به دلیل خفقان و سرکوب در ایران آلترناتیو در اثنای قیام شکل خواهد گرفت!

ویژگی قیام های کشورهای تحت خفقان و سرکوب نداشتن آلترناتیو سازمان یافته  است. رژیم پلیسی سرکوب و شکنجه این فرصت را برای ایجاد یک آلترناتیو از پیش تعیین شده را نمی دهد. تمام سازمان ها، تشکلات و انجمن های فعال اجتماعی با شکنجه و اعدام از میان برداشته می شوند.  به این جهت حتی اگر فعالین جدید با شهامت بی نظیر پا به  عرصه تحولات اجتماعی می گذارند از بین می روند و استمرار در فعالیت های سیاسی و اجتماعی قطع می گردد. تمام تحولات سیاسی و اجتماعی صد و بیست سال اخیر ایران از جنبش مشروطیت گرفته تا جنبش زنان ایران در حال حاضر با عدم وجود آلترناتیو متشکل و رهبری واحد همراه بوده است. ستار خان و باقر خان از جمله رهبران جنبش مشروطیت با مقاومت تبریز پا به عرصه ظهور می گذارند. این در حالی است که جنبش مشروطیت در اغلب شهرها با ابتکار مردمی همچنان ادامه داشته است. در قیام سرگونی رژیم پهلوی نیز آلترناتیو و رهبری از پیش تعیین شده ای وجود نداشت زیرا رژیم شاهنشاهی نیز تمام فعالین اجتماعی و سیاسی را یا قلع و قمع کرده بود و یا آنان مجبور به مهاجرت از کشور کرده بود. اما در یک سالی که قیام سال ٥٧ به طول انجامید رهبری شکل گرفت. تنها قیامی که رهبری نسبتا از پیش تعیین شده ای داشت وقایع سال ٣٢ بود که مصدق به لحاظ سمتش در دولت و همچنین جو سیاسی نسبتا آزادی که در آن سال ها در کشور حاکم بود که منجر به فعالیت های سیاسی احزاب و انجمن ها می شد. به همین علت هم بود که رژیم پهلوی بعد از کودتا تمام جامعه را با سرکوب و زندان وشکنجه اداره می کرد. 

آنچه که مهم هست و در همه جنبش های ایرانی حائز اهمیت بوده است مطالبات مردم بوده است. در جنبش مشروطه مطالبات مردم مشخص بود و رهبران توانستند به این مطالبات سمت و سو دهند. حتی در قیام ٥٧ نیز زمانی که رهبری شکل گرفت سوار بر مطالبات مردم گردید. در آن دوره نیز کمبود مسکن، تورم، بیکاری و فقر شاخص های اصلی آن سالها بود. شعار ”پول نفت را به سفرهایتان می آوریم” یکی از اصلی ترین شعارها و منطبق با مطالبات مردم بود. گرچه بعد از قیام هرگز این شعار تحقق پیدا نکرد. شخصیت های سیاسی که تعلقات حزبی بسیار پررنگی نداشتند در ورای انقلاب به افراد برجسته ای تبدیل شدند. 

اکنون در جنبش در حال تکوین ایران نیز به دلیل سرکوب و اعدام فعالین سیاسی  و اجتماعی با یک عدم آلترنایتو سازمان یافته و رهبری واحد مواجه هستیم. اما مطالبات مردم، جوانان و زنان بسیار روشن است. در چهل و اندی سال حیات رژیم منحوس اسلامی با قیام های بسیار روشن مطالبات اجتماعی، کارگری و آزادی زنان مواجه بوده ایم. درک و فهم سیاسی توده های ایرانی بسیار ارتقاء یافته است. مردم می دانند چه چیزی را نمی خواهند و در مقابل مطالباتشان چه چیزهایی است. عدم وجود آلترناتیو سازمان یافته گرچه نقصان بسیار بزرگی است اما خیلی تعیین کننده هم نیست زیرا در مسیر تلاش برای تحول سیاسی و اجتماعی این سازمان دهی شکل خواهد گرفت و رهبری به وجود خواهد آمد. مطالبات و شعارهای خود را یکسان کنیم و با جمهوری اسلامی مبارزه کنیم. از حمایت از جوانان، زنان و جنیش خیابان که با شهامت و استواری بی نظیری شاهد آن هستیم دریغ نکنیم. به کارگران و زحمت کشان است که برای دستیابی به مطالبات طبقاتی خود و شرکت در امر رهبری از جنبش خیابان حمایت کنند و به دفاع برخیزند. به هواداران دموکراسی و آزادی نیز هست که از جوانان و زنان دفاع کنند. عدم وجود آلترناتیو سازمان یافته بهانه ای برای عدم حمایت از جنبش نیست. بلکه برعکس همراهی نکردن با جنبش با استناد به عدم وجود آلترناتیو در واقع در مقابل جنبش قرار گرفتن است.  .

زنده باد جنبش زنان در ایران! 

زنده باد آزادی! 

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی!

سامان حقیقت جو/ ٦ مهر ١٤٠١

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate