جنبش جوان و جاری موجود در جامعه با رادیکالسم انقلابی ، رنسانس و سکولاریسمش ، چون سیلی بی امان افکار و آرای موجود در جامعه و در احزاب را زیر و رو کرد . همه را شست . برد و در گوشه ای گذاشت .
توده های عقب مانده ، احزاب سنتی با دنیایی پر از خرافات و افکار دست و پاگیرشان ماندند و نظاره گر این سیل شدند . شک ناشی از این سیل در حرکت ها و بی حرکتی هایشان را میتوان مشاهده کرد .
چپ در جنبش کنونی نیست و وجود ندارد . وجود افراد مستقل و تک و توکی دارای افکار چپ در رویدادها مد نظر ما نیست . چپ یک جریان فراموش شده و به تاریخ پیوسته است . نسل جوان هم با این جریان نه آشناست و نه تمایلی بدان دارد .
میماند چپ خارج کشور ، باقی ماندۀ احزاب دوران قیام و بعد آن . با عمری کلنجار رفتن با خود و دیگران . منزوی و در خود فرو مانده . بریده شده از مارکسیسم ، بخشا” جذب و مجذوب شدۀ سوسیال دموکراسی غرب و یا با شعار های شورایی و … و عمدتا” حاشیه نشین و منفعل و خسته . بی برنامه و بی حرف . اما سرنگونی طلب .
این چپ فرصت طلبانه و بی صدا مارکسیسم و اصول اصلی آنرا حذف کرد و خود به صورت موجود دیگری در آمد که میبینیم .
نمیشود در عمل و بدون نقد ، هم بر علیه مارکسیسم بود و هم خود را کمونیسم نامید . یک بام و دو هوا !
به اصطلاح کمونیست هایی چون استالین (بعد مرگ لنین) ، مائو ، کاسترو ، چه گوارا ، انورخوجه و … همین کار را کردند که بنام کمونیسم که منبع تبلیعات سرمایه داری بر علیه کمونیسم و تنفر مردم از آن شدند .
کسی که به مثابه یک کمونیست در صحنۀ مبارزه ظاهر میشود ، ابتدا باید نظر و موضع خود را در قبال مارکسیسم به روشنی بیان کند .
برای ختم کلام :
مارکس میگوید :
” این سوسیالیسم ، اعلان انقلاب مداوم است . دیکتاتوری طبقاتی پرولتاریا است ، بمثابه پله ای ضروری برای گذار به سوی محو اختلافات طبقاتی بطور کلی ، محو کلیه روابط اجتماعی متناسب با این روابط تولیدی و دگرگونی همه افکاری که از این روابط اجتماعی برمیخیزند . ”
مارکس ، مبارزه طبقاتی در فرانسه _ ١٨٥٢-١٨٤٨
لنین هم در دولت و انقلاب آورده است :
“کسی که فقط مبارزه طبقاتی را قبول داشته باشد هنوز مارکسیست نیست و ممکن است هنوز از چهارچوب تفکر بورژوایی خارج نشده باشد. محدود ساختن مارکسیسم به آموزش مربوط به مبارزه طبقات ، به معنای آن است که از سروته آن زده شود و مورد تحریف قرار گیرد که برای بورژرازی پذیرفتنی باشد . مارکسیست فقط کسی است که قبول نظریه مبارزه طبقاتی را تا قبول نظریه دیکتاتوری پرولتاریا بسط دهد . ”
لنین ، دولت و انقلاب
یادداشتها …(۳۰)
بهروز شادیمقدم
۱۰.۱۲.۲۰۲۲
+ حکومت فاشیستی بی مهابا اسرای مبارز را اعدام میکند . کشتن و ترور انقلابی مزدوران رژیم جواب این جنایات است .
+ در این شرایط وظیفۀ انقلابیون کشتن و ترور مزدوران است . کشتن و فقط کشتن .
+ در شرایطی که دشمن میکشد و قتل عام میکند ، دیگر فقط حضور در خیابان و تحصن و اعتصاب و … مبارزه نیست ، نرمش است .
+ با تضعیف جنبش خیابانی دشمن تاخت برداشت . نباید قلادۀ گردن رژیم ملاء ها را شل کرد .