همانطور که میدانیم حق تشکل تحت حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمیشود و دیکتاتورها تحمل گردهمآییهای حتی دو-سه نفره را ندارند. بسیاری از تلاشگران صنفی-سیاسی تنها به این دلیل که جلسات مجازی یا واقعی چند نفره برگزار کردهاند با اتهامهای نخنمای «اجتماع و تبانی» و «تشکیل گروه برای براندازی» زندانی شدهاند و زیر تیغ احکام دادگاه قرار دارند. بنابراین واضح است هر بخشی از جامعهی ستمدیده یا هر رستهای از کارگران که بخواهند برای پیگیری مطالباتشان و مبارزات حقطلبانه به تلاش جمعی یا ایجاد تشکل روی بیاورند دیر یا زود با موانع بازداشت و دادگاه و زندان و… روبرو میشوند. برای مثال میتوان به مبارزات متشکلترین بخشهای طبقهی کارگر ایران اشاره کرد: معلمان و بازنشستگان.
تیرماه سال ۹۹ بود که بازنشستگان در پی اعتراضات سالهای گذشته، به شکل خودجوش تجمعی در مقابل سازمان تامین اجتماعی برگزار کردند و خواستار افزایش حقوق طبق تورم، بیمه کارآمد و درمان رایگان و… گردیدند. در تداوم آن کارگران بازنشسته و سایر بازنشستگان تجمعهای تودهای و منظم یکشنبههای اعتراضی را برگزار کردند و توانستند مبارزات سراسری و علنی خود را به حاکمیت تحمیل کنند. در مقابل حاکمیت و نیروهای سرکوبگرش فعالین و پیشروان این جنبش را هدف قرار دادهاند. به دنبال تجمعهای بازنشستگان در بهار سال ۱۴۰۰ اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته روز شنبه ۱۴ فروردین بازداشت و به شعبه ی ۲ بازپرسی اوین منتقل شد. ماموران خواستار لغو بیانیه تجمع روز ۱۵ فروردین در جلوی تامین اجتماعی شدند. با این وجود تجمع بازنشستگان در روز ۱۵ فروردین در بیش از ۲۰ شهر برگزار شد. نیروهای امنیتی برای زهر چشم گرفتن از جنبش بازنشستگان، کارگر بازنشسته اسماعیل گرامی را با اتهامات ساختگی «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی» به زندان افکنند و بعد از حدود سه ماه بازداشت در یک دادگاه چند دقیقهای حکم ظالمانهی شش سال زندان را علیه وی صادر کردند. اما بازنشستگان با تداوم اعتراضات و پیگیری مطالباتشان نشان دادند که علیرغم تلاش مامورین امنیتی، پیگیر مطالباتشان هستند و خواهند بود. دیدیم که شعار «کارگر زندانی آزاد باید گردد» و «اسماعیل گرامی آزاد باید گردد» با صدای رسا در تجمعات بازنشستگان سر داده شد. حکومت مستبد سرمایهداران که هرگز پاسخگوی مطالبهگری مزدبگیران نبوده است برای سرکوب جنبش بازنشستگان بار دیگر به بازداشت کارگران روی آورد. این بار ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۱ پنج کارگر بازنشسته محمد برون، بهرام گرگان، فرهاد رهداری، جهانشاه اسدنیا، حسین اکبری بیرگانی به اتهام اجتماع و تبانی و اقدام علیه نظام و امنیت ملی از طریق مشارکت در تجمعات بازنشستگان در اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مدت یک ماه تحت بازجویی و پرونده سازی ناروا قرار گرفتند. پاسخ سرنیزهای حکومت به بازنشستگان نتوانست این جنبش را متوقف کند و در آخرین دور اعتراضات یکشنبه ۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ تجمع بازنشستگان در هوای بارانی درب اداره کل سازمان تامین اجتماعی خوزستان اهواز برگزار شد.
به مبارزات معلمان نگاهی بندازیم. در بهمن و اسفند سال ۱۳۸۵ اعتراضات معلمان به اوج خود رسیده بود و حداقل ۶ تجمع گسترده در اعتراض به وضعیت معیشتی معلمان در تهران از جمله در مقابل مجلس برگزار شد. جمهوری اسلامی در روزهای آخر اسفند سرکوب گسترده را آغاز کرد و برای جلوگیری از تجمع آخر سال، حدود ۲۰ نفر از مسئولین تشکلهای مختلف صنفی معلمان (کانون صنفی معلمان ایران، سازمان معلمان ایران و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان) را دستگیر کردند. اما این دستگیریها نهتنها منجر به عدم برگزاری تجمع نشد، بلکه تجمع معلمان با حضور هزاران نفر در ۲۳ اسفند برگزار شد و در پاسخ نیز با سرکوبی گستردهتر، ضرب و شتم حاضران و بازداشت بیش از ۶۰ معلم مواجه گشت. اما بازداشت «افراد»، نتوانست عزم مبارزاتی معلمان و «تشکل مستقل» آنها را از بین ببرد و به همین دلیل مبارزات معلمان امکان تداوم یافت. معلمان شعار «معلم زندانی آزاد باید گردد» و «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» در راس شعارهای خود قرار دادند. دیدار با خانوادهی همکاران بازداشتی و ایجاد صندوق همبستگی مالی به صورت مستقل برای حمایت از معلمان در بند از دیگر اقدامات معلمان مبارز بود. فرهنگیان همرزمان خود را تنها نگذاشتند و بدین ترتیب تداوم راه مبارزه را تضمین و هموار کردند. اما برای حاکمان جهل و سرمایه همچنان دَر بر همان پاشنه میچرخد. حکومت در آخرین اقدام سرکوبگرانهاش علیه معلمان روز ٢٨ اسفند ۱۴۰۲ از طریق ماموران اداره اطلاعات سلیمان عبدی معلم اهل سقز را بازداشت و به سنندج منتقل کرد که همچنان از وضعیت وی اطلاعی در دسترس نیست. معلمان سقز و زیویه نه تنها مرعوب نشدهاند بلکه روز یکشنبه ۶ فروردین به صورت جمعی در ساختمان اداره آموزش و پرورش این شهر تجمع و از همکار زندانی خودشان حمایت کردند. آنان شعار میدادند: کاک سلیمان تنها نیست سقز پشتیبان اوست. انجمن صنفی معلمان سقز و زیویه در بیانیهای اعلام کردهاند: قویاً هشدار میدهیم کە در صورت تداوم بازداشت غیر قانونی و خود سرانهی آقای سلیمان عبدی، بر اساس نصّ صریح اصل ٢٧ قانون اساسی در روز پنجشنبە مورخ ١٤٠٢٫١٫١٧ ساعت ١٠ تا ١٢ قبل از ظهر در ادارهی آموزش و پرورش شهرستان سقز تجمع اعتراضی برگزار میکند.
سازمانیافتگی و استمرار مبارزات معلمان و بازنشستگان یک پیام واضح برای دیگر همطبقهایهایشان دارد. اینکه برای تحمیل حق اعتراض علنی و خیابانی و مطالبهگری متشکل لازم است چنان وزنهای داشت که بتوان از همرزمان بازداشتی دفاعی قاطعانه و همه جانبه به عمل آورد. ضرورت دارد گروهها و کمیتههای مبارزاتی کارگران، زنان، تهیدستان شهری، بیماران، دانشآموزان و والدین تداوم مبارزه و تلاش برای تحمیل تشکل مستقل را از طریق دفاع گسترده از زندانیان سیاسی تضمین کنند. برای نمونه لازم است زنان و مردان آزادیخواه و برابریطلب در هر شهری کارزا دفاع از زنان و مردان مبارز را سازمان دهند و از پیشروانی که در جریان تلاش برای تحمیل تشکلهای تودهای بازداشت و زندانی میشوند دفاع کنند. با تودهایتر شدن کارزار دفاع از زندانیان سیاسی میتوان حق اعتراض علنی و تشکل مستقل را نیز تحمیل کرد.-
نیما مهاجر
۱۳ فروردین ۱۴۰۱