یحرانسازی حکومت امریکا و روند گذار به جهان چند قطبی

مقدمه:

روند قطب بندی امپریالیستی در سطح جهان به طرز محسوسی تشدید شده است.این  روند در بستر بحران جهانی سرمایه داری انجام می شود . خبر ورشکستگی چند بانک مهم در کالیفرنیا و دخالت سراسیمه حکومت مرکزی امریکا برای جلوگیری از موج ورشکستگی بانکها در هفته گذشته و نگرانی طبقه حاکم امریکا در موضوع تعمیق بحران همه جانبه اقتصادی و سیاسی در سال ۲۰۲۳ همراه توسعه اخراج سازیها ی کمپانی فیسبوک و امازون نشان از این دارد که پیش بینی های کارشناسان در مورد تیره بودن وضعیت سال ۲۰۲۳ در حال تحقق است.

بحرانهای “دوره ای” سرمایه داری دیر زمانی است که به بحران مزمن تبدیل شده اند و اکثریت مطلق مزدبگیر در سطح جهانی به طعمه هر روزه این بحران تنزل یافته است.

جنگ اوکرائین برای حکومت امریکا و حکومتهای غربی انچه خواسته اند به بار نیاورده و ارسال میلیاردها دلار پول و اسلحه به اوکرائین و تلاش برای شکست روسیه تنها به تشدید روند اتحاد بین حکومت روسیه و چین منجر شده و مردم اروپا و حکومتهای اروپا امروزه در منگنه این نبرد جهانی گرفتارند و راه فرار هم ندارند.

حکومتهای امریکا و غرب که فکر می کردند  با توسعه تحریمهای همه جانبه پوتین و حکومتش را به زانو در می آورند تا همینجا به اهداف خود نرسیدند و روند فاصله گرفتن روسیه و چین از اقتصاد “دلار محور” تسریع شد و پوتین مدعی است که اقتصاد روسیه طی یکسال گذشته به افت اقتصادی غرب فائق آمده و حتی سطح حقوق در روسیه بالا رفته و اقتصاد روسیه بسرعت در حال همپیوندی با چین و چرخش به شرق گام بر می دارد.

در عرصه نبرد اوکرائین هم بجز احمق های اطراف زلنسکی در غرب کسی فکر نمی کند که جنگ اوکرائین برنده نظامی داشته باشد. این در حالی است که در اواخر سال گذشته حکومت امریکا و اروپا حتی تانکهای پیشرفته خود را به اوکرائین سرازیر کردند و الانهم زمزمه ارسال هواپیماهای جنگنده اف ۱۶ و اموزش خلبانهای اوکرائین و توسعه عملیات جاسوسی ارتش امریکا و ناتو بر فراز مرزهای روسیه افزایش یافته.

اینها تنها بخشی از صحنه ورق خوردن دوران تک قطبی است به دوران چند قطبی قدرت امپریالیستی در دنیا. منطقا این دوران را “دوران گذار” می توان نامید و در این نوشته من به چند نکته در حاشیه این روند اشاره می کنم:

(۱)تشدید نظامی گری امپریالیزم امریکا برای برگرداندن یا کند کردن روند گذار به جهان چند قطبی

حکومت امریکا به سرکردگی حزب “دموکرات” بعد شکستش به دهنه زدن به پوتین و روسیه مشفول طراحی های نظامی جدیدی در منطقه جنوب شرق اسیاست.

توسعه مانورهای نظامی با کره جنوبی در هفته های گذشته به همراه تقویت و توسعه پایگاههای نظامی اطراف چین با همکاری حکومت استرالیا و انگلیس و توسعه تکنولوژی ساخت زیر دریائیهای اتمی در استرالیا همه و همه نشان از این دارد که حکومت امریکا و امپریالیزم غرب بطور سراسیمه ای در صدد سنگر بندی بیشتر با حکومت چین قرار دارد.

اینها تلاش دارند با این مانورها هم از حمله ارتش چین به تایوان جلوگیری کنند و هم پایگاههای نظامی خود را بدور چین بچینند و این حکومت را محاصره کنند همانطور که در اطراف روسیه اینکار را کردند.

(۲)افزایش بی سابقه تبلیغات ضد چینی و زمزه تشدید محاصره اقتصادی چین:

در استانه  اغاز سومین دور ریاست جمهوری رهبر چین ، حکومت چین اعلام کرد که حکومت امریکا در حال توسعه فشار همه چانبه و تحریک امیز بر علیه چین می باشد.

در مدیای امریکا و سطح سیاسی امریکا در کنگره و سنا هم تبلیغات ضد چینی رو به توسعه است.

یکی از اهداف اینست که بجران درونی امریکا را بپوشانند و با بحرانسازی  مشکلات را به بحران اوکرائین و چین سرشکن کنند.

حکومت امریکا در حالیکه میلیاردها دلار  به سمت اوکرائین و دستگاه نظامی جهانی خود پمپ می کند از انجام وظیفه برای مردم امریکا بیشتر و بیشتر شانه خالی می کند.

در حالیکه همه پیش بینی ها توسعه اخراجهای وسیع در امریکا را به بهانه “افول اقتصادی” را حکایت می کنند و مردم امریکا نگرانتر از همیشه بسر می برند حکومت امریکا در مسیر ماجراجوئی های بیشتر پیش می رود.

نامتعادل کردن جهان معاصر و رساندن جهان به لبه جنگ کامل جهانی و افزایش خطر جنگ اتمی پیش روی جهانی است که تا دو سال پیش قرار بود تمرکزش را به کاهش گرمایش کره زمین و بیرون رفتن از بحران کورونا بدهد!

(۳)حکومت چین از فاز “خجول بودن و دفاعی برخورد کردن” به فاز دخالتگری در سیاست بین الملل:

حکومت چین در حال تغییر چهره  است در سطح جهان.تا همین چند سال پیش حکومت چین روی “توسعه روابط اقتصادی متمرکز بود و از بحرانهای سیاسی فاصله می گرفت.در  ماههای اخیر بتدریج چهره جدیدی دیده می شود که عبارتست از افزایش دخالتگری در مناظق بحرانی جهانست.

خاورمیانه که در دوران تک قطبی ملک حکومت امریکا و رفقای اروپائیش بود بعد شکست نظامی سیاسی امریکا در این منطقه و فرار رقت بار نظامی امریکا از منطقه خاورمیانه و در افغانستان و در حد زیادی در مقابل رژیم اسلامی و امپراتوریش ، به سیاست محور سازی حول عربستان پرداخت و تلاش کرد اسرائیل را به حکومتهای عرب چوش بدهد.

این سیاست هم در حال شکست است و الان فاز بعدی اغاز شده .

حکومت چین با دخالت گری خود و نزدیک سازی حکومت اسلامی ایران و عربستان نه تنها به کاهش بحران خاورمیانه که هم اکنون مهمترین منبع انرژی برای چین است دست یافته بلکه مهمترین قدم رو به جلو در سیاست جهانی را برداشته.

ظاهرا گام بعدی چین میانه گیری بین روسیه و اوکرائین است برای اتش بس و اغاز روند صلح.

پیش بینی ها اینست که چین در طی ماههای اینده در صورت  ممانعت امریکا در مقابل صلح اوکرائین به حمایت نظامی از روسیه بپردازد.

اینست که  افزایش فشار امریکا روی چین مثل افزایش فشار روی روسیه  به تقدیت محور روسیه -چین خواهد انجامید چیزی که هنری کسینجر پیر سیاست امریکا به سیاسیون امریکا گفته و هشدار داده.

واقعیت اینست که حکومت امریکا راهی بجز پذیرش دوران گذار ندارد و تلاشهای این حکومت به حفظ قدر قدرتیش به نتیجه نخواهد رسید.دوران گذار اغاز شده و حکومت امریکا مثل حکومت انگلیس در بعد جنگ دوم جهانی باید نقش جدید خود را بپذیرد.

(۴)تغییر  موازنه قدرت جهانی و تاثیرات دوران گذار 

تغییر موازنه قدرت جهانی در قرن گذشته همواره با افزایش تنش های نظامی و جنگ جهانی همراه بوده.نظام امپریالیستی برای دست بدست شدن قدرت راه صلح امیز نداشته و ندارد. اینست که جنگهای نیابتی مرسوم در طی دهه های گذشته کافی نیستند و لذا دامنه نظامی گری و جنگ متاسفانه جهان را دوباره به لبه پرتگاه جنگ جهانی  نزدیک کرده.

منظقه خاورمیانه همچنان محل محوری بحران جهانی است  چون منبع انرژی نفت و گاز  وجود دارد و چون محل عبور استراتژی جاده ابریشم است که چین استراتژی خود قرار داده.

امپریالیزم امریکا و غرب  تلاش دارد گلوگاه چین را در خاورمیانه ببندد و نگذارد چین به اروپا دست یابد.

روسیه نیز هم در ایران و هم در سوریه  پای خود را محکم کرده و مانورهای نظامی چین و ایران و روسیه جبهه نظامی -سیاسی  را به سطح جهانی تقویت کرده است.

این جابجائیهای نظامی -سیاسی  صفحه دیگر نبردهای حوزه بندی اقتصادی هستند و همه اینها کانتکس بحران جهانی سرمایه داری و محدود شدن حوزه های نفوذ این قدرتهای اقتصادی قابل فهمند.

رژیم اسلامی در شکافهای این دوران گذار  تداوم خود را می جوید هم در عرصه داخلی و گشایش اقتصادی و هم در عرصه منطقه ای . پائین کشیدن محوریت دلار در بازار جهانی و توسعه منطقه فروش نفت و گاز و ورود تکنولوژی چینی به منطقه خاورمیانه افق رویکرد “چینی” و جایگزینی “غرب محوری” همه و همه  یک مائده اسمانی برای حاکمیتی است که طی سالهای گذشته یک سقوط ازاد را طی کرده و قیام اخیر ایران بعنوان یک زنگ خطر برای این حکومت عمل کرد و رویکرد چینی -روسی را تسریع کرد.

بواقع فشار امریکا و غرب بر رژیم اسلامی این حکومت را بیشتر به محور چین و روسیه نزدیکتر کرده.و به عکس اهداف امریکا و غرب این حکومت اسلامی است که به تقویت نفوذ چین -روسیه کمک کرده.

رژیم اسلامی امروز بسیار کمتر به “برجام” نیاز دارد. حکومت چین و روسیه  به “انتخاب دیگر” رژیم اسلامی بیشتر امکان داده اند. گرایشات ضد برجام رةژیم اسلامی امروزه بیشتر دست بالا یافته اند.

سوال اینست که تکلیف مبارزات ازادیخواهانه و برابری طلبانه مردم در ایران و منطقه با این تغییرات سریع چیست؟

(۵)تقویت پتانسیل چپ و نقش افرینی طبقه کارگر در مقابل راست پروغرب در جنبش سرنگونی طلبی:

از ابتدای قیام سال ۱۴۰۱ من توضیح دادم که گرایشات راست پروغرب در رهبری کردن جنبش کنونی ایران  ناتوانند و توان رهبری انقلاب ندارند بلکه ضد انقلابی هستند که ماسک انقلاب می زند.

راست پروغرب با استفاده از مدیای انترناشنال و بی بی سی و صدای امریکا تمام زور خود را زد و بقول دوستان ما  فیلی بود که موش زائیید و شخصیت سازیهایش نه تنها به جائی نرسید بلکه ثابت شد در عمل جنبش ازادیخواهی ایران از این شارلاتان بازیها عبور کرده.

از دید من تضعیف منطقه ای قطب امریکا در منطقه خاورمیانه و شکست راست پروغرب به نفع تثبیت رژیم اسلامی لزوما تمام نخواهد شد بلکه ازادیخواهان ایران را بیشتر حول طبقه کارگر و خود محوری  تشویق خواهد کرد.

چپ جامعه مکانیزمهای قدرت خودش را دارد و این مکانیزمها از سازماندهی جنبشهای مطالباتی  نیرو می گیرند و نه تبلیفات تلویزیونی و چهره سازیها.

رژیم اسلامی گرچه تا اینجا بر امواج قیام ایران کنترل نسبی یافته اما ذره ای نتوانسته جامعه را به قدرت خود اقناع کند چرا که عادیسازی اجتماعی مستلزم بهبود زندگی اکثریت جامعه است.

هنوز جامعه ایران در فشار زندانها شکنجه ها و اعدامها قرار دارد.همین چند روز پیش خبر اعدامها در اذربایجان ایران و کردستان شنیده شد و رژیم اسلامی هنوز فازهای بیشتری از اعدام ازادیخواهانی که در زندان اسیر دارد ، در برنامه خود دارد.

جامعه  ایران عادی نیست بیشتر  به اتشفشانی شبیه است که موقتا ارامشی یافته اما خاموش نیست.

مبارزه برای سازماندهی در تمامی سطوح  زندگی و محله و کار و تقویت جنبشهای شورائی و توسعه مبارزه نظری و اجتماعی برای شکست ضد انقلاب راست در اپوزسیون مسیرهائی است که باید طی شود.سال جدید را به سال سرنگونی رژیم اسلامی و نظم سرمایه داری می شود تبدیل کرد.

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منبع دیگر:

(*)اجلاس اخیر  وزرای دفاع ناتو در المان و برنامه ریزی غرب برای تداوم جنگ کثیف امریالیستی در اوکرائین

www.azadi-b.com/?p=30423

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate