تا آزادی کارگر، آزادی زن، آزادی دانشجو و جوانان از دولت خون آشام سرمایه تا دیکتاتوری پرولتاریای مسلح، تا نابودی پایه های استثمار انسان از انسان، نبرد طبقاتی در همه اشکال آن قهری و غیر قهری ادامه می یابد! چاره دیگری نیست!
انقلاب پیروزمندِ عصرِ ما، عصر سلطه یافتنِ سرمایه داری امپریالیستی برجهان – جامعه طبقاتی سرمایه داری -، تنها، انقلاب کمونیستی طبقه کارگر است!
پیروز باد انقلاب قهری پرولتارهای زن و مرد!
در ایرانِ تحت سلطۀ دولت ارتجاعی اسلامی سرمایه داری ادغام شدۀ ارگانیک در سرمایه جهانی – انقلاب واژگون کنندۀ نظام سرمایه داری شروع شده است، پیروزی اش بستگی دارد به شرکت سازمان یافته، مستقلانه و مسلحانهِ طبقه کارگر حزبیت یافته*۱ در ایران! متحد جهانی انقلاب قهری کمونیستی، تنها، می تواند طبقه کارگر جهانی باشد! باید از همه جناح های طبقه سرمایه دار امپریالیست، دولت ها و سازمانهای موجود جهانی طبقه سرمایه دار امپریالیست جهانی قطع امید کرد:
دشمن اساسی انقلاب قهری کمونیستی طبقه کارگر، طبقه سرمایه دار ملی و بین المللی و دولت های موجود، هستند!
کارگران بدانند که انقلابات در تاریخ بطور معمول با هر دلیل و شعاری می توانند آغاز گردند و می گردند، انقلاب شما، نیز، از این قاعده مستناء نبوده و نیست.
اما، طبقه کارگر بداند که انقلاب پیروزمند در جامعه ای که بر آن سرمایه حاکم است، در آن بویژه طبقه کارگر و متحدین آن، اکثریت جمعیت و بویژه تولید کنندگان – تغییر دهندگان ماده موجود در طبیعت – را تشکیل می دهد، نمی تواند جز انقلاب قهر کمونیستی برای ایجاد یک جامعه عاری از طبقات – جامعه کمونیستی باشد. انقلابات همه خلقی، انقلابات باصطلاح ملی-دموکراتیک، از هر نوعش دیگر دوران شان از یک قرن قبل، در سطح جهانی بطور اساسی پایان یافت، با سلطۀ یاقتن سرمایه بر سطح جهان، دوران انقلاب پرولتاریا – انقلاب کمونیستی فرا رسید!
انقلاب قهری کمونیستی به پیروزی نمی رسد، مگر اینکه طبقه کارگر زن و مرد و فرزندان جوان و روشنفکر طبقه کارگر با صف مستقل طبقاتی که خود را در سازمان سیاسی مستقل – حزب سیاسی و شعارهای طبقاتی کمونیستی همچون مرگ بر سرمایه ، منهدم باد دولت سرمایه – دولت حاضر، (دولت دیکتاتوری لجام گسیخته ی جمهوری اسلامی ایران) ، نان ، مسکن آزادی، آزادی زنان متحقق نمی شود، مگر با پیروزی انقلاب قهری کمونیستی، اتحاد اتحاد کارگران همه صنایع و خدمات اتحاد ، با اتحاد طبقاتی کارگران و زحمتکشان، ایران را فتح می کنیم، خود را رها می کنیم، پیروز باد انقلاب قهری کمونیستی، زنده باد کمونیسم! وارد نبرد جاری گردد و فرزندانش را در نیروهای سرکوب گر بویژه و بویژه و روی این بویژه تأکید ده ها باره می کنم، مورد خطاب قرار داده و آنها را با امکانات شان – سلاح شان به پیوستن به انقلاب دعوت نماید!
می بایست کمیته های مخفی و مسلحانه را در هر کوی و برزن، در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی دهات و روستاها، در همه ادارا ت و مؤسسات تولیدی و خدماتی و مخصوصا در میان نیروهای مسلح ضد انقلاب، موجودیت داد. این کمیته های مسلحانه که از آگاه ترین و فداکارترین و بویژه از کارگران با تجربه نظامی و فرزندان جوان شان تشکیل می یابند که مردان و زنان همدوش و هم هدف کارگر و زحمتکش، بدون هیچ گونه تبعیض – مرگ بر خانواده مرد سالار- تشکیل می شوند، می توانند، چند کار مهم و اساسی را به انجام رسانند :
۱- برای گوشمالی دادن و بسزای اعمال جنایت کارانه خویش رساندن نیروهای اطلاعاتی – امنیتی، سرکوب گر – تک تیر اندازان، کمک، ایجاد همبستگی مبارزاتی بین انقلابیون و مخصوصا در ایران بین کارگران و زحمتکشان از ملیت ها و اقوام متفاوت و دفاع از اعتراض و تظاهر کنندگان؛ ۲- مبنائی باشند برای تشکیل حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست و باورمندان به رهائی کارگران بدست کارگران – ستاد جنگ طبقاتی – و ۳- دولت آینده – دیکتاتوری پرولتاریا – شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان – کارگران و سربازان و درجه داران جزۀ نیروهای سرکوب گر و کارمندان رتبۀ پائین ادارات و مؤسسات باشند!
رفقای کارگر انقلاب سرخ – انقلاب مسلحانه کمونیستی، برای درهم کوبیدن دولت کنونی، برای ایجاد دیکتاتوری پرولتارهای مسلح، برای نابودی جامعه طبقاتی سرمایه داری – وامپیر خونآشام – سرمایه و طبقه سرمایه دار- با شعله های نفرت و بیزاری شما و فرزندان شما، شروع شده است، پیروزی آن تنها با همت و اراده و نبرد طبقاتی شما می تواند، باشد و نه هیچ نیروی دیگر اجتماعی!
انقلاب در جامعه سرمایه داری، انقلاب همگانی نیست که با شعارهای همه باهمی و با شرکت مثلا همه ملت، حتی همه زنان به پیروزی رسد، انقلاب ضد سرمایه انقلاب کمونیستی پرولتارها برای نفی طبقات، برای نابودی مبنای استثمار در جامعه – مالکیت خصوصی، برای محو هر گونه خرافه و تبعیض است.
بنا براین، با شعارهای کمونیستی – طبقاتی طبقه کارگر و متحدین اش و نبرد غیر قهری و قهری طبقه کارگر و متحدین اش – زحمتکشان شهر و روستا، پیروزی – پایانی – برای آن متصور می تواند باشد! جنگ طبقاتی را به پیروزی رسانید!
پیش بسوی فتح ایران – فتح جهان! بوسیله ی ارتش سُرخ کارگران و زحمتکشان!
آری، انقلاب کمونیستی جز با اندیشه، پراکسیسِ طبقه کارگر و سرود انترناسیونال به پیروزی واقعی خویش نمی رسد!
پیروز باد انقلاب سُرخ کارگران و زحمتکشان – به حاشیه رانده شدگان! در هم کوبیده باد دولت سرمایه داران – جمهوری اسلامی ایران -، مستقر باد دیکتاتوری مسلح پرولتاریا، مرگ بر سرمایه – کاپیتالیسم، زنده باد کمونیسم!
حمید قربانی – انسان بیوطن
۳ اکتبر ۲۰۹۵ سال اسپارتاکوسی!
پیروز باد انقلاب اسپارتاکوسیان زمان – بردگان نوین – بردگان کار مزدوری، محو باد جامعه طبقاتی برده کنندۀ انسان! رها و آزاد باد انسان!
*۱ – [ اسناد انترناسیونال اول:
فردریک انگلس: ما مىخواهیم طبقات را از بین ببریم. تنها وسیلۀ آن، داشتن قدرت سیاسى در دست پرولتاریاست. خوب، حالا ما باید با سیاست کارى نداشته باشیم؟ کلیهى طرفداران کناره گیرى از سیاست، خود را انقلابى مىخوانند. انقلاب، عالىترین عمل سیاسى است و هر کس که خواستار آنست، باید همچنین خواهان وسیلهاى باشد که انقلاب را تدارک مىبیند و کارگران را به خاطر آن تربیت کرده و سعى مىکند که فردای انقلاب، دوباره فریب فاورها و پیاتها را نخورد. حالا فقط مسأله بر سر این است که کدام سیاست؟ سیاست محض پرولترى و نه سیاست دنباله روى از بورژوازى.
کارل مارکس:
مبارزات اقتصادى و مبارزات سیاسى
یک:
طبیعتا هدف نهایى جنبش سیاسى طبقۀ کارگر، تصرف قدرت سیاسى است؛ و طبیعتا براى این منظور، سازمانى از طبقۀ کارگر که داراى درجهاى از انکشاف قبلى بوده و در جریان خود مبارزات اقتصادى تشکیل شده و رشد یافته است، ضرورى مىباشد. (توجه کنید کارل مارکس از سازمان سیاسی طبقۀ کارگر صحبت می کند و این را با گفته های منصور حکمت و مخصوصا (حزب زنان، حزب کودکان، حزب منصور حکمت، بیانیه بمناسبت یازدهمین سالگرد تأسیس حککا)، مقایسه نمائید- من)
اما از طرف دیگر، هر جنبشى که در آن طبقۀ کارگر به عنوان طبقه به مخالفت با طبقات حاکم برمىخیزد و مىکوشد آنها را به وسیله فشارى از خارج تحت سلطهى خود درآورد، جنبشى سیاسى است. مثلا کوشش براى به چنگ آوردن کاهش زمان کار از سرمایه داران منفرد در یک کارگاه یا فقط در یکى از شاخه هاى صنایع به وسیلهى اعتصاب و نظایر آن، جنبشى صرفا اقتصادى است. در مقابل، جنبش به منظور به دست آوردن قانون هشت ساعت کار و نظایر آن، جنبشى سیاسى است. و به این ترتیب است که از همهى جنبش هاى اقتصادى منفرد کارگران، در همه جا جنبشى سیاسى پدید مىآید. یعنى جنبش طبقه به منظور پیروز گرداندن منافع خویش در شکلى عمومى، و در شکلى که داراى نیروى الزام اجتماعى عام مىباشد. اگرچه این جنبش ها به وجود یک سازمان قبلى نیاز دارند، معهذا به نوبۀ خود وسایل انکشاف چنین سازمانى مىباشند.
در آن جایى که هنوز طبقۀ کارگر به درجهى کافى سازمانى دست نیافته، تا بتواند علیه قهر دسته جمعى _ یعنى اقتدار سیاسى طبقات حاکم _ به مبارزهاى قاطع بپردازد، در هر حال باید با کار تهییجى پیاپى علیه شیوهى برخورد سیاسى دشمنانۀ طبقات حاکم نسبت به ما، این طبقه را به آن درجهى سازمانى ارتقا داد. در غیر این صورت، طبقۀ کارگر به صورت آلت دست طبقات حاکم باقى خواهد ماند.
(تلخیص از نامهى مارکس به ف. بولت، مورخ بیست و سوم فوریه ۱۸۷۱، به نقل از «کارمزدى و سرمایه»، انتشارات سوسیال، پاریس، ۱۹۷۲)
دو :
_ با توجه به این که پرولتاریا به عنوان طبقه، فقط در صورتى مىتواند علیه قهر دسته جمعى طبقات مالک وارد عمل شود که در حزب سیاسى مجزاى خویش، در تخالف با همهى اشکال قدیمى احزاب طبقات مالک، متشکل گردد؛ _ با توجه به اینکه تشکل پرولتاریا در حزب سیاسىاش براى تضمین پیروزى انقلاب اجتماعى و هدف نهایى آن، نابودى طبقات، ضرورى است؛ _ با توجه به این که باید وحدت نیروهاى طبقهى کارگر، که از قبل در مبارزات اقتصادى تحقق یافته، به عنوان اهرم توده هاى این طبقه در مبارزه علیه اقتدار سیاسى استثمار کنندگانشان به کار آید؛ کنفرانس به اعضاى انترناسیونال خاطرنشان مىسازد که در جریان مبارزهى طبقهى کارگر، فعالیت اقتصادى و فعالیت سیاسى این طبقه به طرزى ناگسستنى با هم پیوند دارند.
(تلخیص از قطعنامهى کنفرانس لندن انجمن بین المللى کارگران _ انترناسیونال _ سپتامبر ۱۸۷۱، به نقل از همان ماخذ.)]