چرا شعار “زن زندگی آزادی” نمی تواند شعار هویتی چنبش چپ باشد؟

مقدمه:

الان شعار “زن زندگی آزادی” شغار مشترک توده ایستها منحمله فرقه تقوائی تا سایر گرایشات نیم بند مدعی چپ تا ناسیونالیستهای کوردی تا دنبالچه های شازده پهلوی در تلویزیون انترناشنال است. فکر نمی کنم کسی این واقعیت را بتواند انکار کند.

همه این طیف هم ادعا می کنند “این انقلاب زن زندگی ازادی است” .خوب من از واقعیتی اغاز می کنم تا برسم به بحث اصلیم در این مقاله با توجه به مقاله ای که قبلتر(*) در باب شعارها و جنبش های مختلفی که به دنبال تشدید قطب بندی طبقاتی درون جامعه بسرعت شکل می گیرد و اگر خود این قیام تا بحال ایستائی نداشته ، طبیعتا نمی توان روی یک شعار ایستا ماند و در بطن مبارزه طبقاتی باید چپ مرتب شغارهای خود و تفاوتهای خود را عمده کند و به جامعه راه نشان دهد.

راه پیروزی قیام  امروز تکامل آن به جنبش انقلابی است که کلیت نظام سرمایه را هدف بگیرد و راست خارج حکومت را بعنوان ضد انقلاب نشان جامعه دهد.

اگر راست تمام تلاشش ترمز کردن قیام است و محدود کردن خواستهای این قیام ، اگر راست هدفش اینست که جامعه از الترناتیو حرف نزند تا مگر “اختلاف بشود رژیم سود ببرد” ، چپ باید دائم بر این بکوبد که تضادهای طبقاتی واقعی هستند و اکثریت مطلق جامعه ایران طبقه کارگر است و این طبقه تا بقدرت نرسد چیزی بنام انقلاب معنی ندارد.

شعارهای ارائه شده در ایران یا خارج کشور طبیعتا انعکاس خواستها و سیاستهای حاملینشان هستند. شعار “زن زندگی آزادی” شعاری است که از میان کردستان اغاز شد و می گویند متعلق به اوجالانیهای کردستان سوریه است. وقتی این شعار وارد ایران شد جامعه چیزی بهتر در دست نداشت و انرا قاپید و تکرار کرد.اما جاب است که این شعار بسرعت توسط راست قاپیده شد و در تلویزیونهای دست راستی گرفته تا تریبونهای حکومتهای غربی همه جا منعکس شد. 

سوالی که من اینجا مطرح می کنم اینست که راست در این شعار چه دیده که انرا به گردن جامعه ایران اویزان می خواهد؟ چه ایرادی از زاویه چپ به این شعار هست و چرا این شعار را نمی توان بعنوان شعار هویتی چنبش چپ تکرار کرد و اساسا چرا چپ به شعار هویتی خود نیاز دارد؟

(۱)فرق شعار هویتی و شعارهای انعکاس دهنده دردها:

شعار هویتی شعاری است که عطف به سوال الترناتیو می شود.در مقابل قیام ایران دو راه هست که راستها نمی خواهند الان مطرح شود تا در تداوم گیجی جامعه خود را مسلط کنند همانطور که در قیام ۵۷ کردند.

شعار هویتی یعنی شعاری که راه حل نهائی جنبش موجود را به مسئله حاکمیت و ماهیت حاکمیت متصل می کند.

بسیاری شعارها در ایران از این نوع شعار نیستند و هدفشان ارائه خواستهای مشخص است .ایراد اینست که این شعارها بخودی خود راه حل نیستند.

نمونه شعار “زن زندگی آزادی” از نوع شعارهای مبهمی است که در عین دست گذاشتن به سر تیتر مسائل جامعه هی جهت دهی در مورد راه حلها ندارد.هیج کدام از این ۳ نامی که در این شعار هست بطور اثباتی حرفی ندارند و لذا بهترین انتخبند برای راست که خودش را در ماسک “مترقی” بپیچد و حقنه جامعه کند.

اینست که شازه پهلوی تا ناسیونالیستها به صف می شوند و این شعار را تکرار می کنند.

جامعه خسته و درد کشیده که طفیان کرده هم طبیعتا بدنبال تکرار دردهایش این شعار را تکرار می کند .و این شعار می شود “شعار انقلاب ملی ایران” همانطور که اخیرا شاهین نجفی مدعی است!

شعار “زن زندگی آزادی” بهترین ابزار نگه داشتن جامعه در ابهام است .ابهامی که بورژوازی لازم دارد تا قدرتش را نگه دارد. 

(۲)شعار “زن زندگی آزادی” شعار “انقلاب نیست شعار ضد انقلاب است در ماسک انقلاب:

در جریان همه انقلابها و قیامها ، راست تلاش می کند که اگر تا دیروز ضد انقلاب بود و ضد سرنگونی رژیم توسط مردم و مرتب تبلیغ می کرد که “انقلاب همیشه دیکتاتوری می زاید” ناگهان برخی شعارهای حاشیه ای را بدقت می دزدد و انها را تکرار می کند تا خودش را از جنس مردم معرفی کند.

همانطور که گفتم شعار “زن زندگی آزادی” فارق از ظاهرش و فارق از اینکه الان تا چه اندازه توسط جنبش خیابانها تکرار شود ، توسعه توهمی خطرناک است که گوئی تکرار کلمه زن یا ازادی و زندگی ربطی به راه حل دارد.

این شعار به اندازه کافی کلی است و لذا ماسک مناسبی است برای راستها که اون “انقلاب همه با همی” که سیرک شناخته شده همه ضد انقلابهای مخملی است از مردم بدزدند.

(۳) شعار هویتی چپ اتصال اهداف استراتژیک انقلاب با مسئله رهبری است:

از دید من از همان ابتدای قیام می باید و می باید چپ در حین استفاده از شعارهای تاکتیکی که انعکاس خواستها هستند مرتب در تدقیق رابطه خواستها با مسئله الترناتیو بکوبد و شعارهایش نه فقط بیان خواستها باشد بلکه بیان راه حلها.

یکی از شعارهائی که تا حد بالائی می تواند این هدف را براورده کند شعار “آزادی، برابری حکومت کارگری ” است.

با اینکه این شعار طبیعتا از برداشتی کلی از خواستها آغاز می کند اما به مسئله قدرت می رسد و حکومت طبقه کارگر را راه حل اعلام می کند.

طبیعای است که مبتکرین و فعالین داخل کشور بیندیشند و شعارهای بهتری بیابند اما تمرکز بحث من بر لزوم ارائه شعارهای هویتی است. 

شعار “ازادی برابری حکومت کارگری” یک شعار هویتی است که چپ باید پشتش بایستد.

این شعار به مرور زمان مرزبندی بین طیف راست و چپ خواهد بود. اگر قیام بخواهد به انقلاب بینجامد اگر مسئله پیروزی این جنبش هدف است ، دعدعه چپ نمی تواند تکرار شعارهای مردم که خودش تحت تاثیر مدیای راست است ، باشد.چپ باید در این عرصه بسیار هوشیار باشد.

(۴)آیا انقلاب ایران “انقلاب زنانه است”؟

با اینکه این سوال اراتباط مستقیم با بحث شعارها ندارد اما من این سوال را مجدد پاسخ می دهم همانطور که سالها قبل در نقد بحثهای منصور حکمت در این ادعا نوشتم و الان درستی نقد من بیشتر ثابت شده و داستان “انقلاب زنانه” نقل تلویزیون انترناشنال است که بسیار سوال برانگیز است!

من بارها نوشتم که انقلاب زنانه و مردانه ندارد.انقلاب کودکانه  و حوانانه یا پیرانه ندارد.تقسم بندی انقلاب به این انواع دروغگوئی و شارلاتانیزم دست راستی است.پشتش تردستی مخفی شده.

در استانه قیام ۱۴۰۱، از انچا که قربانی زن بود و مسئله حجاب اجباری، فضا سازی شده تا این انقلاب را “زنانه”بنامایانند.

این فمینیزم عقب مانده را الان بجای ترقی به جامعه حفنه کنند. هیج انقلابی جنسیتی نیست .انقلابهای جنسیتی ما را بیاد “هیپیزم” می اندازد که رهبرانش شدند صاحبکارانی که الان بیشتر از همیشه طبقه کارگر را استثمار می کنند.

به اندازه مردهای مرتجع ما ژن مرتجع داریم. زن بودن نه برتری است و نه پرچمی آلترناتیو.

بسیاری حکومتهای عقب مانده منجمله” آنگلیز” عقب مانده ترین زنها را بقدرت رساندند و تاچریزم آفریدند.

چپاندن “زن زندگی آزادی” از سر “الصاق ژن بودن به ماهیت انقلاب” یک شارلاتانیزم است که راستها درش تخصص دارند و جپهائی که در این دام می افتدند فردا مواجه با زنهای دست راستی خواهند شد!

لذا از همین ابتدا بگویم که مخالفت با شعار “زن زندگی آزادی” در چپ از سر “ضد زن” بودن نیست. از سر اینست که بگوئیم مسئله زن و مرد یکحا باید حل شود همانطور که مسئله ملی از هردو سو و همه این مسائل به نقش طبقه کارگر (چه زن و چه مرد چه جوان چه کودک چه پیر) متصل است.

لذا اون مخالفان چپ نفرمایند ما “مرد سالاریم” خیر! فریبکاری را اجازه نمی دهیم! این انقلاب تنها و تنها با اتصالش به قدرت طبقه کارگر می تواند انقلاب باشد.پایان مسئله تبعیض جنسی اینجاست.انقلاب “زنانه” کلید رمز راست است با پرچم فمینیزم که هیچ چا راه حل نبوده و نخواهد بود.

برای ساختن جامعه آزاد و برابر باید ریشه نابرابری خشکیده شود.زن در غرب آزاد نیست بنوعی دیگر مثل مرد برده است.زشت تر از مرد برده است. آنها که در غرب زندگی کرده اند و هوشیارند می بینند که در غرب سرمایه داری نابرابری مرتب بازتولید شده و با کلمه آزادی اینقدر بازی کرده اند که جامعه حتی نمی فهمد برده است حتی نمی فهمد که آزادی بیانش به هیچ نمی ارزد و حاکمان چه زن و چه مرد به ریش اکثریت جامعه می خندند!

حکومت اسلامی ایران با اعمال دیکتاتوری مذهبی توهمی ساخته که در غرب خبری هست.

من سالهاست می گویم که چپ انقلابی هیچ کدام از این راه حلها در شرق و غرب را نباید برتابد بلکه نقاد همه اینها باشد.

چپ غرب زده می شود فرقه تقوائی و منصور حکمتی و چپ شرق زده می شود حزب توده و مخالفاتش!

چپی ، کمونیزم نسل چهارم اینجا مسیر دیگری دارد و در نقد همه آنچه ساخته شده بیرون از ای مدور متروک بدنبال راه حل است.

با این نگاه می گویم که دنبال شعار “ژن زندگی آزادی “رفتن به  ناکحا آباد است لذا راست اصرار دارد آنرا جامعه تکرار کند.و یادتان باشد “جمعیت” جوگیرتان نکند این درد بزرگی است گاها!

منبع دیگر:

(*)رقابت برای جا انداختن شعارها در جامعه، انعکاس عینیت تضاد طبقاتی در قیام ۱۴۰۱

www.azadi-b.com/?p=27120

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate