تحمیل فقر علت اصلی خودکشی ها

عمومیت پدیده خودکشی

آنچه که در پدیده خودکشی بطور عموم میتواند عادی جلوه کند عبارت است از: افسردگی، سرخوردگی، نا امیدی، به بن بست رسیدن و بسیاری نمودارهای دیگر از این دست. این موارد بنوبه خود معلول هستند نه عامل. هر یک از موارد یاد شده میتواند ناشی از شرایط و موقعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه باشد که فرد در آن قرار گرفته  و تعیین کننده هستند. شکل گیری شخصیت فردی که اقدام به خودکشی کرده است میتواند یکی دیگر از دلایل خودکشی محسوب شود. دوران کودکی، نوجوانی و کلا موقعیتی که در آن رشد کرده است و عدم توانایی و عدم امکانات لازم در مواجه شدن با مشکلاتی که با آنها روبرو است.

این دست از خودکشی ها الزاما ممکن است ربط خاصی به شرایط اقتصادی فرد نداشته باشد. خودکشی هایی به ثبت رسیده است که فرد از نظر مالی بی نیاز بوده و چه بسا موقعیت اقتصادی مناسبی هم داشته است. اگر حتی از نظر اقتصادی بی نیاز بوده باشد باز هم شرایط و مناسبات اجتماعی، محیط رشد و فضای حاکم بر جامعه میتواند فرد را به یاس، نا امیدی و پوچی در زندگی برساند و این میتواند استارتی برای پایان یک زندگی بدست خود فرد باشد.

موارد یاد شده کمیاب است و غالبا در کشورهای غربی اتفاق میافتد. اما به این معنا نیست که قابل پیشگیری نباشد بشرطی که سریع و به موقع برای درمان آن اقدام شود و میتوان زندگی را به فرد بازگرداند.

 

خودکشی ها در ایران

اما در ایران تحت حاکمیت هیولای اسلامی پدیده خودکشی متفاوت از هر جای دیگری است. قوانین و سنتهای اسلامی و ضد انسانی حاکم بر زندگی مردم فارغ از هر گونه مشکل اقتصادی به تنهایی میتواند عاملی برای خودکشی بویژه در میان جوانان باشد. شرایطی که هیچگونه قرابتی بین آرزوهای نسل جوان که منطبق بر دنیای مدرن و مترقی قرن بیست و یک است با موازین عصر حجری حاکم بر جامعه کمترین خوانایی ندارد و فرد خود را در تنگنا احساس میکنند. فرهنگ و سنتهای اسلامی مبتنی بر مردسالاری، ناموس پرستی، خشونت کلامی و فیزیکی، درجه دو محسوب کردن زنان و تحقیر و توهین از مواردی است که در سیستم حکومت اسلامی رایج است و تحت همین فشارها شخص به زندگی خود پایان میدهد.

با این وصف همین عامل یعنی قوانین، فرهنگ و سنتهای اسلامی تحمیل رعایت شئونات ارتجاعی اسلامی، تحمیل حجاب به زنان و غیره  که به یک تنگناه بخصوص برای جوانان تبدیل شده است، با مبارزه مردم و نسل جوان مواجه میشود و پاسخ می گیرد. دختر یا پسر جوانی که بدلیل زیرپا گذاشتن نرمهای اسلامی بازداشت و زندانی میشود، بجای یاس و افسردگی، بعد از آزاد شدن از بازداشت همچنان دست به اعتراض و مبارزه میزند. زنان زیادی بخاطر دهن کجی و نه گفتن به قوانین اسلامی هم اکنون در اسارتگاههای این حکومت  به حبس های طویل المدت محکوم شده اند اما همین زنان با شور و حرارت در پشت میله های زندان همچنان علیه فرهنگ و سنتهای اسلامی مینویسند و حرف میزنند.

 

تحمیل فقر یک علت اساسی است

و بالاخره آنچه که در ساختار مافیای اسلامی اصلی ترین عامل برای خودکشی در میان، زنان، مردان، کودکان و جوانان محسوب میشود فقر و موقعیت بغایت دهشتناک شرایط  اقتصادی است. اگر بازداشت و زندانی نشده باشید و کودک خانواده برای تامین معاش به زباله گردی بپردازد، یعنی تحمیل و نشان دادن مسیر خودکشی برای کودک یا والدین از سوی حاکمیت. فقر همان طنابی است که حکومت اسلامی بدون زندان و بدون صدورحکم اما با فراهم نمودن یک موقعیت فرودست و زیر خط گرسنگی بر گردن یک متهم می اندازد که شخص خود برای پایان دادن به این فلاکت دست بکار شود. فقر و نداری طنابی تحمیل شده به فرد است که حاکمیت با اعمال آن همچون پرتاب یک قلاب از راه دور طعمه را میکشد. میتوان آمار اعدامهای سالانه حکومت را با خودکشی ها مقایسه کرد یا بعنوان دو خط موازی در کنار هم قرار داد. کشتن و کشتاندن.

بکار بردن واژه مضاعف برای پدیده خودکشی در جمهوری اسلامی هنوز تمام ابعاد دهشتناک تحمیل شده به جامعه را نمیتواند توضیح دهد. آنچه که جنبه مضاعف بودن خودکشی در ایران تحت حاکمان اسلامی را میرساند همان موازی بودن کشتن و کشتاندن  و گسترش ابعاد وسیع اعدامها طی بیش از چهار دهه و نهادینه کردن روش خودکشی ها است. از میان تمام روشهایی که فرد برای گرفتن جان خود بدست میگیرد، حلق آویز کردن بیشترین موارد را به خود اختصاص داده است. پرتاب از بلندی یا خودسوزی روشهای بعدی هستند.

از خط زیر گرسنگی گرفته تا  قوانین، فرهنگ و سنتهای ضد انسانی اسلامی، از ابزارهای سرکوب و تحقیر گرفته تا ایجاد وسیع ترین محدودیتهای اجتماعی، از رواج فرهنگ مردسالانه و ناموس پرستی و سوق دادن زنان بطرف خودکشی گرفته تا نهادینه کردن روشهای پایان دادن به زندگی، همه و همه فراتر از مضاعف بودن پدیده خودکشی در ایران تحت حاکمیت جانوران اسلامی است.

موجودیت حکومت اسلامی یعنی ضدیت با حق حیات انسان. پایان دادن به عمر هیولای وحش اسلامی و تحقق جامعه ای آزاد، برابر و انسانی همزمان و مترادف است با پایان دادن به پدیده خودکشی در ایران. راه حل پایان دادن به پدیده خودکشی، سرنگونی کردن انقلابی مافیای اسلامی حاکم بر ایران است.

٢۳ دی ۱۳۹۹

١٢ ژانویه ۲۰۲۰

ایسکرا  ۱۰۷۵

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate