نگاهى به برخى شعارها

شعارهايى چون ″مرگ بر ديكتاتور‶، مرگ بر خامنه اى‶، مرگ بر جمهوى اسلامى‶، سيد على قاتله، حكومتش باطله‶، ″زن، زندگى، آزادى‶، ″حكومت ضد زن نميخواهيم، نميخواهيم‶، ″حكومت اعدام نميخواهيم، نميخواهيم‶  و . . . شعارهاى غالب بر تظاهراتهاى خيابانى در شهرهاى مختلف ايران و همچنين در تظاهراتهاى ايرانيان در ديگر كشورهاى جهان بوده است. همه اينها شعارهايى متحد كننده و نشاندهنده خواست و تمايل عمومى مردم ايران است. مردم ايران خواهان نابودى كامل جمهورى اسلامى هستند، آنها خواهان پايان دادن به ديكتاتورى موجود و هرنوع حكومت بالاسر هستند. مردم بدرست خامنه اى را كه راس حكومت جنايتكار اسلامى است، هدف گرفته اند. مردم بدرستى متوجه اين شده اند كه آزادى زن معيار آزادى جامعه است و آزادى جامعه بدون آزادى زن بى معنى است. مردم به حق خواهان زندگى لايق انسان قرن ٢١ براى همه و خواهان تضمين منزلت و معيشت براى همه شهروندان هستند. مردم اعدام را نه يك نوع مجازات بلكه آنرا قتل عمد دولتى قلمداد ميكنند و خواهان اين هستند كه اعدام در حكومت آينده ايران هيچ جايى نداشته باشد. عمده شعارهايى كه در خيابانها سر داده ميشود منعكس كننده اين خواستها و انتظارات جامعه است. اما در اين ميان گاها شعارهايى هم سر داده ميشوند كه الزاما خواستهاى قلبى، انسانى، آزاديخواهانه و برابرى طلبانه مردم ايران را نمايندگى نميكنند. شعارهايى مانند؛ ″ميكشم، ميكشم، هرآنكس كه خواهرم كشت‶، ″رضا شاه روحت شاد‶ و يا حتى شعارهايى چون ″ميميريم، ميميريم، ايران را پس ميگيريم‶، ″دانشجو مى ميرد، ذلت نمى پذيرد‶، كارگر مى ميرد، ذلت نميپذيرد‶ الزاما شعارهاى مناسبى نيستند. برخى از اين شعارها تحهيج ككننده اند ولى نه شعارهايى متحد كننده اند و نه منعكس كننده تمايلات قلبى مردم ايران. مردم ايران ميدانند كه كشتن و گرفتن جان انسانها بخشى از رفتار حكومتهاى طبقات استثمارگر بوده است و چنين حكومتهايى براى حفظ خود به چنين رفتارها و  چنين قوانينى احتياج دارند. آنها خواهان اين نسيتند كه كشتن انسان در جامعه مجاز و قابل توجيح شمرده شود. مردم ايران خواهان اعدام و كشتن هيچ كس، حتى مقامات و فرماندهان حكومت اسلامى هم، نيستند. مقامات جمهورى اسلامى بايد بازداشت و در دادگاه هاى مردمى و علنى به محاكمه كشيده شوند. مردم ايران خواهان اين نيستند كه با برچيدن بساط ديكتاتورى اسلامى و پايين كشيدن يك ديكتاتور عمامه دار يك ديكتاتور تاجدار را بالاى سر خود حاكم كنند. آنها خواهان سپرده شدن اداره جامعه بدست يك فرد يا يك اقليتى كه خود را ″متخصص‶، ″كارشناس‶، ″سياستمدار‶ مينامند، نيستند. مردم خواهان اداره شورايى جامعه هستند؛ سيتمى كه در آن همه شهروندان كاملا متساوى الحقوق باشند و در اداره جامعه و تصميم گيرى در مسائل مربوط به حكومت و اداره جامعه به يك اندازه حق و امكان دخالت داشته باشند. آرزوى قلبى هيچكس مردن نيست، چه در راه وطن و چه در راه رسيدن به منزلت. آنها ميخواهند چنان كشور و چنان وطنى بسازند كه زندگى در آن همراه با شادى و لذت براى هم باشد و جان تك تك انسانها در آن به يك اندازه قابل احترام  شمرده شود. مردم ايران ″شهيد پرست‶ نيستند. آنها نه با آرزوى كشته شدن، بلكه با آرزوى برچيدن حكومت آدم كشان، به خيابانها ميروند. بنابراين بهتر است در انتخاب شعارها بيشتر حساس باشيم و هر شعارى را سر ندهيم.
انقلابى كه در ايران جارى است بايد با پيروزى خود چنان جامعه اى را سازمان دهد كه نمونه باشد در جهان. هدف انقلاب جارى تنها سرنگونى يك ديكتاتور نيست بلكه همچنين جارو كردن و به زباله دان ريختن تمام آن فرهنگ كثيف و عقب مانده و تمام آن رفتارهاى تبعيض آميزى است كه حكومت اسلامى آنرا در ٤٣ سال گذشته رواج داده و جامعه را آلوده كرده است. اين انقلابى است براى خانه تكانى از همه نوع تبعيض، همه نوع نابرابرى همه نوع محدوديت. اين انقلاب يك رنسانس عميق، گسترده و همه جانبه در جامعه ايران را سبب خواهد شد. اين انقلابى است براى يك جامعه آزاد، برابر و انسانى؛ انقلابى كه آيندگان آنرا بدون ترديد و بدرست، يك انقلاب انسانى نامگذارى خواهند كرد.
٢٧ سپتامبر ٢٠٢٢
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate