“ناسیونالیسم قومی، فدرالیسم، مذاکره و جنگ” پاسخی به سخنان مصطفی هجری

“ناسیونالیسم قومی، فدرالیسم، مذاکره و جنگ”

پاسخی به سخنان مصطفی هجری در مصاحبه با بی بی سی

اخیرا مصاحبه ای از بخش فارسی بی بی سی با مصطفی هجری دبیر حزب دمکرات کردستان ایران منتشر شده که او در این مصاحبه به مسائل متعددی اشاره می کند. او ضمن رد مسئله جدایی و استقلال کردستان، فدرالیسم خواهی را آرمان حزب دمکرات می داند. مصطفی هجری از اینکه جمهوری اسلامی حاضر به مذاکره با حزب دمکرات نیست دلخور است. و بالاخره وارونه نشان دادن برخی حقایق تاریخی در مورد جنگ حزب دمکرات علیه کومه له را در این مصاحبه اشاره می کند. سعی میکنم در این نوشته به این نکات بپردازم.

“ما جدایی طلب نیستیم”

مصطفی هجری در پاسخ به خبرنگار بی بی سی می گوید: “ما جدایی طلب نیستیم”. سوال این است که حزب دمکرات چه ضرری در جدایی کردستان از ایران شامل حال این حزب و دیگر احزاب ناسیونالیست قومی کرد می بیند که با تمام قدرت از آن پرهیز می کنند؟ جدایی طلبی چه هنگامی خوب و یا بد است؟ جدایی طلبی زمانی بی معنی خواهد بود که حکومت آینده در ایران حقوق برابر شهروندی را بطور یکسان برای تمام شهروندان ساکن در ایران به رسمیت بشناسد و در عمل آنرا به اجرا درآورد. اگر هر حکومتی حق برابر شهروندی را برای مردم کردستان به رسمیت نشناسد و عملا ستم بر مردم کردستان را آنگونه که در نظام سلطنت و جمهوری اسلامی اعمال شده است ادامه یابد، مردم کردستان حق دارند در یک رفراندوم آزاد با نظارت نهادهای بین المللی به جدایی یا ماندن در جغرافیای ایران رای بدهند. این تنها پاسخ به حل مسئله کرد در کردستان ایران است و طبعا اداره امور کردستان جدا شده از ایران از طریق نمایندگان شوراهای منتخب مردم صورت می گیرد. این پروسه آن چیزی است که حزب دمکرات در صورت تحقق آن زیان خواهد دید. حال سوال این است، چرا حزب دمکرات کردستان ایران حرفی از حقوق برابر شهروندی نمی زند و همزمان با جدایی مردم کردستان از ایران آنگونه که در بالا اشاره شد مخالف است؟

نکته اول این است که افق، سیاست و عملکرد این حزب متکی بر خواست، اراده و آرای مردم کردستان نیست. حقوق برابر شهروندی که ضامن پایان دادن به ستم ملی است هیچگاه برای حزب دمکرات و دیگر احزاب ناسیونالیست و قومی کرد معنی نداشته است. معنای این در وهله اول یعنی بی ربطی این احزاب به حقوق برابر و انسانی مردم کردستان و دیگر شهروندان ساکن در ایران. در طول تاریخ این احزاب کسی جایی در نوشته هایشان یا در سخنانشان واژه ای بنام حقوق برابر شهروندی را نمی تواند پیدا کند. از این رو حزب دمکرات کردستان ایران با تکیه بر خواست فدرالیسم مبنی بر تقسیم مردم منتسب به ملیتهای دیگر در ایران، افق و سیاستی برای تبدیل جغرافیای این کشور به ساختارهای موزائیکی را در استراتژی خود دارد.

اینجا دیگر حقوق انسانی و حقوق برابر شهروندی برای آنان معنی ندارد. آنچه که برای احزاب ناسیونالیست و قومی کرد معنی دارد دست یابی به قدرت محلی و خود را صاحب و نماینده محدوده جغرافیایی تقسیم شده در یک بده و بستان با حکومت مرکزی در قالب فدرالیسم می دانند و در آرزوی حکومت کردن بر مردم، دست در دست حکومت مرکزی با ساختار عقب مانده و قبیله گرایانه ای به نام فدرالیسم که ربطی به خواستها و آرزوهای بشریت مدرن و مترقی امروز که حقوق جهانشمول انسانی سرلوحه مطالباتش است ندارد. بنابراین جدایی ستیزی حزب دمکرات کردستان ایران که تنها راه برای حل مسئله کرد در کردستان ایران است این حزب را بیش از این به حاشیه خواهد راند چرا که حاکمیت توده ای و شوراهای مردم تصمیم گیرنده در اداره امور یک کردستان مستقل خواهند بود که با آرای مردم و انتخاب نمایندگان شوراها کردستان مستقل اداره خواهد شد نه توسط یکه تازی حزبی که افق، اهداف و سیاستهایش متکی بر ناسیونالیسم و قومی گری است. حزب دمکرات کردستان ایران در طول تاریخ موجودیتش در افق، سیاست و عملکردش نشان داده است که با جدایی کردستان از طریق آرای عمومی مردم ( حل مسئله کرد ) و حقوق برابر شهروندی ( رفع ستم ملی) عمیقا بیگانه است. راه سوم این حزب رجوع به ( فدرالیسم ) است. تفرقه و تقسیم موقعیت انسانی و اجتماعی شهروندان بر اساس “ملیت و قوم ” برای حزب دمکرات راه رسیدن به این افق تاریخ مصرف گذشته. بحران آفرینی در مرزها، رژیم چنج و همانطور که هجری بر آن تاکید دارد، خواهش و تمنا از مقامات و کاربدستان جمهوری اسلامی برای نشستن پای میز مذاکره جهت حاکمیت بر مردم است. این افق و استراتژی نه در گذشته و نه در دنیای امروز کوچکترین سنخیتی با آرمانها و آرزوهای انسانی مردم کردستان در دهه سوم قرن بیست و یک ندارد.

راه حل مذاکره با رژیم اسلامی است

مصطفی هجری در بخش دیگری از صحبتهایش بر ادامه مذاکره با جمهوری اسلامی تاکید دارد و می گوید: “حزب دمکرات تلاش بسیار زیادی کرده بود که با رژیم اسلامی مذاکره بکند و این رژیم است که قبول نکرد و حتی قاسملو را سر میز مذاکره ترور کرد.” حزب دمکرات و دیگر احزاب قومی اپوزیسیون در کردستان تنها استدلالی که برای مشروعیت بخشیدن به مذاکره با جمهوری اسلامی ارائه می دهند، ارجاع افکار عمومی مردم به مذاکرات “هیئت نمایندگی خلق کرد” با دولت موقت در اوایل به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی است. این استدلال بارها در سخنان تمامی احزاب و سازمانهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی مستقر در کمپهای کردستان عراق را شنیده ایم. در این تردیدی نیست که بر بستر وقوع یک انقلاب عظیم که توده های میلیونی مردم و نمایندگان آنان در احزاب سیاسی و متشکل در شوراها نقش آفرینی می کنند، تلاش برای دستیابی به حقوق سیاسی، اجتماعی و انسانی گزینه مذاکره امری مشروع در میان همه طرفهای درگیر در تحولات سیاسی و انقلابی است. 

انقلاب ۵۷ در ایران و ابراز وجود مردم کردستان برای به پیروزی رساندن این انقلاب و حضور فعال نیروهای سیاسی در کردستان زمینه ساز چنین مذاکراتی با دولت موقت بود که همچنان قابل دفاع است. فارغ از مسئله مذاکره که حزب دمکرات عضوی از این هیئت بود و این مذاکرات مشروعیت داشت اما قاسملو رهبر این حزب بارها پنهانی با نمایندگان خمینی ملاقات کرد که هر بار مورد اعتراضات میلیونها مردم و احزاب سیاسی در این هیئت قرار گرفت. مسئله تنها به این ختم نشد بلکه در جریان یورش سپاه و ارتش به مردم کردستان، حزب دمکرات در دو مورد تعین کننده و سرنوشت ساز، در کامیاران و در مهاباد، در حمایت از نقل و انتقال ارتش و سپاه برای سرکوب مبارزات مردم کردستان آنان را همراهی کرد تا ارتش و سپاه از تعرض مردم و سازمانهای سیاسی مسلح در امان باشند.

با توجه به زیرپا گذاشتن نقش “هیئت نمایندگی خلق کرد” از سوی حزب دمکرات اما مذاکره در آن تاریخ معین و در آن فضای سیاسی انقلابی که مردم کردستان عملا دخیل بودند، بعد از اشغال تمام مناطق کردستان توسط ارتش و سپاه پاسداران و ادامه مبارزه در اشکال دیگر، رفته رفته مسئله مذاکره با حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی که با تمام قدرت کردستان را درهم کوبید نقش و جایگاه اولیه خود را از دست داد. اکنون و با گذشت بیش از چهار دهه از آن تاریخ و در حالی که مردم حداقل طی بیش از یک دهه اخیر در سراسر ایران برای به زیر کشیدن حکومت اسلامی خیز برداشته اند، مذاکره با جمهوری اسلامی نه تنها از هیچ مشروعیتی برخوردار نیست بلکه معنای امروزی آن یعنی برسمیت شناختن حکومتی به تمام معنا جنایتکار، یعنی کمک به ادامه حیات آن و گذاشتن چوب لای چرخ مبارزات سرنگونی طلبانه مردم.

مصطفی هجری در این مصاحبه می گوید: “مذاکره قاسملو با نمایندگان جمهوری اسلامی که به ترور او منجر شد بدون اطلاع دفتر سیاسی این حزب انجام گرفت”. ترور قاسملو و شرفکندی، نشان دهنده سیاست این حزب در قبال جمهوری اسلامی بود. در حال حاضر هم که جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات عمومی و سراسری قرار دارد، حزب دمکرات برای رسیدن به اهداف حقیر خود حاضر به پرداخت این هزینه است که همچنان و به هر قیمتی پای میز مذاکره قربانی بدهد و به بقای حکومت یاری رساند. بعد از این همه سال این حزب هنوز درس عبرتی نگرفته است و قرار هم نیست درس بگیرد چرا که افق و سیاست این حزب برای رسیدن به فدرالیسم و برای آن ساختار قومی که خالد عزیزی گوشه ای از برنامه کار قضایی این حکومت فدرال را فرموله کرده است. “اعدام کرد توسط حکومت کردی مشروعیت دارد نه بوسیله جمهوری اسلامی” می باشد. فدرالیسم حزب دمکرات الگو برداری از حکومت اقلیم کردستان عراق است که در بیش از دو دهه اخیر بجای حکومت مرکزی ستم بر مردم کردستان عراق را عهده دار بوده است. فدرالیسم مصطفی هجری و حزب دمکرات کردستان ایران نیز بر این اساس پایه ریزی شده است.

این افق، استراتژی و سیاست حزب دمکرات است و بارها نشان داده است که برای دست یابی به ناچیزترین قدرتی و حاکم شدن بر چند روستا، نه تنها رهبران خود را به سلاخ خانه جمهوری اسلامی خواهد فرستاد بلکه ظرفیت و قابلیت این را دارد که همچون ماجرای کامیاران و مهاباد دوش به دوش سپاه و ارتش هر گونه صدای اعتراضی و مبارزاتی مردم را سرکوب کند. او در این مصاحبه هم تاکید می کند که علت اخراج آنان از شورای ملی مقاومت این بوده است که حزب دمکرات معتقد است دست یابی به اهدافشان تنها با مذاکره در تهران حل خواهد شد. نشست حزب دمکرات در “مرکز همکاری احزاب کردستان ایران” با نمایندگان جمهوری اسلامی در سال ۹۸، درست هنگامی صورت گرفت که مردم در سراسر کشور برای به زیر کشیدن رژیم اسلامی خیز برداشته بودند. امروز هم در این نباید کمترین تردیدی داشت که در گرماگرم به زیر کشیدن رژیم اسلامی توسط مردم، باز هم این قابلیت در حزب دمکرات و هر حزب و سازمان قومی ناسیونالیستی دیگری که در اجلاس دلال نروژی برای مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی شرکت داشتند نهفته است که برای سهم خواهی حقیرانه خود به نجات حاکمان اسلامی برخیزند. 

جنگ حزب دمکرات علیه کومه له

مصطفی هجری در این مصاحبه می گوید:” کومه له و نیروی چپ این سازمان مبارزه مسلحانه با حزب دمکرات برایشان در اولویت بوده نه جمهوری اسلامی.” مصطفی هجری برای تبری جستن از نقش قاسملو و رهبری حزب دمکرات نیز با اغماض می گوید: “البته حزب دمکرات هم اشتباه داشت”. مصطفی هجری آشکارا دروغ می گوید. حقیقتی را انکار میکند و وارونه نشان می دهد که بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه برای همگان آشکار و روشن است که حزب دمکرات تاب تحمل نیروهای سیاسی در کردستان را نداشت. هم نسلهای من و مصطفی هجری در کردستان و همچنین احزاب و سازمانهای سیاسی آندوره این را به خوبی می دانند که حزب دمکرات هیچ گونه نقد سیاسی علیه سیاستها و افق خود از سوی دیگر احزاب و سازمانها را بر نمی تابید. پیش تر قاسملو تلاش کرده بود تا با لبیک گفتن به خمینی و برای حاکم شدن بر مناطقی در کردستان چپ اجتماعی و سازمانهای سیاسی کمونیست را سرجایشان بنشاند اما چپ اجتماعی و متشکل این اجازه را به حزب دمکرات نداد و با نقد و کار روشنگرانه ماهیت این سیاست را برای افکار عمومی برملا ساخت. نشان دادن ماهیت طبقاتی و سیاسی حزب دمکرات از سوی کومه له سبب عصبانیت رهبری این حزب و بهانه ای برای تعرض نظامی به کومه له بود.

قبل از تحمیل جنگ به کومه له، تنها به خاطر نقدی که در نشریه پیکار به حزب دمکرات صورت گرفته بود، حزب دمکرات به این سازمان تعرض نظامی کرد و سه نفر از اعضای آن را به قتل رساند. تهدید و خط و نشان کشیدن برای نیروهای سیاسی دیگر در آن ایام، تعرض و تهدید نظامی علیه بخشی از نیروهای خود که بعدها تحت عنوان، “رهبری انقلابی” از آنان جدا شده بودند، برای رهبری و بدنه این حزب کاملا روشن و امری انکار ناپذیر است. نیازی به این نبود و نیست که مصطفی هجری در مقابل افکار عمومی و شاهدان زنده با طرف و بی طرف آن تاریخ، چنین دروغی را پرتاب کند. آنچه که از همان ابتدای تحمیل این جنگ به کومه له از طرف حزب دمکرات صورت گرفت در تاریخ وقایع کردستان ثبت شده است. حزب دمکرات علیه کومه له جنگ را آغاز کرد. بهانه اش این بود که کومه له به حزب دمکرات می گوید، حزب بورژوازی کرد. ماهیت افق، اهداف و سیاست هایش را از لحاظ طبقاتی نقد می کند. قاسملو و رهبری حزب دمکرات هیچ نقد سیاسی، اجتماعی و طبقاتی از سوی کومه له یا هر نیروی سیاسی دیگری علیه خود را نمی توانستند تحمل کنند. 

تحمیل جنگ علیه کومه له برای نشان دادن برتری و یکه تازی در پیشگاه حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی بود که پیشتر و در مقطع تشکیل دولت موقت، قاسملو تلاش می کرد با لبیک گفتن به خمینی، با حمایت از نقل و انتقال سپاه پاسداران و ارتش برای سرکوب مردم کردستان رسالت کنار زدن فضای سیاسی چپ اجتماعی و نیروهای کمونیست در کردستان را برای دست یابی به خودگردانی دیروز و فدرالیسم امروز به سرانجام برساند. رهبری این حزب تلاش کرد تا از این طریق نشان دهد که این تنها حزب دمکرات است که در کردستان حرف اول و آخر را می زند. جدای از این، نیرویی که مورد تعرض نظامی حزب دمکرات قرار گرفت جریانی چپ و کمونیست و بخشی از حزب کمونیست ایران در دهه شصت بود که آن دوران نماینده و سخنگوی ادامه انقلاب ۵۷ بود. برای حزب دمکرات آزادی بیان در میان احزاب سیاسی معنی نداشت. با توجه به فاکت هایی که در بالا اشاره شد حزب دمکرات کردستان ایران آغازگر جنگ علیه کومه له بود و نهایتا در این جنگ شکست خورد.

موخره 

نکات متعدد دیگری در مصاحبه مصطفی هجری با بی بی سی در مورد مناسبات آنان با رضا پهلوی و سلطنت طلبان، بنی صدر و مجاهدین در شورای ملی مقاومت و دیگر خرده حسابهای آنان از ائتلاف تا اخراج و غیره هست که پرداختن به آن از اهمیت چندانی برخوردار نیستند. همانطور که بارها مصطفی هجری عنوان کرده است، قاسملو و حزب دمکرات از ابتدای روی کار آمدن جریان خمینی به دنبال مذاکره بوده اند. او در این مصاحبه هم بر این واقف است که حزب دمکرات از تحولات سیاسی و دخالت در مسائل جامعه کردستان عقب مانده است. درست سه سال قبل نیز همین سخنان را بیان کرده بود. این را مصطفی هجری درست می گوید اما باید اضافه کرد که حزب دمکرات تنها از قافله مبارزات مردم عقب نمانده است بلکه این جامعه و اعتراضات و خواستهای انسانی و برابری طلبانه مردم است که با گذر زمان و با پویایی و شفافیت، از افق، استراتژی و سیاستهای حزب دمکرات و دیگر نیروهای فدرال و قومی عبور کرده است.

عبدل گلپریان

۱۲ شهریور ۱۴۰۱

۳ سپتامبر ۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate