بنی آدم اعضای یک پیکرند …

بنی آدم اعضای یک پیکرند

بعضی ها بیضه ، بعضی ها تاج سرند!

شوینیست ها و ناسیونالیست ها اعضای یک پیکرند

بعضی ها وقیح و پررو بعضی ها  نق می زنند .

برتراند_راسل جمله جالبی دارد که میگوید اکثر مردم دوست دارند فرشتگانی سقوط کرده باشند تا شامپانزگانی تکامل یافته!

وقتی به طبیعت نگاه می کنیم می بینیم که طبیعت به طور بی رحمانه ای ضعیفتر ها را  از بین می برد و این قضیه فقط به شکار آنها ها محدود نمیشود مثلا در یک خانواده بچه های قوی تر ضعیف تر ها رو می کشند تا سهم بیشتری از غذا داشته باشند یا حیوانی که پیر میشود از طرف اعضاء طرد می شود یا در رقابت با حیوانات دیگر شکست می خوره و دیگر جایی در آن کلونی یا خانواده ندارد ، در مورد انسان هم وضع همین است ، اسپارت ها بچه های با ناتوانی جسمی و مغزی رو می انداختن تو دره تا نسلشان قوی بماند ، نازی ها هم همین کار رو می کردن و امروز این کار یه ذره علمی تر با انجام تست های غربالگری  انجام می شود یعنی از تولد بچه های ناقص جلوگیری میشود

انسان ها یه جورایی هوشمندانه تر برخورد می کنند و یا احساساتی تر و گهگاهی هم منتظر فرصت می شوند و با نیروی حسادتی که در درونشان دارند خیلی فریبکارانه  و با نشان دادن حس دلسوزی برای مردم و جامعه  با حفظ منافع شخصی و نقاب سیاسی و اجتماعی که تناسب با بازار مکاره این دوران داشته باشد  وارد عمل می شوند ، قدرت تشخیص می خواهد که اهداف آنها را شناخت که متآسفانه این قدرت تشخیص بسیار کم و اندک  است .

در کنار مثبت بودن نقد و بررسی دیدگاها و مواضع افراد و شخصیت ها و ائتلاف ها و منشورهای رنگاورنگ  که این روزها  با شتاب فراوان در خارج از ایران براه افتاده است که هیچ ربطی  بجز سد و مانع در مقابل  انقلاب زن ،زندگی ، آزادی و جدال مرگ و زندگی جوانان جان بر کف در خیابانها  که در بطن جامعه ایران علیه جانیان و مافیاهای  هزار سر رژیم وحشی  اسلامی در جریان است ندارد .

بازار مکاره ی  مطرح کردن  شخصیت های سقوط کرده و درمانده هم در قهوه خانه های کلاپ هاوس و فیسبوک همانند چهار دهه گذشته در جریان است ، اما نسل ما که از زیر سخت ترین و طاقت فرسا ترین و تحقیر ترین فضای اطاق های شکنجه قرون وسطایی جانیان کثافت اسلامی ایران جان بدر برده است  و آزار ها و رنج ها و سختی ها دیده است ،  عمل کرد و سیاست ها و مواضع چهار دهه گذشته چهره های فرصت طلب  را فراموش نمی کند  و تا زنده است  تاریخ نویسی  واقعی خود را پیش می برد  .

کتِگوری (Category) از واژۀ انگلیسی  است و به معنای دسته‌بندی، رده  و طبقه  تعریف می شود  . کتگوری یک قانون علمی است و دلبخواهی هم نیست .

به عنوان مثال کلاغ و عقاب هر دو پرنده هستند با کتگوری کاملا متفاوت . عقاب بالای کوه زندگی میکند و کلاغ کف زمین پست قبرستان ، نوع غذا و رفتار و ظاهر … و همه چیزشان متفاوت است و تحت هیچ شرایطی کلاغ و عقاب با هم ، هم خانه نمیشوند .در میان انسانها و دیگر پدیده های اجتماعی ، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این کتکوری هم صدق می کند ، مثلآ می توان از کتگوری سیاسی طیف چپ ، اصلاح طلب ، سلطنت طلب ، شونیست ها و ناسیونالیست ها و و …نام برد با نظرات متفاوتی که در داخل کتگوری خود دارند ، بطور مثال در همین روزها که منشوری بنام مهسا که دلقک های عظمت طلب و ساوکی های بی مایه و جنایت پیشه و سلبریتی های مغز فندقی  راه انداخته اند ،  آدمهای زیادی که سالهاست در کنار بچه شاه و ساوکی ها هستند صدایشان درآمده و به آن اعتراض می کنند و کلآ دعوا سر لحاف ملاست و بس .

اما چهره ای که این روزها در بین آنان بحث  برانگیز شده است و حساسیت های فراوانی را برانگیخته “عبدالله مهتدی ” است که  بقولی ۲۶ سال پیش با زمینه های قبلی بی اعتقادی و سالها ماسک زدن بر چهره دروغین خود بنام کمونیست و دفاع از طبقه کارگر نقاب ها را پائین کشید و رسمآ انتخاب  کرد که برای پیگیری اوغده های حقارت و سرشت خود بزرگ بینی خودو و ارضای قدرت پرستی خود   به جبهه راست پروغرب بپیوندد و از همان زمان با حمایت از جریان اصلاح طلب شروع و امروز در کمپ ( جاوید شاه گویان ها ) قرار  بگیرد و با توطئه ، فریبکاری و دروغ و در نهایت قدرت طلبی سیر ناپذیر خود ، با کمک های مالی مشکوکانه و حمایت   جلال طالبانی و اطرافیانش  بزرگترترین ضربه را به تشکیلات خوشنام کو مه له بزند . در همان زمان کم نبودند انسانهای متعهد و مبارزی  که به افشاگری وی و سیاست های فرصت طلبانه و‌ مخرب او پرداختند .  یک سری از همفکران  وی در خارج از کشور  که در همان کتگوری قرار دارند با شتاب به کردستان عظیمت کردند تا از این سفره  رنگارنگ و ننگین  سهمی برداشت کنند و  به اردوگاه ایشان و دارودسته اش  خزیدند اما عبدالله مهتدی  همانند همه دیکتاتور  منش های تاریخ همه قدرت و منافع را همانند همیشه در اختیار خود می خواست و حتی در این روند اطرافیان و همفکران خود را که سالها در کنارش بودند تحمل نکرد و  یک انشعاب و تشکیلات و دکان دیگری بنام کومه له  (عمر ایلخانی زاده و شرکا) به آنها تحمیل کرد .

عده ای  دیگر که در این میان خود را شکست خورد و دست خالی دیدند با نقشه های دیگری وارد معرکه شدند و با کارتی تاریخی که در اختیار داشتند وارد بازی کومه له سازی شدند و  با اعلام تشکیلات جدید دیگری با نام ( کومه له ) با چاشنی سوسیالیستی و سرهم بندی شده که هدفی جز پیش بردن یک پروژه اقتصادی  و گرفتن دلارهای باد آورده نبود را در پیش گرفت و در خارج از کشور با برپایی چندین جلسه بحث و گفتگو در میان خیل سرگردانی که دنبال هویت شخصی خود در قالب نام کومه له بودند و برگزاری کنفرانس ها در نهایت نتوانستند  نیروی هر چند کم دور پروژه خود جمع کنند و در نیمه راه با همان دلارهای دریافت شده پروژه را نیمه تمام رها کردند و به تقسیم دلارها و اموال بدست آورده در میان خود پرداختند . همین افراد اکنون  دوباره برای پاک کردن گذشته خود شرایط و فرصت و زمان را اینجنین تشخیص داده اند که حال که چهره عبدالله مهتدی هر روز در میان مردم کردستان منفورتر می شود در قالب نقد به ( کاک عبدالله مهتدی ) چیزهایی سرهمبندی کنند و دوباره به چهره  خود رنگ و لعابی دیگری  بدهند . برای کاک عبدالله مهتدی شان امیدواری آرزو می کنند که بخود آید و به دنباله روی از خاندان سلطنت و ساواکی ها  پرهیز کند.

مبارز بودن و آرمانخواهی و سوسیالیست بودن اوج شعور و شناخت تاریخ تکامل اندیشه ورزی انسانی ست که از خودخواهی غریزی اش عبور کرده و به همه خواهی انسانی رسیده و گل زیبای همدردی با همنوعان و رفیقان و همدردان جهانی را در زندگی خود می شکوفاند و هرگز در صدد درغگویی و ناراستی منافع پرستی و  برابری خواهی واقعی را چاشنی غذای روان  و جسم خویش می کند و ایجاد فرصت برابر را برای نوع بشر یکسان می ستاید و در این راهکار و راهداری نیز نیاز به پاداش و تماشاچی و ترس از آتش جهنم برای انجام وظایف کوچک انسانی نه از خدا و نه هیچ  رهبر و کسی ترس و منتی ندارد….

یک انسان برابری خواه ناچار انسان تر است!

سخن کوتاه ، زندگی تنها زمانی ارزشِ زیستن خواهد داشت که  در مقابل آگاهی که پیدا می کنید سکوت نکنیم و با  جان و روان و شخصیت و غرور خود معامله نکنیم و به آگاهی خود خیانت نکنیم .. مهم نیست دستاوردِ زندگی ما چه چیزی باشد، تنها مسأله اساسی این است که با دستانِ خالی و بدونِ دستاوردی و با  وجدان  معذب و آزار دیده  از قلمرو این زندگی خارج نشویم….

م شکیب

استکهلم ۱۴ مارس ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate