«هوشنگ ابتهاج یکی از شاعران فارسی زبان در سن ۹۴ سالگی بر اثر کهولت سن در کلن جان باخت.»
روشنفکرانی غریب و خارجنشین در تمجید از نامبرده بسیار نوشتند.
صرفنظر از اینکه شاعری شغل است و آنچه که ماندگار در ذهنهاست، دفاع از ارزشهای انسانی است.
هر شاعری که شعر را بعنوان شغل انتخاب کرد باشد با بزرگ مردان قدرت هم بده بستان داشته است،
ایشان (ابتهاج) در چاپلوسی و تملق گویی استاد مماشات بودهاند
«در زبان فارسی مدح و تملق بخش عظیمی از ادبیات است که هوشنگ ابتهاج در این راه به سبک خودش روان بود…»
٭ایشان در کنار جمهوری اسلامی ایستاد همانطور که شاعران این ور آب در وصف رضاخان سروده های بسیاری ساختند و نوشتند
و در جعل تاریخ نقش ایفا کردند و- با انسان بودن در افتادند…
ابتهاج در ورود خمینی به ایران چنین نوشت
«امام از اهالی آفتاب بود و بزرگ، آنقدر بزرگ که حتی منتقدانش به بزرگی او اعتراف میکردند.» (هوشنگ ابتهاج، ۱۳۹۲، گفتگو با ماهنامهٔ «مهرنامه»)
شعر «امیرهوشنگ ابتهاج» درباره ورود ” آیت الله خمینی، از اهالی آفتاب” ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی
*در بگشایید
شمع بیارید
عود بسوزید
پرده به یک سو زنید از رخ مهتاب
شاید این از غبار راه رسیده
آن سفری هم نشین گمشده باشد
*ابتهاج در بخشی از کتاب «پیر ۱۴۰۱
درکتاب «پیر پرنیاناندیش» آمده است:
«امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشمهایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده؟»
– نه! شما میدونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که میزنم داره روضه و نوحه نشون میده. من هم گوش میکنم و خب گریهام میگیره. میشینم با اینها گریه میکنم. (لبخند میزند.)
پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه میگوید:
«سالها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.»
با تعجب اصرار میکنم شعر را بخواند و میخواند:
«یا حسین بن علی
خون گرم تو هنوز
از زمین میجوشد
هرکجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون مینوشد.
کربلایی است دلم» منبع: همشهری
*نقل از کتاب خاطرات ۱۵۰۰ صفحهای گفتوگو با میلاد عظیمی و عاطفه طیّه «با پیر پرنیاناندیش»
سایه: نهج البلاغه کتابه عجیبیه. چهقدر هم مطالب شاعرانه توش هست. تو خونهی ما بعد از حضرت علی که همه چیز، هم پهلوان هم عادل و هم مهربان بود امام حسین خیلی محبوب بود من هنوز هم طاقت ندارم عاشورا را تماشا کنم و گریهام میگیرد
پرسش: استاد نهج البلاغه را خوندید؟
سایه: اوه هزار بار! با ترجمههای مختلف. خیلی کتاب عجیبیه. پره از حرف های درخشان عدالتخواهانه. چقدر هم مطالب شاعرانه توش هست….
*ناسیونالیزم ایرانی که نمونه بارز آن هوشنگ ابتهاج و یا اسماعیل خوبیست هر کدام بنوعی سرشکستگی خود را در تملق گویی و دروغ نشان می دهند این یکی برای امام حسین شعر می نویسند و آن یکی در برنامه شهرام همایون با چشمان تر از محمد رضا پهلوی معذرت خواهی می کند.
کم نیستند شاعر نادان، استادان هنر، هنوز برای گفتگو، در صف تلویزیونها راست فارسی زبان چون منو و تو صف کشیدند تا شعر خود را در ستایش از رضاخان، «شعار رضاخان روحت شاد…»! بخوانند..
مانند شهریار که می گفت بهترین شعر خمینی بت شکن بود.
ناسیونالیست های ایرانی با حمل تعلقات مذهبی و فردپرستی «بت پرستی» فاقد یک شعور سیاسیند، در اوج خود بیگانگی با رزشهای انسانی با سرهم کردن جعلیات و ساختن دروغ های شاخ دار برای خودشان تاریخ می سازند.
اینها نه بر اساس انسانیت بلکه بر اساس جنایت و آدم کشی، تا خودشان را ازحقارت برای لحظهی برهایند،
ارضا کردن باشند خود را
در خلوت گاه خویشتن…
*رئیسجمهور جنایت کار اسلامی هم برای دختر ابتهاج پیام همدردی نوشت..
*گزارش گروه فرهنگ و هر برنا؛ محمود شالویی به نمایندگی از محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تماس تلفنی با یلدا ابتهاج دختر امیرهوشنگ ابتهاج تسلیت دکتر اسماعیلی،به ایشان، از آمادگی این وزارتخانه برای هرگونه همکاری در انتقال جسد هوشنگ ابتهاج (سایه) به ایران و تشییع این شاعر معاصر در وطن خبر داد.
دستیار وزیر فرهنگ در این زمینه گفت:«یقیناً سایه یکی از افتخارات شعر و ادب کشور اسلامی ماست و اینک که او را از دست داده ایم موجب تاسف و تاثراست.
شالویی در ادامه گفت: از زمان بستری شدن استاد سایه در بیمارستان بنا به تاکید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ما از طریق خانم یلدا ابتهاج همواره جویای آخرین وضعیت سلامتی وی بودیم.
وی ادامه داد: امروز هم بلافاصله پس از دریافت خبر درگذشت این شاعر، در تماس تلفنی با دختر آن زنده یاد، پیام تسلیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به خانواده وی ابلاغ و مراتب همکاری و همراهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به منظور انتقال پیکر سایه به ایران اعلام کردیم.
۱۱ آگوست ۲۰۲۲میلادی شمی صلواتی