برگی از تاریخ تقدیم به: امضا کنندگان «منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی  ایران.»

تعدادى از معلمان انقلابى کومه له در تأريخ ٩/٥/ ٥٩، در بيانية أي تحت نام “جمعيت مستقل معلمان مبارز كردستان ايران.» جهت هماهنگ كردن مبارزات معلمان كردستان در برابر سيستم ارتجاعى حاكم بر آموزش و پرورش، و به منظور بازگشایی آن بخش از مدارس شهرها و روستاهاي كه هنوز به اشغال نیروهای رژیم اسلامی در نيامده بود، اعلام موجودیت کردند.

به اين منظور بخشي از تاريخ اين عرصه از مبارزات معلمان را به استناد به نوشته هاى خود «جمعيت معلمان مبارز کردستان ایران.» را با حفظ امانت دارى به اطلاع خوانندگان عزيز اين نوشته در راستای دفاع از محتوای تصمیم «نوزده تشکل صنفی و مدنی مستقل و غیر دولتی ایران.» می رسانم.

«ويژگى اوضاع سیاسی کردستان در سالهاى بعد از قيام ٥٧، آغاز صف بندی مشخصى بود که در آن مردم انقلابی و مدافع دستاوردهاي قيام را، با تماميت رژيم جمهورى اسلامى که تصميم به بازپس گيرى اين دست آورد هاى مردمى داشت، رو در روی هم قرار دادە بود، اين مبارزه مستقيم و رو در رو در همە عرصه ها به هم گره خورده بود بگونەای که مدتها رژيم را از آن خلاصى نبود.

در اين اوضاع سياسى، نيروى پیشمرگ کومه له در واقع به بازوي نظامى و نيروي مسلح جنبش انقلابي کردستان تبديل شد. پیشمرگ کومەله از بدو تولدش در ضدیت با تماميت رژيم جمهورى اسلامى و جناحهای آن دست به اسلحه برده و از دستاوردهای قیام ناتمام مردم کردستان و ایران دفاع میکرد. با غروب آفتاب و تا پاسي از نيمه هاي شب، پيشمرگه هاى کو مه له حضور فعال و بى چون و چرايى در شهر ها و روستا ها داشتند.

به جرات ميتوان گفت كه اين شيوه از تلفيق مبارزات توده اي با پشتيباني نيروى مسلح مردمى در ايران بى سابقه بود. اين پشتوانه نظامى تبديل به نيروى محرکۀ مبارزات توده اى در کردستان شده بود و متقابلا مبارزه و اعتراضات روزمره مردم انقلابى کردستان در شهر و روستا بر عليه رژيم جمهوري اسلامي، انعکاس و تاثیر بلاواسطەای بر این نيروى مسلح و سازمان انقلابى هدایت کننده آن داشت.

آگاهى سياسى مردم مبارز کردستان، در اين پروسۀ سخت و دشوار از مبارزه بر عليه تماميت رژيم اسلامى به تدريج و قدم به قدم روندى رو به پيش داشت. اين روند سياسي و بخش قابل توجهی از دست آورد هاى عملى آن ناشى از ضعف حاكميت رژيم جمهورى اسلامى در کردستان بود، که منجر به حاکميت دوگانه شده بود.

در چنين شرايطي فعاليت براي ايجاد تشكل هاي دموکراتيک، جمعيت ها و نهادهاى انقلابى و مردمى مهيا شده بود. معلمان مبارز کردستان با شناخت از اين روند سياسي و در فضایی پر از رعب و وحشت بر جامعه کردستان و همزمان با بسته شدن اکثر مدارس به دستور رژيم جمهوری اسلامی از یک سو، مقاومت و تعرض متقابل مردم مبارز و پيشمرگه هاى کومه له و سازمانهاي انقلابي در جبهۀ مقابل و احساس مسئوليت اين تعدادى از معلمان چپ انقلابی و کمونیست از سوی دیگر، آنان را به اين نتيجه رساند که مکانی امن و مناسب را در فضايى دمکراتيک براى ادامه تحصيل و آموزش هزاران دانش آموز را که مدارسشان بسته شده بود فراهم کنند.

نظام نوپای رژيم جمهورى اسلامى احتياج به آموزش و پرورشى داشت که نيروى جوان و تحصیل کرده را در سيستمى آموزش دهد که در آينده جهت بدست گرفتن پست هاى حکومتى به خدمت آن گرفته شوند. با تطميع و وعده بهشت به جوانان در مناطقي از ايران رژيم موفق به اجراي اين پروژه شد(غير از کردستان)، متأسفانه تعداد ى از اين دانش آموزان تحت پوشش اين سيستم آموزشي را روانۀ جبهه هاى جنگ ايران و عراق و جهاد بر عليه مردم کردستان کردند، که شکست اين سياست و فاجعۀ انسانى اين آموزش مرگبار هنوز در خاطره ها ماندنی است.»

در راستای اهداف معلمان چپ، انقلابی و کمونیست فعال در «جمعیت معلمان ….. .» در مدارس کردستان دانش آموزان دختر در اعتراض به تبعیض بر مبنای جنسیت در مدارس و مراکز آموزشی، رژیم ارتجاعی – مذهبی حاکم بر ایران را به حاشیه راندند.

در اعتراض به اعدام عده ای از دانش آموزان مبارز و همچنين به منظور پشتیبانی از مبارزات اعتراضی دانش آموزان سقز، در تعدادی ازمدارس سنندج تظاهراتی برپا شد، از جمله دبيرستان دخترانه هشتم اسفند، که در ساعت ١بعد از ظهر (٤/٩/٦٠ ) راهپیمایی با شعار «محصل بپا خيز» شروع گرديد. نزديک خيابان فردوسی سه مزدورمحلی درحالی که کلت در دست داشتند سعی نمودند که با توهين و اهانت بي شرمانه تظاهرات دختران اين مدرسه را متفرق کنند، اما دانش آموزان با صدای رسا شعارها را تکرار می کردند، هنگامی که شعارها برای لحظاتی قطع شدازمدرسۀ دیگری در همان نزدیکی، طنين شورانگيز شعار«همرزم انقلابی! حمايتت ميكنيم» برخاست. پاسداران و مزدوران محلی اقدام به پرتاب گاز اشک آور و تیراندازی هوایی کردند که یکی از دانش آموزان دختر زخمی شد. دختران مبارز در حالي که در کوچه های اطراف پناه گرفته بودند شعار «زنده باد جنبش مقاومت خلق کرد.» را سر ميدادند، در اين روز مردم مبا زر سنندج با گشودن دروازه منزل خود به دانش آموزان تحت تعقيب پاسدارن و مزدوران محلی پناه داده و آنها را در بی اثر کردن تاثیرات گاز اشک آور ياري مي نمودند. در اين هنگام دست دیگری از پاسداران مستقيما به دبيرستان دخترانه هشتم اسفند حمله ور شدند و وحشيانه تمام کلاسها و زير پله های مدرسه را به رگبار بستند و بيش از٣٠نفر از دانش آموزانی را که در مدرسه باقی مانده بودند، دستگير کرده و کارکنان مدرسه را مورد توهين و تهديد قراردادند. دستگير شدگان همگی ساعت ٨ شب آزاد شدند.

این سنت انقلابی از مبارزات فوق، هم اکنون در ابعاد گسترده تری در خیز اعتراضات اخیر در جریان است که منجر به اقدام سیاسی و انقلابی انتشار «منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی  ایران.» شده است. من نیز به سهم خود برای امضا کنندگان این منشور آرزوی پیروزی دارم.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate