اخباروگزارش های کارگری ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱
مهسا (ژینا) امینی جان باخت
مهسا (ژینا) امینی براساس آخرین خبرها بنقل از اقوامش روزجمعه ۲۵ شهریورجان خودرا ازدست داد و صفحه ای دیگراز کتاب چندین جلدی جنایات وقتل و عام جمهوری اسلامی ایران ورق خورد.
– تجمع اعتراضی نسبت به قتل عمد مهسا (ژینا) امینی مقابل بیمارستان کسری
هجوم وحشیانه نیروهای ددمنش امنیتی و اطلاعاتی حاکمیت به تجمع کنندگان وبازداشت چند نفر
– بیانیه انجمن صنفی معلمان سنندج_کلاترزان در مورد شکنجه و مرگ مهسا (ژینا) امینی دختر سقزی
– بیانیەی انجمن صنفی معلمان کوردستان(سقز و زیویە) در محکوم کردن مرگآفرینیهای اخیر
– بیانیهی کانون نویسندگان ایران:
سرکوب نظاممند زنان و قتل مهسا (ژینا) امینی را محکوم میکنیم
– محکومیت مسعود فرهیخته به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق به اتهام «اخلال در نظم و آسایش عمومی»
– اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته حق طلب زندانی در اوین :بازنشستگان وبیمه های تکمیلی
– جان باختن یک کودک کار در مشهد بر اثر سقوط از ساختمان
– پیکر بی جان کارگر جوان از زیر آوار متروپل آبادان خارج شد
*تجمع اعتراضی نسبت به قتل عمد مهسا (ژینا) امینی مقابل بیمارستان کسری
هجوم وحشیانه نیروهای ددمنش امنیتی و اطلاعاتی حاکمیت به تجمع کنندگان وبازداشت چند نفر
عصر روز جمعه ۲۵ شهریور،تجمعی برای اعتراض نسبت به قتل عمد مهسا (ژینا) امینی مقابل بیمارستان کسری در میدان آرژانتین تهران برپا شد که باهجوم وحشیانه نیروهای ددمنش امنیتی و اطلاعاتی حاکمیت وبازداشت تعدادی از معترضین همراه شد.
یادآوری:سکته قلبی و مغزی مهسا امینی بدنبال یورش وحشیانه گشت ارشاد به وی
مهسا امینی در حال حاضر در کما به سر میبرد؛ به تشخیص پزشکان مهسا دچار سکته قلبی و مغزی شده است. پزشکان خانواده او را از نجات جواب کردهاند.
مهسا امینی اهل سنندج است و ۲۲ سال سن دارد. به گفته کیارش برادر مهسا، بازداشت مهسا تا وقتی او را در کما یافتند، تنها دو ساعت زمان برد.
مهسا امینی به همراه خانوادهاش برای سفر تفریحی از سنندج به تهران آمده بود اما سهشنبه شب(۲۲ شهریور) در تهران توسط نیروهای گشت ارشاد بازداشت میشود، به اماکن تهران منتقل شده و پس از دو ساعت او را با آمبولانس به بیمارستان کسری تهران انتقال میدهند.
پس از انتشار این خبر در روز چهارشنبه ۲۲ شهریور در شبکههای اجتماعی، جو بیمارستان کسری با حضور نیروهای انتظامی به شدت امنیتی شد.
دایی مهسا امینی، دختری که توسط گشت ارشاد دستگیر و سپس دچار سکته شد، گفت: روزچهارشنبه ۲۳ شهریور، فرمانده پلیس به همراه چند همکارش آمدند دیدار ما. هر چه پرسیدیم چه شده؟ قول دادند که تصاویر دوربینهای مداربسته را به زودی به ما نشان میدهند.
عصر روز سهشنبه، ماموران گشت ارشاد مهسا امینی را در بزرگراه حقانی تهران دستگیر میکنند. دو ساعت بعد، کیارش متوجه میشود که خواهرش به کما رفته و با ماشین آمبولانس از ساختمان وزرا خارج شده است.
پزشکان بیمارستان کسری، تشخیص سکته قلبی و مغزی دادهاند. تا ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه روز سهشنبه، قلب مهسا همچنان میتپید اما مغزش دیگر هشیار نبود.
دایی مهسا، آنچه را روزگذشته در بیمارستان گذشته بود برایم شرح داد: «دیروز فرمانده پلیس به همراه چند همکارش آمدند دیدار ما. هر چه پرسیدیم چه شده؟ قول دادند که تصاویر دوربینهای مداربسته را به زودی به ما نشان میدهند. من بهشان گفتم که هرکاری هم بکنند بیفایده است. میخواهند صورت مساله را پاک کنند.»
پرسیدم برای چه آمده بودند؟ گفت: «آمدند گفتند نگران نباشید؛ سپردهایم ناهار و شام به شما بدهند. معلوم نیست چه کسی این بلا را سر مهسا آورده؛ بهش گفتم این مشکل حل شدنی نیست. امروز نوبت دختر ما بود، فردا نوبت دختری دیگر است. فقط صورت مساله را پاک میکنید.»
*بیانیه انجمن صنفی معلمان سنندج_کلاترزان در مورد شکنجه و مرگ مهسا (ژینا) امینی دختر سقزی
جماعتی که نظر به حرام میگویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
گشت ارشاد اصرار دارد که زنان و دختران دستگیر نمیشوند بلکه برای توجیه به مقر پلیس هدایت میشوند. ولی این جابجایی کلمات چیزی را عوض نمیکند. چون اساسا هر کسی به هر اتهامی توسط پلیس جلب میشود نامش هرچه باشد هدایت و توجیه نیست. مصداق بارز آنهم رفتاری است که با مهسا امینی داشتند.
به نظر میرسد تمرکز بیش از اندازه بر بخشهایی مانند حجاب و برخی مناسک با نمود بیرونی صرفا با هدف پاککردن صورت مسئله و عدم توجه کافی به مواردی مانند حیف و میل اموال ملت، دروغگویی و وعدههای ناراست مسئولان، سوء مدیریتهای کمرشکن، بیتوجهی به معیشت مردم در سیاستهای داخلی و خارجی و توجیه تمامی بیکفایتیهای حاکمیت است که منجر به چنین جنایات بیسابقهای میشود.
اکنون وقت آنست که نهادهای انتظامی، نظامی، امنیتی و قضایی به جای توجیه این رفتارهای وقیحانه به این پرسشها پاسخ بدهند که: مو و روسری زنان و دختران اولویت کاری آنهاست یا فسادها و بلاهایی که فرادستان بر سر مردم و مملکت میآورند؟ آنها باید پاسخ دهند که چه برخوردی با دزدان حکومتی چهل هزاری و نود هزار میلیاردی داشتهاند؟ یا چه تنبیهی بر مسئولان بیکفایتی که این همه تبعیض، فقر، جنایت، بیاخلاقی و ناامیدی را در جامعه گستراندهاند اعمال نمودهاند؟ آنها باید دقیقا توضیح دهند که موهای مهسا امینی (دختری که از کردستان برای چند روز مهمان پایتخت شده بود) چه مشکلی برای مملکت ایجاد کرده بود و کشتن او کدامین درد را درمان کرد؟ اگر نمایان شدن موی دختران آنقدر برای بشریت خطرناک است چرا فرزندان خارجنشین مسولان مدعی تدین حتی اندک پوشش مرسوم جوامع غربی را هم بر نمیتابند و بیشرمانه به برهنگی خود افتخار میکنند و پدرانشان همچنان بر مسند قدرت باقی ماندهاند؟ مسئولانی که قتل جورج فلوید توسط پلیس آمریکا را جنایت علیه بشریت قلمداد میکردند و خیابانی را به اسمش نامگذاری کردند چه نظر و موضعی در مورد کشته شدن مهسا امینی دارند؟
حال که روح و احساسات ملتی به خاطر مرگ دختری بیگناه زخم برداشته است ضرورت دارد که نهادهای مسئول و سایر مقامات ارشد کشوری رسما از خانواده مهسا و همه شهروندان عذرخواهی کنند، آمران و مجریان این جنایت محاکمه و مجازات شوند و در نهایت اصلاحات اساسی در نگرش و رفتار نهادهای دولتی نسبت به شهروندان ایجاد شود به نحوی که آزادی و کرامت انسانها بیش از این دستخوش رفتارهای سلیقهای، کینهتوزانه و نابخردانه مجریان و ماموران دولتی نگردد. مجلس و نهادهای قضایی و نظارتی هم باید به عنوان مدعیالعموم و نماینده مردم به این مسئله ورود کنند تا بیش از این شاهد مرگ مهساها نباشیم.
انجمن صنفی معلمان کوردستان ( سنندج_کلاترزان) ضمن محکومیت شدید این جنایت، ابراز انزجار شدید از مسببان آن و همدردی با خانواده داغدار مهسا از نمایندگان استان کردستان در مجلس، استاندار کردستان و فرماندار سقز میخواهد که مسئله را با جدیت پیگیری نموده و گزارش اقدامات خود را برای مردم کردستان و شهرستان سقز بیان کنند.
“تاریکی قەت
سۆمای چاوی لێ نادزرێ
هەرچەند شەوەی بێت وڕۆحی کیژان بەرێ
ئاڵی زاڵی دەتارێنن
ئەو خۆرانەی لە هەوری قژ دێنە دەرێ”
انجمن صنفی معلمان کردستان(سنندج_کلاترزان) ۱۴۰۱/۶/۲۵
*بیانیەی انجمن صنفی معلمان کوردستان(سقز و زیویە) در محکوم کردن مرگآفرینیهای اخیر
روز جمعه ۲۵ شهریور، انجمن صنفی معلمان کوردستان(سقز و زیویە) بیانیه ای بشرح زیر در محکوم کردن مرگآفرینیهای اخیرمنتشرکرد:
“تاران بەدەم کەسەوە پێناکەنێ، بەدەم مەرگەوە نەبێ…”
مردم شریف ایران! همکاران فرهنگی!
بە کدامین گناە باید “ژینا امینی” رهسپار کلاس توجیە و ارشادی گردد کە او را بە آستانەی مرگ و نیستی میکشاند؟ فرمان برخوردهای قهری کە سرانجامش بە مرگ میانجامد چگونە و از کجا نشات میگیرد؟!
چندی قبل شلێررسولی در مریوان، قربانی اقدام بە تجاوز فردی میشود کە با وقاحت تمام در پی عمل شومش برمیآید و ابایی از برخورد قانون و عواقب کارش ندارد! این فرد با کدامین پشتوانە، مقاومت و نارضایتی شلێر را نادیدە میگیرد و مصر بر انجام عمل شنیع تجاوز، او را مجبور بە خودکشی میکند؟!
هنوز مردم داغدار شلێر هستند کە جنایتی دیگر اتفاق میافتد:
ژینا امینی دختر کورد سقزی، سرشار از امید و آرزو را بە بهانەی حجاب و بە نام هدایت و ارشاد، بە اسارت میبرند و پس از ساعاتی، او را بە کما میفرستند!
اینجا کجاست کە جان انسان در حراجی همیشگیست؟! چە بر سر این سرزمین و این مردم آوردەاند کە مسافرت خانوادگی هم دیگر نمیتواند امنیت داشتە باشد!
آنانکە مدعی نظم و امنیت و حفظ جان و مال مردمان هستند، اکنون دیگر جانستان و عامل اصلی ناامنی گشتەاند! سرای امید را بە سرای نا امیدی و مرگ بدل کردەاند.
ژینای ٢٢ سالە، کە همراە خانوادە بە سفری چند روزە میرود و خوشحال و متبسم و سرشار از زندگی، دست در دست برادر قدم بر میدارد، بە ناگاە، نامحرمان تبسم را بر لبانش جراحی و با نام رمز “حجاب” او را بە نیستی ارشاد میکنند!
در این آشفتە بازار پر از بیقانونی و دزدی و فساد و اختلاس، چە بیارزش است جان آدمی!…
انجمن صنفی معلمان کوردستان(سقز و زیویە)، ضمن محکوم کردن شدید این جنایتها، و همچنین جنایت زرین دشت فارس، بە قوەی قضائیە، بە مجلس و دولت، موکدا یادآور میشود کە در کمترین زمان ممکن با رسیدگی فوری بە این پروندەها، آمران و عاملان را شناسایی و در دادگاههای علنی محاکمە کنند. خواستەی این انجمن، همچون سایر مردم حقطلب و آزاداندیش، اشد مجازات قاتلان بودە و هشدار میدهیم تا زمانیکە امنیت ایجاد شدە برای جانیان، بر اساس قانون بە ناامنی تبدیل نشود -تا زنان و دختران و جوانانمان بیشتر از این قربانی سیاستهای غلط نشوند- سایەی شوم جنایات مرگآفرین همچنان بر این سرزمین گستردە خواهد بود و اگر مردم داغدار از اقدام حاکمیت مبنی بر ستاندن حق مظلومان ناامید گردند، بدون شک آتش انتقام همەی داغداران را فرا گرفتە و خشونت در ابعادی بسیار وسیعتر از اکنون، جامعە را در بر خواهد گرفت.
*بیانیهی کانون نویسندگان ایران:
سرکوب نظاممند زنان و قتل مهسا (ژینا) امینی را محکوم میکنیم
برگ سیاه دیگری از سرکوب زنان به کارنامهی حاکمیت افزوده شد. این بار مهسا (ژینا) امینی، دختر ۲۲ سالهی اهل سقز که با ضرب و جرح مأموران «گشت ارشاد» حاکمیت به کما رفته بود، جان خود را از دست داد.
مهسا امینی که همراه خانوادهاش به تهران سفر کرده بود، غروب سهشنبه ۲۲ شهریورماه در ایستگاه متروی حقانی بازداشت شد. او در زمان بازداشت همراه برادرش بود. به گفتهی بستگان آنها پس از اعتراض کیارش امینی، برادر مهسا، به این بازداشت، مأموران با گاز اشکآور مردم را پراکنده کردند. آنها با اعلام اینکه مهسا «بعد از یک ساعت کلاس توجیهی و با امضای تعهد» رها میشود، او را به بازداشتگاه وزرا بردند و پس از دو ساعت جسم نیمهجانش را به بیمارستان کسری منتقل کردند.
در پی انتشار این خبر، «نیروی انتظامیِ» حاکمیت پس از گذشت دو روز با انتشار متن کوتاهی به آن واکنش نشان داد و خبر «بدرفتاری» با مهسا امینی را «اخبار و ادعاهای رسانههای معاند» دانست. در این متن با اعلام اینکه مأموران حاکمیت این دختر ۲۲ ساله را برای «توجیه و آموزش» به بازداشتگاه «هدایت» کردهاند، آمده بود که مهسا امینی «در جمع سایر افراد هدایت شده به طور ناگهانی دچار عارضهی قلبی» شده است. پس از این واکنش، بستگان او اعلام کردند «از مهسا پروندهی پزشکی داریم و او کاملا سالم بوده است». همزمان گزارشهایی از ضربوشتم امینی و دیگر زنان بازداشتشده در ون گشت ارشاد منتشر شد و در کنار انتشار روایتهای سایر زنان از ضربوشتم در بازداشتگاههای گشت ارشاد بار دیگر بر سرکوب نظاممند زنان صحه گذاشت.
واکنش گسترده به خبر هولناک قتل مهسا امینی در شرایطی صورت گرفت که در ماههای اخیر بازداشت سپیده رشنو و پخش اعترافات اجباری او نیز خشم عمومی را برانگیخته بود. حاکمیت در پاسخ به این خشم عمومی نیروهای امنیتیاش را در داخل و بیرون بیمارستان کسری مستقر کرد تا پیشاپیش راه را بر هر تجمع و اعتراضی ببندد؛ روشی که حاکمیت هر بار پس از قتل بازداشتشدگان و زندانیان برای سرکوب واکنشهای اعتراضی مردم در پیش میگیرد. به بند کشیدن و به کام مرگ فرستادن و سپس فشار بر خانواده و نزدیکان برای مردم روندی آشناست. قتل بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران یکی از این بیشمار جنایتهای عمدی حاکمیت بود، که در پی آن فشار نیروهای امنیتی بر خانواده و نزدیکان او تا امروز نیز ادامه یافته است.
چرخهی سرکوب زنان در ۴۴ سال گذشته هر بار به شکلی به گردش درآمده و جان و زندگی و سرنوشت زنان را در چرخدندههای خود خرد کرده است. اکنون دیگر این سرکوب نظاممند پشت ترکیبهایی همچون «به طور ناگهانی» و «عارضهی قلبی» پنهان نمیماند. اختناق مستمر، تجربهی هر روزهی زنان است. قتل مهسا امینی، نمونهای آشکار شده از سرکوبی تمام عیار است که سالها زیر سایهی حاکمیت زنستیز در جریان بوده است. نخستین بار نیست که حق انتخاب پوشش که حقی مسلم و بدیهی است، به مرگ زنی انجامیده است؛ زنی جوان که روزی «عادی» را در این سرزمین سپری میکرده است.
کانون نویسندگان ایران ضمن دفاع از حق انتخاب پوشش، قتل مهسا (ژینا) امینی را محکوم میکند و خواهان توقف سرکوب نظاممند زنان است.
کانون نویسندگان ایران
۲۵ شهریور ۱۴۰۱
*محکومیت مسعود فرهیخته به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق به اتهام «اخلال در نظم و آسایش عمومی»
مسعود فرهیخته، فعال صنفی معلمان در شعبهی ۱۴۰۴ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی ولیعصر تهران به علت «حضور در تجمعات غیر قانونی» به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.
این در حالی است که صدور چنین رایی مغایرت آشکار با اصل ۲۷ قانون اساسی دارد که در آن تصریح شده: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است».
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن رای صادر شده علیه مسعود فرهیخته، انتظار دارد در آستانهی مهر و بازگشایی مدارس و ۵ اکتبر روز جهانی معلم، دادگاه تجدید نظر با شکستن این حکم و تبرئه این فعال خوشنام صنفی، امید و نشاط را در بدنهی فعالان صنفی فراهم آورد.
*اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته حق طلب زندانی در اوین :بازنشستگان وبیمه های تکمیلی
از زمانی که بیمه های تکمیلی شروع به ارائه خدمات به بازنشستگان وشاغلین کردند، بسیاری از آنان وجود آن ها را غیرضروری میدانستند چرا که کارگران سالهای سال درچندین نسل ، هرماه “حق بیمه” پرداخت کرده ومی کنند ودارای یک سازمان بیمه گر (سازمان تامین اجتماعی) هستند که بسیار ثروتمند است که می تواند درپرداخت ” کمک هزینه درمان مناسب ” و دادن دیگر خدمات به کارگران کارا وموفق باشد پس به بیمه گر دیگری نیاز نیست.
اما خانه کارگر ونهادهای رنگارنگ وابسته به آن تا توانستند برای بیمه های تکمیلی تبلیغ کردند، حتی برای این امر سایتی هم طراحی کردند تا کارگران به راحتی وبدون زحمت دربیمه تکمیلی مورد قرارداد ثبت نام کنند.
البته می گفتند ثبت نام دراین بیمه اجباری نیست وکارگران به انتخاب خود از آن استقبال وثبت نام کرده اند.
بله این گفته ی آنان کاملا درست است وعلت آن برای خودشان روشن بود ولی هرگز بیان نمی کردند چرا که منافع آنان درسکوت وانفعال پیشه کردن بود تا هرچه بیشتر کارگران به سمت بیمه های تکمیلی سوق داده شوند.
علت اصلی در پرداخت “کمک هزینه درمان” بسیار پایینی بود که سازمان تامین اجتماعی به کارگران بستری دربیمارستان ها پرداخت می کرد درحالی که بیمه تکمیلی “کمک هزینه درمان مناسبی” پرداخت می کرد.
مخالفان طرح بیمه های تکمیلی بر افزایش پرداخت “کمک هزینه درمان” از طرف سازمان تامین اجتماعی پافشاری می کردند که مسلم درصورت اجرای آن دیگر کارگری تمایلی برای عضویت دربیمه های تکمیلی نداشت ولی خانه کارگری ها با طرح اینکه سازمان درحال ورشکسته شدن است وبودجه کافی برای افزایش”کمک هزینه درمان” را ندارد ، شرایط رابرای ثبت نام انتخابی(درحقیقت اجباری وتحمیلی)کارگران شاغل وبازنشسته فراهم می کردند.
درچنین شرایطی مخالفان بیمه تکمیلی شعار “بیمه های تکمیلی/دزد سر گردنه” سرمی دادند” ،کانون عالی بازنشستگان” به فکر گرفتن پورسانت خود از بستن قرارداد با شرکت های بیمه بودند وبرای بستن چنین قراردادهای ضد کارگری وننگین! بر سر کارگران منت هم می گذاشتند.
به عنوان مثال علی اصغر بیات رئیس اسبق کانون، فریبکارانه می گفت : که”میزان پرداخت حق بیمه تکمیلی از طرف سازمان تامین اجتماعی بیشتر از درصدی است که هرماه کارگران پرداخت می کنند” وچنان این سخن را بیان می کرد که گویا این سهم را سازمان تامین اجتماعی از آسمان آورده ویا از خزانه دولت می دهند!!
درحالی که آنچه که به نام سهم سازمان پرداخت می شود، پول خود کارگران است که درطی سی سال در صندوق ذخیره شده وآنان سعی درپنهان کردن این مسئله داشتند.
درنهایت می توان گفت تمام پول قراردادهایی که طی این چند سال به جیب شرکتهای بیمه رفته است پرداختی خود بازنشستگان است.
درشرایط کنونی دیگر سرمایه گذاری در بخش بیمه تکمیلی برای صاحبان آنان(که تمامی از مسئولین حکومتی هستند)مقرون به صرفه نیست ، درنتیجه فعالیت خود را دراین بخش تعطیل وبرای چپاول ملت درحال سرمایه گذاری در بخش های دیگر اقتصادی هستند.
اما کسانی که سالها سنگ این بیمه ها را برسینه میزدند ودستشان با آنان دریک کاسه بود، رنگ عوض کرده واز مخالفان سرسخت بیمه های تکمیلی شده وحتی تزهای من درآوردی که برخلاف منافع بازنشستگان هم هست ، می دهند.
حرف بازنشستگان در رابطه با بیمه درمان خودشان این است : لغو بیمه های تکمیلی ، افزایش کمک هزینه درمان وارائه خدمات درمانی مناسب به کارگران ودرنهایت اجرای قانون الزام است.
اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته- زندان اوین – شهریور ۱۴۰۱
*جان باختن یک کودک کار در مشهد بر اثر سقوط از ساختمان
روز پنج شنبه ۱۷ شهریور،یک کودک کار ۱۶ ساله بنام وحید زاروزهی اهل منطقه بازار مشترک زاهدان حین کاردریک ساختمان در مشهد براثر سقوط از طبقه سوم جان خودرا ازدست داد.
*پیکر بی جان کارگر جوان از زیر آوار متروپل آبادان خارج شد
روز جمعه ۲۵ شهریور، پیکر بی جان کارگر۱۸ ساله میهمان تبعه افعانستان از زیر آوار ساختمان متروپل آبادان خارج شد.
در همین رابطه:فروریختن قسمتی دیگر از ساختمان متروپل آبادان وگرفتارشدن دستکم یک کارگر زیرآوار
روز چهارشنبه ۲۳ شهریور،ضلع شرقی و بخشی از قسمت میانی ساختمان متروپل آبادان فروریخت و دستکم یک کارگر زیرتلی از آوار گرفتارشد.
akhbarkargari2468@gmail.com