موضع اپورتونیستی جریان ابراهیم علیزاده در قبال استفاده ناروای عبدالله مهتدی از نام کومه‌له

طی روزهای اخیر منشوری تحت عنوان: «منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی» انتشار بیرونی پیدا کرد. طرح ایده انتشار این منشور در واقع بر میگردد به برگزاری نشستی با عنوان آینده جنبش دمکراسی ایران که در دانشگاه جورج تاون در شهر واشنگتن که در این میان رضا پهلوی بصورت حضوری و همچنین عبدالله مهتدی با نام کومه له با پیام ویدیویی از جمله شرکت کنندگانی بودند که بحث و جدلهای زیادی در شبکه های اجتماعی و رسانه ها دامن زد. هرچند استفاده ناروا از نام کومه له آن هم با مرتجعترین احزاب دست راستی از طرف جریان مهتدی اقدام تازه ای نبوده و نیست، اما در همین رابطه از طرف کمیته مرکزی منشعبین از حزب کمونیست ایران و کومه له به رهبری ابراهیم علیزاده اطلاعیه ای با عنوان: «در رد منشور رضا پهلوی و هوادارانش و سوء استفادە ناروا از نام کومه له» روبه بیرون منتشر شد. جنبه مضحک و نقش دایه مهربانتر از مادر در اطلاعیه اینست که خود آنها در به رسمیت شناختن عبدالله مهتدی با نام کومه له در چند سال اخیر نه تنها کوتاهی نکردند بلکه بسیار اپورتونیستی عمل کرده اند. ابراهیم علیزاده و طرفدارانش بارها و به مناسبت ها مختلف در جلسات تشکیلاتی و هم بصورت علنی در سخنرانی ها و مصاحبه هایش در چند سال اخیر جریان زحمتکشانی ها را به رهبری مهتدی- ایلخانیزاده را کومه له ها خطاب کرده و وقتی که مورد نقد قرار میگرفتند با این استدلال که مادامیکه آنها با نام کومه له خود را معرفی میکنند نباید ما از بکار بردن آنها با نام کومه له امتناع کنیم.

جهت یادآوری افکار عمومی باید گفت اگرچه در گذشته عُمدَتن حزب دمکرات کردستان ایران، نماینده ی ناسیونالیسم کُرد بود، اما حالا شاهد هستیم جریانات دیگری (جریانات نامشروع به لحاظ سیاسی، تشکیلاتی و اخلاقی با نام کومه له) به این جناح پیوسته اند و حل مسئله ملی را در مماشات و همکاری با قدرت های جهانی و منطقه دنبال می کنند. این صرفن یک ادعا نیست بلکه در واقع سیاست آشکاری است که این احزاب شفاف و علنن بر آن اعتراف دارند. انشعاب سال ۲۰۰۰ به رهبری عبدالله مهتدی و شرکا در واقع تلاش برای شروع پایانی بود تا چوب حراج را به تاریخ پر افتخار کومه له و مارکسیسم انقلابی را بزنند و از آن تاریخ استفاده از نام کومه له از طرف سازمان متبوع مهتدی -ایلخانی زاده و ۲۳ سال از آن میگذرد. این آقایان با رهبری عبدالله مهتدی با شعار دروغین بازسازی کومه له به میدان آمدند. آنها تحت تأثیر تحولات سیاسی در دهه ی هفتاد خورشیدی در به قدرت رسیدن اصلاح طلبان حکومتی در ایران و امید بستن به دمکراتیزه شدن ایران تحت پرچم دوم خردادی ها و از طرف دیگر تحت تأثیر به قدرت رسیدن احزاب ناسیونالیست در کردستان عراق، به کمک یکی از این احزاب به شیوه ای کاملا نامشروع به لحاظ سیاسی و تشکیلاتی انشعاب را سازمان دادند. اگرچه آنها در یکی دو سال اول از انشعاب با شعار سوسیالیسم و بازسازی کومه له شروع به فعالیت کردند اما برای هر انسان سیاسی که تحولات سیاسی داخل ایران را در آن موقع دنبال میکرد و میدانست آنها در روز روشن دروغ میگفتند. زیرا بعد از گذشت دو سه سال از انشعاب آنها در کنار احزاب بورژوا ناسیونالیست از جمله با: سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی، ایجاد یک حکومت فدرالی و شعار دمکراسی خواهی و فدرالیسم رو به جامعه کارنامه ای پُر واضحی به ثبت رساندن اند. عملن نه تنها ناروا با استفاده از نام کومه له تلاش داشتند خود را به جامعه حقنه کنند از طرف دیگر تلاش کردند پرچم ناسیونالیسم را از دست حزب دمکرات کردستان ایران ربوده و اینبار فریبکارانه با نام کومه له به اهتزاز درآوردند. کارنامه ی کاسبکارانه و سیاه عبدالله مهتدی و شرکای اقمارش، چوب خط های زیادی را پُر کرده است این حضرات با کمونیست بودن و سوسیالیسم سالها است سر سازگاری را نه تنها ندارند بلکه با دسته واژهای پُر طَمطراق سکولاریزم و دمکراسی افکار عمومی را با نام کومه به بازی گرفته اند. مردم آگاه و فهیم کردستان یادشان نرفته است که عبدالله مهتدی و سازمان متبوعش ناروا با نام کومه له در مراسم سالگرد تأسیس حزب آک پارتی اردوغان فاشیست شرکت می کردند. در راهروهای سنای آمریکا برای حل مسئله ملی در کُردستان سرگردان و با تجویز و پیشنهاد به احزاب کُردستانی جهت مراجعه به سازمان سنای آمریکا همراه با دیگر احزاب بورژوا ناسیونالیست و شناسنامه دار، در جهت حل مسئله ی کُرد پیشقراول بوده و کماکان در منشور دوچندان بر همین سیاست تاکید دوباره شده است. سالها تلاش کردند با یک تاریخ سازی وارونه، از رفیق فواد مصطفا سلطانی یک چهره ی صرفن ناسیونالیست و طرفدار فدرالیسم به توده های مردم القا کنند. با احزاب پان ایرانیست فاشیست- شوینیست و لیبرال -دمکرات سلطنت طلب و مشروطه خواه که حق تعیین سرنوشت برای مردم کردستان را خط قرمز سیاست های خود میدانند، با سرود ای ایران ای مرز پُر گُهر در یک صف قرار گرفته، تا جایی که از وجود پِستانک های فریب از جمله با سردار مدحی ها وسازگارها گوی سبقت را از اصلاح طلبان خارج کشور ربوده بوده و کماکان سیاستشان در بر همان پاشنه میچرخد. ضدیت با فراخوان کومه له برای اعتصاب عمومی ۱۶ مرداد ۱۳۸۴ در کردستان را در کارنامه مهتدی- ایلخانیزاده به ثبت رسیده است. انجام عملیات ایزائی و نقشه ی حمله به اروگاه کومه له که در اوج درماندگی به علت مخالفت اکثریت اعضای کمیته مرکزی این سازمان را با شاهدان عینی در کارنامه ی خود به دوش می کشند. با از سرگذراندن یک دگرديسی تاریخی و عملی با استفاده ناروا از نام کومه له و با شعار فدرالیسم و سیاست های سوداگرانه ی با شمشیر کهنه ای در غلاف پوسیده تحت عنوان “در زیر چتر پلاتفرمی مشترک” به میدان آمدند اما خروجیش، یکی دوجین ورشکستگان سیاسی را به جا گذاشته که با یک تلنگر در جواب دادن به فراخوانهای مقطعی ابراهیم علیزاده قند در دلشان آب میشد، تا جاییکه به اندازه ای دوز عرق ملی شان بالا میگیرفت گاهن ظرفیت فاشیست شدن را در آنها نباید دور از انتظار دانست. این تنها بخشی از کارنامه عبدالله مهتدی است که نباید این اقدامات و تلاش های سیاسی او را به شخص ایشان محدود کرد بلکه شخصیت سیاسی ایشان نماینده مناقع بخشی از طبقه بورژوازی در کردستان است که اگر تا دیروز با اصلاح طلبان حکومتی در داخل ایران تلاش داشت با فرستادن پیام تسلیت برای منتظری و تحت تاثیر اصلاح طلبان حکومتی و سفیران سپاه پاسداران از جمله سردار مدحی ها خودشان را همسو نمایند، امروز دوجین از این حضرات با عناوین خبرنگار، مجری برنامه و مفسران سیاسی در رسانه های بورژوازی در خارج از کشور به فعالیت گمارده شده و این پروژه را سازماندهی شده و به پیش میبرند.

اگر عبدالله مهتدی و سازمانش در سال ۲۰۰۰ سوت قطار استفاده ناروا از نام کومه له و تاریخ پرافتخارش را به صدا درآوردند، خط سیاسی ابراهیم علیزاده در واقع سوت قطارش را در یکی از پلنوم های کمیته مرکزی کومه له قبل از کنگره پانزدهم در پیش نویس سندی در آوریل سال ۲۰۱۲ برای رفتن پای پروژه مراحل تشکیل جبهه ی کردستانی با احزاب ناسیونالیست به صدا درآورد و در بند دهم اینگونه خود را فرموله میکند:

۱۰. پروسه شکل گیری یک هماهنگی مؤثر از نظر ما می تواند از این مراحل عبور کند.

اول، ایجاد فضای دیالوگ، تداوم دیدار و نشست و بازدیدها با هدف تبادل نظر و شناخت از همدیگر

دوم، اتخاذ مواضع مشترک در مورد رویدادهای سیاسی مهم و فراخوان های لازم در راستای آنها در لحظاتی که ضرورت های سیاسی مهم مطرح هستند

سوم، تشکیل یک کنفرانس عمومی از همه طرف ها بدون هیچگونه حذف و به حاشیه انداختن دلبخواهانه این و آن، همه در آن کنفرانس شرکت کنند با هدف:

الف) ارزیابی از نزدیک مواضع، بوچون و پروژه ها؛

ب) تأسیس یک مکانیسم سازمانی و تشکیلاتی برای پیگیری مصوبات آن کنفرانس عمومی؛

ج) ایجاد شرایط و فرصت برای تشکیل یک جبهه متحد در برابر جمهوری اسلامی؛»

آیا بند دهم فرموله شده پیش نویس این سند از طرف ابراهیم علیزاده و همفکرانش تفاوت ماهوی با پروژه ی احزاب و سازمانهای بورژوا ناسیونالیست در کردستان از جمله پروژه های عبدالله مهتدی دارد؟! اگرچه این سند در پلنوم رای نیاورد اما از همان موقع کلید این سیاست، شیپور را از سرگشادش نه روبه جامعه بلکه روبه داخل تشکیلات زده شد. همین پروژه ابراهیم علیزاده را وادار کرد با یک تاریخ سازی وارونه و انتزاعی، تشکیل حزب را با اتکا به مارکسیسم انقلابی، عوامفریبانه دنباله ی روند تاریخی جنبش کمونیستی از جمله: مشی چریکی، چپ پوپولیستی و انقلاب مشروطه و نهایتن وحدت کمونیستی قلمداد کند. در واقع جعل و تحریف در وارونه سازی آشکار تاریخ شکلگیری حزب کمونیست ایران توسط ابراهیم علیزاده با وجود هزاران شاهد آن تاریخ و در تضاد با تمام اسناد تاریخی حزب و کومه له، بارها به عنواین مختلف و در سخنرانی ها و مصاحبه های تلویزیونی تکرار شد. هنوز مردم کردستان و افکار عمومی فراموش نکردند سخنرانی ابراهیم علیزاده به مناسبت ۲۶ بهمن روز کومه له در سال ۲۰۲۰ که اظهار میکردند: « در کجا به عمل شفافیت داده می شود؟ در جاهایی که تصمیم گرفته می شود. تصمیم در کجا گرفته می شود؟ در کنگره ها. این اظهارات درحالی بیان میشد که در آن دوران کومه له در تاریخ ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ برای بایکوت کردن انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر، علیرغم قطعنامه مصوب کنگره دهم کومه له در سال ۱۳۸۱ دال بر اینکه «کنگره دهم کومه له، استفاده از نام کومه له را برای معرفی جریانی که ربطی به اهداف، آرمان و سنتهای کومه له را ندارد، محکوم می کند و بر این باور است که کارگران و مردم آزادیخواه کردستان همانگونه که تاکنون با پشتیبانی بی دریغ خود، این نوع نقشه ها و فرصت طلبیها را علیه کومه له با شکست مواجه ساخته اند، از این پس نیز با حمایت بی دریغ خود جنبش رادیکال و سوسیالیستی کومه له را در رسیدن به اهدافش یاری خواهند رساند.» دیدیم در تاریخ ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ برای «بایکوت کردن انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر» کمیته مرکزی آنموقع کومه له به رهبری ابراهیم علیزاده بیانیه مشترکی را با ۵ حزب و سازمان دیگر امضاء نمود، این در حالی بود که علیرغم مخالفت کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و کمیته اجرایی در مخالفت با دادن بیانیه با امضای مشترک با دیگر احزاب ناسیونالیست در کردستان، با آگاهی بر اینکه دو تا از آنها غیر مشروع و ناروا با نام کومه له نامشان آمده بود، ابراهیم علیزاده باز هم برخلاف مصوبات حزبی اقدام به امضای این بیانیه مشترک کردند. خوب سوال اینست که چرا آن مقطع دو جریان دیگر با نام کومه له با شما پای این بیانیه را امضا کردند، ناروا نبودند اما امروز شما را وادار میکند پراگماتیستی و فریبکارنه با فرافکنی همین اقدام را ناروا قلمداد کنید؟! مگر نه این بود همین پیش نویش سند تشکیل جبهه ی کردستانی ابراهیم علیزاده قند در دل بعضی ها را آب کرد و زمینه ای را فراهم نمود که در نقد برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان قلمفرسایی کند، ابراهیم علیزاده متوجه شد بدون هماهنگی با ایشان، از همچین سندی چه دست گلهای را نیز میتوان به آب داد، جمال بزرگپور را وادار کرد تا نوشته اش را موقتن در طاقچه ی آرشیو نگهداری کند. همه بیاد داریم که ابراهیم علیزاد میگفت خوب نویسنده این مطلب یک نفر است. آیا امروز هم میتوان همین ادعا را داشت؟! یک نفر است یا یک خط سیاسی تمام قد راست، در واقع مضمون نوشته بزرگپور با نقد برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان را برنامه اراده گرایانه تلاشی بود برای نادیده گرفتن بدست گرفتن قدرت گیری سیاسی از پایین جامعه توسط کارگران و مردم کردستان، دقیقن کپی برابر اصل سیاست های سازمان مهتدی- ایلخانی زاده، با همان شعار فدرالیسم و سیاست های سوداگرانه، برای دور زدن اِراده ی مستقیم مردم در جنبش انقلابی کردستان، خارج از منافع بر حق و دخالت مردم در سرنوشت خود، جمال بزرگپور با طرح این سکاندال سیاسی مجبور شد موقتن نوشته اش را در طاقچه بگذارد.

فراموش نکرده ایم که در دوران بحران سیاسی و تشکیلاتی چند سال اخیر، که منجر به انشعاب جریان ابراهیم علیزاده از حزب کمونیست و کومه له شد، همین کسانی که امروز گویا از نام ناروای کومه له استفاده کرده و جریان ابراهیم علیزاده را فرمال برآشفته نموده، با رفت و آمدهای مداوم به اردوگاه زرگویز، شام نهارشان را در بغل دست و کنارگوش ابراهیم علیزاده صرف میکردند؟! این اعلام موضع فریبکارانه آنها برای کسانیکه هنوز خود را کمونیست میدانند و درراستای منافع طبقه کارگر مبارزه میکنند معنای به جز فریبکاری ندارد. به این معنا اینها پروژهای سیاسی بود تا این بار توسط ابراهیم علیزاده و همفکرانش، چوب حراج را به تاریخ پُرافتخار کومه له و مارکسیسم انقلابی بزنند. به باور من ابراهیم علیزاده و طرفداران اقمارش نه تنها به شیوه ی اپورتونیستی و ناروا از نام کومه له استفاده میکنند بلکه در بکار بردن نام حزب کمونیست ایران، همان سیاست و مِتُدلوژی عبدالله مهتدی در سواستفاده از نام کومه له را در پیش گرفته اند. آیا مردم کردستان فراموش کرده اند که شماها ادعا میکردید که کمیته مرکزی وقت حزب کمونیست ایران و کمیته اجرایی مانع برگزاری کنگره ۱۳حزب کمونیست ایران است، آیا از خودتان پرسیده اید و یا برای جامعه کردستان و طرفدارنتان چرا توضیح نمی دهید که بیشتر از یک سال از انشعاب شما میگذرد، در حالیکه تمام امکانات مالی و لجستیکی را بسیار ناروا در اختیار خود دزدانه قبضه کردید، هنوز که هنوز است کنگره ی ۱۳ حزب کمونیست ایران را تابحال برگزار نکرده اید؟!

۲۳ اسفند ۱۴۰۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate