جرقهی انقلاب دردل جامعه طبقاتی ایران می بایست روزی از جایی که هرگزانتظارش نمی رود سر بر کند
امروز با مرگ مهسا امینی بدست دژخیمان رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی باعث جرقهی انقلاب شده است و به دلیل سهم مبارزاتی عظیمی که زنان در جنبش کنونی داشته اند و دارند، شعار محوری جنبش به «زن زندگی آزادی» تبدیل شده است و مبارزان در روند مقابلهی خود باسیستم استثماری موجود خود را سازمان می دهند.
مطالبا جنبش زن، زندگی، آزادی با سازمانیابی شورایی علیه تمام نا برابری های طبقاتی، جنسیتی، نژادی، قومی و …. و در کل تغییر شیوهی تولید سرمایه داری به سوی نفی کار مزدی امکان پذیر می شود
رهایی ما کارگران و مزدبگیران زن و مرد فقط به دست خودمان امکان پزید است، رهایی ما زمانی ممکن است که کار مزدی از بین برود.
در همهی جنبش های خود انگیختهی کارگران و مزدبگیران ثابت شده است که بدون رهایی زن در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انقلاب در جامعه به پیروز نخواهد رسید. اگر به شعار زن، زندگی، آزادی خوب توجه کنیم، شعاری است رفرم ناپذیر و سیستم را نشانه رفته است و این سیستم سیستمی بجز سیستم سرمایه داری جمهوری اسلامی نیست. آیا فریاد جامعهی ما از خیزشهای کارگران و مزدبگیران سالهای : ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ تا گسترش مطالباتی زن، زندگی، آزادی، آیا روندی است که فقط در صدد تغییر حاکمیت سیاسی است؟ ویا تغیر روابط تولید و مناسبات عمیق جامعه است؟ به با ور من مطالبات زن، زندگی، آزادی در جامعه ای شدنی است که بر پایه اصول هیرارشی، مردسالاری یا ساختار سلسله مراتبی بنا نشده باشد. در نتیجه برای رسیدن به مطالباتمان ضرورت دارد که این ساختار ها را متلاشی کرده و ساختارهایی را جایگزین کنیم که عملکرد خرد جمعی و ضد سلسله مراتبی روند حاکمیت جامعه را نمایندگی کنند. حال ببیینیم کدام جنبش می تواند این امر مهم را تمایندگی کند.
کدام جنبش سیستم سرمایه داری و هیئت حاکمه را همزمان هدف قرار می دهد و همگی ما را از بندگی سرمایه رها می سازد؟
ظاهرا اکثرنیروهای موجود جامعه دریک مورد مخرج مشترک دارند. ونمود ظاهری این مخرج مشترک براندازی رژیم جمهوری اسلامی است. اما هنگامیکه از ضد سرمایهداری بودن جنبش شورایی صحبت می شود ویا بحث بر سر نابودی سیستم سرمایه داری به میان می آید، مخرج مشترک ها با تناقض رو به رو می شوند . درواقع جنبشی میتواند سیستم سرمایهداری موجود را نابود کند، که یا تولیدگر یدی و فکری باشد و یا ازاین تولیدگران ریشه گرفته باشد. برای نابودی سیستم سرمایهداری سازمان یابیای لازم وضروریاست که جنس و ساختارش شباهتی با ساختا و سازمانیابی سرمایه داری و سازمانیابی سلسله مراتبی نداشته باشد. جنبش کارگران ومزدبگیران زن و مرد بیش ازیک قرن است که حول نابودی ساختاراستثماری و هیرارشی نظام سرمایهداری وهیئت حاکمهی وقت مبارزه کرده است. جنبش شورایی ضد سرمایهداری برای تغییر زیربنا و روبنای جامعه سرمایهداری مبارزه می کند. شوراهای کارگران ومزدبگیران زن و مرد با انحلال پارلمان، مجلس و دولت سرمایهداری سازماندهی وادارهی جامعه را عهدهار می شوند. با اتحاد وهمبستگی کارگران و مزدبگیران زن و مرد تغیییر و تحولات نوین درون جامعه پیش خواهد رفت. شوراهای کارگران و مزدبگیران زن و مرد هیچ گونه ربطی با انتخابات برای پارلمان و دولت سرمایهداری ندارد. شوراها قراراست در روند مبارزات خود فاصله های طبقاتی را از میان بردارد، قراراست که تفاوتهای حقوقی، مزدی وتمام تناقضاتی را که بوسیله هیرارشی پدرسالاری و ساختارسلسله مراتبی درون جامعه بوجود آمده است را برطرف کند. شوراهای کارگران و مزدبگیران زن و مرد قراراست که تقسیم کاراجتماعی موجود درون سیستم سرمایه داری را بکلی از بین ببرد و تفاوقها و قرارهای جمعی و روند کار و عمل داوطلبانه را جایگزین کند. قراراست مشارکت داوطلبانهِ و همگانی در تمام عرصه های اجتماعی جامعه با رای و سهم و حقوق مساوی در تولید توزیع و مصرف جایگزین سیستم استثماری موجود شود. قرار است آزادی بدون قید و شرط برای عملی کردن موضوعات نام برده با تصمیم و رای همگانی ایجاد گردد. قراراست که آموزش وپرورش همگانی همراه با پراتیک همگانی از آموزش محض نظری دوری جوید. قرار است که تولید یدی و تولید فکری نظری تنیده درهم به امری همگانی و اجتماعی تغییرکند. سازمانیابی شورایی کارگران و مزدبگیران زن و مرد از یک سو دررفع و تغییر شیوه تولید سرومایه داری مثل تولید، توزیع و مصرف می کوشد و از سوی دیگر خواهان نفی و رفع سریع واسطههای کاذب بین تولید و مصرف است. درحاکمیت شورایی هر فرد فقط در مجامع عمومی با رای مخفی می تواند انتخاب و یا از نمایندگی خلع شود. این سازمان تنها سازمانیاست که شرکت و نقش مؤثر همهی کارکنان و مزدگیر زن و مرد ازهر نژاد و جنسیتی برای حقوق برابر و دخالتگری را در سطح جامعه به رسمی می شناسد. برخی ازاحزاب، سازمانها و نهادهای سرنگونی طلب وآنهایی که هدف وهم وغم شان براندازی رژیم کنونی است، اساسن خواهان تغییرات در سطح هیئت حاکمه بوده و خواهان تغییر شیوهی تولیدی سرمایه داری« شیوهی تولید، شیوهی مبادله، توزیع و مصرف» ونابودی کار مزدی و استثمار فرد از فرد نیستند. این نیروها حال چه احزاب و سازمانهای چپ و چه فعالین منفرد چپ باشند، فکری وعملن خواهان گرفتن قدرت سیاسی اند و تغییراتی نه عمیق بلکه خواهان تغییرات سطحی در درون جامعه هستند. بعنوان مثال: گرایش سرمایهداری دولتی در بلوک شرق، چین وکوبا و … توانست با بدست گرفتن قدرت سیاسی، کارگران را برای تولید بیشتر راهی کارخانه ها و مؤسسات کند و روند کارمزدی و استثمارکاررا ادامه دهد. اما سازمانیابی شورایی و جنبش شورایی ضد سرمایه داری خواهان حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران و مزدبگیران زن و مرد در ایران است. جنبش شورایی ضد سرمایه داری در طرد افکارانحرافی احزاب و سازمانهایی خواهد پرداخت، که بخواهد درمقابل حاکمیت جمعی کارگران ومزدبگیران زن و مرد کارشکنی کنند. اما همانطوری که اشاره شد، اقشار فکری که از براندازی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی حرف می زنند، نمی خواهند به سیستم سرمایه داری خدشه ای وارد شود. از این رو طرفدارن این طرح باحفظ سیستم سرمایه داری درایران، فقط خواهان تغییر هیئت حاکمه می باشند. سلطنت طلبها، جمهوریخواهان، جمهوریخواهان لائیک، جبههی ملی، تودهای واکثریتیها «حزب چپ»، سوسیال دموکراتها، حزب سبز و محیط زیستی و غیروخواهان فضای بازبرای خرید و فروش نیروی کار، آزادی سیاسی، آزادی های عقیدتی از جنس عقاید خودشان و آزادی های سطحی دیگر تحت حاکمیت دولت سرمایه هستند و این جماعت خواهان رهایی زن در تمام عرصههای جامعه نیستند. سیستم حکومتی مثل “دموکراسی پارلمانی سرمایه داری غرب” را می خواهند. جنبش شورایی ضد سرمایه داری ضمن اینکه خواهان آزادی زن در تمام عرصهها، آزادی سیاسی، آزادی عقیده، اجتماعات، اعتصاب، تظاهرات، علیه اعدام و زندان، آزادی زبان مادری و هر آنچه که آزادی های انسانها را تضمین می کند. جنبش شورایی ضد سرمایه داری با مشارکت داوطلبانه عظیم زنان خواهان برابری زن و مرد در تمام حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و رد و نابودی مردسالاری در تمام تار و پود جامعه است. برای ما کارگران و مزدبگیران روشن شده است، که آنجایی که چپ ازسازمانهای مستقل کارگری، اتحادیه ها و یا شورا ها سخن می گویند فقط به این خاطراست که رهبریاش کنند. هم چنین اگرازایجاد شورا یا حاکمیت شوراها صحبت می کنند، هدفشان تاکتیکی است. جریان چپ قدیمی« استالینیستها، مائوایستها، تروتسکیستها و…» فقط بعنوان ظروف و محلهای قابل نفوذ برای خود می داند. اگررفقای چپ، به جنبش کارگری و جنبش شورایی باور دارند چرا ساختار حزبی و سازمانیابی اشان را شورایی نمی کنند؟ شوراها از لیدر و رهبری فردی پیروی نمی کنند شوراها با خردجمعی تصمیم می گیرند و عمل می کنند. همانطوری که شرح اش رفت این نهاد ها را بعنوان ظرفی که احزاب و ها رهبریش کنند تبلیغ و ترویج می کنند. اگر هدفی غیر ازاین داشتند، در صدد تشکیل حزب و یا سازمانی خارج از محیط مبارزاتی کاارگران و مزد بگیران نبودند ..
نابود باد سیستم فکری، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردسالاری
زن، زندگی، آزادی
نابود با رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
پیش به سوی ایجاد شوراهای کارگران و مزدبگیران مرد و زن
پانزدهم مهر ۱۴۰۱
علی برومند