امکان عروج سوسیالیستها به رهبری انقلاب

توضیح: یادداشت زیر را بعنوان استاتوس آپدیت فیسبوک، دیروز پیش از آنکه فراخوان کارگران رسمی نفت برای اعتصاب در روز ٢٦ آذر، فراخوان کارگران پتروپالایش ها در سوم و چهارم دیماه، فراخوان مشترک دانشجویان دهها دانشگاه و جوانان انقلابی محلات شهرهای مختلف برای اعتراضات ٢٨ تا ٣٠ آذر و بالاخره اطلاعیه شوراهای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت در حمایت از تمام فراخوانهای بالا دیده باشم، پست کردم. ضمن خوشامد به فراخوانهای فوق، امیدوارم سوسیالیستهای کارگری بتوانند در ظرفیت نماینده سیاسی این اعتراضات ظاهر شوند.

ادامه اعدامها، پلمب کردن مغازه ها، ادامه دستگیریها و حال رجزخوانی وزیر اطلاعات ج اسلامی برای “مجازات” مخالفین در خارج از کشور حکایت از این دارد که ارزیابی حکام از تعرض به خیزش انقلابی مثبت بوده، تصور میکنند آنرا بعقب رانده اند. آیا این ارزیابی معتبر است؟ تعرضات ج ا درست از روز ۱۷ آذر، بلافاصله پس از سه روز اعتراضات و اعتصابات جانانه آغاز شد. انقلابیون پیغام داده بودند “این آخرین پیامه، اعدام کنی قیامه”. عکس العمل ها به اعدام محسن شکاری اگرچه سراسری بود، اما قیام نبود. منطقا جواب انقلاب به اعدام شکاری و سپس رهنورد، حضور توده ای در خیابانها و اعتصابات گسترده می‌باید باشد. نشد. نه اینکه ما صدها هزار و میلیونها نفر نباشیم، هستیم. نه اینکه کارگران آماده اعتصابات سراسری و سیاسی نباشند، هستند.

علت اینکه قیام نشد فقدان و یا ضعف دو عنصر بود و همچنان هست: رهبری و سازماندهی. من حتی روی سازماندهی تاکید خاصی ندارم. اعتراضات ۱۴ تا ۱۶ آذر نشان داد تشکلات محله ای توده ای امکان و توان سازماندهی گسترده را دارند، آنچه غایب است رهبری است. برای کسب اتوریته رهبری لازم است در وسط گود، انقلاب را از پیچ و خمهای مسیرش عبور داد. رهبری نه لزوما بمعنای فرد رهبر که ارگان رهبری، بدنه ای که به نمایندگی از انقلاب در بزنگاه هایی مانند تعرض ج ا تصمیم می‌گیرد، به استنتاجات عملی میرسد، سازماندهی میکند و فراخوان عمومی میدهد. تفاوت فراخوان رهبر با فراخوان یکسانی از طرف دیگران در این است که فرمان رهبری توسط همه باجرا درمی‌آید و چون همه می‌دانیم که دیگران نیز با فرمان رهبری به میدان میایند، فراخوان رهبری ابعاد وسیع بخود می‌گیرد. این جنبه البته وصف کارکرد رهبری صرفنظر از رنگ و قالب سیاسی آن است. مضمون رهبری بخودی خود نقش تعیین کننده ای در هدایت انقلاب بازی می کند.

راست تاکنون نتوانسته است خود را بعنوان رهبر به انقلاب تحمیل کند. هیچ ‌توجه کردید که اسماعیلیون و معصومه قمی تا اطلاع ثانوی بایگانی شده اند؟ چرا؟ چون کاخ گردی و هالیفکس بازی شان آنها را در موقعیت رهبری هیچ چیزی قرار نداد. انقلابیون در ایران خود فراخوان اعتراضات و اعتصابات ۱۴ تا ۱۶ آذر را صادر کردند. این بهترین تو دهنی به راست بود. راست به چنان حال زاری افتاد که رضا پهلوی از فراخوان انقلابیون در سالگرد روز دانشجو، روز سرکوب دانشجویان توسط پدرش، حمایت کرد! چنین باد! اما سوسیالیستها هنوز نتوانسته اند جا پای خود را در رهبری انقلاب محکم کنند.

امروز یکی فرصتهای متعدد برای سوسیالیستها است تا خیزش انقلابی را از یک پیچ، از یک تعرض ج ا عبور دهند. اگر موفق شوند، موقعیت سوسیالیستها بعنوان رهبر انقلاب برجسته میشود.

**

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate