حکومتهای غربی ، ژشت انقلاب مخملی اپوزسیون راست و شگردها

مقدمه:

قیام مهر ۱۴۰۱ وارد هفته چهارم خود می شود و به تجمعات و اعتراضات خیابانی , اعتصابات معلمان و دانش اموزان و دانشجویان اضافه شده و جامعه در انتظار پیوستن اعتصابات وسیع کارگری در مراکز نفتی و بزرگ کارگری است.

تا همینجا این قیام دستاوردهای بزرگی داشته و در ابعادی بی سابقه رژیم اسلامی را انچنان به چالش کشیده که ریزش اطرافیان رژیم تسریع گردیده و جاورانی مثل حداد عادل که خود را استاد می نامند هم اعتراف کرده اند که “الان جامعه دو قطبی شده و یکطرف حکومتیانند و یکطرف ضد حکومتیان”

حداد عادل مثل بقیه حکومتیان از این وضعیت دو قطبی بسیار هراسانند چرا که اون قشر وسیع بینابینی که تزلزلش عامل تداوم رژیم است دیگر وجود ندارد و به “سرنگونی طلبان” پیوسته!

بنیاد ایدئولوژیک رژیم اسلامی یعنی پوشش اجباری بشدت زیر ضرب رفته و بعید است رژیم بتواند خودش را دوباره زیر این بنیان سازمان دهد.

 از سوی دیگر دستگاه سرکوب رژیم مشغول طراحی های خود ، فازهای بعدی سرکوب را جلو می برد و امواج دستگیریها و کشتارهای خیابانی  در کنار واگذاری موقت خیابان به معترضین برای تخلیه روانی مردم، کنترل شدید مدیا و اینترنت و سیستمهای ارتباطی درونی با خارج کشور و حتی تلاش برای تقویت مراوده پنهانی با حکومتهای غرب بشدت ادامه دارد. 

رژیم اسلامی گرگی کهنه کار است و مکارانه در حال تدارک سرکوب قیام مهر امسال.هنوز بازیها دارد و اینست که ازادیخواهان خواهان انقلاب باید بسیار هوشیار باشند.

در این مقاله من بیشتر متمرکز می شوم روی تاکتیکهای حکومتهای غربی و راست پروغرب .از این جهت که جامعه متنفر از رژیم را اینها فریفته اند و خواهند فریفت و بدنبال نخود سیاه خواهند فرستاد اگر چپ جامعه هوشیار نباشد و بین گرد و گردوی این راستها تفاوت قائل نشود و سیاهی لشگر اینها شود.

(۱)دودوزه بازی کردن حکومت امریکا و دنبالچه های حکومتیش در اروپا:

تا همینجا نه جناح های حکومتی در امریکا و نه حکومتهای اروپائی نشان نداده اند که بواقع خواهان سرنگونی رژیم اسلامی هستند. در عین اینکه بطور بی سابقه ای در ظاهر به “حمایت” از قیام مردم” حرفها زده اند و جامعه ها دریده اند در عمل وسط صندلی نشسته اند و جم هم نمی خورند. مرتب چشمک می زنند به رژیم که دنبال برجام هستند در عین اینکه “محکوم می کنند” و مدال افتخار می دهند به مهسا امینی و چه و چه!

برجام یک رمز است برای سیاست مماشات با رژیم اسلامی، فقط یک قرارداد امنیتی نیست. برجام الان به معنی اینست که عرب همچنان روی رژیم اسلامی به شکل اهلی شده حساب می کند.

برای اثبات حرفم دو مصاحبه اخیر معصومه قمی را رادیوی بی بی سی انگلیسی زبان را طی هفته های اخیر مثال می زنم:

خلاصه درد و دلهای اخیر معصومه قمی:

معصومه قمی  این روزها هی در بی بی سی “جایگاه سابقش” مصاحبه می شود و تکرار می کند که نوکر حکومت امریکا نیست و زبان مردم ایرانست! و بعد از این توضیح جایگاه تکرار می کند که دائم با کاخ سفید  حرف می زند و می داند کاخ سفید دنبال سیاست خود هم کنار برجام است و هم در حرف حامی قیام مردم ! 

معصومه قمی می گوید که ایشون قبلها حامی برجام بوده و چون دیده برجام به نفع بشار اسد و حزب الله لبنانست لذا الان مخالفش هست! 

من این درد و دل معصومه قمی را نمونه وار واقعی سیاست حکومت بایدن و حکومتهای اروپا می دانم و مدعی هستم این حکومتها دقیقا دو دوزه بازی می کنند و پشت سیاست سرنگونی رژیم اسلامی نرفته اند. چرا؟ چون الترناتیو بهتری برای حفظ منافع خود در مقابل انقلاب مردم نمی یابند. می دانند اگر انقلاب پیروز شود  راست دنبالجه غرب زیاد شانسی ندارد و لذا روی استراتژی کنونی فعلا ایستاده اند که حتی استراتژی سرنگونی ابکی هم نیست.

(۲)بلند کردن چوب “انقلاب مخملی” فشار تبلیغاتی حکومت امریکا و نوکران غربیش:

تشدید حرکتهای تبلیفاتی و دادن پوشش ماهواره ای خصوصا توسط تلویزیون اینترناسیونال ، اعلام خبر “حضور ۵۰ هزار تظاهرکننده ایرانی در تورنتو و ۲۰ هزار در لس انجلس و پوشش خبری بی سابقه “اعتراض ایرانیون گوگوشی اینا در ۱۵۰ شهر دنیا با پرچمهای شیر و خورشید مامانی ، بیرون آمدن ایرونیهای مخفی در غرب که حداکثر برای قیمه امام حسین سر و دست می شکستند و حالا یکپارچه دنبال خون خواهی مهسا هستند و تبلیغ مداوم شازده و حواریون علاوه بر سرمایه سنگین مالی مورد نیاز حمایت ضمنی حکومت امریکا و دنبالچه هایش را لازم دارد. بالاخره امثال خانم ثابت شومن تلویزیون انترناسیونال و “گزارشگران ایشان” از یکجائی باید نون بخورند دیگر!

از دید من همه این امواج تبلیغاتی بلند کردن چوب “انقلاب مخملی” به سر رژیم اسلامی است. انقلاب مخملی اساسا انقلاب نیست یک ضد انقلاب طراحی شده است برای ملاخور کردن انقلاب واقعی.

از دید من تا همینجا حکومت امریکا و غرب حتی برای سازماندهی انقلاب مخملی هم جدی نشده اند بلکه چوبش را بلند کرده اند. دلیلش هم اینست که رژیم اسلامی را رام تر کنند و راحت تر نیشش را بکنند.

چوب انقلاب مخملی برای حکومت امریکا و حکومتهای غربی فقط ابزار مماشات بیشتر است با رژیم اسلامی.

(۳)””انقلاب مخملی” و تضادش با انقلاب واقعی:

هدف مهم راست چه حکومتهای غربی و چه راست خارج کشوری اینست که مفهوم انقلاب را مغشوش کنند .یکی از ابزارهای مهم فریب افکار عمومی چرخاندن معانی است که بدنبالش فریب اسانتر می شود.

“انقلاب مخملی” بواقع سرنگونی بخشی سیاسی از حکومت است برای حفظ نظام سرمایه داری با استفاده از قیامهای مردم مستاصل و نادان که در شور حسینی فرق هست و فقط دنبال “سرنگونی” می دوند و عقلشان به سوال الترناتیو نمی رسد.

“انقلاب مخملی” یک ضد انقلاب طراحی شده است برای ملاخور کردن انقلاب واقعی.انقلاب در ایران نمی تواند با سرنگونی “اخوندها” معادل شود .

همانطور که دست بدست شدن قدرت از پهلوی به اخوندها انقلاب نبود الانهم شعارهای همه با هم و سلبی موجود در خیابانها را دستگاه تبلیفاتی ماهواره ای تکرار می کند که کسی به فکر سوال الترناتیو انتخابها نیفتد.

(۴)”انقلاب مخملی” ضد سازماندهی طبقه کارگر ضد قطب بندی سیاسی سر الترناتیو است:

پروژه “انقلاب مخملی” اعتراضات را بی شکل می خواهد شعارها را کلی می خواهد الان شعار “زن زندگی ازادی” را خوب تشخیص داده و انرا تکرار می کند تا مردم زیر بنای نابرابری را نشانه نگیرند و از ازادی رفتن اخوندها را و پایان پوشش اجباری را فقط نتیجه بگیرند.

در تبلیفات رسانه اینترناسیونال تمرکز روی همینست و شخصیتهای سوخته راست مثل شیرین عباری و سازگارا تا خود شازده پهلوی و بادمجانهایش ردیف می شوند و مفسر می شوند و بلبل!

یک خیمه شب بازی حساب شده تا شعار “همه با هم” خوب جابیفتد و مثل قیام ۵۷ بشود روی قیام مردم سوار بشوند و باز مردم را بفرستند دنبال نخود سیاه!

(۵)چپ تکلیفش چیست؟ در مقابل این خیمه شب بازی طراحی شده چه کند؟

در مقالات قبیلم هم تکرار کردم که قیام خودچوش مردم در ایران را نباید بدست لاشخورهای راست انداخت و مشاهده گر ماند یا سیاهی لشگر راستها زیر شعار همه با هم!

در خیابان در محیط های تحصیل در کارحانه و محیط های کار چپ باید مداخله گر باشد به رادیکالیزه کردن قیام بیندیشد و تمامی پراتیکش را روی این رادیکالیزه کردن خواستها متمرکز کند.

شخصیتهای ابروباخته راست خارج کشوری و چهرهای کثیف که سالها مردم را از انقلاب ترسانده اند حالا نباید گرداننده انقلاب جلوه کنند.

مردم باید تضاد بین “انقلاب مخملی” و انقلاب واقعی را بفهمند و منافع واقعی خود را در سازماندهی انقلاب در محور شدن رهبری سیاسی طبقه کارگر بیابند.

فعالین کارگری امثال اسماعیل بخشی ها امروز نقش مهمتری دارند و این نقش نباید در سطح هم اوائی با خیابان تنزل کند.

این جنبش موجود در خیابانها هنوز جنبش همه با همی است و خطرناک است که به سطوح سازماندهی طبقه کارگر گره نخورد.

هر قدر نسل جوان دانش اموز و دانشجو پرخروشند و حضورشان لازم اما سرکوبشان بسیار ساده تر است اگر دست توانای طبقه کارگر در این قیام غائب باشد .

رژیم اسلامی همچنان در حال سرکوب و شناسائی است و برگهای خود را بازی نکرده.جنبش انقلاب ایران تازه در حال شکل گیری است اما زمان اگر تلف شود و فرصتها شناخته نشود این قیام هم به سرنوشت قیامهای قبلی دچار می شود.

حکومت امریکا و حکومتهای غربی هم لاشخورهائی هستند اماده برای تناول و هوز این حکومت اسلامی را رها نکرده اند.ازادیخواهان یک دم هم نباید به اینها امید داشته باشند.اینها سواران و پیاده های ضد انقلابند و “انقلاب مخملیشان” هم ضد انقلابی کثیف و خونبار  است.

منابع بیشتر

مقالات اخیر در موضوع قیام مهرماه ۱۴۰۱

قیام ایران بر سر دوراهی مرگ و زندگی

www.azadi-b.com/?p=26124


پیشبرد الترناتیو چپ از همین الان

www.azadi-b.com/?p=25788

قیام “حجاب سوزان” را چه جنبشی به انقلاب کارگری تبدیل می کند؟ 

www.azadi-b.com/?p=25747 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate