گزارش وزارت دفاع روسیه در مورد فعالیت‌های بیولوژیکی نظامی ایالات متحده + ۶ ترجمه ديگر

گزارش وزارت دفاع روسیه در مورد فعالیت‌های بیولوژیکی نظامی ایالات متحده

۱۰ مارس سال۲۰۲۳- ۱۹ اسفند ۱۴۰۱

ژنرال ایگور کریلوف (Igor Krilov)، فرمانده واحدهای دفاع در برابر تشعشات اتمی، شیمیایی و بیولوژیک نیروهای مسلح روسیه

ا. م. شیری

وزارت دفاع فدراسیون روسیه بارها در مورد خطرات بالقوۀ «برنامه‌های با کاربرد دوگانه»، که ایالات متحده در خاک خود و در خارج از کشور اجرا می‌کند، تذکر داده است.

لازم به ذکر است که هیچ یک از واقعیت‌های مطرح شده از سوی وزارت دفاع روسیه در مورد انجام تحقیقات دو منظوره توسط ایالات متحده مورد تردید یا رد قرار نگرفته است. در تلاش‌های واشنگتن برای توجیه، اظهاراتی مبنی بر این وجود دارد که همۀ کارها در راستای منافع ملی ایالات متحده انجام می‌شود و هدف آن تضمین امنیت زیستی جهانی است.

قبل از نشست مشورتی کنوانسیون سلاح‌های بیولوژیکی و سمی (BTWC) در ژنو در سپتامبر ۲۰۲۲، وزارت امور خارجۀ ایالات متحده اعلام کرد که هدف اجرای برنامۀ کاهش تهدیدات بواسطۀ پنتاگون عبارت است از «… بهبود سلامت انسان و حیوانات و کنترل شیوع بیماری های عفونی…».

با توجه به بیانیۀ سازمان بهداشت جهانی در مورد شیوع بیماری‌های ماربورگ، لاسا، سیاه زخم و وبا در مناطق مختلف جهان و وضعیت بسیار دشوار با بیماری‌های دارای اهمیت اقتصادی حیوانات (تب خوکی آفریقایی، آنفولانزای بیماری‌زای پرندگان، مرض پا و دهان)، کار در دانشگاه بوستون برای افزایش خواص بیماری‌زایی پاتوژن‌ها، از جمله کووید-۱۹ (به اصطلاح «تکامل جهت‌دار»، تغییراتی که در طبیعت ممکن است ده‌ها و صدها سال طول بکشد، یا ممکن است اصلا رخ ندهد) و ایجاد ویروس‌های مصنوعی با افزایش خطر ابتلا به انسان، به نظر می‌رسد اوج بی احتیاطی است.

تجزیه و تحلیل برخی اسنادی، که در طی عملیات ویژۀ نظامی به دست آمده است، نشان می‌دهد که چنین مطالعاتی برای تقویت عملکرد پاتوژن‌های خطرناک، از جمله در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز ماهیت نظام‌مند دارد و شرکت‌های بزرگ داروسازی آمریکایی در اجرای آنها مشارکت دارند.

لازم به ذکر است که وزارت بهداشت یکی از کشورهای آفریقای مرکزی احتمال انتشار مصنوعی ویروس ابولا در سپتامبر ۲۰۲۲ را بررسی می‌کند. این نگرانی از این واقعیت ناشی می‌شود که سویۀ مشتق شدۀ سودان کاملاً مشابه ویروسی است که در طول همه‌گیری سال ۲۰۱۲ در آفریقا در گردش بود. در عین حال، برخورد نسنجیدۀ بیولوژیست‌های نظامی آمریکایی فعال در این منطقه با عوامل بیماری‌زا، به عنوان یکی از عوامل در نظر گرفته می‌شود.

به درخواست سنای ایالات متحده از وزارت بهداشت در مورد مطالعات «تکامل جهت‌دار» فایزر توجه کنید. در این درخواست تلاش می‌شود تا صحت اطلاعات دریافت شده توسط سازمان غیرانتفاعی آمریکایی «Project Veritas» از جردن واکر، مدیر تحقیق و توسعۀ «فایزر» مورد ارزیابی قرار گیرد.

او تصریح کرد که این شرکت از این فرصت برای انجام تحقیقات «تکامل جهت‌دار» برای بهبود اثربخشی واکسن‌های خود استفاده می‌کند. واکر در مورد رویکردهای توسعۀ واکسن‌های جدید گفت: «… چرا خودمان ویروس را تغییر نمی‌دهیم تا بتوانیم فعالانه واکسن‌های جدید تولید کنیم…».

به این ترتیب، همکار «فایزر» این واقعیت را تشخیص می‌دهد که تحقیقات «تکامل جهت‌دار» برای به دست آوردن برتری رقابتی و افزایش سود انجام می‌شود.

ادعاهای واکر توسط کارن کینگستون، کارمند سابق فایزر پشتیبانی می‌شود. او به صراحت اعلام کرد که محصولات یک شرکت داروسازی آمریکایی «…طبق تعریف، سلاح های بیولوژیکی هستند…». در انجام این کار، او به قانون ایالات متحده اشاره می‌کند که سلاح بیولوژیکی را به عنوان هر عامل بیولوژیکی، سم یا وسیلۀ انتقال تعریف می‌کند و واکسن‌های فناوری «Mrna» (پیام‌رسان) واجد شرایط استفاده از آن هستند.

بر اساس اطلاعات موجود، هزینۀ توسعۀ واکسن‌هایی از این نوع از سال ۲۰۱۷ از بودجۀ دولتی ایالات متحده تأمین می‌شود و تا زمان پیدایش داروهای تجاری موجود، مشخص بود که آن‌ها می‌توانند باعث ایجاد بیماری‌های جانبی و عوارض جدی مانند مننژیت، شوک آنافیلاکسی، سکتۀ حاد میوکارد و سکته مغزی بشوند.

درمان عوارض جانبی واکسیناسیون نیز با داروهای شرکت فایزر و مدرنا که پیشتر قراردادهای چند میلیارد دلاری دولتی را برنده شده‌اند، پیشنهاد شده است. این رویکرد به تولیدکنندگان داروسازی ایالات متحده اجازه می‌دهد تا از پیدایش پاتوژن‌های جدید نهایت استفاده را ببرند و سود نامحدودی به دست آورند.

ما بارها توجه شما را به این واقعیت جلب کرده‌ایم که هدف اصلی برنامه‌های بیولوژیکی ایالات متحده برقراری کنترل بیولوژیکی جهانی است. نتیجۀ «کمک‌های گزینشی» به دولت‌های درگیر در برنامه‌ها، عبارت است از گذار به معیارهای آمریکایی برای تحویل و تعمیم اطلاعات در مورد وضعیت بیولوژیکی، تخریب نظام‌ سلامت ملی، تحمیل تأمین‌کنندگان تجهیزات پزشکی و دارو. 

این امر با ساخت آزمایشگاه‌های نظامی در امتداد مرزهای مخالفان ژئوپلیتیکی، جمع‌آوری گونه‌های میکروارگانیسم‌های خطرناک مخصوص مناطق خاص و آزمایش داروهای سمی روی مردم همراه است.

آزمایشگاه‌های ایجاد شده را می‌توان از نظر عملکرد و درجۀ ایمنی بیولوژیکی به سه سطح تقسیم کرد. آزمایشگاه‌های سطح اول برای جمع‌آوری سویه‌های میکروارگانیسم‌ها و حامل‌های آن‌ها در مناطق بومی، آماده‌سازی مواد زیستی برای پخش بعدی طراحی شده‌اند.

در تأسیسات سطح دوم، تحقیقات با پاتوژن‌های بیماری‌های عفونی به ویژه خطرناک، آماده‌سازی برای صدور به خارج از سویه‌های میکروارگانیسم‌های موجود در مجموعه‌های دولتی انجام می‌شود.

آزمایشگاه‌های سطح سوم مجهز به مکان‌هایی با حداکثر درجۀ ایزولۀ بیولوژیکی هستند و وظیفۀ آن‌ها به دست آوردن اطلاعات در مورد وضعیت بیولوژیکی در کشورهای خاصی است که پنتاگون قصد دارد نیروهای نظامی خود را در اراضی آن‌ها مستقر کند.

فعالیت ایالات متحده در برقراری کنترل بیولوژیکی جهانی با جایگزینی مفاد کنوانسیون سلاح‌های بیولوژیکی و سمی و سایر هنجارهای حقوق بین‌الملل با قواعد خاص خود همراه است که در راستای منافع ایالات متحده توسعه یافته و با حمایت غرب جمعی به کشورهای ثالث تحمیل می‌شود. این به ایالات متحده اجازه می‌دهد تا تحقیقات بیولوژیکی را در خارج از قلمرو ملی آزادانه انجام دهد. در عین حال، دولت‌های شرکت‌کننده در این مطالعات، حق حاکمیت ملی خود را در زمینۀ ایمنی زیستی از دست می‌دهند و کاملاً به ایالات متحده وابسته می‌شوند.

وزارت دفاع روسیه بارها به نقش شرکت آمریکایی «EcoHealth-Alliance» در اجرای پروژه‌های بیولوژیکی نظامی پنتاگون اشاره کرده و فقط پس از آن فعالیت‌های این شرکت در خود ایالات متحده در مرکز توجه قرار گرفت.

وزارت بهداشت ایالات متحده در مورد فعالیت‌های این شرکت تحقیقاتی را آغاز کرد و اثربخشی اقدامات نظارتی را ارزیابی نمود. 

در گزارش تهیه شده توسط دفتر بازرسی کل وزارت بهداشت آمده است: «… مقامات نظارتی، نظارت مؤثری انجام نداده‌اند و اقدامات به موقع برای حصول اطمینان از اینکه فعالیت‌های «EcoHealth» با الزامات تحقیقات جاری مطابقت دارد، به عمل نیاورده‌اند. این به نظارت بر تحقیقات مرتبط با ابداع، حمل و نقل یا استفاده از پاتوژن‌های همه‌گیر اصلاح شده مربوط می‌شود…».

مشخص شد که شرکت گزارش‌های به موقع در مورد ماهیت کار انجام شده ارائه نداده و مقام ناظر نیز به نوبۀ خود نمی‌تواند اقدام به موقع برای کاهش خطرات مرتبط با این نوع تحقیقات انجام دهد.

این گزارش نتیجه می‌گیرد که سازمان ناظر، مؤسسۀ ملی بهداشت ایالات متحده، آمادگی نظارت مؤثر بر توزیع کمک‌های مالی فدرال، درک ماهیت تحقیقات در حال انجام، شناسایی مناطق دارای مشکل بالقوه و انجام اقدامات اصلاحی لازم را ندارد.

ناتوانی دولت ایالات متحده در اعمال سطح لازم کنترل بر تحقیقات در حال انجام با استفاده دوگانه در کشور توسط اسناد دیگر تأئید می‌شود.

به عنوان مثال، در ۲۷ ژانویه ۲۰۲۳، گروهی از کارشناسان از شورای ملی مشاوره علمی امنیت زیستی ایالات متحده گزارشی در خصوص ارزیابی اثربخشی قوانین موجود در زمینۀ ایمنی زیستی ارائه دادند.

این گزارش بر دو حوزۀ کلیدی- تحقیقات مربوط به ظرفیت‌سازی پاتوژن‌های همه‌گیر و تحقیقات با کاربرد دوگانه که بیشترین نگرانی را برای انطباق با کنوانسیون سلاح‌های بیولوژیکی و سمی دارند، تمرکز کرده است.

عدم کنترل بر تحقیقات بیولوژیکی مسئلۀ مشکل‌ساز اصلی در گزارش است که تحت کنوانسیون سلاح‌های بیولوژیکی و سمی قرار می‌گیرد. نویسندگان سند یک بار دیگر اصرار دارند که شفافیت کار در حال انجام را افزایش دهند و خریداران اعم از خصوصی یا دولتی را ملزم نمایند تا مقامات نظارتی را از اهداف، مقاصد و خطرات احتمالی آگاه سازند (صرفنظر از مکانی که آزمایش‌ها در آن انجام می‌شود – در قلمرو خود ایالات متحده یا خارج از آن).

لازم به یادآوری می‌دانیم که چنین درخواست‌های خطاب به رهبری ایالات متحده بیش از بیست سال، از زمان مسدود شدن مذاکرات در مورد توسعۀ یک پروتکل الزام‌آور قانونی برای کنوانسیون شنیده می‌شود. اما کاخ سفید تمایلی به گوش دادن به رأی حتی کارشناسان خود ندارد.

انتشار واقعیت فعالیت‌های بیولوژیكی نظامی آمریكا در خارج از قلمرو ملی توسط فدراسیون روسیه، كشورهای زیادی را به اندیشیدن در مورد دلایل واقعی حضور تأسیسات تحقیقاتی آمریكا در قلمرو خود واداشته است.

به‌عنوان مثال، در پایان ماه دسامبر ۲۰۲۲ نمایندگان بلوک اپوزیسیون «ماکابایان» از کنگرۀ فیلیپین درخواست کردند تا فعالیت‌های پنتاگون در آزمایشگاه منطقه‌ای تشخیص بیماری‌های حیوانات در شهر تارلاک را مورد بررسی قرار دهد.

درخواست نمایندگان مجلس نشان می‌دهد که ادارۀ کاهش تهدیدات دفاعی وزارت دفاع آمریکا اهداف نظامی آشکار و پنهانی را در فیلیپین دنبال می‌کند که ممکن است با منافع مانیل همخوانی نداشته باشد.

نمایندگان پارلمان در درخواست خود خواستار آن شدند که بررسی فعالیت ارتش آمریکا توسط وزارت دادگستری، وزارت خارجه، وزارت بهداشت و همچنین وزارت دفاع ملی آغاز شود.

آن‌ها همچنین از سازمان‌های دولتی می‌خواهند که گزارش کاملی از کار انجام شده ارائه دهند. زیرا، برای شهروندان فیلیپینی بدرستی این سؤال منطقی مطرح است که چرا همکاری‌های عمرانی و کشاورزی نه به وزارت کشاورزی آمریکا، بلکه به ادارۀ کاهش تهدیدات دفاعی پنتاگون، که درگیر کارهای دوگانه در سراسر جهان است، سپرده می‌شود.

اندونزی نیز پیشتر  اعلام کرده بود که استقرار آزمایشگاه بیولوژیکی نظامی آمریکا «نامرو-۲» در خاک خود نامناسب است. مقامات این کشور در سال ۲۰۱۰ خواستار توقف کامل فعالیت‌های این آزمایشگاه شدند و پس از آن پنتاگون مجبور شد تمام پروژه‌های ناتمام آن را به خاک کامبوج منتقل کند.

وزارت دفاع روسیه پیشتر اسامی شرکت‌کنندگان در برنامه‌های بیولوژیکی نظامی آمریکا را اعلام کرده است. در میان آن‌ها مقامات وزارت دفاع ایالات متحده، شرکت‌های بیوتکنولوژی ایالات متحده و پیمانکاران پنتاگون نیز وجود دارند.

امروز ما می‌خواهیم این لیست را با نمایندگان مؤسسات دولتی و شرکت‌های خصوصی اوکراین که در اجرای برنامه‌های بیولوژیکی نظامی آمریکا دخیل هستند، تکمیل کنیم:

سرگئی مارگون، رئیس بخش بهداشتی و اپیدمیولوژیک نیروهای مسلح اوکراین و یکی از سازماندهان تعامل بین وزارت دفاع اوکراین و ادارۀ کاهش تهدیدات است. او یکی از رهبران پروژۀ یو-پی-۸ (Yu-Pi-8) بود که به کار تحقیقات بر روی هانتا ویروس نظارت داشت.

پیش از او، سرگئی لیتوفکا که آزمایشات تهدید زندگی بر روی پرسنل نظامی اوکراین را به عنوان بخشی از مطالعۀ ویروس تب کریمه- کنگو و هانتاویروس‌ها انجام داد، عهده‌دار این پست بود.

ولادیمیر کورپیتا، رئیس مرکز بهداشت عمومی، کنترل و مدیریت کلی تعامل متخصصان اوکراینی با کاهش تهدیدات پنتاگون را سازمان داد و انتخاب نمونه‌های بیولوژیکی از شهروندان اوکراینی و انتقال آن‌ها به خارج از کشور را سازماندهی کرد.

ایرینا دمچیشینا، رئیس آزمایشگاه‌های مرجع در مرکز بهداشت عمومی وزارت بهداشت اوکراین، به عنوان یک واسطه در تعامل با پیمانکاران پنتاگون، شامل شرکت‌های «Black and HIV» و «متابیوتا» (Metabiota) بر اجرای پروژه‌های کاهش تهدیدات دفاعی پنتاگون، سری «یو-پی» و «تاپ» (Tap) نظارت داشت.

اشخاص فوق‌الذکر (در اسلاید) تنها بخش کوچکی از افراد درگیر در پروندۀ بیولوژیکی ارتش اوکراین هستند. در مجموع، وزارت دفاع روسیه در مورد بیش از یک صد شرکت‌کننده در برنامه‌های زیستی با کاربرد دوگانه اطلاعاتی دارد. در حال حاضر، کمیتۀ تحقیقات فدراسیون روسیه اطلاعات مربوط به مشارکت بیش از ۱۰ شهروند آمریکایی و همچنین تعدادی از مقامات وزارت دفاع اوکراین در اجرای این برنامه‌ها را بررسی می‌کند.

لازم به ذکر است که مقامات ایالات متحده در مورد کار آزمایشگاه‌های بیولوژیکی ایالات متحده در اوکراین اظهارات متناقضی ‌را بیان می‌کنند.

بطوریکه جان کربی، نماینده شورای امنیت ملی آمریکا در بیانیۀ خود در تاریخ ۳۱ ژانویۀ ۲۰۲۳، ضمن تأئید وجود آزمایشگاه‌های بیولوژیکی آمریکایی در اوکراین، گفت که «آن‌ها قبل از شروع عملیات ویژۀ نظامی غیرفعال شدند…».

لازم به یادآوری است که جان کربی دریاسالار نیروی دریایی ایالات متحده، نمایندۀ ساختار ناظر بر آزمایشگاه‌های بیولوژیکی نظامی پنتاگون  در خارج از کشور بود.

با این حال، اسنادی که به دست ما رسیده است، اظهارات کربی را رد می‌کند. به درخواست رسمی دیوید اسمیت، مدیر دفتر نمایندگی کی‌یف شرکت «HS-Tu-M-Hill»، یکی از پیمانکاران کلیدی پنتاگون  در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۲۲ به مؤسسات اوکراینی شرکت‌کننده در «برنامۀ مقابله با پاتوژن‌های خطرناک در اوکراین» توجه کنید. 

دولت اوکراین در ژانویه ۲۰۲۳، الزامات جدیدی را برای حسابرسی، ذخیره‌سازی، نقل و انتقال و نابودی میکروارگانیسم‌ها، زهرین‌ها و سموم با منشاء حیوانی و گیاهی تصویب کرد. قابل ذکر است که در سند به نقل و انتقال بین‌المللی مواد با بالاترین درجۀ خطر «A» (عوامل بیولوژیکی که می‌توانند باعث معلولیت یا مرگ انسان شوند)، از طریق وسایل نقلیۀ هوایی توجه ویژه‌ای مبذول شده است. در قالب‌های استاندارد همراه با اسناد مربوطه، فقط آزمایشگاه‌ها یا شرکت‌های ایالات متحده را به عنوان گیرنده و فرستنده مواد بیولوژیکی خطرناک فهرست می‌کنند.

به این ترتیب، رژیم کی‌یف به بهانۀ کاهش خطرات شیوع بیماری‌های عفونی، به تعامل با پنتاگون در زمینۀ بیولوژیکی نظامی از جمله انتقال مواد زیستی بیماری‌زا ادامه می‌دهد. چنین فعالیت‌هایی را می‌تواند به منظور انجام اقدامات تحریک‌آمیز با عوامل بیماری‌زای خطرناک و گذاشتن مسئولیت بعدی به عهدۀ فدراسیون روسیه انجام دهد.

پی‌نوشت ا. شیری: مواضع نوکرمنشانۀ دولت‌های اغلب کشورها به جای خود، اما حیرت‌انگیز است که بشریت جهان از خود نمی‌پرسد که چرا وزارت جنگ امپریالیسم آمریکا علاوه بر داشتن قریب ۱۰۰۰ پایگاه نظامی در ۱۵۰ کشور، صدها آزمایشگاه بیولوژیکی در ده‌ها کشور جهان دایر کرده است!

منابع:

https://vvesti.com/army/analiz-dokumentov-kasausihsa-voenno-biologiceskoj-deatelnosti-ssa-10-marta

https://eb1384.wordpress.com/2023/03/15/گزارش-وزارت-دفاع-روسیه-در-مورد-فعالیت/

۲۴ اسفند-حوت ۱۴۰۱


چین قاعدۀ آمریکا را تغییر می‌دهد

نیکولای بابکین (NIKOLAI BOBKIN)

ا. م. شیری 

پکن آمریکا را به چالش می‌کشد

ایران و عربستان سعودی ترک مخاصمه کردند و برای برقراری روابط دیپلماتیک به توافق رسیدند. این توافق در ۱۰ مارس در مذاکرات پکن حاصل شد. وانگ یی، دیپلمات ارشد چین که در تلاش‌های میانجیگری شرکت داشت، این توافق را «پیروزی صلح» خواند.

این مصالحه تا حدی نتیجۀ سفر اخیر رئیس جمهور، رئیسی به چین بود. محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور ایران یادآور شد که ایده‌های مطرح شده در پکن اکنون به ثمر نشسته است.

در بیانیۀ رسمی به گذشت‌های مشخصی بین عربستان سعودی و ایران اشاره نشده است. اما تردیدی نیست که رفع تنش به یک مانع جدی برای مداخلۀ کشورهای غیرمنطقه‌ای در خلیج فارس تبدیل خواهد شد. موفقیت دیپلماتیک بزرگی که در نتیجۀ مذاکرات با چین حاصل شد، احتمال درگیری مسلحانه بین رقبای خاورمیانه را کاهش می‌دهد.

ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران در سفر به چین با شی جین‌پینگ، رئیس جمهور چین، فوریه ۲۰۲۳

ایالات متحدۀ آمریکا در اولین واکنش اعلام کرد که از «کاهش تنش» در غرب آسیا حمایت می‌کند. جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی تصریح کرد، که ایالات متحده به دنبال پایان دادن به جنگ در یمن است که احتمالاً با توجه به این توافق اتفاق می‌افتد. با این حال، او نقش چین در این توافق را کم اهمیت جلوه داد. کربی گفت: «این مربوط به چین نیست و من نقش چین را در اینجا توصیف نمی‌کنم».

این توافق پیامدهای مهمی برای جنگ داخلی در یمن دارد که ایران و عربستان سعودی را در خود درگیر کرده است. امروزه، این شاید قابل توجه‌ترین مسئله حل نشده بین این دو کشور باشد. ایران به شورشیان حوثی که با دولت مورد حمایت ائتلاف سعودی می‌جنگند، کمک می‌کند. آتش‌بس میان طرفین در اکتبر گذشته به پایان رسید. وضعیت نسبتا آرام کنونی با خطر تشدید دوباره مواجهه است. سعودی‌ها مدت‌ها اصرار داشتند که احیای روابط دیپلماتیک با ایران باید شامل کمک ایران به پایان دادن به جنگ در یمن باشد. ریاض امیدوار است که تهران حملات پهپادی و موشکی حوثی‌ها به پادشاهی سعودی را متوقف کند و به مذاکره با آن‌ها کمک کند.

آنچه که به پروندۀ هسته‌ای ایران مربوط می‌شود، این است که ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش ظاهراً باید در میز مذاکره به ایران فشار بیاورند. شاهزاده فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجۀ عربستان سعودی اظهار داشت که مذاکرات دربارۀ برنامۀ هسته‌ای ایران به شکل فعلی رو به مرگ است. تغییر قالب آن‌ با جلب سایر قدرت‌های منطقه‌ای متأثر از برنامۀ هسته‌ای ایران به مذاکرات، به صلاح خواهد بود. شاهزاده فیصل فکر نمی‌کند که سعودی‌ها در مورد برنامۀ هسته‌ای غیرنظامی ایران خواسته‌های فراتر از خواسته‌های مطرح شده از سوی غرب داشته باشند. اما مایلند در همان میز به ایرانی‌ها بفهمانند که این نه تنها نگرانی کشورهای دور، بلکه، همسایگانشان نیز هست». سعودی‌ها مصمم‌اند در مذاکرات شرکت کنند.

استقبال محمد بن سلمان آل سعود ولیعهد عربستان سعودی از شی جین‌پینگ، رئیس جمهور چین در کاخ یاماما- ریاض، ۸ دسامبر ۲۰۲۲

این، در اسرائیل با دلهره درک شد. نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین اسرائیل، این توافق را «پیروزی سیاسی» برای ایران و یک «تحول جدی و خطرناک برای اسرائیل» توصیف کرد. او گفت: «این یک ضربۀ مهلک به تلاش‌ها برای ایجاد ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران است». یایر لاپید، نخست وزیر سابق، این توافق را شکست دیپلماسی اسرائیل خواند.

عربستان سعودی ساعاتی قبل از اعلام توافق با ایران، شرایط خود برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل را اعلام کرد. این پیشنهاد، ضمانت‌های امنیتی از سوی واشنگتن، کمک به توسعۀ برنامۀ هسته‌ای غیرنظامی و محدودیت‌های کمتر در فروش تسلیحات آمریکایی را شامل می‌شود. ریاض درها را برای حفظ روابط با آمریکا باز می‌گذارد، اما می‌فهماند که می‌تواند در مواردی به چین مراجعه کند.

بهبودی روابط بین عربستان سعودی و ایران نیز بر جنگ طولانی در سوریه تأثیر خواهد گذاشت. پادشاهی سعودی مدت‌هاست از گروه‌های سنی که علیه دولت بشار اسد تحت حمایت ایران و روسیه می‌جنگند، حمایت می‌کند. جنگ در بخش‌های وسیعی از سوریه به بن‌بست رسیده است و کشورهای عربی بیشتری به دنبال برقراری مجدد روابط با دمشق هستند. از سرگیری این روابط می‌تواند بر وضعیت عراق و لبنان که شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران در آن‌ها فعالیت می‌کنند، تأثیر بگذارد.

چین بزرگترین خریدار نفت عربستان است و بسیار علاقه‌مند است تنگه هرمز مانند سال ۲۰۱۹ که در نتیجۀ رویارویی ایران و عربستان مسدود شد، دچار هرج و مرج نشود. شی در دسامبر گذشته برای دیدار با رهبران کشورهای عربی خلیج فارس که برای تأمین انرژی چین ضروری هستند، به ریاض سفر کرد.

آشتی ایران و عربستان یک پیروزی برای دیپلماسی چین است، نفوذ فزایندۀ پکن در خاورمیانه را برجسته می‌کند و آمریکا را به چالش می‌کشد.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/03/13/

۲۲ اسفند-حوت ۱۴۰۱


در دام رؤیاهای هژمونی

 

ولادیمیر مالیشف (VLADIMIR MALYSHEV)

ا. م. شیری

هنگامی که جایگاه ممتاز در نظم بین‌المللی ناپدید می‌شود…

مجلۀ آمریکایی «فارن افرز» (Foreign Affairs) مقالۀ جالبی منتشر کرده است. مقاله را اندرو باسویچ، استاد بازنشستۀ روابط بین‌الملل و تاریخ در دانشگاه بوستون، رئیس هیئت مدیرۀ مؤسسۀ کوئینسی مسئول مدیریت دولتی نوشته است. این مقاله هشداری است برای طبقۀ حاکم آمریکا که «به دام رؤیاهای دروغین افتاده است».

این افسانه که رایش سوم و ژاپن را ایالات متحده شکست داد، با دقت در ناخودآگاه آمریکایی‌ها القاء شده است. در نتیجه، «این دو رویداد در تخیل جمعی کشور ادغام گردید… رهبری جهانی ایالات متحده در سایۀ قدرت نظامی برتر، به یک امر ضروری تبدیل شد».

باسویچ می‌نویسد: «در واقعیت امر، حصول پیروزی دشوار در سال ۱۹۴۵… منبع توهم بود. در دهه ۱۹۶۰، جنگ پرهزینه و تفرقه‌انگیز ویتنام عملاً این توهمات را از میان برداشت. نابودسازی کمونیسم در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ برای مدتی آن‌ها را احیا کرد. ماجراجویی‌های واشینگتن پس از ۱۱ سپتامبر، زمانی که «جنگ جهانی علیه تروریسم» را به راه انداخت، بار دیگر ادعاهای برتری نظامی ایالات متحده را به‌عنوان یک توهم نشان داد».

باسویچ تقریباً تمام جنگ‌هایی را که ایالات متحده در سال‌های اخیر به راه انداخته، ویرانگرانه ارزیابی می‌کند. اندیشیدن به رفتار و پیامدهای جنگ‌های آمریکا (و مداخلات مخفیانۀ مختلف) از سال ۱۹۵۰ تا کنون، به معنای مواجهه با سابقۀ هولناک بی‌احتیاطی، بدعهدی و افراط‌گری است‌».

نتیجۀ همۀ این جنگ‌ها «هدر دادن ثروت عظیم آمریکا و جان هزاران آمریکایی (علاوه بر جان صدها هزار غیرآمریکایی) بود. بنا به برآورد پروژۀ هزینه‌های جنگ دانشگاه براون، تلاش‌های نظامی ایالات متحده از ۱۱ سپتامبر تا کنون حدود ۸ تریلیون دلار هزینه داشته است. این مبلغ ده‌ها برابر بیشتر از مبلغی است که برای اجرای ابتکار بسیار تبلیغ شدۀ بایدن تحت عنوان «ساختن آمریکای بهتر» تصویب شده است.

نویسندۀ مقاله جنگ ایالات متحده در عراق را «یک شکست» و جنگ در افغانستان را اقدامی گستاخانه می‌خواند که در نهایت به هرج و مرج و خروج تحقیرآمیز نیروهای آمریکا در سال ۲۰۲۱ ختم شد». وی، سیاست آمریکا در قبال حوادث اوکراین را نیز مورد انتقاد قرار می‌دهد. او معتقد است که این سیاست می‌تواند به «انتقام فاجعه‌بار» ختم شود.

باسویچ یادآوری می‌کند که سیاست ایالات متحده در طول جنگ سرد، بر سند فوق سرّی «شورای امنیت ملی-۶۸» که در سال ۱۹۵۰ توسط بخش برنامه‌ریزی سیاست وزارت خارجه ایالات متحده تنظیم شد، مبتنی بود. واشنگتن امروز همچنان به مفاد این سند پایبند است. «این سند دارای بار ایدئولوژیک، حدود و ثغور سیاست ایالات متحده را در طول جنگ سرد تعیین می‌کرد. در این سند جامعۀ آزاد در مقابل «جامعۀ برده‌داری» اتحاد شوروی که خواستار «اعمال سلطه بر همۀ مردم در داخل کشور شوروی بدون استثناء» همراه با «تسلط بر همۀ احزاب کمونیست و همۀ دولت‌های تحت نفوذ شوروی بود، قرار داده شده بود»… سند فوق سرّی «شورای امنیت ملی-۶۸» هژمونی آمریکا را توجیه می‌کرد».

اکنون این فرضیه‌ها دیگر کارایی ندارند. و نتایج تلاش‌ها برای برقراری هژمونی آمریکا «در بهترین حالت مبهم بود».

تبلیغ گستردۀ «پایان تاریخ» به نظم تک قطبی منجر شد که در آن تنها ابرقدرت به عنوان نماد «ملت بی‌بدیل» پدیدار شد. امروزه، چنین عباراتی در همان دستۀ «برتری انسان سفیدپوست» یا «جنگ برای پایان دادن به همۀ جنگ‌ها» جای می‌گیرند. این فقط شوخی به نظر می‌رسد. با این وجود، این عبارات انعکاسی از سرمستی است که پس از سال ۱۹۸۹ گریبان نخبگان سیاسی آمریکا را گرفت. هرگز هیچ کشوری به اندازۀ ایالات متحده پس از جنگ سرد آشوب ایجاد نکرده است».

امروز ایالات متحده اگرچه با «مشکلات فزاینده» مواجه است، همچنان از سند فوق سرّی «شورای امنیت ملی-۶۸» پیروی می‌کند. باسویچ در میان این چالش‌های پیش روی آمریکا، «ظهور چین… از دست دادن کنترل مرز جنوبی ایالات متحده… افزایش سرسام‌آور مرگ‌های ناشی از مواد مخدر… آشوب داخلی ناشی از قطب‌بندی در امتداد خطوط نژادی، قومیتی، اجتماعی-اقتصادی، حزبی و مذهبی» را فهرست می‌کند.

همۀ این‌ها ناشی از عدم تمایل آمریکا به فراموش کردن افسانۀ برتری خودساختۀ خود بود. «استراتژی کلان ایالات متحده در پیچ و خم تناقضات ناشناخته غرق شده است. مهمترین آن‌ها اصرار واشنگتن بر این است که ایالات متحده باید از یک الگوی رهبری نظامی جهانی حتی در صورتی که از اهمیت این الگو کاسته شود، منابع آن کاهش یابد و چشم‌انداز حفظ موقعیت ممتاز کشور در نظم بین‌المللی ناپدید شود، حمایت کند».

باسویچ از واشینگتن نمی‌خواهد تا از ایدۀ سلطۀ جهانی خود صرفنظر نماید. اما معتقد است که اکنون آمریکا باید قبل از هر چیز بر حل مشکلات داخلی خود تمرکز کند.

«اگر ایالات متحده خانه‌تکانی نکند، شانس کمی برای حفظ رهبری جهانی دارد… واشینگتن فوراً باید از توصیه‌های جورج کنان در سال ۱۹۴۸ پیروی کند. توصیه‌های او را نسل‌های مختلف سیاستمدار برای اجتناب از جنگ غیرضروری، تحقق وعده‌های مندرج در اسناد تأسیس کشور و ایجاد چشم‌انداز زندگی مناسب برای شهروندان عادی نادیده گرفتند و برای شروع، ارتش ایالات متحده باید به یک نیرویی که برای محافظت از مردم آمریکا نه به عنوان ابزار قدرت‌نمایی در جهان تبدیل شود».

این توصیه معقول است. اما، به نظر نمی‌رسد طبقۀ حاکم آمریکا بتواند از «تلۀ رؤیاهای هژمونی خود» خلاص شود.

منبع: بنیادفرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/03/14/

۲۳ اسفند-حوت ۱۴۰۱


آمریکا و اسرائیل در حال تدارک «طرح ب» برای ایران

نیکولای بابکین (NIKOLAI BOBKIN)

ا. م. شیری

واشینگتن خواستار «تشکیل ائتلاف جهانی برای مبارزه علیه همکاری‌های مخرب ایران و روسیه شد».

بنیاد دفاع از دموکراسی در ماه ژانویه یک سند ۵۳ صفحه‌ای در مورد راهبرد جدید ایالات متحده در رابطه با ایران منتشر کرد. همانطور که نویسندگان آن بیان داشتند، هدف این گزارش جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای است.

در بحبوحۀ تشدید تنش‌ها بین دولت یهود و جمهوری اسلامی ایران، کاخ سفید طی یک هفته دو تن از مقامات بلندپایۀ پنتاگون: ژنرال مارک میلی رئیس ستاد مشترک ارتش و لوئید آستین، وزیر دفاع را به اسرائیل فرستاد. پیش از سفر آستین، وزارت دفاع ایالات متحده اظهار داشت که گفتگوها بر روی تهدید فزاینده‌ای که ایران برای ثبات منطقه ایجاد می‌کند، متمرکز خواهد شد.

دیدار نخست وزیر بنیامین نتانیاهو با لوید آستین وزیر دفاع ایالات متحده در اسرائیل، ۹ مارس ۲۰۲۳

آستین در ۹ مارس وارد اسرائیل شد. گزارش پنتاگون در مورد دیدار آستین و نتانیاهو به تعهد ایالات متحده برای تضمین برتری کیفی نظامی اسرائیل و توافقات در مورد گسترش همکاری برای مقابله با تجاوزات ایران اشاره کرد. آستین ضمن تأکید بر تعهد سنتی آمریکا مبنی بر «اجازۀ دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای هرگز»، این بار بر لزوم به حداقل رساندن تأثیر افزایش همکاری نظامی بین روسیه و ایران در اوکراین تمرکز کرد.

این سفر پس از آن که نشست گروه مشورتی راهبردی آمریکا و اسرائیل در ۶ مارس با حضور نمایندگان سیاست خارجی، دفاعی و سازمان‌های اطلاعاتی در واشینگتن برگزار شد، صورت گرفت. مذاکرات در سطح بالا توسط مشاوران امنیت ملی جیک سالیوان و تزاخی هانگبی انجام گرفت. ایالات متحده و اسرائیل متعهد شدند که «هماهنگی اقدامات خود را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و بازدارندگی بیشتر از فعالیت‌های منطقه‌ای خصمانه این کشور تقویت کنند».

رئیس ستاد ارتش اسرائیل هرزی هالوی (چپ) و وزیر دفاع یوآو گالانت (راست) با ژنرال مارک میلی در ۳ مارس ۲۰۲۳، تل آویو

در ماه‌های اخیر تغییرات زیادی روی داده است. بایدن با تمرکز بر بازگرداندن توافق هسته‌ای با تهران که اسرائیل از آن حمایت نمی‌کند، به قدرت رسید. رویارویی اسرائیل با ایران مدت‌هاست که به‌عنوان یک اتفاق عادی در چشم‌انداز منطقه‌ای تلقی می‌شود. اما، رفتار اسرائیل ثابت کرده است که مدیریت ضعیفی دارد و بازدارندگی نظامی اسرائیل جایگزین دیپلماسی آمریکا می‌شود. شرط واشینگتن مبنی بر اینکه رویارویی با ایران می‌تواند در سطح پائین باقی بماند و می‌توان از درگیری گسترده‌تر اجتناب کرد، روز به روز مبهم‌تر می‌شود. رویکرد تقابلی اسرائیل چیره می‌شود و در میان مقامات اروپایی تفاهم پیدا می‌کند. این تغییر بیشتر به دلیل گسترش روابط نظامی ایران و روسیه است.

سیاستمداران آمریکایی آشکارا درباۀ جنگ با ایران صحبت می‌کنند. به عنوان مثال، توماس نیدز سفیر ایالات متحده در اسرائیل از طرح اسرائیل برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران با پشتیبانی آمریکا حمایت کرد و در نشستی در کنفرانس رؤسای سازمان‌های یهودی آمریکا سخنرانی کرد. نیدز از طرف خود صحبت نکرد. او با استناد به رئیس جمهور ایالات متحده، اظهار داشت همانطور که پرزیدنت بایدن گفت، ما کنار نخواهیم ایستاد و اجازه نخواهیم داد ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد. دوم اینکه، همۀ گزینه‌ها روی میز است. ثالثاً، اسرائیل می‌تواند و باید به هر اقدام لازم دست بزند و ما آن را پوشش خواهیم داد».

شرکت ۱۴۰ هواپیمای نیروی هوایی آمریکا و اسرائیل در رزمایش «بلوط عرعر ۲۰۲۳» (Juniper Oak) 

به نظر می‌رسد دولت بایدن به طور ضمنی از اقداماتی که می‌تواند منجر به جنگ شود، از جمله، از اقدامات برای افزایش قابلیت همکاری بین نیروهای نظامی ایالات متحده و اسرائیل حمایت می‌کند. فرماندهی مرکزی ایالات متحد در اواخر ژانویه، بزرگترین رزمایش مشترک با نام «بلوط عرعر ۲۰۲۳» (Juniper Oak) را برگزار کرد. بیش از ۶۴۰۰ پرسنل نظامی آمریکایی و ۱۱۰۰ اسرائیلی، ۱۴۰ هواپیما، از جمله، بمب افکن‌های ب-۵۲، بالگردهای تهاجمی ای‌سی-۱۳۰، هواپیمای تانکر کی‌‌سی-۴۶، هلیکوپترهای تهاجمی ای‌اچ-۶۴ و پهپادهای رزمی ام‌کیو-۹ در آن شرکت کردند. یک گروه ضربتی ناو هواپیمابر متشکل از ۱۲ ناو نیروی دریایی در دریای مدیترانه مستقر شده است.

ژنرال پت رایدر، سخنگوی پنتاگون تصریح کرد که این رزمایش «برای تمرکز بر هیچ دشمن یا تهدیدی طراحی نشده است. همه چیز برای همکاری با یکدیگر است». اما مقامات اسرائیلی گفتند که این رزمایش برای شبیه‌سازی جنگ با ایران انجام شده است.

دانا استراول، معاون دستیار وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه گفت: «پنتاگون از قبل برنامه‌ای برای عملیات نظامی علیه ایران آماده کرده است. اما اجرای آن به صدور دستور رئیس‌ جمهور آمریکا بستگی دارد». او خواستار «تشکیل یک ائتلاف جهانی برای مبارزه با همکاری‌های مخرب ایران و روسیه شد».

باید به آمریکا توصیه کرد که در کارهای بی‌ربط به خودش دخالت نکند. روی آوردن به «طرح ب» برای جنگ با ایران بموازات تلاش برای شکست روسیه در اوکراین و مهار افزایش نفوذ جهانی چین می‌تواند برای آمریکایی‌ها فاجعه‌ باشد.

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/03/11/

۲۰ اسفند- حوت ۱۴۰۱


لوکاشنکو در ایران

پیتر دمیتری‌یف (PETER DMITRIEV)

ا. م. شیری

الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس پس از چین به ایران سفر کرد. جمهوری اسلامی ایران همراه با جمهوری دموکراتیک کره، عنصر کلیدی «محور شرارت» است که واشنگتن در دورۀ جورج دبلیو بوش اعلام کرد. بنابراین، سفر لوکاشنکو به تهران تا حد زیادی نمادین بود. بدون شک این شرایط در پایتخت‌های غربی نیز مورد توجه قرار گرفت.

با این حال، راه بازگشت به عقب وجود ندارد. سیاست خارجی رسمی مینسک دارای ابهام، قابل پیش‌بینی و توجیه منطقی است. موضوع گنجاندن بلاروس در «خانوادۀ مردم اروپایی» که ولادیمیر ماکی دوست دارد در مورد آن به طور علنی صحبت کند، تابو است و به اندازۀ انگارۀ جوزپ بورل که «اتحادیۀ اروپا باغ است و خارج از آن جنگل»، از نظر سیاسی نادرست تلقی می‌شود.

ایران در پاسخ به استدلال اروپایی‌ها حرفی برای گفتن دارد. کشوری با تاریخ هزاران ساله که در مقایسه با مفهوم «دولت هزار سالۀ بلاروس» عجیب به نظر می‌رسد، در مقابل تلاش‌ها برای بر هم زدن آن از داخل و خفه کردن از بیرون بسیار مقاوم است.

با این حال، هیئت بلاروس نه برای فراگیری درس سیاسی، بلکه برای منافع عملی در بخش واقعی اقتصاد به ایران سفر کرد. تصادفی نیست که مقامات ذیصلاح در مورد طیف وسیعی از موضوعات و رشد کیفی همکاری‌های دوجانبه نه تنها در بارۀ مجموعۀ نظامی-صنعتی، بلکه در سایر حوزه‌های صنایع، فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات و کشاورزی، حمل و نقل و تدارکات نیز بحث و تبادل نظر کردند.

مینسک آمادگی خود را برای نوعی «تنظیم مجدد» روابط با تهران نشان داده است. الکساندر لوکاشنکو در این خصوص به صورت خصوصی با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور، محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار و گفتگو کرد.

لوکاشنکو در جریان مذاکرات با رئیس جمهور ایران با انتقاد از خود اعتراف کرد: «صادقانه بگویم، شاید حتی من و بلاروس به دلایلی، تا حدودی کمتر به دولت ایران توجه کرده‌ایم».

این مهمان بلاروسی خاطرنشان کرد: «ویژگی این بازدید این است که می‌توانیم به سطح جدید، به مرحله جدید در همکاری خود برسیم. بالاترین کارایی، ویژگی این همکاری خواهد بود».

در ادامۀ این مذاکرات، الکساندر لوکاشنکو و ابراهیم رئیسی نقشۀ راه همکاری همه‌جانبه بین دو کشور برای سال‌های ۲۰۲۳-۲۰۲۶ را امضا کردند. شایان ذکر است که همین نتیجه از «نقشۀ راه» قبلی همکاری‌های دوجانبه برای سال‌های ۲۰۱۸-۲۰۲۰ که در بستۀ توافق‌های تجاری و اقتصادی در نظر گرفته ‌شده بود، انتظار می‌رفت. هر دو «نقشۀ» همکاری همه‌جانبه را در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و علمی-فنی، اطلاعاتی، آموزشی، فرهنگی و غیره و همچنین از طریق وزارت امور خارجه بیان می‌کردند. با این حال، مسئولان نقش بر آب کردن «نقشۀ راه» قبلی بلاروس-ایران به هر دلیلی مشخص نشده‌ است.

لوکاشنکو در جریان مذاکرات با رئیسی گفت: «در مجموع، می‌توانم سفر فعلی را در صورت اجرای همه توافقات، در چارچوب ۱۰۰ میلیون دلار ارزیابی کنم».

چنین رقمی در آمار رسمی تبادل تجاری بلاروس با ایران نیز دیده می‌شود. در پایان سال ۲۰۲۲، این رقم از ۱۰۰ میلیون دلار، یعنی سه برابر سطح سال ۲۰۲۱ گذشت. اساس صادرات بلاروس به ایران را کودهای پتاس، «کالاهای خاص»، الوار و الیاف مصنوعی تشکیل می‌داد. ایران عمدتاً مواد غذایی به بلاروس صادر می‌کرد.

اگر به اعداد و ارقام بیاندیشید، ۱۰۰ میلیون دلار رقم بالایی نیست. در سال ۲۰۲۲، تجارت دوجانبه از ۳۰ میلیون فراتر نرفت. برای مقایسه: در همان سال‌ها، بلاروس تقریباً دو برابر کل تجارت با ایران، موز وارد کرد. به عنوان مثال، واردات موز بلاروس در سال ۲۰۲۱ به ۵۴.۹ میلیون دلار بالغ شد که ۲۵.۸ میلیون دلار آن سهم اکوادور بود. یعنی صادرات اکوادور به بلاروس در سطح کل گردش مالی بلاروس و ایران در سال ۲۰۲۰ بوده است.

بنابراین، لوکاشنکو در اعلام قصد خود برای بهبود کیفی مبادلۀ کالا بین دو کشور حق دارد. او در ابراز علاقه به توربین‌ها و فن‌آوری‌های اطلاعات و ارتباطات، داروسازی و سایر محصولات با ارزش افزوده بالا، دو برابر حق دارد. لوکاشنکو با اعلام عزم خود مبنی بر سرمایه‌گذاری مشترک در عرصۀ تولید کالاهای با فن‌آوری پیشرفته، حتی سه برابر محق است. این فقط به پهپادهای معروف ایرانی مربوط نیست، هر چند طرفین در مجتمع نظامی-صنعتی نیز برای منافع متقابل باید روی آن کار کنند. و نه فقط در مورد سرمایه‌گذاری‌هایی که تجار ایرانی با موفقیت نسبی تنها در املاک بلاروس به دست آوردند، جا دارد پروژه‌هایی مانند مونتاژ خودروهای ایرانی سمند ایران خودرو در بلاروس را که زمانی پررونق بود، یادآوری کنیم.

لوکاشنکو در دیدار با رئیس جمهور ایران گفت: «ما در همۀ زمینه‌ها، از جمله در حوژۀ بشردوستانه همکاری خواهیم کرد. حوزۀ بشردوستانه یکی از زمینه‌های اصلی همکاری ما است».

زمان نشان خواهد داد که این سخنان تا چه حد از قول به عمل فراخواهد روئید. لوکاشنکو در گفتگو با رئیس مجلس ایران اذعان کرد: «یعنی توافق کردیم، دست دادیم، رفتیم و روند اجرا بدلیل زیادی تشریفات اداری و بوروکراسی طولانی شد. اما برغم روابط بسیار خوب، اقتصاد به ویژه به جلو حرکت نکرد، روابط تجاری و اقتصادی آسیب دید. با این حال، زمان و شرایط – درونی و بیرونی ما را مجبور کرد که فعال‌تر شویم».

عملیات نظامی ویژه در اوکراین و وخامت اوضاع اقتصادی-اجتماعی به دلیل تشدید تحریم‌های غرب، به شرایط بسیار نامشخص تبدیل شده است. در مجموع، سفر لوکاشنکو به ایران نویدبخش منافع هر دو طرف است. اینکه این نتایج تا چه حد قابل ملاحظه خواهد بود، آینده نشان خواهد داد.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/03/16/

۲۵ اسفند-حوت ۱۴۰۱


قوانین خاص جنگ بزرگ

یوری باریسوف (YURI BORISOV)

ا. م. شیری

هنوز که وقت کمی باقی مانده…

خبرهایی از ایران می‌رسد که تا همین اواخر طنز به نظر می‌رسید. و امروز در شرایطی که پهپادهای مشابه ایرانی دشمنان ما را در جبهه‌های عملیات ویژۀ نظامی در هم می‌کوبند، دیگر جایی برای تمسخر باقی نمی‌ماند.

در ایران، پایگاه شناور شهید مهدوی که با بازسازی یک کشتی غیرنظامی، کشتی کانتینری سروین سابق با وزن مرده بیش از ۴۱۰۰۰ تن ایجاد شد، رسماً به نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحویل گردید. این کشتی به نام نادر مهدوی از ناوی‌های نیروی دریایی سپاه که در یکی از درگیری‌های دریایی با آمریکایی‌ها در سال ۱۳۶۶ جان باخت، نامگذاری شده است. این کشتی چند منظوره به طول ۲۴۰ متر و عرض ۳۲ متر دارد، بر روی آن تجهیزات توپخانه و سامانه‌های موشکی نصب شده و قابلیت حمل انواع قایق‌های سبک و موتوری، پهپاد و بالگرد را دارد.

چند وقت پیش، اما در یک دورۀ تاریخی متفاوت، یعنی قبل از شروع عملیات نظامی ویژه، راقم این سطور مقاله‌ای نوشت که «کارشناسان نظامی» بومی نیز آن را طنزگونه ارزیابی نمودند. این مقاله اگرچه به طور کلی، یکسری موضوعات ساده و این واقعیت را توضیح می‌داد که در زمان جنگ نه به فکر«چاق شدن»، بلکه باید در اندیشۀ «زنده ماندن» بود و در نبرد لازم است هر کار ضروری برای هدف انجام شود.

در مقالۀ نوشته شده در سال ۲۰۲۰ مشخصاً از تجربۀ منحصر به فرد یک حملۀ آموزشی آبی خاکی در دریای خزر صحبت می‌شد که طی آن ملوانان باهوش ناوگروه خزر در رزمایش راهبردی «قفقاز-۲۰۲۰»، که به دلیل فقدان وسایل فرود منظم، در شرایط سخت قرار گرفته بودند، به این فکر افتادند که نفربرهای زرهی شناور را از عرشۀ نامناسب برای این شناور به آب بیاندازند. به این ترتیب، ملوانان ناوگروه خزر روسیه نبوغ حیرت‌انگیز خود را به نمایش گذاشتند. شاید برای اولین بار در تاریخ عملیات فرود آبی خاکی بود، که فرود تجهیزات نظامی از روی جرثقیل لودر شناور انجام گرفت. ده نفربر زرهی دریایی آ-۸۲ بر روی عرشۀ جرثقیل شناور وی‌تی‌ار-۷۹ و پنج نفربر دیگر بر روی جرثقیل  وی‌تی‌ار-۱۷۹ بارگیری شده بودند. نفربرهای زرهی یکی یکی با استفاده از جرثقیل از عرشۀ قایق‌ها به سطح دریا پایین می‌آمدند و در خط نبرد صف کشیده و به سمت ساحل حرکت می‌کردند.

ایمنی نسبی این عملیات منحصر به فرد برای ناوگان مدرن، با این واقعیت تضمین شد که به آب انداختن وسایل نقلیۀ زرهی در کنار کشتی، محفوظ از آتش هدف دشمن انجام گرفت. علاوه بر این، مواضع جلویی دشمن در ساحل تا آن زمان توسط اولین موج فرود و بالگردهای رزمی سرکوب شده بود. 

تکرار می کنم، بعداً این تجربۀ آموزشی رزمی، به بیان ملایم، با شک و تردید درک شد. و سپس عملیات ویژۀ نظامی آغاز گردید و دورۀ جدیدی فرارسید. نیازهای ارتش دیگر با رزمایش یا محاسبات برگزارکنندگان رژۀ نظامی سنجیده نمی‌شود. در چنین دوره‌ای دشمن از کاستی‌ها چشم‌پوشی نمی‌کند و برای اصلاح آن وقت باقی نمی‌گذارد.

در سال ۲۰۱۹، همچنین مجبور شدم در مورد مشکلاتی که ممکن است در رابطه  با سامانه‌های هوانوردی فوق مدرن و در عین حال، فوق پیچیده ما ایجاد شود، بنویسم. دلیل آن هم دقیقاً این بود که ساخت و استفاده از آن‌ها بسیار دشوار است و ما بسیار کم در اختیار داریم.

مشکل اصلی مرتبط با تولید مجموعۀ سامانه‌های حملۀ هوایی مدرن در مقیاس کامل، پیچیدگی شدید زنجیره فن‌آوری تولید آن‌ها است که صدها کارخانه و سایر پیمانکاران فرعی را شامل می‌شود. این زنجیره در شرایط جنگی بسیار آسیب‌پذیر می‌شود و حتی اگر یک یا دو مؤسسۀ اصلی تولید از بین برود، می‌تواند به طور کامل از دور خارج شود.

شما می‌توانید هر قدر که دوست دارید آب در هاون بکوبید و برتری غیرقابل انکار هواپیمای سنگین جهان، مانند همان سو-۳۴ یا حتی سو-۲۵ را ثابت کنید. اما چه فایده‌ای دارد که پس از یک سری ضربات با دقت بالا و گسست در زنجیره‌های تکنولوژیکی، به سادگی جایی برای تولید آن‌ها وجود نداشته باشد؟ دقیقاً همین امر در مورد مشکل فرودگاه‌ها نیز صدق می‌کند. باندهای بتنی راحت کنونی، که «ابرجنگنده‌های» ما به زیبایی از آن‌ها پرواز می‌کنند، در هفتۀ دوم جنگ تنها در خاطرات نوستالژیک باقی خواهند ماند. و این هواپیما، حتی برای برخاستن از بزرگراه‌های مناسب، چندان سازگار نیست. بگذریم از زمین‌های کثیف و مناطق خاکی. اما این‌ها فرودگاه‌های اصلی «پرواز» برای هواپیماهای تهاجمی خط مقدم در طول جنگ جهانی دوم بودند.

لزوم حداکثر ساده‌سازی، کاهش هزینه‌ها و ویژگی تجهیزات انبوه جنگی در زمان شوروی مطرح شد و پروژه‌های مرتبط توسعه یافت. باید در این مسیر پیش رفت.

در اواخر دهۀ هشتاد، رهبری نظامی کشور این مفهوم را گسترش داد که در صورت حملۀ هسته‌ای به اتحاد شوروی، کشور به چهار منطقۀ منفک و مستقل صنعتی- منطقۀ غربی، اورال، خاور دور و اوکراین تقسیم شود. طبق برنامه‌های رهبری، هر منطقه، حتی در شرایط سخت پس از حمله، باید بتواند بطور مستقل هواپیماهای ارزان قیمت برای ضربه زدن به دشمن تولید کند. این هواپیما قرار بود یک هواپیمای تهاجمی با قابلیت بازتولید آسان باشد.

هواپیمای تهاجمی سبک، طرح تی-۷۲۰، دهۀ ۱۹۸۰

یک جنگ بزرگ تمام عیار قوانین متفاوتی نسبت به عملیات ویژۀ محدود دارد. البته، مانورهای نظامی جای خود دارند. یک جنگ بزرگ به بیشترین تعداد اسلحه، به سرعت عمل و تا حد امکان، ارزان نیاز دارد. 

البته، در زمان صلح، ظرف بیست سال می‌توان یک ناو هواپیمابر فوق‌پیچیده یا یک کشتی پهلوگیر چند منظوره یا مثلاً یک دوجین جنگندۀ فوق پیشرفته در سال ساخت. اما اگر ده‌ها کشتی از این قبیل و صدها هواپیما، نه در طول سال‌ها، بلکه اکنون مورد نیاز باشد، چه باید کرد؟

ایرانیان نشان می‌دهند که از هر امکان در دسترس و از هر چیزی که کم و بیش مناسب است، باید استفاده کرد. همان کشتی کانتینری را دوباره می‌توان به یک ناو هلیکوپتربر تبدیل کرد. یا تعداد زیادی قایق مینیاتوری می‌توان ساخت که هر کدام با موشک خود می‌تواند سوراخ بزرگی در کشتی «سوپر پوپر» آمریکایی به قیمت ۱۰ میلیارد دلار ایجاد کند. اما بهتر است این کار حتی قبل از شروع جنگ انجام شود.

این دقیقاً همان کاری است که هر کشور درگیر جنگ بزرگ باید انجام دهد. در صورتی که در یک جنگ جدی می‌توان زنجیره‌های‌ تولید را که بدون آن ایجاد ساختارهای منحصر به فرد اصولا غیرممکن است، نابود کرد، روی هم انباشتن پروژه‌های بسیار پیچیده و گران‌قیمت در صورتی که احتمال می‌رود در جنگ یکبار مصرف شوند، چه فایده‌ای دارد؟ امروز که هنوز وقت کمی باقی مانده، باید به آن فکر کنیم.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

۲۶ اسفند-حوت ۱۴۰۱


یک حرکت اشتباه…

ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)

ا. م. شیری

«اگر آن‌ها اشتباه کنند، جمهوری اسلامی تل‌آویو و حیفا را نابود خواهد کرد»

منبع مستقل آمریکایی «The Intercept» گزارش داد که پنتاگون یک «طرح مفهومی» برای جنگ با ایران با نام رمز حمایت از نگهبان (Sentry) آماده کرده است. طرح مفهومی ایران «یک طرح اضطراری گسترده برای جنگ است که پنتاگون در انتظار شرایط بحرانی بالقوه آن را توسعه می‌دهد».

سرگرد جیمز مور، سخنگوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده به درخواست اظهار نظر در مورد توسعۀ طرح مفهومی ایران پاسخ نداد.

ژوئن گذشته، نیروهای دفاعی اسرائیل از برگزاری نشست عملیاتی-راهبردی سه روزه با فرماندهی مرکزی ایالات متحده خبر دادند.

در پایان ماه ژانویه، ایالات متحده و اسرائیل بزرگترین رزمایش نظامی مشترک تاریخ خود را با نام «بلوط عرعر» (Juniper Oak) برگزار کردند.

در این رزمایش، حملات علیه اهداف شبیه‌سازی شده از دریا انجام شد. در این رزمایش سوخت‌گیری جنگنده‌ها و بمب‌افکن‌های اسرائیلی در هوا توسط تانکرهای سنگین آمریکایی کی‌سی-۴۶ نیز انجام گرفت.

حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران توسط هواپیماهای اسرائیلی به دلیل عدم وجود چنین تانکرهای پرنده بسیار دشوار است. اسرائیل بارها از آمریکا خواست تا کی‌سی-۴۶ را به آن تحویل دهد، اما این اتفاق نیافتاد. توانایی سوخت‌گیری در هوا برای بمب‌افکنی که باید بیش از ۲۰۰۰ مایل در حریم هوایی کشورهای عربی پرواز کند، حیاتی است. رزمایش «بلوط عرعر» ثابت کرد که هواپیماهای اسرائیلی فقط با پشتیبانی هواپیماهای کی‌سی-۴۶ آمریکایی و تنها زمانی که آمریکا اجازه دهد، قادر به انجام حملات رفت و برگشت مؤثر علیه ایران خواهد بود.

لوئید آستین، رئیس پنتاگون در ۹ مارس وارد اسرائیل شد و با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر دیدار کرد. پس از این دیدار، آستین گفت که ایالات متحده و اسرائیل تمام تلاش خود را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به کار خواهند بست.

در شهریور ماه سال گذشته، پورتال اطلاعاتی نظامی آمریکا «Critical Threats» رصد روزانۀ اعتراضات در ایران را آغاز کرد و بر این اساس هماهنگی و تحریک اعتراضات در چارچوب پروژه‌های پنتاگون به نام «مینوره» و «آتشپاره» (Minerva and EMBERS) انجام گرفت. هر دوی این پروژه‌ها در سال ۲۰۱۹ به طور فعال به کار بسته شدند. این پروژه‌ها توسعۀ برنامۀ نظامی «نظم زمین انسانی» است که برای تدوین آن انسان‌شناسان، جامعه‌شناسان، دانشمندان علوم سیاسی و زبان شناسان جلب شدند و طرح‌هایی هم برای مدیریت ذهنیت جمعیت عراق و افغانستان در طول تهاجم ارتش ایالات متحده ارائه دادند.

این در حالی است که تهاجم نظامی آمریکا به ایران برای متجاوز نویدبخش نیست. واقعیت این مدعا در جریان رزمایش دریایی چالش هزاره در سال ۲۰۰۲ که طی آن عملیات نظامی علیه ایران انجام گرفت، ثابت شد. ارتش آمریکا «آبی» و ایران «قرمز» نامیده شد. «قرمزها» پس از دریافت اولتیماتوم از سوی «آبی‌ها» مبنی بر تسلیم کامل، از ناوگان قایق‌های تندرو زنبوری خود برای حمله موشکی پیشگیرانۀ گسترده به کشتی‌های «آبی‌ها» استفاده کردند. سامانه‌های دفاع هوایی و دفاع موشکی آن‌ها را بارگذاری کردند و ۱۶ کشتی شامل یک ناو هواپیمابر، ۱۰ رزمناو و پنج فروند از شش کشتی هجوم به ساحل را به طور شرطی نابود کردند. در عملیات جنگ واقعی، این منجر به کشته شدن بیش از ۲۰ هزار پرسنل می‌شود.

پس از آن که نیروهای «آبی» عملاً نابود شدند، رزمایش به حالت تعلیق درآمد و پارامترهای آن تغییر کرد. ژنرال ون ریپر در اعتراض به دستکاری نتایج رزمایش‌ها از فرماندهی «قرمزها» استعفا داد و بی‌طرفانه در مورد سطح فرماندهی عالی ایالات متحده صحبت کرد.

تجربۀ منفی چالش هزاره سال ۲۰۰۲ مورد توجه ارتش ایالات متحده قرار گرفت. در سال ۲۰۰۹، تحلیلگران مؤسسه بروکینگز گزارشی با عنوان «کدام راه به سوی ایران؟» تهیه کردند. نسخه‌های راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران در این بیانیه آمده است: «هر گونه عملیات نظامی علیه ایران احتمالاً در سراسر جهان بسیار نامطلوب خواهد بود… بهترین راه برای به حداقل رساندن محکومیت بین‌المللی و اطمینان از حداکثر حمایت، حمله تنها زمانی بهتر است که باور عمومی بر این باشد که به ایرانی‌ها یک توافق عالی ارائه شود، اما آن‌ها آن را رد کنند… در این شرایط، ایالات متحده (یا اسرائیل) می‌توانند این عملیات را ناشی از یک ضرورت تأسف‌بار و نه ناشی از خشم معرفی کنند.

حتی در چنین شرایطی، ایران منتظر حملۀ آمریکا و اسرائیل به اهداف راهبردی خود نخواهد ماند. در دسامبر ۲۰۲۱، تهران تایمز مقاله‌ای با عنوان «یک حرکت اشتباه» با دو کارت منتشر کرد. یکی از کارت‌ها به صدها هدف احتمالی در اسرائیل و دیگری به مکان‌های تشکل‌های طرفدار ایران در سوریه و لبنان اشاره داشت که از آنجا می‌توان حملات به اسرائیل را آغاز کرد. یگان‌های حزب‌الله لبنان و فلسطینی‌ها در نوار غزه به موشک‌های ایرانی «فجر ۳» با برد ۴۳ کیلومتر مسلح هستند. آن‌ها می‌توانند اهدافی را در مرکز اسرائیل مورد حمله قرار دهند و «سامانه‌های دفاع موشکی گنبد آهنین اسرائیل را بیش از حد اشباع کنند».

این روزنامه با استناد به سخنان محمد باقری، رئیس ستاد کل ارتش ایران نوشت: ایران هرگز تهدیدات دشمنان را نادیده نمی‌گیرد و آمادۀ پاسخگویی به هرگونه تهدید راهبردی است. این مقاله با سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به پایان رسید: «اگر اشتباه کنند جمهوری اسلامی تل‌آویو و حیفا را نابود خواهد ‌کرد».

برگرفته از: تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی

مطلب مرتبط: کدام راه به سوی ایران

۲۱ اسفند-حوت ۱۴۰۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate