اخباروگزارش های کارگری ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۱
هفتادونهمین روزاعتراضات سراسری پس از قتل مهسا (ژینا) امینی در مقر گشت ارشاد تهران
«اتحاد مبارزه پیروزی»
«زنده باد ۱۶آذر روز دانشجو»
«کارگرمعلم پرستار کشاورزدانشجو اتحاد اتحاد»
روز شنبه ۱۲ آذرماه، هفتادونهمین روز اعتراضات سراسری پس ازقتل مهسا (ژینا) امینی در مقر گشت ارشاد تهران چگونه سپری شد؟
– حمایت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران از اعتراضات روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر
– تجمع اعتراضی خانواده بازداشتی های اعتراضات سراسری اخیر آبدانان مقابل دادگستری این شهر دراستان ایلام برای چندمین روز
حمله نیروهای سرکوب دولت ودستگاه رهبری به تجمع کنندگا ن و ضرب وشتم دختر خردسال مهدی شاهمرادی یکی از بازداشتی ها
– اعتصاب وتحریم کلاس،تجمع،راهپیمایی و حضور بدون تفکیک جنسیتی در سلف،دیوار نویسی ،اجرای آهنگ دسته جمعی وسرود وآواز خوانی و انتشار بیانیه های اعتراضی دانشجویان:
– دانشکده هنر دامغان
– دانشگاه کردستان
– دانشگاه علوم پزشکی وارستگان مشهد
– دانشگاه آزاد تهران مرکز
– دانشکدهٔ معماری و شهرسازی دانشگاه بهشتی
– دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
– دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
– دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران
– دانشکدگان هنرهای زیبا دانشگاه تهران
– دانشکده مدیریت دانشگاه علامه
و
– بیانیهی جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد سنندج مبنی بر اعتصاب در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر ماه
و
– تجمع اعتراضی وتحریم غذای دانشجویان دانشگاه خوارزمی واحد کرج نسبت به مسمومیت غذایی جمع کثیری از دانشجویان این دانشگاه
– تجمع اعتراضی وتحریم غذای دانشجویان دانشگاه صنعتی اراک در پی مسمومیت غذایی شدید دانشجویان این دانشگاه که همچنان عوارض آن بر سلامت دانشجویان باقیست
– اعتراض دانش آموزان در سنندج
وهمچنین
– ادامه کنش های کارگران شهرداری زنجان برای افزایش دستمزد و اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و تبعیض در پرداخت ها
– تداوم اعتراضات کشاورزان اصفهانی در مقابل اداره آب منطقه ای
و
– بیانیه کانون نویسندگان ایران بمناسبت ۱۳ آذر روز مبارزه با سانسور
حمایت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران از اعتراضات روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر
روز شنبه ۱۲ آذر، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران با انتشار بیانیه ای بشرح زیر از اعتراضات روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر حمایت کرد:
حدود سه ماه از خیزش مردم ایران برای عدالت و آزادی میگذرد. تداوم این خیزش و نیز رنج و شکنجه و حبس و خونی که مردم ایران بابت آن پرداخت کرده و میکنند، نشاندهنده این واقعیت است که نهضت عدالتجویی و آزادیخواهی مردم ایران از مشروطه تا کنون مسیر تکاملی را پیموده و به اوج خویش نزدیکتر میشود.
مبارزه با هر نوع از دیکتاتوری و زندگیخواهی و زندگیجویی، در این جنبش، گواه تکامل خواستههای منطقیِ مردم رنجدیده و ستمدیده ایران در طول بیش از یک سده تلاش آزادیخواهانه است.
در این میان نوجوانان و جوانان، دانشجویان و دانشآموزان نقش کلیدی را در این جنبش ایفا میکنند و به درستی تشخیص دادهاند که قلب جهان مدرن و راه عبور از هر نوع استبداد و رسیدن به برابری و رهایی، خیابان است و بنابراین، قلب تپنده این جنبش را خیابان قرار دادهاند. در این راه نیز صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشتی را تقدیم کرده و شریان خیابان را با خون خویش پر نبض و پر تپش نمودهاند. آنها با جسارت و خوشفهمی و تیزبینی خویش، راه را به ما نشان میدهند: «ما از دانشآموزانی که کف خیابان خون میدهند، آموزش میگیریم». علاوه بر این، ما معلمان نیز طی بیش از بیست سال گذشته و بهخصوص چند ماه اخیر، هزینههای زیادی دادهایم. تعداد کثیری از همکاران ما بازداشت و زندانی شدهاند و تعدادی نیز به خون غلطیدهاند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران، در تمام این مدت سعی کرده است که ضمن رصد و شناخت جریانی که هر روز و هر لحظه در جامعه گستردهتر میشود و تمام جغرافیای ما را در مینوردد، از این جنبش حمایت کند و نقش تاریخی خویش را ایفا نماید. امروز که در آستانه روز دانشجو هستیم، این شورا اعلام مینماید که از فراخوانهای اعتراضی اقشار مختلف حمایت کرده و از همکاران گرامی درخواست مینماییم که در کنار دانشجویان و دانشآموزان خود قرار گیرند و حامی آنها باشند.
وعده ما روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر سال ۱۴۰۱ همراه با اقشار و گروههای مختلف در کف خیابان و به طور خاص جلوی دانشگاهها.
بیانیهی جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد سنندج مبنی بر اعتصاب در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر ماه
بخشی از بیانیه:
“راه پر فراز و نشیبمان روزی هموار خواهد شد. سختی و مرارتهای آن نشان افتخاری خواهد شد تا همه بدانند دانشجو دانشجو است، حتی اگر سد راهش اخراج و تعلیق و زندان و شکنجه باشد”
تجمع اعتراضی وتحریم غذای دانشجویان دانشگاه خوارزمی واحد کرج نسبت به مسمومیت غذایی جمع کثیری از دانشجویان این دانشگاه
این دانشجویان خطاب به ستاری، مدیریت امور دانشجویی شعار میدهند:
“ستاری، کجایی؟ برات نهار آوردم”
“دانشجو مسموم میکنه، نشسته توجیه میکنه”
۱۲ آذر ۱۴۰۱
تجمع اعتراضی وتحریم غذای دانشجویان دانشگاه صنعتی اراک در پی مسمومیت غذایی شدید دانشجویان این دانشگاه که همچنان عوارض آن بر سلامت دانشجویان باقیست
۱۲ آذر ۱۴۰۱
بیانیهی جمعی از دانشجویان دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه
بخشی از بیانیه:
“ما از مردم و با مردم هستیم و رسم اتحاد را نه در کلاس درس، که در کنار هم این روزها به خوبی آموختهایم. ما سال بد، سال اشک، سال خون را نه میبخشیم نه فراموش میکنیم. قسم به خون یاران که ما با هم و برای هم ایستادهایم تا پای جان؛ و در علامهی متحد بار دیگر دست در دست هم میگوییم؛ دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد”
کانون نویسندگان ایران:
گرامی باد سیزدهم آذر، روز مبارزه با سانسور تا واپسین دم!
سیزده سال پیش کانون نویسندگان ایران به یاد دو عضو موثر خود، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، که در پاییز ۷۷ به دست آمران و عاملان حاکمیت خودکامه به قتل رسیدند، سیزدهم آذرماه را روز مبارزه با سانسور نام گذاشت. اینک ثمرهی خون آن دو و هزاران تن دیگر که در این سالها جان خود را فدای آزادی کردند به بار نشسته است و اکنون بسیاری از مردم ایران یکصدا آزادی را فریاد میکنند.
سهم نویسندگان ناوابسته و آزادیخواه در سایهی حاکمیت واپسگرا و آزادیستیز همواره تهدید و ارعاب بوده است و با اینهمه هرگز از مبارزه با سانسور دست نکشیدهاند. اما سانسور تنها به کاروبار نویسنده و هنرمند محدود نیست و ابعادی بسیار گستردهتر دارد که بر فرهنگ جامعه و جنبههای گوناگون زندگی مردم تأثیر میگذارد. بیشک فساد و جنایت سیستماتیک در حضور رسانههای آزاد بهراحتی انجام نمیگیرد. از این رو مافیای قدرت و ثروت و فساد همواره از جملهی حامیان سانسور بوده است چون وجود آزادی بیان دست آن را از جان و مال مردم کوتاهتر میکند.
سرکوبگران به شیوههای گوناگون مانع گردش آزاد اخبار و اطلاعات میشوند؛ اینترنت را که امروزه جزء جداناشدنی زندگی مردم است محدود یا قطع میکنند؛ با ایجاد امواج پارازیت سلامت مردم را در خطر جدی میاندازند؛ با هر کسی که انتقاد و اعتراض مردم را خبررسانی کند، از خبرنگار و روزنامهنگار و وبلاگنویس تا فعالان شبکههای اجتماعی، بهشدت برخورد میکنند و حتی از ربودن و کشتن فعالان مدنی و خبری خارج از ایران نیز ابایی ندارند.
امروز شاهدیم که خواست حذف سانسور از حوزهی ادبیات و هنر فراتر رفته و، به گواه اعتراضهایی که با شعار «زن زندگی آزادی» پا گرفت، به خواستی عمومی بدل شده است. مردمی که سالها سانسور را با تمام وجود تجربه کردهاند اینک از رسانههای حکومتی روی برگرداندهاند. بسیاری صدا و سیمای «ملی» را دستگاه دروغپردازی و اعترافگیری میدانند و تیراژ مطبوعات دولتی و وابسته نیز از همین بیاعتمادی خبر میدهد. افزون بر این، پنهانکاری و تحریف اخبار گاه به خشم مضاعف میانجامد، چنانکه در سانسور اخبار شلیک به هواپیمای اوکراینی رخ داد. اعتراض گسترده به طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» از دیگر نمونههای ایستادگی مردم برابر سانسور سیستماتیک بوده است.
با افزایش آگاهی عمومی سانسور نیز شکلهای پیچیدهتری به خود میگیرد. مزدبگیران دستگاه سرکوب به مدد نویسندگان و هنرمندانی که در نقش همکاران بیجیرهومواجب دستگاه سانسور گاه به نعل میزنند و گاه به میخ، میکوشند حقیقت گم شود و واژههایی چون آزادیخواهی و آزادیکُشی یا وابسته و مستقل از معنا تهی شوند. در چنین شرایطی همراهی و همکاری اهل قلم ناوابسته به قدرت حاکم در راه دفاع از اندیشه و بیان و مبارزه با سانسور ضرورتی انکارناپذیر است.
کانون نویسندگان ایران، که بر اساس چنین ضرورتی شکل گرفته و ادامهی راه داده است، با گرامیداشت روز مبارزه با سانسور بار دیگر تأکید میکند که تا برچیده شدن همهی شکلهای سانسور از پای نخواهد نشست. و در این راه دست تمامی نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران مستقل و آزادیخواه را در سراسر جهان به گرمی میفشارد .
سعید افکاری برادر نوید افکاری در توییترش نوشت:
خواهرم الهام از زندان تماس گرفته و میگه دهها زندانی زیر ۱۸ سال تو زندان عادل آباد هستن که بهشون اتهامهایی مثل افساد فیالارض یا محاربه زدن.
توییت مادر علیرضا برادران شرکا در واکنش به تداوم بازداشت این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر
علیرضا برادران شرکا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته هوافضا دانشگاه صنعتی امیرکبیر، یکشنبه ۸ آبان با دعوت حراست دانشگاه، به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات واقع در خیابان برادران مظفر مراجعه کرد و روز دوشنبه ۹ آبان طی تماسی با خانواده، از بازداشت و نگهداری خود در زندان اوین خبر داد.
اقدام به خودکشی دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
بنا به گزارشات رسیده، یکی از دانشجویان دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران حوالی ساعت یازده امروز در پی فشارهای فرصتطلبانهی استاد راهنما بر سر رساله، اقدام به خودکشی کرده است. این اقدام در صحن دانشکده اتفاق افتاده است و موجب آسیب جسمی این دانشجو شده است اما جزئیات دقیقی راجع به این دانشجو و وضعیت فعلی وی در دست نیست.
جان لیلا حسینزاده در خطر است
برادر لیلا حسینزاده در صفحهی اینستاگرام خود به همراه انتشار فایل صوتی خواهرش، از وخیمتر شدن وضعیت سلامتی ایشان خبر داده است. او نوشته:
«اعلام وضعیت اورژانسی SOS برای خواهرم لیلا حسین زاده
بروز علائم جدید بیماری خودایمن برای خواهرم لیلا حسینزاده
خواهرم در روزهای اخیر علاوه بر مشکلات پیشینی با دردها و علایم جدیدی مواجه شده است. پزشک متخصصی که با او مشورت کردیم باتوجه به علایم جدید ورم دستها، ضایعات کبودی متعدد پوستی و تاری دید، حملهی سیستم ایمنی به عروق بدن (واسکولیت) و حملهی چشمی (یووئیت) را محتمل دانسته که هر دو بسیار خطرناک هستند و خطر كوری و مرگ را به دنبال دارند. تکمیل تشخیص و شروع درمان این بیماری نیاز به بستری اورژانسی و انجام آزمایشهای تشخیصی تخصصی و پیچیده دارد که در زندان ممکن نیست. در زندان به لیلا در جواب درخواست آزمایش گفتهاند: «همینجا خون بده، میدهیم سرباز ببرد آزمایشگاه». رسیدگی زندان به وضعیت وخیم جسمانی خواهرم در همین حد است. یک ماه و نیم است که او درگیر حملهی چشمی است و تاکنون از اعزام او به چشمپزشک ممانعت کردهاند. او در زندان به بيمارى لاعلاج كرون مبتلا شده و هر بار فشارهاى روحى و جسمى دچار عارضههاى وخيم و حاد جديدى از اين بيماری غير قابل درمان شده است. در صورت صحت تشخیص اولیهی پزشک، سلامت و جان لیلا در معرض تهدید جدی خواهد بود. او را با وجود دو بار حکم عدم تحمل کیفر قطعی و دائمی بلاتکلیف در زندان نگه داشتهاند. خواهرم دارد تدریجی و خاموش کشته میشود.
ما بهشدت نگران وضعیت خواهرم هستیم. لیلا باید در اسرع وقت به بیمارستان اعزام شده و زیر نظر پزشک متخصص برای انجام آزمایشهای مورد نیاز و تشخیص علت علایم جدید بیماری قرار گیرد. مسئولیت هرگونه تهدیدی برای سلامتی خواهرم متوجه مسئولین زندان و بازپرس شعبهی ۱۴ دادسرای شیراز است که از آزادی لیلا ممانعت میکند. ضمنأ این پیام صوتی در تاریخ ۱۴۰۱/۰۶/۲۶ توسط لیلا فرستاده شد که به خاطر دیگر هموطنان بازداشت شده منتشر نشده».
دانشجویان بازداشتی دانشگاه الزهرا
#نیلوفر_میرزایی، دانشجوی گرافیک ورودی ۱۴۰۰، بازداشتی ۱۰ آبان
#سارینا_صادقی، دانشجوی گرافیک ورودی ۱۴۰۰، بازداشتی ۱۷ آبان
#رایحه_حسینی، دانشجوی جامعهشناسی ورودی ۹۸، بازداشتی ۱۰ آبان
۲۶ روز بازداشت و بیخبری از وضعیت فرید مرادی
فرید مرادی دانشآموخته کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، که عصر ۱۶آبان مقابل محل کار خود توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد، همچنان در وضعیت نامشخصی به سر میبرد.
تداوم بازداشت فاطمه انصاری
فاطمه انصاری دانشجوی کارشناسی مشاوره دانشگاه بهشتی ورودی ۹۸، روز ۲۱ آبان پس از احضار به دادسرای اوین بازداشت شده و همچنان خبری از آزادی وی در دست نیست.
۴۸ روز بازداشت و بلاتکلیفی مانی لطفی
مانی لطفی دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد قائمشهر، ساکن ساری و نوازنده گیتار کلاسیک، روز یکشنبه ۲۴ مهر توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و با پایان بازجویی به زندان تیرکلا ساری منتقل شده است.
گفته میشود با وجود صدور وثیقهای سنگین و تامین آن توسط خانواده، همچنان از آزادی وی جلوگیری شده است و حق دسترسی به وکیل را از او سلب کردهاند.
۲۸ روز بازداشت و بلاتکلیفی پارسا شجاعی
پارسا شجاعی، دانشجوی رشته آمار ورودی ۱۴۰۰ دانشکده ریاضی دانشگاه بهشتی؛ یکی از دانشجویانی است که بارها نیروهای امنیتی اقدام به ضرب و شتم و ربودن وی کردند و نهایتا در بامداد ۱۵ آبان ماه مقابل درب منزل اقوام خویش ربوده شد. علیرغم گذشت ۲۸ روز از بازداشت همچنان خبری مبنی بر ازادی وی در دست نیست.
۲۸ روز بازداشت و بلاتکلیفی محمد شکرخدا
محمد شکرخدا دانشجوی روابط بینالملل دانشگاه تهران و فعال دانشجویی، ۱۴ آبان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و تمام وسایل الکترونیکی ایشان ضبط گردیده است. وی اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر میبرد و خبری از ازادی وی در دست نیست.
۷۰ روز بازداشت و بلاتکلیفی محمد غلامزاده(آبتین بهرنگ)
محمد غلامزاده دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه تهران که پیشتر توسط قاضی صلواتی و در دادگاه بدوی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم گشت؛ با وجود اتمام مراحل تحقیقات پرونده همچنان از حق قانونی خود، یعنی آزادی با قرار وثیقه محروم است و در زندان فشافویه به سر میبرد.
۶۰ روز بازداشت و بلاتکلیفی آناهیتا هاشمیپور
آناهیتا هاشمیپور، دانشجوی ورودی ۱۴۰۰ کارشناسی روانشناسی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، صبح روز سهشنبه ۱۲ مهر مقابل درب خوابگاه توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شده است و پس از گذراندن یک هفته بازجویی در زندان اوین، به زندان قرچک منتقل شده است.
۶۰ روز بازداشت و بلاتکلیفی مریم عظیمی
مریم عظیمی، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی کودک و نوجوان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران ورودی ۱۴۰۰، روز ۱۲ مهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان قرچک منتقل شده است.
۳۵ روز بازداشت و بلاتکلیفی آلما عبداللهزاده
آلما عبداللهزاده دانشجوی تربیتبدنی دانشگاه آزاد تهران مرکز، روز ۷ آبان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان قرچک منتقل شده است. اکنون با وجود گذشت ۳۵ روز از زمان بازداشت همچنان خبری از آزادی این دانشجو در دست نیست.
تداوم بازداشت ۶ تن از دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی پس از احضار به حراست وزارت بهداشت
۶ تن از دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی که روز ۲۸ آبان به حراست وزارت بهداشت احضار شده بودند، همچنان در زندان اوین در بازداشت به سر میبرند.
لیست این دانشجویان به شرح زیر است:
#مسعود_قربانی، دانشجوی ارتز و پروتز
#حامد_عنبرسور، دانشجوی روانشناسی
#مهدی_معمارراست، دانشجوی روانشناسی
#محمد_زرزا، دانشجوی فیزیوتراپی
#مهیار_محمودی، دانشجوی کاردرمانی
#حامد_حسنپور، دانشجوی کاردرمانی
«گروگانگیری» دکتر بهروز چمنآرا، استاد دانشگاه کردستان و شهروند دو تابعیتی
دکتر بهروز چمنآرا اهل ایلام و از اساتید گروه زبان و ادبیات کُردی دانشگاه کُردستان و رئیس سابق پژوهشکده کُردستان شناسی، ظهر روز جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ پس از بازگشت از جلسهای که با دعوت حامد قادرزاده رئیس جدید دانشگاه کُردستان شرکت کرده بود، بازداشت شده است.
بنا به اخبار رسیده، گفته میشود به دلیل دو تابعیتیبودن این استاد دانشگاه که شهروند ایرانی-آلمانی است، نیروهای امنیتی پروژهی تکراری گروگانگیری و سناریوسازی امنیتی را برای او در پیش گرفتهاند.
لازم به ذکر است دکتر بهروزچمنآرا یکی از سخنرانانی است که در تجمع ۱ آذر ماه ۱۴۰۱ اساتید دانشگاه کُردستان در اعتراض به سرکوب و بازداشت مردم و دانشجویان، بیانیه اساتید را به زبان آلمانی قرائت کرده است.
بازداشت و گروگانگیری دکتر چمنآرا، در پی موج سرکوب اساتید و دانشجویان دانشگاه کردستان پس از استعفای دکتر رحمت صادقی و انتصاب حامد قادرزاده به ریاست این دانشگاه رخ داده است.
مسعود فرهیخته معلم و فعال صنفی در کرج بازداشت شد
مسعود فرهیخته معلم دلسوز و شریف از فعالان صنفی استان_البرز، روز ۱۲ آذر ۱۴۰۱ در پی حضور و گفتگو در ادارهی آموزش و پرورش استان البرز، مقابل این اداره بازداشت شد.
کانال تلگرام فعالان صنفی استان البرز خبر داد: چند نفر از همکاران فرهنگی بخاطر اینکه لغو ابلاغ شده بودند و حتی احکام رتبه بندی آنها هم صادر نشده بود برای گفتگو با مدیرکل، حجر گشت، به دفتر ایشون رفتند که متاسفانه وقت ندادند و آنها با حسینی، مسئول ارزیابی و عملکرد و بعد با مسئول حراست صحبت کردند که گویا متاسفانه به اطلاعات خبر داده بودند بعد از اینکه از اداره بیرون آمدند آقای مسعود فرهیخته معلم دلسوز و شریف البرزی را بازداشت کردند و گوشی یکی دیگر از همکاران خانم و کارت ماشینش را ضبط کردند.
محکومیت حمید جعفری نصرآبادی به ۱۵ماه و یکروز حبس
حمید جعفری نصرآبادی معلم، مترجم، مربی فوتبال و نویسنده طی حکمی از دادسرای انقلاب کاشان به دلیل توهین به رهبری به تحمل ۱۵ ماه و یکروز و به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۷ماه و یکروز حبس، ۲سال انفصال از خدمت و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.
این معلم در تاریخ ۲۷ مهر در کاشان توسط وزارت اطلاعات و با همراهی حراست اداره آ.پ کاشان در مدرسه بازداشت شد و تاکنون در زندان یزدل کاشان بسر میبرد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ، ضمن ابراز ناخرسندی از بازداشت و زندانی کردن معلمان، دانش آموزان و آحاد مردم و صدور احکام ناعادلانه توسط نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی را محکوم میکند. این شورا انتظار دارد پروندههای همهی معلمان زندانی در دادگاههای قانونی بدون اعمال نظرهای ناصواب و با رویهی صحیح قضایی مورد بازبینی قرار گیرد.
سلطه سپاه به آموزش و پرورش استان کردستان طبق آمار و قرائن
در تاریخ ۱۴ مهر ماه حکم بازداشت مجدد سوران اسکندر لطفی،مسعود نیکخواه،شعبان محمدی که به تازه با قید وثیقه چند میلیاردی آزاد شده بودند توسط دادستان مریوان، مهدی کریمی، صادر و در روز ۱۶ مهر آنها را بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال دادند.
این بازداشت غیرقانونی متعاقب پرونده قبلی نبود و بدون هیچ مستندی، آقای لطفی و آقای نیکخواه را صرفا به خاطر ترس از فرار بازداشت کردند. همچنین بعدتر درز پیدا کرد که حراست و مدیر کل آموزش و پرورش با پیشنهاد سپاه و خود اطلاعات سپاه دادستان مریوان حکم بازداشت آنها را صادر کرده است.
در بولتن سری هک شده خبرگزاری فارس درز کرده که آموزش و پرورش استان کردستان ۳۰۰ معلم را به نهادهای تنبیهی (هیئت های رسیدگی به تخلفات کارکنان) معرفی شده اند.
این در حالی است که تا اکنون تنها ۱۳ نفر ابلاغ احضار به رسیدگی در نهاد تنبیهی غیر قانونی دریافت کرده اند.
آمار ۳۰۰ پرونده فاش شده حکایت از سرکوب و برخورد شدید با معلمان در قالب برخورد اداری دارد و بیانگر این است که مدیران آموزش و پرورش و حراست ادارادت حلقه به گوش و چاکر بله قربان گوی سپاه هستند و در واقع این سپاه است که کنترل و هدایت آموزش در کلاسها را به عهده دارد.
مخالفت با مرخصی اسماعیل عبدی، علیرغم نقض حکم ایشان توسط شعبه نهم دیوان عالی
امروز شنبه ۱۲ آذر مادر اسماعیل عبدی، معلم زندانی در زندان کچویی کرج، پیرو موافقت زندان و دادیار اجرای احکام دادسرای اوین و دادستان تهران با مرخصی اسماعیل، به دایره نظارت زندان اوین مراجعه نمود که این مرجع اعلام کرد: ضابط (سپاه ثارالله) با مرخصی ایشان موافقت نکرده است.
مشخص نیست که با این حجم از دخالتهای ضابط، نقش قوه قضاییه در پروندهها و پاسداری از حقوق شهروندان کجاست؟ آیا اینمساله، نقض آشکار و صریح قانون نیست که بعد از اجرای حکم، باید شاکی اعلام نظرکند؟
این رویه حتی در بدویترین دوره تاریخ نیز اتفاق نیفتادهاست که مرجع یا کارشناس، هم شاکی، هم مرجع تحقیق هم ذیصلاح در کیفیات قانونی باشد.
اینکه زندان و اجرای احکام و دادستان موافقت میکنند و زندانی همچنان در گروگان باشد، معنایش، پایان اجرای قانون اساسی است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن روندِ نقض صریح و آشکار علیه حقوق ابتدایی و مسلم معلم زجر کشیده، اسماعیل عبدی، از ریاست قوه قضاییه می خواهد اگر قرار است همچنان استقلال قوه قضاییه در مقابل اقتدار غیرقانونی نیروهای امنیتی چنین خدشه دار شود، حداقل با اعلام صریح این موضوع، موجب شوند تا خانوادههای زندانی از ابتدا وقتشان را در راه پلههای دادگاه تلف نکنند و مستقیم با مراجعه به مراجع امنیتی پیگیر مشکلات جگرگوشههایشان باشند.
گزارش یک شکایت
مژگان باقری، معلم و فعال صنفی
در ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ من طی یک سخنرانی در تجمع صنفی معلمان شیراز ضمن اشاره به تهدیدمعلمان از سوی برخی مدیران برای عدم شرکت در تجمع، اعلام کردم که اتفاقا مدیرانی که خود بارها و بارها قانون را زیر پا گذاشته اند تجمعات معلمان را غیرقانونی می دانند؛مدیرانی که برخلاف اصل ۳۰ قانون اساسی از دانش آموزان شهریه می گیرند و به مدرسه به عنوان منبع درآمد نگاه می کنند.
این سخنان به مذاق خانم گلشنی، مدیر مدرسه متوسطه خاکره خوش نیامد و با همراه کردن تعدادی مدیر از من به اتهام توهین به مدیران شکایت کرد. ایشان علاوه بر این، دو روز ۱۱ و ۱۳ بهمن را نیز گزارش غیبت فرستادند در حالی که من فقط در روز تجمع غائب بودم.
پس از حضور درهیئت تخلفات از رئیس این هیئت درخواست کردم نام مدیران را به عنوان شاکیان خصوصی به من بدهند و ایشان نیز موافقت کردند و قرار شد در جلسه آینده پرینت تدریس خود در روز ۱۳ بهمن را که به صورت آنلاین انجام شده بود به ایشان ارائه دهم. اما در جلسه دوم که در مرداد ماه و پس از آزادی من از بازداشت غیر قانونی دو ماهه صورت گرفت متوجه شدم که متن شکایت به طور کامل تغییر کرده است. طبق گفته رییس هیئت تخلفات، اولا شاکی من اداره ناحیه ۱ شیراز بوده است و نه مدیران!و ثانیا علت ثبت غیبت من در روز۱۳ بهمن این بوده که من از منزل تدریس مجازی داشته ام و در مدرسه حضور پیدا نکرده ام! دلیلی بسیار مسخره و بی پایه که حتی ارزش دفاع نیز نداشت.
احساس کردم مسئولین تصمیم گرفته اند که یک معلم به صرف یک سخنرانی کوبنده ( و نه توهین آمیز) که دست مدیران متخلف را رو کرده بود تنبیه شود تا دیگر معلمی جرات نکند در مورد تخلفات بی شمار برخی مدیران که مسئولان آموزش و پرورش فارس بسیار بیشتر از من در جریان هستند سخنی به زبان براند.در آن سخنرانی حتی نام یک مدیر برده نشده و به طور کلی به بعضی مدیران اشاره شده بود ولی آیا اینکه خانم گلشنی مدیر مدرسه خاکره به خود گرفته بود تقصیر من بود؟!
یک ضرب المثل عامیانه می گوید: فحش را به زمین بیندازید، صاحبش برمی دارد! آیا خانم گلشنی برخلاف اصل ۳۰ قانون اساسی از دانش آموزان شهریه دریافت کرده است؟ آیا خانم گلشنی از موقعیت خود به عنوان مدیر مدرسه سوء استفاده کرده و منابع درآمدی متعددی برای خود ایجاد کرده است؟ اگر پاسخ به این سوالات منفی است چرا ایشان عصبانی شده و از من شکایت کرده اند؟ چرا مدیرانی که خانم گلشنی با آنها تماس گرفته و از آنها خواسته متن شکایت را امضا کنند قبول نکرده و گفته اند منظور خانم باقری مدیران متخلف بوده است و نه ما؟ چرا از بین این همه مدیر فقط خانم گلشنی و چند مدیر دیگر خود را مخاطب صحبتهای من دانسته اند؟
و اگر پاسخ به سوالات بالا مثبت است چرا خانم گلشنی فرار به جلو کرده و زودتر خود را به محکمه رسانده اند؟ مگر در مملکت ما هم مانند آن داستان طنز عزیز نسین، آنکه سریع تر می دود و خود را به دادگاه می رساند شاکی است و آنکه دیرتر می رسد متهم می شود؟!
پس از بحث فراوان متوجه شدم که احتمالا مسئولان تصمیم گرفته اند که قرص و محکم پشت مدیران شکایت کننده بایستند و از آنها دفاع کنند. بنابراین از آنجا که منصفانه بودن رای هیئت تخلفات از نظر من مخدوش شده بود و چنین محکمه ای را غیرعادلانه می دانستم از حق قانونی خود برای دفاع گذشتم تا پس از صدور رای نهایی، قضاوت را به وجدان بیدار و آگاه جامعه بسپارم.
و اکنون پس از گذشت بیش از چهار ماه و درست در زمانی که صدور احکام جدید رتبه بندی، حکایت از آن دارد که تلاش یکساله معلمان و حضور پیگیر آنها در خیابان به بار نشسته و معلمان موفق شدند درصد بسیار ناچیزی از حق خود را از دولت بگیرند، بالاخره هیئت تخلفات رای نهایی خود را مبنی بر توبیخ کتبی و درج در پرونده برای من صادر نموده است؛ تلاشی ناموفق برای تلخ کردن طعم شیرین پیروزی معلمان در خیابان و پیامی روشن مبنی بر اینکه مدیرانِ متخلف، خط قرمز آموزش و پرورش هستند و کسی اجازه ندارد به این خط قرمز نزدیک شود!
غافل از اینکه با خفه کردن صدای معلمان معترض، این صداها از بین نمی رود بلکه تبدیل به خشم انباشته شده و فروخورده ای خواهد شد که از دهان نسلی دیگر و این بار چون آتشفشان فوران خواهد کرد. آیا کسی هست که نداند آنچه امروزه در خیابانها جریان دارد حاصل خفه کردن همین صداهای معترض است؟
اما مدیرانی چون خانم گلشنی بدانند که برای افزایش حقوق ایشان دهها معلم به زندان رفته اند و صدها نفر بازداشت شده اند و در انتظار حکم دادگاهند که فقط ۲۶ نفر از استان فارس بوده اند. معلمان شجاعی که از توپ و تشر اداره نترسیدند و خیابان را رها نکردند. این اضافه حقوق نوش جانتان اما هر گاه آن را خرج می کنید به ندای وجدان خود نیز گوش دهید، البته اگر هنوز بیدار باشد!
بازداشت دلیر نصرالهی از فعالین کارگری سنندج
غروب امروز شنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۱، دلیر نصراللهی فعال کارگری و عضو گروه کوهنوردی چهلچشمه در سنندج بازداشت شد.
این فعال کارگری در محل کارش واقع در محله غفور سنندج توسط مامورین لباس شخصی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.
برگرفته از کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
ادامه کنش های کارگران شهرداری زنجان برای افزایش دستمزد و اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و تبعیض در پرداخت ها
روز شنبه ۱۲ آذر، کارگران شهرداری زنجان ازادامه کنش های دامنه دارشان برای افزایش دستمزد و اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و تبعیض در پرداخت ها،خبردادند.
یکی از کارگران حق طلب شهرداری زنجان به خبرنگاررسانه ای گفت: بخش عمدهی از مطالبات ما به افزایش عادلانه حقوق و مزایای دریافتی بازمیگردد؛ به گونهای که میزان دریافتی یک کارگر ساده با معیشت او همخوانی ندارد.
وی افزود:سال پیش شهرداری زنجان برای ترمیم حقوق کارکنان بخش اداری از سقف اضافه کاری کارگران شهرداری کم کرد و به اضافه کاریهای کارکنان اداری افزود. با توجه به اینکه در سال جاری حقوق کارکنان اداری دوبار افزایش پیدا کرده و فاصله دریافتی آنها به نسبت کارگران بسیار بالا رفته است، انتظار داریم شهرداری زنجان سقف اضافه کاری و تعطیل کاریهای کارگران را به قبل بازگرداند.
او با ذکر مثالی گفت: به عنوان نمونه کارگری که بالای ۲۰ سال سابقه کار در شهرداری را دارد هر ماه با دو روز تعطیل کاری و حداکثر ۱۰۰ ساعت اضافه کار حدود ۱۰ میلیون تومان دریافتی دارد. این در حالیست که در سال جاری سقف اضافهکاریها کارکنان اداری از ۶۰ ساعت به۲۰۰ ساعت رسیده و دریافتی آنها از حداکثر ۷ میلیون تومان به ۱۵ حداقل میلیون تومان رسیده است.
این کارگر با بیان اینکه یکی دیگر از مشکلات ما عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل است که طبق قانون باید برای کارگاههای بالای صد نفر اجرایی شود، افزود: شهرداری حدود یک سال است از بالا بردن سقف اضافه کاری، تعطیل کاری و حق شیفت خودداری میکند.
وی با بیان اینکه حقوق دریافتی ما مخارج زندگی را تامین نمیکند، افزود: با کاهش اضافهکاریها و تعطیل کاریها و برخی دیگر از مزایاهای قانونی دیگر، برای تامین مخارج دچار مشکل شدهایم.
تداوم اعتراضات کشاورزان اصفهانی در مقابل اداره آب منطقه ای
شنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۱
منبع:کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
بازهم تصادف سرویس رفت و آمد کارگران اینبار مصدومیت کارگران یک کارخانه استان أصفهان
صبح روز شنبه ۱۲ آذر،درپی تصادف مینیبوس حامل کارگران یکی از کارخانجات صنعتی با یک سواری، در ورودی فولادشهر (سهراه مینا دشت)، ۲نفر کشته و ۱۴ نفر مصدوم شدند.
برپایه گزارش رسانه ای شده،در این حادثه رانندگان هر دوخودرو در اثر شدت حادثه جان باخته و ۱۴ نفر از سرنشینان مینی بوس شامل شامل هفت خانم ۲۸ تا ۳۹ سال، پنج مرد ۱۶ تا ۴۵ سال و دو پسر بچه ۹ و ۱۳ ساله مجروح و روانه بیمارستانها لنجان، فاطمهالزهرا، شفای کلیشاد و خمینی فلاورجان شدند.
این مینیبوس در حال انتقال کارگران به محل کار در شیفت صبح بود که در محور ورودی فولاد شهر به یک سواری مزدا برخورد میکند.
جان باختن کارگر شهرداری مشکین شهر حین کار براثرتصادف
صبح روز شنبه ۱۲ آذر،یک کارگر شهرداری مشکین شهردراستان اردبیل حین کاربدنبال برخورد یک خودروبا وی بشدت مجروح وپس از انتقال به بیمارستان جان خودرا ازدست داد.