ارز رقومی بانک مرکزی ــ بدون محدودیت زمانی ــ توطئۀ دولت پنهان ــ زنده‌تر از همۀ زندگان ــ لنین دشمن هرج و مرج

ارز رقومی بانک‌های مرکزی، گامی در جهت ایجاد اردوگاه‌های کار احباری رقومی

والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، 

پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه

ا. م. شیری

قرار است که ارز رقومی (دیجیتال) بانک‌ مرکزی جایگزین پول نقد شود

حروف اختصاری ارز رقومی بانک‌های مرکزی به زبان انگلیسی (CBDC) در فضای اطلاعات روسیه معرفی می‌شود. استفاده از این مخفف جدید در نیمۀ دوم دهۀ ۲۰۱۰ شروع شد. ایده ارز رقومی بانک‌ مرکزی تقریباً به طور همزمان در سوئیس و چین پدید آمد. در سوئیس، ارز رقومی بانک مرکزی به موضوع بحث بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی که به عنوان باشگاه بانک‌های مرکزی شناخته می‌شود، تبدیل شد. در چین، همانطور که معلوم شد، از اواسط دهۀ گذشته، تحقیقاتی در مورد موضوع یوان رقومی و امکان انتشار آن توسط بانک خلق چین به عمل آمد. گردش اصطلاح ارز رقومی بانک‌ مرکزی در روسیه، پس از آنکه بانک روسیه سند روبل رقومی- «گزارش برای رایزنی عمومی» را در پایان سال ۲۰۲۲منتشر کرد، شروع شد».

هیچ درک کامل و واحدی  از چیستی ارز رقومی بانک‌ مرکزی وجود ندارد. در ابتدا، آن‌ها گفتند، که ارز رقومی بانک‌ مرکزی همان ارزهای رمزنگاری شده است. به طور سنتی، ارزهای رقومی (دیجیتال) توسط افراد ایجاد می‌شوند. پس چرا بانک‌های مرکزی نمی‌توانند به تولید ارزهای رقومی شروع کنند؟ آن‌ها که برای تولید ارز دیجیتال قابل اعتماد و انبوه فرصت‌های بسیار بیشتری دارند. با این حال، در همان زمان سؤالاتی مطرح شد که چرا بانک مرکزی به این امر نیاز دارد؟ از این گذشته، بانک مرکزی هنوز درگیر مسئله انتشار پول است و اگر در توسعۀ پول رقومی خصوصی دخالت نمی‌کرد، بهتر بود. این امر، ایرادات مشروعی به دنبال داشت. حق انتشار پول طبق قانون متعلق به بانک مرکزی است. باید انتشار بیت‌کوین‌های مبهم و سایر ارزهای رمزنگاری خصوصی را متوقف کند و در ازای آن، ارز رقومی خود را که دارای وضعیت قانونی و قابلیت اطمینان بالایی است، ارائه دهد.

بلطف اینکه در موضوع ارز رقومی بانک‌های مرکزی بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی نقش هماهنگ‌کننده بر عهده گرفت، گرد و غبار اولیه به تدریج ذایل شد. مجموعه‌ای از استدلال‌ها به نفع ترویج ارز رقومی بانک‌های مرکزی ارائه شد: قانونی بودن، قابلیت اطمینان، هزینه‌های پائین تراکنش، امکان استفاده از ارز جدید توسط بانک مرکزی به عنوان ابزار اضافی سیاست پولی (که باید ثبات مالی را افزایش دهد)، ابزاری مؤثر برای مبارزه با اقتصاد سایه، سادگی و سهولت استفادۀ شهروندان.

با این حال، سؤالات همچنان باقی ماند. به ویژه، ارز رقومی بانک‌های مرکزی به عنوان نوع سوم پول همراه با پول نقد و غیرنقد ثبت شد. اما مرز بین ارز رقومی بانک‌ مرکزی و دو نوع سنتی پول کجاست؟ آیا انتظار می‌رود که ارز رقومی جدید جایگزین دو نوع سنتی پول شود؟

تعدادی از بانک‌های مرکزی از صحبت در مورد ارز رقومی بانک‌ مرکزی، به سمت برداشتن گام‌های عملی برای تطبیق این ارز جدید حرکت کردند. و سپس پاسخ به سؤالات باقی مانده به تدریج مشاهده شد.

اول- قرار است ارز رقومی بانک‌ مرکزی جایگزین پول نقد شود.

دوم- در بلندمدت، ارز جدید جایگزین پول غیرنقدی نیز می‌شود که در حال حاضر توسط بانک‌های تجاری منتشر می‌شود. و چنین جابجایی به این معنی است که در دنیای جدید مالی شگفت‌انگیز، نیازی به وجود بانک‌های تجاری نخواهند بود.

سوم- ارز رقومی بانک‌ مرکزی در دست اشخاص حقیقی و حقوقی یک وسیله پرداخت عمومی نخواهد بود. هدف مشخصی خواهد داشت. به عنوان مثال، با روبل رقومی که شما در اختیار دارید، می‌توانید نان بخرید، اما نمی‌توانید لباس یا کتاب بخرید. یا مثلاً این روبل را به شخص دیگری اعطاء کنید.

چهارم- ارز جدید از چنین عملکرد سنتی پول به عنوان ذخیرۀ ارزش محروم خواهد شد. فقط کارکرد وسیلۀ مبادله و پرداخت خواهد داشت. یکی از گزینه‌ها نشان می‌دهد که ارز رقومی بانک‌ مرکزی یک ارز در حال ذوب خواهد بود (کاهش روزانۀ ارزش اسمی آن تا درصد معینی).

پنجم- بانک مرکزی می‌تواند تمام تراکنش‌های هر دارندۀ حساب ارز رقومی بانک‌ مرکزی را ردیابی کند.

در نهایت، ششم- و مهمتر از همه، بانک مرکزی قادر خواهد بود (شاید حتی موظف باشد) دسترسی یک فرد به حساب خود را بر اساس رفتار آن شخص تنظیم کند. و رفتار او با استفاده از رتبه‌بندی اجتماعی ارزیابی خواهد شد.

از این‌ها چنین استنباط می‌شود که پروژۀ ارز رقومی بانک‌ مرکزی بخشی از یک پروژۀ بزرگتر است که به عنوان «اردوگاه کار اجباری الکترونیکی (دیجیتال)» شناخته می‌شود.

بنظر می‌رسد موارد فوق‌الذکر کافی است. به عنوان مثال، در اکتبر ۲۰۲۲، در سمینار صندوق بین‌المللی پول، معاون مدیر صندوق بین‌المللی پول و بو لی (بو لی)، معاون سابق رئیس بانک خلق چین با تعیین اینکه «چه افرادی می‌توانند این پول را داشته باشند و برای چه اهدافی می‌توانند از آن استفاده کنند…»، توضیح داد که هر واحد ارز رقومی منتشر شده از سوی بانک مرکزی «برنامه‌ریزی» خواهد شد.

موضوع ارز رقومی امروز در دستور کار اکثریت قریب به اتفاق بانک‌های مرکزی قرار دارد. بر اساس گزارش شورای آتلانتیک، در ماه می ۲۰۲۰، ۳۵ کشور به ارز رقومی بانک مرکزی علاقه‌مندی نشان دادند. در نوامبر ۲۰۲۱، منبع اطلاعاتی Visual Capitalist به نقل از شورای آتلانتیک، گزارش داد که بانک‌های مرکزی ۸۱ کشور در حال حاضر به موضوع ارز دیجیتال علاقه‌مند هستند. این کشورها ۹۰٪ از تولید ناخالص داخلی جهانی را تولید می‌کنند. ۶۰ درصد بانک‌های مرکزی ارز رقومی را پیشتر آزمایش کرده‌اند و ۱۴ درصد پروژه‌های آزمایشی را اجرا کرده یا پروژه‌های تمام‌مقیاس راه‌اندازی کرده‌اند. از جمله، از میان پیشرفته‌ترین آن‌ها می‌توان از باهاما، سوئد، اروگوئه، چین نام برد. بانک خلق چین از آوریل ۲۰۲۰ یوان رقومی را آزمایش کرده است. چین به راه‌اندازی کامل ارز رقومی نزدیک است.

در اوت ۲۰۲۲، Visual Capitalist وضعیت ارزهای رقومی در جهان را به روز کرد. آخرین نظرسنجی در ۱۰۹ کشور انجام شد. از میان آن‌ها، ۱۰۵ کشور به ارز رقومی علاقه‌مندی نشان دادند. این ۱۰۵ کشور بیش از ۹۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تولید می‌کند. کشورها به تفکیک به شرح زیر است (٪ از کل کشورهای مورد بررسی):

ــ پروژۀ ارز رقومی بانک مرکزی در دست اجرا است- ۹؛

ــ ارز رقومی بانک مرکزی در حال آزمایش خلبانی است- ۱۴؛

ــ پروژۀ ارز رقومی بانک مرکزی در مرحلۀ آمادگی قرار داد- ۲۳؛

ــ موضوع ارز رقومی بانک مرکزی در دست مطالعه است- ۴۱؛ 

ــ به موضوع ارز رقومی بانک مرکزی علاقمند نیست- ۹؛

ــ کار بر روی ارز رقومی بانک مرکزی متوقف شد- ۲؛

ــ موارد دیگر- ۲.

۱۰ کشور ارز دیجیتال را به طور کامل راه‌اندازی کرده است. آخرین کشور جامائیکا است که ارز رقومی بانک مرکزی را راه‌اندازی کرده است. نیجریه، بزرگترین اقتصاد آفریقا، ارز رقومی بانک مرکزی خود را در اکتبر ۲۰۲۱ راه‌اندازی کرد. درست است، در این کشور آفریقایی، هنوز موفقیت چندانی در پیاده‌سازی «eNaira» (ارز دیجیتال بانک مرکزی نیجریه) حاصل نشده است. اما مردم محلی ترجیح می‌دهند از طریق تلفن همراه از پول دیجیتال خصوصی استفاده کنند.

۱۹ کشور از کشورهای گروه ۲۰، به ارز رقومی بانک مرکزی علاقه‌مندی نشان می‌دهند و ۱۶ کشور در حال توسعۀ یک پروژه یا آزمایش یک ارز جدید هستند. این کشورها شامل کره جنوبی، ژاپن، هند و روسیه می‌شود. این پروژۀ آزمایشی در چین قرار است در سال ۲۰۲۳ گسترش یابد.

این احتمال وجود دارد که پکن با کمک یوان دیجیتال به دنبال احراز یک موقعیت کلیدی در نظام پولی جهان باشد. واشنگتن در دوران ترامپ از ترس چنین چشم‌اندازی از آماده‌سازی پروژۀ دلار رقومی در سال ۲۰۲۰ خبر داد. دولت بایدن علاقه‌مندی بیشتری به این پروژه نشان می‌دهد. امروز «شمشیر داموکلس» بدهی دولتی عظیم بر سر آمریکا آویزان است که در اکتبر ۲۰۲۳ از مرز ۲۱ تریلیون دلار گذشت. احتمال نکول دولتی ایالات متحده دور از ذهن نیست. به گفتۀ برخی ناظران، دلار رقومی می‌تواند ابزاری برای کاهش شدید یا حتی صفر کردن بدهی‌های دولت آمریکا باشد. نشریۀ مؤسسۀ «RUSSTRAT CBDC، یا چرا ایالات متحده به دلار دیجیتال نیاز دارد»، خاطرنشان می‌سازد: «اسناد کاخ سفید نشان می‌دهد که روند گذار به ارز دیجیتال بانک مرکزی می‌تواند به اضطراب و عواقب ناخواسته منجر شود»، اما ماهیت آن‌ها فاش نشده است. نکته شاید این باشد که وقتی «دلار رقومی» منتشر ‌شود، ارزش آن بالاتر از دلار کاغذی خواهد ‌بود. زیرا، نقدینگی و نرخ گردش مالی آن چندین برابر بیشتر است. بنابراین، «دلار دیجیتال گران‌تر از حد معمول خواهد بود و فدرال رزرو می‌تواند هنگام مبادله، بخش قابل توجهی از عرضۀ پول را «بسوزاند» و در نتیجه، بر تورم تأثیر بگذارد، که احتمال دارد پوششی برای نکول مستقیم ایالات متحده باشد».

یک سناریوی پیش پا افتاده‌تر از گذار از دلار قدیمی به دلار دیجیتال نیز امکان‌پذیر است. این گذار به عنوان یک اصلاحات پولی با شرایط سخت برای مبادلۀ دلار قدیمی با دلار رقومی شکل خواهد گرفت. تمام ادعاها و تعهدات دلاری آمریکا که قبل از اصلاحات شکل گرفته بود، تحت شدیدترین بررسی قرار خواهد گرفت. و بسیاری از آن‌ها، از جمله بدهی‌های دولت آمریکا، به راحتی به صفر خواهند رسید.

اکنون بانک خلق چین و بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی در مورد موضوع ارز رقومی بانک مرکزی فعالانه همکاری می‌کنند. هر دو طرف به موضوع علاقه‌مند هستند. بانک تسویه حساب‌های بین‌الملی پروژۀ «mBridge» را از قبل سازماندهی کرده است که در آن ۲۴ مؤسسۀ مالی تحت صلاحیت مرجع پولی هنگ‌کنگ، بانک تایلند، مؤسسۀ ارز دیجیتال بانک خلق چین و بانک مرکزی امارات متحدۀ عربی متحد شده‌اند. یک کارپایۀ بلاک‌چین واحد ارز رقومی بانک مرکزی و تعدادی تراکنش چند سطحی انجام داده‌اند. در اینجا بانک مرکزی چین نقش کلیدی به عهده دارد. این پروژه به عنوان یک موفقیت شناخته شد، که پایۀ توسعۀ یک کارپایۀ واحد ارز دیجیتال بانک مرکزی در مقیاس جهانی خواهد بود. اگر چنین کارپایه‌ای ایجاد شود، ضربۀ بسیار حساسی به دلار آمریکا – چه متعارف و چه دیجیتال – وارد خواهد شد.

برگرفته از وب‌سایت بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2023/01/23/

۳ بهمن- دلو ۱۴۰۱ 

———————————————————————————

لنین، دشمن هرج و مرج

 ولادیمیر نیکیتین (Vladimir Nikitin)، سیاستمدار، نامزد دکترای علوم اقتصادی، صدر شورای همآهنگی خلاقیت‌های کل روسیه (لاد)

ا. م. شیری

ما عادت داریم لنین را یک انقلابی بزرگ، خالق انقلاب پیروزمند سوسیالیستی و رهبر اولین دولت کارگری جهان بدانیم. همۀ این‌ها درست است. اما این‌ها شایستگی‌های او را به طور کامل منعکس نمی‌کند.

لنین یک نابغۀ بزرگتر از آنچه بود، که معمولاً تصور می‌شود. توصیه می‌کنم روی تصویر ادبی «ولادیمیر ایلیچ لنین» مربوط به دورۀ قبل از بازگشت او به اتحاد شوروی که ماکسیم گورکی در سال ۱۹۳۰ ترسیم کرد، دوباره تمرکز کنید. به گفته گورکی، در آن زمان حتی در روزنامه‌های بورژوازی نوشتند که «جهان در سیمای لنین، مردی را از دست داد که در بین تمامی بزرگان زمان خود، به وضوح نبوغ و اندیشۀ بی‌باک خود را تجسم می‌بخشید». زیبا و واضح گفتند. اما اجازه بدهید ببینیم نبوغ و شجاعت اندیشه چیست؟

کلمۀ ‌«نابغه» از واژۀ «نبوغ» مشتق شده است. نوابغ تعداد بسیار کمی از افراد برگزیده، حافظان و حاملان حافظۀ ژنتیکی، یعنی حاملان خرد تمام نسل‌های گذشته هستند که آن‌ها را سرنوشت به دنیا آورده است. هدف تاریخی آن‌ها این است که زمان داشته باشند تا معانی زندگی را به توده‌ها توضیح دهند، نقاط قوت و ضعف آن‌ها را آشکار سازند و راه درست آیندۀ روشن را به آن‌ها نشان دهند. اما نابغه موظف به انجام این کار با زبان عامیانه و صمیمانه است که هم برای ذهن و هم برای قلوب مردم قابل درک با‌شد. باید قلب مردم را با جرقه‌های فعل شعله‌ور سازد، مردم را با آتش انرژی معنوی سرشار کند و آن‌ها را به عبور از سختی‌ها تشویق نماید تا به آیندۀ روشن‌تر برسند. و مهمتر از همه، به باوری مسلح شوند، که قطعاً محقق خواهد شد.

بی‌تردید، این یک واقعیت آشکار است که لنین موفق شد وظیفۀ تاریخی یک نابغه را به اندازۀ کافی محقق سازد. از این گذشته، او مانند یک نابغه می‌اندیشید و عمل می‌کرد. آیا او بی‌باکی تعقل را نشان داد؟ بدون شک، آری!

لنین واقعاً صاحب عقل سلیم بود و هوشمندانه زندگی می‌کرد. عقل سلیم بالاترین شکل هوش در طبیعت زنده است. همه مردم روی زمین باهوش نیستند. بیشتر با عقل زندگی می‌کنند. تفاوت هوش و عقل چیست؟ فرهنگ لغت «روانشناسی» هوش و عقل را به عنوان دو نوع متفاوت تفکر منطقی تعریف می‌کند. هوش یک نظم ذهنی حرکت فکر به سوی حقیقت است که فقط در محدودۀ دانش و تجربۀ حسی موجود عمل می‌کند و آن‌ها را بر اساس قوانین و جزم‌های مستقر تنظیم می‌کند. عقل توانایی انسان برای تفکر خلاق، شناخت جهان، درک معنای هستی، جستجو و یافتن حقیقت، به عنوان یک اصل حیات بخش توسعه، به عنوان یک شناخت کامل از جهان اطراف است.

لنین با شجاعت در اندیشه و عمل، با استفاده از عقل سلیم خود، نخستین کسی بود که جزم‌ها و ممنوعیت‌ها در آیندۀ نامعلوم جهان را در هم شکست. او اولین کسی بود که نهفته‌‌ترین و اصلی‌ترین جوهرۀ مارکسیسم را درک کرد و در عمل به کار بست. مارکس در مانیفست حزب کمونیست تأکید کرد که «پیش از این، فیلسوفان فقط جهان را توضیح می‌دادند، اما وظیفۀ ما تغییر آن است». تغییر جهان به چه معناست؟ به عقیده لنین، لازم است از اندیشیدن به آینده به انجام آن بر اساس یک پروژۀ معین حرکت کرد. این امر مستلزم گذار انقلابی از توسعۀ خود به خودی جهان به توسعۀ طراحی شده و مدیریت آگاهانۀ آن است.

لنین شجاعانه و بی‌باکانه پیشگام چنین گذار بود. او چگونه در این امر موفق شد؟ ماکسیم گورکی به این نتیجه رسید که لنین «عمیقاً به رسالت خود برای رهبری کارگران باور داشت، ارتباط خود را با جهان به طور جامع و عمیق احساس می‌کرد و نقش خود را در هرج و مرج جهان بعنوان دشمن آشوب درک می‌کرد». لنین از دورۀ جوانی به معنای زندگی خود و اینکه نه فقط یک انقلابی، بلکه دشمن هرج و مرج است، پی برده بود. چنین ابعاد توانایی عظیم او برای طرد هرج و مرج، ناشی از چه بود؟ شاید از نبوغ او، یا باز هم دقیق‌تر، از حافظۀ ژنتیکی مردم روسیه که در قالب مبانی جهان‌بینی روسی در وجود او نمود یافته بود. از این گذشته ، نام جهان‌بینی روسی «لاد» است که در ترجمۀ از روسی قدیمی به معنای «نه هرج و مرج، بلکه نظم شکوهمند» است. بنابراین، لنین به عنوان دشمن هرج و مرج، هدف زندگی خود، یعنی ایجاد یک زندگی شاد برای مردم را تعیین کرد. گورکی نوشت که «او دقیقاً بر این باور بود که بدبختی اساس اجتناب‌ناپذیر هستی نیست، بلکه یک نفرت است که مردم باید و می‌توانند از آن دوری کنند».

لنین، به عنوان یک انسان نابغه، حتی در جوانی خود دریافت که درک سطحی و ساده شده از جهان منجر به درک نادرست از حقیقت و بی‌معنی بودن فعالیت می‌شود. او هدف خود را شناخت جامع و عمیق جهان و جایگاه صحیح خود در این جهان را مشخص کرد. شوریدگی خصلت طبیعی او بود و لنین همانطور که گورکی می‌نویسد، با روحیۀ کاملاً استثنایی به هدف خود رسید. او عمیقاً قوانین جهان، قوانین طبیعت و قوانین توسعۀ اجتماعی را مطالعه کرد. او تصویر مدرن جهان، رابطه مکان و زمان با رشد بشر، امکان تأثیر انسان بر روند توسعۀ اجتماعی را آموخت.

دانشمندان در آغاز قرن بیستم به درک جدیدی از مکان و زمان رسیدند که دیدگاه آن‌ها را در مورد کیهان به شیوۀ انقلابی متحول نمود. مفهوم جهانِ تغییرناپذیر با مفهوم جهانِ در حال توسعۀ پویا که در آن مکان و زمان نیز کمیت‌های پویا و به هم‌پیوسته هستند، جایگزین شد. بنابراین، سیمای جهان دائما در حال تغییر است و این تغییرات باید در هنگام تعیین اهداف راهبردی و حل عملی وظایف مورد توجه قرار گیرد. ذهن مبتکر لنین در آن زمان این امکان را یافت که با درک رابطه بین حرکت و اندیشه به این مهمترین نتیجه‌گیری علمی که «تصویر جهان، تصویری از چگونگی حرکت ماده و چگونگی تفکر ماده است»، برسد. برای گذار انقلابی از توسعۀ خود به خودی و آشفتۀ روند تاریخی به یک تحول درست طراحی و مدیریت شده، شناسایی و درک رابطه بین حرکت و تفکر ضروری بود. لنین اولین کسی بود که قانون روش جدید مدیریت توسعۀ اجتماعی، روش «گاه‌نگاری ‌‌سیاسی» (CHRONOPOLITICS) را پایه‌گذاری کرد. ماهیت آن عبارت از این است که هر زمان باید طرز تفکر و دستگاه مفهومی خاص خود را داشته باشد. بنابراین، برای توسعۀ پروژۀ اجتماعی بزرگ آینده، شناخت ماهیت دوران، احساس روح زمان، درک ویژگی‌های مکان و جهان‌بینی مردمان ساکن آن ضروری است.

لنین هشدار داد که نباید بردۀ یک نظریه یا یک رویکرد علمی شد. مهم است که در نظر بگیریم که به منظور حرکت از تفکر در مورد آینده برای ساختن آینده بر اساس یک پروژۀ معین، جهان و حیات روی زمین بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که در نظریه‌ها و ایدئولوژی‌های علمی موجود ارائه شده است. بنابراین او استدلال کرد که «مارکسیسم یک جزم نیست، بلکه راهنمای عمل است».

لنین در عمل ثابت کرد که برای توسعۀ صحیح یک پروژۀ اجتماعی در مقیاس بزرگ و اجرای موفقیت‌آمیز آن، ترکیب متناسب رویکردها و ایده‌های علمی مختلف با در نظر گرفتن قوانین سیاسی اقتصادی و اجتماعی و تعریف صحیح نیروی محرکه ضروری است. لنین بر اساس ترکیب رویکردهای علمی طبقاتی و تمدنی، موفق شد ماتریالیسم مارکسیستی را با فرهنگ اجتماعی معنوی روسیه ترکیب کند تا انقلاب سوسیالیستی را به پیروزی برساند. او به درستی نیروی محرکۀ انقلاب که مقاومت بورژوازی را در هم شکست، شناسایی کرد و گرد آورد. این نیرو، نیروی متحد طبقۀ کارگر و دهقانان بود. چنین نیرویی در دیگر کشورهای سرمایه‌داری تشکیل نشد. بنابراین، روسیه شوروی اولین کشور در جهان بود که به ساخت سوسیالیسم پرداخت.

در عین حال، لنین چشم‌بسته از طرح مارکس پیروی نکرد. به عقیدۀ مارکس، انقلاب زمانی رخ می‌دهد که شکل (روابط تولیدی) با محتوا (نیروهای تولیدی) مطابقت نداشته باشد. لنین بدون انکار قانون مارکسیستی توسعۀ اجتماعی-اقتصادی، ثابت کرد که تحت شرایط خاص تاریخی و مکانی، شکل و محتوا در فرمول مارکس، می‌تواند مکان را تغییر دهد. در روسیه در آغاز قرن بیستم، پس از انقلاب، همه چیز باید برعکس انجام می‌شد. یعنی، نیروهای مولدۀ عقب‌مانده می‌بایست با مناسبات تولیدی جدید سوسیالیستی و پیشرفته‌تر همسو شود.

لنین تصمیم گرفت، بدون اینکه منتظر انقلاب جهانی باشد، برای صنعتی کردن سریع کشور و اجتماعی کردن کشاورزی بر نیروی ایدۀ سوسیالیستی و منابع معنوی تمدن روسیه تکیه کند. رهبر انقلاب تفکر غیرخطی را به نمایش گذاشت و در ابتدا مردم روسیه را نه در مسیر شکست‌خوردۀ توسعه و رسیدن به غرب، بلکه، در مسیر جدید توسعۀ پیشرفته با دسترسی به سطح کیفی جدید تکامل انسانی رهبری کرد. به جای جامعۀ مصرفی مشخصۀ سرمایه‌داری، یک جامعۀ دانش‌بنیان متشکل از انسان خلاق و هوشمند در روسیه شوروی تشکیل گردید. هدف پروژۀ اکتبر لنین، هدایت مردم شوروی بر اساس تفکر علمی پیشرفته، فن‌آوری‌های جدید و بهترین فن‌آوری، در مسیر سازندگی به نفع خانواده و میهن خود بود.

لنین، به عنوان دشمن هرج و مرجِ خود به خودی، فهمید که جایگزینی هرج و مرج با نظم معنادار در تکامل اجتماعی بشر، نیازمند طراحان و مجریان عمیقاً مسلح به دانش قوانین توسعۀ جامعه و کاربرد صحیح آن‌ها برای اجرای این پروژۀ جهانی آیندۀ روشن است. بنابراین، او در سال ۱۹۲۱ در کنگرۀ سوم سازمان جوانان کمونیست (کامسامول)، فراگیری کمونیسم را بمثابه وظیفۀ اصلی جوانان شوروی تعیین کرد و افزود که تنها با غنی ساختن حافظۀ خود با آگاهی از تمام دست‌آوردهای بشری، می‌توان یک کمونیست واقعی شد. استالین کار لنین را با شایستگی ادامه داد و قوانین عینی برای توسعۀ شتابان اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را به خوبی شناخت و آن‌ها را ماهرانه به کار بست. متأسفانه، از آنجایی که رهبران بعدی از نظر شخصیتی نتوانستند این توسعۀ تاریخی را به درستی مدیریت کنند، در نتیجه، به تعلیق موقتی پروژۀ اکتبر منجر شد.

بزرگترین شایستگی لنین این است که او نخستین کسی بود که مبانی نظری گذار از تاریخ خودانگیخته به تاریخ کنترل شده را در قالب لنینیسم درک کرد و پایه‌گذاری کرد. آغاز قرن بیست و یکم تأئید می‌کند که یک گذار کنترل شده به آیندۀ روشن‌تر در پیش است.

نقل از تارنمای دانشمندان با گرایش سوسیالیستی روسیه-روسو

https://eb1384.wordpress.com/2023/01/22/

۲ بهمن- دلو ۱۴۰۱ 


توطئه دولت پنهان

والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، 

پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه

ا. م. شیری

آیا لغو پول کاغذی و گذار به نظام پولی رقومی برای ۲۰ مارس ۲۰۲۳ برنامه‌ریزی شده است؟

کلاوس شواب در کتاب «کووید-۱۹: بازسازی بزرگ» به صراحت اعلام کرد که «همه‌گیری کووید» آغاز تجدید ساختار نظم جهانی و کل شیوۀ زندگی انسان است. من در این مورد با مطالعۀ کتاب شواب در کتاب خودم نوشتم. «سرمایه‌داری فراگیر و بازسازی بزرگ توطئه آشکار علیه بشریت است».

در نیمۀ دوم سال ۲۰۲۲، خطوط یک بحران بزرگ اقتصادی ترسیم شد. صاحبان پول (سهامداران اصلی فدرال رزرو ایالات متحده) هر کاری که ممکن است انجام می‌دهند تا بحران پیش بیاید. آن‌ها با اعلام یک «همه گیری»، اقتصاد را با تریلیون‌ها دلار تقویت کردند و از مارس ۲۰۲۲ شروع به افزایش سریع نرخ کلیدی فدرال رزرو ایالات متحده کردند. جروم پاول، رئیس فدرال رزرو گفت که این امر برای سرکوب تورم بالا ضروری است و در عین حال، خطر رکود اقتصادی که بسیار خطرناکتر از تورم است، به شدت افزایش یافته است.

در سال ۲۰۲۳، رکود باید شکل حاد بخود بگیرد، فراتر از ایالات متحده رفته و یک بحران اقتصادی جهانی را برانگیزد. در طول بحران، صاحبان پول دارایی بسیاری از ورشکسته‌ها را به قیمت یک پول سیاه خریداری می‌کنند و محصولات پرباری را جمع آوری می‌کنند. زمانی به این «تمرکز و تمرکز سرمایه» می‌گفتند.

احتمالاً بحران لحظه گذار از یک نظام پولی به نظام پولی دیگر خواهد بود. و این گذار با گذار دهۀ ۱۹۷۰، زمانی که استاندارد دلار طلا با استاندارد کاغذ و دلار جایگزین شد، قابل مقایسه خواهد بود. این گذار با پایان یافتن مبادلۀ دلار با طلا توسط خزانه‌داری ایالات متحده در ۱۵ اوت ۱۹۷۱ آغاز شد و در ژانویه ۱۹۷۶، که کنفرانس جامائیکا تصمیم گرفت طلا را غیرفعال کند و دلار آمریکا را انحصاری در دنیای ارزها اعلام کند، پایان یافت.

از آن زمان، تنها پول فیات (پول نقد: اسکناس یا سکه م.) در جهان باقی مانده است که پشتوانۀ آن طلا، نقره یا سایر کالاها نبود، بلکه منحصراً از طریق بدهی تأمین می‌شد. تقریباً نیم قرن است که چاپخانه‌های فدرال رزرو و سایر بانک‌های مرکزی بزرگ با ظرفیت کامل کار می‌کنند و عرضۀ پول را به سرعت گسترش داده و بدهی ایجاد می‌کنند. هرم بدهی سر به فلک کشیده است. عرضۀ مقدار عظیم پول به این واقعیت منجر شد که پول به سرعت ارزان شد، که در کاهش نرخ بهره بازتاب یافت. نرخ بهره امروز نزدیک به صفر است. و اگر پول دیگر سرمایه نباشد (ارزش خودافزاینده) این چه نوع سرمایه‌داری است؟ مسئله بازنگری اساسی در نظام پولی موجود یا جایگزینی کامل آن با یک نظام جدید در حال حاضر کاملاً رسیده است.

و در اینجا ابزاری مانند ارز دیجیتال بانک مرکزی وارد صحنه می‌شود: ارز رقومی بانک مرکزی. ویدیوی «پول دیجیتال بانک مرکزی چیست و چگونه با بدن شما ارتباط دارد؟»، در پایان سال گذشته در اینترنت منتشر شد.

کاترین آستین فیتس در اینجا نقش ایفا می‌کند. قبلاً در مورد او نوشتم. متولد ۲۴ دسامبر ۱۹۵۰ در فیلادلفیا، پنسیلوانیا. او در بانک سرمایه‌گذاری «Dillon, Read & Co» شاغل بود و به سمت مدیر عاملی رسید. در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، او دستیار وزیر مسکن و توسعۀ شهری آمریکا بود. در دهه ۱۹۹۰ از او خواسته شد که به هیئت مدیران فدرال رزرو آمریکا بپیوندد، اما او ترجیح داد بخاطر تجارت خصوصی از قدرت صرفنظر کند. در دهۀ ۲۰۰۰، او به مطالعۀ موضوع فساد و سوءاستفاده در دستگاه دولتی ایالات متحده شروع کرد. به تدریج، او تصویری را از آنچه در واشینگتن اتفاق می‌افتد، ترسیم کرد. این را می‌توان یک توطئه دولت پنهان درسال‌های ۲۰۲۰-۲۰۲۱ نامید. کاترین آستین فیتس ثابت کرد که «همه‌گیری کووید» نیز یک اقدام برنامه‌ریزی‌شده دولت پنهان است.

او در ویدیوی منتشره در مورد عملیات پول رقومی بانک مرکزی صحبت می‌کند و این واقعیت را مورد توجه قرار می‌دهد که فدرال رزرو اخیراً نسبت به ایدۀ عرضۀ دلار دیجیتال محتاط بوده است. سپس این نگرش تغییر کرد. به خصوص در رابطه با این واقعیت که در سال ۲۰۲۱ بانک مرکزی چین آزمایش یوان دیجیتال را آغاز کرد و قول داد که این ارز جدید را به طور کامل در سال ۲۰۲۳ عرضه خواهد کرد. ارز رقومی چین می‌تواند به طور جدی موقعیت دلار آمریکا را در جهان تضعیف کند. و در سال ۲۰۲۲، جروم پاول با قاطعیت اعلام کرد که دلار دیجیتال عرضه خواهد شد.

مردم به خوبی می‌داند که ارز رقومی جدید به ابزاری برای ردیابی زندگی افراد تا کوچکترین جزئیات تبدیل خواهد شد. ارز جدید به عنوان ابزار نظارت بر رفتار انسان در نظر گرفته شده است. پول دیجیتال برنامه‌ریزی می‌شود. محدودۀ استفادۀ احتمالی از ارز با در نظر گرفتن رفتار انسان تعیین می‌شود. در صورت رفتار «بد»، دسترسی به حساب ارز رقمی مسدود خواهد شد. نظام پول رقومی بانک مرکزی در واقعیت امر، یک اردوگاه کار اجباری الکترونیکی است.

در بخشی از ویدیوی «پول رقومی بانک مرکزی چیست…»، سخنرانی آگوستین کارستنز، رئیس بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی (این مؤسسۀ بین‌المللی هماهنگ‌کننده اصلی پروژه‌های پول رقومی بانک مرکزی بسیاری از بانک‌های مرکزی جهان است) ثبت شده است. و این هم آن بخش از سخنان او: «حالا پول نقد چیست؟ ما نمی‌دانیم که امروز چه کسی از این اسکناس صد دلاری یا این اسکناس ۱۰۰۰ پزویی استفاده می‌کند. تفاوت اصلی بین پول رقومی بانک مرکزی [از پول نقد] این است که بانک مرکزی بر قوانین و شرایط حاکم بر استفاده از این ابزار بانک مرکزی نظارت مطلق خواهد داشت».

کاترین فیتس دربارۀ افشاگری رئیس بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی می‌گوید: «او گفت که آن‌ها با یک ارز رقمی، توانایی تعیین قوانین و اجرای متمرکز آن را خواهند داشت. این به این معنی است که اگر آن‌ها نخواهند شما از پول خود در فاصله ۵ کیلومتری خانه خود نمی‌توانید استفاده کنید. اگر تصمیم به افزایش مالیات بگیرند، به سادگی آن را از حساب شما کسر خواهند کرد. بنابراین، آن‌ها قوانینی را وضع می‌کنند که در آن همه چیز کاملاً تحت نظارت باشد و می‌توانند قوانین را به طور متمرکز اعمال کنند».

اما فریب مردم ممکن نخواهد شد و باید ارز رقومی را به زور تحمیل کرد. طبق گفتۀ کاترین فیتس، برنامه برای رایج کردن اجباری پول رقومی بانک مرکزی به شرح زیر است.

۱- ایجاد یک بحران بزرگ اقتصادی در مقیاس جهانی ضروری است؛

۲- پیامد و تجلی این بحران ورشکستگی‌های گسترده کسب و کارهای کوچک و متوسط، رشد سریع بیکاری خواهد بود. ده‌ها، صدها میلیون نفر در سراسر جهان در آستانۀ مرگ قرار خواهند گرفت؛

۳- معمولاً در چنین مواردی، دولت با تأمین مالی کمک‌های اجتماعی، توزیع غذای رایگان یا تأمین برنامه‌های کارهای اجتماعی از بودجه، مردم را نجات می‌دهد. این بار بانک مرکزی در کسوت مأمور نجات عمل می‌کند، پول، چیزی شبیه به پول هلیکوپتر توزیع می‌کند؛

۴- با این حال، در سال ۲۰۲۳، پول هلیکوپتر نه دلار کاغذی، بلکه ارز دیجیتال خواهد بود. هر فرد نیازمند کمک، باید یک کیف پول الکترونیکی داشته باشد. و گرسنگی مردم را به پذیرش ارز رقومی مجبور خواهد کرد.

در این ویدئو گفتگوی کاترین فیتس و ریچارد آندریاس ورنر را می‌بینیم که یکی از بهترین مدیران بانک مرکزی به حساب می‌آید. بنابراین، کیف پول الکترونیکی برای‌ پول رقومی بانک‌های مرکزی اولین قدم محتاطانۀ صاحبان پول برای تشکیل اردوگاه کار اجباری الکترونیکی است. ریچارد ورنر می‌گوید بانک‌های مرکزی در حال برنامه‌ریزی برای جایگزینی کیف پول‌های الکترونیکی با ریزتراشه‌های کاشته شده در مغز انسان هستند.

سخنان مرموز کاترین فیتس بسیار قابل توجه است. او دو بار تکرار کرد که گذار به یک نظم پولی جدید مبتنی بر پول رقومی بانک‌ مرکزی توسط «اربابان پول» برای ۲۰ مارس ۲۰۲۳ برنامه‌ریزی شده است.

من با ریچارد ورنر کاملاً موافقم. او می‌گوید: «استفاده از پول نقد اولین کاری است که می‌توانیم برای جلوگیری از پذیرش ارز رقمی انجام دهیم».

در کلمات پایانی ویدیو (صدای خارج) توصیه دیگری به گوش می‌رسد: «اما یک خلق آزاده و مقتدر در برابر این ظلم چه می‌تواند بکند؟… نباید فراموش کرد که نخبگان قدرتمند فقط می‌توانند کاری را که انجام می‌دهند که اکثر شهروندان، اکثر ما، از خواب بیدار نشده و نمی فهمند که واقعا چه اتفاقی می‌افتد. اگر واقعیت را برای مردم روشن سازیم، بهترین فرصت را برای مقابله مؤثر با همۀ این طرح‌ها و اقدامات خواهیم داشت».

پی‌نوشت: به عقیدۀ الویرا نابیولینا، رئیس بانک مرکزی روسیه، برای انتشار روبل دیجیتال در روسیه، حتی لازم نیست منتظر نوعی بحران باشیم. می‌توانیم با پرداخت مستمری بازنشستگان به روبل رقمی شروع کنیم. ظاهراً نابیولینا معتقد است که این گروه اجتماعی عموماً قادر به اعتراض نیست.

برگرفته از وب‌سایت فرهنگ راهبردی

۳ بهمن- دلو ۱۴۰۱ 


زنده‌تر از همۀ زندگان

بمناسبت نود و نهمین سالگرد به آینده پیوست لنین 

ا. م. شیری

ولادیمیر ایلیچ لنین، آموزگار و رهبر کبیر پرولتاریای جهان، رهبر انقلاب کبیر اکتبر، بنیانگذار حزب کمونیست و دولت اتحاد شوروی روز ۲۱ ژانویۀ سال ۱۹۲۴ در سن ۵۳ سالگی به آینده پیوست. اگر چه او درگذشت، ولی او هنوز در کنار ماست و همیشه نیز خواهد بود.

خبر ناگوار درگذشت لنین را نخستین بار میخائیل کالینین، صدر کمیتۀ اجرایی مرکزی کل روسیه روز ۲۱ ژانویه در حضور نمایندگان کنگرۀ یازده اعلام کرد.

تشییع جنازۀ لنین

عظمت و جاودانگی لنین فقط با آن رویداد تاریخی مرتبط نیست که با تشکیل نخستین دولت بر پایۀ اصول کاملاً متفاوت، اصول عدالت در جهان- دولت کارگران و دهقانان- دنیا را متحول کرد. صحبت بر سر انقلاب هم نیست، که پیش از آن کمون پاریس را به یاد داریم. بلکه، تشکیل دولت سوسیالیستی در محاصرۀ کشورهای‌ سرمایه‌داری بود که توانست در جنگ داخلی پیروز شود و اشغالگران را بیرون براند و همۀ این‌ها محصول نبوغ و استعداد لنین بودند.

لنین نظریۀ مارکسیسم را توسعه داد و در نتیجه لنینیسم پدید آمد. چرا که این دو شخصیت تاریخی- کارل مارکس و ولادیمیر لنین- بودند که روش عمل به این ایده را نشان دادند و آن ابزار دیالکتیکی که امکان ارزیابی رویدادهای جاری، نتیجه‌گیری دقیق و هدایت توده‌های مردم در مسیر درست را فراهم کرد.

فراموش نباید کرد، که لنین یک انسان باورمند بود. او کمونیسم جنگی را مطرح و امتحان کرد، جواب نداد. در نتیجۀ بازسازی دیالکتیکی آن، سیاست اقتصادی نوین (NEP) متولد شد.

لنین بسیار محبوب بود و محبوبیت او در آوریل ۱۹۱۷، در جریان استقبال هزاران نفر از وی هنگام بازگشت از تبعید، ثابت شد و این محبوبیت با محبوبیت کار او رابطۀ مستقیم داشت.

او با مطالعۀ مطالب فلسفی که در آن زمان در جهان انباشته شده بود و با تسلط بر این ابزار فلسفی، کتب، مطالب و مقالاتی به زبان قابل فهم و درک عموم ‌می‌نوشت، در کشور پخش می‌شد که او را به یک رهبر بلامنازع تبدیل کرد.

به همین دلیل بود و هست که او در چشم دولت‌های سرمایه‌داری زمان خود و فعلی یک هیولای بسیار وحشتناکی می‌نماید‌. به همین دلیل است که لنین از هر طریق ممکن سعی کرد، در فضای مسموم جامعۀ سرمایه‌داری سکوت را شکست، بی‌اعتنا به تمام تهمت‌ها و افتراها، پیگیرانه به مبارزه در راه تشکیل دولت کارگری و برقراری عدالت اجتماعی ادامه داد و موفق هم شد.

بزرگداشت خاطرۀ لنین تنها به معنی تمجید از او و آثار او نیست، بلکه قبل از هر چیز فراگرفتن از آثار او و کاربست ابزارهای رویکرد دیالکتیکی به رخدادهایی است که او طی مبارزۀ پیگیر خود برای آزادی طبقۀ کارگر به ما به ارث گذاشته است.

ایده‌های لنین اکنون بیش از هر زمان دیگری مبرمیت دارد و گذشته از هر صحبتی، او همچنان زنده‌تر از همۀ زنده‌گان است.

هر سال روز ۲۱ ژانویه، در بسیاری از کشورهای جهان میلیون‌ها انسان، اعم از افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها و احزاب کمونیست و کارگری یاد لنین را گرامی می‌دارند. 

یادش عزیز، راهش بردوام باد! 

۱ بهمن- دلو ۱۴۰۱


بدون محدودیت زمانی

نیکولای زوبریلین (Nikolai Zubrilin)، سیاستمدار، نماینده و رئیس فراکسیون حزب کمونیست در مجلس شهر مسکو، 

ا. م. شیری

حتی امروز هم همه نمی‌دانند که اصلاح‌طلبان از دروغ و تهمت برای نابودی اتحاد شوروی استفاده کردند.

یکی از استدلال‌های عوامل نوسازی در دهۀ ۱۹۹۰، توسل به واقعیت کاهش قیمت نفت برای فریب افکار عمومی بود. گویا کاهش درآمد حاصل از فروش نفت باعث نابودی اتحاد شوروی گردید. این یک دروغ محض و آشکار بود! مقایسۀ درصد تکمیل بودجه از طریق فروش نفت با امروز، نمی‌تواند مبنای چنین فکری باشد. استناد اصلاح‌طلبان به این واقعیت فقط افکار عمومی را از خیانت واقعی و برنامه‌های تدوین شده از مدت‌ها قبل برای نابودی خشونت‌آمیز اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی با کمک نوسازانی که از نزدیک با زوج گارباچوف- یلتسین کار می‌کردند، منحرف می‌کند. اصلاح‌طلبان گایداری-چوبایسی با ارائه تصویری از مبارزۀ ادعایی بین گارباچوف ​​و یلتسین به طرز زیرکانه‌ای مردم را فریب دادند. در نهایت (همانطور که محاسبه شده بود)، صرف نظر از اینکه چه کسی ممکن است از این میدان جنگِ قدرت پیروز بیرون بیاید، اصلاح‌طلبان پیروز خواهند شد. اما از نظر توده‌ها هر یک از این مهره‌ها، کیفیتاً «هر دو بدتر» بودند. چنین گزینۀ بن‌بستی نیز برای کل کشور آماده شده بود. در نتیجه، گارباچوف ​​و یلتسین، با نابودسازی اتحاد شوروی، نقش اصلی خود را در یک نمایش تحریک‌آمیز که توسط سیا ساخته شده بود، ایفا کردند. در آن زمان، الکساندر یاکولی‌یف، اولگ کالوگین، ادوارد شواردنادزه که از مدت‌ها پیش عوامل غربی مستقر در بسیاری از ساختارهای دولتی را زیر چتر حمایت خود گرفته بودند، باضافۀ ۲۰۰ مأمور سازمان «سیا» با دعوت اصلاح‌طلبان تیم گایدر- چوبایس در اعماق دولت روسیه در کابینۀ وزیران «به عنوان مشاور» ظاهر شدند. به منظور پردازش افکار عمومی و تهیۀ تصویر نادرست از دلایل نابودی اتحاد شوروی، یک عملیات ویژه ایدئولوژیک و اطلاعاتی برای منحرف کردن رسانه‌های روسیه و جهان از رویدادهای مهم مسکو انجام شد و توجهات بسوی مسئلۀ محاصرۀ گارباچوف در فوروس معطوف گردید. و همۀ این‌ها در پس زمینۀ خالی شدن قفسه‌های فروشگاه‌ها که توسط نوسازان سازماندهی شده بود، انجام گرفت. این یک گزینۀ برد-برد برای وادار کردن مردم به قطع حمایت خود از حزب کمونیست و بر همین اساس، به امتناع از نظام شوروی بود.

اما اصلاح‌طلبان توضیح ندادند که وقتی مردم از حمایت از دولت شوروی خودداری کردند، به طور خودکار از بهترین خدمات بهداشتی و آموزشی رایگان شوروی در جهان، مسکن رایگان برای همۀ نیازمندان، بسیاری از تضمین‌های اجتماعی، از جمله برای کودکان، بازنشستگان، خانواده‌های پرجمعیت و سایر گروه‌های جمعیت نیز امتناع کردند.

اصلاح‌طلبان توضیح ندادند که امتناع از حمایت از نظام شوروی به طور خودکار کشور را به سمت سرمایه‌داری راهزن و پایمال کردن حقوق کارگران مزدبگیر و راه‌اندازی سازوکار سرمایه‌داری سوق داد- تصاحب ارزش اضافی برای محصولات تولیدی توسط صاحبان وسایل تولید و واسطه‌ها، مکانیزم اصلی سرمایه‌داری است که منجر به فقر جمعیت می‌شود. همانطور که می‌دانید، امروز در کشور ما با ۱۵۰۰۰ روبل در ماه، زیر خط فقر زندگی می‌کند (منظور ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ۱۵۰ نفری فدراسیون روسیه است نه از جمعیت ۳۰۰ میلیون نفری اتحاد شوروی. م).

درست زمانی که قفسه‌های فروشگاه‌ها خالی بود، میلیون‌ها تن گوشت، مرغ، کنسرو، کره، غلات در سردخانه‌ها و انبارها وجود داشت، اما برای فروش عرضه نمی‌شد. بخشی از آن‌ها برای زمان آزاد کردن قیمت موکول گردید که در ۲ ژانویه ۱۹۹۲ اتفاق افتاد. قدرت خرید پول هزار برابر سقوط کرد، قیمت‌ها افزایش یافت و بخش دیگر محصولات در جنگل‌های اطراف مسکو و دره‌ها زمانی خالی شد که امکان تخلیه محصولات تحویلی در انبارها وجود نداشت (رجوع کنید به گزارش‌های روزنامه‌نگاران آن سال‌ها در مورد تخریب و فاسد کردن مواد غذایی). به مردم، به ویژه، به مسکو عمداً گرسنگی دادند تا دولت شوروی را از حمایت مردم محروم کنند.

در نگاه اول، آنچه در آن زمان در صفحه‌های تلویزیونی رخ می‌داد، عجیب به نظر می‌رسید. این خبر منحصراً در نسخۀ سیاه پخش می‌شد و مشخص نبود که چرا تلویزیون رسمی علیه حزب کمونیست اتحاد شوروی و دولت لجن‌پراکنی می‌کرد؟ از صفحات تلویزیون انبوه تهمت‌ها و دروغ‌ها علیه رهبران حزبی و صنعتی بطور مستمر پخش می‌شد. روزی نبود که تلویزیون به نظام شوروی، گروه‌های کارگری، مدیران کارخانه‌ها و مؤسسات، ارتش و پلیس شوروی تهمت نزند.

تلویزیون‌ها مانند یک گودال زباله کار می‌کردند که از آن‌ لجن و کثافت به روی کشور و همۀ رهبران پاشیده می‌شد. این در حالی اتفاق می‌افتاد که همین تلویزیون‌ها نوسازان را تمجید می‌کردند و از آنان قهرمان می‌ساختند. همین قدر کافی بود که دو کلام علیه حزب کمونیست اتحاد شوروی حرف بزنی و به یک قهرمان در مقیاس «جهانی» تبدیل شوی! ماشین تبلیغاتی که به دست خائنان و مقامات فاسد افتاده بود، بدینگونه کار می‌کرد. اما اکنون از زمانی که کشور چشم خود را بر روی همۀ این مشکلات بسته، ۳۰ سال می‌گذرد و هیچ کس جز حزب کمونیست فدراسیون روسیه برای گفتن حقایق به مردم و متوقف کردن روند هلاکت‌باری که ما را به اوضاع بعرنج بعدی در سمت جنوب غربی سوق می‌دهد، سعی نمی‌کند.

تمام رذالت‌هایی که اکنون در سیاست جهانی و در کشور ما مشاهده می‌شود، از آنجا، از نوسازی و از دهۀ فاجعه‌بار ۹۰ ناشی می‌شود؛ از سال اعدام ۱۹۹۳، از سال خصوصی‌سازی ۱۹۹۴، از زمانی که صنایع به ازای یک پول سیاه به الیگارش‌های امروزی تحویل گردید، از فرصت از دست‌رفتۀ مردم برای به قدرت رساندن یک دولت اعتماد ملی به ریاست حزب کمونیست فدراسیون روسیه – که در صورت پیروزی زیوگانف در سال ۱۹۹۶، قرار بود بر اساس هنجارهای سوسیالیستی و عدالت اجتماعی شکل بگیرد، ناشی می‌شود؛ از سال نکول ۱۹۹۸، زمانی که همۀ ما به میلیونرهای فقیر تبدیل شدیم، از سال ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، از زمانی که بحران‌های اقتصادی یکی بعد از دیگری تا امروزی را تجربه کردیم، ناشی می‌شود.

و امروز مشکل دیگری بطور «غیرمنتظره» سر برآورد! مؤسسات تولیدی، کارخانه‌ها و کارگاه‌های ما که اکنون بسیار ضروری هستند، بنوعی «ناپدید» شدند. چند سال پیش، که سردیوکوف (وزیر دفاع سابق. م) در حال تخریب مجتمع نظامی-صنعتی بود، دولت ولنگارانه تماشا می‌کرد، به چوبایس که در حال تخریب و فروش مادرشرکت برق بود، از پائین نگاه می‌کرد. مقامات وزارت آموزش و پرورش هزاران مدرسۀ فنی- حرفه‌ای، صدها مؤسسه را تعطیل کردند. بدین سبب، امروز تراش‌کار، فرزکار، متخصص انرژی، مهندسین مکانیک و فن‌آوری، دانشمندان صنعتی و هسته‌ای به اندازه کافی نداریم. اما یک دوجین اقتصاددان، وکیل، دانشمند علوم سیاسی، جامعه‌شناس و مدیر داریم! البته به این‌ آخری‌ها هم کاملاً نیاز است، اما در هر کاری باید توازنی برقرار باشد! در حال حاضر کسی نیست که مهره را با آچار سفت کند؛ کسی نیست که روی تراکتور در کشتزار کار کند؛ محموله‌ها را در جاده‌ها حمل کند؛ تانک و توپ بسازد؛ موتورها و گیربکس‌ها را جمع کند؛ تیرها و سازه‌ها را جوش دهد…

حزب کمونیست فدراسیون روسیه بارها اقداماتی را برای حمایت از مجتمع نظامی-صنعتی، حمایت از کشاورزی، آموزش، تحصیل و مراقبت‌های بهداشتی پیشنهاد کرده است. فراکسیون حزب کمونیست فدراسیون روسیه در دومای شهر مسکو پیشنهادی برای تقویت کار بر روی توسعۀ صنعت شهر مسکو و افزایش بودجه برای حمایت اجتماعی از جمعیت، هم از لحاظ تأمین مسکن اجتماعی و هم از منظر بهبود جمعیتی ارائه کرد. حتی اقدامات حداقلی برای حمایت از جمعیت نتایج خوبی در افزایش نرخ زاد و ولد و آموزش نسل جوان به همراه خواهد داشت. بنابراین، اگر دگماتیزم بازار را کنار بگذاریم و افراد تصادفی را از ساختارهای حاکمیتی در همۀ سطوح اعم از کشوری، ‌استانی و منطقه‌ای تا خودمختاری‌های محلی دور کنیم، می‌توان همه امور را به نفع مردم و به طور کلی برای کشور بهبود بخشید.

نقل از سوروس-وب‌سایت حزب کمونیست فدراسیون روسیه

https://eb1384.wordpress.com/2023/01/20/

۳۰ دی- جدی ۱۴۰۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate