مشروعیت حکومت؟

مشروعیت حکومت؟؟؟

آیا حکومت آینده در ایران باید «مشروعیت» داشته باشد؟

ما حکومت شاه و شیخ را تجربه کرده ایم و با گوشت و استخوان خود زیان های مرگبار این حکومت هارا چشیده ایم. اکنون زمان آن رسیده که مردمان آزاده  شریف و انساندوست ایران حکومتی برپا کنند که در آن آرزوهای برباد رفته خود را بیابند، حکومتی دموکراتیک و لائیک، حکومتی که خود را تحمیل نکند. چنین حکومتی بدون تردید مورد پذیرش مردم خواهد بود و در نتیجه مردم با رضایت و از روی اختیار با آن همراهی خواهند کرد. برخی سکولاریسم را با لائیسیته یکی می دانند که این باور نادرست است. لائیسیته رواداری در باورها است و با دین یا بی دینی و دیگر باورها کاری ندارد. لائیسیته به معنای آزادی باورها و دین ها است. در لائیسیته شیوه ی فرمانروایی کشور از همه ی دین ها، باورها و ایدئولوژی ها بری و جدا است. در جایی که سکولاریسم خواهان جدایی دین از دولت و حکومت است اما با شیوه ای پنهانی و زیرکانه هم از مالیات کشور می خورد و هم از خیریه ها، نذر و نیار و وقفیات مردمان دین باور و نادان شکم رهبران دینی و کلیسا را پر می کند. لائیسیته با سکولاریسم یکی نیست. 

سکولاریسم بر پایه ی جدایی دین از شیوه ی اداره ی کشور است. بریتانیکا؛ فرهنگ واژه های انگلیسی در باره ی سکولاریسم می نویسد: 

« … دین نباید هیچ نقشی در اداره ی کشور، آموزش و پرورش، یا دیگر بخش های جامعه داشته باشد…»

لائیسیته بیشتر معنای رواداری و برابری در باورها را دنبال می کند و به ستیز با دین و دیگر باورها نمی پردازد. لائیسیته از واژه ی لاتینی  λᾱός با تلفظ lāós به معنی «مردم» می‌آید. لائیسیته در ۹ دسامبر ۱۹۰۵ در فرانسه  به صورت قانون در آمد. ماده نخست این قانون می گوید: « جمهوری “فرانسه” آزادی باورها را پابرجا ( تضمین) می کند. این قانون از فرهنگ ها و سنت ها پشتیبانی می کند.».    

از آنجا که ما خواهان دگرگونی های بنیادی در جامعه ی آینده ایران هستیم نیاز به این داریم که در تعریف برخی واژه های بازبینی کنیم و تا آنجا که ممکن است با توجه به شرایط ویژه ی دوران حاضر واژه های نوینی برای برخی از مفاهیم پیدا کنیم. یکی از واژه های حقوقی و سیاسی که همچنان نوا و معنای دینی و شرعی دارد واژه ی مشروع است که در زیر  من به بررسی آن می پردازم. 

گفت و گو درباره ی واژه های legitimacy, légitimité, legitimitet … و پیدا کردن برابر پارسی حقوقی و سیاسی درست برای استفاده از آن در ایران آینده بسیار مهم است. در اینجا من به طور فشرده درک خود را از این واژه در برابر خوانندگان می گذارم تا بتوانیم با یاری یکدیگر درباره ی آن پژوهش کرده و معادل یا برابر دقیق و درست و قابل پذیرشی از آن پیشنهاد کنیم بدهیم.

مفهوم لژیتیمیته ( به زبان فرانسه ) سده ها است در اندیشه ی سیاسی وارد شده است. افلاطون (زاد روز ۴۲۸ پیش از میلاد، مرگ ۳۴۸ پیش از میلاد) و ارسطو (زاد روز۳۸۴ پیش از میلاد، مرگ ۳۲۲ پیش از میلاد) هریک به گونه ای از آن سخن گفته اند. فلسفه ی افلاطون با سیاست آمیخته است.  او در گفت و گو برای «قانون ها» از جمهوری( آرمان شهر) سخن می گوید و در آنجا درون مایه ی اصلی آن را «عدالت» می داند. ارسطو هم با بهره گیری از همین گفتار از یکی نبودن پادشاهی، آریستوکراسی و دموکراسی سخن می گوید. 

مارکوس تولیوس سیسرون (۱۰۶ پیش از میلاد تا ۴۳ پیش از میلاد) سخنور، سیاستمدار ، فیلسوف و اندیشمند رُم باستان این واژه را برای بیان قانونی بودن قدرت به کار برده است. او در سخنرانی هایش از قانونی بودن سخن می گفت و از برتری خواست مردم بر خواست فرمانروا پافشاری می کرد.

در دوره های پس از آن لژیتیمیته بیشتر را برای به حقوق الهی پادشاهان به کار برده اند  اشاره داشته است. در سده ی نوزدهم بیشتر سرزمین های اروپایی به وسیله شاه ها اداره می شده است. پاپ لئوی ۱۳ (۱۸۱۰-۱۹۰۳) در آغاز سده گفته است که قدرت او و کسانی مانند او از خدا سرچشمه می گیرد که ارزشی بالاتر از نوع بشر دارد، یعنی مشروعیت دارند؛ از دین قدرت خود را می گیرند. 

اما در دهه های پس از آن امپراطورها و پادشاهان لژیتیمیته خود یعنی قدرت خدایی خود را از دست دادند. برای نمونه در سال ۱۹۴۶ امپراطور ژاپن پذیرفت که قدرت او از سوی خدا نیست و او نماینده قدرت مردم است (فرهنگ بریتانیکا). در دنیای امروز بیشتر پادشاهان نقش سمبولیک دارند و تنها تشریفاتی هستند.

برای آن که واژه لژیتیمیته را بهتر بشناسیم نگاهی به فرهنگ های لغت می اندازیم:

در زبان انگلیسى legitimacy (لاتین legitimus) به معنی قانونی، از ریشه لاتین

 legis ,lex به معناى قانونlaw  گرفته شده است. این واژه با «قانونی بودن» و یا «برابر قانون بودن» کار دارد. در این واژه ی انگلیسی واژه های legal به معنای قانونی، مجاز، legislation به معنای قانون گذاری و legacy به معنای میراث نهفته است.

برابر لغت نامه بریتانیکا این واژه ، پذیرش همگانی و مردمی یک دولت، رژیم سیاسی یا سیستم حکومتی است.
در زبان سوئدی واژه  legitimitet از میانه سده ی ۱۷ به کار رفته است و کاربرد و معنای مذهبی ندارد. این واژه به زبان سوئدی یعنی «قانونی بودن»، «حق قانونی» و معنای دیگر آن حقی بوده که شاه بر تاج و تخت داشته است و سلطنتش را موروثی می کرده است. 

در زبان فرانسه مفهوم حقوقی و جامعه شناختی لژیتیمیته مطابقت با اصل برتری است که در لحظه ی تاریخی عادلانه، درست و قانونی  است.

لژیتیمیته برتر از قانونی بودن است زیرا بستگی به فرهنگ هم می تواند داشته باشد و مثبت ارزیابی می شود.

در زبان فرانسه لژیتیم به صورت صفت به معنای آن چیزی است که از قانون سر چشمه می گیرد. آنچه که بر منطق، عدالت و خواست همگانی استوار است و باید از آن فرمانبرداری کرد، آنچه که در فرهنگ عادلانه است. معنای ویژه ی دیگری  هم دارد، هنگامی که می گوییم پادشاهی لژیتیم یعنی پادشاهی که سنتی یا قانونی است. 

زمانی که می گوییم فرزند لژیتیم یعنی فرزندی که از زناشویی قانونی و برابر سنت پدید آمده باشد. 

با گذشت زمان دگرگونی هایی در معنای این واژه پیدا شد. از آن جمله این که legitimacy منطبق با سنت ها هم باید باشد. به مرور زمان «رضایت» را پایه و اساس حاکمیت لژیتیم دانستند. 

اما در معنایی که ماکس وبر آلمانی (۱۸۶۴تا۱۹۲۰( نظریه پرداز توسعه مدرن جهان غرب می دهد اساس و پایه ی legitimacy را بر « ایمان و عقیده» می داند. 

البته باید توجه داشته باشیم با گذشت زمان این واژه در علوم گوناگون و در ارتباط با سیاست هم معنی های گوناگونی پیدا کرده است اما « الزام» و« اطاعت» را در نظریه لژیتیم نهفته می بینیم.

 

در زبان فارسی واژه ی  legitimacy از زبان های دیگر و در زمان مشروطه وارد فرهنگ سیاسی ایران شد و معنای مخالف و در برابر مشروطه به خود گرفت. شیخ فضل الله نوری که از محمدعلی شاه مستبد حمایت می کرد می گفت مشروطه باید مشروعه باشد.او می گفت قوانین باید موافق اسلام باشد.  او واژه ی «مشروعیت » را  در برابر مشروطیت پیشنهاد کرد. آن قرار دادند.

آیا استفاده از این معادل در یک حکومت لائیک یا سکولار معنای درستی است؟ آیا می توانیم این واژه را در ایران آینده هم به کار بگیریم؟ برای این که درک درستی از معنای این واژه پیدا کنیم به جست و جویی در منابع گوناگون پارسی می پردازیم.

مشروعیت برابر فرهنگ فارسی معین:« مشروع، آنچه موافق شرع باشد، چیزی که طبق شرع جایز باشد. مشروعه مونث مشروع، حکومت مشروعه (سیاسی) حکومتی که منطبق بر قوانین شرع (اسلام) باشد.» 

 مشروعیت یک واژه ی عربی است و شکل مشتق از شرع است. شرع از نظر دستوری اسم و به معنای دین، آیین و کیش است. لغت نامه دهخدا می نویسد «شرع از نظر دستوری اسم است و به معنای دین و مذهب  راست و آشکار. دین و آئینی که از جانب خداوند عالمیان به توسط پیغمبران بر بندگان آمده است». واژه شرع در برابر عرف به کار می رود. عرف یعنی سنت، عادت و قانون، آنچه که در میان مردمان معمول و متداول است، شناخته، معروف. مشروعیت مصدر جعلی از مشروع بودن است یعنی آنچه جایز و مطابق شرع باشد.

در فقه و با  تعبیر اسلامی معنای مشروعیت باور داشتن به حاکمیت (منطبق با قوانین شرع ) است .این که شهروندان نه تنها باید به اسلام و شرع باور داشته باشند و بپذیرند بلکه موظف به اطاعت کردن از آن نیز هستند. پس می بینیم مشروعیت امری ذهنی است و نه عینی. در اندیشه و تفکر اسلامی هر پدیده و هر چیزی با اراده ی خدا به وجود می آید و به این صورت مشروعیت پیدا می کند: «بر اساس بینش اسلامی و ربوبیت تشریعی باید گفت که قانونگذار در اصل باید خدا باشد و در کنار خدا کسی حق قانونگذاری ندارد »(نظریه سیاسی اسلام، محمد تقی مصباح یزدی، رویه ی ۲۳۷)، «مشروعیت در بینش اسلامی ریشه در اعتقادات و معارف اسلامی دارد».(نظریه سیاسی اسلام ۱۳۷۹، مصباح یزدی رویه ی ۱۴۶).

در زبان فارسی امروزی همانگونه که نوشتم مشروع و مشروعیت را در برابر legitimacy ، legitimité, legitimitet گذاشته اند و معنای عرفی و قانونی  هم گرفته است. امروزه هنگامی که در حکومت اسلامی از مشروعیت حکومت حرف می زنند یعنی حاکمیتی که از شرع و قواعد شرع برخاسته است و مردم ناگزیرند از آن پیروی کنند. از آنجا که مردمان همه  وظیفه دارند به دین و به فرمان خدا باور داشته باشند دارند پس مشروع است یعنی آنچه را که خدا روا داشته و مردمان نیز آن را پذیرفته اند مشروع است و این واژه به این صورت، مورد پذیرش مردم قرار گرفته است. 

بنابراین از آنجا که رابطه ای معنایی بین معنای عام مشروعیت(سنت و هرآنچه مطابق سنت است) و معنای خاص آن (دین و احکام دین و هر آنچه مطابق آن است) وجود داشت و وجود دارد هنگامی که از مشروعیت حکومت سخن می گوییم به این معناست که حکومت مطابق با اصول شرعی است. ؟؟

در حقیقت با توجه به دگرگونی هایی که در دنیای امروزی در نوع تفکر پدید آمده و با توجه به تغییراتی که در شکل حکومت ها به وجود آمده بایستی بین آن هایی که حکومت می کنند و آن هایی که بر آن ها حکومت می شود یک رابطه ی متقابلِ پذیرفتنی وجود داشته باشد. اگر ما بخواهیم از دید دموکراتیک به پروسه دست یابی به حاکمیت جدید نگاه کنیم باید این پروسه لژیتیم باشد یعنی این مسئله ای اجتماعی است و همه ی افراد جامعه را در بر می گیرد و به این معنا است که بگوییم جامعه ی مورد بحث چگونه سازماندهی شده و اداره بشود که همه ی مردمان در آن سهیم باشند. اگر چنانچه اصول دموکراسی در این پروسه ی ایجاد حکومت جدید رعایت بشود می توانیم از لژیتیمیته  دموکراتیک سخن بگوییم. 

به باور من سیستم سیاسی کشور باید پایه ای دموکراتیک داشته باشد یعنی همه ی قدرت از مردم بیاید، جایی که همه ی مردم دارای ارزشی مساوی باشند و این شرط اساسی برای لژیتیم بودن حکومت است.

ما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که اگر چه از الگوهای غرب بهره می بریم اما باید این کار را با توجه و دقت در خاستگاه اجتماعی و فرهنگی جامعه خود انجام بدهیم و مدلی درست کنیم که متناسب با شرایط ویژه ی جامعه ی ما باشد. 

به باور من و با توجه به تعاریفی که داده شد می شود در واژه ی legitimacyیک عنصر پایه ای وجود دارد و آن هم این است که حاکمیت( که برخاسته از رأی شهروندان مردم است و از قانونی که نمایندگان مردم نوشته اند ) باید از سوی شهروندان پذیرفته شود طرف مردم مورد پذیرش باشد. این حاکمیت در صورتی مورد پذیرش قرار می گیرد که قانونی باشد.

قانون

قانون را نمایندگان مردم در پارلمان یا مجلس برگزیده ی شهروندان می نویسند و از آن رو قابل قبول و  پذیرش قرار می گیرد.  و اگر قرار باشد ما واژه ی درستی به جای آن بگذاریم من «مقبولیت، قانونی بودن یا قانونیت » را به جای «مشروعیت» پیشنهاد کنیم می کنم. مقبولیت به معنای پذیرفتنی و مورد پذیرش بودن است، هرچند این واژه هم عربی است اما وابستگی مذهبی در آن وجود ندارد. در مقبولیت و قانونی بودن رضایت، خواست  و اراده ی مردم  مستتر است. البته پذیرفته شدن پذیرفتن و جا افتاده شدن واژه های جدید هم به زمان و بحث و گفت و گو نیاز دارد. 

ما به دلیل این که «مشروعیت» بر مبنای قوانین و احکام الهی است و با توجه به تسلط اسلام و تعاریف اسلامی ساخته شده، بهتر است آن را به کار نبریم زیرا ما می خواهیم اساس این دروغ بزرگ را براندازیم پس باید کوشش کنیم برابرها تعاریف و یا مفاهیم تازه ا ی به واژه هایی که معنای تعاریف مذهبی دارند و کاربردشان به صورت عادت درآمده، بدهیم. بنابراین می توانیم به جای «مشروعیت حکومت»، از « مقبولیت حکومت، قانونی بودن حکومت یا حکومت مردمی، مردم پسند) بهره بگیریم. مقبولیت هم خواست مردمی را در خود دارد و هم قانونی بودن است؛ آنچه که پذیرفته می شود یعنی مورد قبول مردم واقع می شود.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate