اخباروگزارش های کارگری ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۱
هشتادمین روزاعتراضات سراسری پس از قتل مهسا (ژینا) امینی در مقر گشت ارشاد تهران
«اتحاد مبارزه پیروزی»
«زنده باد ۱۶آذر روز دانشجو»
«کارگرمعلم پرستار کشاورزدانشجو اتحاد اتحاد»
روز یکشنبه ۱۳ آذرماه همزمان با هشتادمین روز اعتراضات سراسری پس ازقتل مهسا (ژینا) امینی در مقر گشت ارشاد تهران،اعتراضات بقرار زیر ادامه پیدا کرد:
– اعتصاب وتحریم کلاس،تجمع،راهپیمایی و حضور بدون تفکیک جنسیتی در سلف،دیوار نویسی ،اجرای آهنگ دسته جمعی وسرود وآواز خوانی و انتشار بیانیه های اعتراضی دانشجویان:
– دانشکده مدیریت دانشگاه أصفهان
– دانشکده معماری و شهرسازی(توحیدخانه) دانشگاه هنر اصفهان
– دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
– دانشگاه هنر شیراز
– دانشگاههای مازندران
– دانشگاه آزاد شهر قدس
– دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
و
– بیانیه مشترک دانشجویان آزادی خواه دانشگاه گیلان و دانشگاه آزاد رشت در تداوم اعتصابات و حمایت از اعتصابات ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر
– نامه جمعی از دانشجویان خطاب به اساتید دانشکده علوم اجتماعی
– نامه سرگشاده ۶۲ تن از اساتید دانشگاه علم و صنعت خطاب به رییس دانشگاه پیرو برخوردهای اخیر و فشارهای دانشگاه به دانشجویان و اساتید
و
– اعتصاب غذای دانشجویان خوابگاه بهنام( شهدای دانشجو) دانشگاه تهران در اعتراض به کیفیت بد غذایی و مسمومیتهای گستردهی دانشگاهی
– اعتراضات دانش آموزان :
– دختران دانشآموز در مدرسهای در بندرعباس
– حمایت تعدادی از دانش آموزان دبیرستانی در سنندج بە همراه دبیر کلاس، در محکومیت بازداشت استاد و دبیر گرانقدر،شیوا مفاخری
– اعتراض دختران دانشآموز مدرسهای در کرج
وهمچنین
– حمایت شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت از فراخوان به سه روز اعتراضی ۱۴ تا ۱۶ آذر
– اعتصاب وتجمع کارگران شرکت پایانهها و مخازن پتروشیمی بندرماهشهر برای اعتراض به سطح پایین حقوق و تبعیض در پرداخت ها
– تجمع اعتراضی کارکنان پایگاه جهانی شوش، هفتتپه و چغازنبیل نسبت به پرداخت نشدن ماه ها حقوق وحق بیمه و عدم افزایش حقوق در سال جاری مقابل فرماندارشوش
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت از فراخوان به سه روز اعتراضی ۱۴ تا ۱۶ آذر حمایت میکند
فراخوانهایی برای اعتراض در سه روز ۱۴ آذر تا ۱۶ آذر داده شده است.
معلمان، کادر درمان و پزشکان، رانندگان کامیون، کسبه و مغازه داران بازار و مردم در شهرهای مختلف همبستگی خود را با این فراخوان اعلام داشته اند.
این اعتراضی به سرکوب ها ادامه دستگیریها و تیراندازی به سوی مردم معترض، صدور احکام محاربه برای جوانان و مردمی که دردی دارند و در واقع برای همه ما که از فقر و بی تامینی مچاله شده ایم و اعتراض داریم است.
به مدارس حمله کرده و کودکان ما را دادگاهی و به افساد فی الارض و اعدام محکوم میکنند، کودک و زن و مرد را به قتل میرسانند، به کودک ۱۰ ساله کیان پور فلک و پدر و مادرش در درون اتومبیل شلیک میکنند و چند ده هزار نفر از مردمی را که خواستهای بر حقی دارند دستگیر و زندانی کرده اند و احکام سنگین بالای سرشان قرار داده اند.
ما کارگران پیمانی پروژه ای نفت در کنار همه مردم کشور از این سه روز اعتراضی حمایت میکنیم.
همه کارگران زندانی. معلمان بازداشتی، دانشجویان و دانش آموزان بازداشت شده و همه دهها هزار بازداشت شده اخیر باید آزاد شوند.
احکام محاربه و زندان باید لغو و مردود گردد.
برای ما مردم راهی جز مبارزه متحد برای دفاع از زندگی مان نمانده است.
شعار همه ما مشترک است: زن،زندگی، آزادی
تجمع اعتراضی و تحریم غذای دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
شعارها:
– مسئول بی کفایت خجالت خجالت
– دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد
اعتراض و اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری و چیدن سرویس غذا از دم سلف تا جلوی ساختمان ریاست دانشگاه.
۱۳ آذر ۱۴۰۱
بیانیهی اعتصاب دانشجویان دانشگاههای مازندران
به نام خداوند رنگین کمان
اتحاد رمز پیروزی ماست
دانشجویان دانشگاههای استان مازندران ضمن اعلام حمایت خود از خیزش مردم ایران به صورتی هماهنگ در اعتصاب به سر میبرند.
ما دانشجویان دانشگاههای مازندران با محورهای زیر روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر را با عدم حضور در کلاسهای درس و برگزاری مداوم تحصن در صحن دانشگاه اعتصاب خواهیم کرد:
_آزادی تمامی دانشجویان زندانی.
_پایان برخوردهای پلیسی و امنیتی در فضای دانشگاه.
_معرفی و تنبیه مسببین ربایش دانشجویان از صحن دانشگاه( دانشگاه مازندران)
_معرفی و تنبیه مسببین ربایش دانشجویان بین مسیر دانشگاه تا خوابگاه( دانشگاه نوشیروان)
_استعفا ریاست حراست دانشگاه( دانشگاه مازندران)
_عذرخواهی و پاسخگویی ریاست دانشگاه
_لغو تمام احکام کمیته انضباطی.
_شناسایی و تضمین حق دانشجویان برای برگزاری تجمع در دانشگاه.
بیانیهی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر قدس و اعلام اعتصاب در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶
به نام خالق زن زندگی آزادی
ما دانشجویان آزادی خواه دانشگاه شهرقدس در پی ضرب و شتم و بازداشت گسترده دانشجویان این دانشگاه از جمله #محمدجواد_عباسی ، #حسام_عباسی، #امیررضا_حسینی و اساتیدی همچون #مرضیه_بهرامی و به یاد شهید عزیزمان #حمیدرضا_روحی و سایر شهدای این انقلاب شکوهمند، در تاریخ ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر اعتصاب میکنیم و پا به پای مردم میهن عزیزمان در کف خیابان برای آزادی کشورمان از دست ظالمان میجنگیم تا به مسئولین دانشگاه بفهمانیم که نمره امتحان میان ترم دیگر ذره ای برای ما اهمیت ندارد و اکنون کلاس درس مهم تری در خیابان های این کشور در جریان است و اساتید ما آن قهرمانان شجاعی هستند که جان خود را فدای آزادی کشور میکنند.
ما برخلاف سرکوب ها و تهدیدات شدید همچنان پر قدرت تر از قبل در جهت آزادی ایران گام برمیداریم و پیش میرویم…
بیانیهی دانشجویان دانشگاه هنر شیراز مبنی بر اعلام اعتصاب در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر
«بهنامحق
بشنوید که سکوت شما حمایت از ظلم ظالم است.
این سرزمین ستم را در هیچ کجای تاریخش به خود تحمل نکرده است. از ضحاک و مارهایش تا حکومتهای انسانستیز دیری نمیپاید که هلاکی را به چشم ببینند و
راز این هلاکی چیزی جز همراهی و یکدلی نیست.
پنج انگشت یک دست تبدیل به مشت میشود و در صورت ظالم کوبیده میشود.
دانشجو از اصلیترین رکنهای هر جامعه تلقی میشود. جای دانشجو در زندان نیست. حق اعتراض دانشجو گلوله نیست. پاسخ سوال دانشجو تعلیق و اخراج نیست.
ما جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر شیراز برای حمایت از دوستان همدانشگاهیمان که در هفتهی گذشته پایشان به کمیتهی انضباطی باز شد و تعدادشان تعلیق شدند و همینطور عزیزانمان در دانشگاههای دیگر کشور به نشانهی اعتراض و همدلی با اعتصابات سراسری در روزهای ١۴، ١۵ و ١۶ آذرماه در کلاسهای درس و محیط دانشگاه حاضر نخواهیم شد.
همراهی با مردم ستمدیده و در بندمان، وظیفهی هر دانشجوی آزاده است.»
نامه جمعی از دانشجویان خطاب به اساتید دانشکده علوم اجتماعی
«عالمان» بیعلم و بیعمل علوم اجتماعی؟!
بهاصطلاح «عالمان» علوم اجتماعی! از مسائل اجتماعی جامعهتان خبر دارید؟ میدانید مردم چه رنجی از بحرانهای اقتصادی و معیشتی میبرند؟ از بحران محیط زیست و خطری که نهصرفاً امروزِ جامعه بلکه همچنین فردای این سرزمین را تهدید میکند، اطلاع دارید؟ در جریان هستید که انواع نابرابری و تبعیض از جنسیتی و طبقاتی گرفته تا قومیتی و مذهبی و ایدئولوژیک، طی این سالها با چه سرعتی تشدید شدهاند و چطور تیشه به ریشة اعتماد و امید و همبستگی اجتماعی میزنند؟ آیا آگاهید که طی این دههها نهتنها هیچ مسئلهای حل نشده، بلکه در عوض بحران بر بحران تلنبار شده و بار فقر و فلاکت و استبداد و استثمار بر دوش مردم سنگینتر شده است؟ آیا صدای فریادهای اعتراض مردمی را که زیر این بار سنگین و جانفرسا در حال لهشدن هستند، میشنوید و میبینید که هر بار این فریادها و اعتراضاتِ مسالمتآمیز مردم چطور با باتون و ساچمه و گاز اشکآور و گلولة جنگی و حبس و شکنجه و تجاوز و اعدام پاسخ داده میشوند و چگونه بر آتش خشم مردم دمیده میشود؟!
با زبان عدد و رقم و آمار رسمی از شما میپرسیم، با زبانی که مدعی هستید در آن خبرهاید:
خبر دارید که اعلام شده است «در مهر ۱۴۰۱ نرخ تورم سالانه ۴۲.۹ درصد و نرخ تورم نقطهای: ۴۸.۶ درصد» (اقتصاد نیوز، ۱ آبان ۱۴۰۱)، «خط فقر نسبی خانوارها ۱۸ میلیون و ۲۹۰ هزار تومان، حداقل دستمزد کارگران: ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان معادل تقریباً یکسوم خط فقر، دستمزد یک کارگر با تمام حقوق و اضافهکاری، عائلهمندی، حق مسکن و غیره: کمتر از ۹ میلیون تومان» (اقتصاد نیوز، ۲۷ مهر ۱۴۰۱)؟
میدانید که «از بهار ۱۴۰۰ تا بهار ۱۴۰۱ نرخ بیکاری از ۸.۸ درصد به ۹.۲ درصد، سهم تعداد شاغلین از جمعیت کل حاضر در سن کار از ۳۷.۷ درصد به ۳۷.۱ درصد، نرخ بیکاری مردان از ۷.۵ درصد به ۷.۸ درصد، نرخ بیکاری در زنان از ۱۵.۶ به ۱۶.۱ درصد و نرخ مشارکت اقتصادی به ۴۰.۹ درصد رسیده» (اقتصاد نیوز، ۱۷ تیر ۱۴۰۱) است؟
شما که خود از عدم افزایش حقوق در سال گذشته ناراضی و خشمگین بودید، آیا اطلاع دارید که نابرابری درآمدی و طبقاتی در جامعه چه سیر صعودیای داشته است؟ «از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰، سهم سه دهک اول یعنی حدود ۳۰ درصد از خانوادههای ایرانی از کل هزینههای خانوارهای ایران: ۱۰ درصد (دهک اول تا سوم بهترتیب ۲.۱۲، ۳.۶۶ و ۴.۷۷ درصد)، با در نظر گرفتن دو دهک بعدی یعنی نیمی از جمعیت: حدود یکچهارم هزینهها (دهک چهارم و پنجم بهترتیب ۵.۹۲ و ۷.۰۸ درصد) و نهایتاً با احتساب دهک ششم (۸.۴۱ درصد): یکسوم از هزینههای کشور؛ در حالیکه دهک دهم با ۲۹.۹۹ درصد بهتنهایی یکسوم هزینههای کشور را به خود اختصاص داده است (اکو ایران، ۱۵ تیر ۱۴۰۱)؛
از بحران هولناکی که مردم در حوزة مسکن و سرپناه بدان دچارند، خبر دارید؟ «تورم سالیانة مسکن در کل کشور: در خرداد سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ به ترتیب ۲۲.۶، ۲۸.۸ و ۲۷.۵ درصد؛ افزایش ۷۹ درصدی قیمت مسکن طی سه سال گذشته؛ نرخ رشد اجارهبها در خرداد سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ بهترتیب ۲۴.۱، ۲۷.۸ و ۳۱.۷ درصد (۱۴ درصد رشد نسبت به سال قبل)؛ رشد ۶۰۰ درصدی قیمت مسکن در تهران بین سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ و رسیدن میانگین قیمت هر مترمربع مسکن در تهران به ۳۶ میلیون و ۳۵۰ هزار تومان؛ در حالیکه طبق تخمینها حدود ۶۵ درصد نقدینگی خانوادهها در شهر تهران به مسکن اختصاص مییابد» (شرق، ۵ تیر ۱۴۰۱)؛
از «رسیدن شاخص فلاکت در ایران در سال ۱۴۰۰ به رقم ۴۹.۴ و رکوردزنی آن در ربع قرن اخیر» (اقتصاد نیوز، ۱۱ خرداد ۱۴۰۱) خبر دارید؟ تجلی آشکار این اوجگیری فلاکت در کشور، یعنی افزایش تأسفبار تعداد بیخانمانها، کارتنخوابها، گورخوابها، زبالهگردها، معتادین متجاهر، متکدیان و کودکان کار را که حتی آمار دقیقی از آنها در دسترس نیست، نمیبینید؟!
میدانید که «تورم هزینههای بهداشتی و درمانی ۴۰ درصد بیشتر از تورم عمومی» (آفتاب یزد، ۱۵ تیر ۱۴۰۱) است و «پرداختی از جیب مردم در هزینههای سلامت در سال ۱۳۹۷، حدود ۴۲ تا ۴۵ درصد و در سال ۱۴۰۱، حدود ۶۰ درصد» بوده است؟ (ایسنا، ۲۸ فروردین ۱۴۰۱) خبر دارید که چطور هر روز ایدئولوژی سیاسی و منافع اقتصادی صاحبان قدرت و ثروت منافع و سلامت عمومی جامعه را بازیچة خود میکند؟ برای نمونه میدانید که «آمار مبتلایان و کشتههای پاندمی کرونا در ایران تا اواسط مهر ۱۴۰۱ بهترتیب بیش از ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر و حدود ۱۴۵ هزار نفر» (دنیای اقتصاد، ۱۲ مهر ۱۴۰۱) بوده است، در حالیکه علنی و با دستور مقامات عالیرتبه و غیرعلنی از طریق کارشکنیهای مافیای داخلی، واردات واکسنهای معتبر با مشکل روبهرو بوده و واکسنهای تولید داخل نیز بهلحاظ علمی و فنی نقصانهای زیادی داشته است (عصر ایران، ۱۱ مرداد ۱۴۰۱) و بدینترتیب کشتاری خاموش زندگیهای بسیاری را نابود کرده است؟
خبر دارید که «سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی حدود ۲.۳ تا ۳ درصد و بودجة آموزش و پرورش در سال جاری ۱۳۱ هزار میلیارد تومان بوده که بهرغم رشد اسمی ۳۹ درصدی آن نسبت به سال گذشته، رشد حقیقی آن یعنی با در نظر گرفتن تورم عمومی، منفی ۱۵ درصد بوده است» (اقتصاد آنلاین، ۲۴ مرداد ۱۴۰۱)؟ آیا از بیعدالتی آموزشی گسترده در کشور که منجر به بازتولید فقر و نابرابری طبقاتی در جامعه میشود اطلاع دارید؟ میدانید که سالبهسال به آمار ترک تحصیل دانشآموزان افزوده میشود (شرق، ۲۵ مهر ۱۴۰۱)؟ «جمعیت بازماندگان از تحصیل در سه مقطع ابتدایی، متوسطة اول و متوسطة دوم در سال تحصیلی ۶-۹۵: حدود ۱۶۲ هزار، ۲۱۶ هزار و ۳۷۰ هزار نفر، در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹: حدود ۲۱۰ هزار، ۲۰۵ هزار و ۵۶۶ هزار نفر» (ایرنا، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)؟ آمار پر سر و صدای کنکور سراسری امسال به گوشتان خورده است؟ «مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد)، غیرانتفاعی خاص و نمونه دولتی بهترتیب با پوشش ۲، ۱۲ و ۱ درصد از دانشآموزان کشور ۷۲.۵، ۲۲.۵ و ۲.۵ درصد از رتبههای برتر کنکور سراسری ۱۴۰۱ و مدارس دولتی با پوشش ۸۵ درصدی دانشآموزان در کل کشور، تنها حدود ۲.۵ درصد از رتبههای برتر را به خود اختصاص دادهاند» (الف، ۲۸ آبان ۱۴۰۱).
اطلاع دارید که «سهم ۴۳ دستگاه مذهبی در بودجة سال گذشته ۷۲۵۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان بوده که سهم برخی از آنها بهطور جداگانه بیشتر از بودجة سازمانهایی چون ستاد کل بحران کشور بوده است؛ در لایحة بودجة ۱۴۰۱، بودجة مرکز خدمات حوزههای علمیه نسبت به سال گذشته ۱۰۰ درصد افزایش داشته و به ۲ هزار و ۸۰۹ میلیارد تومان رسیده در حالیکه بودجة سازمان محیطزیست در این لایحه، ۲ هزار و ۱۵۷ میلیارد تومان است» (تجارتنیوز، ۲۳ آذر ۱۴۰۱)؟
از بحران آب در کشور و تبعات آن از جمله خشکشدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابانزایی و توفانهای گرد و غبار خبر دارید؟ میدانید که «میزان برداشت آبهای زیرزمینی در ایران به سه برابر میزان استاندارد جهانی رسیده، بهطوری که بیش از ۸۵ درصد ذخایر استراتژیک آبی ایران مصرف شده و به اتمام رسیده است و کسری ۱۳۰ میلیارد متر مکعبی آب سفرههای زیرزمینی در ۲۰ سال اخیر زمینة مهاجرت و حاشیهنشینی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر از جمعیت روستایی کشور را فراهم کرده است»؟ (خبرگزاری صدای امریکا، ۴ شهریور ۱۴۰۱) از آمار هولناک فرونشست زمین اطلاع دارید؟ «در برخی مناطق کشور شاهد ۳۶ سانتیمتر فرونشست و حتی در برخی مناطق کشور مانند استان فارس بیش از ۳۶ سانتیمتر هستیم، در حالیکه فرونشست بیش از ۲ میلیمتر فاجعه است» (اقتصاد نیوز، ۲۳ آبان ۱۴۰۰)! میدانید که «در سال ۱۴۰۰ پنج کلانشهر تنها ۱۰ روز هوای خوب و سالم داشتهاند و تعداد همة مرگهای منتسب به مواجهه طولانیمدت با هوای آلوده بیش از ۸۷ درصد نسبت به سال ۹۹ افزایش داشته و بیش از ۲۰ هزار نفر در این سال به همین دلیل کشته شدهاند» (خبر آنلاین، ۳۰ آبان ۱۴۰۱)؟ آیا از وضعیت خوزستان بیاکسیژن خبر دارید و میدانید که خوزستانیها در سال ۹۹ از نظر شاخص کیفیت هوا هیچ روز خوبی نداشته و در این مدت ۳۶ روز ناسالم برای گروههای حساس، ۳۵ روز ناسالم و ۵ روز خطرناک را پشت سر گذاشته و بیش از ۲ هزار نفر به دلایل منتسب به آلودگی هوا در خوزستان کشته شدهاند»؟ (ایسنا، ۲۴ آذر ۱۴۰۰)
از نابرابری و فقری که اقلیتهای قومی و شهرها و روستاهای در حاشیة کشور متحمل میشوند و خشم و حس طردشدگی را در بین این بخش از مردم سرزمینمان تشدید میکند اطلاع دارید؟ میدانید چرا کولبران در کردستان و سوختبران در بلوچستان مدام بر تعدادشان افزوده میشود؟ خبر دارید که آنها چطور با قساوتِ تمام کشته میشوند؟ برای مثال میدانید که «از ابتدای سال ١٣٩٠ تا پایان سال ١٣٩٩، جمعاً ١٥٠٦ کولبر در کردستان کشته و زخمی شدهاند» (کوردپا، ۶ فروردین ۱۴۰۰) و «در شش ماه نخست سال ١٤٠١ از ١٩٠ کشته و زخمی کولبران در مناطق مرزی، ۱۴۷ نفر معادل ۷۷ درصد از آنها با تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی صورت گرفته است» (کولبر نیوز، مهر ۱۴۰۱)؟ آیا از تعداد کشتههای سوختبران بلوچ کسی اطلاع دارد؟ از تعداد کودکانِ بلوچِ قربانیِ هوتکها چه؟! آیا خبر دارید که «طبق شنیدهها یک میلیون بیشناسنامه در کشور وجود دارد که بیش از ۴۰۰ هزار نفر از این تعداد، کودک و ۴۵۰۰ نفر نیز در استان سیستان و بلوچستان زندگی میکنند» (ایسنا، ۵ دی ۱۴۰۰) و حتی برخی منابع، تعداد افراد بیشناسنامة استان سیستان و بلوچستان را ۱۰۰ هزار نفر اعلام کردهاند (تسنیم، ۶ مهر ۱۴۰۱)، و این یعنی محرومیت این افراد از تمام خدمات دولتی از بیمه و درمان و آموزش گرفته تا دریافت یارانه و مستمری و در نتیجة گرفتاری آنها در چرخة بازتولید فقر و فلاکت بیننسلی؟!
آیا نمیبینید که رویکرد غالب نسبت به زن در جامعه و قوانین تبعیضآمیز جنسیتی چطور نسل در پی نسل زندگی دستکم نیمی از جمعیت ایران را مستقیم و رشد کل جامعه را بهنحوی غیرمستقیم دستخوش مصائب مختلف، از انواع خشونت گرفته تا فقر فرهنگی و عقبماندگی اقتصادی و سیاسی، کرده است؟ از آمار دقیق «زنکشی» در کشور کسی خبر دارد؟ میدانید که قوانین ضد زن در کشور چطور زمینه را برای انواع خشونت نسبت به زن فراهم میکند؟ اطلاع دارید که «فقط در بهار سال گذشته نزدیک ۱۰ هزار دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله «کودکهمسر» شدند که این رقم نسبت به بهار سال گذشتهاش ۳۲ درصد رشد داشته است»؟ (خبر آنلاین، ۱ آذر ۱۴۰۰) نمیبینید چگونه از ازدواج زودهنگام کودکان دختر به دلایل ایدئولوژیک قرون وسطایی دفاع میشود؟ از تبعات چنین ازدواجهایی برای این کودکهمسران و برای جامعه آگاه هستید؟ دلایل خودسوزی گستردة دختران و زنان بهویژه در شهرهای حاشیهای و محرومِ اقتصادی-فرهنگی را میدانید؟ آیا اطلاع دارید روزانه چه تعداد دختر و زن ایرانی توسط گشتِ بهاصطلاح ارشاد که اکنون ردّ خون «مهسا امینی»ها بر ماشینهای آن برای همگان دیدارپذیر شده است، تحقیر و شکنجه میشوند؟ میدانید این تحقیر و شکنجهها و این فشارهای فرهنگی-اجتماعی بر روانشناسی فردی و جمعی میلیونها نفر از جمعیت این کشور که پوشش و سبک زندگی و عقایدی متفاوت از معیارهای حاکمیت دارند، چه اثرات مهلکی میگذارد؟ از وضعیتِ اسفبار دگرباشان جنسیتی و میزان افسردگی و خودکشیِ ناشی از طردشدگی در بین آنها اصلاً خبر دارید؟!
اطلاع دارید که طی سالهای گذشته معلمان، دانشجویان، کارگران، کشاورزان، پرستاران، بازنشستگان، معلولین، دستفروشان، مالباختگان، کامیونداران، فعالان محیط زیست و بهعبارت کلی، فعالان مدنی و صنفی به چه دلایلی و به چه میزانی تجمعها و تحصنهای اعتراضآمیز داشتهاند؟ برای نمونه میدانید که «طبق اعلام سازمان پزشکی قانونی کشور از سال ۸۷ تا ۹۶، نزدیک به ۱۶ هزار نفر، یعنی سالانه بهطور متوسط ۱۶۰۰ نفر بر اثر حوادث کار جان خود را از دست دادهاند؛ بر اساس آمارهای گردآوریشدة فعالان حقوق بشر در ایران، حدود از ۴۵۴۰۰ کارگر بیش از ۱۳۶۶ ماه معوقات مزدی (۷۶ درصد معوقات مزدی از سازمانهای دولتی، ۱۴ درصد از سازمانهای خصوصی، ۷ درصد از صنعت انرژی و ۳ درصد نامعلوم) دارند؛ از اردیبهشت ۱۴۰۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۱، حدود ۳۸۰ اعتصاب کارگری و ۴۰۰ اعتصاب صنفی (با افزایشِ بهترتیب ۷۰ و ۹۹ درصدی نسبت به قبل) و ۱۰۳۰ تجمع و ۳۷۲ اعتصاب در بین معلمان شاغل و بازنشسته بهوقوع پیوسته است». (ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱)
خبر دارید که این فعالان چقدر برای پیگیری مطالباتِ بهحق و اساسیشان در حوزة معیشت و حقوق و شرایطِ کار و تحصیل و زندگیشان، از طریق راههای نهادی و مسالمتآمیز کوشیدهاند و پاسخ مسئولین و حاکمیت به اعتراضات فعالان صنفی چه بوده است؟ میدانید که در ایران تشکلات کارگری در ایران بهمعنای متعارف جهانی آن وجود ندارد و تشکلهای مستقل همانند سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و اتحادیه آزاد کارگران در مظان اتهامات امنیتی و سیاسی قرار دارند و فعالان بسیاری با طرح اتهاماتی همچون برگزاری تجمعات مسالمتآمیز، اعتراض به دستمزدهای پایین، امضای بیانیه در حمایت از اتحادیهها و سندیکاهای مستقل یا حتی دریافت دعوتنامه برای شرکت در نشستهای جهانی اتحادیههای کارگری احضار، بازداشت و یا محکوم شدهاند؟ برای نمونه از این آمار و ارقام خبر دارید؟ «از اردیبهشت ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱: بازداشت نزدیک به ۷۰ کارگر و فعال کارگری، محکومیت ۷ فعال کارگری و کارگر به ۲۴۸ ماه حبس، ۱۲۴ ضربه شلاق و ۲۳ میلیون جریمة نقدی، ۷ مورد خودسوزی، ۸ مورد خودکشی، ۲ مورد ضرب و شتم، احضار ۲۰ نفر به مراجع قضایی و امنیتی، نزدیک به ۲۶۰۰ مورد اخراج و تعدیل، بیش از ۱ میلیون و ۶۴۰ هزار مورد نبود بیمة کار برای کارگران و حدود ۸۳۰۰ مورد بیکاری و ۹۰۰۰ مورد بلاتکلیف در حوزة کار؛ در رستة اتحادیهها و اصناف، جمعاً ۱۸۵ بازداشت فعالان صنفی، ۲۲۹ ماه حبس برای ۷ تن از فعالان صنفی، ۵۲ مورد احضار به مراجع قضایی-امنیتی و ۳۵۵۵ مورد پلمپ اماکن؛ در بین معلمان شاغل و بازنشسته ۱۰۶ مورد بازداشت، ۵۰ مورد احضار و ۱۲ مورد محاکمه در مراجع قضایی و امنیتی ، ۹ مورد ضرب و شتم و ۱ مورد خودکشی معلم، محکومیت ۶ تن از معلمان و فعالان این حوزه به ۱۶۹ ماه حبس و ۲۱ میلیون و پانصد هزار تومان جریمه نقدی» (منبع قبلی).
احتمالاً حتی از خواندن این همه عدد و رقم و اخبار سیاه و تلخ خسته شدید و خاطرتان رنجور شده است! اما اینها تنها شمهایست از مشکلات و بحرانهایی که مردمِ جامعة ما و شما، از اقشار و طبقات مختلف، هر روز با گوشت و پوست خود تجربه میکنند و این تجربة دردناک و رنجبار جان آنها را به لبشان رسانده است. حال، ما دانشجویان علوم اجتماعی، از شما که مسند استادی «علوم اجتماعی» در بزرگترین دانشگاه ایران را اشغال کردهاید، میپرسیم که موضع و کنش شما در برابر این مسائل و مصائب ملی چه بوده است و چه هست؟
اگر از این بحرانها و مشکلات مردم اطلاعی ندارید، خطایی بسیار بزرگ مرتکب شدهاید و شرافت حکم میکند که از شایستگان دغدغهمندی که با انواع حربهها از انقلاب فرهنگی و اخراج گرفته تا گزینشهای سیاسی و ایدئولوژیک حذف و خانهنشین و یا تبعید شدهاند و شما جای آنها را گرفتهاید و نیز از ملتی که از پولشان در ازای این بیعلمی و ناشایستگیتان سالها ارتزاق کردهاید، عذرخواهی کنید و در اولین فرصت استعفا دهید و این مسند را ترک کنید!
اگر از این بحرانها که یکشبه ایجاد نشدهاند و محصول دههها بیتدبیری و سیاستهای غلط صاحبان قدرت و ثروت در کشور و مشاوران «پروژهبگیر» پولپرست آنهاست، اطلاع داشتهاید، موظف هستید به مردم پاسخ دهید که بهمثابة «عالمان علوم اجتماعی» برای حل این مسائل یا دستکم برای نشاندادن دغدغه و نگرانی اجتماعی خود چه کرده و چه استفادهای از دانش و نیز جایگاهِ نمادین خود داشتهاید و اگر در این جهت تلاشی کردهاید مکلف هستید توضیح دهید که تلاش شما چه نتیجهای داشته، کدام بحران را کمتر کرده و چه باری از دوش مردم برداشته است!
اگر تلاشی نکرده یا خودتان نیز دستی آلوده به مشورتهای غلط و سیاستگذاریهای خانمانسوز برای مردم این سرزمین داشتهاید یا امروز نهصرفاً در برابر بحرانهای کنونی و آتی کشور بلکه همچنین در برابر جانهای عزیزی که در جایجای این کشور پرپر میشوند، به انفعال و بیعملیتان ادامه میدهید، بایسته و شایسته است که با بازخواست و مجازات مردم ایران مواجه شوید، چراکه در هدر دادن سرمایههای ملی و سیهروزی امروز مردم و نابودی فردای نسلهای آتی کشور مسئول هستید و باید پاسخگوی ملت و تاریخ این سرزمین باشید!
اگر به شیوههای مختلف تلاش کردهاید و اکنون چشمانتان در برابر «واقعیت اجتماعی» کور نیست و معترفاید که تلاشهایتان بیهوده بوده است چراکه گوش شنوایی در بین سیاستگذاران و حکمرانان نداشتهاید و ارادهای در بین آنها برای حل مسئله نمیبینید، نهتنها اخلاق و انسانیت بلکه همچنین رسالت اجتماعی و سیاسیتان در جایگاه «استادی علوم اجتماعی» حکم میکند که حساب خود را از مشاوران و آمران و عاملان واقعیت تلخ و سیاه امروزِ جامعه جدا کنید و در کنار مردمی بایستید که به شیوههای مختلف اعتراض خود را نسبت به وضعیت موجود نشان میدهند و حتی جان خود را فدای حقطلبی میکنند تا راهی برای حل این بحرانها و نجات جامعه و آیندة کشورشان خلق کنند.
معدودی از شما اساتید برای اعلام موضع خود بیانیههای اعتراضی را امضا کردهاید، یا برخی از شما بهنحوی واکنشی و در پاسخ به اعتصاب برخی از دانشجویان، و البته بیتوجه به اینکه تمام بار هزینههای اعتصاب را بر دوش دانشجویان خود میگذارید، بهطور پنهانی همدلی محدودی نشان دادهاید، اما امروز دیگر اینها کفایت نمیکند؛ امروز که بعد از بیش از دو ماه از آغاز اعتراضات مردمی بعد از کشتهشدن مهسا امینی، «حدود ۱۶۰ شهر و ۱۴۳ دانشگاه درگیر بیش از ۱۱۰۰ تجمع شهری و دانشگاهی بوده و طبق تخمینها بیش از ۱۸۰۰۰ نفر بازداشت شده که از بین آنها نزدیک به ۵۸۰ نفر دانشجو بودهاند، و حدود ۴۶۰ نفر از جمله ۶۴ کودک زیر ۱۸ سال کشته شدهاند» (آمار مربوط به ۲۶ شهریور تا ۸ آذر ۱۴۰۱ است؛ ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ۸ آذر ۱۴۰۱)، امروز که خبرهای زیادی از بلاتکلیفی و شکنجه و حتی تجاوز زندانیان به گوش میرسد و احکام سنگین و حتی اعدام برای معترضینِ زندانی صادر میشود، امروز که درهای دانشگاهها به روی نیروهای سرکوب و امنیتی آتشبهاختیار و انتظامی باز شده و دانشجویان زیادی تحت شکنجه و احکام سلیقهای هستند، امروز که مقامات اداری و حراستی دانشگاهها بیهیچ لکنتی معترف هستند که رویههای حقوقی و قانونی دانشگاه لغو شده و «فرا-قانون» شاک (شورای امنیت کشور) بر دانشگاه حاکم شده است، امروز که حتی با برخی از همکاران خود شما با زبان توهین و تهدید و ارعاب سخن گفته میشود و … !
ما دانشجویان علوم اجتماعی از شما استادان خود میپرسیم آیا زمانش نرسیده است برای اینکه با تکیه بر دانش و دغدغة اجتماعیِ مورد انتظار از اساتید علوم اجتماعی، اعتراض خود را نسبت به وضعیت بحرانی حاکم بر جامعه و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و محیط زیست، و نسبت به زندگیهای نابود شده و خونهای بیگناه ریختهشده نشان دهید و همصدا و همگام با مردم شوید، از جایگاه و سرمایة نمادین خود برای تأثیرگذاری بهسود مردم بهره ببرید و به رسالت انسانی و اجتماعی خود عمل کنید؟! آیا وقتش نرسیده است که دستکم برای حفظ شأن خود و حرمت جایگاهتان اعلام کنید که در برابر تحقیرها و سرکوبهای نظاممندی که سالها بر همة ما از جمله خود شما تحمیل شده است و تاکنون در برابرشان سرخم کردهاید، دیگر سکوت نمیکنید و نشان دهید که «عالمان» بیعلم و بیعمل علوم اجتماعی نیستید؟! آیا زمان آن نرسیده است که سادهترین و مدنیترین و مسالمتآمیزترین کاری را که در کُرسی استادی دانشگاه میتوانید بکنید، انجام دهید و اعتصاب کنید؟!
اعتصاب غذای دانشجویان خوابگاه بهنام دانشگاه تهران در اعتراض به کیفیت بد غذایی و مسمومیتهای گستردهی دانشگاهی
پیرو این اعتراض ابتدا دو تن از مسئولین با حضور در خوابگاه سعی در رسیدگی به اعتراض دانشجویان داشتند و در ادامه هشت نیروی حراست وارد خوابگاه شدند.
۱۳ آبان ۱۴۰۱
بی خبری مطلق از وضعیت ئالا دستی، دانش آموز ۱۵ سالەی بازداشت شده در سنندج
بنا به اخبار ارسالی به شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران،ئالا دستی، دانش آموز ۱۵ ساله، روز چهارشنبه ۹ آذر در میدان اقبال شهر سنندج، توسط نیروهای امنیتی ربوده شده است. بعد از گذشت پنج روز، خانوادەی این کودک همچنان از وضعیت ئالا، علت و محل بازداشت وی کاملا بی اطلاع هستند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ضمن محکومیت بازداشت کودکان دانش آموز، خواهان آزادی هرچه زودتر و بدون قید شرط ئالا دستی و تمامی دانشآموزان و معلمان_= زندانی است.
اعتصاب غذای ملیکا قراگوزلو در بیمارستان رازی امین آباد
جان ملیکا قراگوزلو در خطر است
بنا بر توییت محمدعلی کامفیروزی، وکیل ملیکا قراگوزلو، این دانشجو در تماس تلفنی با مادرش اعلام کرده است که شب گذشته مورخ ۱۲ آذرماه در بیمارستان رازی امین آباد توسط چند مرد مورد ضرب و جرح قرار گرفته است. گفته میشود قصد آنها تزریق آمپول به وی و بستن به تخت بوده است.
ملیکا قراگوزلو در اعتراض به این وضعیت، از دیشب در اعتصاب غذاست و دیگر تماسی نخواهد داشت.
ملیکا قراگوزلو ، دانشجوی روزنامهنگاری دانشگاه علامه، روز یکشنبه ۱۰ مهرماه طی شکستن قفل خانه توسط نیروهای امنیتی و یورش به درون خانه بازداشت و مدتی به زندان قرچک منتقل شد و از آنجا نیز به بیمارستان رازی امین آباد انتقال یافته است.
وخامت حال آرمیتا پاویر در پی اعتصاب غذای خشک و انتقال به بهداری زندان تبریز
خانواده آرمیتا پاویر از طریق استعلامی که از زندان مرکزی تبریز گرفته اند متوجه انتقال دخترشان به بهداری و اعتصاب غذای خشک وی از تاریخ ۱ آذر شدهاند. با اینحال این دانشجو حتی اجازه دسترسی به تلفن را ندارد.
آرمیتا پاویر دانشجوی رشته زیستشناسی سلولی و مولکولی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان که از تاریخ ۹ آبان در بازداشت به سر میبرد.
انتقال فائزه عبدی پور به زندان مرکزی گرگان
دادستان گرگان با تفهیم دو اتهام دیگر به فائزه عبدی پور، قرار بازداشت موقت وی را به مدت یک ماه دیگر تمدید کرد. اتهامات وی که پیش از این تبلیغ علیه نظام عنوان شده بود با اصرار دادستانی گرگان به تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب و تحریک به خشونت تغییر یافته است.
فائزه عبدیپور فعال صنفیدانشجویی سابق، دانشآموختهی علوم سیاسی دانشگاه علامه و دانشجوی ارشد روابط بینالملل دانشگاه مازندران، اکنون به زندان مرکزی گرگان منتقل شده است و طبق گفتههای مطلعین، زندان مرکزی گرگان فضایی برای اجرای قانون تفکیک جرایم ندارد. این مساله، نگرانی پیرامون سلامت این دانشجو را افزایش میدهد اما با اینحال دادستان گرگان و نهادهای امنیتی اصرار به عدم صدور قرار وثیقه تا برگزاری دادگاه و نگهداری او در این زندان دارند.
مبین احمدی دانشجوی ترم آخر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کردستان و اهل سنندج، امروز ۱۳ آذرماه ساعت ۶:۳۰ بامداد مقابل منزل خود توسط نیروهای امنیتی ربوده شده است.
تا بدین لحظه از وضعیت فعلی و نهاد بازداشتکنندهی ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست.
راضیه رحیمی، دانشجوی کارشناسی فیزیک دانشگاه علم و صنعت ورودی ۹۸، روز جمعه مورخ ۱۱ آذر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
تا بدین لحظه از وضعیت فعلی و نهاد بازداشتکنندهی ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست.
امیرحسین قادریچاشمی، دانشجوی کارشناسی پلیمر دانشگاه صنعتی اصفهان، روز ۱۲ آذر ماه ابتدا پس از ورود به دانشگاه توسط حراست دانشگاه تهدید شد و در ادامه مورد بازداشت قرار گرفته و به زندان دستگرد اصفهان منتقل شده است.
بازپرس شعبه سوم بازپرسی خمینیشهر، سعید مشرفی، علیرغم صدور قرار وثیقه و تامین آن توسط خانواده، حاضر به آزادی وی نشده و به خانواده این دانشجو اعلام نموده که پرونده و مسالهی بازداشت ایشان نباید رسانهای شود و بازداشت وی تا ۱۶ آذر ادامه خواهد داشت.
این دانشجو در هفتههای گذشته توسط کمیته انضباطی تعلیق از تحصیل و ممنوعالورود به دانشگاه و خوابگاه شده بود و دقیقا زمانی که جهت پیگیری احکام کمیته انضباطی به دانشگاه مراجعه کرد، بازداشت شد.
۳۲ روز بازداشت محمدصالح حاجی میرزایی
محمدصالح حاجیمیرزایی دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه امیرکبیر ورودی ۹۸، در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت و تمام وسایل الکترونیکی او ضبط شده است. این دانشجو هم اکنون در بند ۲۰۹ اوین به سر میبرد و خبری از آزادی وی در دست نیست.
آزادی علیرضا برادرانشرکا پس از ۳۶ روز بازداشت
علیرضا برادرانشرکا که از شب ۸ آبان ۱۴۰۱ با اصرار حراست دانشگاه امیرکبیر به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات فراخوانده شده بود، پس از ۳۶ روز بازداشت امشب آزاد شد.
آزادی محمد وفایی به قید تعهد
محمد وفایی، دانشجوی ورودی ۹۹ کارشناسی مجسمهسازی دانشگاه هنر تهران، که روز سهشنبه ۲۴ آبان ماه بازداشت شده بود، به قید تعهد آزاد شد.
درگذشت دانشجوی دانشگاه تهران که بر اثر فشارهای استاد خودکشی کرد
زهرا جلیلیان دانشجوی دکترای رشته برق دانشگاه تهران که روز گذشته بر اثر فشارهای روانی وارده بر وی، خود را در لابی دانشکده به پایین انداخته و بدلیل شدت جراحات به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، امروز درگذشت.
گفته میشود این دانشجو نگارندهی یک مقالهی پژوهشی مستخرج از رسالهی خود بوده است که حاصل پژوهش چهارسالهی وی بوده و در یک ژورنال معتبر بینالمللی پذیرفته شده بود اما بنا به تاکید استاد مربوطه نام یک دانشجوی دیگر بدون رضایت خانم جلیلیان در آن گنجانده شده بود.
حادثهی رخ داده، یکی از نمودهای بیرونی هزاران هزار فشارهای روانی شدیدی است که سیستم آموزشی و پژوهشی بر سر دانشجویان میآورد و از حاصل فعالیتها و پژوهشهای شبانهروزی آنها حریصانه، فرصتطلبانه و طلبکارانه بهرهبرداری میکند و تمامی ساز و کار وزارت علوم و دانشگاهها نیز به عنوان یک روال معمول بر بازتولید آن تاکید و صحه میگذارند. هیچ اماری از تعداد دانشجویانی که بدلیل فشارهای رساله، پایاننامه و مقالات خودکشی یا اسیبهای جدی جسمی و روانی متحمل میشوند وجود ندارد اما این سیستم آموزشی معیوب که تاکید بر ادامهی همین روند را دارد، به دنبال مکیدن زالووار خون دانشجویانیست که مشتاقانه و با تلاشهای بسیار وارد دانشگاه شدهاند تا شاید سرنوشت زندگیشان را تغییر دهند اما تماما روحشان و هستیشان به محاق میرود. بی شک مسئولیت زیانهای پیشآمده مستقیما متوجه وزارت علوم و قوانین ضددانشجویی و ضدانسانی آن است و این ناوزارتخانه چه توجیه دقیقی نسبت به قوانین و عواقب پیش آمده میتواند داشته باشد؟!
پیام شادباش انجمن صنفی معلمان سنندج و کلاترزان به بهانه آزادی خانم سهیلا خالدی
در اوایل مهر ۱۴۰۱ و در جریان نارضایتیها و اعتراضات خیابانی، معلم سنندجی (سرکار خانم سهیلا خالدی) حین عبور از خیابان و مشاهده دانشآموزان در معرض خطر، برای نجات جان آنها وارد عمل میشود اما متاسفانه خود هدف گلوله ساچمهای قرار میگیرد و حدود ۳۵۰ عدد ساچمه به بدن ایشان اصابت میکند. تا جایی که به خاطر مداوای خانگی مدتی نمیتواند در محل کار حاضر شود. درز خبر آسیبدیدگی خانم خالدی از یک سو و سابقه فعالیتهای صنفی و مدنی وی از سوی دیگر سبب میشود تا نیروهای امنیتی با ورود به منزل، ایشان را دستگیر و بازداشت کنند. بازداشت خانم خالدی حدود یک ماه به طول انجامید و از آنجا که ایشان در حوزههای مختلف صنفی(معلمی)، مدنی، زیستمحیطی و… فعالیت داشتهاند بازجوییهای فشردهای از ایشان به عمل آمده بود. اما وی با انگیزه و جسارتی قابل تحسین از حقانیت مواضع و فعالیتهای خود دفاع کرده بود. در دیداری هم که انجمن به نمایندگی از معلمان با این همکار شجاع داشت، ایشان علیرغم بیان مشکلات و رنجهای فراوان، بسیار سرزنده و باانگیزه بود.
هم اکنون خانم خالدی با وثیقه ۲۷۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شدهاند و منتظر حکم و نظر دادگاه هستند. ما معتقدیم اگر مبنای محاکمه خانم خالدی قانون اساسی و اصول انسانی باشد نه تنها باید به زودی شاهد تبرئه ایشان باشیم بلکه این معلم دلسوز و زحمتکش باید به خاطر تلاشهایش در حوزه آموزش و پرورش، کمک به کودکان کار و کارتنخوابها، نجات محیط زیست و.… مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد.
انجمن صنفی معلمان کردستان
(سنندج – کلاترزان)
۱۴۰۱/۹/۱۳
کانون نویسند گان ایران:تداوم سرکوب شاعران، نویسندگان و مترجمان
از آغاز جنبش آزادیخواهی مردم ایران در شهریور ۱۴۰۱ هزاران نفر به دست نیروهای امنیتی بازداشت شدند. میان بازداشتشدگان نام دهها شاعر، نویسنده و مترجم نیز به چشم میخورد که تعدادی از آنان هنوز در زندانهای جمهوری اسلامی محبوساند و تعدادی نیز پس از بازداشت و تحمل بازجویی با قرار وثیقه آزاد شدهاند. علاوه بر بازداشتهای اخیر، بسیاری نیز در سه ماه گذشته احضار، بازجویی و تهدید شدهاند.
تعدادی از نویسندگان نیز پیش از آغاز جنبش در زندانهای جمهوری اسلامی محبوس بودند.
امیرحسین آتش: شاعر و دانشجوی دانشگاه خیام مشهد در تاریخ ۳۰ مهر ماه بازداشت شد.
علیرضا آدینه: شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران، ۹ آذر در خانهاش در تهران بازداشت شد.
سروناز احمدی: مترجم و خبرنگار، ۱۵ آبان در خانهاش در تهران بازداشت شد.
علی اسدالهی: شاعر و منشی کانون نویسندگان ایران، ۳۰ آبان در خانهاش بازداشت شد.
بهناز امانی: نویسنده و مترجم، ۲۸ مهر در تهران بازداشت و به زندان قرچک منتقل شد.
امیرحسین بریمانی: نویسنده و روزنامهنگار که ۷ مهرماه در تهران بازداشت و به زندان فشافویه منتقل شده بود، بدون حضور وکیل به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
آتفه چهارمحالیان: شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران که ۱۱ مهرماه بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود، به تازگی به بند عمومی منتقل شده است.
سجاد رحمانی: شاعر و خبرنگار، ۸ آذر در ماسال گیلان بازداشت شد.
ماندانا صادقی: شاعر و روزنامهنگار ۲۷ مهر ماه در آبادان بازداشت شد.
مژگان کاوسی: مترجم و زندانی سیاسی سابق ۱ مهرماه در نوشهر بازداشت شد. او پس از ۳۵ روز حبس در سلول انفرادی در بازداشتگاهی در نوشهر، در تاریخ ۵ آبان ماه به زندان تنکابن منتقل شد.
بنفشه کمالی: شاعر، دوم مهرماه در یزد بازداشت شد.
یوسف گرامیپور: شاعر و فعال کارگری، ۶ آبان بازداشت شد.
رضا محمدی: شاعر و نویسنده ۲۷ مهر ماه در آبادان بازداشت شد.
ارغوان وثوق انصاری: شاعر، ۸ آبان بازداشت شد.
سعید هلیچی: شاعر، نویسنده و مترجم ۲۷ مهرماه در اهواز بازداشت و به زندان سپیدار منتقل شد.
بسیاری از شاعران و نویسندگان نیز به قید وثیقه آزاد شدهاند، از جمله:
علیرضا ایزدی، نویسنده وکارگردان تئاتر، مونا برزویی، شاعر، همایون پناهی، شاعر و پژوهشگر، آرش رمضانی، نویسنده، محسن زهتابی، نویسنده، کرمالله سلیمانی، نویسنده، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر، سیدنوید سیدعلیاکبر، نویسنده و مترجم، محمود طراوتروی، شاعر و وکیل دادگستری، بیان عزیزی، شاعر و پژوهشگر حقوق بشر، شیلان کردستانی، مترجم، منصوره موسوی، نویسنده و پژوهشگر مطالعات زنان، نصیبه نامی: شاعر، بهروز یاسمی، شاعر و منتقد ادبی.
نویسندگان زندانی پیش از قتل مهسا امینی:
مهوش ثابت: شاعر و آموزگار، مرداد ۱۴۰۱ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او پیشتر نیز از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶ نیز در زندان بوده است.
رضا خندان (مهابادی): نویسنده، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران، برای اجرای حکم ۵ سال حبس، مهرماه ۱۳۹۹ به زندان اوین و در مهر ۱۴۰۱ به زندان رجاییشهر منتقل شد.
آرش گنجی: مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، آبان ۱۴۰۰ به زندان اوین و در شهریور سال جاری به زندان رجاییشهر منتقل شد. او به ۱۱ سال زندان محکوم شده که ۶ سال آن قابل اجراست.
کیوان مهتدی: نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، ۲۸ اردیبهشت ماه بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
سعید مدنی: نويسنده و پژوهشگر، اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
خسرو صادقی بروجنی: نویسنده و روزنامهنگار، او از مرداد ۱۳۹۹ دورهی حبس پنج سالهی خود را در زندان اوین سپری میکند.
کانون نویسندگان ایران: یاد محمد مختاری گرامی باد
دوازدهم آذر ماه سالروز قتل سیاسیِ محمد مختاری به دست عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است. شاعر، نویسنده، جستارنویس و مترجمی که لحظه لحظهی زندگی پُربارش، عرصهی مبارزه با سانسور، استبداد و تکصدایی بود و سرانجام در مسیر تحقق آزادی، جان بر سر آرمان نهاد. مختاری در مقام نویسندهای معتقد به هنر و ادبیات متعهد به آزادی و ناوابستگی به قدرت، در جستارهای ادبی خویش همواره میان شبههنرمندان وابسته به قدرت، مصلحتاندیشان و محافظهکاران در یکسو و هنرمندان مستقل و آزادیخواه در سویی دیگر، مرزی روشن رسم میکند. او با تلاشهای خستگیناپذیرش از چهرههای تأثيرگذار در احیای دوبارهی کانون نویسندگان ایران در سالهای ابتدایی دههی ۷۰ است و تأکیدش بر وجود تنوع، تفاوت، تکثر، تضارب آراء و پایبندی به اصول دموکراتیسم در ساحت اندیشه و بیان، و اعتقاد خللناپذیرش به آزادی اندیشه، بیان و نشر بیهیچ حصر و استثنا برای همگان، دشمنان آزادی را بر آن داشت تا از سایه به درآیند و با بیرحمانهترین ابزار سانسور یعنی «قتل نویسنده» جان از پیکر محمد مختاری بستانند. اما پس از مرگ مختاری آثار او چون «انسان در شعر معاصر»، «تمرین مدارا»، «چشم مرکب»، «وزن دنیا» و مجموعهشعرهای او بارها به چاپ رسید و اندیشه و تفکرش بیش از پیش هستی یافت و در میان جامعه تکثیر شد. چنانکه امروز در عرصهی آزادیخواهی و مبارزات مردم ایران، شکوفایی اندیشههای آزادیخواهانه و پیشرو محمد مختاری را شاهد هستیم.
آنچه مختاری در مبارزه با سانسور و تکصدایی، در تدوین منشور کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۷۵ به جستجوی آن بود و آن فریاد آزادیخواهی که در نامهی «ما نویسندهایم» در سال ۱۳۷۳ تبلور یافت، امروز به شکلی دیگر از حنجرهی خونین جوانان معترضی فریاد میشود که خواهان آزادیاند، توفانی تازنده که آن را سر بازایستادن نیست و رو به سوی فردایی شاد و آزاد، جریان ناگزیر تاریخ را رقم خواهد زد. نام مختاری با پیکار در راه آزادی و ستیز بیامان با سانسور گره خورده است و تاریخ و مردم آزادیخواه هرگز او را از یاد نخواهند برد.
بیژن رستمی با قرار وثیقه آزاد شد
بیژن رستمی از فعالین کارگری و مدنی شهر سنندج که نزدیک به دو هفته پیش توسط نیروهای اطلاعاتی در محل کارش در این شهر، ربوده شده بود، ساعاتی پیش با قرار وثیقه آزاد شد.
یکشنبـــــــــه ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۱
منبع:کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
اعتصاب وتجمع کارگران شرکت پایانهها و مخازن پتروشیمی بندرماهشهر برای اعتراض به سطح پایین حقوق و تبعیض در پرداخت ها
روز یکشنبه ۱۳ آذر،صدها کارگر شرکت پایانهها و مخازن پتروشیمی بندرماهشهر برای اعتراض به سطح پایین حقوق و تبعیض در پرداخت ها دست از کارکشیدند ومقابل ورودی شرکت تجمع کردند.
تجمع کنندگان خواستار اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، لحاظ شدن حق بهرهبرداری و پاداش و دریافت مزایای مزدی، همانند همکاران رسمی برای افزایش حقوق ها شدند.
تعدادی از کارگران پایانهها و مخازن پتروشیمی بندرماهشهر به خبرنگاررسانه ای گفتند: ما به تبعیض در پرداخت حقوق بین کارگران این واحد با سایر کارگران پتروشیمی منطقه اعتراض کردیم.
یکی از کارگان معترض نیز گفت:مجموع کارگران شرکت پایانهها و مخازن پتروشیمی بندرماهشهر حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر هستند. کارگران شرکت پایانهها و مخازن پتروشیمی بندرماهشهر در مقایسه با سایر کارگران (حدود ۳۰ واحد پتروشیمی) مستقر در منطقه از حقوق و مزایای کمتری برخوردارند.
او با بیان اینکه مجموع دریافتی کارگران شرکت پایانهها و مخازن بندر ماهشهر کفاف معاش زندگی آنان را نمیدهد، در تشریح جزئیات مشکلاتشان گفت: چندین سال است ما کارگران از مسئولان شرکت درخواست رفع تبعیض و بهبود وضعیت شغلی و مزایای دریافتی کردیم اما تغییری در روند قراردادها و میزان دستمزد علارغم افزایش چندبرابری قیمت مواد مصرفی و غیرمصرفی ایجاد نشد.
وی افزود:سطح حقوق کارگران شاغل در پایانه و مخازن پتروشیمی به نسبت کارگرانی که در سایر پتروشیمیها فعالیت دارند حدود ۷ تا ۸ میلیون تومان پایینتر است و این تبعیض باید برطرف شود.
این کارگر در مورد سایر مطالبات کارگران پایانه گفت: کارگران در اعتراض امروز خود همچنین خواستار اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، لحاظ شدن حق بهرهبرداری و پاداش و دریافت مزایای مزدی، همانند همکاران رسمی برای افزایش حقوق ها شدند.
درهمین رابطه – شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت:
حدود پانصد نفر از نیروهای پیمانکار شرکت پایانه و مخازن پتروشیمی ماهشهر امروز یکشنبه سیزده آذرماه دست از کار کشیدند.
این همکاران که کار تخلیه و بارگیری برای صادرات و واردات محصولات تولیدی و خوراک مورد نیاز مجتمع های پتروشیمی، فازهای گازی پارس جنوبی و سایر پتروشیمی ها را انجام می دهند خواسته هایی از جمله افزایش دستمزد، حق بهرهبرداری و پاداش،رفع تبعیض؛اجرای طبقهبندی مشاغل و دریافت آیتم هایی مزدی مانند همکاران رسمی را دارند.
تجمع اعتراضی کارکنان پایگاه جهانی شوش، هفتتپه و چغازنبیل نسبت به پرداخت نشدن ماه ها حقوق وحق بیمه و عدم افزایش حقوق در سال جاری مقابل فرماندارشوش
روز شنبه ۱۲ اذر،جمعی از کارکنان پایگاه جهانی شوش، هفتتپه و چغازنبیل برای انعکاس هرچه بیشتر صدای اعتراضشان نسبت به عدم پرداخت ماه ها حقوق وحق بیمه و عدم افزایش حقوق در سال جاری دست به تجمع مقابل فرمانداری شوش زدند.
تجمع کنندگان به خبرنگاریک رسانه محلی گفتند: ما جمعی از کارکنان پایگاه جهانی شوش هفت تپه و چغازنبیل از تاریخ یکم مردادماه سال ۱۴۰۱ به بعد زیر نظر شرکت توسعه گردشگری رفتیم اما تا کنون حقوقی دریافت نکردهایم.
این کارگران ادامه دادند: بدلیل واریز نکردن حق بیمه، پرسنل هیچگونه خدمات بیمه ای و درمانی نداریم. متاسفانه از تاریخ۱ فروردین ۱۴۰۱ تا مرداد ماه حقوق ما به نرخ سال گذشته بوده و اکنون هم نمیدانیم حقوق ما چند درصد بوده و از شهریور ماه تا اکنون هیچگونه قراردادی نه با وزارتخانه میراث فرهنگی و یا هیچ شرکت و پیمانکاری نداریم.