چگونگی انفجار خط لولۀ گاز نورد استریم توسط دولت بایدن ــ حلقۀ جهانی پایگاه‌های نظامی آمریکا ــ زلزلۀ ترکیه و صدور گاز ایران به اروپاــ زلزله در سرزمین مظلومان ــ ستون پنجم، مهلک‌تر از هر خطر

چگونگی انفجار خط لولۀ گاز نورد استریم توسط دولت بایدن

پاول کراسنوف (PAVEL KRASNOV)

ا. م. شیری

کاخ سفید تحقیقات سیمور هرش را با عجله «یک دروغ و خیال‌پردازی کامل» خواند.

سیمور هرش، روزنامه‌نگار- محقق مشهور، در ۸ فوریه، مطلب دندان‌شکنی را در وبلاگ خود منتشر کرد و جزئیات تخریب سه خط لولۀ گاز نورد استریم در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲ در دریای بالتیک را روشن کرد.

هرش یک روزنامه‌نگار مشهور جهان است، او ۸۵ سال سن دارد. در طول جنگ ویتنام، او اطلاعاتی در مورد کشتار روستائیان سونگ‌مای توسط ارتش آمریکا منتشر کرد و به دلیل تحقیقات خود جایزۀ پولیتزر را دریافت کرد. جهان برای اولین بار از مقالات او در نیویورکر در بارۀ جنایات نظامیان آمریکایی در زندان «ابوغریب» عراق مطلع شد. هرش طی مقاله‌ای که در آن روایت رسمی مقامات آمریکایی در مورد نابودی اسامه بن لادن، «تروریست شماره یک» را زیر سؤال برد، سر و صدای زیادی به پا کرد. و این هم یکی دیگر از تحقیقات تندرآسای او:

سیمور هرش در مقالۀ «چگونه آمریکا خط لولۀ گاز نورد استریم را منفجر کرد»، یادآوری می‌کند که نیویورک تایمز این انفجار را «معمایی» خوانده است. هرش به نکته‌ایی تأکید می‌کند که منافع ایالات متحده در آن است. واشنگتن از این بیم داشت که کشورهای اروپایی مانند آلمان به دلیل وابستگی به خطوط لولۀ گاز طبیعی ارزان قیمت، «تمایلی به تأمین پول و تسلیحات مورد نیاز برای شکست روسیه به اوکراین نداشته باشند». بایدن به جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دستور داد تا یک تیم بین سازمانی را برای تهیۀ یک طرح تشکیل دهد.

در ماه دسامبر ۲۰۲۱ (دو ماه قبل از شروع عملیا نظامی ویژه)، سالیوان با نمایندگان ستاد مشترک ارتش، سازمان سیا، وزارت امور خارجه و وزارت خزانه‌داری یک جلسه تشکیل داد. این نشست کاملاً محرمانه بود و «در یک اتاق امن در طبقۀ بالای ساختمان اداری قدیمی در مجاورت کاخ سفید، که محل هیئت مشاوران اطلاعات خارجی رئیس جمهور نیز است، برگزار شد».

منبع هرش مطمئن بود که سالیوان در مقام مجری خواسته‌های رئیس‌جمهور بایدن از این گروه ‌خواسته است تا طرحی برای تخریب دو خط لولۀ گاز نورد استریم تهیه کند. در جلسات بعدی بین ادارات، اختلاف بوجود آمد: نمایندگان نیروی دریایی پیشنهاد کردند که از یک زیردریایی برای حمله به خط لوله استفاده شود. نیروی هوایی می‌خواست یک بمب ساعتی پرتاب کند. سیا نگران انجام مخفیانۀ این عملیات بود. در سازمان سیا کسانی بودند که با انجام عملیات مخالفت می‌کردند: «این کار را نکنید. این احمقانه است و اگر افشا شود به یک کابوس سیاسی تبدیل خواهد شد».

ویلیام برنز، رئیس سیا، یک کارگروه متشکل از افراد «آشنا با قابلیت‌های غواصان اعماق دریای نیروی دریایی در شهر پاناما» تشکیل داد. هرش یادآوری می‌کند، که «عملیات شبیه به این قبلاً انجام شده است». در سال ۱۹۷۱، سیا و آژانس امنیت ملی برای یافتن یک کابل ارتباطی شوروی در دریای اوخوتسک و نصب یک دستگاه شنود روی آن عملیاتی را اجرا کردند. در این عملیات از غواصان نیروی دریایی، زیردریایی‌های اصلاح شده و یک دستگاه نجات در اعماق دریا استفاده شد. شنود به مدت ۱۰ سال انجام گرفت، نوار دستگاه ضبط یک بار در ماه تعویض می‌شد.

در اوایل سال ۲۰۲۲، کارگروه سیا به گروه سالیوان گزارش داد: «ما برای منفجر کردن خطوط لوله راه‌کار داریم».

هرش خاطرنشان می‌سازد که «ارتش ایالات متحده در چند سال گذشته، حضور خود را در نروژ تا حد قابل توجهی گسترش داده است». پنتاگون صدها میلیون دلار برای نوسازی و گسترش تأسیسات نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده در نروژ سرمایه‌گذاری کرده است. رادار دیافراگم مصنوعی بهبودیافته قادر به نفوذ به اعماق روسیه شد و درست زمانی که جامعۀ اطلاعاتی ایالات متحده دسترسی به تعدادی از ایستگاه‌های شنود دوربرد در چین را از دست داد، شروع به کار کرد. به موازات این، «یک پایگاه زیردریایی آمریکایی که سال‌ها در دست احداث بود، برای جاسوسی از پایگاه هسته‌ای بزرگ روسیه در ۲۵۰ مایلی شرق وارد عمل شد…». پایگاه هوایی نروژ نیز به طور قابل توجهی نوسازی شد و گسترش یافت و «یک ناوگان مرکب از هواپیماهای گشتی پی-۸ پوسایدون، ساخت بوئینگ برای پشتیبانی از جاسوسی دوربرد در خصوص هر چیزی که به روسیه مربوط می‌شود»، تشکیل گردید.

هرش می‌نویسد: نروژ نیز منافع خاص خود را در انفجار خطوط لوله گاز داشت – «برای فروش بیشتر گاز طبیعی خود به اروپا». ناوگان نروژی در چند مایلی جزیرۀ دانمارکی بورنهولم مکان مناسبی را در آب‌های کم عمق پیدا کرد. « آمریکایی‌ها به وجد آمده بودند».

غواصان درگیر در این عملیات «هرگز در فیلم‌های هالیوود یا روی جلد مجلات مشهور ظاهر نمی‌شوند. بهترین غواصان واجد شرایط غواصی در اعماق دریا را در یک انجمن فشرده گردآوری می‌کنند». دستگاه‌های انفجاری سی-۴ آمریکایی باید استتار می‌شدند تا به عنوان بخشی از متن طبیعی در میدان دید سامانۀ نظارتی روسیه ظاهر شوند.

این بمب‌ها تحت پوشش رزمایش معمول ناتو در دریای بالتیک با نام بالتوپس ۲۲، کار گذاشته شدند.

این روزنامه‌نگار جزئیات زیادی را فاش می‌کند. از جمله اینکه در مقطع زمانی که زیردریایی‌ها آماده بودند تایمر را برای انفجار بعد از ۴۸ ساعت تنظیم کنند، ظاهراً آمریکایی‌ها نظر خود را تغییر دادند. برخی از اعضای تیم برنامه‌ریزی از «دو دلی ظاهری» رئیس جمهور ناامید شدند. غواصان راه حلی پیدا کردند. «بمب‌های سی-۴ از یک هواپیمای پی-۸  نیروی دریایی نروژ پرتاب گردیدند. سپس،  توسط یک شناور سونار (ردیابی آوایی) به خطوط لوله وصل، و در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲ فعال شدند. علامت در زیر آب، ابتدا به نورد استریم ۲ و سپس، به نورد استریم ۱ داده شد. از چهار خط لوله، سه خط لوله از کار افتاد».

واکنش کاخ سفید به انتشار مطلب افشاگرانه آنی بود: «این یک دروغ محض و کاملاً ساختگی است». نمایندگان سیا و وزارت خارجه نیز با همین لحن صحبت کردند. با این حال، ما به یاد داریم که آنتونی بلینکن چقدر هیجان زده بود، تا جائیکه در ماه سپتامبر، بدون پنهان کردن خوشحالی خود، به توضیح برنامه‌های امپراتوری پرداخت: «این یک فرصت شگفت‌انگیز است تا یک بار برای همیشه از وابستگی به انرژی روسیه خلاص شویم و در نتیجه، ولادیمیر پوتین را از استفاده از انرژی به عنوان یک ابزار محروم کنیم. این بسیار مهم است و فرصت‌های راهبردی بزرگی را برای سال‌های آینده ایجاد می‌کند. ما مصمم هستیم به هر کار ممکن دست بزنیم تا عواقب همۀ این‌ها بر سر شهروندان کشور ما آوار نشود».

اسرائیل شامیر، روزنامه‌نگار مشهور جهان در مورد مقالۀ افشاگرانۀ سیمور هرش اظهار داشت: «… یک روزنامه‌نگار فوق‌العاده که جولیان آسانژ قبل از جولیان آسانژ بود، راز انفجار نورد استریم را فاش کرد»… «این واقعیت که این جنایت بدون مجازات مانده است، قابل توضیح نیست و البته، باید اصلاح شود».

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/02/12/

۲۳ بهمن-دلو ۱۴۰۱


زلزله در سرزمین مظلومان

ا. م. شیری

پنج روز پیش، ۱۷ بهمن ماه دو زمین‌لرزۀ مهیب ۷.۸ و ۷.۵ درجه ریشتری نواحی جنوبی ترکیه و شمالی سوریه، دو کشور همسایه را ویران کرد. بنا به گزارش‌های لحظه به لحظه، تلفات انسانی قهر طبیعت تا کنون از مرز ۳۰ هزار نفر کشته، ۹۰ هزار مجروح و چندین میلیون نفر بی‌خانمان گذشته است. به احتمال قریب به یقین، این ارقام هنوز میزان نهایی فقط خسارات انسانی زلزله نیست. طبیعتاً، آمار نهایی بعد از پایان آواربرداری مشخص خواهد شد. 

فاجعۀ هولناک ناشی قهر طبیعت در دو کشور همسایه، چنانکه گویند: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، جایگاه جهانی- بشری همۀ دولت‌ها را کاملاً مشخص کرد و به روشنی نشان داد. به گونه‌ای که به فاصلۀ چند ساعت بعد از وقوع زلزله، کشورهای ایران، روسیه، چین، فلسطین و چند کشور دیگر با اعزام گروه‌های مجهز امداد و نجات به کمک کشورهای‌های فلاکت‌زده شتافتند و تاکنون شمار قابل توجهی از زلزله‌زدگان را زنده از زیر آوار بیرون آورده‌اند. بموازات این، همین کشورها و یکسری کشورهای دیگر با ارسال مواد غذایی، دارو، همچنین، چادر و تیم‌های پزشکی و دیگر نیازمندی‌های اولیه، زلزله‌زدگان را از خطر مرگ در اثر گرسنگی و سرما نجات می‌دهند.

اما، ببینیم در سوی دیگر، در غرب جهانی چه حبر است. غرب جمعی، یعنی مجموعۀ ۳۰ کشور عضو پیمان متجاوز ناتو باضافۀ ده‌ها کشور دیگر شامل مستعمرات دولت‌های آنگلوساکسونی مانند ژاپن، کرۀ جنوبی، استرالیا، زلاندنو و تعدادی زیادی از شبه‌کشورهای عربی و غیرعربی که همواره از دموکراسی و حقوق بشر بعنوان یک ابزار برای حمله به کشورهای بزعم آن‌ها «نافرمان» استفاده کرده‌اند، چه قدم‌هایی برای کمک به زلزله‌زدگان سوریه برداشتند؟ 

در این باره تنها به مورد سوریه توجه کنیم، واقعیت هر چه عیان‌تر در مقابل چشم ظاهر می‌شود. نیروهای ناتو به فرماندهی امپریالیسم آمریکا، ۱۲ سال پیش، تحت پوشش عوامفریبانۀ «داعش» به سوریه حمله کردند. به فاصلۀ کوتاهی حتی نقاب ریاکاری خود را نیز کنار زدند. به این معنی که آمریکا با تشکیل یک ائتلاف مرکب از ۶۰ کشور و شبه‌کشور، یعنی ۳۰ کشور عضو پیمان تروریستی ناتو باضافۀ ۳۰ مستعمرۀ دیگر ممالک آنگلوساکسونی، به بهانۀ مبارزه با تروریسم، بدون اجازۀ دولت سوریه و بطور غیرقانونی علنا به جنگ با نیروهای دولتی جمهوری عربی سوریه ادامه دادند. 

ائتلاف تحت فرماندهی آمریکا در مدت ۱۲ سال حضور غیرقانونی در خاک سوریه و ادعای مبارزه با تروریسم، نه تنها حتی یک وجب از خاک این کشور را از اشغال تروریسم-ناتو، آزاد نکرده، بلکه فقط به کشتار و تارومار کردن جمعیت سوریه مشغول بوده و زیرساخت‌های آن را بمباران و از بین برده است؛ ده‌ها پایگاه نظامی در خاک این کشور دایر نموده و با تصرف معادن نفت و اشغال اراضی قابل کشت و باغات سوریه، ثروت ملی این کشور را به یغما می‌برد و بقایای ملت سوریه را دچار فقر و گرسنگی کرده است.

در چنین شرایطی، متأسفانه زلزله در سوریه، البته در حد چند برابر کمتر از ترکیه فاجعه آفرید. گروه‌های امداد و نجات سوریه و نیروهای نظامی آن از نخستین لحظات وقوع زلزله، برای کمک به مردم مناطق قربانی قهر طبیعت بسیج شدند. اما بدلیل اشغال بخش اعظم مناطق زلزله‌زده، بویژه، معادن نفت سوریه از سوی آمریکا و متحدان ناتویی و بومی‌اش، از جمله، نیروهای به اصطلاح «دموکراتیک سوریه»، با کمبود سوخت برای استفاده از تجهیزات آواربرداری نفت مواجه شدند. در نتیجه، نه فقط گروه‌های امداد و نجات و ارتش سوریه، بلکه، گروه‌های امدادی اعزامی کشورهای دوست سوریه نتوانستند آنچنان که لازم است به زلزله‌زدگان کمک کنند.

بالاخره، روز ۲۳ بهمن، وزارت شرایط اضطراری روسیه اعلام کرد که عملیات نجات زلزله‌زدگان در سوریه تکمیل شده و اکنون کمک‌های انساندوستانه ارائه می‌دهد. در همین حال، وزارت بهداشت سوریه تعداد قربانیان زلزله در مناطق تحت نظارت دولت را ۱۴۱۴ نفر و سازمان مافیایی به اصطلاح بهداشت جهانی تلفات انسانی زلزله در سوریه را ۸۵۰۰ نفر اعلام کرد. 

به این ترتیب، معلوم می‌شود شمار قربانیان زلزله در سوریه در مناطق تحت اشغال آمریکا و مزدوان بومی آن (نیروهای دمکراتیک سوریه) بیش از ۶ برابر بیشتر از تعداد آن‌ها در مناطق تحت نظارت دولت است.

آمارهای فوق گواه این واقعیت است که بدلیل ممانعت اشغالگران غربی به فرماندهی آمریکا و نیروهای نیابتی آن‌ها از ورود گروه‌های امداد و نجات سوریه و دیگر کشورها برای کمک به مردم مناطق زلزله‌زدۀ سوریه، از جمله، در حسکه، شمار کشته‌شدگان زلزله به شدت افزایش یافت. نکتۀ باز هم جالب‌تر اینکه، به گزارش اسپوتنیک، آمریکا و نیابی‌هایش از ارائه کمک‌های انساندوستانه به زلزله‌زدگان، بویژه در حسکه جلوگیری می‌کنند.

بنابراین، در نتیجه‌گیری‌ نهایی می‌توان چنین گفت که عامل، مقصر و مسئول تمامی ویرانی‌ها و کشته‌شدگان سوریه از سال ۱۳۸۹ به این سو تا بخش اعظم قربانیان زلزلۀ اخیر (منهای قربانیان ساعات نخست زلزله)، غرب جمعی به سردمداری امپریالیسم آمریکا- تروریست اصلی جهان است. 

این زلزله ثابت کرد: واقعاً هم انساندوستی با منشور ناتو و بطور کلی، با ماهیت غرب جمعی کاملاً بیگانه است.

مطلب مرتبط

ایالات متحدۀ آمریکا تروریست اصلی جهان است 

۲۵ بهمن-دلو ۱۴۰۱


ستون پنجم، مهلک‌تر از هر خطر

ا. م. شیری

به گزارش رسانه‌ها، بخشی از صنایع دفاعی ایران در اصفهان در ۹ بهمن ماه بواسطۀ سه ریزپرنده مورد حملۀ پهپادی قرار گرفت، اما خسارت قابل ملاحظه‌ای به بار نیاورد.

با توجه به حداکثر برد پروازی ریزپرنده‌های استفاده شده در این حمله و همچنین، بر اساس اعلام دستگاه‌های دفاعی و امنیتی کشور، واضح است که این اقدام تروریستی نه از خارج، بلکه بواسطۀ ستون پنجم دشمن از داخل کشور انجام گرفت.

در عین حال، در این واقعیت نیز کمترین تردیدی نیست که در پشت این حملۀ تروریستی، مثلث اهریمنی واشینگتن-لندن- تل‌آویو قرار دارد و هدف آن‌ها بی‌شک، تحریک ایران به پاسخ کوبنده بود تا بتوانند آن را دستاویز گسترش میدان جنگ ناتو از اوکراین به کشور ما و از آنجا به تمام منطقۀ غرب آسیا قرار دهند و بزعم خود، موانع جدی در مقابل تقویت و تحکیم نظم نوین جهانی- نظم ضد جنگ و ضد سلطه‌، که ایران در کنار روسیه و چین یکی از سه ستون اصلی آن است، ایجاد کنند.

حملۀ تروریستی به صنایع دفاعی و شاید به برخی تأسیسات دیگر کشور، دو نکته را بطرز بسیار برجسته نشان داد: 

نکتۀ نخست اینکه، حمله درست در شرایط فروکش کردن آتش برافروخته جنگ ترکیبی غرب (مسلحانه-تروریستی، سیاسی- ایدئولوژیک، مالی- اقتصادی، تبلیغاتی، شناختی- معرفتی، فرهنگی- اخلاقی) علیه کشور ما با اسم رمز «زن، زندگی، آزادی» بواسطۀ ستون پنجم اتفاق افتاد؛ 

نکتۀ دوم این است که، همزمان با این حمله، آقایان سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق و میرحسین موسوی، نخست وزیر اسبق و رهبر محصور انقلاب رنگی «سبز» سال ۱۳۸۸ بیانیه صادر نموده، برای گذار از وضعیت فعلی کشور راه‌کار ارائه دادند. 

بیانیه‌های این آقایان اگر چه در شکل و علی‌الظاهر با هم تفاوت‌هایی دارند، اما بلحاظ مضمون و محتوا کاملاً شبیه همدیگر هستند و هدف واحدی را دنبال می‌کنند.

هدف چیست؟

واضح‌تر از این چیزی بنظر نمی‌رسد، که هدف مشترک حملۀ پهپادی ستون پنجم غرب به صنایع دفاعی کشور و بیانیه‌های آقایان موسوی و خاتمی بطور همزمان، گرم نگه داشتن تنور جنگ ترکیبی و دمیدن بر آتش تشنج و التهاب در جامعه بود. و گرنه، چه ضرورتی آقایان را بعد از مدت‌ها سکوت وادار کرد تا در گرماگرم رهبر تراشی‌های غرب برای ایران و کارزار مسخرۀ «وکالت دادن‌ها» بیانیه‌های آنچنانی صادر ‌کنند!

بر این اساس، لازم است هم نهادهای مردمی و هم حاکمیتی در هر شرایطی، تمرکز خاصی روی ستون پنجم داشته باشند. چرا که ستون پنجم بمراتب خطرناک‌تر از دشمن خارجی عمل می‌کند. حملۀ دشمن خارجی باعث اتحاد و همدلی تقریبا تمامی اقشار و طبقات اجتماعی در دفاع از میهن می‌گردد. اما از آنجاییکه ستون پنجم به تعبیر شهید خسرو گلسرخی در قامت «احمد آقای آجان» ظاهر می‌شود، موجب تشتت افکار، تفرقه و فرافکنی در جامعه می‌گردد. سرنوشت فاجعه‌بار اتحاد شوروی، یوگسلاوی و حتی چکوسلاواکی و سودان شاهد این مدعاست. فقط ابلهان می‌توانند تصور کنند که حذف آن‌ها از نقشۀ سیاسی جهان جز از طریق ستون پنجم امکان‌پذیر بود!

علاوه بر این، تجربۀ تمامی انقلاب‌های رنگی، بخصوص، انقلاب‌های رنگی بوقوع پیوسته طی سه دهۀ گذشته، از اتحاد شوروی و اروپای شرقی تا بهار کذایی عربی یا به قول برخی مقامات جمهوری اسلامی، «بیداری اسلامی» و دیگر کشورهای قربانی اینگونه انقلاب‌ها، مدعای فوق را بطور عیان و آشکار ثابت می‌کند. 

و لذا، جای بسی تأسف است که آقایان موسوی و خاتمی از آنجائیکه نه از تجربۀ دیگران آموختند و نه از تجربۀ خود، «خاندان نبوت خویش» را به باد دادند: 

پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد.  

سگ اصحاب کهف روزی چند، پی نیکان گرفت و مردم شد.    

افزون بر گفته‌های بالا، لازم به ذکر است اقدامات و تلاش‌های مستمر غرب جمعی به سردمداری امپریالیسم آمریکا در سازماندهی و انجام عملیات تروریستی نه تنها علیه کشور ما، بلکه علیه کشورهای دیگر و در هر گوشۀ جهان ثابت می‌کند که رژیم‌های غربی، تروریسم را از دهه‌ها پیش به سطح سیاست رسمی دولت‌های خود ارتقاء داده‌اند و جنون جنگ‌افروزی، آن‌ها و ستون پنجم‌شان را به بیماری نسیان دچار نموده است. در نتیجه، آن‌ها نه تنها از تجارب تاریخی- جنایی خود هیچ درسی نیاموخته‌اند، حتی فراموش کرده‌اند که پایان هر جنگی هرگز با آغازکنندگان آن نبوده و اغلب به شکست مفتضحانه و تسلیم زبونانۀ جنگ‌افروز نیز ختم شده است.

در خاتمۀ این مجمل، به سهم و اندازۀ خودم، در مقام یک شهروند میهندوست، انترناسیونالیست، مطالبه‌گر، منادی صلح، دوستی، مساوات، مخالف سرسخت خشونت، هرج‌و‌مرج و جنگ، هر نوع تبعیض، ظلم، تعدی، استبداد، نهادهای مردمی و حاکمیتی، احزاب و سازمان‌های سیاسی، شخصیت‌ها، افراد، گروه‌‌ها و جمعیت‌های ملی- مترقی و نیروهای مسئول حفظ تمامیت و امنیت کشور را به هشیاری و آمادگی هر بیشتر و سنجیده‌‌تر برای مقابله با انواع توطئه‌ها و دسایس جنگ‌افروزان بین‌المللی و ستون پنجم آن‌ها در داخل کشور فرامی‌خوانیم و به تأکید یادآور می‌شوم که یکی از دلایل بسیار مهم پیروزی درخشان اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم، سرکوبی قاطع ستون پنجم سازمانیافتۀ دشمن قبل از آغاز جنگ و، علت اصلی و اساسی شکست و تجزیۀ این کشور فقید در سال‌های ۱۹۹۰، مسامحه و مماشات با آن بود!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب مرتبط:

ــ تروریسم، لمپنیزم و… بمثابه سیاست رسمی دولت‌های غربی؛

ــ خیزش، جنبش، انقلاب رنگی یا جنگ هیبریدی؛

ــ دستگاه اطلاعات ستون پنجم؛

ــ جاسوسان اطلاعیۀ؛

ــ قالب‌بندی بواسطۀ شبکه‌های اجتماعی.

https://eb1384.wordpress.com/2023/02/11/

۲۲ بهمن-دلو ۱۴۰۱


حلقۀ جهانی پایگاه‌های نظامی آمریکا

آرتیوم ایگناتیف (ARTYOM IGNATIEV)

ا. م. شیری

برگ‌های سمی شناور نیلوفر آبی

در اوایل فوریه، مشخص شد که ایالات متحده به طور همزمان ۵ پایگاه نظامی جدید در فیلیپین خواهد ساخت. در جریان دیدار لوید آستین، رئیس پنتاگون از فیلیپین در دوم فوریه، واشینگتن و مانیل در زمینۀ دسترسی نظامی ایالات متحده به چهار واحد از تأسیسات نظامی دیگر فیلیپین به توافق رسیدند. چند روز پس از آن، مقامات فیلیپین چین را به تعقیب و آزار کشتی آن‌ها در دریای چین جنوبی متهم کردند…

امروزه ۹۵ درصد از پایگاه‌های نظامی جهان به ایالات متحده تعلق دارد. آمریکا بیش از هفتصد پایگاه نظامی در خارج از کشور دارد. عبارت برگ شناور نیلوفر آبی در زبان نظامی عامیانۀ آمریکایی، به پایگاه‌های نظامی متحرک ایالات متحده گفته می‌شود که در سراسر کرۀ زمین، از فیلیپین و جیبوتی از طریق بیابان‌های موریتانی تا جنگل‌های هندوراس پراکنده شده‌اند.

برخی از پایگاه‌های ایالات متحده بسیار بزرگ هستند، مانند پایگاه نیروی هوایی العُدید در قطر، مقر فرماندهی مرکزی ایالات متحده در منطقه، که به نگهداری بیش از صد هواپیما و ۱۰ هزار سرباز قادر است.

پیش از این گمان می‌رفت که خروج نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان به کاهش تعداد پایگاه‌های این کشور در خارج از خاک خود منجر خواهد شد. اما روند معکوس مشاهده می‌شود. پایگاه‌های نظامی آمریکایی در خارج از ایالات متحده روز به روز افزایش می‌یابد.

چالمرز جانسون، تحلیلگر- مشاور سابق سیا، در «پایگاه‌های امپراتوری آمریکا» می‌نویسد: «…اکثر آمریکایی‌ها از این واقعیت بی‌خبرند که ارتش ایالات متحده با شبکه گسترده‌ای از پایگاه‌های خود به جز قطب جنوب، کل سیاره را تصرف کرده است. بدون اطلاع از اینکه این پایگاه‌ها در سراسر جهان مستقر هستند، نمی‌توان تمایل آمریکا به اشغالگری را درک کرد».

در عین حال، پنتاگون پایگاه‌هایش را با یک پرده دود می‌پوشاند و از نامیدن آن‌ها بعنوان پایگاه‌ خودداری می‌کند. مثلاً، پایگاه اصلی آمریکا در آسیای مرکزی- پایگاه در ماناس قرقیزستان را که به مثابه ستون اصلی جنگ در افغانستان عمل می‌کرد، «مرکز ترابری» می‌نامد.

ایالات متحده تنها در خاورمیانه «عناصر متعدد حضور نظامی» در مصر، اردن، کویت، لبنان، عمان، سوریه، امارات متحدۀ عربی، یمن و سایر کشورهای منطقه دارد. «آفریکوم»، فرماندهی آفریقایی ایالات متحده «روابط نظامی خود را با بیش از پنجاه کشور آفریقایی پشتیبانی می‌کند. ارتش آمریکا در سوریه، کوزوو، لیبی، یمن، کنگو، اردن، سودان جنوبی، اوگاندا، مالی، نیجریه و دیگر کشورها به انجام عملیات مشغول است. تیم‌های عملیات ویژه در اوکراین، گرجستان، بولیوی، پاراگوئه، اکوادور، پرو، یمن، پاکستان و فیلیپین مستقرند. سر و کلۀ این تیم‌ها هر از چند گاهی در ترکیه، بلژیک، فرانسه، اسپانیا نیز پیدا می‌شود. جهان به معنای واقعی کلمه، مملو از درگیری‌های تحریک‌شده توسط ایالات متحده است.

در سال ۲۰۰۴، پنتاگون یک دکترین نظامی با فرمول «۱۰-۳۰-۳۰» تصویب کرد. ماهیت آن عبارت از این است که واشینگتن پس از اتخاذ تصمیم سیاسی برای استفاده از نیروی نظامی در هر نقطه از جهان، بلافاصله نیروهای مسلح ایالات متحده باید به حالت آماده باش درآیند و ظرف ۱۰ روز به نقطۀ تعیین‌شده حرکت کنند. در طول ۳۰ روز بعدی، آمریکایی‌ها باید دشمن را شکست دهند و پس از ۳۰ روز دیگر، دوباره سازماندهی شوند و برای انجام یک مأموریت جنگی جدید، برای عزیمت به منطقۀ دیگری از سیاره آماده شوند.

در قلمرو اتحاد شوروی سابق، که پایگاه‌های نظامی آمریکا آشکارا بلافاصله پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ظاهر شدند، حضور «نظامی» ایالات متحده و متحدانش در بیش از ۳۵۰۰ هزار کیلومتر- از قرقیزستان در مرز چین تا گرجستان در دریای سیاه امتداد یافت. مدت‌ها قبل از حوادث سپتامبر ۲۰۰۱، ژنرال تامی فرانک، رئیس وقت فرماندهی مرکزی ایالات متحده، به کشورهای آسیای مرکزی- قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان سفر کرد. به احتمال زیاد، پس از آن در مورد استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه «در صورت بروز بحران» توافق حاصل شد و بلافاصله پس از ۱۱ سپتامبر جنبۀ عملی پیدا کرد.

دریاسالار کریگ کویگلی، سخنگوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده گفت، که ایجاد پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در جمهوری‌های آسیای مرکزی شوروی سابق «اهمیت زیادی برای انجام یکسری وظایف کوتاه‌مدت و بلندمدت دارد». ماهیت این وظایف مشخص است. 

اول- هدف از استقرار پایگاه‌های نظامی آمریکا در آسیای مرکزی شوروی سابق، ابتدا از میان برداشتن ضرورت دفاع موشکی ایالات متحده بود. موشک‌های میان‌برد با دقت بالا (تا ۳ هزار کیلومتر) از قلمرو این پایگاه‌ها می‌توانند خاک روسیه را تا اقیانوس منجمد شمالی پوشش دهند و تمامی پرتابگرهای موشک‌های استراتژیک روسیه در منطقۀ برد آن‌ها قرار می‌گیرند.

دوم- پایگاه‌های آمریکایی در جمهوری‌های شوروی سابق ایران را تحت فشار فزاینده‌ قرار می‌دهند. در پاییز ۲۰۰۳، تهران هشدار جدی داد که اگر چنانچه آمریکا به ایجاد پایگاه در خاک گرجستان اقدام کند، به آن ضربه خواهد زد و در این صورت، ساکنان گرجستان و آذربایجان آسیب خواهند دید.

سوم- پکن از وجود پایگاه‌های نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و همچنین، در ژاپن و کره جنوبی بشدت ناراضی است. در اوایل ۱۱ دسامبر ۲۰۰۱، روزنامۀ پاکستانی فرونتیر پست نوشت، که ورود نیروهای آمریکایی به آسیای مرکزی چندین هدف را دنبال می‌کند که مهار قدرت فزایندۀ چین یکی از مهمترین آن‌ها است و استراتژی محاصرۀ آن نیز شامل ایجاد یک حلقه‌ از پایگاه‌های نظامی آمریکا در قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان می‌باشد.

به گفتۀ پروفسور دیوید واین از دانشگاه واشنگتن، نویسندۀ کتاب «جزیرۀ شرم، تاریخچۀ مخفی پایگاه نظامی آمریکایی دیگو گارسیا»، امروزه برگ‌های سمی شناور نیلوفر آبی عناصر اصلی استراتژی نظامی ایالات متحده برای حفظ سلطه بر جهان هستند.

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

۲۴ بهمن-دلو ۱۴۰۱


زلزلۀ ترکیه و صدور گاز ایران به اروپا

آندری آرشف (ANDREY ARESHEV)

ا. م. شیری

زلزلۀ در ترکیه و سرنوشت تأسیسات مرکزی توزیع گازی (Hub)

زمین لرزۀ مهیب در ترکیه و مناطق مجاور سوریه که باعث ویرانی قابل توجهی شد و جان دست کم چندین ده هزار نفر را گرفت، دامنۀ گمانه‌زنی‌ها را در مورد ماهیت تحریک مصنوعی فاجعه، از جمله، استفادۀ ایالات متحدۀ آمریکا از تسلیحات تکتونیکی یا سایر تسلیحات گسترش داد. به عنوان مثال، آنا لیوسینا، دانشیار مرکز لرزه‌نگاری دانشگاه دولتی مسکو معتقد است که اکنون انسان‌ به طور کامل آموخته است که زمین‌لرزه‌های «القایی» ایجاد کند. «اگرچه در چنین مناطق خطرناکی، زلزله می‌تواند هر ۳۰ سال یک بار رخ دهد»، اما یک ریزش، یک فروریختگی قوی می‌تواند باعث یک فاجعۀ هولناک شود. در طول ۱۰۰ سال گذشته بیش از ۱۰۰ هزار نفر در ترکیه قربانی زلزله شده است.

برخی از پست‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی که زلزلۀ ترکیه را به سلاح‌های آمریکایی نسبت می‌دهند

به نظر می‌رسد که نسخۀ عجیب و غریب تأثیر خارجی همچنان در حاشیه باقی خواهد ماند. در عین حال، با توجه به زلزلۀ ویرانگر شهر ازمیت (ترکیه) در ۱۷ اوت ۱۹۹۹، می‌توان فرض کرد که خروج عجولانۀ سرکنسولگری‌های کشورهای غربی از استانبول به بهانۀ حملۀ احتمالی تروریستی، ممکن است دقیقاً بعنوان اقدامات پیشگیرانه در آستانه وقوع یک رشته زمین‌لرزه دیگر در یک منطقۀ خطرناک زلزله‌خیز دیکته شده باشد.

زلزلۀ ویرانگر ترکیه می‌تواند هزاران نفر را به کام مرگ بکشد

شکی نیست که چنین فاجعۀ طبیعی گسترده بر اجرای طرح‌های بلندپروازانۀ دولت اردوغان برای تبدیل ترکیه به هاب گازی کلان منطقه‌ای تأثیر خواهد گذاشت. بوتاش، شرکت دولتی متصدی خطوط لوله از تعلیق عرضۀ گاز از طریق خط لوله در مناطق آسیب‌دیده جنوب کشور خبر داده است. گفته می‌شود که یک فاجعۀ طبیعی می‌تواند به سود دولت بایدن تمام شود. بخصوص اینکه دولت بایدن با ساخت یک مرکز گاز توسط گازپروم در خاک ترکیه، همراه با شرکای محلی مخالف است. افراد زیادی هستند که می‌خواهند پروژۀ امیدوارکنندۀ روسیه-ترکیه را پس از انفجار نورد استریم منفجر کنند. لازم به یادآوری است که سرویس امنیت فدرال روسیه در ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۲ گزارش داد که از حملۀ تروریستی سرویس‌های ویژۀ اوکراین به تأسیسات نفت و گاز تأمین‌‌کنندۀ انرژی ترکیه و اروپا جلوگیری شده است. ولادیمیر پوتین در یک نشست عملیاتی با اعضای دائم شورای امنیت در ۱۰ اکتبر به یکسری حملات تروریستی و تلاش برای انجام جنایات مشابه علیه تأسیسات برق و زیرساخت‌های حمل و نقل گاز در کشورمان، از جمله آن‌ها، «تلاش برای تضعیف تأسیسات انتقال گاز «ترکیش استریم» بعنوان بخشی از آن اشاره کرد.

رؤسای جمهور روسیه و ترکیه برای ایجاد یک «هاب گازی» به توافق رسیدند

در متن کاهش شدید تجارت انرژی روسیه با اروپا، ایدۀ ایجاد یک مرکز توزیع گاز برای افزایش صادرات (برای ترانزیت از طریق ترکیه به اروپا) نه تنها محصولات گازپروم، بلکه همچنین سوخت آبی از سایر کشورها، از جمله ایران که تحت تحریم‌های شدید غرب قرار دارد، مطرح شد. ابراهیم کالین، سخنگوی رئیس جمهور ترکیه در ۱۵ ژانویه به خبرنگاران گفت: «…ما این فرصت را خواهیم داشت که گاز عراق، ترکمنستان از طریق تاناپ را در عرضۀ گاز به اروپا قرار دهیم. من به برخی از همتایان اروپایی و آمریکایی پیشنهاد داده‌ام که می‌توان گاز ایران را در مقطعی در این نقشه انرژی گنجاند».

شکی نیست که چنین پیشنهادی نه تنها با رئیس بلافصل آقای کالین، بلکه با طرف ایرانی نیز موافقت شده است. در ۹ ژانویه، بوتاش از کاهش ۷۰ درصدی عرضۀ گاز ایران به ترکیه به دلیل مشکلات فنی و پیش از اوج تقاضا در زمستان خبر داد. ایران پس از روسیه دومین تأمین‌کنندۀ گاز به این کشور است و ترک‌ها هم اکنون مجبور به کاهش جدی عرضۀ برق به بخش صنعتی شده‌اند. مقامات ایرانی خاطرنشان می‌سازند که می‌توانند به راحتی به اقتصاد ترکیه که در حال حاضر در شرایط بهتری نیست، ضربه بزنند.

تأسیسات انتقال گاز ترکیه

در سال ۲۰۱۴، پس از اعمال تحریم‌های «کریمه» از سوی بروکسل علیه مسکو، حسن روحانی، رئیس‌ جمهور وقت ایران در حاشیۀ مجمع عمومی سازمان ملل هنگام دیدار با همتای اتریشی خود، هاینز فیشر گفت که کشورش می‌تواند به «منبع قابل اعتماد گاز» برای اروپا به میزان ۱۰ تا ۲۰ میلیارد مترمکعب در سال تبدیل شود. مجید چگنی معاون وزیر نفت ایران در ماه مه سال ۲۰۲۲ اعلام کرد که ایران «…در حال بررسی امکان صادرات گاز به اروپا است. ما در حال بررسی این موضوع هستیم اما هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم. ایران همواره طرفدار توسعۀ دیپلماسی انرژی و توسعۀ بازار بوده است».

مسیر گازی جنوب و خط لولۀ گاز ایران و ترکیه

اتصال فرضی خط لولۀ گاز صادراتی ایران به ترکیه با خط لولۀ گاز تاناپ، بخشی از «مسیر گاز جنوبی» در امتداد خط آذربایجان – گرجستان – ترکیه – مرز یونان در ارزروم (این منطقه نیز از نظر زلزله‌خیزی خطرناک است)، امکان انتقال گاز ایران به جنوب اروپا را فراهم می‌کند. هیچ تحریم مستقیمی از سوی بروکسل علیه صادرات گاز ایران وجود ندارد. بر اساس نتایج شش ماهۀ سال تقویمی ایران (از ۳۰ اسفند تا ۳۱ شهریور) در سال ۲۰۲۲ صادرات سوخت آبی از ایران نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۲ درصد افزایش داشته است. بر اساس اطلاعات اولیه، این رقم در سال ۲۰۲۲ به حداقل ۱۷ میلیارد متر مکعب رسید. ترکیه بزرگترین واردکننده گاز ایران است (تا ۴۵ درصد حجم صادرات به خارج از کشور) و حدود ۲۰ درصد از ظرفیت‌های خط لولۀ صادراتی استفاده نمی‌شود که تنها یک ذخیرۀ بالقوه برای گنجاندن گاز ایران در خط لولۀ تاناپ است.

۲۰۱۵ ۲۰۱۶ ۲۰۱۷ ۲۰۱۸ ۲۰۱۹ ۲۰۲۰ ۲۰۲۱
۸.۴ ۸.۴ ۱۲.۵ ۱۲.۱ ۱۶.۹ ۱۶.۰ ۱۷.۳

خط لولۀ صدور گاز ایران به میلیارد متر مکعب متر، منبع بی‌پی

از لحاظ نظری، می‌توان گاز ایران را به همین مسیر گازی تاناپ که از میدان شاه دنیز در سواحل شرقی دریای خزر از طریق خاک آذربایجان منتقل می‌کند، وارد کرد. ما در اینجا در مورد خط لولۀ فعلی ایران – آذربایجان– فدراسیون روسیه صحبت می‌کنیم. این خط لوله در دورۀ اتحاد شوروی در سال ۱۹۷۰ به بهره‌برداری رسید (گاز ترکمنستان از سال ۲۰۱۷ به این مسیر وارد می‌شود). با این حال، تنش بین ایران و آذربایجان، که از خارج تحریک می‌شود، به سختی چنین چشم‌اندازی را نزدیک‌تر می‌کند و برتری نسخۀ «ترکیه»ای صادرات گاز ایران به اروپا را نشان می‌دهند (لازم به ذکر است که رسانه‌های ترکیه از حملات ضد ایرانی همتایان باکویی خود حمایت نمی‌کنند).

تأسیسات گاز ایران- انتقال گاز از طریق خط لوله

این خط لوله که از سال ۲۰۱۸ شروع به کار کرده است، علاوه بر ترکیه، گاز ایران به عراق (حدود ۳۰ درصد صادرات) را نیز منتقل می‌کند. تفاهمنامۀ امضاء شده در خصوص احداث خط لولۀ انتقال گاز از ایران به عراق و سوریه در سال ۲۰۱۱ در آستانۀ تحولات «بهار عربی»، همچنان به قوت خود باقی است. بنا به داده‌های دفتر مرکزی مجتمع سوخت و انرژی فدراسیون روسیه (اوت ۲۰۲۰) حتی گزینۀ «گسترش احتمالی به لبنان و از طریق ترکیه به کشورهای اروپایی» در نظر گرفته شد. طول کل خط لولۀ گاز باید ۵۶۰۰ هزار کیلومتر و ظرفیت آن تا ۴۰ میلیارد متر مکعب در سال باشد. بر اساس برخی گزارش‌ها، بخش ایرانی-عراقی شریان فوق احداث گردیده و در حالت آزمایشی کار می‌کند – این همان خط لولۀ گاز ایران-عراق است.

شاید با در نظر گرفتن روابط رو به رشد روزافزون روسیه و ایران، آن‌ها نیز باید در گفتگوی دشوار با آنکارا هماهنگ شوند. ایگور یوشکوف، تحلیلگر دانشگاه مالی می‌گوید: «در ترکیه، انبارهای زیرزمینی وجود دارد که قرار بود به عنوان عناصر حائل استفاده شوند و بخشی از گاز در آنجا ذخیره شود تا بتوان آن را در بازار به پول نقد فروخت. این هاب، از بسیاری جهات، به صورت مجازی وجود خواهد داشت – گاز به ترکیه منتقل می‌شود و مالکیت آن از گازپروم به برخی شرکت‌های خارجی انتقال می‌یابد. تاکنون حتی برای ساخت یک خط لولۀ گاز جدید به ترکیه برنامه‌ریزی نشده است». به نظر وی، با توجه به وضعیت اقتصادی و ضرورت احیای کشور، شاید شرکا درخواست تخفیف اضافی بکنند. ممکن است مشکلاتی در روند مذاکرات پیش بیاید. اما، آنکارا همچنان به این هاب علاقه‌مند است.

عکس از:  stargazete.com

لازم به ذکر است که ظاهراً اردوغان به گرفتن تخفیف ۲۵ درصدی مورد نظر خود از گازپروم موفق نشده، وضعیت اقتصادی ترکیه اکنون به شدت بدتر شده و با تصمیم رئیس دولت، برگزاری انتخابات عمومی از ماه ژوئن، به ماه مه تغییر یافته است. بعید است که اپوزیسیون فرصت حمله به دولت، از جمله، به توسعه‌دهندگان بزرگ وابسته به حلقۀ داخلی رئیس جمهور را از دست بدهد. در هر صورت، گفت‌وگوی روسیه و ترکیه در مورد انرژی می‌تواند صرفاً بر اساس اصل منفعت متقابل باشد، نه «خیریۀ» مشکوک. اگر ترکیه علاوه بر ترجیحات اقتصادی به دنبال افزایش اهمیت خود برای اروپا باشد، طرف روسی علاقه‌مند است که پیامدهای منفی فشار تحریم‌ها را هموار سازد و درآمدهای صادراتی را در سطحی برای تضمین ثبات بودجۀ دولتی حفظ کند.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/02/10/

۲۱ بهمن-دلو ۱۴۰۱

 

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate