشت که عبارت بود از” زدن راستها و پهلوی چی ها” اما بعدا باعص شد که اون “طیف کارگر کارگری> چپ سنتی دست بالا پیدا کند و “منصور حکمتیان” که از نژاد ویژه هستند ضعیف شوند و از اینجور حرفها!

سوال من اینست که نکند اون “خواص سیاسی ” اول منشور هم “خاصیت نبود بلکه به اندازه کافی دوپهلو و گریزان از حق رهبری طبقه کارگر بود که باعث  “خواص دوم شد؟!

غیر از اینست که کمونیزم نسل سوم حداقل روی کاغذ خود را به دو نسل قبل از همین خط “اهمیت سوسیالیزم بعنوان راه حل امروز” جدا کرده بود؟ من می گویم دقیقا از همین روست که “خواص” سیاسی “منشور حداقلی” دقیقا رویکرد راست درون جنبش کارگری بوده از ابتدا و لذا “خواص دوم” طبیعتا دنبالش می آمد!

منشور حداقلی یک منشور راست درون جنبش مطالبات کارگری است و لذا در خارج کشور هم طبیعی است که دنبالچه های سیاسی خود را جمع می کند. اینجا من تعجبم از تعجب کردن “مبارزان کمونیست” است!

خلاصه کنم:

از خواننده کنجکاو می خواهم خودش این دردنامه خانواده نودینیان را بخواند(*) نکات بیشتری در این دردنامه هست منجمله غمنامه همیشکی اینها بر مزار دنیای بهتر و شباهت آن با “متن منشور حداقلی” که اتفاقا درست است و در نقدهایم از برنامه دنیای بهتر هم توضیح دادم که برنامه دنیای بهتر یک برنامه سوسیال دموکراسی است و نه بیش و لذا اینهم کشف خانواده نودینیان نیست منتهی این خانواده با وجود این کشفش به نوحه خوانی برای منصور حکمت دلخوش دارد و اجازه دهیم  به اینکارش ادامه دهد.دنیا به اندازه کافی جا هست!

نکته مهمی که می خواهم تاکیید کنم اینست که خوشبختانه کمونیزم رادیکالی بیرون از این ۳ نسل قبلی کموبیزم ایرانی در حال رشد است که تجارب همه این ۳ نسل قبلی انرا پخته تر کرده و بدور خود نمی چرخد و همانطور که “مبارزان” فرمودند با صلاح عقل سالم و منطق و درک رادیکال همچنان به پایه ریزی سازماندهی سوسیالیزم ادامه خواهد داد. دردنامه خانواده نودینیان را من به فال نیک می گیرم نه برای خودشان بلکه برای عقلانیت که سرسختانه کلاف پیچیده خودفریبیها را می تکاند و بر باد می دهد.مبارزات کمونیستها برای آزادی و برابری و حکومت کارگری یک ائین نیست انعکاس یک منطق ساده است!

وقت انست که جامعه ایران و دنیا حق طبقه کارگر برای حکومت را بعنوان  راه حل بحران موجود بپذیرد . وقت انست که مبارزان راه طبقه کارگر رسالت تاریخی این طبقه را جدی تر بگیرند.این ائین و اعتقادات مقدسه نیست مشتی اخلاقیات نیست امری ضروری برای پایان دادن به بجران کنونی دنیاست.

طبقه کارگر ایران بیش از هر زمان نیاز به منشور و برنامه مستقل خود دارد و اعمال رهبری جامعه برای به پیروزی رساندن قیام مردم!

منبع (*)

همایش کلن”، واقعیت‌ها

  (۱۲ آوریل ۲۰۲۳ -مبارزان کمونیست)- اسد  نودینیان و دوستان 

در ۲۷ مارس ۲۰۲۳ نوشته‌‌ای بنام “همایش کلن در ۲۲ آوریل ۲۰۲۳ در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران” برای پشتیبانی از منشور مطالبات حداقلی ۲۰ تشکل صنفی و مدنی داخل ایران منتشر گردید. جمع ما (مبارزان کمونیست) نامه فراخوان دهندگان همایش را مانند دیگر جریانات دریافت کردیم. راجع به آن جلسه گرفتیم و مخالف شرکت در این همایش و برگزاری آن بودیم. اما تا کنون نام و امضاء بسیاری از احزاب، سازمان‌ها، گروه و محافل و شخصیت‌هایی که خود را کمونیست یا چپ میدانند زیر متن دعوت به “همایش کلن” آمده و مرتبا بر تعداد آن‌ها اضافه می‌گردد.

با انتشار منشور از این اقدام فعالین کارگری و مدنی در داخل ایران پشتیبانی کردیم. اما همایش ۲۲ آوریل نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور بنام حمایت از منشور فازی دیگر و تماما جدا از آن را ورق می‌زند. خلاء پیگری منشور در داخل ایران از زمان انتشارش تا مقطع کنونی این همایش را به اقدامی ناهماهنگ و یک طرفه در ارتباط با منشور تبدیل کرده است و در این نوشته بطور بسیار فشرده به رئوس آن اشاره می‌کنیم.

۱ـ منشور مطالبات حداقلی در زمان انتشارش یک خاصیت سیاسی فوری داشت. آنهم، سد و مانعی شد در تقابل با هیاهوی آلترناتیو سازی رضا پهلوی و دارو دسته‌اش. این خاصیت منشور موجی از پشتیبانی وسیع از آن را از طرف احزاب و سازمان‌های اپوزیسیون خارج ایران برای مقابله با تکاپوی جریانات راست سلطنت‌طلب و میرحسین موسوی بدنبال خود آورد.

خاصیت دیگر منشور انتشار آن از طرف ۲۰ نهاد و تشکل کارگری و صنفی و مدنی در داخل ایران بود. این کار حاصل درجه‌ای از بحث و ارتباط و همفکری جمعی از فعالین کارگری و نهادهای صنفی و مدنی در داخل بود. به جریان افتادن همچون پروسه‌ همکاری میان فعالین کمونیست و آگاه اتفاق مثبت و با ارزشی در این فضای مبارزاتی و اعتراضی درون جامعه است. اتفاقی که بعنوان یک اقدام سیاسی یک تاکتیک یا آکسیون و هر چه در نظرش بگیرید حرکتی بموقع از طرف این تشکل و نهادها بود.

کمک و یاری رساندن به فعالینی که در همکاری با هم منشور را نوشتند به منظور ارتقاء روابط میان آنها به سطح سازمان، محفل کمونیستی یا ایجاد شبکه‌ مبارزاتی از طریق حمایت تبلیغی و عملی دلیل دیگر حمایت‌‌‌ها از آن بود. آن‌ها در ایران گامی مفید در جهت تقویت همگرایی و هم نظری عملی میان خود برداشته بودند و این اهمیت داشت. ما در این مدت از چند و چون این جنبه‌ با اهمیت، از نحوه ادامه‌کاری و چگونگی روابط و مناسبات میان فعالینی که منشور را نوشتند خبری نداریم. در هرصورت نمی‌خواستیم در مقابل این اقدام مهم که از طرف نهاد و تشکل‌های کارگری و مدنی انجام گرفته بود شانه بالا بیندازیم.

نظراتی که سند مطالباتی را به سطح برنامه‌ای می‌برند و با این معیار به آن نقد دارند یا اینکه صرفا از سر رادیکال بودن مطالبات مدافع آنند، خاصیت سیاسی محدود و دوره ای سند مطالباتی و جایگاه آن را در شرایط معین جنبش انقلابی فعلی در نظر نمی‌گیرند.

۲ـ پیچیدگی ماجرا اینجا است که ضعف احزاب و سازمان‌های موجود در سازماندهی و هدایت جنبش مردم برای سرنگونی رژیم و مبارزات انقلابی درون جامعه چنان خلاء و کمبودی بوجود آورده است که فعالین کمونیست عرصه‌های مختلف مبارزاتی در داخل ناچارند برای پرکردن آن فکری کنند و دست به چنین اقدامی بزنند. این اقدام آنها قدمی مثبت در جهت جبران ضعف و کمبود حزبی و سازمانی جنبش کمونیستی در هدایت و سازماندهی جنبش انقلابی، و برای وارد شدن جمعی از فعالین به عرصه مبارزه متشکل و سازمانی در ایران می‌باشد. نویسندگان منشور در هم نظری و توافق با احزاب شرکت کننده در همایش وارد این سطح از فعالیت نشده اند، بلکه بر عکس کار آن‌ها بازتابی از نقش و کم تاثیری احزاب و سازمان‌ها و احتمالا نقدی است که به آن‌ها دارند. چون فرصت‌ها دارد از دست میرود و فعالین آگاه در ایران نگران این وضعیت هستند. اگر حزب سیاسی رهبری کننده‌ای وجود میداشت چه لزومی به دادن منشور و طرحش بعنوان مطالبات حداقلی در این سطح محدود بود؟ در واقع منشور حاصل فقدان حزب رهبری کننده است و باید به فعالین کمونیست در میان کارگران، زنان، معلمین، بازنشستگان، دانشجویان و دانش آموزان و در محلات همین را گفت و نگذاریم همایش کلن این واقعیت و این ضعف اساسی جنبش کمونیستی را پرده پوشی کند

۳ـ ایراد به همایش کلن تنها محدود به پرده‌پوشی ضعف حزبی جنبش ما نیست. مسئله اصلی جایگاه آن و بهره برداری اکثریت شرکت کنندگان از دو خاصیت منشور، یکم صادر شدنش از طرف تعدادی از نهادهای کارگری و مدنی در داخل ایران، دوم استفاده از آن ۱۲ بند رادیکال مطالبات حداقلی برای رسمیت دادن به عقبگرد سیاسی در دو زمینه، یعنی حزب و جایگاه آن و برنامه‌ای است. این همایش مراسم عقبگرد سیاسی است در پشت کردن به تجربه حزبی ما و سبک و روش فعالیت و استراتژی حزب کمونیست کارگری قبلی و پشت گوش انداختن برنامه “یک دنیای بهتر” آن. همینکه منشور را ۲۰ نهاد کارگری و مدنی و صنفی داخل داده‌اند، و ۱۲ بند رادیکال در آن هست، چپ خرده‌ بورژوا ملی سنتی فرصت گیر آورده و سنگری از آن ساخته برای جلو کشیدن خط خود در تقابل با رگه متفاوت کمونیسم که در رهبری آن حزب بود. چون منشور از داخل است تقدیس مطالبات آن برای کنار نهادن برنامه یک دنیای بهتر، تقدیس و ایده‌آلیزه کردن تشکل‌های صنفی کارگری و اشاعه بی نیازی طبقه کارگر به حزب کمونیستی برای کسب قدرت بنام دلسوزی برای کارگر و باد زدن گرایش آشنای “کارگرکارگری” از این کانال می باشد

در میان جمع شرکت کننده در همایش بازندگان اصلی احزابی هستند که نام کمونیسم کارگری برخود دارند و برنامه یک دنیای بهتر برنامه حزبی آنهاست. اما برنده اصلی این همایش آن گرایشی است که از موضع اصلاح طلبی دوخردادی در آوریل سال ۱۹۹۹ از حزب قدیم کمونیسم کارگری ایران جدا شد.

مراسم جالبی است. شرکت کنندگان در همایش به روی خود نمی آورند که جنبش کمونیستی در ایران در همین دوره تاریخ دیگر و متفاوتی با همه آن‌ها داشته است. به روی خود نمی آورند منصور حکمتی بود، حزب کمونیست کارگری دوره او بود که با تمام این جریانات و گرایشات سیاسی شرکت کننده در همایش، هم فاصله داشت و هم تفاوت. به روی خود نمی آوردند که برنامه آن حزب برنامه یک دنیای بهتر، برنامه کمونیسم معاصر است و اتفاقا منشور مطالباتی خلاصه‌ای از بخش کمی از آن است. همه اینها را نادیده می‌گیرند تا به خیال خود آن برنامه را پشت گوش بیندازند و منشور را بعنوان آغازگر فرموله مطالباتی جنبش کمونیستی معرفی کنند. همه شرکت کنندگان در همایش متوجه‌اند که این تاریخ کوهی ادبیات دارد که هم اکنون مرجع طیفی از کارگران سوسیالیست و فعالین کمونیست در ایران است تا بر مبنای متد آن حزب و سازمان و تشکل کمونیستی بسازند.منشور مطالبات حداقلی هم حاصل این پروسه است . اما کمبودها در ادامه کاری آن امکان این حرکت سیاسی را در خاج کشور برای احزاب و سازمانها بوجود آورده است. همایش کلن و حلقه زدن این سازمان‌ها و احزاب بدور آن در خلاء سیاسی اتفاق نیفتاده‌اند و رها کردن تیری در هوا بدون هدف نیست.

۴ـ ایراد به منشور چیست؟ نزدیک به دو ماه از انتشار آن گذشته و در این مدت هیچگونه اقدامی در جهت پیش‌ بردن و جاانداختن آن از طرف صادرکنندگانش در داخل انجام نگرفته و این نقطه ضعف جدی است و اگر رفع نشود آن را تا حد یک اقدام تبلیغی معمولی پائین میآورد. پلاتفرمی که با مسایل سیاسی و اجتماعی چفت نشود فایده‌اش چیست؟ در اینمدت رویدادهای سیاسی مهمی مانند حمله شیمیائی به مدارس دخترانه، پخش منشور از طرف میرحسین موسوی و رضا پهلوی، افزایش اعدام و احکام آن، مطالبات دستمزدی که کارگران هفت تپه شروعش کردند، لغو عملی حجاب از طرف زنان، چگونگی جنبش انقلابی، موقعیت منطقه‌ای و بین المللی جمهوری اسلامی، جنش اعتراضی و مطالباتی کارگران و معلمین و بازنشستگان و اتقاقات دیگرروی داده و یا هنوز جریان دارند و اما از طرف این ۲۰ نهاد عکس العملی صورت نگرفته است. غیبت دخالت آن‌ها در رویدادهای سیاسی در ارتباط با منشور و مشاهده نکردن اثری از ادامه فعالیت سازمانی و سیاسی که برایشان مقدور هست تا حدی که مردم متوجه شوند منشور صاحب دارد و پیگیریش میکند، از نواقص جدی و تعین کننده‌ آن است. فعالین کمونیست در داخل متوجه‌اند که ضعف ما کمبود پلاتفرم و منشور و بیانیه نیست، بلکه حزب است و سبک کار و پراتیک در راستای کسب قدرت سیاسی. این غیبت طولانی مدت نویسندگان منشور برای ادامه‌‌کاریش در جامعه، همایش کلن را به اقدامی نامتناسب و بی ربط به منشور تبدیل کرده‌ است.

۵ـ احزاب و سازمان‌های سیاسی به جای اینکه ارزیابی واقعبینانه‌ای از جایگاه اولیه منشور و تغییراتش از زمان انتشار تا کنون بدست دهند، در حال و هوای حمایت‌های تبلیغی روزهای اول از آن باقیمانده‌اند و با براه انداختن همایش پرسروصدای کلن آن را به سطح آلترناتیو و پلاتفرم کمونیستی تعمیم میدهند. البته همایش کلن برای اکثریت شرکت کنندگان در آن دستاورد است، دستاوردی بزرگ سیاسی و خطی و گرایشی در تقابل با خط کمونیستی. همایش مشترک این جریانات قبل از اینکه به منشور ربطی داشته باشد مراسم اعلام میدانداری و تلاقی آشتی سیاسی شاخه‌های مختلف چپ برآمده از روندها و اتفاقاتی است که طی دو دهه اخیر در جنبش کمونیستی ایران روئی داده و تیتر وار به آن اشاره می‌کنیم.

اول، درگذشت رهبر تئوریک و سیاسی و تشکیلاتی کمونیسم کارگری در ۲۱ سال پیش، تیر ماه سال ۱۳۸۱و انشعاب در حزب او توسط رهبری وقت حزب در یک سال بعد بود. این دو اتفاق به هژمونی همه جانبه سیاسی و تئوری و برنامه‌ای و استراتژی رگه معینی از کمونیسم و برتری همه جانبه حزب کمونیسم کارگری آن دوره در فضای سیاسی ایران پایان داد.

دوم، بدنبال آن، تاریخ دیگری در زندگی سیاسی چپ غیرکارگری شروع شد. موقعیت‌ها و روابط میان احزاب و سازمان‌های موجود تغییر کرد. دوستی‌ها و نزدیکی‌های سیاسی ائتلاف‌ها و شورا درست کردن‌های اطلاعیه‌ای و نامه‌نگاری‌های جمعی و معدل گیری در سیاست شروع شد و به نام فعالیت کمونیستی جا زده میشود. با وجود اینکه فعالیت همه از جمله ما عمدتا در حد دادن اطلاعیه و نوشتن مقالات و انجام مصاحبه و آکسیون و … باقی مانده است، دنبال دوست و هم نظر و همکار سیاسی گشتنن و نقد سیاسی از سر رادیکالیسم کمونیستی مُد نیست و بنام منزه طلبی و بی عملی زیر حمله گرفته می‌شود.

دوم، در این دوره احزاب کمونیسم کارگری منشعب از حزب قبلی با سرعت به سمت نزدیکی به شاخه‌های مختلف چپ سنتی رفته‌اند و همایش کلن اولین میعاد گاه جمعی آنها است. هیچ جریان متشکلی نیست که نمایندگی خط مشی و متد و سیاست آن رگه متفاوت از کمونیسم را داشته باشد. بار انتقاد شرکت در این همایش بر احزابی که خود را کمونیسم کارگری میدانند سنگین‌تر از بقیه است.

سوم، حلقه زدن سازمان‌های سنتی بدور منشور و همایش کلن، پناه گرفتن پشت آن، تقلائی است برای رهائی از زیر فشار کمونیست‌ها در مورد حزب و نظریه حزب و قدرت سیاسی. بیشتر شرکت کنندگان در همایش از روی آوری فعالین کمونیست به ادبیات کمونیسم معاصر در ایران بشدت نگرانند. 

چهارم، موضعگیری پرو غربی در قبال جنگ اوکراین، بی جوابی و دنبالهٰ‌روی از جنبش رادیکال و انقلابی این دوره در جامعه برای به گور سپردن جمهوری اسلامی بعد از کشتن مهسا روند نزدیکی سیاسی میان تمام این احزاب و سازمان‌ها را سرعت داده است

اما در آخر!

اگر فعالین آگاه و کمونیست تهیه کننده منشور پیش بینی چنین روزی و اینگونه استفاده نیروهای دیگر از آن را می کردند آیا دست به این اقدام می‌زدند؟ آیا فعالین در داخل متوجه‌اند که منشور مطالباتی آن‌ها تبدیل به ابزار سازمان‌های چپ سنتی وملی و رفرمیست و گرایش “کارگری کارگری” علیه حزب و سازمان کمونیستی شده است؟ ما بعنوان جمعی از فعالین کمونیست فکر می‌کنیم مسئولیت اعلام موضع روشن در قبال این مسئله جلو درخانه آن‌ها را گرفته است. اگر منشور از طرف نویسندگانش پیگیری میشد و معلوم میشد که در میدان واقعی مبارزات روش سیاسی و سازمانی کمونیستی را دنبال می‌کنند اکثریت بسیار بالائی در آن همایش شرکت نمی کردند و این جمع تجزیه می‌شدند. همایش کلن اتفاق ساده‌ای نیست و از آن مقاطعی است که کمونیست‌ها وظیفه دارند خط خود را بطور روش و بدون ابهام از بقیه جدا کنند. 

هیچ دوره‌ای مانند این دوره زمینه فعالیت کمونیستی و برابری طلبانه در جامعه این چنین فراهم نبوده است. متاسفانه احزاب موجود آمادگی هدایت و سازماندهی این اعتراضات را ندارند. اولویت احزاب خم شدن بر روی ضعف‌ها و چاره‌ اندیشی برای این مسئله و دخالت موئثر است. اولویت فعالین کمونیست و آگاه در ایران ایجاد سازمان و حزب است و بدون تشکل نمی توانیم به جامعه‌ای آزاد سوسیالیستی و فارغ از فقر و ستم و ناعدالتی برسیم. همایش کلن بیش از آنکه به حمایت از منشور مطالبات حداقلی مربوط باشد حاصل دگرگونی‌‌های پس‌روانه و تجلی سیاسی آن در بعضی از احزاب و سازمان‌ها و دست بالا پیدا کردن منش و دیدگاه و سبک فعالیت شاخه‌های مختلف چپ خرده بورژوا ملی و رفرمیست است. این همایش برای اکثریت شرکت کنندگان، مراسم اعلام پیروزی سیاسی و قدرت نمائی چپ غیرکارگری در تقابل با رگه معینی از کمونیسم است.

مبارزان کمونیست

۱۲ آوریل ۲۰۲۳

۲۳ فروردین ۱۴۰۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate