افزایش دستمزد کارگران، تحریم و غیره عامل تورم و تعطیلی مراکز تولیدی و صنعتی، ادعا یا واقعیت؟ بخش ۱ جزء ۲

افزایش دستمزد کارگران، تحریم و غیره عامل تورم و تعطیلی مراکز تولیدی و صنعتی، ادعا یا واقعیت؟
بخش ۱
جزء ۲
-بررسی از نگاه میدانی و استناد به هزینه های واقعی زندگی در بازار

با مقایسه حداقل حقوق کارگر نسبت به توان خریدش در سال ۱۳۵۸ با حداقل حقوق کارگر نسبت به توان خریدش در سال ۱۴۰۲ که می توان به نرخ واقعی تورم و گرانی نزدیکتر شد، متوجه خواهیم شد که چه شکاف عظیمی میان درآمد و توان خرید طی ۴۴ سال گذشته ایجاد گردیده و به چه میزان وحشتناکی کارگران و اکثریت مردم فقیرتر شده اند.

چند مورد از اقلام ضروری را در نظر بگیریم:

سال ۱۳۵۸ که حداقل حقوق کارگر ۱۷۰۱ تومان بود قیمت هر کیلوگرم گوشت گوسفند حدود ۲۳ تومان بود که با آن حقوق می شد ۷۴ کیلوگرم گوشت خرید و امروز که حقوق کارگر ۵۳۰۸۲۸۴ تومان تعیین شده، قیمت هر کیلوگرم گوشت گوسفند از ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است که میانگین آن ۵۵۰ هزار تومان می شود و با حقوق امروز می توان حدود ۹.۵ کیلوگرم گوشت خرید.
قیمت بنزین در سال ۵۸ کمتر از یک تومان بوده و امروز ۳۰۰۰ تومان است.
سال ۵۸ قیمت هر قرص نان بربری ۵ ریال بوده و امروز بیش از ۴۰۰۰ تومان است.
پیکان به عنوان عمومی ترین خودرو در سال ۵۸ حدود ۲۳۰۰۰ تومان، معادل ۱۸ ماه حداقل حقوق کارگر بوده و امروز قیمت پراید ۱۳۱ به عنوان عمومی ترین خودرو در میان ارزانترین خودروها بیش از ۳۰۰ میلیون تومان معادل ۵۶.۵ ماه حداقل حقوق کارگر است.
تا سال ۱۳۶۰ به طور متوسط قیمت هر متر زیربنای مسکونی در تهران بین یک هزار تا دو هزار تومان بوده در حالیکه میانگین قیمت مسکن تهران تا دی ۱۴۰۱ هر متر مربع ۶۹ میلیون ۸۷۳ هزار تومان بوده است.

حالا مقایسه کنیم که مزد کارگر در سال ۱۴۰۲ نسبت به مزد کارگر در سال ۱۳۵۸ چند برابر افزایش یافته و همچنین قیمت کالاهای مذکور در سال ۱۴۰۲ نسبت به قیمت همان کالاها در سال ۱۳۵۸ چند برابر افزایش یافته اند:

حقوق کارگر ۳۱۲۰ برابر،
قیمت هر کیلوگرم گوشت ۲۳۹۱۳ برابر، قیمت هر لیتر بنزین بیش از ۳۰۰۰ برابر، قیمت هر قرص نان بربری بیش از ۸۰۰۰ برابر، قیمت خودرو ۱۳۰۴ برابر و قیمت مسکن ۴۶۵۸۲ برابر افزایش یافته است.
میانگین افزایش قیمت کالاهای ذکر شده ۱۶۵۶۰ برابر است و برای اینکه کارگر امروز در سال ۱۴۰۲ یک زندگی حقیرانه در حدی که کارگران سال ۱۳۵۸ در چنبره اش گرفتار شده بودند، داشته باشد، باید حقوق ۱۷۰۱ تومانی سال ۵۸ را ۱۶۵۶۰ برابر کرد تا به مبلغی حدود ۲۸ میلیون تومان برسد.
اینطور است که با یک بررسی ساده میدانی و با رجوع به واقعیات ملموسی که زندگیها را مستقیماً و عملاً با خود درگیر کرده اند عمق فاجعه ای که بر سر کارگران و اکثریت مردم محروم جامعه آورده شده است، به طور واقعی نمایان می شود.

حال چرا مقایسه حداقل حقوق با توان خرید بسیار واقعی تر از مقایسه دلاری وضعیت گرانی و تورم و معیشت فلاکتبار اکثریت مردم را نشان می دهد؟
پاسخ این است که کالاها همراه با افزایش قیمت دلار در برابر ریال افزایش می یابند، اما همراه با کاهش قیمت دلار در برابر ریال کاهش نمی یابند. به عنوان مثال دو ماه پیش که قیمت هر دلار از ۴۰ هزار تومان به ۶۰ هزار تومان رسید و افزایش ۵۰درصدی یافت، قیمت همه کالاها افزایش هایی با درصدهای متفاوتی از ۱۰ الی ۵۰ و حتی بیشتر از ۵۰ درصد یافتند ولی با تزریق دستوری دلار به بازار که قیمت دلار موقتاً به نزدیک ۴۰ هزار تومان قبلی باز گشت، قیمت هیچ کالایی ارزان نشد.
از زمانی که دلار بعد از رکورد ۶۰ هزار تومانی به ۴۰ هزار تومان قبلی نزدیک شده تا حالا که به ۵۵ هزار تومان رسیده است، بارها بالا و پائین و نوسان داشته و با هر بالا رفتنی باعث افزایش دوباره قیمت کالاها گردیده است.
در حالیکه هنوز قیمت دلار به آخرین قیمت خود یعنی به ۶۰ هزار تومان دو ماه پیش برنگشته و فعلا در محدوده ۵۰ تا ۵۵ هزار تومان بالا و پائین می کند و ممکن است یک تا دو ماه دیگر طول بکشد تا دوباره به افزایش ۵۰ درصدی نسبت به دو ماه پیش برسد، اما قیمت کالاها با حفظ افزایشی که همراه با افزایش ۵۰ درصدی دو ماه پیش دلار کسب کرده اند، چندین و چند ده درصد دیگر همگام با نوسانات دلار در بازه زمانی میان زمانی که دلار از ۶۰ هزار تا نزدیک ۴۰ هزار تومان را پیمود و مجدداً روند سعودی را آغاز کرده و فعلا در محدوده نزدیک به ۵۵ هزار تومان قرار دارد، افزایش قیمت داشته اند.
در نتیجه ممکن است تا رسیدن قیمت دلار به افزایش ۵۰ درصدی نسبت به دو ماه پیش، دو ماه دیگر هم زمان ببرد و مجموعاً ۴ ماه زمان ببرد، در حالیکه در همین مدت ۴ ماهه قیمت کالاها افزایشهای ۶۰، ۷۰ الی ۱۰۰ و حتی بیشتر از ۱۰۰ درصد نسبت دو ماه پیش را رکورد خواهند زد.
بنابراین معتبرترین روش برای سنجش‌ میزان گرانی و درآوردن نرخ تورم و هزینه زندگی که به واقعیت نزدیک باشد، بررسیهای میدانی طی دوره ها و سالیان گذشته تا امروز و مقایسه هزینه ها و قیمتهای کالاهای مورد نیاز زندگی با حقوق ها است.
البته این مقایسه میان سطح حقوق کارگران و قیمت کالاهای مورد نیاز در جغرافیای ایران از سال ۱۳۵۸ تا امروز است و طبق معیارهای داخلی هستند که با معیارها و استانداردهای زندگی کارگران در کشورهای پیشرفته صنعتی و غربی چه در گذشته و چه امروز به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند.
اگر استانداردهای زندگی کارگران امروزی در کشورهای پیشرفته غربی را برای کارگران در ایران در نظر بگیریم (و این حق کارگران در ایران است که مثل کارگران کشورهای غربی زندگی کنند) حقوق ۱۷۰۱ تومانی سال ۵۸ باید علاوه بر ۱۶۵۶۰ برابر، ده ها هزار برابر دیگر افزایش یابد.
اگر مبنا را حداقل حقوق ماهانه ۲۰۷۵ یوروی در آلمان قرار دهیم با قیمت ۵۵۰۰۰ تومانی یورو معادل بیش از ۱۱۴ میلیون تومان است در نتیجه حقوق کارگر در ایران نه تنها باید به جای ۳۱۲۰ برابر، ۱۶۵۶۰ نسبت به حقوق سال ۱۳۵۸ برابر افزایش یابد، بلکه باید علاوه بر آن ۵۰۰۰۰ برابر دیگر نیز افزایش یابد تا به حد حداقل حقوق امروز کارگر در آلمان برسد.
این اختلاف عظیم حقوقی، در کشورهایی مثل آلمان با ایران فقط در دستمزد ماهانه است و شامل بقیه تسهیلات و امکانات رفاهی اجتناعی مانند بیمه بیکاری، آموزش و بهداشت و درمان رایگان که در کشوری مثل آلمان به کارگران و بقیه شهروندان ارائه می شوند، نمی باشد.

جوانمیر مرادی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate