پاسخ به شهاب برهان در دفاعش از منشور “حداقلی” 

بخش سوم نقد حامیان “جنبش مالباختگان”!

مقدمه:

راستش از دلایل ابکی بودن  “منشور حداقلی ها” یکیش هم همین میزان و سطح “دفاعیاتی” است که ازش می شود.

تا بحال من دو مورد از این دفاعیات را بررسی کردم .امروز با تشکر از شهاب برهان (۱) تلاش می کنم متد دفاع ایشان را  بررسی و نقد کنم.

ایشان می پذیرد که نقد چیز خوبی است اما بلافاصله به ما اطلاع می دهد که این نقد باید از “درون” انجام شود و جنبش “تخمیر شود”! بالاخره ما گیج شدیم که بالاخره ما نقد بکنیم یا منتظر تخمیر بمانیم! اونهم از “درون”! باور بفرمائید این سطح برخوردها بیشتر ثابت می کند خیلی جاهای این منشور سازان و وکلاشان می لنگد!

من از این نکته می گذرم و یک توضیحی می دهم که چرا نقد این منشور مالباختگان اینقدر اهمیت دارد و چرا در روند رشد مبارزه طبقاتی که “درون و برون ندارد” و دقیقا بخاطر تسریع در عمل “تخمیر” کمونیزم رادیکال باید به نقد خود از اسناد ارائه شده ادامه دهد .

قیام ۱۴۰۱ تا حدودی و شاید مرحله ای خوابیده و باید فرصت شود که انچه انجام داده و دلایل توقف این قیام و فازبندی نبرد طبقاتی راست و چپ مرتب جمع بندی شود تا به تعمیق مبارزه طبقاتی و جلو افتادن طبقه کارگر کمک کند.

فرض من اینست در همه جا که بدون پیروزی طبقه کارگر در مبارزه الترناتیوها و بقدرت رسیدن این طبقه در نظام شورائی امکان پیروزی این قیام وجود ندارد حتی اگر قیام به سرنگونی رژیم بینجامد که راه درازی است.

با ذکر این مقدمه اجازه می خواهم ابتدا به فرازهائی از دفاعیه شهاب برهان اشاراتی کنم و بعد مورد بمورد پاسخ دهم و روشن کنم چرا از نان شب هم واجبتر است نقد این منشور توسط کمونیستهای رادیکال و سوسیالیسم خواه:

(۱)فرازهای دفاعیه شهاب برهان(۱)

شهاب برهان مثل من معتقد است که این شهار “زن زندگی آزادی” بقول ایشان گنگ است و مه آلود”  و بقول من “ابکی” و دست راستی! خوب انتظار این بود که با همین مقدمه که در کمره نوشته ایشان هست این منشور مالباختگان که با بسم الله “زن زندگی آزادی” اغاز می شود مورد نقد قرار گیرد!

در اینجا من نکات ایشان را بطور خلاصه ارائه می دهم:

*منشور حداقلی ، برنامه حزب کمونیست نیست!

*(اون رادیکالها) انتظار دارند که بعد فرونشستن قیام (مالباختگان) بیایند منشور انقلابی بدهند!

*این “منشور” صدای سوم است و یک رشته مطالبات اثباتی را پرجم کرده که یک اقدام انقلابی است!(بالاخره نقهمیدیم نباید انتظار داشته باشیم یا خیر! “اقدام انقلابی است”!

*این منشور بر اساس “ملاحظه امنیتی” نوشته شده!

*می پذیرند که رفرمیستی است اما لنین گفته “رفرم هم نوعی انقلاب است”!

(۲)چند پاسخ به دفاعیات شهاب برهان:

اولا: ایا خواست حکومت شورائی و طبقه کارگر “برنامه حزب کمونیست” است؟ کی اینو گفته؟ ایا فعالین کارگری در ایران مثل اسماعیل بخشی اونهم چند سال قبل این را نگفتند؟ 

شهاب برهان با این ادعا بواقع عینیت خواست حکومت طبقه کارگر را به بیرون طبقه منتقل می کند.انگار یک ادمهائی هستند که حزب کمونیست هستند و طبقه کارگر را ردیف می کنند که بخواهد حکومت کند! راستش تاریخ واقعی این را تایید نمی کند.بیرون نظرات مارکس طبقه کارگر در فرانسه تلاش کرد حکومت برسد.بیرون نظرات مارکس .حتی مارکس هم فقط خواستهای سیاسی طبقه کارگر را فرموله کرد .نساخت! 

دوما: بگذریم که شهاب برهان در بند دوم و سوم با خودش تضاد دارد! اول می گوید این “منشوریان” رفرمیستی حرف زدند” بعدش ما نباید انتظار انقلابی بودن ازشان داشته باشیم بعدش بیشتر قاطی می کند از لنین کمک می گیرد که رفرمیزم هم انقلابی است! خلاصه از اینها هم می گذرم انرا شوخی می دانم!

خواستهای مطرح شده در منشور مالباختگان در چهارچوب رژیم اسلامی عملی نیست. اما این خواستها ارائه شده اند تا یک خواست اصلی و شرط  مادیت یافتن اون خواستها مطرح نشود.مالباختگان در منشور  انتخاب سیاسی کردند که نگویند تمامی خواستهای انها مشروط است به حکومت شورائی و کارگری. 

سوما: آیا من و سایر کمونیستهای رادیکال از مالباختگانی که این منشور را نوشتند “انتظار داریم”؟ خیر! من فکر نمی کنم ادم عاقل از اینها انتظار رادیکال بودن داشته باشد.

نقد ما از این روست که رادیکالهای طبقه کارگر سهم خود را سوا کنند و “موج چهارم بشوند. موج چهارم یعنی چه؟ یعنی موجی که در مقابل این گرایشات راست و خرده بورژوازی و راست کارگری بیاید حرف اخرش را همان اول بزند! 

چهارما: این داستان “ملاحظه امنیتی” هم جوک دیگریست! ایا خواستهای ارائه شده حداقلی ها امنیتی است و رژیم حالیش نیست به محض اینکه گفتند حکومت شورائی ناگهان امنیتی می شود؟ اجازه بدهید بگویم این جوک است!

این بحث “امنیتی بازی” از مواردی است که رفرمیستها همواره ارائه کردند تا از رادیکالیزم فرار کنند.بر عکس کمونیزم نسل سوم اعلام کرد که راه شکستن فشار امنیتی اجتماعی کردن خواستها از طریق ماکیزمالیزم است.طبقه کارگر ایران باید ببیند که عده ای رسما خواهان حکومت کارگری و شورائی هستند.رسما و زیر بار شعار ابکی زن زندگی ازادی نمی روند. این خواست ما رادیکالها عجیب است؟ ما تند رو هستیم حامیان منشور حداقلی واقع بین؟ !

پنجما: بازهم بیچاره لنین که هر کس هر زمان خواست سیاستهایش را غلب کند این مرحوم را از قبر کشید بیرون! چند نسل توده ایها اینکار را کردند و حمایت از مصدق و خمینی را از لنینیزم بیرون کشیدند.حالا شهاب برهان یک جمله بی سرو ته از لنین را تکرار می کند که ثابت کند که رفرمیزم همان انقلابی گریست!! خوب اینرا جدی بگیریم؟

اجازه بدهید لنین را رها کنیم بچسبیم به اصل مسئله! در زمان قیام ایران رفرمیست بودن انقلابی گری نیست و نمی شود اول گفت “خواستها انقلابی است” بعدش چرخاند و گفت انقلابی نیست و بعدش گفت “لنین گفته رفرمیزم انقلابی گریست”! 

خواهش من اینست که این نسل لنینیست دست از سر لنین بردارند بیشتر مشحکه راه نیندازند! کسی با قداست لنین فریب شما را نمی خورد!شما خودتانرا هم فریب ندهید بد نیست!

خلاصه کنم:

همانطور که گفتم نقد چیز بسیار خوبیست.نقد دقیقا بخاطر این خوبست که سره از ناسره جدا شود.عقلانیت بر کسی بنشیند.رادیکالیزم  یعنی به رسمیت شناختن حق طبقه کارگر به حکومت رسیدن.دعوای انقلاب ایران دقیقا این دعواست.”حداقلی” ها از این فرار می کنند و حامیانشان می شوند مضحکه! لنین به کمک شما نمی اید وقتی می خواهید حق طبقه کارگر را بزنید زیر فرش!

پیروزی انقلاب پیروزی همین قیام دقیقا مشروط است به رسمیت شناختن حق طبقه کارگر به کسی قدرت سیاسی. هیچی می کنم! کسب قدرت سیاسی حکومت کارگری حکومت شورائی!

هزار تا خواست دیگر را ردیف کنید این نباشد می شوید عمله بورژوازی! بسیار ساده! تاریخ گواه این حکم است.

خواننده گرامی به شما قول می دهم در مقالات بعد “دفاعیات” دیگرانی را که این حق طبقه کارگر را بر نمی تابند با هزار تا لنین می خواهند بپوشانند رسوا کنم! 

داخل و خارج ندارد که هیچ شرط پخته شدن مبارزه طبقه کارگر و جلو کشیدن سیاسی این طبقه به کنار زدن این مدعیان چپ و کمونیزم دست راستی گره خورده.

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منابع بیشتر
:

(۱)ارزیابی از منشور مطالبات حداقلی بیست تشکل مستقل (شهاب برهان)

www.azadi-b.com/?p31821

(2)مقالات این نویسنده در نقد منشور “حداقلی” و حامیانش(سعید صالحی نیا)

وقتی “ماکزیمالیستها ” از “حداقلی ها ” دفاع می کنند

www.azadi-b.com/?p=31669

2)پاسخ به بهروز سگوند و حمایتش از منشور مطالباتی حداقلی(ُسعید صالحی نیا)

www.azadi-b.com/?p=31384

(3)نقدی بر “منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران(سعید صالحی نیا)

www.azadi-b.com/?p=31369

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate