آسیا در میان شعلههای آتش
آرتیوم ایگناتیف (ARTYOM IGNATIEV)
ا. م. شیری
معماران «بازسازی جهانی» در تلاش هستند تا آتش نظامی را از دشتهای اوکراین به پهنۀ آسیا گسترش دهند.
در ماه دسامبر، اربابان گفتمان جهانیسازی برای بیثبات کردن آسیا، جبهههایی در کشورهایی مانند پاکستان، چین، هند، ایران، مغولستان گشودند… آنها امیدوارند که کل ساختار مدیرتی جهانی را به نفع «عادیسازی جدید» تنظیم کنند. در رابطه با هر یک از کشورهای نامبرده مجموعۀ بزرگی از عوامل خارجی وارد عمل شده است. اما در همه موارد، بیثباتی زمینههای داخلی جدی نیز دارد.
در پاکستان، نارضایتی فزاینده داخلی (از جمله، در میان گروههایی از ارتش که مسیر کشور را تعیین میکنند) تهدید میکند که با تجاوزات حمایت شده از طریق افغانستان ادغام شود. در ۱۱ دسامبر، طالبان (گروه ممنوعه در روسیه) تعدادی از ساختمانها را در قلمرو پاکستان ویران کردند. ارتش پاکستان وضعیت اضطراری اعلام کرد. احتمال تشدید بیشتر آن بسیار زیاد است. اوضاع در آستانۀ از کنترل خارج شدن است. «راهپیمایی آزادی» میلیونی در پاکستان به فاز نهایی نزدیک میشود. پس از ورود قابل انتظار راهپیمایان به پایتخت، مخالفان امیدوارند که تحت پوشش «انتخابات زودهنگام» مورد حمایت غرب، قدرت سیاسی را بدست بگیرند.
در چین، هنوز غائلۀ «کووید تیانآنمن» که در آخر نوامبر شروع شد، فروکش نکرده بود که اخبار نگرانکننده از هند و تایوان و همچنین گزارشهایی مبنی بر تشدید تنش در دریای چین جنوبی انتشار یافت. در ۱۳ دسامبر، چین ۲۹ هواپیمای جنگی، از جمله تعدادی بمب افکن، به سمت تایوان فرستاد. همان روز، گزارشهایی از تشدید تنش در مرز چین و هند منتشر شد (پس از درگیری در ماه ژوئن ۲۰۲۰، بدترین درگیری در بیش از ۴۰ سال گذشته، که در جریان آن بیش از ۲۲ سرباز هندی و چینی کشته شد).
در هند، مقامات رسمی در ۱۳ دسامبر، اولین درگیری مرزی خونین با نیروهای چینی از سال ۲۰۲۰ را تأئید کردند. همانطور که وزیر دفاع راجنات سینگ در پارلمان گفت، این اتفاق در شمال شرقی ایالت آروناچال پرادش رخ داد. به گفتۀ مقامات هندی، در این درگیری حدود ۲۰ سرباز هندی و نظامیان چینی زخمی شدند. این درگیریها در لاداخ (هیمالیا) در امتداد مرز مورد مناقشه به طول ۳۴۸۸ کیلومتر رخ داد.
در مغولستان، که قرار است از طریق آن یک خط لوله گاز جدید از روسیه به چین کشیده شود، در ۴ دسامبر اعتراضات گستردهای با مضامین ضد چینی آغاز شد. تظاهرکنندگان در خیابانهای پایتخت، مقامات را به فساد و تقلب در صادرات زغال سنگ- بزرگترین منبع درآمد کشور متهم کردند. هیچ اطلاعاتی در مورد نقش ساختارهای غربی مانند غول معدنی انگلیسی-استرالیایی ریوتینتو، بزرگترین سرمایهگذار خارجی در تاریخ مغولستان گزارش نشده است. اما پس از ورود این شرکت آنگلوساکسونی به مغولستان بود که اولین صاحبان پورشه و لویی ویتون در میان سی خانواده از ثروتمندترین خانوادههایی که اقتصاد مغولستان را اداره میکنند، در اولان باتور ظاهر شد.
در ایران، درگیری خیابانی با مخالفان و انشعاب در درون نخبگان در حال تشدید است. بحران آنقدر تعمیق یافته که در اواخر نوامبر، مقامات ایرانی فریده مرادخانی، دختر خواهر آیتالله سید علی خامنهایی را پس از درخواست از جامعۀ جهانی برای قطع ارتباط با ایران دستگیر کردند. خویشاوندان خامنهای از معترضان حمایت کردند و علیه نظام حاکم بر کشور سخنرانی کردند. کارشناسان بر این باورند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملاً اقتصاد کشور را در دست گرفته و دینسالاران عالیرتبه را از فرآیند تصمیمگیری حیاتی بیرون رانده است.
در متن حوادث در حال رخ دادن، نیوزویک امریکایی با استناد به شمارۀ یک روزنامۀ اسرائیلی منتشره در نیمۀ اول دسامبر، پیامی را برای همۀ جهان مخابره کرد که میتواند دلیل کافی برای جنگ باشد: روزنامۀ اسرائیلی «معاریو» (روزنامۀ محافظه کار، یکی از پرخوانندهترین نشریههای اسرائیل) ۱۲ دسامبر گزارش داد، که عناصر لازم برای ساخت تسلیحات هستهای گویا به دست تروریستهای القاعده (ممنوعه در روسیه) افتاده است. گفته میشود این حادثه در منطقۀ البیضاء در یمن، در منطقهای که ظاهراً مواد از ایران به شورشیان حوثی تحویل شده، رخ داده است…
چنین تحریکات جنونآمیز و بیثبات کردن کشورهای بزرگ به نفع غرب و مهمتر از همه، بسود بخش آنگلوساکسون آن است و به گسترش آتش نظامی از دشتهای اوکراین به پهنۀ آسیا، به آنجا که معماران «بازسازی جهانی» نیاز دارند، کمک میکند.
وبسایت بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2022/12/15/
۲۵ آذر- قوس ۱۴۰۱
_______________________________________
ایدئولوژی چینی
بخش دوم مقالۀ ترکیب نامتجانس ساختار اجتماعی- اقتصادی چین
والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه
ا. م. شیری
در سال ۲۰۲۱، شی جینپینگ برای اولین بار موفق شد روند خصوصیسازی پوشیدۀ اقتصاد چین را معکوس کند.
تقویت موقعیت بخش خصوصی در چین بدون اعلام رسمی خصوصیسازی شرکتهای دولتی صورت گرفت. بخش خصوصی موقعیت خود را به لطف توسعۀ پویاتر در مقایسه با غولهای دولتی تقویت کرد. در میان برخی از رهبران دولتی و حزبی چین، بر این باور بودند که کسب و کار خصوصی از شرکتهای دولتی رقابتیتر است. ایدئولوژی «سوسیالیسم بازار» بیشتر و بیشتر مورد حمایت بخشی از رهبری حزب و دولت چین قرار گرفت. به تدریج، سرمایۀ خصوصی بخش بیشتر اقتصاد چین را در اختیار گرفت.
برخی از مقامات چینی و رهبران حزب بر این باورند که نگرانیها در مورد از دست دادن موقعیتهای کلیدی دولت در اقتصاد بیاساس است و توضیح میدهند که کمونیستهای چینی با کمک شرکتهای بزرگ خصوصی و دولتی اقتصاد را کنترل میکنند. با این حال، برآوردهای مؤسسۀ پترسون در امور اقتصاد جهانی (ایالات متحده آمریکا) این تصور را مورد تردید قرار داد و نوشت: زمانی که شی جینپینگ در سال ۲۰۱۲ به قدرت رسید، تعداد شرکتهای خصوصی در میان ۱۰۰ شرکت برتر چین بر اساس ارزش بازار ۱۷ شرکت، یعنی تقریباً سه برابر کمتر ۴۹ از شرکت در پایان سال ۲۰۲۱ بود.
درست است، که در سال ۲۰۲۱ روند ایجاد موقعیتهای بزرگترین کسب و کار چینی متوقف شد. تعداد شرکتهای خصوصی در ۱۰۰ شرکت برتر (بر اساس ارزش بازار) از ۵۳ شرکت در پایان سال ۲۰۲۰ به ۴۹ شرکت در پایان سال گذشته کاهش یافت. به گفتۀ برخی کارشناسان، شی جینپینگ، سال گذشته برای اولین بار پس از چندین سال، موفق شد روند خصوصیسازی پنهان اقتصاد چین را معکوس کند.
در سال ۲۰۱۹، در رسانههای روسیه اطلاعات هیجانانگیز دایر بر این منتشر شد، که پس از به قدرت رسیدن شی جینپینگ (در سال ۲۰۱۲)، پاکسازی گستردۀ مقامات فاسد که اموال دولتی را دزدیدند، در چین آغاز شد. در نتیجۀ محاکمهها، ۴۰۸۲ سهامدار، از جمله ۱۰۳۹ شهروند خارجی از اموال خود محروم و به حبس ابد در اردوگاههای کار محکوم شدند. ۵۹۰ نفر از آنها بطور غیابی محاکمه شد. بیش از ۶۰۰۰ تن از مقام نیز که فروش اموال دولتی را ترتیب داده بودند، بطرز مشابهی مجازات شدند. علاوه بر آنها، در حدود ۱۵۰۰۰ نفر در سراسر چین به اتهام دست داشتن در خصوصیسازیها به مجازاتهای مختلف محکوم گردیدند. ظاهراً، چین طی چند سال کارخانهها، کارگاهها و شرکتهای تجاری به ارزش کل ۱۲۲ تریلیون یوان را بازپس گرفته است (در حدود ۱۹ تریلیون دلار). ۴۵ تریلیون یوان (نزدیک به۷ تریلیون دلار) انتقال یافته به خارج را نیز با تهدید به تیرباران، از اعضای خانوادۀ سهامداران سابق بازگردانده شد. برغم این ادعا، با چشم غیر مسلح هم میتوان دید که این یک اطلاعات نادرست است.
با این حال، بدون آتش هیچ دودی بلند نمیشود. شی جینپینگ برای جلوگیری از سرقت پول دولتی و اموال دولتی واقعا اقداماتی برای مسدود کردن کانالهای مختلف بعمل کرد که از طریق آنها ثروتها به سوی بخش خصوصی سرازیر میشد. گزارش کمیسیون مرکزی بازرسی انضباطی حزب کمونیست چین در اکتبر ۲۰۱۷، تأئید میکند که از زمان به قدرت رسیدن شی جینپینگ، در مجموع ۱.۳۴ میلیون مقام به اتهام فساد تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است.
به ابتکار شی جینپینگ، عملیات «شبکۀ آسمانی» برای بازگرداندن مقامات فراری به کشور آغاز شد. به گزارش خبرگزاری شینهوا، در جریان این عملیات در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۶ تعداد ۲۵۶۶ مقام فاسد که در ۹۰ کشور مخفی شده بودند، باضافۀ ۸.۶ میلیارد یوان (۱.۲۵ میلیارد دلار) سرمایۀ خارج شده توسط آنها به چین بازگردانده شد. با این حال، تأئید اینکه آیا مقامات فاسد دستگیر شده در این عملیات اعدام شدهاند یا خیر، غیرممکن است، زیرا جمهوری خلق چین آمار مجازات اعدام را فاش نمیکند.
هیچ ارزیابی کلی از نتایج مبارزه با فساد و سرقت اموال دولتی در سالهای اخیر وجود ندارد. اما تقریباً هر هفته گزارشهایی در این زمینه از چین میرسد. با این وجود، گلوبال تایمز در ژانویۀ سال گذشته از مصادرۀ اموال و اعدام لای شیائومینگ، رئیس سابق هیئت مدیرۀ شرکت دولتی مدیریت دارایی هارونگ چین خبر داد. متهم در حدود ۱.۷۹ میلیارد یوان (۲۷۷ میلیون دلار) پول و دارایی غیرقانونی، مستقیماً یا از طریق واسطهها به دست آورده بود. به گفته دادگاه، بیشتر اموال مسروقه به خزانۀ دولت بازگردانده شد.
تشدید کنترل دولت بر اقتصاد، راه دیگر مبارزه با تقویت خطرناک بخش خصوصی بود. در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰، کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین با هدف تقویت تأثیر خود بر بخش خصوصی اقتصاد، بخشنامهای صادر کرد. در این بخشنامه حزب از جبهۀ متحد (جبهۀ متحد میهنی خلق چین- انجمن سیاسی جمهوری خلق چین به رهبری حزب کمونیست) خواست تا نقش رهبری دولت را در بخش خصوصی افزایش دهد. به این ترتیب، سرمایهگذاران، مدیران ارشد و بنیانگذاران شرکتهایی از هنگکنگ و ماکائو که در پروژههایی در سرزمین اصلی چین سرمایهگذاری میکردند، تحت کنترل پکن قرار گرفتند.
در سخنرانیهای شی جینپینگ، پیامهایی در مورد ضرورت تقویت بخش دولتی اقتصاد به گوش میرسد. از جمله، در گزارش به کنگرۀ ماقبل آخر حزب (نوزدهم) که در پایان سال ۲۰۱۷ برگزار شد، رهبر چین با تمرکز بر نقش رهبری بخش عمومی (دولتی) اقتصاد گفت: «حفظ و بهبود بخش اصلی اقتصاد و نظام توزیع سوسیالیستی ما باضافۀ تقویت و توسعۀ بخش عمومی اقتصاد بیهیچ تردید ضروری است».
ظاهراً رهبر کنونی حزب کمونیست چین، بر خلاف اسلاف خود، اقتصاد سیاسی مارکسیست-لنینیستی را به خوبی درک میکند. او طی سخنرانی در بیست و هشتمین نشست کاری دفتر سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۵، با یادآوری موقعیت کلیدی و نقش تعیینکنندۀ مالکیت ابزار تولید در شکلگیری مناسبات اقتصادی گفت: «مالکیت ابزار تولید از نظر اقتصاد سیاسی مارکسیستی، هستۀ اصلی مناسبات تولیدی بوده و ماهیت بنیادی جامعه و سمت و سوی توسعۀ آن را تعیین میکند. حزب ما پس از اصلاحات و گشایش، هم تجربیات مثبت و هم تجربیات منفی را تجزیه و تحلیل کرد و یک نظام اقتصادی پایه برای مرحلۀ اولیۀ سوسیالیسم ایجاد کرد. ما در این چارچوب بر اهمیت تداوم تبدیل مالکیت دولتی به پایۀ اصلی به موازات اجازه به توسعۀ سایر اشکال مالکیت تأکید کردهایم».
شی جینپینگ در ۱۶ اوت ۲۰۲۰ طی مقالهای که در مجلۀ کیوشی منتشر شد، در مورد حال و آیندۀ اقتصاد سیاسی مارکسیسم-لنینیسم در چین نوشت: «سست کردن موقعیت مسلط مالکیت دولتی غیرممکن است و نمیتوان نقش رهبری اقتصاد دولتی را متزلزل کرد».
رسانههای چینی در سالهای اخیر، درخواستهایی از سوی شهروندان و نامههای سرگشاده از گروههای اجتماعی حاکی از بیم و نگران آنها از غربیسازی شدید آموزش اقتصادی در چین منتشر میکنند. به عنوان مثال، در پایان سال ۲۰۲۰، نامۀ سرگشاده تعدادی از اساتید دانشگاه مالی و اقتصاد نانجینگ، خطاب به وزیر آموزش و پرورش جمهوری خلق چین با واکنش گسترده روبرو شد. در نامه آمده است: «در دورۀ مقدماتی، ۶ ساعت تحصیلی در هفته به اقتصاد غرب و تنها ۲ تا ۳ ساعت به اقتصاد مارکسیستی اختصاص داده میشود. در برخی از دانشگاهها، در میان موضوعات اصلی مقدمات اقتصادی، دیگر هیچ واحد خاصی در مورد اقتصاد سیاسی مارکسیستی تدریس نمیشود». یکی از نویسندگان این نامه، او گانچیانگ، پیشتر در ۳۱ مه ۲۰۲۰، یک مقاله زیر عنوان بسیار معنادار: «غربیسازی اقتصاد دلیل مهم مرگ حزب و کشور اتحاد جماهیر شوروی بود»، منتشر کرده بود. این مقاله در مورد خطر بزرگ اجازه دادن به مدل اقتصاد بازار در چین و نظریههای اقتصادی غرب در آموزش صحبت میکند. همۀ اینها میتواند به فاجعۀ فروپاشی حزب کمونیست و جمهوری خلق چین منجر شود.
به دلایل واضح، نه شی جینپینگ و نه دیگر رهبران جمهوری خلق چین به خود اجازه نمیدهند بپذیرند که «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» در واقع سرمایهداری تقریباً تمام عیار است. با این حال، کسانی که در خارج از چین زندگی و کار میکنند، میتوانند چنین استنتاجاتی بکنند. برای مثال، رونالد کوز، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزه نوبل و نینگ وانگ، مدرس دانشگاه شیکاگو، در سال ۲۰۱۲ کتابی با عنوان «چگونه چین سرمایهداری شد» به چاپ رساندند.
برخی چینشناسان معتقدند تغییراتی که در چین بزرگ از سال گذشته آغاز شد، در گسترۀ خود میتوان آن را با انقلاب فرهنگی زمان مائو مقایسه کرد. در آخر ماه اوت ۲۰۲۱، در بسیاری از رسانههای چینی، مقالهای از لی گوانگمن، روزنامهنگار ایالتی دربارۀ مسیر جدید شی جینپینگ، گویی به دستور، اما طبق معیارهای چینی، بیش از جسورانه با عنوان: «همه میتوانند احساس کنند که تحولی عمیق در حال وقوع است»، منتشر شد. و این هم گزیدهای از آن مقاله: «اگر ما همچنان به سرمایهداران بزرگ به عنوان نیروی اصلی مبارزه با امپریالیسم و سلطهگری تکیه کنیم، یا اگر به همکاری با صنعت «سرگرمی انبوه» آمریکا ادامه دهیم، جوانان ما قدرت و شجاعت خود را از دست خواهند داد و ما آسیب خواهیم دید. همان فروپاشی مانند اتحاد جماهیر شوروی، حتی قبل از اینکه مورد حملۀ واقعی قرار بگیریم، اتفاق خواهد افتاد».
این مقاله شمار زیادی از اقداماتی را که توسط مقامات چینی در سال ۲۰۲۱ برای مبارزه با فساد، ترویج فرهنگ پاپ غربی، چاپلوسی در مقابل غرب، غربیسازی آموزش و پروش، کسب درآمدهای بدون زحمت و غیره فهرست کرده است. نویسندۀ مقاله ضمن حمایت از انقلاب فرهنگی جدید، ابراز امیدواری میکند، که «بازار سرمایه دیگر بهشت سرمایهدارانی که میتوانند یک شبه ثروتمند شوند، نخواهد بود. بازار رویدادهای فرهنگی، دیگر بهشت ستارگان دختر نخواهد بود و اخبار و افکار عمومی دیگر فرهنگ غربی را پرستش نخواهند کرد <…> ما به ساختن فرهنگی پویا، سالم، شجاع، قوی و مردممدار نیاز داریم».
تقریباً یک سال پس از انتشار این مقاله، اوضاع پیرامون تایوان به شدت تشدید گردید. سرزمین اصلی چین با خطر جدی جنگ رو در رو قرار گرفت. اگر چه هنوز جنگی در کار نیست، اما روابط بین چین و ایالات متحده بشدت تیره شده است. با این حال، این وضعیت یک مزیت قابل توجهی دارد و آن اینکه به یک عامل قدرتمند برای متحد کردن ملت چین در برابر تهدید خارجی تبدیل شده است.
شی جینپینگ بهتر از هر کس دیگری در چین میداند که عدم مطابقت بین زیربنای اقتصادی و روبنای سیاسی در جامعۀ چین تا کجا پیش رفته است. و اگر حزب کمونیست چین در کنگرۀ بیستم موفق شد تغییراتی در روبنای سیاسی به نفع خود و به نفع سوسیالیسم (تصمیمات پرسنلی) انجام دهد، اما در امر احیای شالودۀ سوسیالیستی هنوز کار عظیم و طولانی در پیش دارد.
منبع: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2022/12/15/
۲۴ آذر- قوس ۱۴۰۱