ایران: کارگران نفت و گاز در حال حرکت هستند. با ادامه سرکوب، رژیم لحن آشتی جویانه به خود می گیرد

ایران: کارگران نفت و گاز در حال حرکت هستند. با ادامه سرکوب، رژیم لحن آشتی جویانه به خود می گیرد

در شرایط کنونی، فرصت ها و تهدیدهایی برای کارگران تولیدکننده انرژی در ایران و در منطقه از عربستان سعودی تا الجزایر و از قزاقستان تا ترکمنستان به وجود آمده است. با به حرکت در آمدن کارگران در بخش حیاتی انرژی ایران، اولین نشانه‌هایی از یک تغییر کیفی در سرکوب بی‌امان رژیم در تظاهرات خیابانی بوجود آمده است. در این مقاله به بررسی شک و تردید کارگران کارخانه و شرکتها برای توجه به فراخوان‌های چند جانبه برای اعتصاب برای تشدید اعتراضات خیابانی می‌پردازیم

محتوا

  • “وحدت مرم” در اعتراض به حجاب 
  • اقلیتهای ملی
  • تغییرات در خرده بورژوازی ایران
  • تماس با کارگران
  • دخالت خارجی
  • تاثیر داخلی و منطقه ای
  • جنبه های نظامی

“میزان اعتصابات در بخش نفت و گاز ایران هنوز مشخص نیست. انواع ویدئوها از اپوزیسیون سیاسی ایران در تبعید و سایت های شبکه های اجتماعی دست به دست می شود. روزنامه لیبرال اسپانیایی ال موندو در گزارشی به شرح زیر می پردازد:

“چند ویدئویی که روز سه‌شنبه در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده مستقلانه تأیید نشده است، نشان می‌دهد که ده‌ها کارگر در خطوط لوله و دفاتر فاز دو پالایشگاه آبادان راهپیمایی می‌کنند و شعارهایی علیه مسئولان سر می‌دهند. این منطقه در جنوب غربی استان خوزستان چهارمین چاه های نفتی بزرگ جهان را در خود جای داده است. (…) در حالی که هیچ مدرکی مبنی بر پیگیری گسترده اعتصابات در آبادان وجود ندارد، اعتصاب در عسلویه، جایی که یکی از کارخانه های اصلی فرآوری گاز ایران در آن قرار دارد، نیز قابل توجه بود. به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی ایرنا، معترضان کارگرانی بودند که خواهان افزایش دستمزد بودند. منابع معترضان به رسانه‌های مختلف گفته‌اند که تعدادی از همکاران بدون ذکر تعداد آنها بازداشت شده‌اند و خواستار اعتصاب‌های بیشتر شده‌اند.” (۱)

همه مفسران بر این نظرند که اگر ناآرامی های کارگری واقعاً به طور قابل توجهی افزایش یابد – به ویژه اگر به کل بخش نفت و گاز برسد – رژیم آیت الله شروع به تزلزل خواهد کرد. بالاخره این اتفاق در سال ۱۹۷۹ نیز افتاد، زمانی که تحت فشار اعتصابات در بخش نفت، حاکمان واقعی پشت صحنه – ارتش و سرویس های مخفی – به رژیم شاه پایان دادند.( تاکید از مترجم )

سپس آیت الله ها به قدرت رسیدند. لازم به یادآوری است که رفسنجانی معمار و استراتژیست برجسته رژیم کنونی سال ها پیش گفته بود: اشتباه شاه را تکرار نمی کنیم و هرگز عقب نخواهیم نشست. به همین دلیل این ایده که خامنه‌ای یا جانشینان او برای جلوگیری از کشتار از حکومت شیعه در ایران و شبه امپراتوری شیعه در منطقه دست می‌کشند، توسط برخی از ایرانیان در تبعید رد شده است. (۲) یک منبع نزدیک به وزارت امور خارجه مراکش و اسپانیا,  آتالایار نتیجه می گیرد که سرکوب شدید اعتراضات “اکنون جای خود را به سناریوی جدیدی می دهد که در آن گفتگو با دولت ایران نزدیک تر از همیشه به نظر می رسد”.

چگونه آتالیار ( Atalayar) به این نتیجه میرسد؟

“اکنون در زمان ریاست جمهوری رئیسی، کشور برای اولین بار راه را برای گفت وگو هموار می کند، زیرا به گفته آنها در این زمان پایان دادن به اعتراضات بدون نشستن و گفتگو با معترضان و گفتگو بسیار دشوار خواهد بود.

تهران ابتدا این اعتراضات را توطئه خارجی خواند، اما در نهایت همه تردیدها برطرف شد. و این تردیدها در درون دولتی که برای از دست دادن کنترل خود می ترسد، فروکش کرده است. یکی از نزدیک ترین چهره ها به خامنه ای، غلامحسین محسنی اژه ای، رئیس دیوان عالی ایران، اولین کسی بود که به معترضان گفت وگو کرد. این گام اول از سوی ناظران به عنوان نشانه ای آشکار از نگرانی تلقی می شود، زیرا آنها پایان دادن به تظاهرات را از طریق سرکوب پلیس، مانند موارد قبلی، بسیار دشوار می دانند و مجبور هستند مسیر دیگری را دنبال کنند.

جامعه ایران حاضر به ماندن در زیر یوغ دیکتاتوری آیت‌الله‌ها نیست و آنها این را از زمان ترور مهسا امینی که به دلیل پوشش نادرست توسط پلیس بازداشت شد، هر روز با اعتراضات خود به وضوح نشان داده اند. همین قدرت نمایی ایرانی ها است که اژه ای را مجبور کرده به آنها اطمینان دهد که «آنها باید بدانند که ما به اعتراضات و انتقادها گوش می دهیم و آماده گفتگو هستیم». او همچنین در بیانیه‌ای واقعاً شگفت‌انگیز از سوی یکی از کارکنان مقتدران رهبر معظم انقلاب، اعتراف کرد که نظام سیاسی ایران ممکن است «ضعف‌ها و نقص‌هایی» داشته باشد.

با این حال، درهیچ یک از سخنان رئیس دادگاه انتقادی از خود دیده نشد. او همچنین خاطرنشان کرد که “مایل است به پیشنهادات گوش دهد و هر اشتباهی را اصلاح کند” اما “باید بین تظاهرات مسالمت آمیز و ناآرامی های خشونت آمیز تمایز قائل شد”. ” (۳)

آزادی زندانیان (۴) که قبلا گزارش شده بود را می توان به عنوان تلاشی برای مهار ناآرامی ها نیز درک کرد:

مسعود ستایشی سخنگوی قوه قضائیه روز سه شنبه از آزادی ۱۷۰۰ نفر از بازداشت شدگان در هفته های اخیر خبر داد. رئیس قوه قضاییه در ادامه با معترضان تماس گرفت. “من آماده ام. بیاِیید با هم حرف بزنیم .

غلامحسین محسنی اژه ای، که به دستور سرکوب معترضان در اعتراضات قبلی معروف است، گفت: اگر اشتباهاتی مرتکب شده ایم، می توانیم آنها را اصلاح کنیم.(۵)

قابل توجه است که سناریوی جدید عمدتاً شامل سخنان و وعده های توخالی است. سرکوب وحشیانه علیه تظاهرکنندگان در سراسر ایران و جنبش های شورشی، به عنوان مثال، در منطقه کردستان ادامه دارد. در ۱۱ اکتبر، گزارش هایی منتشر شد مبنی بر اینکه ستونی از تانک ها به سمت منطقه شورشی کردستان در راه است.(۶)

با کارگران اعتصابی نیز مذاکره ای صورت نمی گیرد، نه از طریق شوراهای رسمی (مشابه شوراهای کار قانونی) و قطعاً نه با اتحادیه های زیرزمینی، که برخی از آنها اکنون از زندانیان آزاد شده هستند. بنابراین هنوز بحث گشایش از سوی رژیم مطرح نیست. از همه مهمتر، هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که قدرت واقعی نهفته در پشت آن (سرویس‌های مخفی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (۷) و بالاترین مقام نظامی) رژیم آیت‌الله ها را کنار بگذارد. همانطور که پیشتر نوشتیم، اینکه ادامه ناآرامی ها به اختلاف نظر در سپاه بر سر نحوه رسیدگی به اعتراضات منجر خواهد شد یا خیر تردید داریم:

«سیستم» تحت کنترل سپاه، آنقدر قدرت خود را بر ایدئولوژی خمینی استوار کرده است که اکنون مشکل است که به  بخشی از آن از آن این ایده را بدهد که میتواند از آن فاصله بگیرد ,بدون اینکه تمام قدرت خود را از دست بدهد. این «تقسیم» در سپاه تنها در صورتی می‌تواند رخ دهد که قدرت آن شدیدا توسط اعتراض‌های روسری فعلی، تنش‌های منطقه‌ای کنونی و ناآرامی‌های کارگری فعلی تضعیف شود.»

اما ما همچنین متذکر شدیم:

«آیا در صورتیکه ناآرامی های کارگری به شکل قابل توجهی افزایش یابد – مثلاً فلج شدن کل بخش نفت مانند سال ۱۹۷۹ که منجر به سقوط شاه شد – آیا سپاه می‌تواند به اندازه ارتش و سرویس مخفی آن زمان تقسیم شود؟ اما همانطور که گفته شد، سپاه و سرویس های مخفی فعلی در آن ایدئولوژی گیر کرده اند. که نه یک اعتصاب ملی، بلکه یک انقلاب کارگری قدرت آنها را متزلزل خواهد کرد (…)

برای اینکه بار دیگر، مانند سال ۱۹۷۹، اجازه داده نشود که قدرتی را که کارگران در واقع از طریق شوراهایشان در دست دارند، ربوده شود، بسیار مهم است که کارگران استقلال خود را به عنوان یک طبقه, در تفکر , در گفتار، در عمل، به ویژه در سازمان خود , جدا از همه تأثیرات بورژوایی و ناسیونالیستی توسعه دهند. ». (۸)

هنوز خیلی دیر نشده. بیایید به تردیدهای واقعی در بین کارگران، فرصت ها و تهدیدهای آنها نگاه کنیم.

“اتحاد مردم” در اعتراضات بر علیه روسری

اعتراضات بر علیه روسری و جنبشی که با مشارکت زنان و جوانان از همه اقشار در ایران، به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق پیوندهای خانوادگی، به قول خودشان از «سر میز آشپزخانه» به مبارزه ای علیه رژیم  تبدیل شده است. این حمایت گسترده مردمی بدون فکر یا عمد به عنوان “جنبش مردمی” ترجمه می شود. اما کلمه «مردم» چند معانی دارد.

در اصطلاح رایج، ملت مخفف «مردم عادی» یا حتی اقشار فقیرتر جمعیت، یا کسانی که در میان ثروتمندان و قدرتمندان نیستند، می باشد. کارگران بر اساس موقعیت اجتماعی خود می توانند با چنین درکی از مردم همذات پنداری کنند. برخی از کارگران از حضور زنان و جوانان از محله های بهتر در این جنبش “مردمی” شگفت زده میشوند. دیگران شک خود را دارند. کارگران آگاه‌تر طبقاتی می‌فهمند که بورژوازی، به‌عنوان طبقه‌ای استثمارگر که مالک ابزار تولید است و از طریق دولت حکومت می‌کند، از مفهوم «مردم» برای پنهان کردن تضادهای طبقاتی استفاده می‌کند.

الزام روسری داشتن و سایر احکام مذهبی بر زنان بورژوا و طبقه کارگر تأثیر متفاوتی دارد. دامون سعادتی از CWO نمونه‌های قابل توجهی از چگونگی این تاثیر برای زنان بورژوا را ارائه می‌دهد. (۹) متأسفانه او از اشاره به این نکته غفلت می ورزد که بدست آوردن «آزادی» از ستم مذهبی ,تأثیر متفاوتی بر طبقات مختلف دارد. زن بورژوا ازاین آزادی مانند مردان بورژوا برای استثمار و سرکوب طبقه کارگر در ملاء عام و در کارخانه ها ودولت استفاده میکند. زن پرولتاریا، درست مانند مرد پرولتاریا، و بچه های آنها تحت ستم و استثمار باقی می‌مانند. ما طرفدار رفع ستم مذهبی هستیم، اما تاکید می کنیم که مبارزه طبقاتی بین کارگر و سرمایه همچنان وجود دارد. ما نشان خواهیم داد که تفاوت طبقاتی قبلی در مبارزه فعلی نیز انعکاس دارد.

در ایران با شعار اتحاد مردم علیه رژیم سعی در کنار گذاشتن هرگونه تفکر منافع طبقاتی متفاوت در سرنگونی رژیم آیت الله میشود ایده کلی این است که ابتدا رژیم باید تحت یک جنبش متحد مردم قرار گیرد و پس از آن فضا برای دیدگاه های مختلف وجود دارد: جمهوری سکولار، سلطنت مشروطه یا جمهوری با پسر آخرین شاه. بعنوان رئیس جمهور، سرمایه داری لیبرال، سوسیالیسم، یا اقتصاد مختلط، کم و بیش خودمختاری برای مردمان مختلف، به ویژه کردها. حتی یک جمهوری شورایی – هر چه که باشد – دور از ذهن نیست. اما بعد… بعد. انواع گروه‌های بورژوازی اکنون کارگران را به حمایت از جنبش «مردمی» علیه رژیم با اعتصاب‌ها و حتی گاهی به سازماندهی مستقل و/یا در شوراهای کارگری فرا می‌خوانند. پس از سقوط رژیم، همین گروه‌ها می‌خواهند به اعتصابات پایان دهند و سازمان‌های مستقل را در زمانی که به صلاح آنها باشد، در صورت لزوم با زور منحل کنند.

اقلیت های ملی

تظاهرات از هم اکنون حتی زیر و بم شعارهای ناسیونالیستی ایرانی را نشان میدهد. اتحاد مردم، اما اقوام و زبان های مختلف در ایران چطور؟ علاوه بر فارس‌ها و کردها، آذربایجانی‌ها، ترکمن‌ها و اخیراً افغان‌ها (اغلب به‌عنوان بیگانگان غیرقانونی به شدت مورد استثمار قرار می‌گیرند) وجود دارند. با وجود حمایت های قانون اساسی، حقوق اقلیت ها تحت ستم است. (۱۰) موج اعتراضات کنونی در کردستان ایران در مراسم تشییع جنازه مهسا امینی آغاز شد و به سرعت از کردستان ایران در سراسر ایران گسترش یافت. جنبش گاهی خصلت مبارزه اقلیت های ملی و مذهبی را به خود می گیرد:

  • در کردستان، جنبش از آن زمان به بعد شکل های شورشی به خود گرفت. به ویژه در سنندج قربانیان زیادی در درگیری با نیروهای سرکوبگر داده است. همانطور که قبلاً گزارش دادیم، رژیم از تاریخ ۱۱/۱۰/۲۰۲۲ سعی در سرکوب قیام کردستان ایران با تانک دارد. همچنین گزارش هایی از حمله قریب الوقوع سپاه به کردستان عراق وجود دارد.(۱۱)
  • شهر زاهدان در جنوب شرق ایران شاهد یکی از خشن ترین بخشهای این موج تظاهرات بود. علی موسوی، رئیس اطلاعات استانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در حمله‌ای که جیش العدل، یک گروه جهادی مستقر در جنوب ایران مسئولیت آن را بر عهده گرفت، به ضرب گلوله کشته شد. (۱۲)
  • بلوچستان منطقه ای در ایران، پاکستان و افغانستان است. ناآرامی‌ها در بلوچستان ایران در روز جمعه، ۳۰ سپتامبر (۱۳) آغاز شد، گزیده‌ای از گزارش ناآرامی‌ها را از فارسی ترجمه کردیم.:

جمعه خونین در بلوچستان ادامه دارد، تعداد کشته شدگان این کشتار وحشیانه رو به افزایش است و به مرز ۱۰۰ نفر رسیده است و وضعیت سیصد نفر یا بیشتر بستری شدگان در بیمارستان به دلیل کمبود خون، کمبود امکانات بیمارستانی و کادر پزشکی لازم وخیم است. در همین حال، آزار و اذیت و تهدید نیروهای نظامی و امنیتی در بیمارستان ها افزایش یافته است. بسیاری از مجروحان از ترس دستگیری و تهدیدات امنیتی به بیمارستان نمی روند و در خانه مداوا می شوند. در چنین شرایطی مزدوران منفور امنیتی در حال دستگیری و بازداشت کسانی هستند که در تظاهرات شرکت کرده و جنایات رژیم را محکوم کرده اند و یا دارای سابقه فعالیت سیاسی و مدنی هستند و بسیاری از مردم عادی را بدون دلیل دستگیر می کنند. دستگیری فعالان بلوچ حتی در سایر شهرها و استان ها نیز ادامه دارد. پزشکان و پرستارانی که خارج از بیمارستان و خارج از کنترل دستگاه های امنیتی به کمک مجروحان می پردازند، تهدید شده اند. دکتری که تایید کرد نیروهای سرکوب از پشت به مردم در حال فرار شلیک کردند ناپدید شد. دانشگاه ها و خوابگاه ها در محاصره نیروهای نظامی قرار دارند و حتی ورود به بالکن ها برای دانشجویان خطرناک است. در واقع یک حکومت نظامی اعلام نشده در بلوچستان ایجاد شده است. مردم بلوچستان همراه با دیگر مردم ایران در اعتراض به قتل وحشیانه ژینا امینی، علیه زن ستیزی و حجاب اجباری، همراه با خشم از جنایات ۴۳ ساله علیه مردم به ویژه تبعیض، تحقیر و توهین به ملیت های تحت ستم قیام کردند. اما با افشای و تایید تجاوز به دختر ۱۵ ساله توسط ابراهیم کوچزی فرمانده انتظامی چابهار، خشم آنها بیشتر شد و روز جمعه دست به اعتراض زدند. اما دستگاه سرکوب رژیم از قبل برای یک کشتار خونین آماده شده بود. جمعه خونین یک طرح از پیش طراحی شده برای تیراندازی به مردم بی دفاع بدون هیچ گونه ملاحظه ای بود. رگبار گلوله – نه گلوله پلاستیکی – از هر طرف بر سر مردم میبارید. به افرادی که فرار می کردند نیز از پشت شلیک می کردند، در حالی که هلیکوپترها از هوا به سمت مردم شلیک می کردند. سپس در نماز جمعه گلوله شلیک شد و بسیاری از کسانی که حتی در تظاهرات حضور نداشتند کشته و زخمی شدند. چند کودک ۱۲ تا ۱۴ ساله و حتی یک کودک ۲ ساله در کنار خانه او کشته شد.  جنایتی که در روز جمعه خونین و پس از آن در زاهدان رخ داد، اوج قساوت حکومتی استثمارگر و ستمگر را نشان می‌دهد که وحشیگری آن را نمی‌توان با کلمات توصیف کرد. (…)” (۱۴)

جای تعجب نیست که مفسران بورژوازی از تجزیه ایران ابراز نگرانی کرده اند. این امکان در عین حال اشتهای امپریالیستی هر بورژوازی منطقه‌ای ایران و کشورهای همسایه و ابرقدرت‌ها را برانگیخته است.

کارگران ایران از “تهدید” فروپاشی دولت ایران نمی ترسند. آنها باید نگران اتحاد خود به عنوان یک طبقه در برابر سرمایه در همه اشکال آن باشند. موضع کمونیسم شورایی از KAPD تا GIC روشن است، به آنتون پانه کوک، جانبگیری طبقاتی و ملت (۱۹۱۲) مراجعه کنید. (۱۵)

هر گونه از ناسیونالیسم ایدئولوژی از بورژوازی است. این البته در مورد ناسیونالیسم ایرانی در همه اشکالش صدق می کند، ناسیونالیسم شاه، آخوندها، لیبرال ها و احزاب چپ بورژوایی که خود را «سوسیالیست» و «کمونیست» می نامند. همچنین در مورد بورژوازی صدق می کند که اکنون فرصتی برای به دست آوردن پایگاه، سربازان پیاده، مشتریان، نیروی کار عالی و مهمتر از همه برای منافع سرمایه داری خود بر اساس زبان های آذربایجانی، کردی، بلوچستانی و عربی می بیند. در مقابل آن ما پرولتاریای بین المللی را به عنوان جامعه ای با منافع طبقاتی قرار میدهیم. جامعه ای که – همانطور که پانه کوک استدلال کرد – از حق صحبت کردن به زبان خود دفاع می کند، همانطور که از منافع فقیرترین و بی حقوق ترین بخش های پرولتاریا – مانند پناهندگان و دهقانانی که بی زمین شده اند – دفاع می کند.(۱۶)

تغییرات در خرده بورژوازی ایران

MondAfrique گزارش می دهد که به اصطلاح “طبقه متوسط” ایران*) رژیم آخوندی را کنار می گذارد:

«تجار (بازاری)، کارکنان، مقامات، مدیران بخش خصوصی در گذشته مراقب بودند که به طور علنی علیه رژیم آخوندها نباشند. آزادی برای کسب و کار و ثروتمند شدن ارزش چندی در مقابل فداکاری برای آزادی بیان و موقعیت زنان را داشت. اما امروز تعادل به هم خورده و طبقه متوسط خشم خود را آشکارا ابراز می کند.

________________

*) اگرچه دسته‌های مختلف می‌توانند با یک «طبقه متوسط» فرضی شناسایی شوند و این از اهمیت سیاسی برخوردار است، اما اشاره می‌کنیم که این بخش متوسط اجتماعی تا حدی شامل خرده‌بورژواهایی است که ابزار تولید را در اختیار دارند – از سرمایه‌داران کوچک و مغازه‌داران گرفته تا مالکان زمین. دهقانان – مزدبگیرانی که با توجه به موقعیت و موقعیت پیشرو خود در سلسله مراتب، به طور عینی به بورژوازی تعلق دارند، و مزدبگیرانی که علیرغم درآمد بالاتر و متوسط و موقعیت پایین تر، به پرولتاریا تعلق دارند

این جمعیت ها سال هاست که از تحریم های آمریکا و اروپا به دنبال هسته ای شدن تسلیحات ایران رنج می برند. طبقه متوسط که قبلاً به لطف یک سیستم آموزشی مستحکم می‌توانست تولید مثل کند، اکنون تنها نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دهد، در حالی که مدتی پیش ۶۰ درصد بود. آنها از بیکاری و تورم سرسام آور رنج می برند.

بیکاری ساختاری (۱۰%) کار را برای فرزندان بورژوازی دشوار می کند. بر اساس مطالعه صندوق بین المللی پول که در اواخر سپتامبر ۲۰۲۲ منتشر شد، عرضه شغل ۷% کاهش یافته و دستمزد کارگران واجد شرایط ۲۰% کاهش یافته است.

پزشکان، وکلا، مهندسان و مغازه داران نیز شاهد کاهش ارزش دارایی های خود به دلیل تورم هستند. و حتی گاهی اوقات این ثروت (فروش ماشین یا آپارتمان) برای تأمین مالی زندگی روزمره کاهش می یابد.

یک سوم ایرانیان زیر خط فقر زندگی می کنند (۲۰ درصد در سال ۲۰۱۵) و با حقوق کارگران نفت و معلمان، سرپرستان خانوار دیگر نمی توانند فرزندان خود را سیر کنند. حقوق بگیران از افزایش قیمت مواد غذایی اصلی مانند اسپاگتی و گوشت چرخ کرده رنج می برند. 

دیگر غیرعادی نیست که کارگران و اعضای اتحادیه در کنار زنان  ۵۰ ساله طبقه متوسط  به معترضان ملحق شوند و روسری های خود را کنار بگذارند. نظرسنجی که یک سال پیش توسط Iran Poll از ۱۰۰۰ نفر برای مرکز مطالعات بین المللی و امنیتی در دانشگاه مریلند انجام شد، نشان داد که ۶۳ درصد از ایرانیان رهبران خود را به سوء مدیریت اقتصادی و فساد متهم می کنند. امروز ۶۸ درصد معتقدند که وضعیت اقتصادی کشور رو به وخامت است. بخش‌هایی از مردم که اکنون نارضایتی خود را نشان می‌دهند نیز در حال سرکوب خشن هستند. در نتیجه، رژیمی که سیاست فریبنده بازتوزیع درآمد را به نفع فقیرترین اقشار دنبال کرده است، دیگر بودجه کافی برای یارانه دادن به مواد غذایی اساسی، مدارس و مراقبت های بهداشتی ندارد.

این نابرابری نیز بسیار ناپسند است. طبق آمار وزارت امور اجتماعی ایران، ۱۰ درصد ثروتمندترین خانوارهای ایرانی اکنون ۳۱ درصد از کل درآمد ناخالص ملی را دریافت می کنند، در حالی که ۱۰ درصد فقیرترین آنها حدود ۲ درصد دریافت می کنند. “(۱۷)

فراخوان به کارگران

در جریان تظاهرات علیه حجاب و قبل از سقوط رژیم آیت‌الله، با کارگران شرکت‌ها – به‌ویژه صنایع حیاتی نفت و گاز – از چندین سو با فراخوانی برای پیوستن به اعتصاب‌ها تماس گرفته‌اند. با سرخوردگی این تماس گیرنده ها , کارگران بلافاصله پیگیری نکردند. برخی تماس ها شکل تندتری به خود گرفت، مثلاً  آنهایی که برای کارگران هفت تپه فرستاده شد. پر معناترین فراخوان زیر را “راه حل سوسیالیستی” منتشر کرد:

نفتی های رسمی شرکت ملی نفت بدانند که مدیون طبقه کارگر ایران هستند. آنها در طول سالیان متمادی به لطف تخصص و تلاش خود توانسته اند به لطف نقش کلیدی نفت یعنی این سرمایه ملی زندگی مرفه و آرامی داشته باشند. اگر نفت نبود، مهارت ها و استعدادهای فنی و فنی لازم برای زندگی متوسط و بالا در میان طبقه کارگر امروز ایران را نداشتند. در واقع آنها نه تنها مدیون طبقه کارگر ایران هستند، بلکه به یک معنا از مردم هستند و از این رو مدیون همه مردم ایران از بلوچستان تا کردستان، از سرخس تا چهاربهار و همه نقاط ایران هستند. ایران، و بدانند که اجداد و پیشینیان این وظیفه تاریخی را در شرایط سخت کشور به خوبی انجام داده اند. امروز این مسئولیت بر دوش آنهاست و باید تلاش کنند تا قبل ازبه خاک افتادن و خونریزی بیشتر جوانان و دختران و پسران و قبل از اینکه زندانهای شکنجه و اکنون دیگر مقرهای نظامی از مردم ایران پر شود، به مردم بپیوندند. با احیای تجربه تاریخی اعتصابات کارگران نفت در ایران، باید گلوی جمهوری اسلامی را تا زمانی که نفس میکشد بفشارند تا این رژیم دیگر نتواند گلوی مردم ایران را بفشارد.»(۱۸)

می توان حدس زد که برخورد این نوع مدافعان «سرمایه ملی» و البته «سرمایه ملی» منطقه بلوچستان، کردستان، سرخس و چهاربهار چگونه خواهد بود. وقتی اعتصابات، اشغال های صنعتی و شوراهای مستقل کارگری دیگر در خدمت آنها نباشد، برچسب بلشویکی «اشرافیت کارگری» را خواهند زد. به درستی، م. جهانگیری – یکی از معدود، اگر نگوییم تنها صدای انترناسیونالیست در میان ایرانیان تبعیدی – در ۱۱ اکتبر خاطرنشان می کند:

از جناح راست سرمایه تا جناح چپ آن میدانند، در حافظه تاریخی خود دارند و تاریخ نشان داده است که بدون وارد شدن کارگران به اعتراضات اجتماعی امکان سرنگونی بورژوازی اسلامی وجود ندارد و لذا از کارگران میخواهند که به میدان بیایند و کار را یکسره کنند. به عبارت بهتر آنها میخواهند طبقه کارگر سیاهی لشکر مبارزات ضد دیکتاتوری بشود تا جابجایی در روبنای سیاسی جامعه نه تنها امکان پذیر بلکه زودتر انجام گیرد.

۱۰ اکتبر ۲۰۲۲ کارگران پتروشیمی‌های بوشهر، دماوند عسلویه و پالایشگاههای آبادان، کنگان به اعتراض و اعتصاب پیوستند. کارگران با شعار «مرگ بر دیکتاتور!» وارد صحنه اعتراضات شدند. اگر چه کارگران نه با شعار طبقاتی بلکه با شعار ضد دیکتاتوری وارد اعتراضات شدند، اما بیرون آمدن کارگران برای مبارزه یک ضرورت مطلق برای مبارزه طبقاتی است. اما باید تاکید کرد، شعار ما باید بر علیه بردگی مزدی، استثمار و به عبارت دیگر باید بنیان‌های سرمایه داری را نشانه گیری کند. ما باید بخاطر منافع طبقاتی خودمان بجنگیم ما هرگز نباید هویت طبقاتی مان را، توانائی های انقلابی مان را در شکل دادن خودمان بعنوان یک نیروی اجتماعی مستقل در تحولات جامعه از طریق مبارزه طبقاتی از دست بدهیم. تنها طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی است که میتواند به نکبت جهان سرمایه داری پایان دهد. ما تنها می توانیم حملات بورژوازی را از زمینه طبقاتی خودمان، دفع کنیم. طبقه کارگر نباید بدرون جنبش دمکراسی خواهی کشیده شود و بدتر از آن سیاهی لشکر شدن طبقه کارگر در جنبش دمکراسی خواهی، طبقه کارگر را تضعیف و ناتوان خواهد کرد” (۱۹)

جهانگیری حقیقت را می گوید – همانطور که لنین در سال ۱۹۱۴ در مورد پانه کوک نوشت (۲۰) – وقتی مقاله بسیار خواندنی خود را اینگونه به پایان می رساند:

“قدرت واقعی طبقه کارگر در توقف انباشت سرمایه یا سرنگونی دیکتاتورها نیست، بلکه در تثبیت خود به عنوان یک طبقه اجتماعی آگاه به وظیفه تاریخی خود است. سؤال این است که این طبقه اجتماعی از نظر تاریخی مجبور به انجام چه کاری است، زیرا فقط این طبقه اجتماعی است که قادر به ایجاد انقلاب کمونیستی در سراسر جهان است.
زنده باد جنگ بین ظبقات”!

اپوزیسیون بورژوازی رژیم اکنون به کارگران نیاز دارد و آنها را چاپلوسی می کند تا در مبارزه برای تغییر رژیم شرکت کنند، گاهی اوقات تهدید می کند، همانطور که در بالا در فراخوان “راه حل سوسیالیستی” دیدیم. در واقع، پس از پیروزی نهایی بر رژیم آیت‌الله، نیروهای بورژوایی از هر طیف، نگرش خصمانه‌ای نسبت به طبقه کارگر خواهند داشت، طبقه‌ای که استثمار و تحت ستم باقی خواهد ماند. سپس نگرش آشکارا کارگری آنها نیز به صراحت نشان خواهد داد که بسیاری از سازمانهای “چپ” امروزی جناح چپ سرمایه هستند. بنابراین ضروری است که کارگران سازمان یافته جدا از سازمانهای بورژوازی در صورت لزوم علیه سازمانهای بورژوایی، تحت شعارهای کارگری خود، به طور جداگانه به مبارزه علیه رژیم بپردازند.

بسیاری از کارگران به درستی تعجب می کنند که رژیم جدید چگونه خواهد بود. این بستگی به شرایط، تأثیرات و مداخلات خارجی، توازن قدرت بین جناح‌های مختلف بورژوایی، و به‌ویژه توازن قدرت بین سرمایه و کار در طول انقلاب و پس از آن دارد. هر چه کارگران از قبل به عنوان یک طبقه در مجامع عمومی که تصمیم می گیرند که موضع شوراهای منتخب آنها چگونه باشد, و سازمان های اقلیت بر اساس دیدگاه طبقه آنها باشد، سازماندهی شوند، توازن قوا بیشتر به نفع کارگران خواهد بود و کارگران بهتر می توانند قدرت متقابلی علیه دولت ایجاد کنند. پس از دوران خونین شاه، آیت‌الله‌ها دولت ترور او را به دست گرفتند و با اعدام‌های دسته جمعی – با حمایت ضمنی غرب «آزاد»، آن را به‌ویژه در برابر کارگران انقلابی تقویت کردند. به همین ترتیب، اپوزیسیون سیاسی کنونی مجدداً همان دولت تروریستی را از آیت‌الله‌ها می‌گیرد و آن را مردانه (در صورت لزوم با برخی از زنان) می‌کنند تا تحت پرچم ایدئولوژیک آزادی و دموکراسی به خصوص علیه کارگران تقویت شود. 

و چپ افراطی (اولترا چپ) چطور؟ به عنوان مثال، ببینید کدام وظیفه حزبی – علاوه بر کلمات انقلابی – را می توان در قطعنامه پیشنهادی کنگره دهم حزب در تزهای “حزب کمونیست کارگری” – حکمتیست یافت:

” G – تلاش آنها براین است که این حکومت برآمده از قیام را حکومتی برآمده از همین خیزش شکل دهند و با استفاده از ابزار حکومتی مبارزه طبقاتی را گسترش داده و طبقه کارگر را برای ادامه انقلاب و انقلاب کارگری سازمان دهند”(۲۱)

آنچه در اینجا پیشنهاد می شود چیزی نیست جز تشکیل حکومتی به نمونه شورای کمیسرهای خلق، که پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، قدرت را از شوراهای کارگری به نفع حزب بلشویک سلب کرد.

این دولت و «ابزار حکومت» آن ، یعنی دولت بورژوازی، اگر کارگران قدرت کافی برای مقابله با آن از طریق سازماندهی جنبش شوراهای کارگری خود نداشته باشند ، مجدداً علیه خود کارگران خواهد چرخید. در نهایت، کارگران دولت بورژوازی را باید نابود کنند، و نباید دوباره تحت حکومت جدید ترور و جنگ‌های امپریالیستی، بحرانهای اقتصادی و زیست‌محیطی بروند.   

اتحادیه ها احتمالاً می توانند تحت یک رژیم جدید به طور قانونی فعالیت کنند. اما فقط به شرطی که به رژیم قول بدهند که مبارزه عادلانه کارگران را در محدوده سرمایه داری نگه دارند. این مرزها فراتر از خط گرسنگی کارگران در دوره «بازسازی»، «مبارزه با مداخله خارجی» یا حتی زیر پرچم دروغین «مبارزه با امپریالیسم» مداخله مستمر نیروهای مسلح و اطلاعاتی ایران در کشورهای همسایه و حتی مناطق دوردست مانند صحرای غربی است (به فصل بعدی مراجعه کنید). و اگر اتحادیه‌هایی وجود داشته باشند که نمی‌خواهند خود را تابع حاکمان جدید کنند، از طریق توقیف، ممنوعیت، زندانی شدن توسط دولت ترور قدیمی در یک لباس جدید , به مثابه سازمان‌های اقلیت نیمه قانونی یا غیرقانونی به حاشیه رانده می‌شوند که در بهترین حالت مواضع طبقه کارگر را اتخاذ.میکنند و با ریشه های استثمار پرولتاریا مبارزه می کنند. و در بدترین حالت، کاندیدایی کم و بیش ناامید خواهند بود تا نقش اتحادیه مبارزه با افراطی‌ترین اشکال این استثمار را بازی کنند و با بنگاه های تولیدی برای افزایش تولید تلاش کنند.

مداخله خارجی

ناگفته نماند که دولت ها، سرویس های مخفی، رهبران نظامی و شرکت های چند ملیتی نگران اتفاقاتی هستند که در ایران می گذرد.

ایالات متحده و بلوک امپریالیستی تحت سلطه اش شاهد ناپدید شدن یک متحد قابل اعتماد با سقوط شاه بودند. قبلاً به یاد آوردیم که امپریالیسم غربی با تایید,  نظاره گر این بود که خمینی، با زندان، شکنجه و قتل بسیار موفق تر از سرویس مخفی شاه، همه سازمان های چپ افراطی را از حاشیه، به خارج از کشور سوق داد. به جای بازگرداندن ایران به بلوک امپریالیستی آمریکا با یک تهاجم نظامی، ایالات متحده خودش را محدود به حفظ ایران از طریق جنگ طولانی عراق و ایران، تحریم اقتصادی کرد.

 این تردید وجود دارد که آیا ایالات متحده فعالانه از تغییر رژیم در ایران حمایت می کند. تنها زمانی که ناگزیر اتفاق بیفتد، نیروهای «دمکراتیک» و لیبرال، از جمله پسر شاه سابق را به جلو می راند. اظهارات جهانگیری را اینجا ببینید:

“اظهارات رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، قابل تامل است و دیدگاه غرب را بهتر منعکس می کند. وی گفت: این سیاست تغییر رژیم نیست. این یک استراتژی حمایتی است.

بورژوازی غرب با محکومیت بورژوازی اسلامی و حمایت از اعتراضات دو هدف را دنبال می کند. اول فشار و تضعیف بورژوازی اسلامی است تا به عنوان یک رژیم ضعیف و مطیع، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را بپذیرد، از جاه طلبی های امپریالیستی خود در منطقه دست بردارد و در شرایط بحرانی کنونی به کمک غرب کمک کند.بخشی از بخران انرژی غرب را در شرایط خساس کنونی تامین کند تا غرب بهتر بتواند روسیه را از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار دهد. هدف دوم آماده سازی بدیل برای جایگزینی بورژوازی اسلامی در روز مبادا است، اگر قرار شد جابجایی در قدرت سیاسی انجام بگیرد، بورژوازی غرب بتواند آلترناتیو خود را همچون سال ۱۹۷۹ ارائه دهد.”(۲۲)

اما برخلاف سال ۱۹۷۹، ایالات متحده روابط نزدیکی که با ارتش و سرویس مخفی متحد خود ایران از طریق تدارکات تسلیحات، آموزش، تمرینات مشترک و تبادل اطلاعات داشت، اکنون ندارد. ارتش ایران در ابعاد بسیار بزرگتری زیر نظر IGRC است که ثروت و قدرت خود را در صورت سقوط رژیم آیت الله در خطر می بیند. تنها زمانی که رژیم تحت فشار بسیار بیشتری نسبت به سال ۱۹۷۹ قرار گیرد، IGRC نیز متلاشی می شود.  در این مورد بعد بیشتر صحبت خواهیم کرد.

خمینی به دلیل بیزاری از ایالات متحده («شیطان بزرگ» ) که از شاه حمایت می کرد، در حالی که همچنان قدرت خود را تثبیت می کرد، در های روابط را با روسیه، سپس اتحاد جماهیر شوروی، نیز باز کرد. اما روابط با مسکو به ویژه با انزوایی که ایالات متحده ایران را به سوی آن سوق داد، تقویت شد. این نزدیکی تدریجی اکنون، در طول جنگ در اوکراین، چنان پیشرفت کرده است که می توان از اتحاد امپریالیستی چین، روسیه و ایران صحبت کرد.

ائتلاف اصلی روسیه سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) است که ائتلاف نظامی روسیه و پنج کشور دیگر در اتحاد جماهیر شوروی سابق: ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و بلاروس است. این سازمان را می توان نقطه مقابل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و جانشین پیمان ورشو دانست. (۲۳)  روسیه تحت فشار جنگ در اوکراین، متحدان خود را از دست می دهد. به ویژه، رژیم قزاقستان ( که توسط نیروهای CSTO از قیام کارگران در ژانویه ۲۰۲۲ نجات یافت ) از به رسمیت شناختن الحاقات روسیه امتناع می ورزند و در دور زدن تحریم های غرب همکاری نمی کنند. در حال حاضر، این امر روسیه و ایران را به عنوان کشورهای منفور بین المللی به هم نزدیکتر می کند. مسکو و تهران انواع معاهدات همکاری اقتصادی و نظامی را منعقد می کنند:

  • روابط روسیه و ایران با توجه به اینکه هر دو کشور مشمول تحریم های آمریکا هستند و مجبور به جستجوی شرکای تجاری جدید هستند، رشد کرده است. در سال ۲۰۱۴، دو کشور قرارداد بزرگی را در بخش انرژی به ارزش ۲۰ میلیارد دلار امضا کردند.
  • همکاری روسیه و ایران در قفقاز، همراه با ارمنستان علیه گرجستان و جاه طلبی های ترکیه نسبت به مناطقی که قبلاً متعلق به امپراتوری عثمانی بود.
  • ایران سلاح های زیادی را خودش تولید می کند، اما از روسیه نیز سلاح وارد می کند. در جنگ اوکراین، ایران پهپادهای بدوی اما ارزان و موثر را به روسیه می‌رساند.
  • روسیه و ایران منافع مشترکی در محدود کردن نفوذ سیاسی آمریکا در آسیای مرکزی دارند. این منافع مشترک باعث شده است که سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۵ به ایران وضعیت ناظر اعطا کند و در سال ۲۰۰۶ به ایران پیشنهاد عضویت کامل دهد. روابط ایران با این سازمان که تحت سلطه روسیه و چین است، گسترده ترین روابط دیپلماتیک ایران از زمان انقلاب ۱۹۷۹ است. ایران و روسیه همچنین مجمع کشورهای صادرکننده گاز را با قطر تأسیس کرده‌اند.
  • از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، ایران و روسیه به متحدان اصلی دولت سوریه در این درگیری تبدیل شده اند و آشکارا حمایت مسلحانه را ارائه می دهند. در همین حال، روابط خود روسیه با غرب به دلیل بحران اوکراین، حادثه مسمومیت اسکریپال (Skripal) در بریتانیا در سال ۲۰۱۸ و ادعای دخالت روسیه در انتخابات در غرب به شدت کاهش یافته است. در نتیجه، روسیه تمایل فزاینده ای برای تعهد نظامی به ایران نشان داده است. به عنوان مثال، روسیه با برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۲۰۱۵، سرانجام تحویل سامانه اس-۳۰۰ به ایران را تایید کرد.

درباره آخرین نشست‌های سران ایران و روسیه، موارد زیر منتشر شده است:

  • حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز ۲۴ شهریور با بیان اینکه همکاری‌های روسیه و امت اسلامی به نحو مطلوبی در حال پیشرفت است، تاکید کرد: برای تقویت روابط دوجانبه در همه زمینه‌ها باید تلاش‌های هماهنگ صورت گیرد. دیپلمات ایرانی در دیدار با سرگئی لاوروف همتای روس خود هدف اصلی سفر رسمی خود به مسکو را ارتقای اقدامات برای حل بحران اوکراین، توسعه تجزیه و تحلیل دستور کار همکاری دوجانبه دو کشور همچنین وضعیت افغانستان دانست. “ما از نحوه توسعه روابط دوجانبه خود خرسندیم، آنها در حال رسیدن به سطح کیفی جدیدی هستند که در یک توافقنامه مهم بین دولتی تعیین خواهد شد، کار روی این سند اکنون در مراحل پایانی خود است.” سرگئی لاوروف، وزارت امور خارجه روسیه افزود: روسیه از عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای (SCO) و اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) حمایت می کند. امیر عبداللهیان با بیان اینکه تهران آماده تقویت روابط تجاری و اقتصادی با مسکو است، تاکید کرد که فرصت‌هایی برای گسترش مشارکت موجود از جمله در بخش انرژی وجود دارد.(۲۵)
  • در ۱۵ سپتامبر، رئیس جمهور ایران و پوتین روسیه در چارچوب اجلاس سازمان همکاری شانگهای در مسکو دیدار کردند. رهبر کاخ کرملین در گفتگو با مقام رهبری ایران تاکید کرد: در مرحله نهایی، کار بر روی یک توافق بزرگ جدید بین روسیه و ایران در حال انجام است که نشان دهنده انتقال روابط به سطح یک مشارکت استراتژیک خواهد بود. پوتین گفت که دو کشور ماهواره خیام را از پایگاه فضایی بایکونور (Baikonur) در فزاقستان برای شناسایی زمین از راه دور در ۹ اوت پرتاب کردند. پوتین گفت: “همکاری در حال توسعه مثبت است.” به گفته رئیس جمهور روسیه، تجارت متقابل در سال گذشته ۸۱ درصد و در پنج ماه اول سال جاری ۳۰ درصد افزایش یافته است. ولادیمیر پوتین اعلام کرده است که هیئت روسی متشکل از حدود ۸۰ شرکت هفته آینده به تهران سفر خواهد کرد تا در زمینه همکاری های اقتصادی گفت وگو کنند. روسیه از درخواست ایران برای پیوستن به CSO در سمرقند حمایت کرد.(۲۶)

واشنگتن پست در ۴/۸/۲۰۲۲ گزارش داد که ماهواره خیام ایران “توانایی تهران برای جاسوسی از اهداف نظامی در خاورمیانه را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد” و به تهران “قابلیت های بی سابقه ای از جمله نظارت تقریبا مستمر بر تاسیسات حساس” در اسرائیل و. خلیج فارس می دهد.»

در اوایل ماه مه ۲۰۱۴، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، در کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادسازی در آسیا (CICA) در شانگهای، با حضور ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، گفت که «سیکا باید بستری برای گفتگوهای امنیتی و همکاری متقابل و یک مکانیسم مشاوره دفاعی برای ایجاد یک مرکز واکنش امنیتی در مواقع اضطراری بزرگ فراهم کند.”

پیش از اظهارات ژین پینگ، توافقنامه مهمی با چین برای تامین گاز روسیه به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار امضا شد. امضای این قرارداد با حضور حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران صورت گرفت که دولت وی از آن تاریخ با شرکت‌های این غول آسیایی نیز برای همکاری نه تنها در زمینه فروش گاز و نفت، بلکه در تامین مالی نیز وارد مذاکره، توافق‌نامه‌ها و قراردادهایی مثل پروژه های عملیاتی، ساخت بنادر، راه آهن و حتی سیستم های اکتشاف گاز و نفت شده است. 

در آوریل ۲۰۱۵، در چهارمین کنفرانس امنیت بین‌المللی مسکو، ایران آمادگی خود را برای همکاری با دولت‌های چین و روسیه اعلام کرد. و این در واکنشی مشترک به تهدیدات غرب به ‌ویژه استراتژی موشکی ناتو در مرز با روسیه  بود که مستقیماً بر دولت‌های تهران و پکن تاثیر دارد و از سوی اتحاد آتلانتیک شمالی به عنوان دشمنان درجه یک تلقی می‌شوند. حسین دهقان وزیر دفاع ایران در این دیدار گفت: کشورمان می‌خواهد از ایده همکاری نظامی چند منظوره چین، هند و روسیه برای مقابله با گسترش ناتو به شرق و نصب سامانه دفاع موشکی  در اروپا حمایت کند. من معتقدم که می توانیم با پکن و مسکو گفتگوی سه گانه داشته باشیم. ما قبلاً جنبه های خاصی از امنیت منطقه ای را مورد بحث قرار داده ایم.»

مهدی داریوش ناظم‌ رعایا در مقاله‌ای در مورد چهارمین کنفرانس مسکو در مورد امنیت بین‌الملل، خاطرنشان کرد که اتحاد چین، روسیه و ایران در حال تحقق بدترین کابوس‌ها برای ایالات متحده است که در آن زمان توسط مشاور امنیتی سابق زبیگنیو برژینسکی پیش‌بینی شده بود. و دستگاه های نظامی نسبت به تشکیل محور همکاری اوراسیا که برتری آمریکا و متحدانش در جهان را به چالش می کشد، هشدار دادند. به گفته برژینسکی، این اتحاد اوراسیا می تواند به «یک مشارکت بین چین، روسیه و ایران تبدیل شود که هسته اصلی آن پکن است. از نظر استراتژیست‌های چینی ( که روس‌ها و ایرانی‌ها با آن موافقند) مؤثرترین وزنه تعادل ژئوپلیتیکی در برابر شراکت غربی، که شامل ایالات متحده، اروپا و ژاپن می‌شود، می‌تواند تلاش برای تشکیل یک اتحاد واقعی باشد، که چین را از طرفی با ایران در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه مرتبط می‌کند و از طرف دیگر با روسیه در منطقه اتحاد جماهیر شوروی سابق».(۲۷)

این پیوندها, روابط امپریالیستی روسیه با سرمایه ایرانی را که با رضایت و حمایت چین است ، تقویت می کند.

پس از سال ها مذاکره، چین و ایران در سال ۲۰۲۱ قراردادی را امضا کردند که شامل انرژی، امنیت، زیرساخت ها و ارتباطات می شود. جزئیات کمی از این مشارکت مشخص شده است، اما نیویورک تایمز در سال ۲۰۲۰ با استناد به پیش نویس این توافق گزارش داد که ایران تضمین کننده عرضه منظم نفت به چین خواهد بود. چین بزرگترین شریک تجاری ایران است و یکی از بزرگترین مصرف کنندگان نفت این کشور قبل از اعمال مجدد تحریم های یکجانبه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در سال ۲۰۱۸ بود. به طور رسمی، چین واردات نفت از ایران را متوقف کرده است، اما تحلیلگران می گویند نفت خام ایران همچنان در قالب واردات از سایر کشورها وارد می شود.

وانگ در تاریخ ۱۴/۱/۲۰۲۲ گفت که چین به “مخالفت با تحریم های غیرقانونی یکجانبه علیه ایران ادامه خواهد داد.” وانگ یی وزیر امور خارجه و وزیر امور خارجه چین در این باره گفت: “چین که مخالف تحریم های واشنگتن علیه تهران است، روز شنبه (۱۵/۱-۲۰۲۲) آغاز اجرای توافق راهبردی با ایران را اعلام کرد که موجب تقویت همکاری های اقتصادی و سیاسی بین دو کشور می شود.” در بیانیه وزارت امور خارجه پکن آمده است: حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانی وی، در نشستی در ووشی در شرق چین در تاریخ ۱۴/۱/۲۰۲۲ آغاز اجرای این توافق را اعلام کرد.(۲۸)

اخیراً مشخص شد که با حمایت تهران و مسکو، یک محور شمال آفریقا متشکل از الجزایر، تونس و مالی علیه مراکش برای مقابله با نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه در حال ظهور است. کشورهای عمده عربی با اکثریت مذهب سنی حمایت نظامی ادعایی ایران و حزب الله از جبهه پولیساریو را محکوم می کنند و با مراکش در صحرا اعلام همبستگی می کنند. جمهوری اسلامی از احساسات ضدغربی این قاره و فرصت‌های اقتصادی فراوان برای افزایش حضور خود در سراسر آفریقا استفاده می‌کند، همانطور که روسیه، چین و ترکیه در سال‌های اخیر انجام داده‌اند.(۲۹)

بنابراین ما شاهد حمایت چین، روسیه و ایران از یکدیگر بوده ایم تا نفوذ قدرت های منطقه ای امپریالیستی رقیب مانند ترکیه را محدود کنند تا از فشار بلوک امپریالیستی به رهبری ایالات متحده و اتحادیه اروپا بکاهند. روسیه و چین هر کدام به شیوه خود با نگرانی با احتمال تغییر رژیم در تهران روبرو هستند و سعی در جلوگیری از آن را دارند. تنها زمانی که این امر اجتناب ناپذیر باشد، تلاش خواهند کرد تا از طریق بخش هایی از سرمایه ایران که برای آنها بسیار مطلوب است، بر آن تأثیر بگذارند. با انجام این کار، هم روسیه و هم چین می توانند به احساسات ضد آمریکایی متوسل شوند، برای مثال در میان چپ اولترا بورژوایی، که در بسیاری از موارد فقط ایالات متحده را امپریالیستی می بینند. اکنون که روسیه متحمل خسارات سنگینی در جنگ اوکراین شده است، مداخله نظامی از سوی روسیه بسیار دشوار شده است.

اما در صورت وقوع انقلاب کارگری در ایران، تاریخ نشان می دهد که همه نیروهای سرمایه داری علیه پرولتاریا متحد می شوند و علیه انقلاب مداخله نظامی می کنند. در این حالت سرنوشت کارگران ایران در دست پرولتاریای منطقه و آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین است. اگر انقلاب کارگری در ایران پیروز شود، تنها نیرویی که می تواند از آن دفاع کند پرولتاریای بین المللی است. این امر مستلزم مبارزه پرولتاریا علیه دولت و سرمایه خود است. در غیر این صورت، دست قدرت ها و ائتلاف های سرمایه داری امپریالیستی برای سرکوب، چه به طور مستقیم (نظامی گری و ترور سخت علیه پرولتاریا) و چه به طور غیرمستقیم (مداخله نکنند و بگذارند ضد انقلاب ایران مسیر خود را طی کند) باز خواهند بود. همبستگی نمی تواند در عرصه دموکراتیک مؤثر و انقلابی باشد. همبستگی تنها مبارزه برای ریشه کنی و غلبه بر سرمایه داری در مقیاس بین المللی است.

تأثیرات داخلی ومنطقه ای

حتی با تغییر رژیم در ایران، حتی اگر کارگران در ایران خود را به نقش کمکی محدود کنند، همانطور که جهانگیری نگران آن است، می‌توان انتظار احیای مبارزات کارگری را در کل منطقه انرژی‌زا از عربستان سعودی تا الجزایر و از قزاقستان تا ترکمنستان داشت. به عنوان مثال، نمونه هایی از انتقال اعتصابات از کردستان عراق به کردستان ایران و شورش های جوانان بیکار از جنوب عراق به جنوب ایران وجود داشته است. ما شاهد اعتراضات و مبارزات در الجزایر، تونس، مصر، سودان و لبنان هستیم.

شبه‌نظامیان شیعه تحت کنترل و حمایت مالی ایران از طریق سپاه سال‌هاست که هر چیزی را که به طور بالقوه به خیزشهای پرولتری در لبنان، عراق، سوریه و خود ایران تبدیل می‌شود، با لفاظی‌های ضد تروریستی و ضد امپریالیستی به زور سرکوب کرده‌اند. پرولتاریای تحت ستم در این کشورها ممکن است فرصتی  را در فروپاشی رژیم آیت الله برای خود ببیند. همچنین در مغرب، در صورت سقوط رژیم در تهران، واکنش‌های پرولتری ممکن است به وجود بیاید. از سوی دیگر، شبه‌نظامیان شیعه فوق، از جمله حزب‌الله، شبه‌نظامیان چچنی طرفدار روسیه و واحدهای جنگنده‌های واگنر، احتمالاً درگیر جنگ داخلی در ایران خواهند شد، اگر با انجام وظایف فوری در جاهای دیگر متوقف نشوند.

جنبه های نظامی انقلاب

همانطور که در دسامبر ۲۰۱۸ گفته شد، تغییر رژیم در ایران به سمت «دموکراسی» و «لیبرالیزاسیون» , جنگهای امپریالیستی در منطقه را پایان نخواهد داد و آنرا هم کمتر نخواهد کرد, همانطور که پس از سقوط شاه و حامیانش و جایگزینی او با خمینی و ملاهایش به این جنگ‌ها در منطقه پایان نداد. فساد، ثروتمند شدن دسته های حاکم رقیب، ترور دولتی و استثمار کارگران، دهقانان و دیگر طبقات و اقشار غیرسرمایه دار تنها تحت فشار بحران جهانی سرمایه داری و جنگ های خونین امپریالیستی فزاینده افزایش یافته است. همانطور که جنگ جهانی اول به پایان نرسید تا اینکه نه تنها کارگران و سربازان در روسیه با شوراهای خود شورش کردند و قدرت را به دست گرفتند، بلکه ملوانان، سربازان و کارگران در آلمان نیز شروع به پیروی از آن کردند، جنگ بین قدرت های امپریالیستی منطقه ای و بین نیروهای امپریالیستی منطقه ای قدرت های بزرگ تنها زمانی متوقف می شوند که پرولتاریای با هویت خویش سلاح های خود را علیه حاکمان خود بچرخانند.

عده کمی از خوانندگان تصور میکنند که شبه نظامیان با نظرات ایدئولوژیکی متنوع، از داعش گرفته تا کردها، ممکن است شورش کنند و سلاح های خود را علیه افسران خود بچرخانند، و اینکه واحدهای ارتش متلاشی شوند و سربازان با سلاح های خود به خانه برگردند، و سایرین در واحدهای شورشی در قالب سربازان سازماندهی شده در شوراها به فعالیت خواهند پرداخت. در ارتش های دولتی بسیاری از سربازان غیرحرفه ای هستند که هر روز شاهد این هستند که نقش ارتش در خدمت منافعی است که از آنها بیگانه و مخالف آنهاست. حتی در شبه‌نظامیان غیردولتی نیز عناصری وجود دارند که می‌توانند نقش خود را در خدمت به منافع بورژوایی با زمینه های متفاوت زیر سوال ببرند، اگر ببینند که پرولتاریا به شیوه‌ای انقلابی با قدرت عمل می‌کند. (از مترجم)

یا شاید کارگران اعتصابی , کارخانه های اشغال شده خود را به روی سربازان سابق که می توانند با اسلحه کار کنند و به کارگران آنرا آموزش میدهند باز کنند. کارخانه ها انبارهای اسلحه می‌سازند و انبارهای اسلحه پادگان‌ها و پاسگاه‌های پلیس را مورد هجوم قرار میدهند. در موارد دیگر به‌طور مخفیانه توسط کارگران و سربازان انقلابی آزاد و تصرف می‌شوند..

در آن شرایط بسیار مهم است که فقط کارگران سازماندهی شده در شوراها مسلح شوند و کارگران به هیچوجه نباید به حمایت وعده داده شده توسط واحدهای ارتش شورشی مانند پلیس نظامی COPCON در “انقلاب” میخک پرتغالی و نیروهای پلیس سوسیالیستی مانند نیروهای کمیسر Eichhorn و « Volksmarinedivision » در انقلاب شکست خورده آلمان ۱۹۱۸-  ۱۹۲۳ تکیه نکنند. ایرانیانی که در سالهای ۱۹۷۸/۱۹۷۹ زندگی کردند، می توانند به نسل جوان بگویند که چگونه پس از سقوط شاه، پاسداران [سپاه] اسلحه ها را به طور انبوه در میان غیرنظامیان، غالباً شبانه و به زور، مصادره کردند  و سپس زندان ها را با هر کسی که با آنها مخالف و یا  میتوانست مخالف باشد پر کردند. این نباید هرگز تکرار شود!

باید از مطالب فوق روشن شود که انقلاب پرولتری و گسترش آن صرفاً مسئله ای نظامی یا خشونت نیست. انقلاب نه موضوع تروریسم گروه‌های اقلیت مخفی، بلکه مربوط به مبارزه توده‌ای سازمان‌یافته مستقل برای اهداف و ابزارهای انقلابی انترناسیونالیستی است. در این زمینه، فضایی برای خشونت تدافعی و تهاجمی وجود دارد. آنچه ما در برابر خود می بینیم، خیزش خود رهایی بخش توده های کارگری است که می خواهند به ستم و استثمار خود پایان دهند. بنابراین، انقلاب پرولتری همچنین می تواند به هر گونه استثمار و ستم هر کسی توسط فرد دیگر پایان دهد. (۳۰)

برای رسیدن به این هدف، تغییرات عمده در عملکرد پرولتاریا ضروری است. این تغییرات توسط شرایطی که مبارزه طبقاتی دلیل آن بوده، ایجاد میشود. در عین حال، این تغییرات با ضعف های خود طبقه استثمار شده و با اقدامات نیروهای مختلف بورژوازی که به دنبال سوء استفاده از این ضعف ها هستند برای اینکه به اهداف اصلاحات ملی و منطقه ای اشان به جای انقلاب جهانی برسند، متوقف و یا درهم میشکند. طبقه کارگر عنصری مهم میباشد  زیرا این او میباشد که در کار اجتماعی ثروت تولید می کند. کمک آن به جنبش‌های طبقاتی ضروری است، زیرا در این جنبشها همیشه منافع ای غیر از منافع کارگر مطرح میشود که خود را مقدم و بالاتر از منافع رهایی کمونیستی طبقه کارگر قرار میدهد (میهن، اقتصاد ملی، توسعه آزادی‌های مدنی و ملی، دموکراسی، مسائل اتحادیه ای در روابط کار).

پرولتاریا باید آنچه را که به اصطلاح بهارهای عربی نامیده میشود در نظر داشته باشد، جایی که جان‌ها و قربانیان زیادی در بسیجهایی که پرولتاریا خود را از طبقات دیگر اجتماع متمایز نکرده بود گرفت.

ما باید منافع خود را در اولویت قرار دهیم و آگاه باشیم که تا زمانی که سرمایه داری وجود دارد، هر وعده اقتصادی تنها یک فریبی است برای مطیع کردن ما در برابر اهداف بورژوازی، و هر گونه تغییر سیاسی یا اصلاحات اجتماعی را نمی توان از واقعیت  تلخ روابط طبقاتی جدا کرد: از پرولتاریا برای تولید ارزش اضافی (کار انجام شده اما پرداخت نشده توسط سرمایه داران خصوصی، تعاونی یا دولتی) استفاده میشود. این سوء استفاده از پرولتاریا به نفع حاکمان بورژوازی صورت می گیرد که می خواهند حکومت سرمایه داری را به طرق مختلف به نفع خود و شرکای امپریالیستی خود مدیریت کنند. و این همه در شرایطی از تنش های اجتماعی عظیم و رقابتهای عمومی صورت میگیرد.

Aníbal en Fredo Corvo از سایت Arbeidersstemmen

ترجمه از ف.نصیر ۲۶-۱۰-۲۰۲۲

مراجع:

۱- El Mundo، – ال موندو، کارگران پتروشیمی به اعتراضات ایران می پیوندند. ۱۱-۱۰-۲۰۲۲..

۲-شهاب برهان، دیگر اعتراضی نیست، دیگر انقلابی نیست، دغدغه های دوران سرنوشت ساز گذار.

۳- آتالایار، ایران پس از الحاق کارگران نفت به اعتراضات، درهای گفتگو را باز می کند. ۱۱-۱۰-۲۰۲۲.

۴ –”برخی از زندانیان سیاسی آزاد شده در ایران”در پایین در پست ایران ببینید. هشدار کارگران قراردادی نفت: اگر کشتار مردم تمام نشود، اعتصاب می کنیم.

۵- El Mundo، کارگران پتروشیمی به اعتراضات در ایران پیوستند.۱۱-۱۰-۲۰۲۲

۶ – تلگراف، «تهاجم نظامی» ایران تانک می فرستد تا اعتراضات اقلیم کردستان را سرکوب کند. ۱۱-۱۰-۲۰۲۲.

۷- ویکی پدیا، سپاه پاسداران ایران.

۸- تفسیر آنیبال و فردو کوروو در کتاب دوستان کمونیسم شورایی: شورش در ایران. ۶-۱۰-۲۰۲۲.

۹-دامون سعادتی از CWO در ایران: درباره حجاب به عنوان انضباط کارگری و شعار «زن، زندگی، آزادی». ۹-۱۰-۲۰۲۲

۱۰- ویکی پدیا، اقلیت های قومی در ایران، ۱۰/۱۲/۲۰۲۲.

۱۱- الشرق الاوسط، آمادگی سپاه برای عملیات زمینی در کردستان عراق، ۱۰/۱۲/۲۰۲۲.

۱۲- آتالایار، ایران پس از الحاق کارگران نفت به اعتراضات، باب گفتگو را باز می کند.۱۱-۱۰-۲۰۲۲

۱۳- پست اول، درگیری‌های زاهدان ایران: حداقل ۸۲ کشته، عفو بین‌الملل می‌گوید. ۶-۱۰-۲۰۲۲.

۱۴- گروهی از کمونیست های انقلابی – ایران. جمعه خونین زاهدان و اعتراضات مردم بلوچستان. وب سایت: jaka2020.com.

15- آنتون پانه کوک، «مبارزه طبقاتی و ملت» (۱۹۱۲). همچنین به زبان های هلندی، فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی موجود است.

۱۶- ما قبلاً در تفسیر آنیبال و فردو کوروو در مورد “دوستان کمونیسم شورایی: شورش در ایران” به این موضوع اشاره کردیم. ۶-۱۰-۲۰۲۲.

۱۷- MondAfrique، Les classes moyennes iraniennes lâchent le régime fetare-. طبقات متوسط ​​ایران رژیم مذهبی را رها کردند.۹-۱۰-۲۰۲۲

۱۸- کومه له، ۱۳۹۱/۱۰/۴، ترجمه ما از فارسی.

۱۹- م. جهانگیری، تداوم اعتراضات اجتماعی و ورود طبقه کارگر به تظاهرات. ۱۱-۱۰-۲۰۲۲.

۲۰- به مقدمه دوم و سوم انترناشنال مراجعه کنید. سه مقاله از آنتون پانه کوک. بررسی جدید ۱۹۱۴-۱۹۱۶.

۲۱- درباره تحول انقلابی در ایران و سیاست سیاسی و تاکتیکی حزب کمونیست – حکمتیست.

۲۲- م. جهانگیری، تداوم اعتراضات اجتماعی و ورود طبقه کارگر به تظاهرات. ۱۱-۱۰-۲۰۲۲.

۲۳- ویکی پدیا، CSTO.

24- ویکی پدیا، روابط ایران و روسیه.

۲۵- شبکه TeleSUR، روابط اقتصادی ایران و روسیه در مناطق استراتژیک. ۳۱-۸-۲۰۲۲.

۲۶- Prensa Lationa، روسیه و ایران روابط دوجانبه را تقویت کردند. ۱۵-۹-۲۰۲۲

۲۷- IKU، روسیه-چین-ایران; اتحادی که قرار است هژمونی ها را بشکند. ۶-۹-۲۰۲۶

۲۸- فرانسه ۲۴، چین و ایران توافقنامه همکاری راهبردی را آغاز کردند. . ۱۵-۱-۲۰۲۲.

۲۹- نیوس، جاه طلبی آفریقایی ایران مغرب را می لرزاند.۹-۱۰-۲۰۲۲.

۳۰- بر اساس F.C.، ایران: پس از سرکوب کارگران هفت تپه و کارگران فولاد اهواز چه میشود؟ ۲۳-۱۲-۲۱۸.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate