اعتصاب عمومی: اعتصاب سرمایه داران یا کارگران؟

وقتی ث ژ ت در فرانسه یا جی اس ای ای در یونان یا ال او در سوئد فراخوان به اعتصاب عمومی میدهند، فراخوان اعتصاب رو به کارگران است. اعتصاب عمومی در غرب، خصوصا اروپا، که سابقه سازماندهی صنفی کارگران در آن به  بیش از دو قرن میرسد، صحبت از اعتصاب عمومی میکنیم، منظور، اعتصاب کارگران صرفنظر از شاخه و صنف تولیدی، خدماتی و توزیعی شان است.
اما “اعتصاب عمومی” در ایران اولا اغلب بمعنی اعتصاب کارگران نیست بلکه منظور اعتصاب کسبه و بازار است، اعتصاب سرمایه است. منظور اعتصاب بالائی هاست. ثانیا فراخوان به اعتصاب عمومی در ایران شاید بندرت، اگر اساسا بتوان موردی پیدا کرد، توسط واحدهای صنفی کارگران فراخوان داده شده اند چرا که تشکلات مستقل از دولت کارگری، بجز دوره های کوتاه تلاطم های سیاسی، مجاز نبوده اند. اعتصاب عمومی معمولا توسط سازمانهای سیاسی فراخوانده شده اند و اغلب این فراخوانها نه توسط سازمانهای مدعی کمونیسم و کارگر که توسط سازمانها و تشکلات غیر کارگری، اسلامیون و ملیون، فراخوان داده شده اند.
از آنجا که کارگران فاقد تشکلهای صنفی هستند، پس وقتی سازمان یا شخصیتی سیاسی در ایران فرخوان به اعتصاب عمومی میدهد، قبل از هر چیز باید پرسید منظور آنها از اعتصاب عمومی دقیقا چیست، آیا فراخوانی به اعتصاب بخشی از سرمایه، عمدتا سرمایه توزیعی خرد و متوسط یا مختصر “اعتصاب بازار” است یا فراخوانی به اعتصاب کارگران؟
اعتصاب عمومی: فراخوان دهنده، فراخوان شونده و خواست اعتصاب
اگر و وقتی سازمانهای کمونیستی کارگری، رهبران عملی کارگران و مجامع عمومی کارگران در ایران فراخوان به اعتصاب عمومی بدهند یقینا فراخوان آنها رو به سرمایه داران نیست (اگر چه کارگر هیچ سرمایه داری را از اعتصاب برای خواستهای برابری طلبانه، بنفع طبقه کارگر، و علیه ستم های مختلف اجتماعی منع نمیکند اما بعنوان یک طبقه، کارگر آنقدر خام نیست که روی همکاری طبقه ای حساب باز کند که درست بخاطر همین خواستها با آن سر جنگ دارد). به همین سیاق وقتی نهادها و سازمانهای سیاسی سرمایه داری فراخوان به اعتصاب عمومی میدهند تمام تلاششان این است که کارگران نتوانند مستقلا دست به اقدامی بزنند بلکه کارگر باید صرفا تابعی از اعتراض سرمایه دار باشد، تحت کنترل او سر کار نرود‌. در قاموس آنها کارگر نباید ابتکار عمل را بدست داشته باشد. پس اینکه فراخوان دهنده کیست و فراخوان شونده کیست حائض اهمیت است.
 نکته دوم این که هدف از اعتصاب عمومی چیست، خواستهای اعتصاب کدامند؟ این نکته حتی از “چه کسی فراخوان میدهد” با اهمیت تر است. اعتصاب عمومی، در همه جای دنیا، اعتصابی سراسری با خواستهای فراگیر و اغلب سیاسی است. خواسته یا خواسته هائی دارد که از طریق بیان و به کرسی نشاندن آنها مهر طبقاتی خود را بر اعتصاب میکوبد.
سه جز اعتصاب عمومی، یعنی چه کسی فراخوان میدهد، رو به چه کسی فراخوان میدهد و برای چه خواسته ای فراخوان میدهد، اجزا در هم تنیده ای هستند. اتفاقی نیست که “مرکز همکاری احزاب کردستان ایران”، دو جریان باند سیاهی زحمتکشان و باند مذهبی خبات در کنار دو حزب دمکرات فراخوان به ‘اعتصاب عمومی’، بخوان اعتصاب کسبه و بازار، میدهند. سپس حزب کمونیست ایران (علیزاده) و حزب کمونیست کارگری (حمید تقوائی) از این فراخوان حمایت میکنند. خواستهایشان تقاضای مجازات قاتلین مهسا و خواست تعطیل کردن گشت ارشاد از جمهوری اسلامی است! توجه کنید، خواست عدالت و جمع کردن بساط سرکوبگران را از حکومتی طلب میکنند که عامل بیعدالتی و ستم است.  این عکس العمل ناسیونالیستها و قوم پرستان کردستان عملا اقدامی در جهت مهار مبارزات رادیکال خیابانی است، مبارزاتی که ابتکار عمل در دست توده زحمتکش است، که پتانسیل  هژمونی گرایش سوسیالیستی کارگری در آن بالاست.
بنظر من هیچ کمونیست کارگری نمیتواند بر سر نفس براه انداختن یک اعتصاب عمومی، با ابتکار و شرکت سراسری کارگران، مشکلی داشته باشد. آنچه مورد مناقشه است اختلاف عمیقا طبقاتی و سیاسی با فراخوان دهندگان ارتجاعی بالا، با طبقه ای که به اعتصاب فراخوان داده شده است (بازاریان) و با خواستهای فراخوان است.
اگر ما کمونیستهای کارگری، فراخوانی به اعتصاب عمومی به کارگران برای پایان دادن به تبعیض جنسی بدهیم، آنرا مکمل اعتراضات خیابانی میدانیم. همزمان با وارد کردن ضربه اقتصادی به سرمایه، از تمامی توده کارگر اعتصابی میخواهیم که در خیابانها حضور داشته باشند. بساط گشت ارشاد را در کوچه و خیابان و شهر و کشور جمع کنند، مراکز و دفاتر گشت ارشاد و بسیج و سپاه را تخته کنند، حجاب را در ملا عام، در خیابانها لغو کنند … و این تازه آغاز کار ما خواهد بود.
***
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate