اعتصاب سیاسی کارگری در گرو چیست؟

رفیقی بوقوع نپیوستن اعتصاب سیاسی کارگران را کاریکاتور کرده  می‌گوید بعضی انتظار دارند که کارگر با شعار مرگ برخامنه ای/جمهوری اسلامی اعتصاب کند. او فراموش کرده است که اعتصاب سیاسی کارگران در فردای ۱۷ شهریور ۵۷ بر سر پایان دادن به حکومت نظامی بود، نه مرگ بر شاه. امروز کارگران با خواستهای سیاسی بسیار متنوعی از قبیل لغو اعدام، آزادی کارگران زندانی، آزادی زندانی سیاسی، آزادی پوشش، آزادی بیان، لغو گشت ارشاد، لغو حراست، برسمیت شناختن تشکل مستقل و حق اعتصاب … می‌توانند دست به اعتصاب سیاسی بزنند بدون اینکه مستقیما مرگ بر جمهوری اسلامی گفته باشند. دلیل بوقوع نپیوستن اعتصاب سیاسی در میانه یک برآمد انقلابی نحوه بیان مطالبه سیاسی نیست. اتفاقا این واقعیت که جمهوری اسلامی تمام شئون زندگی را سیاسی کرده است دست کارگر را برای اعتصاب سیاسی بسیار باز گذاشته است. اعتصاب سیاسی کارگر بیش و پیش از هر چیزی در گرو وجود یک رهبری سیاسی است. هیچیک از احزاب کمونیستی در قامت رهبری ظاهر نشده اند که کارگر با اقتدا به آن وارد اعتصاب سیاسی شود. چگونه میتوان در قامت رهبر ظاهر شد؟ با راهگشائی مبارزه!
همان رفیق دو پاراگراف آنطرفتر می‌گوید انقلاب جاری زنانه است! آخر چرا کارگر با این فرمول از انقلاب که پیش از شما مسیح علینژاد و رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون و رسانه های حامی شان شبانه روز تکرار کرده اند، دنبال شما راه بیفتد؟ مارکس می‌گوید مبارزه را باید از سطح توده ها آغاز کرد و آنرا ارتقا داد. شما دائما در سطح توده ها درجا می‌زنید تا جائیکه از آنها عقب می‌افتید. جرقه خیزش جاری انقلابی اعتراض به حجاب اجباری بود. اینرا که خود انقلابیون میدانند و خود توده زحمتکش بسرعت از آن سطح فراتر رفت. شما نمی‌روید.
اپوزیسیون راست مادامکه ‘انقلاب ملی’ اش را حقنه نکرده بر طبل “انقلاب ژینا” و “انقلاب زنانه” میکوبد — که آنهم نهایتا به مطالبه حجاب اختیاری قابل تنزل است — تا مطالبات انقلاب را تقلیل دهد و مهارش کند. خانم جیل بایدن هم برای انقلاب زنانه هورا میکشد. اپوزیسیون راست بدلیل قابل فهمی به ‘انقلاب زنانه’ پیله کرده است، منافعش چنین حکم میکند. دلیل شما برای پیله کردن به ‘انقلاب زنانه’ چیست؟ بگذریم که در جنبش زنان هم چیزی را هدایت نمیکنید. چرا کارگر به شما که مشغله هر روزتان تمجید اعتراضاتی است که حی و حاضر در جریان است، اقتدا کند؟ نه تنها این، بجای ارتقا مبارزات، عدم ارتقا آنرا با کاریکاتور کردن اعتصاب سیاسی کارگر، موکول کردن آن به آینده ای نامعلوم، و بالاخره مشروط کردن آن به ‘تغییر موازنه قدرت’ توجیه میکنید. گوئی موازنه قدرت قرار است بخودی خود تغییر پیدا کند. البته برای آن هم فرمول دارید: موش کور انقلاب ‘یک جورائی’ توازن قوا را تغییر میدهد. با این فرمول اعتراضات کارگری هنگامی ارتقا پیدا میکنند که ارتقا پیدا کرده باشند!
اعتصاب سیاسی کارگر در گرو رهبری سیاسی است. اگر فعالین سیاسی کارگری و در راس آنها کمونیستها در این سطح ظاهر نشوند، راست خواهد شد.
***


Print Friendly, PDF & Email

Google Translate