چند کلمه راجع به منشور مطالبات حداقل

انتشارمنشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی اقدامی به غایت به جا و قابل تحسین است. بسیاری درباره این منشور اظهار نظر کرده‌اند. تشکلهای زیادی، چه صنفی چه سیاسی، راجع به آن اعلام موضع کرده‌اند. تقریبا تمام سرها به طرف این منشور چرخید و مورد توجه وسیع جامعه قرار گرفت و این البته به دلیل جایگاه ویژه طبقه کارگر و درک جامعه از این جایگاه ویژه است. قبل از هرچیز به مبتکرین و امضا کنندگان منشور باید دست مریزاد گفت. 

 این منشور از طرفی راست را به شدت آچمز کرده و از طرف دیگر امیدی است که جبهه چپ و کمونیست را ناچار کند تا تکلیف خود را با خمودگی غیرنرمال اخیر خود روشن نماید.

از این به بعد بسیار طبیعی است که اگر امثال ائتلاف پهلوی-مهتدی-نایاک مدعی شدند که متن منشوری از “داخل” پیشنهاد شده. پرسیده شود چه کسانی از داخل؟ طرح این سوال در ذهن عموم، حداقل و شاید اولین خاصیت منشور مطالبات است. در همین زمینه باید اضافه کرد که به نیروهای راست نشان داد که یک نیروی رادیکال و جدی چپ در جامعه است که برخلاف ٥٧ نه تنها مطالبات روشن دارد بلکه کوتاه هم نمی‌آید.

منشور مطالبات، جامعه و نیروهای سیاسی را پلورالیزه‌تر از پیش کرد. امروز دیگر هر ابراز وجودی  نیازمند تعیین تکلیف با این منشور است. از راستهای جمهوری‌خواه تا جناح چپ ناسیونالیسم کرد که خود و جریان مورد علاقه‌شان را در مسابقه‌ با مهتدی و متحدینش بازنده می‌دانند و طومار جمع می‌کنند، از چپهای تروتسکیتی که چهار دهه است پیش شرطهای تاسیس حزب کمونیستی را بررسی می‌کنند، تا نیروهای جدی‌ چپ و کمونیست . 

راست که تکلیفش با این منشور و کل خواستهای طبقه کارگر روشن است. تضاد آنتاگونیستی میان ما و بورژوازی کماکان به قدرت خود باقی است و اتفاقا این روزها بیشتر از هر زمان دیگری آشکار شده است. منشور تنها به راست نشان داد که گوشی دستشان باشد، با نیرویی طرف هستند که این حداقل خواسته‌هایش است. 

پیامی که این منشور برای کمونیستها می‌تواند داشته باشد این است که باید متوجه باشند که طبقه کارگر پتانسیل، آمادگی و اشتهای عظیمی برای دخالت در سرنوشت جامعه و تعیین تکلیف با حاکمیت بورژوایی دارد. طبقه کارگر ایران امروز آنقدر درایت دارد که حتی در همان قواره تشکلهای صنفی راست را آچمز می‌کند. اگر تشکل سیاسی یابد، قدرت به مراتب عظیم‌تری دارد. منشور توپ را دوباره به زمین تشکلهای سیاسی چپ و کمونیست انداخت. بعد از آنهمه هیاهوی تبلیغاتی و با آن همه امکاناتی که کشورهای غربی در اختیار راست و ارتجاع گذاشته بودند، انتشار این منشور معادله را کلی عوض کرد و یک بار دیگر سرها به طرف چپ جرخید. این بزرگترین، اصلی‌ترین و مهمترین هدف و دست‌آورد این منشور بود.  بقیه داستان عمدتا به عهده نیروهای سیاسی چپ و کمونیست است. نوبت کمونیستها است که درایت خود را نشان دهند.      

در میان چپ به این منشور دو برخورد کاملا متضاد شده است. برخورد اول استقبال و حمایت بی‌دریغ از این منشور بود. اگرچه به نظرم کافی نبوده و نیست، اما جای خوشحالی فراوان است.  باید از این منشور استقبال عملی  بیشتری بشود و کمونیستها از خود ابتکار عمل نشان دهند. به نظرم باید کاری کرد که احدی در صحنه سیاست ایران نتواند این منشور را دور بزند. باید کاری کرد که راست ناچار باشد قبل از هر ابراز نظری، تکلیف خودش را با این منشور روشن کند. 

به نظرم این منشور راه را به نیروهای کمونیست نشان می‌دهد. کمونیستها بایستی پیشاپیش رویدادها و مسائل گام بردارند. باید نشان داد که کمونیسم لیاقت در دست گرفتن سرنوشت جامعه را دارد. 

      

برخورد نوع دوم گرچه با بیانات مختلف اما جملگی از یک دست هستند و از چپ روی خام و به شدت مضر رنج می‌برند. 

بعضی‌ها میگویند که این منشور از رویدادها عقب است. می‌گویند به جای پرداختن به انقلاب مطالبات حداقل را طرح می‌کند. می‌گویند جنبش کمونیستی و کارگری از ادبیات و بیانیه و اطلاعیه کم ندارد، به جای انتشار منشور باید عمل کرد.  

به نظر من استدلالات این دوستان علیه منشور مطالبات یک چپ روی در حرف و راست روی در عمل است.
منشور مطالبات همانطور که از اسمش پیداست، منشور حداقل است. قرار است حداقل خواسته‌های طبقه کارگر را بیان کند. دارد به راست جامعه می‌گوید حتی در صورت باخت به کمتر از این رضایت نمی‌دهیم. درست زمانی که راست جامعه از نایاک-مهتدی تا طیفهای دیگرشان انتشار منشورشان را به طرفدارانشان وعده می‌دادند، منشور مطالبات حداقل بیرون آمد و اعلام کرد که این کمترین خواستهای ماست. واضح است که تشکلهای امضا کننده این منشور حزب کمونیستی نیستند اما به نظرم این اقدام به غایت سیاسی و رادیکالشان راست را در سوراخ موش کرد. به اضافه اینکه به نیروهای چپ و کمونیست می‌گوید چه پتانسیلی از همبستگی و امکان دخالت فعال در میان طبقه کارگر وجود دارد.

اتفاقا در این اوضاع انتشار چنین متنی تحت عنوان منشور مطالبات حداقل، متناسب‌ترین کاری بود که تشکلهای کارگری می‌توانستند بکنند.  

 به نظر من مشکل این دوستان چپ رو ما این است که هر پدیده را سرجای خودش نمی‌بینند. انگار متوجه نیستند که این مانیفست کمونیست نیست. این منشور ادعای بیان هدف نهایی مبارزه طبقاتی طبقه کارگر را نداشته، اما دوستان ما با این پیش فرض نقدش می‌کنند. این منشور را اگر در بطن این اوضاع دید و متوجه هدف سیاسی‌ای ،که الحق هم در برآورد کردن آن موفق بوده، باشیم ، آنگاه زیاد سخت نیست که بفهمیم با هر درجه کم و کاستی که دارد، باید مورد بیشترین حمایتها قرار گیرد.

زنده باد مبتکرین و امضا کنندگان منشور مطالبات حداقل.                         

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate