اوضاع نظامی و سیاسی جهان
مصاحبۀ گنادی زیوگانوف، صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست و رهبر فراکسیون حزب کمونیست در مجلس دومای فدراسیون روسیه با فرستندۀ تلویزیونی «روسیه ۲۴»
زیوگانوف در مصاحبه با تلویزیون «روسیه ۲۴» در مورد اوضاع نظامی-سیاسی جهان گفت: «بحران ساختاری سرمایهداری جهان را فراگرفته است. در قرن گذشته نیز دو بار اتفاق افتاد و هر دو به جنگهای جهانی ختم شد. اکتبر کبیر جهان را از مهلکۀ بحران اول خارج کرد. پیروزی بزرگ ما از دومی بیرون کشید». او تصریح کرد که درگیریهای کنونی ناشی از تلاش جهانیسازان آمریکایی برای حفظ سلطۀ خودشان است. در عین حال، به گفتۀ صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست، روسیه با قدرت نظامی و چین با اقتصاد به سرعت در حال توسعۀ خود، رقبای اصلی آمریکا هستند.
رهبر کمونیستها تشدید اوضاع در خاورمیانه را با تلاش جهانیگرایان برای برقراری کنترل دائمی بر منابع انرژی مرتبط دانست. او گفت: «از آنجایی که آنها دیگر نمیتوانند دیکته کنند، درگیریها را همانطور که بارها انجام دادهاند، دامن میزنند و میخواهند این روند را مدیریت کنند».
گنادی زیوگانوف گفت که مقصر اصلی درگیری در اوکراین ایالات متحدۀ آمریکا است. همچنین، به گفتۀ صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، تلاشهای آمریکا باعث شعلهور شدن آتش روسهراسی و مبارزه با فرهنگ روسیه در کشورهای اروپایی شده است. وی ضمن اشاره به ضرورت تغییر مسیر اقتصادی-اجتماعی تاکید کرد: «ما قادر به مقابله هستیم».
زیوگانوف چگونگی آماده شدن اتحاد جماهیر شوروی در شرایط مشابه برای جنگ آینده و اقدامات به عمل آمده برای دستیابی به پیروزی را یادآور شد. وی با اشاره به عدم انجام چنین تلاشهایی در زمان حاضر، اظهار داشت که کشور با چالشهای جدی مواجه است. او با تأکید بر وجود کاستیهای جدی در نظام آموزش و پرورش، گفت: «در این موج، در مقابل کسی برنده نخواهید شد».
گنادی آندریویچ ساماندهی یک اقتصاد پر تحرک، تجدید نظر در سیاست مالیاتی و همچنین، بسیج جامعه برای انجام وظایف تعیین شده را خواستار شد. وی خاطرنشان کرد: کشور ما در حل چنین مشکلاتی تجربۀ تاریخی دارد. علاوه بر این، رهبر کمونیستها حمایت از روسیه در مبارزه با تهدیدات خارجی توسط کشورهای سوسیالیستی و نیروهای چپ کل جهان را مورد تأکید قرار داد.
صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه با بیان اینکه به ما اعلام جنگ کردهاند، افزود فقط افراد میهنپرست، قوی و باسواد در جنگ پیروز میشوند. او وجود برنامههای درسی متفاوت در مدارس را غیرقابل قبول خواند و لزوم استفاده از تجربۀ شوروی در شکل دادن به نظام آموزش و پرورش را خاطرنشان کرد.
زیوگانف ضمن تأکید بر مبارزه با شورویستیزی، حملات به گذشتۀ شوروی در برخی از رسانهها را یک اشتباه سیاسی خواند. وی همچنین، برنامۀ ضد بحران حزب کمونیست را یادآور شد که بر اساس آن چارچوب قانونی تهیه شده و از تجربۀ موفق شرکتهای مردمی نیز باید استفاده شود.
گنادی آندریویچ در بارۀ کمکهای کمونیستها به مناطق آسیبدیده از جنگ صحبت کرد و از آمادگی برای اعزام ۱۰۵ کاروان کمکهای بشردوستانه و همچنین، کار با کودکان مناطق خط مقدم خبر داد.
زیوگانف از مقامات دولتی خواست تا مطابق با چالشهای زمان عمل کنند، ارادۀ سیاسی نشان دهند و به تغییرات ساختاری دست بزنند. وی گفت: ما به یک دورۀ جدید، به یک مشی سیاسی جدید و به نظام آموزشی و تربیتی جدید نیاز داریم. علاوه بر این، رهبر کمونیستها لزوم تمرکز بر دستیابی به یک نقطۀ عطف در مبارزه با نازیسم و باندریسم در ماههای آینده را مورد تأکید قرار داد. وی، از جمله توصیه کرد که برای ایجاد اختلال در عرضۀ تسلیحات غربی به اوکراین، لازم است تأسیسات زیرساختی راهبردی آن را از کار بیاندازیم.
در پایان، گنادی آندریویچ در بارۀ برگزاری جشنهای صدمین سالگرد تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی توسط حزب کمونیست فدراسیون روسیه صحبت کرد و از همه دعوت کرد تا به جشن سی سالگی بنیانگذاری حزب کمونیست فدراسیون روسیه بپیوندند.
نقل از: وبسایت حزب کمونیست فدراسیون روسیه
https://eb1384.wordpress.com/2023/02/02/
۱۳ بهمن-دلو ۱۴۰۱
https://kprf.ru/party-live/cknews/216277.html
۱۴ فوریهٔ ۱۹۹۳، مسکو، روسیه
Уважаемый товарищ Зюганов Геннадий Андреевич, приветствую Вас и всех членов Коммунистической партии Российской Федерации под Вашим руководством.
Я, Ибрагим Шири, иранский коммунист, писатель, переводчик и исследователь, проживающий в Азербайджанской Республике, перевел на персидский язык два ваших произведения и несколько книг других авторов, а также несколько сотен статей из русских источников.
Разделяя свои искренние поздравления по случаю ۳۰-летия партии, как вы приглашали всех в своем интервью телеканалу «Россия ۲۴»*, я очень хотел бы быть среди товарищей по партии
во время празднования ۳۰-летия партии.
Прошу вас поручить оргкомитету сообщить мне время и место проведения торжества, чтобы я мог приехать в Москву за свой счёт.
Тем более что в ۲۰۱۲ году я был на юбилейном семинаре «Правды». Но из-за финансовых проблем я не смог остаться в Москве и поговорить с вами до после ۹ мая.
С товарищеским Уважением
Ибрагим Шири
– * В завершение Геннадий Андреевич рассказал о том, как КПРФ отметила ۱۰۰-летие СССР и пригласил всех желающих присоединиться к пазднованию ۳۰-летия с момента создания Компартии.
——————————–
استالینگراد آغازی بود بر پایان دشمن
(۱۲ سپتامبر ۱۹۴۲-۲ فوریه ۱۹۴۳)
الکساندر پریلوکوف (ALEXANDER PRILUKOV)
ا. م. شیری
استالینگراد به نماد شجاعت و پیروزی خلقهای اتحاد شوروی تبدیل شد.
در ماه اوت ۱۹۴۲، شعری در بالای اعلامیهها چاپ میشد که نویسنده آن به دلیل افشای اسرار نظامی (دولتی) قابل تعقیب بود. «گفتگوی ولگا با دُن» بیان این واقعیت بود که دشمن در نزدیکی استالینگراد محاصره میشود و شکست میخورد: «دشمن از حلقۀ محاصره خارج نخواهد شد. اینجا آغازی خواهد بود بر پایان دشمن».
در گرماگرم نبرد استالینگراد، ، فرمان شماره ۲۲۷ کمیسر دفاع خلق اتحاد شوروی: «حتی یک قدم به عقب، نه!» در ۲۸ ژوئیه صادر شد. در ۲۳ اوت، شهری در ساحل ولگا با جمعیت بیش از ۵۵۰ هزار نفر (باضافۀ ۲۵ هزار نفر تخلیه شده) در اثر بمبارانهای گستردۀ آلمانها عملاً ویران گردید. اوضاع به شدت متشنج بود. تصمیم اساسی فرماندهی شوروی برای تدارک انجام عملیات تهاجمی «اورانوس» در ۱۳ سپتامبر ۱۹۴۲ اتخاذ گردید. فقط استالین، ژوکوف و واسیلیوفسکی از این موضوع اطلاع داشتند.
و در این زمان شعری با ایدۀ یک عملیات راهبردی سروده شد. سرایندۀ آن بعداً یادآور شد: «در آن وضعیت فاجعهبار، ما هیچ راه نجات دیگری نمیدیدیم- فقط پیروزی میتواند کشور، جبهه، خانوادههای ما و هر یک از ما را نجات دهد. چگونه و چه زمانی پیروزی خواهیم شد، هیچ کس نمیدانست. آنها با هر سلول، با تمام وجودشان احساس کردند، درک کردند، که غیرممکن است و غیرقابل تصور است اجازه دهیم دشمن از ولگا عبور کند.
در ۲۵ سپتامبر، «گفتگو…» در روزنامۀ پراودای سازمان جوانان انتشار یافت. در ۱۹ نوامبر، ضد حملۀ ارتش سرخ در نزدیکی استالینگراد آغاز گردید. در ۲۴ نوامبر، شعری در مورد پیروزی در روزنامۀ پراودا منتشر شد. اما یوگنی دولماتوفسکی با این وجود به «مسئولیت» جلب شد. در ۲۹ ژانویۀ ۱۹۴۳، سه روز مانده به پایان نبرد استالینگراد، نشان ستارۀ سرخ به او اعطا گردید.
***
حملۀ آلمان از ۱۷ ژوئیه تا ۱۸ نوامبر ۱۹۴۲ ادامه یافت. گروهی از نیروهای آلمان و متحدانش که بیش از ۴۳۰ هزار نفر بودند، به استالینگراد گسیل شدند. با وجود تلفات سنگین، تا نوامبر ۱۹۴۲، بیش از ۹۸۷ هزار سرباز و افسر، آلمان (بیش از ۴۰۰ هزار)، ایتالیا (۲۲۰ هزار)، مجارستان (۲۰۰ هزار)، رومانی (۱۴۳ هزار)، فنلاند (۲۰ هزار)، کرواسی (۴ هزار) در منطقۀ استالینگراد متمرکز شدند.
جبهۀ استالینگراد در ۱۲ ژوئیۀ ۱۹۴۲ بر اساس فرماندهی میدانی نیروهای جبهۀ جنوب غربی تشکیل شد. تعداد نیروهای ارتش سرخ شرکتکننده در نبرد استالینگراد تا زمان شروع حملۀ نازیها کمتر- ۳۸۶ هزار نفر بود. سربازان، متحمل خسارات سنگینی شدند، اما تا نوامبر ۱۹۴۲، تعداد گرسنل یگانههای استالینگراد به ۷۸۰ هزار نفر افزایش یافت.
در ۲ فوریۀ ۱۹۴۳، نبرد استالینگراد به پایان رسید. در دسامبر ۱۹۴۲، سپس در ۸ و ۲۴ ژانویۀ ۱۹۴۳، ارتش سرخ پیشنهادهایی به واحدهای محاصره شدۀ نیروهای دشمن برای توقف مقاومت بیفایده، گذاشتن سلاحها بر زمین و تسلیم ارائه داد. فقط پس از آن «شکافتن» و «انهدام» آن آغاز گرید. تا زمان اسارت کمی بیش از ۹۰ هزار سرباز و افسر نیروهای دشمن میتوانستند زنده بمانند، اما بعد از امتناع از پیشنهادها، حدود ۶ هزار نفر زنده ماند.
چند سال پیش، یک دانشآموز اهل اورنگوی در پارلمان آلمان که در مورد دردها و رنجها بر سر قبر «کشته شدگان بیگناه»- اسیران «در دیگ به اصطلاح استالینگراد» که «میخواستند در صلح زندگی کنند و نمیخواستند بجگند»، صحبت کرد، مورد تشویق قرار گرفت. پسر مدرسهای و مرشدهای او از پائولوس هم فراتر رفتند. اما فیلد مارشالِ اسیر ادعا نکرد که هیچ کس نمیخواست بجنگد. او پس از استالینگراد متوجه شد که آلمان و متحدانش با حمله به روسیه شوروی مرتکب «عمل جنایتکارانه» شدهاند.
شکست در استالینگراد در سال ۱۹۴۳، آغازی بر پایان آلمان بود. اما تقریباً تمام اروپا در ژانویۀ ۱۹۴۳ همچنان به خدمات خود به هیتلر ادامه دادند، یک نقطۀ عطف اساسی در جنگ کبیر میهنی پس از نبرد کورسک اتفاق افتاد، تنها در ژوئیه-اوت ابتکار استراتژیک به بدست اتحاد جماهیر شوروی افتاد.
در نبرد استالینگراد، آلمان ۳۲ لشکر و ۳ تیپ خود را بطور کامل از دست داد. لشکر ۶ میدانی و تیپ ۴ تانک آلمان، لشکر ۸ ایتالیا، لشکر ۳ و ۴ رومانیایی منهدم شدند، ۲۲ لشکر رومانیایی، ۱۰ ایتالیایی و ۱۰ مجارستانی، یک هنگ کرواسی شکست خورد. دو سپاه رومانیایی بعنوان بخشی از لشکر ۴ توپخانۀ ورماخت که در اثر از دست دادن روحیۀ خود قادر به جنگیدن نبودند، به رومانی اعزام شدند.
پس از نبرد استالینگراد، ایتالیا، رومانی، مجارستان، فنلاند، ژاپن، ترکیه در برنامههای خود برای شرکت در جنگ علیه روسیه شوروی تجدید نظر کردند. آمریکا و انگلیس متشنج شد، سربازان آنها در ماه ژوئیه به عملیات نظامی در قارۀ اروپا (سیسیل) دست زدند.
در کنفرانس تهران (۲۸ نوامبر- ۱ دسامبر ۱۹۴۳) فرانکلین روزولت و وینستون چرچیل مجبور شدند برای افتتاح جبهه دوم در فرانسه حداکثر تا می ۱۹۴۴ به یوسف استالین قول بدهند. استالین گزینۀ بالکان (گزینه چرچیل) را نپذیرفت، ولی روزولت از رهبر شوروی حمایت کرد.
***
استالینگراد به نماد شجاعت و پیروزی خلقهای اتحاد شوروی تبدیل شد. برای آلمان، همانطور که برخی از مورخان آلمانی مینویسند، شکست در استالینگراد سالها به عنوان یک تراژدی ملی تلقی میشد. تنها نیم قرن بعد، آلمان متوجه شد که حمله به اتحاد جماهیر شوروی یک جنایت است. در ماه مه ۱۹۸۵، رئیس جمهور آلمان، ریشارد وایتسکر، با اشاره به موضوع عفو، گفت: «همۀ ما، مجرم و بیگناه، پیر و جوان، باید گذشته را بپذیریم. تمام کسانی که چشمان خود را به روی گذشته میبندند، نسبت به حال نابینا هستند». در اواسط دهۀ ۱۹۸۰، آلمانیها استالینگراد را اغلب به عنوان یک تراژدی و اندوه شخصی برای خانوادههای کشتهشدگان که به دنبال نابودی روسها در نبرد ولگا بودند، میفهمیدند.
اشتاین مایر، رئیس جمهور آلمان در ژوئن ۲۰۲۱ از موزۀ آلمان-روسیه «برلین-کارلشورست» بازدید کرد و در آستانۀ هشتادمین سالگرد حملۀ آلمان نازی به اتحاد شوروی، یک سخنرانی نیم ساعته ایراد نمود. این سخنرانی گواه این واقعیت بود که رهبری جمهوری فدرال آلمان از مقیاس جنایات آلمانیها با تمام جزئیات در طول سالهای جنگ مطلع است. اشتاین مایر خاطرنشان کرد: «از همان روزهای اول، تنفر، یهودیستیزی، بلشویسمستیزی و جنون نژادی علیه مردم اسلاو و آسیایی اتحاد شوروی عامل محرک حملۀ نیروهای آلمانی بود. کسانی که این جنگ را به راه انداختند، مردم را به هر شکل ممکن کشتند و یک وحشیگری و بیدادگری بیسابقه به نمایش گذاشتند».
امروز، با توجه به این واقعیت که آلمان تصمیم گرفته است که «پلنگها» (تانکهای لئوپارد) را به منطقۀ درگیری در اوکراین بفرستد، قابل توجه است که در سال ۲۰۲۱ اشتاین مایر از آلمانیها خواست تا از میدانهای جنگِ فراموشنشدنی در قلمرو بلاروس، اوکراین، روسیه بازدید کنند: «من بسیار علاقهمندم که جوانان، مخصوصاً از مکانهای فراموش شده در شرق قارۀ ما، همانطور که مردم برای بازدید از یادوارههای جنگ جهانی دوم به غرب میآیند، بازدید کنند».
در سخنرانی اشتاین مایر در سال ۲۰۲۱، یکی دیگر از اعترافات او جالب توجه بود: «برغم تمام اتفاقات رخ داده، این واقعیت را که آلمانیها امروز در همین مکانها با مهماننوازی ساکنان بلاروس، اوکراین یا روسیه مواجه میشوند… با قلب رئوف استقبال میشوند، چیزی جز معجزه نمیتوان نامید».
چرا آلمان و غرب دوباره میخواهند وارثان این معجزه و روسیه را به عنوان ستون فقرات آن نابود کنند؟ چرا امروزه به جای بازدید از مکانهای خاطرهانگیز، رژیم نازی اوکراین را با تانکها و تسلیحات آلمانی تجهیز میکنند؟ شاید رهبری آلمان از فراموشی رنج میبرد؟ معلوم میشود که این به دلیل فراموشی نیست. روز گذشته، اولاف شولتس، صدراعظم آلمان گفت: «ما تصمیماتی را که همیشه در سطح بینالمللی سنجیده و مورد توافق قرار میگیرند، اتخاذ میکنیم».
***
در روند ضد حمله در نبرد استالینگراد، فرماندهی شوروی همچنین به اقداماتی دست زد که میتوانست معجزۀ زنده ماندن را برای مهاجمان نشان دهد. یک بار دیگر یادآور میشوم که فرماندهی شوروی یک بار در دسامبر ۱۹۴۲ و دو بار در ژانویۀ ۱۹۴۳ به نیروهای دشمن پیشنهاد داد مقاومت را متوقف کنند، سلاحها را زمین بگذارند و تسلیم شوند. دشمنان علاقهمند به معجزه نبودند. پس از امتناع، همان نیروها در هم شکسته و منهدم شدند، تعدادی نیز به اسارت درآمدند.
مقیاس عظیم پیروزی مردم شوروی در ساحل ولگا در مجتمع موزهای منطقۀ حفاظتشدۀ «نبرد استالینگراد» ولگوگراد در معرض تماشا قرار دارد. در اینجا بیش از ۷ هزار اشیای اهدایی هیئتهای ۶۵ کشور اروپا، آسیا، آفریقا، آمریکا به شهر جمعآوری شده است. پس از پیروزیهای نزدیک مسکو و استالینگراد، اعتبار اتحاد شوروی به طرز باورنکردنی افزایش یافت (در ۱۹۴۱– ۲۶ کشور، در سال ۱۹۴۵، ۴۲ کشور با روسیۀ شوروی روابط دیپلماتیک داشتند). در این موزه همچنین «شمشیر استالینگراد» اهدایی پادشاه بریتانیا نگهداری میشود. در سال ۱۹۴۳، جورج ششم، پادشاه بریتانیا تصمیم گرفت شمشیر بزرگ شوالیه را به عنوان هدیه به شهر اهدا کند. روی آن کتیبههایی به زبان روسی و انگلیسی حک شده بود:
«به شهروندان فولاددل استالینگراد
هدیۀ پادشاه جورج ششم
به نشانۀ ادای احترامِ مردم بریتانیا».
«شمشیر استالینگراد» توسط صنعتگران شهر کاونتری ساخته شده بود. شهری که در سال ۱۹۴۰ در اثر بمبارانهای آلمان ویران گردید. در سال ۱۹۴۴، پیمان دوستی و همکاری بین استالینگراد و کاونتری انگلیس امضا شد.
مراسم رسمی اهدای شمشیر در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۳ (۷ آذر ۱۳۲۲) در تهران و طی دیدار یوسف استالین، فرانکلین روزولت و وینستون چرچیل، رهبران کشورهای ائتلاف ضد هیتلر انجام گرفت. ملکۀ بریتانیا یک هدیۀ ویژه به شهر ارمغان کرد: یک مرکز تلفن با ۱۰۰۰۰ شماره. از طریق انجمن امداد انگلستان شش بیمارستان (صحرایی) به استالینگراد تحویل گردید… اما اکنون از بریتانیای کبیر سلاحهای مرگبار به حریم روسیه شوروی سابق عرضه میشود. در سال ۲۰۲۰، انگلیسیها در «حیاط خلوت روسیه» مشغول آموزش پیاده کردن نیروها بودند…
مأخوذ از بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/02/04/
۱۵ بهمن- دلو ۱۴۰۱
…………………………………….
تجزیه و تحلیل شیمیایی دروغهای آمریکایی در مورد عراق و اوکراین
ایگور شومیکو (IGOR SHUMEYKO)
ا. م. شیری
دروغ به خون تبدیل میشود
۲۰ سال پیش، در ۵ فوریه ۲۰۰۳، کولین پائول، وزیر امور خارجۀ آمریکا، «گرانترین لولۀ آزمایشگاه تاریخ بشر» را در شورای امنیت سازمان ملل متحد نشان داد. دونالد ترامپ که اساساً شمردن پول را بلد است، بعداً در این باره گفت: «بدترین اشتباه تاریخ کشور ما ۷ تریلیون دلار ارزش داشت».
تسلیحات کشتار جمعی عراق که پائول مطرح کرد، پیدا نشد و «لوله آزمایش پائول» به نماد سیاست قرن ۲۱ تبدیل گردید.
پس از آن، رادیو «اکو مسکوا» (پژواک مسکو) این سخنان پائول را پخش کرد: «هیچ چیز خطرناکی در آنجا وجود نداشت، فقط یک دروغ بود که قرار بود شبیه یک سلاح بیولوژیکی یا شیمیایی معرفی شود. ما میخواستیم نشان دهیم که اگر واقعاً وجود داشته باشد، مقدار کمی از این دارو چقدر میتواند خطرناک باشد». این دروغ وزیر خارجه آمریکا به قیمت ۷ تریلیون دلار باضافۀ جنگ علیه محکومیت دروغ و تولد گروه داعش (ممنوعه در روسیه) از بقایای ارتش عراق تمام شد. و اکنون نه عراق، بلکه اوکراین در شرایط آزمایشگاهی قرار دارد. دروغ دوباره به خون تبدیل میشود.
و این هم متن پیاده شدۀ سخنان پائول: «کمتر از یک قاشق چای خوری سیاه زخم خشک، تقریباً به همان اندازه، این مقدار تقریباً یک قاشق چای خوری است. کمتر از یک قاشق چای خوری سیاه زخم خشک در یک پاکت، مجلس سنای ایالات متحده را در پاییز ۲۰۰۱ تعطیل کرد».
بلی، در متن سخنرانی پائول کلمۀ «ساختگی» وجود ندارد. اما بحث در مورد محتویات لوله آزمایش، کلماتی را که پائول در آن زمان به زبان آورده بود، کاملاً پنهان کرد: «کمتر از یک قاشق چایخوری سیاه زخم خشک (سیاه زخم) در یک پاکت، سنای ایالات متحده را در پاییز ۲۰۰۱ تعطیل کرد»!
این مسئله شبیه «پروندۀ امریتراکس» (Amerithrax) بود: در سپتامبر ۲۰۰۱، نامههای آلوده به سیاه زخم به چندین رسانه و دو سناتور دموکرات پست شد. ۲۲ نفر مبتلا شد. پنج نفر از آنها مُرد. پائول یک نقاشی ترسیم کرد: «یک قاشق چای خوری پودر مجلس سنا را تعطیل کرد»! دنیا باید از وحشت خشک میشد…
ادارۀ تحقیقات فدرال آمریکا تصریح کرد: «این یکی از بزرگترین و پیچیدهترین تحقیقات در تاریخ ایالات متحده بود». پس از آنکه بروس ادواردز آیوینز مظنون شناخته شد، همه چیز مانند لی هاروی اسوالد اتفاق افتاد. در ۶ اوت ۲۰۰۸، او «در پروندۀ آمریتراکس مجرم شناخته شد» و یک هفته قبل از آن، او … مصلحتاندیشانه خودکشی کرد.
«پیچیدهترین تحقیقات در تاریخ ادارۀ تحقیقات فدرال» حتی سعی نکرد به عراق برسد. هیچ چیز فراتر از ایالات متحده نرفت. کاملاً در داخل آمریکا باقی ماند.
اجازه بدهید پوچی را که به ما القاء میشود، تقویت کنیم. در آستانۀ انتخابات میان دورهای آمریکا (نوامبر ۲۰۲۲) همسر نانسی پلوسی (حزب دموکرات) رئیس کنگرۀ آمریکا ترور شد. شخصی با چکش پُل پلوسی را مورد اصابت قرار داد و بایدن بلافاصله اعلام کرد: «به نظر میرسد هدف این حمله خود نانسی بوده است». رئیس جمهور خواستار «محکومیت خشونت سیاسی» شد و تسلیت گفت: «پُل پلوسی احساس بهتری دارد». دموکراتها نیز حال بهتری داشتند: در میان موج همدردی با «قربانیان خشونت سیاسی»، از شکست در انتخابات اجتناب کردند. طبق «روش پائول»، بایدن همچنین میتوانست یک چکش رمزی را روی سکو بلند کند و با اشاره به نشانِ چین بگوید: «ببینید! آنجا، همان چکش دقیقا در کنار داس است! نانسی، رئیس کنگره و همسر قربانی نگون بخت، روز قبل به تایوان پرواز کرده بود و باعث عصبانیت استادان چینی چکش شده بود. در نتیجه…»
دنبالۀ دروغهای پائول در سازمان ملل متحد، همان خط ممتدی است که با «پودر سفید» تا اوکراین کشیده میشود…
متن پیاده شدۀ سخنان کولین پائول را تا آخر میخوانیم: «بنا به ارزیابی کمیسیون ویژۀ سازمان ملل متحد ناظر بر کنترل سلاحهای کشتار جمعی عراق، صدام حسین میتواند ۲۵۰۰۰ لیتر تولید کند، که اگر به صورت خشک تغلیظ شود، این مقدار برای پر کردن دهها و دهها هزار قاشق چایخوری کافی است…». بنابراین، معلوم میشود که «سلاحهای کشتار جمعی» عراق میتوانست ۱۰۰۰۰۰ سناتور آمریکا را مسموم کند و مجلس سنای آن را تا چندین قرن تعطیل کند!
تا اواسط بازرسیهای کمیسیون ویژۀ سازمان ملل متحد ناظر بر کنترل سلاحهای کشتار جمعی عراق، اسکات ریتر که اکنون نه در ارتباط با پروندۀ عراق، بلکه در رابطه با اوکراین مشهورِ جهان است، بازرس اصلی بود. ریتر کار خود در مورد عراق را در فیلم مستند «روی شنهای روان» (۲۰۰۱) توضیح داد. او مدعی شد که عراق سلاح کشتار جمعی ندارد! شهادت او در کنگرۀ آمریکا طوفان به پا کرد و سپس فروکش کرد.
آنها دیگر بخاطر دروغهای خودشان شرم نمیکردند. واشینگتن تایمز در مورد عراق نوشت: مهندسان سیا که به عنوان تکنسینهای سازمان ملل کار میکردند، بدون اطلاع رهبری کمیسیون ویژۀ سازمان ملل متحد ناظر بر کنترل سلاحهای کشتار جمعی عراق، تجهیزاتی را برای جاسوسی از اهداف عراقی تعبیه کردند. این کار، یادآور کار مأموریت سازمان امنیت و همکاری اروپا در دونباس است: کارکنان این هیئت به عنوان گرادهندگان توپچیان اوکراینی عمل میکردند.
اسکات ریتر در مورد اوکراین میگوید: «قتلعام در بوچا توسط خود اوکراینیها… حتی قبل از جنگ در دونباس در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، در سال ۲۰۱۴ سازماندهی شد و وضعیت فعلی اوکراین یک درگیری نیابتی است. این درگیری نیابتی بالاتر از دروغی است که به گوش میخائیل گارباچوف خواندند و وعده دادند که اگر روسیه از آلمان شرقی خارج شود و ۴۰۰۰۰۰ سرباز خود را از آنجا خارج کند، ناتو یک وجب هم به شرق گسترش نخواهد یافت. این عبارتی بود که جیمز بیکر وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده استفاده کرد. ایالات متحده اکنون نیز همان هدف را دنبال میکند که در دهۀ ۱۹۹۰ دنبال میکرد. اوکراین را مثل گوسفند قربانی کردهاند، اما روسیه با قاعدۀ آنها بازی نمیکند. روسیه نه تنها امتیاز نخواهد داد، حتی پیروز خواهد شد… این دقیقاً همان چیزی است که روسیه به دست خواهد آورد. غرب شکست خواهد خورد و اوکراین نابود خواهد شد…»
اعتبار اسکات ریتر، کارشناس سازمان ملل متحد حتی قبل از سال ۲۰۰۳ تضعیف شد. او متهم بود: ریتر با «رفتار کودکانه»، یک «افسر پلیس مخفی»، در گفتگوها مثل دخترهای ۱۵-۱۶ ساله صحبت میکند». ریتر شش ماه خدمت خود را تمام کرد و سپس کولین پائول، وزیر امور خارجه نظر یک «کارشناس» ویژۀ منتخب- «یک مهاجر عراقی مقیم آلمان» را به سازمان ملل اعلام کرد (بسیار عالی!).
در سال ۲۰۰۳، به گفتۀ خبرچینِ معتمد پائول («یک تبعیدی قابل اعتماد عراقی به ما گفت…») در خاورمیانه یک جنگ رخ داد. تلفات عراق در آن جنگ تقریباً ۶۲۰۰۰۰ نفر، تلفات آنگلوساکسونها: ایالات متحدۀ آمریکا- ۴۵۰۷ نفر، بریتانیا – نفر۱۳۹ نفر و جنگافزار کشتار جمعی یافت شده در عراق (خواه به کیلوگرم، خواه به «قاشق چای خوری» وزیر امور خارجه ایالات متحده) برابر ۰.۰۰۰۰ بود…
آری، دنیا واقعاً بر حسب دروغهای آمریکایی اداره میشود: زمانی در مورد گسترش ناتو به شرق، سپس در عراق و اکنون در اوکراین؟
نقل از تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/01/31
۱۱ بهمن- دلو ۱۴۰۱
,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
فروپاشی اخلاقی بدتر است از شکست نظامی
ایگور اسکریپکا (IGOR SKRYPKA)
ا. م. شیری
سربازان اجباری نیروهای مسلح اوکراین بجز مرگ و سالها زندان، انتخاب سوم هم دارند.
بسیج از طریق جمع کردن افراد در خیابانها و سایر اماکن عمومی راهی برای استخدام در ارتش است که کشورهای کم و بیش متمدن از قرن هجدهم تاکنون آن را فراموش کردهاند. حتی در هرج و مرج جنگ داخلی روسیه نیز طرفین به چنین روشی متوسل نشدند.
اوکراینیها با آغاز «عملیات ضد تروریستی» در سال ۲۰۱۴، پس از آن به یاد این روش افتادند که معلوم شد توزیع و تحویل احضاریهها در محل سکونت سربازان بیمعنی است و آنها درها را باز نمیکنند.
برای جمعآوری ۳۰ تا ۴۰ هزار نیرو در هر شش موج بسیج در یک کشور ۴۰ میلیون نفری، محدودیت سنی ۶۰ سال تعیین شده است. فقط هیتلر میتوانست در آستانۀ فروپاشی رایش سوم به چنین سنی ببالد. اما از نظر او این فقط به فولکشتورم (طوفان مردم) مربوط میشد (هنگام مثله کردن اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱، اوکراین با بیش از ۵۰ میلیون نفر جمعیت جدا شد. مترجم).
اکنون بسیج در اوکراین مقیاس بیسابقهای به خود گرفته است. روزانه دهها فیلم و عکس از کار «کشتهسازان» در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. روندهای جدیدی آغاز شده است.
برای اینکه «شکار» را نترسانند، کارمندان حوزههای ثبت نام نظامی اکنون حتی با آمبولانسها سر کار میروند. مسدود کردن وسایط حمل و نقل و کمین کردن در خروجی مراکز خرید رایج شده است. در دنپروپتروفسک به افرادی که هنگام حملۀ هوایی به مترو پناه بردند، احضاریه داده شد.
این روش به طور گسترده استفاده میشود. به عنوان مثال، در لوو (Lvov). پلیس و ارتش تمام راههای خروجی را مسدود میکنند، راهبندان بزرگی ایجاد میشود و هر خودرویی را که از شهر خارج میشود، بازرسی میکنند و به دنبال مردان در سنین نظامی میگردند. پیشتر عملاً به لوو کاری نداشتند. اما اکنون کمبود پرسنل در نیروهای مسلح اوکراین باعث شده است تا به یاد این «ذخیره» بیافتند. توزیع احضاریهها در کییف نیز که قبلاً مشاهده نمیشد، آغاز شده است.
همچنین، به یاد مهاجران به خارج از کشور نیز افتادهاند. کابینۀ اوکراین به هیئتهای دیپلماتیک دستور داد تا سوابق نظامی اوکراینیهای مقیم کشورهای خود را بررسی کنند و «برای تسهیل بازگشت آنها به اوکراین در زمان بسیج»، درخواستهایی از سفارتهای اوکراین به مقامات کشورهای مربوطه مبنی بر اطلاعرسانی در مورد شهروندان اوکراینی مقیم آن کشورها که در ردههای سنی معین شده هستند، ارسال گردید. و اطلاع هم میدهند. علاوه بر این، بعید است که موضوع به اطلاعرسانی محدود شود، کار به اخراج هم خواهد کشید.
در چنین شرایطی مقاومت رشد میکند. این دیگر به تلاش برای گریز از روبرو شدن با کارکنان حوزههای ثبت نام نظامی محدود نخواهد ماند. بخصوص اینکه، مأموران بسیج باید از فنون مورد استفاده برای دستگیری مجرمان مانند تهدید با سلاح و پیچاندن دستان افرادی که مقاومت میکنند، استفاده کنند.
در اینجا ویدیوی یکی از این صحنهها جالب توجه را مشاهده میکنیم که در روستای اینگولتس، منطقۀ خرسون فیلمبرداری شده است. فیلمهای دلخراشی زیادی وجود دارد. به عنوان مثال، یک مرد در حین بیرون کشیدن از خانهاش به شدت مقاومت میکند. کودکی به کمک او میآید. مأموران سربازگیری با بیرحمی تمام آن کودک را به بیرون پرت میکنند.
به دست اندرکاران «کشتهسازی» اکیداً هشدار دادهاند که اگر این طرح محقق نشود، باید «کسریها» را بحساب خود جبران کنند. مگر کسی این را میخواهد؟ شایعات در مورد تلفات نیروهای مسلح اوکراین با سرعت نور در حال گسترش است.
افرادی که نتوانستند از بسیج «در امان» بمانند، از فرماندهان بد در فیلم گلایه میکنند. میگویند که آنها را بدون آمادگی رزمی و بدون تجهیزات جنگی به خط مقدم پرتاب کردهاند، غذا نمیدهند، مجروحان را تخلیه نمیکنند.
تعداد موارد «سرپیچی از دستور» و امتناع از رفتن به موضع افزایش یافته است. در یکی از واحدها، ۱۸ نفر و در سایر یگانها ۳۰-۴۰ نفر باقی ماند. «۱۲ بار حمله شد! از ۲۸۶ نفر، ۱۸ نفر!!! »، فرمانده گروهان فریاد میزد (از آنجایی که طبق مقررات معمول واحدها شامل ۱۰۰-۱۵۰ نفر هستند، به طور منظم پر و خالی میشوند، یعنی در عرض چند هفته ۲-۳ هیئت از بین میرود.
در ویدیوی دیگری، بقایای گروهان اول گردان ۱۴۴ دفاع ارضی از تیپ ۱۱۶ پیام «استاندارد» برای زلنسکی ثبت میکنند.
برای کنترل اوضاع، زلنسکی یک قانون برای تقویت مسئولیت پرسنل نظامی امضا کرد که بر اساس آن فراریان به دلیل سرپیچی از دستور، به حبس از ۷ تا ۱۲ سال محکوم خواهند شد. مجازات تا ۱۰ سال زندان برای کسانی که بدون اجازه میدان جنگ را ترک کنند، تنها راه نجات است.
افزایش موارد مقاومت در برابر «گورکنان» از فروپاشی اخلاقی در جامعه اوکراین گواهی میدهد. و مقاومت فردی ناگزیر به پشتیبانی گروهی میانجامد. چندین ویدیو در رابطه با درگیری بستگان جنگجویان تیپ ۱۱۶ دفاع ارضی فوقالذکر از پالتاوا با یک فرمانده گردان منتشر شده است. در این ویدیوها معترضان میگویند نفرات گردان را در نزدیکی سولهدار رها کردهاند، همۀ افسران در مرخصی استعلاجی هستند، بستگان ما را برگردانید.
کانال تلگرام Legitimny گزارش میدهد که در پس زمینۀ رسوایی مرتبط با تیپ ۱۱۶ نیروهای دفاع ارضی، آنها در حال کار بر روی پروژۀ غلبه بر بحران هستند. پروژه به شکل زیر است:
۱ــ ترساندن و وادار کردن مردم به سکوت بواسطۀ نیروهای مسلح اوکراین؛ بیاعتبار کردن بستگان سربازان اجباری و متهم کردن آنها به خیانت؛
۲ــ پیدا کردن یک قربانی از «گروه زالوژنی» در وزارت دفاع (پاکسازی ارتش از افراد مرتبط با آن گروه)؛
۳ــ جلوگیری از انتشار اطلاعات.
برای سربازی که با زور به خط مقدم رانده میشود، بین مرگ و سال ها زندان، انتخاب سوم مطرح میشود – تسلیم داوطلبانه. آیا کمک خواهد کرد؟ و این موارد بیشتر و بیشتر اتفاق میافتد.
تاریخ نشان میدهد که فروپاشی اخلاقی میتواند بدتر از شکستهای نظامی باشد.
مأخذ: تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
۱۴ بهمن- دلو ۱۴۰۱
………………………………
آیا ایران با خطر یک جنگ بزرگ مواجه بود؟
دمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
حملۀ پهپادها به تأسیسات نظامی ایران در شب نهم بهمن ماه به احتمال زیاد با تلاش مشترک اسرائیل و آمریکا انجام شد. اگر چه برخی شواهد نشان از این دارد، اما در جریان سفر ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا به اسرائیل دو طرف دخالت خود در این حمله را تأئید نکردند. و این، با رویۀ معمول آنها که تقریباً همیشه در بارۀ ضربه زدن به ایران لاف میزنند، متفاوت است.
امتناع آنها از اعتراف به مشارکت در این اقدام، ظاهراً با این واقعیت توضیح داده میشود که این تنها یکی از یک سری عملیات است که اخیراً علیه ایران انجام شده و برخی از آنها نیز تلفاتی در میان مردم غیرنظامی به همراه داشته است. و احتمالاً این اقدام آخر در کارزار گستردۀ واشینگتن و متحدان منطقهای آن برای تغییر قدرت در تهران نبوده و افشای چهرۀ خود در حال حاضر در برنامههای آنها نیست. علاوه بر این، به هیچ نتیجۀ ملموسی نیز افتخار نمیکنند.
دیوید بارنیا، رئیس موساد، ویلیام برنز، رئیس سیا و نفتالی بنت، نخست وزیر سابق اسرائیل
تأسیسات غنیسازی اورانیوم ایران
از نظر اسرائیل نه تنها تلاش ایران برای تغییر مسیر در عرصۀ بینالمللی، بلکه، توافق نامطلوب به عقیده آن در مورد برنامۀ هستهای ایران، و از نظر آمریکا نیز تأمین ارتش روسیه در جریان عملیات نظامی ویژه از سوی ایران خطرناک است. در عین حال، آمریکاییها همچنین سعی کردند هرگونه حرکت مثبت نتانیاهو در جهت روسیه را تضعیف کنند. یک مقام ارشد آمریکایی به نیویورک تایمز گفت که موساد اسرائیل به طور کامل پشت این اقدامات بوده است. وال استرین ژورنال نوشت، که حمله بوسیلۀ اسرائیل انجام گرفته و هدف آن، آزمایشگاه یا مرکز تدارکات بوده است نه انبار مهمات.
درست است، کییف بلافاصله هیاهو به راه انداخت و گفت که گویا در پشت همۀ حوادث جهان قرار دارد. میخائیل پودلیاک، مشاور زلنسکی در «تویتر» نوشت: «شب انفجاری در ایران- مؤسسات تولید پهپاد و موشک، پالایشگاههای نفت. ما به شما هشدار دادیم». وزارت امور خارجه ایران به همین مناسبت کاردار اوکراین در تهران را احضار کرد و احتمالاً در مورد چیزی نیز به او «اخطار» داده است. لافهای اوکراینی را هیچ کس در جهان جدی نگرفت.
نشان رزمایش آمریکا و اسرائیل
در واقع این حمله به تأسیسات ایران، آخرین اقدام بزرگترین رزمایش مشترکی بود که آمریکا تا به حال با اسرائیلیها انجام داده است. این رزمایش با نام بلوط عرعر از ۲۳ ژانویه در اسرائیل آغاز شد. فرماندهی مرکزی ایالات متحده و ارتش اسرائیل نزدیک به ۶۵۰۰ سرباز آمریکایی و همچنین بیش از ۱۱۰۰ سرباز اسرائیلی را به آن جلب کردند. در این رزمایش ۱۰۰ فروند هواپیمای نظامی آمریکایی و ۴۲ فروند اسرائیلی، از جمله ۴ بمبافکن رادارگریز اف-۳۵ و ۴ بمبافکن هستهای سنگین ب-۳۲، حداقل ۴ هواپیمای جنگندۀ اف-۱۸، و همچنین دو هواپیمای بدون سرنشین ریپر امکیو-۹ (MQ-9 Reaper) و هواپیمای تانکر دوربرد شرکت میکند. در این تمرین از شلیک مستقیم ۸۱۵۰۰ تن مهمات، راکتانداز چندگانۀ ارتش آمریکا، پرتابگرهای راکت، بمبهای هدایتشوندۀ لیزری و موشکهای کروز رادارگریز استفاده شد. قرار بود آنها تمام حوزههای جنگ، اعم از فضایی و الکترونیکی را پوشش دهند. نیروی دریایی اسرائیل برای اولین بار با یک گروه ضربتی ناو هواپیمابر به فرماندهی ناو هواپیمابر یو اس اس جورج اچ دبلیو بوش وارد تعامل شد. قایقهای موشکی و زیردریاییها، مأموریتهای مشترک با آن را شبیهسازی کردند. همچنین سوختگیری کشتیهای موشکی سار ۵ اسرائیل را با یک کشتی نفتکش آمریکایی تمرین کردند تا برد خود را افزایش دهند.
سخنگوی پنتاگون که در این رزمایش حضور داشت، گفت: «من فکر میکنم مقیاس این رزمایش به طیفی از سناریوها مرتبط است و ایران میتواند از آن نتیجهگیری کند».
تمرکز چنین پتانسیلی زمینه را برای برخی رسانههای جهانی فراهم ساخت تا در شب حمله به اهداف ایرانی، آغاز تهاجم همهجانبۀ آمریکا و اسرائیل به ایران را اعلام کنند. قبل از این، البته، خیلی دور بود، در هر صورت، پیاده نظام کافی وجود نداشت، اما شکی نیست که اگر تهران تلاش میکرد پاسخ دهد، با موج دوم حملات بسیار قدرتمندتر مواجه میشد. اما ایران تسلیم چنین تحریکاتی نشد. پارسها از قدیم میدانستند که غذای انتقام را باید سرد سِرو کنند و چگونگی انجام این کار را میدانند. آنها منتظر خواهند ماند تا میهمانان ماورای اقیانوسها منطقۀ آبی محلی را ترک کنند. بعد از آن همه چیز از نو شروع میشود و اسرائیل هیچ آرامشی برای نشان دادن قدرت نخواهد داشت.
به عنوان مثال، DEBKAfile، نزدیک به سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل، در ماه ژانویه از رزمایش ذوالفقار ۱۴۰۱ در ایران خبر داد که در آن پهپادهای ایرانی ابابیل، ۵ حملۀ انتحاری به ماکت بندر نظامی-دریایی اسرائیل در دریای سرخ در ایلات را شبیهسازی کردند. طراحان نظامی ایرانی ماکتی از پایگاه هدف برای این رزمایش و همچنین یک ناو کلاس ۶ اسرائیلی طراحی کردند. مرکز هستهای دیمونای اسرائیل در صحرای نقب نیز هدف احتمالی این رزمایش بود. «بلوط عرعر» این چشمانداز ناخوشایند برای اسرائیل را از بین نبرد.
ماکت پایگاه نیروی دریایی اسرائیل در ایلات مورد اصابت پهپادهای ایرانی در حین تمرین
البته، اثربخشی حملات علیه تأسیسات نظامی ایران بسیار مشکوک است. این خبر که بعداً جعلی بودن آن مشخص شد، تقریباً دهها مورد از مهمترین مؤسسات صنعتی در سراسر کشور را نشان میداد. در واقع، به نظر میرسد یک انبار مهمات در اصفهان آسیب دید. اما به بزرگترین کارخانه تولید هواپیماهای بدون سرنشین شهر آسیب زیادی وارد نشد. زیرا، دفاع آن به اندازه کافی قوی بود. علاوه بر این، این موشکها، موشکهای جدی نبودند، بلکه فقط پهپادهای کمپرواز با بار رزمی کوچک بودند که برای تشویق ایرانیها به «پاسخ دادن» برای حملههای کوبندهتر بعدی طراحی شده بود. از آنجایی که این اتفاق نیفتاد، میتوان نتیجه گرفت که ارتش ایران برای چنین سناریویی آماده بود. به همین دلیل طراحان مجبور شدند در همان ابتدا آن را جمع کنند.
رزمایش ارتش ایران در منطقۀ اصفهان
نباید تصور کرد که ایران برنامههای دفاعی خود را به دلیل این حمله متوقف خواهد کرد و یا مسیر انتخابی خود را تغییر خواهد داد. بلکه برعکس، با درک اینکه تنها نخواهد ماند، ارادۀ خود را تقویت خواهد کرد.
این اقدام نتانیاهو یک حرکت ناسنجیده است. «مشکل ایران» را نمیتوان به این شکل حل کرد. اما اگر تأمین محصولات مورد نیاز روسیه از آنجا بدون دستیابی به چیز دیگری واقعا آسیب ببیند، نتانیاهو فقط فرصت ارتباط محرمانه با مسکو را از دست خواهد داد. تمایل ایالات متحده در این شرایط برای شستن دستها و انداختن همۀ گناهان به گردن نخست وزیر اسرائیل، نمونۀ آشکار این است که چگونه ایالات متحده میتواند برای اسرائیل «مفید» باشد.
مأخوذ از بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/02/01/
۱۲ بهمن-دلو ۱۴۰۱