هر کشور عادی به افراد سالم نیاز دارد جز آمریکا + ۶ ترجمه ديگر

هر کشور عادی به افراد سالم نیاز دارد جز آمریکا

گنادی سیماکوف (GENNADY SIMAKOV)

ا. م. شیری

نگاهی گذرا به سامانتا اسمیت و گرتا تونبرگ 

به محض اینکه بچه‌ها در یک شلوغی، بزرگ یا کوچک ظاهر می‌شوند، می‌توان مطمئن بود که پیرمرد ریش‌بزی با کلاه شاپوی دراز (عمو سام) در شورش‌ها دست دارد.

واقعیت این است که شاید آمریکا تنها کشوری در جهان است که عمداً و مطلقاً فرزندان خود را از کودکی محروم کرده است. در مفهوم جهانی این درک از کودکی باید شاد، روشن، جالب، در حال توسعه، سرگرم‌کننده و توسعه و سرگرمی هم بهتر است توأمان باشد.

خیلی‌ها سعی کردند از روان کودک در برابر اطلاعات غیر ضروری محافظت کنند، متوجه آسیب‌هایی شدند که آشنایی بیش از حد با برخی از ویژگی‌های زندگی بزرگسالی می‌تواند ایجاد کند.

البته ترس در دنیا وجود داشت. اما در افسانه‌ها متمرکز بود و افسانه‌ها را مادربزرگ‌ها- سنگر قابل اطمینان و راحتی در خانواده، نقل می‌کردند.

هر کشور عادی به افراد سالم نیاز دارد. هر کشور غیر از ایالات متحده آمریکا. به عنوان مثال، کارگا‌ه‌ها و کارخا‌‌نجات به افراد سالم نیاز دارند. اما روان‌کاوان و دیگرانی که پول را از پیچیدگی‌های دنیای درونی یک فرد بیرون می‌کشند، مطلقاً به آن‌ها نیاز ندارند.

هر انسان به کسب درآمد نیاز دارد. می‌خواهد آن را از هر حوزه‌ای بدست آورد. ابتدا بخش‌های عظیمی از خوراکی‌ها را می‌فروشد، سپس چاقی وحشتناک را درمان می‌کند. رکوردهای وزن زنده را ثبت می‌کند. ابتدا کج‌خلقی‌ها را بر اساس مضحکه‌ها و ابرقهرمان‌ها پرورش می‌دهد، سپس به درمان روان‌پریشی، انحراف، واهمه و غیره می‌پردازد. مردم را به تنباکو، کوکائین، غذا، موجودات فضایی، هیولاها گره می‌زند و سپس از درآمد میلیونی برای درمان همه کس از همه چیز، لذت می‌برد.

پس اینجا به کودکان مربوط می‌شود. علاوه بر این واقعیت که گروه‌های فشار پزشکی منبع تمام نشدنی درآمد برای خود آماده می‌کنند. ظاهر یک کودک در میدان دید یک فرد عادی باعث ترشح اکسیتوسین (و نه فقط) می‌شود که چندین الگوی رفتاری را تحریک می‌کند.

قوی‌ترین غریزه، یعنی غریزۀ تداوم زایش، انسان را به کارهای عجیب سوق می‌دهد. به عنوان مثال، از بی‌ضررترین: خرید آنچه که لازم نیست. یعنی اگر بچه‌ای (سر بزرگ، دست‌ها و پاها کوتاه، چشم‌ها درشت، گوش‌ها و بینی کوچک) یک ماشین گران‌قیمت را تبلیغ کند، آن وقت آن را می‌خرند. به همین دلیل، استفاده از تصویر کودکان در هر گونه تبلیغات در بسیاری از کشورها، به جز مواردی که مستقیماً به کودکان مربوط می‌شود، ممنوع است.

با این حال، در ایالات متحده آمریکا بچه‌ها بهترین تنباکو را تبلیغ می‌کردند. این تجارت بود.

ساماتا اسمیت

سامانتا اسمیت ۱۰ ساله در سال ۱۹۸۲ به اتحاد شوروی آمد. او بواسطۀ تبلیغات آمریکایی چنان شستشوی مغزی شده بود که مجبور شدیم او را به مهمانی دعوت کنیم. این دختر به تمام دنیا گفت که افراد خوبی در اتحاد شوروی زندگی می‌کنند و پس از آن، ناگهان در یک سانحه هوایی جان خود را از دست داد. زیرا کودک باید وظایف مشخصی را انجام دهد.

بعنوان یکی از نمونه‌های اخیر می‌توان از گرتا تونبرگ، یک دختر خوب، دانش‌آموز تنبل و کمی ناسالم نام برد. صادقانه بگویم، هر کسی علاقه‌مند نیست از این کوچلوی بدخُلق با دهانی کج، خوب تغذیه‌شده و تهی‌مغز، قربانی تمام عیار شرورهای بالغ دفاع کند. کسانی که تصمیم گرفتند میلیاردها دلار از «برنامۀ سبز» به دست بیاورند و مردم را به چیزی گره بزنند که غریزه اجازه نمی‌دهد از آن‌- از کودک امتناع کنند.

و بالاخره، در میان شورش‌های خیابانی اسرائیل، یک دختر ده ساله ظاهر می‌شود و به تمام دنیا اعلام می‌کند که همجنس‌گرا است (!) و حاضر است برای آزادی جانش را فدا کند. او یک لزبین است، اما نه تنها دختران، بلکه پسران را هم دوست دارد. او همچنین عاشق خرس عروسکی و بستنی پسته است، اما از فریاد زدن در مورد آن‌ها منع شد. با این حال، اطلاعات باید با توجه به سن کودکان به آن‌ها داده شود، نه زودتر. مهم نیست که چقدر پزشکان در این مورد ضرر می‌کنند.

برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/10/

۲۱ فروردین-حمل ۱۴۰۲ 

—————————-

آزمایشگاه‌های بیولوژیکی آمریکا در جهان خطر اصلی برای بشریت

جلسۀ توجیهی ژنرال ایگور کریلوف، فرمانده نیروهای حفاظت تشعشعی، شیمیایی و بیولوژیکی نیروهای مسلح فدراسیون روسیه، در مورد تجزیه و تحلیل اسناد مربوط به فعالیت‌های بیولوژیکی-نظامی ایالات متحدۀ آمریکا 

ا. م. شیری

وزارت دفاع فدراسیون روسیه به تجزیه و تحلیل فعالیت‌های بیولوژیکی نظامی ایالات متحده و متحدانش در اوکراین و سایر مناطق جهان ادامه می‌دهد.

پیشتر اسامی شرکت‌کنندگان در برنامه‌های بیولوژیکی- نظامی آمریکا را ذکر کرده‌ایم. این‌ها مقامات وزارت دفاع ایالات متحده، پیمانکاران پنتاگون، شرکت‌های بیوتکنولوژی ایالات متحده، مؤسسات دولتی و شرکت‌های خصوصی در اوکراین هستند.

امروز لیست متهمان تحقیقات بیولوژیکی پنتاگون را تکمیل می‌کنیم:

ــ الیوت جاکوبز پرلمن، رئیس سازمان غیردولتی «مؤسسۀ بین‌المللی ایدز و سل» در کی‌یف، مستقیماً در ایجاد یک پایگاه آزمایشگاهی برای اجرای تحقیقات بیولوژیکی نظامی در اوکراین مشارکت داشت؛

ــ گرگ گلس، استاد مؤسسۀ پاتوژن‌های نوظهور در دانشگاه ایالت فلوریدا، در حال مطالعه روی گسترش پاتوژن تولارمی در اوکراین بوده است. او در اجرای پروژۀ «انتشار ویروس‌های تب خونریزی‌دهندۀ کریمه-کنگو و هانتاویروس‌ها در اوکراین» (Yu-Pi-8) مشارکت داشت؛

ــ اندرو استنلی پکوس، استاد میکروبیولوژی مولکولی و ایمونولوژی در دانشکدۀ بهداشت عمومی دانشگاه جان هاپکینز است. او به عنوان یکی از مشاوران پیشرو در «پروژۀ استفاده از سامانه‌های اطلاعات جغرافیایی، نظارت از راه دور و تشخیص آزمایشگاهی بیماری‌های تولارمی و سیاه زخم در انسان و حیوانات در اوکراین» (U-Pi-2) مشارکت داشت؛

اسامی شهروندان اوکراینی در میان مجریان پروژه‌های بیولوژیکی- نظامی آمریکا:

ــ ناتالیا رودینا، معاون مدیر کل مؤسسۀ دولتی «مرکز آزمایشگاهی منطقه‌ای کی‌یف» وزارت بهداشت اوکراین و کارمند سابق شرکت آمریکایی بلک اند ویچ است. وی از سال ۲۰۲۰ مشاور فرمانده یگان‌های پزشکی نیروهای مسلح اوکراین در زمینۀ تشخیص آزمایشگاهی بوده است؛

ــ النا نسترووا، مدیر مؤسسۀ تحقیقات بهداشت عمومی اوکراین است. هماهنگی فعالیت‌های شرکت «هزارتوی بهداشت جهانی» (Labyrinth Global Health)، تعامل بین ارگان‌های دولتی اوکراین و شرکت «متابوتا» را بر عهده دارد.

بسیاری از متهمان برای فرار از مسئولیتِ شرکت در پروژه‌های بیولوژیکی-نظامی، خاک اوکراین را ترک کرده‌اند.

دولت ایالات متحده برای جلوگیری از درز احتمالی اطلاعات در مورد فعالیت‌های غیرقانونی پنتاگون، برای جستجو و بازگرداندن آن‌ها اقدامات اضطراری به عمل می‌آورد. از طریق مرکز علم و فناوری اوکراین، کار در دو جهت انجام می‌گیرد: جمع‌آوری داده‌ها در مورد محل نگهداری کارمندانی که در به اصطلاح «پروژه‌های اوکراینی» تجربه دارند و همچنین جستجوی متخصصان جدید برای توسعۀ سلاح‌های کشتار جمعی.

پرسشنامۀ توزیع شده از طریق وب سایت «STCU» برای دانشجویان دوره‌های خاص بسیار جالب توجه است. داشتن تجربه در تحقیقات با کاربرد دوگانه از الزامات شرکت در آن‌ است. 

از ۲۴ تا ۲۶ آوریل ۲۰۲۳، آموزش آنلاین با نامزدهای منتخب برگزار می‌شود. به موازات آن، برنامه‌ریزی شده است که یک جلسۀ حضوری در ورشو برگزار شود.

در طول دورۀ آموزشی از شرکت‌کنندگان خواسته می‌شود تا به کار بر روی پروژه‌های مخفی در خاک اوکراین و فراتر از آن ادامه دهند.

ما منتفی نمی‌دانیم که تحت عنوان چنین دوره‌هایی، اقداماتی برای آماده‌سازی تحریکات با سلاح‌های بیولوژیکی و راه‌اندازی کارزار اطلاعاتی علیه فدراسیون روسیه انجام شود.

ادارۀ کاهش تهدیدات وزارت دفاع ایالات متحده برای اجرای وظایف تعیین‌شده، از ظرفیت زیست‌شناسان نه تنها از اوکراین، بلکه، از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نیز استفاده می‌کند. کار در این راستا توسط دولت آمریکا حداقل تا سال ۲۰۲۵ برنامه‌ریزی شده است.

تأمین مالی پروژه‌های با کاربری دوگانه توسط وزارت دفاع ایالات متحده از طریق نظام کمک‌های مالی انجام می‌شود. تخصیص بودجه به مرکز علم و فن‌آوری اوکراین و مرکز بین‌المللی علم و فن‌آوری سپرده شده است. این سازمان توسط رونالد لیمن، رئیس سابق آژانس کنترل تسلیحات ایالات متحده  اداره می‌شود.

علاقه‌مندم بدون اشاره به وابستگی سرزمینی آن‌ها، توجهات را به نام پروژه‌های جداگانۀ مرکز بین‌المللی علم و فن‌آوری جلب کنم.

پروژۀ ۲۴۱۰، «ارزیابی مقاومت طبیعی عامل تب مالت در حیوانات اهلی و وحشی»، با هدف بررسی امکان انتقال این پاتوژن خطرناک به انسان انجام شده است. لازم به ذکر است که این تحقیقات با مشارکت متخصصان دانشگاه فلوریدا صورت گرفته است.

در چارچوب پروژه ۲۵۱۳ عوامل خطر و خواص مولکولی انتروباکتری‌های بدخیم مقاوم در برابر محیط مطالعه می‌شود. هدف این مطالعه تفکیک سویه‌هایی از میکروارگانیسم‌هایی است که در مقابل تمام انواع شناخته شدۀ آنتی‌بیوتیک‌ها مقاوم هستند.

پروژۀ ۳۵۴۵ شامل مدل‌سازی تغییرات تکاملی انواع خاصی از ویروس‌های بسیار بیماری‌زا برای انسان است. در عین حال، تحقیقات در مورد ترکیب مواد ژنتیکی پاتوژن‌های خطرناک با حمایت آژانس ملی تحقیقات و نوآوری انگلستان برنامه‌ریزی شده است.

لازم به یادآوری است که هدف برنامۀ کاهش تهدیدات زیستی مرکز بین‌المللی علم و فن‌آوری حفاظت از ایالات متحده، نیروهای مسلح و متحدان آن است. این یک بار دیگر نشان می‌دهد که واشنگتن قلمرو پساشوروی را به عنوان یک سکوی پرش برای استقرار واحدهای نظامی ناتو تلقی می‌کند.

در نمونۀ اوکراین شاهدیم، که تأمین مالی برنامه‌های بیولوژیکی نظامی تحمیل‌شده توسط غرب جمعی منجر به از دست دادن حاکمیت بیولوژیکی ملی می‌شود و ظرفیت علمی و فن‌آوری آن را در زمینۀ امنیت بیولوژیکی، غذایی و دارویی تضعیف می‌کند.

وزارت دفاع فدراسیون روسیه قبلاً در مورد انجام تحقیقات «تکامل هدایت‌شده» توسط شرکت‌های‌ داروسازی آمریکایی، به اصطلاح «بیگ فارما» و همچنین، در مورد فساد و تبانی با سازمان‌های دولتی ایالات متحده مرتبط با توسعه و تولید واکسن‌ها گزارش داده است.

خاطرنشان شده است که تنظیم‌کننده‌ها برای منافع تجاری شرکت‌ها به بهای استانداردهای ایمنی و کیفیت فعلی، لابی‌گری می‌کنند. مقامات سازمان فدرال با مجوز استفاده از داروها بدون گذراندن مراحل نظارت، پست‌های کلیدی را در شرکت‌های داروسازی اشغال می‌کنند.

از جمله، مارک مک کلین، عضو فعلی هیئت مدیرۀ جانسون و جانسون، اسکات گوتلیب، عضو هیئت مدیرۀ فایزر، استفن هان، سر پزشک شرکت «پرچمدار پایونیرینگ» است، که مستقیماً با «مدرنا» مرتبط هستند.

بنا به اطلاعات بدست آمده، تبانی بین مسئولان و سازندگان واکسن ضد کووید فایزر، امکان عرضۀ داروهایی با عوارض جانبی جدی را فراهم کرده است. در عین حال، در زمان تأئید واکسن، فایزر شواهد واقعی داشت که افزایش خطر آسیب‌شناسی‌های جدی سیستم قلبی عروقی پس از واکسیناسیون را تأئید می‌کرد.

در گزارش محرمانۀ این شرکت گفته می‌شود: «شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد بیمارانی که واکسن کووید-۱۹ تزریق می‌کنند، در معرض افزایش خطر ابتلا به میوکاردیت هستند. از آوریل ۲۰۲۱، «مدرنا» افزایش موارد میوکاردیت و پریکاردیت را در ایالات متحده به دنبال مایه‌کوبی با واکسن‌های “mRNA”، به ویژه در نوجوانان پسر و بزرگسالان بالای ۱۶ سال گزارش کرده است. تغییرات پاتولوژیک معمولاً در عرض چند روز پس از واکسیناسیون و اغلب پس از دریافت دوز دوم رخ می‌دهد»… 

لازم به یادآوری می‌دانم که چنین مطالعاتی در مورد داروهای بسیار سمّی با خطر ناشناخته عوارض جانبی به دستور ادارۀ کاهش تهدید وزارت دفاع آمریکا (DITRA)، بدون در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی بر روی شهروندان اوکراینی و پرسنل نظامی نیروهای مسلح اوکراین انجام شد. این تصور پیش می‌آید که چنین رویکردی برای صنعت داروسازی آمریکا بمنظور به حداکثر رساندن سود، یک امر عادی است و اجرای آن به شدت توسط حزب دمکرات ایالات متحده حمایت می‌شود.

وزارت دفاع فدراسیون روسیه پیشتر به اظهارات متناقض نمایندگان نخبگان سیاسی ایالات متحده در مورد پایان کار پنتاگون در آزمایشگاه‌های زیستی در خاک اوکراین اشاره کرده است.

به صورتجلسۀ کارگروه متخصصان آمریکایی و اوکراینی به رهبری نمایندگان ادارۀ کاهش تهدیدات وزارت دفاع ایالات متحده در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۲ در مورد برنامه‌ریزی برای اجرای «برنامۀ کاهش تهدیدات بیولوژیکی» در اوکراین توجه کنید.

بر اساس این سند، با وجود توقف اجباری مرتبط با انجام یک عملیات نظامی ویژه، فعالیت‌های ذیل این برنامه اکنون از سر گرفته شده است. وظایف اصلی در این مرحله ادامۀ ساخت آزمایشگاه‌های بیولوژیکی در اوکراین و همچنین گسترش قالب آموزش زیست‌شناسان اوکراینی است.

واقعیت‌های ارائه شده توسط وزارت دفاع روسیه در خصوص فعالیت‌های نظامی-بیولوژیکی پنتاگون، واشنگتن را مجبور می‌کند تا ماهیت واقعی کار انجام شده را پنهان سازد.

بنابراین، تصمیم گرفته شد نام برنامۀ مشترک تحقیقات بیولوژیکی با هدف توسعۀ اجزای سلاح‌های بیولوژیکی تغییر یابد.

در این تفاهمنامه خاطرنشان می‌شود که این برنامه نام جدید «تحقیقات کنترل زیستی» نامیده شده است. بر اساس این سند، وزارت جنگ آمریکا قصد دارد به تحقیق در مورد پاتوژن‌های خطرناک ادامه دهد، مواد بیولوژیکی را جمع آوری و به ایالات متحده ارسال کند. 

طرح‌های پنتاگون برای ادامۀ تحقیقات دو منظوره در تأسیسات بیولوژیکی اوکراین و سایر کشورهای جهان با تغییر نام برنامه، نتیجۀ واکنش «مبهم» جامعۀ جهانی به دلیل ترس از یکسری کشورها برای مقابله با مقامات آمریکایی می‌باشد.

وزارت خارجۀ ایالات متحده یک مجموعه نشریات تدارک دیده است که بواسطۀ آن‌ها تلاش می‌کند واقعیت‌های مستند تحقیقات بیولوژیکی غیرقانونی خود را مورد تردید قرار دهد. بنابراین، در ۱۴ مارس ۲۰۲۳، بولتنی در وب‌سایت وزارت خارجۀ ایالات متحده منتشر شد که در آن روسیه دوباره به ارائۀ اطلاعات نادرست متهم شد.

رسانه‌های آمریکایی حامی دولت، از جمله، واشنگتن پست، در تلاش برای منحرف کردن ضربه از حزب دمکرات آمریکا، بیانیه‌های وزارت خارجه را منتشر کردند که وقایع تاریخی ثابت شده در زمینۀ آماده‌سازی حملات بیولوژیکی نظامی به خاک کرۀ شمالی و چین در اوایل دهۀ ۵۰ قرن گذشته را به طور کامل تکذیب و اطلاعات ارائه شده از سوی وزارت دفاع روسیه نادیده گرفته می‌شود.

ایالات متحده بر این منطق تکیه می‌کند که اگر اعمال قبلی را نمی‌توان اثبات کرد، پس همۀ اطلاعات مربوط به فعالیت‌های بیولوژیکی نظامی امروز نیز نادرست و اتهام است.

لازم به ذکر است که ایالات متحده هرگز تعهدات خود در زمینۀ ایمنی تحقیقات در آزمایشگاه‌های بیولوژیکی تحت کنترل خود را به وضوح بیان نکرده است. عدم شفافیت فعالیت آن‌ها خطر گسترش پاتوژن‌های خطرناک را در مناطقی که مؤسسات بیولوژیکی در آن‌ها واقع است، ایجاد می‌کند.

در همین رابطه، در اوت ۲۰۲۱، یک سازمان اجتماعی کره جنوبی از آزمایشگاه‌های بیولوژیکی فورت دیتریک و ارتش آمریکا در کره به دلیل قاچاق مواد سمّی به پایگاه‌های نظامی ایالات متحده شکایت کرد.

مبنای آن شکایت این واقعیت بود که فرماندهی آمریکا در کره بین نوامبر ۲۰۱۷ تا ژانویۀ ۲۰۱۹ مواد خطرناک را از راه غیرقانونی به پایگاه‌های نظامی خود وارد کرده است. در ۵ آوریل ۲۰۲۲، مردم کره جنوبی در اعتراض به آزمایشگاه‌های بیولوژیکی ایالات متحده در نزدیکی پایگاه نظامی خود در پوسان به خیابان‌ها آمدند.

اعتراضات عمومی در کره فقط یک مورد استثنایی نیست. پیش از این در ارمنستان، قرقیزستان و صربستان تظاهرات گسترده‌ای علیه فعالیت آزمایشگاه‌های بیولوژیک آمریکایی برگزار شده بود.

در آخر فوریۀ ۲۰۲۳، گری گرنجر، دبیر بین‌المللی حزب کارگران ایرلند، در کنفرانس «افزایش خطر استفاده از سلاح‌های بیولوژیکی توسط ناتو در متن تشدید تناقضات بین‌المللی» گفت: خطر استفاده از این نوع سلاح‌های کشتار جمعی بطور  روزافزون در حال افزایش است.

گرنجر خاطرنشان کرد: « آزمایشگاه‌های بیولوژیکی اوکراین با بودجه ایالات متحده فعالیت می‌کنند. فعالیت آن‌ها می‌تواند به میلیون‌ها تلفات، حتی در اثر یک اتفاق منجر شود».

همانطور که بارها اشاره کرده‌ایم، انتقال خطرناک‌ترین تحقیقات به خارج از قلمرو ملی بخشی از استراتژی امنیت بیولوژیکی ایالات متحده است. در عین حال، استقرار تأسیسات بیولوژیکی در کشورهای ثالث، منافع جمعیت محلی را در نظر نمی‌گیرد و یک خطر جدی برای کل مناطق است.

مایلم توجه شما را به بیانیۀ یکی از ادارات فدرال ایالات متحده جلب کنم. در این بیانیه آمده است: «بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ ممکن است در نتیجۀ نشت ویروس از آزمایشگاهی در شهر ووهان رخ داده باشد… این بیماری منشأ آزمایشگاهی دارد و به احتمال زیاد ویروس در اثر تصادف شایع ‌شد…».

نکتۀ ظریف این است که این گفتۀ وزارت نیرو بوده است. یک سؤال منطقی مطرح می‌شود: «وزارت نیروی ایالات متحده چه ارتباطی با مبارزه با خطرات بیولوژیکی و اجرای پروژه‌هایی دارد که علائمی از کاربرد دوگانه دارند»؟

وزارت دفاع روسیه بر این باور است که وزارت نیروی آمریکا به همراه پنتاگون سازمانگر اصلی و شریک مستقیم در فعالیت‌های بیولوژیکی نظامی است.

وزارت نیروی آمریکا تنها در سال ۲۰۲۳ رسماً ۱۰۵ میلیون دلار برای تحقیقات در چارچوب «محیط مجازی مطالعات آمادگی در مقابل خطر بیولوژیک»، که قرار است فرایند شیوع بیماری‌های واگیر مورد مطالعه قرار گیرد، اختصاص داده است.

توجه شما را به این واقعیت جلب می‌کنم که برای کارشناسان هنوز یکسری سؤالات در رابطه با تنوع و منشأ جغرافیایی سویه‌های کووید-۱۹ مطرح است که برای اکثر ویروس‌ها عجیب است. به عنوان مثال، سویه بتا برای اولین بار در آفریقای جنوبی و در دسامبر ۲۰۲۰ در بریتانیا ظاهر شد. سویه «گاما» در ژانویۀ ۲۰۲۱ در برزیل، «دلتا» در ژوئن ۲۰۲۱ در هند شناسایی شد. در عین حال، هر سویۀ جدید از نظر کاربرد نظامی-بیولوژیکی خواص بهبود یافته‌ای داشت و باعث آسیب اقتصادی بیشتر و بیشتر شد.

علیرغم اقدامات بسیار سختگیرانه علیه کووید، ظهور انواع فرعی سویۀ «اومیکرون» BA-۵.۲ و ۷BF- در سال ۲۰۲۲ باعث افزایش موارد بهمن‌آسا در چین گردید. به نظر می‌رسد که کسی در حال انجام اقدامات هدفمند برای «تقویت» خواص بیماری‌زایی ویروس است و بیماری واگیر به طور تصنعی با «انباشتن» انواع جدید «ارتقایافته» تحریک می‌شود. تاکنون این سوالات بی پاسخ مانده است.

علاوه بر این، اطلاعات به دست‌آمده نشان می‌دهد که رهبری ایالات متحده همچنان بخش‌های دولتی غیر تخصصی را که مستقیماً به بخش بهداشت مرتبط نیستند، در اجرای برنامه‌های بیولوژیکی نظامی درگیر می‌کند و توجهات را از ذینفع اصلی، یعنی از پنتاگون منحرف می‌سازد. 

در مورد فعالیت‌های وزارت نیروی ایالات متحده در زمینه «زیست شناسی دو منظوره»، در آینده بیشتر توضیح خواهیم داد.

مأخذ

https://z.mil.ru/spec_mil_oper/brief/briefings/more.htm?id=12463265@egNews

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/09/آزمایشگاههای-بیولوژیکی-آمریکا-در-جه/

۲۰ فروردین- حمل ۱۴۰۲


روابط چین و اروپا و جهان چند قطبی

ویکتور پیروژنکو (VIKTOR PIROZHENKO)

ا. م. شیری

چگونه و چه زمانی آمریکا آماده است روابط اروپا با چین را طبق طرح «نورد استریم- ۲»  «منفجر» کند؟ 

سفر ماکرون، رئیس جمهور فرانسه و فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا از  ۵ تا ۷ آوریل به چین و همچنین، دیدار شولتس در دسامبر ۲۰۲۲ از این کشور، نشاندهندۀ علاقه‌مندی اتحادیۀ اروپا به تقویت روابط تجاری با چین و دسترسی به بازار چین است. هر قدر ایالات متحده برای قطع روابط سیاسی، تجاری و اقتصادی چین و اروپا بیشتر تلاش می‌کند، این علاقه بیشتر می‌شود.

در شرایطی که ایالات متحده با مجموعه‌ای از اقدامات خاص دولت، شرکت‌های قدرتمند اروپایی را به سمت خود جذب می‌کند، اهمیت چین برای اتحادیۀ اروپا بیش از پیش افزایش می‌یابد. اکنون چین تنها بازار اصلی و منبع سرمایه‌گذاری اتحادیۀ اروپا باقی مانده است و برای چین، حتی از دست دادن بخشی از بازار اروپا حساس خواهد بود. بدتر شدن روابط چین و اتحادیۀ اروپا با گردش تجاری حدود ۸۰۰ میلیارد دلاری، هر دو طرف را تضعیف خواهد کرد.

نتیجۀ مذاکرات مکرون و فون در لاین با طرف چینی نشان می‌دهد که وابستگی متقابل قوی اقتصادی چین و اروپا در حال حاضر، فرانسه و همچنین اتحادیۀ اروپا را به‌طور کلی از گسستن با چین بازمی‌دارد. واشینگتن هنوز نتوانسته روابط اروپا و چین تخریب کند.

طرف چینی در دیدار با مکرون و فون در لاین، نیاز اروپا به خودمختاری راهبردی را به عنوان پیش نیاز روابط چین و اروپای پایدار و سودمند مورد تأکید قرار داد. به عبارت دیگر، اگر اروپایی‌ها با زبان واشینگتن صحبت کنند، مشکلات در روابط چین و اروپا چند برابر خواهد شد.

زمینه و نتیجۀ سفر مقامات اروپایی به چین نشان می‌دهد که رئیس جمهور فرانسه و رئیس کمیسیون اروپا با برنامه‌های متفاوت به چین سفر کرده‌اند و رویکردهای متفاوت در مورد موضوعات مرتبط با چین انتخاب نموده‌اند. رئیس جمهور فرانسه در وحلۀ اول برای توسعۀ روابط دوجانبه آمده بود و نگاهش به طرح ۱۲ ماده‌ای چین برای پایان دادن به بحران اوکراین از طریق مذاکره، نسبت به رهبران ایالات متحده، ناتو و اتحادیۀ اروپا مثبت‌‌تر بود. برعکس، فون در لاین «بیشتر یک فرد جنگ طلب است که برای تشدید درگیری‌ها فشار می آورد». او از موضع چین در بحران اوکراین ارزیابی انتقادی داشت و بیشتر نگران این موضوع بود. علاوه بر این، رئیس کمیسیون اروپا لفاظی‌های ضد چینی ایالات متحده در مورد تایوان و سیاست داخلی چین را همواره تکرار می‌کند.

اختلاف بین رئیس جمهور فرانسه و رئیس کمیسیون اروپا این سؤال را مطرح کرد که آیا رهبران اروپایی در روابط با چین می‌توانند تعادل بین تجارت و ژئوپلیتیک را حفظ کنند؟

در مورد رئیس جمهور فرانسه، لازم به ذکر است که سفر وی دقیقاً به منظور حل و فصل مسائل تجاری و اقتصادی با چین و ارتقاء منافع فرانسه در بازار چین برنامه‌ریزی شده بود. مسئله اوکراین با مکرون به گونه‌ای پیش رفت که گویی ضمیمۀ برنامۀ اصلی اقتصادی بود.

معلوم است که رئیس جمهور فرانسه در سفر خود به چین، با هیئتی متشکل از ۵۰ نفر از مدیران عامل شرکت‌های صنعتی پیشرو فرانسه، از جمله، مدیران ارشد غول انرژی EDF، شرکت آلستوم، سازنده وسایل حمل و نقل ریلی، هواپیماسازی ایرباس فرانسه و غیره همراه بود.

مکرون پس از ورود به چین در گفتگو با جامعۀ فرانسویان پکن، مجدداً تأکید کرد که «فرانسه خود را از چین جدا نخواهد کرد و به حفظ روابط تجاری با چین فعالانه ادامه خواهد داد». و این، برخلاف انتظارات و برنامه‌های ایالات متحده است.

در گفتگوهای دوجانبه موضوع همکاری‌های بیشتر اقتصادی در زمینه‌هایی مانند هوانوردی، انرژی هسته‌ای و انرژی‌های نو، کشاورزی و تولید مواد غذایی، علم و فن‌آوری، توسعۀ پایدار و فرهنگ مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در پایان این مذاکرات اسناد همکاری دوجانبه در این زمینه‌ها با حضور شی و مکرون به امضا رسید.

وی جیانگو، نایب رئیس مرکز تبادلات اقتصادی بین‌المللی چین و وزیر سابق بازرگانی جمهوری خلق چین، انتظارات طرف چینی از توسعۀ بیشتر همکاری‌ها با فرانسه پس از این سفر را بیان کرد. او گفت که تجارت دوجانبه چین و فرانسه می‌تواند طی دو تا سه سال به ۱۰۰ میلیارد دلار برسد. این رقم در سال گذشته ۸۱ میلیارد دلار بود. چین و فرانسه همچنین همکاری خود را در بازارهای طرف ثالث، به ویژه در آفریقا تقویت خواهند کرد.

آنجا که به مسئله اوکراین مربوط می‌شود، بر اساس یکسری موضوعات مشخص در مذاکرات، می‌توان گفت این موضوع نقش مهمی در دستور کار سفر ماکرون به چین ایفا نکرد و علاوه بر این، در آینده نیز در روابط چین و اروپا تعیین‌کننده نخواهد بود.

رئیس جمهور چین در نشست سه‌جانبه با رئیس جمهور فرانسه و رئیس کمیسیون اروپا تأکید کرد که بحران اوکراین مشکل بین چین و اتحادیۀ اروپا نیست. نمایندگان اروپایی نیز با وی موافقت کردند. آن‌ها همچنین، با این واقعیت موافق بودند که چین در اوکراین بحران ایجاد نکرده است. مکرون و فون در لاین گفتند که از تلاش‌های چین برای پیشبرد راه‌حل سیاسی قدردانی می‌کنند و امیدوارند که چین نقش بزرگ‌تری ایفا کند. بازدیدکنندگان اروپایی از قول طرف چینی برای ادامه ایفای نقش مثبت در تسهیل مذاکرات صلح و تماس با زلنسکی، رئیس رژیم کی‌یف، «به محض اینکه شرایط برای این امر فراهم شود»، ابراز رضایت کردند.

نکتۀ قابل توجه این است، که در آستانۀ این سفر، مکرون با نشان دادن آمادگی خود یا شاید به تقلید از واشینگتن قول داد که در دیدار با شی جین‌پینگ طرف چینی را برای حل مسئله اوکراین متقاعد کند تا روسیه را برای متوقف کردن عملیات نظامی ویژه تحت فشار قرار دهد. در مورد ماکرون، این که او این کار را قابل اجرا می‌داند جای تردید است. زیرا، موضوع اوکراین تأثیری بر موفقیت مذاکرات چین و فرانسه نداشت. بگونه‌ای که سران چین و فرانسه در پی این سفر بیانیۀ مشترک امضا کردند و در زمینه تجاری و اقتصادی به توافقات فراوان رسیدند.

کارشناسان چینی در ارزیابی کلی از نتایج دیدار ماکرون و فون در لاین، متفق‌القولند که «این نه تنها به معاملات تجاری پربار در زمینۀ حمل و نقل، انرژی، کشاورزی، فرهنگ و علم منجر شد، حتی به عنوان یک راهنما نیز عمل کرد. برای سمت‌گیری آیندۀ روابط چین و فرانسه و چین و اروپا، علیرغم اختلافات و رقابت، رهبران هر دو طرف به دنبال یافتن راهی هوشمندانه برای همزیستی در دوران پس از همه‌گیری و بحران اوکراین بودند».

دیپلماسی فعال کشورهای اتحادیۀ اروپا در جهت چین همچنان رو به رشد است. سفر رئیس جمهور فرانسه و رئیس کمیسیون اروپا به چین در پی سفر پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا صورت گرفت. انتظار می‌رود آنالنا بوربوک، وزیر امور خارجه آلمان نیز در اواسط آوریل به چین سفر کند.

چین معتقد است که توسعۀ روابط چین و اروپا در واقع، بمعنی تقویت جهان چندقطبی است. زیرا، این به معنای شکست تلاش‌های آمریکا برای تضعیف چین و در نهایت تحت سلطه قرار دادن اروپا است. آلمان تا آخرین لحظه برای «نورد استریم- ۲» جنگید تا اینکه ایالات متحده آن را منفجر کرد. و اکنون این سؤال پیش می‌آید: چگونه و چه زمانی آمریکا آماده می‌شود تا روابط اروپا با چین را «منفجر» کند؟

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/11/

۲۲ فروردین-حمل ۱۴۰۲



دنیا به آمریکا تعلق ندارد

والری ایلین (VALERY ILYIN)

ا. م. شیری

بریکس بر «گروه هفت‌» پیروز می‌شود

غرب از امتناع کشورهای بریکس از دلارهای نفتی پس اعمال تحریم‌ها علیه روسیه شگفت‌زده شده است. در این باره فوربس در اوایل آوریل گزارش داد و تأکید کرد که ایالات متحده نه از امتناع روسیه از دلار در تسویه حساب‌های بین‌المللی، بلکه از این که کشورهای عضو «ائتلاف پرنفوذ بریکس» نیز از دلار امتناع می‌کنند، تعجب می‌کند. 

۲۸ مارس، برزیل و چین در بارۀ انجام کلیۀ معاملات آتی با استفاده از ارزهای ملی تفاهم‌نامه امضاء کردند. در ۸ مارس معلوم شد که هند بهای نفت روسیه را به ارزهای غیر دلاری، از جمله، به درهم امارات و اخیراً، به روبل روسیه پرداخت می‌کند.

در ۲۸ مارس، غول نفتی «توتال انرژی» فرانسه از خرید اولین محمولۀ گاز طبیعی مایع از شرکت ملی نفت فلات قارۀ چین با استفاده از یوان خبر داد. فوربس نتیجه‌گیری کرد که دلار به تدریج جایگاه خود را در صحنۀ جهانی از دست می‌دهد. در همین حال، بلومبرگ از اینکه اجلاس بریکس در سال ۲۰۲۴ در کازان برگزار خواهد شد، ابراز نگرانی می‌کند.

دلایل زیادی برای نگرانی وجود دارد. در حال حاضر بریکس روی ایجاد واحد پولی خود کار می‌کند. همانطور که الکساندر باباکوف، معاون رئیس دومای دولتی فدراسیون روسیه در پایان ماه مارس گفت، کشورهای عضو این ائتلاف ممکن است در سال جاری نوع جدیدی از ارز را معرفی کنند.

در ماه مارس، گروه بریکس بلحاظ سهم خود در تولید ناخالص داخلی جهان از نظر برابری قدرت خرید از «گروه هفت» پیشی گرفت: بریکس- ۳۱.۵٪، گروه هفت- ۳۰.۷٪. 

در همین حال، La Jornada در اواسط فوریه گزارش داد که مکزیک در نظر دارد به بریکس بپیوندد. این نشریه تاکید می‌کند که مکزیک باید «به وضوح و آرام» از ایالات متحده فاصله بگیرد. زیرا، «جهان متعلق به ایالات متحده نیست».

بریکس تا همین اواخر یک ائتلاف بین‌دولتی متشکل از پنج کشور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بود. در ابتدای سال، خبرهایی مبنی بر تمایل ۱۳ کشور دیگر به عضویت در این ائتلاف منتشر شد. این را مزووکیلی ماتوکا، سفیر آفریقای جنوبی در روسیه و رئیس فعلی بریکس بیان کرد. به گفتۀ این دیپلمات، فعلاً ۶ کشور (الجزایر، مصر، ایران، بحرین،عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی) از ۱۳ کشور درخواست رسمی برای عضویت ارائه کرده‌اند و هفت کشور بقیه نیز علاقه‌مندی و تمایل خود را برای عضویت در این اتحادیه ابراز نموده‌اند.

امروز، سران «میلیاردرهای طلایی» نه تنها برای جلوگیری از رشد رقبای غیرغربی «گروه هفت»، حتی برای خروج از بحرانی که برای آن‌ها غیرممکن است، به جنگ در اوکراین نیاز دارند. الکساندر زینوویف، فیلسوف برجستۀ روسیه- شوروی، که مدت‌ها در غرب کار و زندگی کرد، زمانی در مقالۀ خود در بارۀ  «جهانی‌سازی ایدئولوژیک» نوشت: «واژۀ جهانی‌سازی به عنوان پوشش ایدئولوژیک برای جنگی که جهان غرب به رهبری ایالات متحدۀ آمریکا برای تسلط بر کل بشریت به راه انداخته است، ابداع شد. یکی از مهم‌ترین مولفه‌های این جنگ، شستشوی مغزی ایدئولوژیک بشریت با روحیۀ مطلوب جهانی‌سازان، یعنی جهانی‌سازی ایدئولوژیک است».

یک نظم بسیار زشت و تبعیض‌آمیز بازتوزیع ثروت بر روی کرۀ زمین برقرار شده است. جمعیت «میلیاردرهای طلایی» حدود ۱۴ برابر بیشتر از بهره‌وری قلمرو خود مصرف می‌کند. خود اصطلاح «جامعۀ بین‌المللی» یک افسانه و داستان تبلیغاتی است. دولت‌ها و مراکز قدرت خاصی وجود دارند که به شدت به جنگ و وجود خطرات نظامی علاقه‌مند هستند. در همان گروه بریکس کشورهایی هستند که امنیت ملی آن‌ها در خطر است.

توسعۀ بشر امروزی توسط ایالات متحده و بزرگترین شرکت‌های فراملی تعیین می‌شود. در عین حال، صدور مشکلات اقتصاد آمریکا به دنیای خارج (در سال ۱۹۷۳ با احراز جایگاه منحصر به فرد دلار به عنوان ارز ذخیرۀ جهانی آغاز شد)، دارای یک پاره خط مرزی- پایۀ جهانی «هرم» مالی است. به نظر می‌رسد اکنون به آخر این پاره خط مرزی رسیده است.

اکنون ایالات متحده و گروه هفت امکاناتی برای حل مجدد مشکلات در خارج (مانند سال ۱۹۷۳) دارند، منتها نه در حوزۀ مالی، بلکه در زمینۀ فن‌آوری‌های نظامی-سیاسی. به بیان ساده‌تر، برای راه انداختن درگیری‌های نظامی مداوم در سراسر جهان و تشدید جنگ‌ها و مناقشات جاری امکاناتی دارند. به عنوان مثال، اوکراین نمونۀ بارز استفاده از چنین فن‌آوری‌ها و در عین حال، تبلیغات خوبی برای صنایع نظامی-صنعتی آمریکاست. دخالت مستقیم آمریکا در آنچه در اوکراین، در قلمرو اتحاد شوروی سابق روی می‌دهد، می‌تواند منجر به تغییرات زیر به سود واشنگتن ‌شود:

ــ بهبودی سلطۀ آمریکا در اروپا؛

ــ انباشت ظرفیت‌های تولید اروپا؛

ــ بازتوزیع بازارهای انرژی در «بازی‌های با قیمت‌های بالا»؛

ــ تشکیل بازار «خود» و تضمین تقاضای استثنایی برای آن؛

ــ رشد قابل توجه ظرفیت‌های اقتصادی و لابی‌های مرتبط با مجتمع نظامی-صنعتی؛

ــ تشکیل یک محور نظامی منطقه‌ای گسترده در اروپای شرقی؛

ــ گسترش ایدئولوژیک و سیاسی «پکس آمریکانا».

منبع: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/08/

۱۹ فروردین- حمل ۱۴۰۲


توسعۀ مسیر حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب

ولادیمیر چوشکین (VLADIMIR CHUSHKIN)

ا. م. شیری

مشکل ارتباطات حمل‌ونقلی و دسترسی به بازارها، یکی از مهم‌ترین چالش‌های آوراسیا است. موقعیت قاره‌ای، به ویژه، موقعیت کشورهای آسیای مرکزی، هزینه‌های حمل‌ونقل را افزایش می‌دهد، تولید را بی‌سود می‌کند، سود شرکت‌ها و رفاه عمومی را کاهش می‌دهد. روابط اقتصادی خارجی بین کشورهای عضو اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا با تمام وسایل حمل‌ونقل در خدمت همۀ انواع فعالیت‌های اقتصادی تأمین می‌شود. مسیر حمل‌ونقل بین‌المللی «شمال-جنوب» که یک عنصر کلیدی در چارچوب حمل‌ونقل آوراسیا (شبکۀ راه‌های حمل‌ونقل بین‌المللی در فضای آوراسیا در امتداد محورهای شرق-غرب و شمال-جنوب) است، به اکثریت کریدورهای حمل‌ونقل عرضی که برای حمل‌ونقل بین‌المللی کالا در آوراسیا استفاده می‌شود، می پیوندد و کوتاه‌ترین مسیر برای حمل‌ونقل کالا بین کشورهای آوراسیا و جنوب آسیا، شرق آفریقا و خاورمیانه محسوب می‌شود.

گذرگاه بین‌المللی «شمال – جنوب» که امکان انتخاب یکی از سه مسیر حمل کالا را فراهم می‌کند، شامل زیرساخت‌های حمل‌ونقل ریلی، جاده‌ای و آبی داخلی، بنادر دریای خزر (آستراخان، اولیا (روستایی در آستراخان. م.)، ماخاچ قالا، باکو- الت، آکتائو- کوریک، ترکمن‌باشی، انزلی، نوشهر، امیرآباد، بنادر خلیج فارس (بندرعباس و چاه‌بهار)، مراکز بازرسی جاده‌ای و راه آهن و همچنین فرودگاه‌های بین‌المللی می‌باشد.

توسعۀ گذرگاه‌های حمل‌ونقل بین‌المللی یکی از ابزارهای کلیدی برای توسعۀ تجارت، همکاری‌های اقتصادی بین کشورها و همچنین، یک انگیزه برای تقویت یکپارچگی اقتصادی منطقه است. امضای موافقتنامۀ بین‌دولتی حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب مبنای قانونی ایجاد کریدور شمال-جنوب است، که سه کشور جمهوری هند، جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۰ امضاء کردند. قزاقستان در سال ۲۰۰۳، جمهوری بلاروس و سلطنت عمان در سال ۲۰۰۴، جمهوری تاجیکستان در سال ۲۰۰۵، جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۶ به این توافقنامه ملحق شدند. جمهوریهای ارمنستان، سوریه و بلغارستان از سال ۲۰۰۶ عضو ناظر هستند. چهار کشور از پنج کشور عضو آوراسیا به این توافق پیوستند. ترکمنستان با وجود اینکه خط جدید ژاناوزن – قیزیل‌قایا – برکت – اترک- گرگان که در سال ۲۰۱۴ افتتاح شد و در واقع، بعنوان یکی از مسیرهای گذرگاه بین‌المللی حمل‌ونقل در سمت شرقی دریای خزر که با عبور از خاک این جمهوری، قزاقستان، ترکمنستان و ایران را به هم متصل می‌کند، هنوز به این موافقتنامه ملحق نشده است.

مزیت اصلی گذرگاه بین‌المللی شمال-جنوب نسبت به سایر مسیرها، از جمله، نسبت به مسیر دریایی از طریق کانال سوئز، کاهش قابل توجه زمان حمل‌ونقل است. بنابراین، زمان تحویل کالا از بمبئی (هند) به سنت‌پترزبورگ در مسیر سنتی کانال سوئز از ۳۰ تا ۴۵ روز و زمان رسیدن کالا از بمبئی به روسیه در مسیر زمینی شمال-جنوب گذرگاه بین‌المللی می‌تواند از ۱۵ تا ۲۴ روز متغیر باشد. زمان تحویل تحویل کالا در امتداد مسیر شرقی کریدور با عبور از قزاقستان و ترکمنستان می‌تواند به ۱۵-۱۸ روز کاهش یابد. دریا

کاهش زمان تحویل برای یکسری از کالاهایی که می‌توانند در طول راهرو حمل شوند (غذا، منسوجات، لوازم خانگی، تجهیزات الکتریکی) حیاتی است. اجرای پروژه‌های زیرساختی بزرگ در بخش حمل‌ونقل نه تنها زمان سفر و هزینه‌های عملیاتی را برای شرکت‌های حمل‌ونقل کاهش می‌دهد، حتی بدلیل اثرات غیرمستقیم، به توسعۀ پایدار کمک می‌کند.

بنابراین، توسعۀ گذرگاه بین‌المللی علاوه بر افزایش حجم تجارت، به ساخت شهرک‌های صنعتی، مناطق ویژۀ اقتصادی در طول مسیر ترانزیتی و همچنین، توسعۀ همکاری در تولید کالا و خدمات، ایجاد زنجیرۀ تولید و تدارکات جدید بین کشورهای عضو اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا و کشورهای بزرگ در حال توسعۀ خلیج فارس و اقیانوس هند، از جمله ایران، هند و پاکستان کمک می‌کند. بر این اساس، مشاغل جدید ایجاد می‌شود، چشم‌انداز رشد اقتصادی بهبود می‌یابد و رفاه جمعیت منطقه رشد می‌کند. انگیزۀ افزایش اهمیت مسیرهای حمل‌ونقل در امتداد محور شمال-جنوب در سال‌های اخیر، تعامل فعال اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا با هند و ایران به عنوان بخشی از اجرای مفهوم آوراسیای بزرگ و همچنین، فعال‌سازی ترکمنستان و سایر کشورهای منطقه در مورد توسعه کریدورهای ترانزیتی و چندوجهی بوده است. در ماه مه ۲۰۱۸، آوراسیا یک توافق موقت با ایران امضا کرد که به تشکیل منطقۀ آزاد تجاری انجامید. مذاکرات برای انعقاد توافقنامه برای ایجاد یک منطقۀ آزاد تجاری بین اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا و هند در حال انجام است.

اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا با درک نیاز راهبردی برای ادغام در بازارهای جهانی و زنجیره‌های تولید بین‌المللی، فعالانه از ابزار منطقۀ آزاد تجاری استفاده می‌کند. بر این اساس، کریدورهای حمل‌ونقلی که اروپا و اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا را با کشورهای واقع در بخش جنوبی قارۀ آوراسیا پیوند می‌دهد، هر چه بیشتر در شبکۀ مسیرهای اصلی حمل‌ونقل در فضای وسیع آوراسیا قرار می‌گیرند.

در سال ۲۰۲۱، بانک توسعۀ آوراسیا تأثیرات عظیم و استفاده نشدۀ این کریدور نه تنها در توسعۀ خطوط حمل‌ونقل نصف‌النهاری بین شمال شرقی اروپا و جنوب آسیا، بلکه، در ایجاد زنجیره‌های حمل‌ونقل و تدارکات جدید در گذرگاه‌های مزدوج آوراسیا، به ویژه، بین روسیه و ترکیه از طریق آذربایجان، و همچنین بین چین و ایران از طریق قزاقستان و ترکمنستان را مورد مطالعه‌ و بررسی قرار داد. این مطالعه امکان افزایش کارایی حمل‌ونقل و روابط اقتصادی در آوراسیا را از طریق مشارکت گسترده‌تر در ساختار حمل‌ونقل بین‌المللی ارتباطات حمل‌ونقلی کشورهای منطقه، به ویژه، مشارکت کشورهایی محصور در خشکی که چارچوب حمل‌ونقل آوراسیا برای آن‌ها یک کلید دستیابی به بازارهای بین‌المللی است، نشان داد.

با توجه به این واقعیت که چارچوب حمل‌ونقل آوراسیا به چین، هند و اتحادیۀ اروپا می‌رسد، می‌تواند به عنوان یک پایۀ مادی برای آوراسیای بزرگ عمل کند. علیرغم اینکه گذرگاه بین‌المللی شمال-جنوب در برخی زمینه‌ها مانند روسیه- آذربایجان، قزاقستان-ترکمنستان-ایران و همچنین در ارتباطات داخلی این کشورها با موفقیت فعالیت می‌کند، تحقق ظرفیت بین قاره‌ای آن از بالتیک تا اقیانوس هند، بسیاری از موانع زیربنایی، تعرفه‌ای و غیر تعرفه‌ای را از میان برمی‌دارد.

توسعۀ بیشتر کریدور هم با اجرای پروژه‌های سرمایه‌گذاری با هدف توسعه و نوسازی زیرساخت‌های حمل‌ونقل و هم با اجرای اقدامات در زمینۀ زیرساخت‌های نرم، از جمله، رفع موانع، ایجاد شرایط مطلوب برای حمل‌ونقل بین‌المللی و عبور از مرزهای دولتی مرتبط است. حمل‌ونقل و عبور از مرزهای دولتی هر سه مسیر کریدور «شمال-جنوب» و انواع حمل‌ونقل از نظر زیرساخت اصلی و کمکی، ناوگان شناورهای دریایی و رودخانه‌ای، ناوگان وسایل نقلیۀ ریلی و کانتینری، هر یک به درجات مختلف ظرفیت سرمایه‌گذاری دارند. علاقه به توسعۀ کریدور بین‌المللی «شمال-جنوب» به عنوان عنصری از «تدارکات جدید» همچنان در حال افزایش است.

رؤسای گمرکات جمهوری آذربایجان، ایران و روسیه در ۲۲ اوت ۲۰۲۲، یک تفاهمنامه برای تسهیل تردد ترانزیت امضا کردند. در ژوئیۀ ۲۰۲۲، یک مجموعۀ کانتینری جدید از روسیه به هند از طریق قزاقستان، ترکمنستان و ایران در امتداد مسیر شرقی این کریدور با موفقیت ارسال گردید. در عین حال، معلوم شد بیش از ۴۰ مانع مختلف در زمینۀ زیرساخت‌های فیزیکی و نرم، از توسعۀ موفقیت‌آمیز گذرگاه بین‌المللی شمال-جنوب جلوگیری می‌کند. به منظور رفع موانع زیرساختی در هر سه مسیر گذرگاه، پروژه‌های ساخت، بازسازی و نوسازی زیرساخت‌های حمل‌ونقل با اهمیت بین‌المللی در حال اجرا یا در دست برنامه‌ریزی برای اجراست. مجموع سرمایه‌گذاری برای اجرای آن‌ها ۳۸ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار برآورد شده است که به ترتیب ۳۸ درصد و ۳۴ درصد آن برای توسعۀ زیرساخت‌های حمل‌ونقل شمال-جنوب روسیه و ایران مورد نیاز است. سهم قزاقستان از کل هزینۀ پروژه‌های توسعۀ گذرگاه «شمال– جنوب» ۱۶.۵ درصد است.

برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی

پی‌نوشت مترجم: 

به این ترتیب، معلوم می‌شود هدف اصلی تلاش‌های برخی محافل حاکمیتی 

ایران برای مداخله در قفقاز و ایجاد و تشدید تنش با جمهوری آذربایجان و حتی، با جمهوری ترکمنستان (به سبب بدهی گازی به این جمهوری)، در متن آشتی عربستان و ایران، سنگ‌اندازی در راه احداث راه‌آهن رشت-آستارا و به تبع آن، ممانعت از راه‌اندازی کریدور شمال-جنوب است. و گرنه، بزرگنمایی نفوذ اسرائیل در آذربایجان و دالان زنگه‌زور، آشکارا یکسری بهانه‌های بنی‌اسرائیلی هستند که بنظر می‌رسد نفوذی‌های فکری و فیزیکی غرب و اسرائیل در نهادهای تصمیم‌گیری کشور مطرح می‌کنند و پیش‌ می‌برند. 

علاوه بر این، در حالیکه ۱۳۲ کیلومتر از مرز ایران و آذربایجان ۳۰ سال در کنترل نیروهای ارمنستان بود و نیروهای ارمنستان مسیر قطار ایران به روسیه را از سال ۱۳۶۷ تا کنون قطع کرده‌اند، ایران حتی یک بار نگفت که آقای ارمنستان در مرز ما با آذربایجان چه می‌کنی، چرا راه قطار ما را قطع کرده‌ای، آیا روشن نیست چرا اکنون برای دالان زنگه‌زور در خاک یک کشور دیگر که نه ربطی به ایران دارد و نه سود اقتصادی یا امنیتی، یقه‌درانی می‌کند؟ 

با این تفاصیل‌، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و معیشتی وخیم ایران، حوادث و رویدادهای ناگوار کشور، از جمله، ترور دانشمندان هسته‌ای، مقامات و شخصیت‌های مترقی سیاسی، مذهبی و نظامی، سرقت اسناد فوق محرمانه، سرکوبی خشن انقلابیون میهندوست و غیره نشان می‌دهد که نفوذ فکری و فیزیکی عوامل غرب و اسرائیل در ارگان‌های حاکمیتی و حتی در بدنۀ جامعۀ ایران و تأثیرگذاری آ‌ن‌ها در تصمیم‌گیری‌ها از هر کشور مفروض دیگر بیشتر است. بنابراین، حاکمیت ایران، قبل از تبدیل شدن به متحد غرب، باید حساب خود را با نفوذی‌ها‌‌، بخصوص در ارگان‌های سیاست‌گزاری و تصمیم‌سازی تصفیه کند.

مطالب مرتبط:

ــ خط رویارویی در ترکمستان

ــ مشارکت راه‌آهن ملی روسیه در احداث خط رشت- آستارا در ایران

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/06/

۱۷ فروردین-حمل ۱۴۰۲


«نظم جهانی مبتنی بر قوانین»، خطری برای کل جهان

الکساندر مزیایف (ALEXANDER MEZYAEV)، دکترای حقوق، پروفسور، معاون سردبیر مجلۀ حقوق بین‌الملل کازان، عضو گروه وکلای بین‌المللی مدافع حقوق سلابادان میلوشویچ

ا. م. شیری

جایگاه و نقش کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در مفهوم جدید سیاست خارجی روسیه

[تشکیل اتحاد شوروی، سازندگی‌های سوسیالیستی و سپس، پیروزی شکوهمند آن در جنگ جهانی دوم باعث بیداری خلق‌های مستعمرات و تشدید مبارزات رهایی‌بخش آن‌‌ها و در نتیجه، فروپاشی نظام استعمار گردید. گمان می‌رود، پیروزی فدراسیون روسیه نیز در جنگ با ناتو در اوکراین، موجب فروپاشی استعمار نو  و تثبت نظم نوین جهانی خواهد گشت]. 

حقوق بین‌الملل معاصر، یکی از مهم‌ترین ارزش‌های جهانی است، اما این ارزش، یعنی ارزش جهانی، در  نزد همۀ دولت‌ها ارزشمند نبوده است.

قرن‌هاست که حقوق بین‌الملل به دست‌ابزار گروه کوچکی از کشورها برای سرکوب بقیۀ جهان از یک سو و از سوی دیگر، برای هماهنگ کردن سرقت در درون این گروه تبدیل شده است. انعکاس آن قوانین بین‌المللی هنوز باقی است. بنابراین، اصل زیبای آزادی دریانوردی برای توجیه غارت نامحدود منابع دریایی کشورهایی بود که یا ناوگان خود را نداشتند و یا از نظر نظامی ضعیف‌تر بودند. حتی همان حقوق بین‌الملل در اسناد ارگان‌های اصلی سازمان ملل متحد نیز منعکس شده است. باضافۀ این، مادۀ ۳۸ اساسنامۀ دیوان بین‌المللی دادگستری مقرر می‌دارد که اصول کلی قوانین به رسمیت شناخته شده از سوی ملل متمدن، در میان منابع حقوقی مورد استفادۀ دیوان نیز منعکس شده است. 

همه چیز با آغاز روند استعمارزدایی شروع به تغییر کرد. حقوق بین‌الملل جنبۀ برابر حقوقی افراد به خود گرفت. در دورۀ سال‌های ۱۹۵۰-۱۹۷۰به تدریج در روند یک مبارزۀ شدید، پایه‌های حقوق بین‌الملل مترقی شکل گرفت. به نظر می‌‌رسید که همیشه اینگونه خواهد بود. با این حال، با نابودی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (یا به عبار بهتر، پروژۀ جهان کمونیستی)، وضعیت به طور اساسی تغییر کرد.

حذف آن نیرویی که شکل‌گیری حقوق بین‌الملل مترقی را تضمین می‌کرد، نمی‌توانست بر تغییر این قانون بی‌تأثیر باشد. یک سال و نیم پس از نابودی اتحاد جماهیر شوروی، اولین ضربه بزرگ به حقوق بین‌الملل در ماه مه سال ۱۹۹۳ وارد شد. دیوان کیفری بین‌المللی تاسیس گردید. نخسنین ضربه، آزمایشی بود و فقط به بالکان وارد شد. اما نوسان، جهانی بود. نخست اینکه، چندین جمهوری یوگسلاوی سابق مستقیماً زیر ضربۀ دادگاه قرار گرفتند. دوم اینکه، همۀ دیگران به طور غیرمستقیم تحت تأثیر قرار گرفتند. آن‌ها موظف شدند با دادگاه همکاری کنند. یعنی، تمام الزامات آن را رعایت نمایند. اما خواسته‌های مطرح شده، مطالبات ناقض قوانین بین‌المللی بودند! به عنوان مثال، الزام به دستگیری رئیس دولت، در واقع، تغییر در هنجارهای اساسی حقوق بین‌الملل است. زیرا، رئیس دولت قبل از اینکه یک شخصیت حقیقی باشد، یک شخصیت حقوقی در حاکمیت کشور است!

تغییر قوانین بین‌المللی به دشواری صورت گرفت. از این رو، جایگزینی حقوق بین‌الملل با حقوق جدیدی آغاز شد و با نام بی‌شکل و مبهم «نظم جهانی مبتنی بر قوانین» نامیده شد. این قواعد در مراکز حکمرانی جهانی نوشته شدند. ولی نظم جهانی مبتنی بر قوانین، یک پدیدۀ عینی است. این امر تنها به این دلیل پدید آمد که اولاً، امکان تغییر قوانین بین‌المللی سرکوبگرانه به حقوق مترقی، در طول چندین دهه وجود داشت و ثانیاً، موضوع این تحول از بین رفت. «نظم جهانی مبتنی بر قوانین» نمی‌توانست پس از نابودی اتحاد شوروی و نظام سوسیالیستی جهانی پدید آید.

تغییر اساسی در وضعیت بین‌المللی در سال ۲۰۲۲، وظایف جدید زیادی را برای روسیه تعریف کرد. یکی از آن‌ها به تغییر مفهومی در سیاست خارجی فدراسیون روسیه مربوط می‌شود. نسخه‌های قبلی مفهوم عموماً از این واقعیت ناشی می‌شد که اولویت سیاست خارجی روسیه غرب است. بقیه جهان (به درجات مختلف بسته به نسخه‌ها) گویی در حاشیۀ علایق خود قرار داشتند.

مفهوم جدید سیاست خارجی اعلام شدۀ فدراسیون روسیه در ۳۱ مارس ۲۰۲۳، یک نسخۀ جدید نیست، بلکه یک مفهوم جدید است.

در نهایت، در این مفهوم، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین جایگاه شایسته خود را گرفته‌اند. به سخن دقیق‌تر، در بین اولویت‌های منطقه‌ای، کشورهای مستقل مشترک‌المنافع (جمهوری‌های اتحاد شوروی. م.) و اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا رتبۀ اول را به خود اختصاص دادند (تحت عنوان «کشورهای همسایه»). جالب‌تر این است که قطب شمال در رتبۀ دوم و آوراسیا (چین و هند به عنوان اولویت داخلی)، منطقۀ آسیا و اقیانوسیه، جهان اسلام، آفریقا، آمریکای لاتین و دریای کارائیب در رتبه‌های بعدی جای گرفتند. اروپا اکنون در جایگاه ماقبل آخر قرار  دارد. ایالات متحدۀ آمریکا همراه با دیگر کشورهای «آنگلوساکسون» در آخرین رتبه جای گرفته‌اند! این نخستین بار است که چنین صلاحیتی از دستورالعمل‌های سیاست خارجی ما ارائه می‌شود!

بخش آفریقایی مفهوم یک نکته قابل توجه است. این، با توجه به عدم وجود هرگونه مفاد مفهومی برای این قاره در مفاهیم قبلی و اجلاس دوم روسیه و آفریقا در ژوئیۀ ۲۰۲۳، بسیار مهم است.

اولاً، آفریقا «یک مرکز متمایز و تاثیرگذار توسعۀ جهانی» نامیده می‌شود. ثانیا، روسیه همبستگی خود را با کشورهای آفریقایی، بویژه با «تلاش آن‌ها برای ایجاد جهانی چندقطبی عادلانه‌تر و از میان برداشتن نابرابری اجتماعی و اقتصادی اعلام می‌کند». این فرض اصلی است. این مفهوم همچنین به سیاست «پیچیدۀ» استعمار نو به عنوان عاملی که مانع ایجاد نظم جهانی عادلانه می‌شود، تأکید می‌کند.

اولویت‌ سیاست روسیه در آفریقا پنج مورد است و آن‌ها عبارتند از:

اول- حمایت از تضمین حاکمیت و استقلال کشورهای این قاره. کمک‌های امنیتی (با در نظر گرفتن انواع امنیت مانند غذا و انرژی) و همچنین، همکاری نظامی و نظامی-فنی به طور مستقیم ابزار چنین حمایتی نامیده می‌شود.

دوم- کمک به حل و فصل درگیری‌های مسلحانه (و غلبه بر عواقب آن‌ها)؛ تصریح ‌شده که روسیه در این راستا، بر اصل «راه حل آفریقایی برای حل مشکلات آفریقا» تأکید خواهد کرد.

سوم- روسیه و آفریقا باید به صورت دوجانبه و چندجانبه همکاری کنند؛ دو حوزۀ اصلی برای چنین همکاری نام برده می‌شود. این‌ها، اتحادیۀ آفریقا و مجمع مشارکت «روسیه و آفریقا» را شامل می‌شوند.

چهارم- افزایش تجارت و سرمایه‌گذاری هم در حوزۀ بین‌دولتی و هم در چارچوب انجمن‌های بین‌المللی (مانند منطقۀ تجارت آزاد آفریقا از یک سو و از سوی دیگر، اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا).

و بالاخره، پنجم- در توسعۀ همکاری‌های بشردوستانه، به آموزش کادرهای ملی، مسائل بهداشتی و غیره تأکید ویژه شده است. جايگاه جديد كشورهای موسوم به جهان سوم- یک ضرورت دیرینه است. در مفهوم جدید سیاست خارجی روسیه، آخری در جایگاه نخست قرار گرفت. و این تغییر در اولویت‌ها مبنای عینی دارد. آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین قربانیان اصلی قوانین بین‌المللی سرکوبگر قدرت‌های «متمدن» و نظم جهانی «مبتنی بر قوانین» بودند. عبارت غیرمعمول بند ۵۷ مفهوم، جالب توجه است. در این بند گفته می‌شود که روسیه با آفریقا «اتفاق نظر» دارد، اما این قارۀ آفریقا، قارۀ اصلی در جستجوی جهانی جدید و عادلانه است.

کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به طور عینی به این واقعیت که نظم جهانی باید بر اساس هنجارهای حقوق بین‌الملل تنظیم شود، نه بر پایۀ قوانینی که برای یک مشت منتخب «باغ» و برای همۀ بقیه «جنگل» درست می‌کند، علاقه دارند.

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/07/

۱۸ فروردین-حمل ۱۴۰۲


خبرهایی از آمریکا

والری ایلین (VALERY ILYIN)

ا. م. شیری

قطارها از ریل خارج می‌شوند، مشاغل از بین می‌روند، نیروگاه‌ها از کار می‌افتند… 

آمریکا در یک جنگ داخلی اعلام نشده، برای انتخابات آماده می‌شود…

اخبار منشر شده در بارۀ ایالات متحده شبیه گزارش‌های جنگی، به عبارت دقیق‌تر، وقایع‌نگاری جنگ چریکی است.

در ۲۶ فوریه، یک قطار باری در نورفولک جنوبی در کارولینای شمالی از ریل خارج شد. قبل از آن، ادارۀ تحقیقات فدرال برای هر گونه اطلاعات در مورد خرابکاری در سه نیروگاه همان ایالت، جایزۀ ۵۰۰۰۰ دلاری تعیین کرد.

در ۲۸ فوریه، قطار در فلوریدا از ریل خارج شد. به گزارش کانال فاکس نیوز، ۱۳۵ هزار لیتر پروپان در مخازن حمل می‌شد.

اول مارس، در اوهایو صدای انفجارهایی از یک کارخانه ذوب آهن در کلیولند شنیده شد. در همان روز در شهر برلینگتون (ویسکانسین) نشت یک مادۀ شیمیایی ناشناخته رخ داد و بدنبال آن، تخلیه ساکنان محلی آغاز شد.

در ۴ مارس، یک آتش‌سوزی بزرگ در مرکز اوهایو (سینسیناتی) رخ داد که دو ساختمان بزرگ را طعمۀ حریق ساخت. آتش‌نشانان نتوانستند به مدت نیم روز آتش را مهار کنند.

۵ مارس، قطار دیگری از نورفولک جنوبی در شهرستان کلارک، اوهایو از ریل خارج شد. مقامات از همۀ ساکنان ‌خواستند در خانه‌های خود پناه بگیرند و از بازدید از منطقۀ تصادف خودداری نمایند. زیرا، قطار حامل مواد شیمیایی بود.

۵ مارس، در آتلانتا (جورجیا)، یک گروه ۵۰ نفره به یک مرکز آموزشی پلیس در حال ساخت حمله کردند. افسران انتظامی حمله را دفع کردند. ۳۵ نفر دستگیر شد، ۲۳ نفر از آن‌ها بلافاصله به تروریسم متهم شدند.

۷ مارس، یک حادثۀ قطار عجیب دیگر در اوهایو رخ داد. در اثر برخورد قطار با کامیون حمل زباله، واگن‌ها واژگون شدند، حداقل یک نفر جان خود را از دست داد. از نیروهای امداد و نجات خواسته شد به محل وازگونی واگن‌ها نزدیک نشوند.

۸ مارس در اوکلاهاما یک قطار حامل فرآورده‌های نفتی از ریل خارج شد. در همان روز، حادثه ریلی دیگری در ویرجینیای غربی رخ داد (سه نفر مجروح شدند)، مقدار قابل توجهی گازوئیل به رودخانۀ نیو ریور ریخت و آتش‌سوزی بسیار بزرگ در یک سکوی نفتی چند طبقه با مواد خطرناک در شهر موبیل (ایالت آلاباما) رخ داد. آتش‌نشانان حتی سعی نکردند آتش را مهار کنند

در ۹ مارس، یک آتش‌سوزی بزرگ در یک انبار در اوماها (ایالت نبراسکا) رخ داد. آتش‌نشانان نتوانستند شعله‌های آتش را مهار کنند. در همان روز در آلاباما یک قطار باری حامل فرآورده‌های نفتی از روی ریل خارج و واژگون شد.

در ۱۰ مارس، بر اثر خروج قطار از ریل در شهرستان سامرز، ویرجینیای غربی، سه نفر مجروح شد. علت این فاجعه برخورد با تکه سنگی بود که روی ریل‌ها قرار داشت.

۱۳ مارس در آرکانزاس، یک قطار با یک تریلر که از ید‌کش روی ریل رها شده بود، برخورد کرد.

۱۴ مارس در ایندیانا یک کارخانۀ مواد شیمیایی دچار آتش‌سوزی شد.

۱۵ مارس یک تصفیه خانۀ آب در مریلند منفجر شد. عصر همان روز در آریزونا (نزدیک شهر توپوک در شهرستان موهاو) یک قطار باری از ریل خارج شد.

در ۱۶ مارس، یک قطار باری در ایالت واشنگتن از ریل خارج شد و چندین مخزن (بیش از ۱۹ تن) گازوئیل ریخت.

۱۷ مارس در کنتاکی، در یک سانحۀ جدید راه‌آهن، قطار از روی ریل واژگون شد (عکس زیر). همان روز، قطار باری دیگری در لوئیزیانا از ریل خارج شد.

۲۱ مارس، در ایالت مین یک قطار حامل فرآورده‌های نفتی از ریل خارج شد.

در ۲۲ مارس نیز یک قطار مسافربری در کالیفرنیا به دلیل افتادن درخت روی ریل‌ها، از ریل خارج شد.

۲۲ مارس، انفجارهای قوی در کارخانۀ شیمیایی اینئوس فنل در پاسادنا (ایالت تگزاس) رخ داد. تعدادی از تأسیسات صنعتی در آتش سوخت.

در ۲۳ مارس، یک قطار باری در نورفولک جنوبی- ماساچوست از ریل خارج شد.

۲۴ مارس، یک نشت تشعشعی دیگر در یک نیروگاه هسته‌ای در مینه‌سوتا رخ داد (در جریان نشت قبلی در نوامبر ۲۰۲۲، ۴۰ هزار گالن آب رادیواکتیو به لایۀ آب‌های زیرزمینی رسید).

در ۲۵ مارس، در شهر ریدینگ (پنسیلوانیا)، انفجار و آتش‌سوزی شدیدی در کارخانۀ شکلات‌سازی ار.ام. پالمیر رخ داد. ساختمان‌های کارخانه فروریخت و بر سر آوار کارگران گردید. تریبون سوسکهانا ولی گزارش داد که تعداد زیادی از آن‌ها مجروح شدند و ۷ نفر جان باخت. پس از نشت مواد شیمیایی به رودخانۀ دلاوِر، مقامات به ساکنان توصیه کردند «به دلایل ایمنی»، آب بطری مصرف کنند.

در ۲۷ مارس، در ایالت داکوتای شمالی، در نزدیکی روستای ویندمر، بیش از ۳۰ واگن از یک قطار حامل مواد خطرناک (عکس بالا) از ریل خارج شد. گزارش شده است که فرآورده‌های نفتی مورد استفاده در تولید آسفالت نشت کرد. در همان روز در حومۀ هیوستون (تگزاس) در یک کارخانۀ شیمیایی انفجار رخ داد. قربانیانی وجود دارد. در کالیفرنیا دومین قطار متشکل از ۵۵ واگن و دو پیش‌ران از ریل خارج شد (عکس پائین). کمتر از یک روز پس از آن، چندین کشتی کوچک باری به طور ناگهانی در رودخانۀ اوهایو در نزدیکی لوئیزویل «تا حدی غرق» شدند. یکی از آن‌ها حامل ۱۴۰۰ تن متانول بود. «متانول، یک الکل سمّی است که در صنعت به عنوان حلّال، آفت‌کش و سوخت جایگزین استفاده می‌شود»…

حادثۀ کالیفرنیا شانزدهمین (!) حادثه از این دست در راه‌آهن در یک ماه گذشته بود. مقامات در مورد دلایل این اتفاق سکوت کرده‌اند.

فقط از فوریه تا نوامبر، یعنی در یک دورۀ ۱۰ ماهه، حداقل ۱۰۸ عملیات خرابکاری با استفاده از سلاح‌های سبک، میله‌های آرماتور، سنگ، مواد قابل اشتعال، مواد منفجرۀ دست‌ساز در تأسیسات انرژی ایالات متحده انجام  شد…

در متن تمامی این رویدادها، دونالد ترامپ در ۲۵ مارس در شهر واکو (تگزاس) تجمع گسترده‌ای با شرکت حامیان خود برگزار کرد. اما علیرغم وعده‌های دولت آمریکا و تاریخ تعیین‌شده برای بازداشت وی، او بازداشت نشد.

شهر واکو یک مکان نمادین است. در اینجا ۳۰ سال پیش، بین فرقۀ مسلح «شاخۀ داویدیان» و مأموران ادارۀ تحقیقات فدرال که در صدد خلع سلاح فرقه‌گرایان بودند، جنگ در گرفت. این محاصره ۵۱ روز به طول انجامید و با حملۀ خودروهای زرهی، هلیکوپترها و کشته شدن بیش از ۸۵ نفر پایان یافت.

خود نام واکو از نظر حامیان ترامپ و رادیکال‌های راست‌گرای آمریکایی، یک سوت سگ (dog whistle)- یک فراخوان رمزی برای اقدام است.

تیموتی مک‌وی، راست‌گرای افراطی، به نشانۀ انتقام از «فدرال‌ها» برای محاصرۀ واکو، بمب‌گذاری در یک ساختمان دولتی در اوکلاهاما سیتی، بزرگترین حملۀ تروریستی (قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) در تاریخ آمریکا را در آوریل ۱۹۹۵ ترتیب داد، که به کشته شدن ۱۶۸ نفر منجر شد. مک‌وی، کهنه سرباز جنگ اول علیه عراق (۱۹۹۱) و فعال سازمان جدایی‌طلب «شبه‌نظامیان خلق»، امیدوار بود که قیام آمریکایی‌های آزاده علیه دولت، یعنی همان «باتلاق واشینگتن» را که دونالد ترامپ وعده داده، بود آغاز کند…

پی‌نوشت: و در نهایت، امروز، ۴ آوریل، دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحدۀ آمریکا بازداشت گردید و (بدون دست‌بند) به دادگاه منهتن برده شد. (ا. ش.)

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/04/05/

۱۶ فروردین-حمل ۱۴۰۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate