نگاهی به چرائی تناقضات یاشار سهندی در “دفاع” از “منشور مال باختگان” 

بخش چهارم نقد حامیان “منشور “حداقلی”

مقدمه:

در مقالات قبلی (۳) هم توضیح دادم که چه نگته کلیدی در منشور مالباختگان “حداقلی” عمدا لحاظ نشده و نشان دادم حامیان مدعی چپ و کمونیزم این منشور چه مشکلاتی در دفاع این سند دارند.

تکرار می کنم که بحث در مورد این منشور بسیار اهمیت دارد چرا که بحثی است در فرمولبندی الترناتیو چپ در مقابل قیام کنونی در ایران . این منشور بطور واضحی از بخش علنی راست سیاسی فاصله گرفته اما عامدانه نوعی فرمولبندی کرده که تکلیف قدرت سیاسی الترناتیو مشخص نباشد و برای توجیه این ابهام سازی کلمه “حداقلی” را گذاشته .

طبیعی است که ارائه این منشور از سوی راست پروغرب بطور عموم مردود باشد چرا که تکلیف این منشور با پهلویزم و خمینیزم روشنست. اما تا اینجا منشور می ایستد و رجوع می کند به مطالبات عمومی جامعه و بحثی جدی در شکل و محتوی حکومت الترناتیو ندارد .

طراحان این منشور عامدانه از مسئله الترناتیو سیاسی گریخته اند و من مدعی هستم مسئله “امنیتی” نیست بلکه تلاشی است برای معدل گرفتن درون طبقه متوسط جامعه که نه می خواهد پلویزم برگردد و نه می خواهد خمینیزم بماند.

طبقه متوسط سرخورده که خرده بورژوازی و بورژوازی کوچک باشد زیر فشار نظام سیاسی و اقتصادی موجود خرد شده و تا بحال در دوران قیام کنونی صدائی نداشته و نویسندگان این منشور شده اند صدای اینها.

من در کنار بسیاری رو به فزون از فعالین چپ و کمونیست توضیح دادیم که این منشور درک “انقلاب دومرحله ای” دارد و نئوتوده ایزم را نمایندگی می کند و زیر شعار “همه با همی” زن زندگی آزادی و “برخی مطالبات عموم مردم مخفی شده.

پیشنهاد مشخص ما هم اینست که اون بخش پیشروی طبقه کارگر که مدتها قبل شعار حکومت کارگری و حکومت شورائی داده اند منشور خود را ارائه دهند و نگذارند این الترناتیوهای موجود واقعا بشوند “انتخاب” جامعه که اگر بشوند این قیام به انقلاب نخواهد روئید.

اما در میان حامیان سینه چاک این منشور که قابل پیش بینی هم بود این فرقه تقوائی را داریم که در طی طریق خود و تلاش خود برای جا پیدا کردن در سیاست بدنبال شعارهای همه با همی تنها راه را کنار گذاشتن باقیمانده شعارهای دوران منصور حکمت  دانسته و “ماکیزمالیزمش” تبدیل شده به “حداقلی”! یکی از این سینه چاکان همین یاشار سهندی است که در این مقاله مقداری به تناقضاتش می پردازم و توضیح می دهم چرا دچار این تناقضات است:

(۱)”انقلاب زن زندگی آزادی” شغار حزب سهندی و تلویزیون انترناشنال!

چه توجیهی دارند این قبیله تقوائی که از تلویزیون انترناشنال که صدای ضد انقلاب است تا فرقه تقوائی همه شعار “زن زندگی آزادی” می دهند و مدعی هستند اینکه در خیابانها هست اسمش انقلاب است؟

توجیه یاشار سهندی اینست که “اینقدر این انقلاب قوی است که راست هم انرا پذیرفته و اینقدر “زن زندگی آزادی همه گیر است که راست هم آنرا تکرار می کند”

خوب! این نظریه در تاریخ اعتبار دارد؟ تاریخ “انقلابهای مخملی”  چه به ما آموخته؟ اینکه در یک شعار باید چیزی منافعی برای راست خوابیده باشد که آنرا تکرار کند.

عقل سالم نشان داده و می دهد که این شعار درونش یک پتانسبلی برای عوامفریبی دارد که اگر جز این بود شعار حکومت کارگری را شازده و تلویزیون انترناشنال تکرار می کرد. به ایشان قول می دهم حتی اکر اکثریت مطلق جامعه بگوید حکومت کارگری اینها تکرارش نخواهند کرد!

آبکی بودن شعار “ژن زندگی آزادی” و دروغین بودن بکارگیری لفظ انقلاب به این که در خیابانهای ایران گذشته دلیل منطقی است که راست با استفاده از روانشناسی پوپولیستی این کلمات را بکار می برد.

اما یاشار سهندی و حزبش چه؟ اینها مدتهاست تلاش کرده اند توی تیم راست بایستند تا مگر جائی داشته باشند در سیاست. اون تعبیر معروف “سناریوی سفید و سیاه” در سیاست اینها این بوده که کنار “سفیدها” بایستند! من شخصا شاهد صحنه های تهوع آور ایستادنهای اینها کنار ساواکیها و پهلوی چی ها در نیویورک بودم و در اعتراضم به این عمل زشت توبیخ هم گرفتم!

لذا آنچه تضاد است بین راست و چپ امروز بیشتر روشنست.چپ رادیکال هرگز این تحولات اخیر ایران را انقلاب نخوانده و هرگز در تکرار “زن زندگی آزادی” فرمولبندی رادیکالیزم و آلترناتیو خود را ندیده.

(۲)بالاخره “منشور حداقلی” به هدف زده یا راست آنرا تحسین می کند؟!

یاشار سهندی در دو مقاله یک تناقض ۱۸۰ درجه ای مرتکب شده.در مقاله اولش (۲)می گوید:

این قدرت جنبش های اجتماعی که در این منشور خلاصه شده است که شخصیتهای راست را وادار میکند که زبان به تحسین آن بگشایند(۲)”

اما در مقاله دومش(۱) می فرماید که “منشور ” زده تو هدف لذا راستها مخالفش هستند!

این تناقض  چرا ؟ بالاخره “شخصیتهای راست” منشور را تحسین” می کنند یا “منشور به هدف زده”؟! 

یاشار سهندی و حزبش مثل بازار بورس سهام با امواج بالا و پائین می شوند و فکر نمی کنند بالاخره یک فردی پیدا شود حوصله کند مقاله های اینها را بخواند!

داستان “تحسین” منشور “حداقلی” توسط مسیح علینژاد” که از خدمه شناخته شده امپریالیزم غرب است و برایش برنامه ها دارند چرا اتفاق می افتد؟ 

آیا اگر نویسندگان “منشور “بجای “حداقلی” بودن از حق طبقه کارگر ایران برای حکومت می نوشتند دچار این “تحسین” می شدند؟!

خوب می دانم یاشار سهندی پاسخی ندارد که بدهد.من اما نظرم اینست که “تحسین” علینژاد” دلیل دارد . این “منشور” حداقل ظرف است برای کشاندن راستهای درون طبقه متوسط که میلی یه پهلوی و خمینی ندارند.

“منشور حداقلی” پلاتفرم پیوند زدن خرده بورژوازی ضد پهلوی و خمینی با راست پروغرب است.از این روست که خانم علینژاد آنرا “تحسین” می کند.

اما چرا راستهائی هم هستند که به این “منشور” بی محلی می کنند و حتی دشمنی؟

چون اون راستها بیشتر راست هستند و دنبال پهلوی می دوند.

اگر نویسندگان منشور به هدف زدند دقیقا این هدف است که وجه مشترک بین پهلویزم و پروغربیها را با طبقه متوسط متنفر از پهلوی و خمینی ساختن هدفشان بوده. اینست که به “هدف زدند” یا تلاش دارند به “هدف” بزنند.

(۳)”زن زندگی آزادی” “انقلابی با رنگ جهانی!! و کور رنگی یاشار سهندی

مدتهاست توضیح داده ام که دقیقا در کنار این قیام تحرکات امپریالیستی برای سازماندهی “انقلاب مخملی” بشدت ادامه دارد. تلویزیون انترناشنال در کنار بی بی سی و صدای امریکا و سپس تحرکات وسیع حکومتهای امپریالیستی همه و همه از “انقلاب زن زندگی آزادی” “حمایت کردند.

شخصیت سازیها اغاز شد و فشار روی حکومت اسلامی از سوی غرب به سطح بی سابقه رسید. برای درک این روندها باید نبرد بسیار مهم حکومت امریکا و غربیها با روسیه و چین از یکسو و جایگاه حکومت اسلامی در این نبرد و جنگ ابرقدرتهای خاورمیانه یعنی رژیم اسلامی و حکومت اسرائیل-عربستان را فهمید.

یک توهم که راستهای پروغرب دارند دامنش می زنند نامش “حمایت جهانیان” از انقلاب ایرانست.هم نویسندگان “منشور حداقلی” هم یاشار سهندی و حزبش فرق بین “انقلاب سازی مخملی” که بواقع ضد انقلاب است و قیام مردم زحمتکش ایران را نفهمیده اند و عوامانه مدعی هستند که این “انقلاب” رنگ جهانی دارد!

من به یاشار سهندی و نویسندگان “حداقلی” می گویم که خودتان رنگ شدید ! هیچ نظام امپریالیستی هرگز در طول تاریخ حامی انقلاب نبوده.ماجرای عراق و لیبی و
بهار عربی” جلوی چشم عاقلانست شماها را نمی گویم! شماها عمدا دارید توی صف راستها می دوید!

از تناقضات یاشار سهندی اینست که تضاد بین ضد انقلاب و سیاستهای امپریالیستی با قیام ایران را در سطح “حمایت جهانی” تنزل می دهد. اما بطور واقعی مدیای امپریالیستی و حرکتهای سیاسی حکومتهای غربی در تلویزیونها هستند و دیگر هیچ!

اما ایا اینها بطور واقعی حامی قیام مردم هستند؟ تاریخ نشان می دهد که به محض توسعه سرکوب این قیام حکومتهای غربی هم کنار کشیدند و بیشتر کنار خواهند کشید.حتی تهدیدهای نظامی غرب ابکی بوده و هدفش اوردن رژیم به برجام دوم! 

یاشار سهندی و نویسندگان منشور توی فضاسازی عوامفریبانه غربیها بدجوری خودفریبی می کنند اما واقعیتها بیشتر و بیشتر خود را نشان می دهند.همانطور که بارها در مقالاتم گفته ام قیام مردم زحمتکش ایران به هیچ روی از حمایت فربیها برخوردار نیست و “نامیدن انقلاب”  و این بازیها هدف دیگر دارد.

پیشروان زحمتکشان و طبقه کارگر فرق انقلاب مخملی با قیام طبقه کارگر را باید روشن کنند.

(۴)ترس یاشار سهندی و حزبش از “انقلاب ناب کارگری”!

یاشار سهندی منتقدین “منشور آیکی حداقلی” را ملامت می کند که اینها حامی “انقلاب ناب کارگری ” هستند!

خوب! این را ایشان بد نبود زمان زنده بودن منضور حکمت می زد.عموما امثال ایشان اونزمانها زبان نداشتند و نماینده شان حمید تقوائی بود که بطور شفافی  توسط منصور حکمت به درک پوپولیستی متصل شده بود!

این داستان “انقلاب ناب کارگری” کیلوئی چند؟ چرا یاشار سهندی نگران انهاست که حکومت طبقه کارگر را شرط پیروزی این قیام می دانند؟

آیا اعلام حق طبقه کارگر برای بقدرت رسیدن یعنی “انقلاب ناب کارگری”؟

مگر این نبود که کمونیزم نسل سوم از کمونیزم فدائی و توده ای جدا بود چون حکومت طبقه کارگر را هم ممکن و هم لازم برای پیروزی انقلاب می دانست؟

بله! از زمان مرگ منصور حکمت انواع راستها و پوپولیستها توی این احزاب موسوم به کمونیزم کارگری صدا دار شدند خصوصا حزب تقوائی! 

کار بجائی رسیده که یاشار سهندی منتقدین کمونیست را به حامیان “انقلاب ناب کارگری” متهم می کند!

طبقه کارگر ایران امروز همان وظیفه را دارد که زمان زندگی منصور حکمت ایشان برای این طبه قائل بود. این طبقه تنها امید پیروزی انقلاب در ایرانست.ایا این اصل مهم در منشور “حداقلی” آمده؟! 

(۵)”اگر بحث الترناتیوهاست…”!

یاشار سهندی میان صندلی نشسته بالاخره با “اگر” این بحث الترناتیوها” را اشاره می کند! البته معلوم نیست این “بحث” را بعنوان اساس سیاست می پذیرد یا همینجوری “یک بحث”!

منصور حکمت این موضوع را محوری می دانست.اما در فرقه تقوائی کار بجائی رسیده که برخی از حامیان همین حزب رسما مقاله نوشتند و وجود این بحث را غیر ضروری اعلام کردند

در چند مقاله اخیرم(۴) در نقد یکی از حامیان فرقه تقوائی بنام اقبال نظرگاهی که رسما این موضوع جدال الترناتیوها را منکر است توضیح دادم که اساس کمونیزم کارگری همین بحث و اهمیت نفش کلیدی طبقه کارگر در پیروزی انقلاب است.

.

یاشار سهندی و حزبش دقیقا در این نقطه به راست چرخیده اند.اینها شعار “همه با هم” را بجای جدال الترناتیوها گذاشته اند و لذا مخالفان خودشان را  به “اعتقاد به انقلاب ناب کارگری” که جوکی بیش نیست متهم می کنند.

بله دقیقا بحث الترناتیوهاست! “اگر” هم ندارد.نبردی سرنوشت ساز سر پیروزی یا شکست همین قیام که با گیج زدن می تواند براحتی سرکوب شود یا دزدیده شود توسط الترناتیو راست.

منشور “حداقلی ها” در این جدال کجا ایستاده ؟ این دقیقا سوالی است که مخالفان کمونیست این منشور که انرا ابکی می دانند (مثل شعار زن زندگی ازادی) در مقابل یاشار و حزبش قرار می دهند!

خلاصه کنم:

موارد بسیاری تناقض می شود در نوشته های یاشار سهندی یافت اما فکر می کنم کافی باشد تا همین اندازه تناقضات ایشان را روشن کرد. این منشور “حداقلی” پاسخگوی جنبش طبقه کارگر نیست.چرا که حق مسلم طبقه کارگر برای حکومت  را برسمیت نشناخته. همه مطالبات دیگر اگر مشروط به این حق نشوند  بی نتیجه هستند و دقیقا از این روست که امثال معصومه قمی این منشور را “تحسین” می کنند! ابکی بودن شعارها و اعلامیه ها فضا می سازد تا پوپولیزم این قیام را بدزدد و بنام انقلاب  یک انقلاب مخملی  به مردم حقنه کند.

من تردید ندارم فعالین رادیکال جنبش کارگری ایران  انها که مدتهاست شعار حکومت شورائی را قبل از قیام کنونی اعلام کرده اند منشورها و بیانیه های خود را خواهند نوشت.

منشور “حداقلی” تنها اعلامیه طبقه متوسط ایرانست و هنوز باید تلاش کرد که طبقه کارگر پیشرو راه حلهای خود را در مقابل بحران کنونی رسما و علنا اعلام کند.

زنده باد ازادی برابری و حکومت کارگری!

منابع دیگر:

(۱)منشور بیست تشکل به هدف زده(یاشار سهندی)

www.azadi-b.com/?p=31781

(2)منشوری حداقلی، نشانه تعمیق نَه مردم

www.azadi-b.com/?p=31454


(3)مقالات این نویسنده در نقد منشور “حداقلی” و حامیانش(سعید صالحی نیا)

پاسخ به شهاب برهان در دفاعش از منشور “حداقلی

www.azadi-b.com/?p=31988

وقتی “ماکزیمالیستها ” از “حداقلی ها ” دفاع می کنند

www.azadi-b.com/?p=31669

2)پاسخ به بهروز سگوند و حمایتش از منشور مطالباتی حداقلی(ُسعید صالحی نیا)

www.azadi-b.com/?p=31384

نقدی بر “منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران(سعید صالحی نیا)

www.azadi-b.com/?p=31369

(4) نفی جدال الترناتیوها  و سرگیجه “نقش شورا و حزب” در بستر قیام ۱۴۰۱

نقد اقبال نظرگاهی (از:سعید صالحی نیا)

www.azadi-b.com/?p=30203

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate